|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای عبدی
مریم برزین، روح اله عبدی، حمید گل محمدی، دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : صدمات داخلی ناشی از ترومای زانو شیوع نسبتاً بالایی دارند و برای بررسی آسیب احتمالی منیسکها و لیگامانهای متقاطع زانو، تصویربرداری با تشدید مغناطیسی (magnetic resonance imaging: MRI) بهطور مکرر انجام میشود. در حالی که استفاده از سونوگرافی برای تشخیص ضایعات داخلی مفصل زانو هنوز مورد اختلاف نظر بوده و مطالعات گذشته نتایج متفاوتی به همراه داشته است. این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی سونوگرافی در مقایسه با MRI در صدمات ناشی از ترومای زانو انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 73 بیمار با ترومای زانو مراجعه کننده به مرکز تصویربرداری MRI بیمارستان امامخمینی (ره) ساری از آذرماه 1388 لغایت اردیبهشت ماه 1389 انجام شد. پس از انجام MRI برای همه بیماران سونوگرافی از زانوی صدمه دیده انجام شد. سونوگرافی و MRI توسط دو رادیولوژیست که از نتایج گزارش یکدیگر اطلاع نداشتند؛ انجام شد. دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و رسم جدول توصیف شد. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی تعیین شد. یافتهها : سن 91.9% بیماران زیر 40 سال بود. 61 نفر (83.6%) از بیماران مرد و 12 نفر (16.4%) زن بودند. شایعترین شکایت بیماران درد مفصلی (89درصد) بود. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی در مقایسه با MRI در تشخیص ضایعات لیگامان کولترال داخلی (MCL) به ترتیب 100% ، 94.28% ، 42.86% و 100% و در تشخیص ضایعات لیگامان متقاطع قدامی (ACL) به ترتیب 65% ، 100% ، 100% و 70.21% تعیین شد. همچنین این مقادیر در تشخیص ضایعات منیسک داخلی (MM) به ترتیب 61.90% ، 94.23% ، 81.25% و 85.96% و در تشخیص ضایعات منیسک خارجی (LM) 100% ، 97.14% ، 60% و 100% تعیین گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از سونوگرافی در موارد اورژانس بررسی سلامت لیگامان متقاطع قدامی و منیسک داخلی کمک کننده است. چنانچه علایم بالینی به نفع وجود آسیب داخلی زانو است؛ با توجه به حساسیت کمتر سونوگرافی در تشخیص پارگی تروماتیک لیگامان متقاطع قدامی و منیسک داخلی استفاده از MRI توصیه میشود.
حسینعلی عبدی، احمد راشکی، دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : سویههای اشریشیاکلی یوروپاتوژنیک (UPEC) بیشترین عامل ایجاد کننده عفونتهای دستگاه ادراری هستند. این سویهها به دلیل داشتن عوامل ویرولانس خاصی از جمله fimH ، iucD ، iroN و hlyA توانایی ایجاد بیماری در مجاری ادراری را دارند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ژنهای کدکننده عوامل ویرولانس و ارتباط آنها با گروه فیلوژنتیکی در اشریشیاکلی جدا شده از بیماران مبتلا به عفونت ادراری انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 100 ایزوله اشریشیاکلی جدا شده از بیماران مبتلا به عفونت ادراری انجام شد. پس از استخراج DNA از نمونهها به روش جوشاندن، حضور ژنهای کدکننده عوامل ویریولانس به روش multiplex-PCR بررسی شد. علاوه بر آن تعیین گروههای فیلوژنتیکی شامل A ،B1 ،B2 و D بااستفاده از حضور یا عدم حضور ژنهای chuA و yjaA و قطعه TspE4.C2 به روش triple-PCR انجام گردید. یافتهها : مقادیر ژنهای ویرولانس fimH ، iucD ، iroN و hlyA به ترتیب 95درصد، 69درصد، 29درصد و 32درصد و مقادیر گروههای فیلوژنی A ،B1 ،B2 و D در بین ایزولهها به ترتیب 17درصد، 6درصد، 55درصد و 22درصد تعیین شد. بین حضور ژنهای کدکننده عوامل ویریولانس و گروه فیلوژنتیک B2 ارتباط آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). نتیجهگیری : ژنهای ویرولانس در بین ایزولههای گروه B2 گسترش زیادی نسبت به سایر گروههای فیلوژنتیکی دارد.
سیده لیلا خاتمی ساروی، احمد عبدی، علیرضا براری، دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون بالا با تغییر در ساختار و عملکرد عروق همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین هوازی همراه با مصرف سیر بر ماتریکس متالوپروتئینازهای 3، 9 (MMP-3 ، MMP-9) و مهارکننده بافتی متالوپروتئیناز-1 (TIMP-1) در زنان یائسه چاق مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 36 زن یائسه چاق مبتلا به پرفشاری خون در شهر ساری انجام شد. آزمودنیها بهطور تصادفی ساده در 4 گروه 9 نفری شامل گروههای کنترل، مصرف سیر، تمرین هوازی و تمرین هوازی توام با مصرف سیر قرار گرفتند. گروههای تمرین بهمدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه (با شدت 55 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره و مدت 30 تا 55 دقیقه) در برنامه تمرینی هوازی فزاینده شرکت کردند. گروههای مصرف کننده سیر و تمرین هوازی توام با مصرف سیر 1000 میلیگرم مکمل سیر را به مدت هشت هفته (پس از صبحانه و شام) مصرف نمودند. دو روز قبل و بعد از اجرای پروتکل، در حالت ناشتا خونگیری انجام شد.
یافتهها: میزان MMP-3 و MMP-9 در گروه مصرف کننده سیر، گروه تمرین هوازی و گروه تمرین هوازی توام با مصرف سیر نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). همچنین میزان MMP-3 در گروه تمرین + سیر نسبت به گروه تمرین و گروه سیر؛ و میزان MMP-9 در گروه تمرین + سیر نسبت به گروه سیر کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). با این وجود میزان TIMP-1 در گروه سیر، تمرین و تمرین + سیر نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: تمرینات ورزشی هوازی به طور جداگانه و در ترکیب با سیر با کاهش MMP-3، MMP-9 و افزایش TIMP-1 بر ماتریکس خارج سلولی اثر گذاشته و باعث بهبود فشارخون سیستولی در زنان یائسه چاق دارای پرفشاری خون میشود.
عمار رئوفی سنگاچین، احمد عبدی، علیرضا براری، دوره 24، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: روند افزایش سن و سالمندی با افزایش سایتوکاینهای التهابی همراه است. مواد تشکیل دهنده موجود در اسپیرولینا به دلیل خاصیت ضدالتهابی ممکن است بتواند این روند را کاهش داده و یا بهبود بخشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر فعالیت استقامتی و مکمل اسپیرولینا بر سطح سایتوکاینهای التهابی مردان میانسال و سالمند دارای اضافه وزن انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 40 مرد میانسال و سالمند به صورت تصادفی در 5 گروه 8 نفری شامل کنترل-سالم، کنترل- اضافه وزن، اضافه وزن+تمرین، اضافه وزن+مکمل و اضافه وزن+تمرین+مکمل قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل پیاده روی روی تردمیل، دوچرخه ثابت و بالارفتن از پله با شدت 65 درصد ضربان قلب اوج، به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت یک ساعت بود. افراد در گروه مصرف کننده روزانه 2 عدد قرص 500 میلیگرمی مکمل اسپیرولینا صبح و عصر مصرف کردند. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در مراحل پیشآزمون و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین انجام شد. سطح سایتوکاینهای التهابی شامل IL-6 ، TNF-α و TGF-β به روش الایزا مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: میزان فاکتورهای التهابی TGF-β، IL-6 و TNF-α در گروه کنترل-اضافه وزن بیشتر از گروه کنترل-سالم بود (P<0.05). تمرین و مکمل باعث کاهش معنیدار فاکتورهای التهابی در دارای اضافه وزن شد (P<0.05). همچنین سطح فاکتورهای التهابی در گروه تمرین+مکمل نسبت به گروه تمرین و مکمل به طور معنیداری کمتر بود (P<0.05).
نتیجهگیری: فعالیت هوازی همراه با مصرف مکمل اسپیرولینا موجب کاهش معنیدار فاکتورهای التهابی در افراد دارای اضافه وزن شد.
معصومه اسلامی، فاطمه عبدی، مرجان اکبری کامرانی، ارژنگ گردیز، فاطمه نجفی، دوره 24، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هر عاملی که موجب اختلال دستگاه خروجی اشک شود؛ میتواند سبب اشکریزش (Epiphora) گردد که یکی از علل شایع مراجعه بیماران به کلینیکهای چشم پزشکی است. انسداد مجرای نازولاکریمال میتواند مادرزادی و یا اکتسابی باشد. برای درمان انسداد مجرای اشکی درمان استاندارد، جراحی داکریوسیستورینوستومی (Dacryocystorhinostomy: DCR) است که میتواند با دو رویکرد خارجی و اندونازال انجام گیرد. این مطالعه به منظور ارزیابی نتایج موفقیت جراحی داکریوسیستورینوستومی آندوسکوپیک بیماران با انسداد مجرای اشکی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 38 بیمار (29 زن و 9 مرد) بالای 18 سال با میانگین سنی بیماران 13.83±43.07 سال مبتلا به اشکریزش که طی سالهای 1394 لغایت 1397 به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان مراجعه نمودند؛ در سال 1398 انجام شد. میزان موفقیت داکریوسیستورینوسکوپی اندوسکوپیک در بهبود اشک ریزش شش ماه بعد از انجام جراحی و نیز از نظر عوارض جراحی و ارتباط یافتههای سیتی اسکن ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج جراحی برای 36 بیمار به میزان 94.74% موفقیتآمیز ارزیابی شد. انسداد مجرای اشکی سمت راست 63.2% و سمت چپ 36.8% تعیین شد. خونریزی اندک حین عمل در 76.3% و خونریزی شدید حین عمل در 7.9% مشاهده شد. در هیچیک از بیماران نشت مایع مغزی نخاعی و آسیب اربیت در حین جراحی ایجاد نشد. با توجه به یافتههای سیتی اسکن، انحراف سپتوم در 76.3% از بیماران مشاهده شد که برای 41.37% از بیماران حین عمل، جراحی سپتوپلاستی نیز انجام گردید. 50 درصد از بیماران دچار سینوزیت مزمن بودند که برای همه آنان حین جراحی، دهانه سینوسهای درگیر باز و تخلیه سینوسها انجام گردید.
نتیجهگیری: جراحی داکریوسیستورینوستومی آندوسکوپیک روش موفقیت آمیز و قابل قبولی برای اشکریزش به ویژه در بیماران دارای سینوزیت یا انحراف تیغه بینی ارزیابی شد.
|
|
|
|
|
|