12 نتیجه برای طهرانی پور
دکتر مریم طهرانی پور، بی بی زهرا جواد موسوی، مریم کهترپور، دکتر جینا خیاط زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : نورونها تحت تاثیر عوامل فیزیکی، شیمیایی و پاتولوژیکی دچار صدمه میشوند. اثرات ضایعه در سیستم عصبی محیطی به صورت رتروگراد بر جسم سلولی نورونهای سیستم عصبی مرکزی تاثیرگذار بوده و باعث دژنراسیون مرکزی نورونها در مغز و نخاع میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا بر دژنراسیون نورونهای حرکتی آلفا شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک در موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 350-300 گرم انجام شد. حیوانات به صورت تصادفی در چهار گروه هشتتایی کنترل (A)، کمپرسیون (B)، کمپرسیون + تیمار با دوز 25 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا (C) و کمپرسیون + تیمار با دوز 50 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا (D) قرار گرفتند. به منظور ایجاد کمپرسیون در گروههای B ، C و D کمپرسیون عصب سیاتیک در خلف ران با استفاده از قیچی قفلدار به مدت 60 ثانیه انجام شد. اولین تزریق عصاره به صورت درون صفاقی بلافاصله بعد از کمپرسیون عصب و دومین تزریق درون صفاقی 7 روز بعد انجام شد. پس از 28 روز از زمان کمپرسیون با استفاده از روش پرفیوژن از نخاع ناحیه کمری نمونهبرداری شد. پس از برشگیری سریال و رنگآمیزی با آبی تولوئیدین، دانسیته نورونها با روش دایسکتور و روش استریولوژی محاسبه شد. سپس دادهها با استفاده از نرمافزار Minitab 13 و آزمونهای آماری ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : دانسیته نورونی در گروه کمپرسیون (34.2±611.5) نسبت به گروه کنترل (1633.4±30.7) کاهش معنیداری داشت (P<0.001) و دانسیته نورونی گروه C (1278.6±28.1) در مقایسه با گروه کمپرسیون افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.001). دانسیته نورونی گروه D (1549.8±28.7) نیز نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنیداری نشان داد (P<0.001).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا باعث افزایش دانسیته نورونهای حرکتی آلفا شاخ قدامی نخاع در موشهای صحرایی با کمپرسیون عصب سیاتیک میگردد و این افزایش دانسیته نورونی با میزان عصاره دریافتی ارتباط دارد.
مریم طهرانی پور، مهتاب ملاشاهی، بی بی زهرا جواد موسوی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : به دنبال قطع عصب یا کمپرسیون، مرگ جسم سلولی نورونهای حرکتی نخاع اتفاق میافتد. قطع عصب از جمله عواملی است که باعث تخریب جسم سلولی نورونهای شاخ قدامی نخاع میشود. گونه Prosopis Farcta از خانواده Leguminosae و زیرخانواده Mimosaceae است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره اتانولی غلاف گیاه جغجغه (Prosopis Farcta) بر دانسیته نورونهای شاخ قدامی پس از قطع عصب نخاعی موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 3 ماهه با وزن تقریبی 350-300 گرم انجام شد. از غلاف گیاه جغجغه عصاره الکلی به روش سوکسله تهیه شد. موشها بهطور تصادفی به 5 گروه 6 تایی شامل گروه A (کنترل)، گروه B (کمپرسیون)، گروه C (کمپرسیون + تیمار با عصاره الکلی غلاف گیاه جغجغه mg/kg/bw 25)، گروه D (کمپرسیون + تیمار با عصاره الکلی غلاف گیاه جغجغه mg/kg/bw 50)، گروه E (کمپرسیون + تیمار با عصاره الکلی غلاف گیاه جغجغه mg/kg/bw 75) تقسیم شدند. بعد از بیهوش کردن موشها، عضله ران در محل عصب سیاتیک باز شد و عصب سیاتیک تحت کمپرسیون شدید قرار گرفت. سپس عضله و پوست بخیه زده شد. در دو هفته اول بعد از کمپرسیون به گروههای تیمار عصاره الکلی غلاف گیاه جغجغه با دوزهای 25، 50 و 75 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل صفاقی تزریق (هر هفته یک تزریق) شد. بعد از گذشت 28 روز از کمپرسیون، موشها تحت متد پرفیوژن قرار گرفتند و از نخاع قسمت کمری نمونهبرداری شد. بعد از مراحل بافتی از نمونهها، برشهای سریالی 7 میکرونی تهیه شد و با تولوئیدین آبی رنگآمیزی و عکسبرداری شد. دانسیته نورونی موتونورونهای آلفای شاخ قدامی نخاع، در تمام گروهها با روش دایسکتور شمارش شد. دادهها با استفاده از نرمافزار Minitab و آزمونهای آماری ANOVA و t- test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : دانسیته نورونی در گروه کمپرسیون (29.7±628) نسبت به کنترل (35.3±1562) کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). دانسیته نورونها در گروه C 1070±91 نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین دانسیته نورونها در گروه D 1117±62.8 و گروه E 1669±86.5 نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنیداری داشت (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره اتانولی غلاف گیاه جغجغه باعث افزایش دانسیته نورونی شاخ قدامی نخاع پس از قطع عصب نخاعی در موش صحرایی میگردد.
مژگان جلالی، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : کمپرسیون یا قطع عصب سیاتیک سبب القای مرگ نورونی در آلفا موتونورونهای نخاع میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی دانه گیاه سیاه دانه بر دانسیته نورونهای حرکتی آلفای شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک در موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در چهار گروه کنترل، کمپرسیون، کمپرسیون+تیمار عصاره الکلی دانه سیاهدانه دوز 75 mg/kg و کمپرسیون+تیمارعصاره الکلی دانه سیاهدانه دوز mg/kg50 قرار داده شدند. در گروه کنترل عضله در محل عصب سیاتیک بدون آسیب شکافته شد. در گروههای کمپرسیون و تیمار، عصب سیاتیک پای راست تحت کمپرسیون (60 ثانیه) قرار گرفت. پس از 28 روز با نمونهبرداری از قطعات نخاعی L2-L4 و S1 ، S2 و S3 و برشهای 7میکرونی سریال و رنگآمیزی با آبی تولوئیدین، نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع به روش دایسکتور شمارش شدند. یافتهها : دانسیته نورونی در گروه کمپرسیون (32±650) نسبت به گروه کنترل (24±1803) کاهش معنیداری داشت و در گروههای سوم (47±1581) و چهارم (49±1543) دانسیته نورونی نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنیداری نشان داد (P<0.001). نتیجهگیری : عصاره الکلی دانه سیاه دانه باعث افزایش دانسیته نورونهای حرکتی آلفا شاخ قدامی نخاع موش صحرایی پس از کمپرسیون عصب سیاتیک گردید.
مریم طهرانی پور، احمدرضا لگزیان،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : ضایعات اعصاب محیطی ایجاد شده در اثر حوادث، باعث تخریب جسم سلولی نورونهای شاخ قدامی نخاع میشوند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی برگ گیاه زوفا بر تعداد نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک در موش های صحرایی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به 6 گروه 10 تایی کنترل، کمپرسیون عصب سیاتیک و گروههای تجربی اول تا چهارم با کمپرسیون عصب سیاتیک و تیمار با عصاره الکلی برگ گیاه زوفا با دوزهای mg/kg/bw 25، 50 ، 75 و 100 تقسیم شدند. به منظور ایجاد کمپرسیون، عصب سیاتیک با استفاده از قیچی قفلدار به مدت 60 ثانیه در معرض کمپرسیون قرار گرفت. عصاره الکلی برگ گیاه زوفا به صورت درون صفاقی در هفتههای اول و دوم پس از کمپرسیون تزریق شد. بعد از 28 روز از زمان کمپرسیون موشها تحت روش پرفیوژن قرار گرفتند. پس از نمونهبرداری نخاع ناحیه کمری، دانسیته نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع با ابعاد بین 9 تا 20 میکرون با روش دایسکتور و استریولوژی محاسبه و نتایج گروهها با هم مقایسه گردید.
یافتهها : دانسیته نورونی در گروه کمپرسیون نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین دانسیته نورونی گروههای تیمار با دوزهای mg/kg/bw 25، 50 ، 75 و 100 در مقایسه با گروه کمپرسیون افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره الکلی برگ گیاه زوفا دارای اثر ترمیمی بر روی نورونهای شاخ قدامی نخاع پس از ایجاد ضایعه است که احتمالاً از طریق فعالیت آنتیاکسیدانتی و آنتیالتهابی عمل نموده و وابسته به دوز است.
مریم سیاسرکرباسکی، مریم طهرانی پور، خدیجه نژاد شاهرخ آبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : عوامل نوروتروفیک باعث افزایش بقا و رشد نورونها شده و بیان آنها در پاسخ به آسیب عصب تغییر مییابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ترمیمی فراکسیونهای انبوتانول، اتیلاستات، آبی و هیدروالکلی عصاره گیاه بابونه از طریق بیان ژن عامل رشد عصب پس از ضایعه عصب سیاتیک موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار بهصورت تصادفی در 6 گروه 6 تایی قرار گرفتند. گروهها شامل کنترل، کمپرسیون، کمپرسیون + عصاره هیدروالکلی، کمپرسیون + فراکسیون انبوتانول، کمپرسیون + فراکسیون اتیلاستات و کمپرسیون + فراکسیون آبی با دوز mg/kg/bw 75 بودند. در گروه کنترل پس از بیهوش کردن موشها، عضله در محل عصب سیاتیک بدون آسیب عصب شکافته شد و در گروه کمپرسیون و گروههای تیمار عصب سیاتیک پای راست به مدت 60 ثانیه تحت کمپرسیون قرار گرفت. اولین تزریق عصاره به صورت داخل صفاقی بلافاصله بعد از کمپرسیون عصب و دومین تزریق 7 روز بعد انجام گردید. پس از 28 روز از نخاع قسمت کمری نمونهبرداری شد و Total RNA استخراج و cDNA سنتز گردید. سپس تغییرات بیان ژن عامل رشد عصب در نمونههای بدون تیمار و تیمار با فراکسیونهای عصاره با روش ctΔ و دستگاه Real Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها : میزان بیان ژن عامل رشد عصب در عصب سیاتیک گروه کمپرسیون نسبت به گروه شاهد کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین میزان بیان ژن عامل رشد عصب گروههای تیمار با عصاره هیدروالکلی، فراکسیون انبوتانول ، فراکسیون اتیلاستات و فراکسیون آبی در مقایسه با گروه کمپرسیون افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). در میان تیمارها، عصاره هیدروالکلی نسبت به سایر فراکسیونها دارای اثرات بیشتری بود.
نتیجهگیری : اثر نوروپروتکتیوی عصاره سرشاخههای گیاه بابونه میتواند ناشی از افزایش بیان ژن عامل رشد عصب باشد.
شیوا آشگر طوسی، مریم طهرانی پور، مرتضی بهنام رسولی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت یک ناهنجاری متابولیکی است که با هیپرگلیسمی ناشی از نقص در ترشح و عمل انسولین و یا هردو مشخص میگردد. گیاه برازمبل دارای اثر ضدباکتری و انگل، آنتیاکسیدانی، ضدالتهاب و ضددرد است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل بر سطح گلوکز سرم و فعالیت آنزیمهای کبدی موشهای صحرایی سالم و دیابتی شده با استرپتوزوتوسین و مقایسه با داروی گلیبنگلامید انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار بهطور تصادفی در 10 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل سالم، سالم دریافت کننده گلیبنگلامید، سالم تحت تیمار با عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل با دوزهای 150 و 300 و 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن، کنترل هیپرگلیسمی، کنترل مثبت (هیپرگلیسمی تحت درمان با داروی گلیبنگلامید)، هیپرگلیسمی تحت درمان عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل با دوزهای 150 و 300 و 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن بودند. پس از انجام تیمارهای لازم، از حیوانات نمونههای خونی گرفته شد و میزان قند و آنزیمهای کبدی (ALP, AST, ALT) مورد سنجش قرار گرفت. مقایسهای نیز بین اثر عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل و داروی متداول گلیبنگلامید انجام شد.
یافتهها : نتایج حاکی از افزایش معنیدار آنزیمهای کبدی در موشهای صحرایی هیپرگلیسمی نسبت به گروه کنترل سالم بود. میانگین میزان آنزیمهای AST ، ALT و ALP در گروه هیپرگلیسمی به ترتیب 286.83+-7.46، 172.16+-5.74، 526.17+-8.17 و در گروه کنترل سالم به ترتیب 239+-12.6، 100+-2.42 و 196.33+-6.82 بود. تیمار با دوزهای 150 و 300 و 600 عصاره گیاه در موشهای صحرایی هیپرگلیسمی شده موجب کاهش معنیداری در سطح آنزیمهای فوق در مقایسه با گروه کنترل هیپرگلیسمی گردید (P<0.05). میانگین میزان آنزیمهای AST ، ALT و ALP در گروه تحت درمان با دوز mg/kg 150 عصاره به ترتیب 160.67+-6.29، 127.33+-5.23 و 260.33+-7.18 بود. میانگین میزان آنزیمهای AST ، ALT و ALP در گروه تحت درمان با دوز mg/kg 300 عصاره به ترتیب 197.5+-6.71، 144.33+-8.82 و 201.67+-9.60 بود. میانگین میزان آنزیمهای AST ، ALT و ALP در گروه تحت درمان با دوز mg/kg 600 عصاره بهترتیب 192.23+-8.23، 111.17+-6.13 و 329+-7.43 بود. در مقایسهای که بین میزان اثربخشی عصاره هیدروالکلی برازمبل و داروی گلیبنگلامید بر گلوکز سرم و آنزیمهای کبدی انجام شد؛ تیمار با عصاره گیاه در موشهای صحرایی دیابتی شده کاهش معنیداری را نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل سبب کاهش سطح سرمی آنزیمهای کبدی و گلوکز سرم در موشهای صحرایی میگردد.
نسترن امین طاهری، مریم طهرانی پور، سعیده ظفربالانژاد،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : مغز قادر به تولید سلولهای عصبی جدید از طریق نوروژنز در دوران پس از بلوغ است. دو منطقه هیپوکامپ و ساب ونتریکولار در مغز شواهد نوروژنز پس از بلوغ را نشان میدهند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی میوه گیاه نسترن کوهی بر دانسیته نورونی هیپوکامپ موش سفید آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 24 سر موش سوری نر بالغ انجام شد. در ابتدا از میوه گیاه نسترن کوهی توسط روش سوکسله عصاره الکلی تهیه شد. سپس موشها بهطور تصادفی به چهار گروه ششتایی شامل کنترل و گروههای تیمار با عصاره با دوز 25, 50, 75 mg/kg/bw تقسیم شدند. در گروههای تیمار عصاره به روش داخل صفاقی به مدت 21 روز بهطور پیوسته با فاصله زمانی 24 ساعت تزریق شد. به گروه کنترل نرمال سالین تزریق گردید. بعد از گذشت یک ماه از اولین تزریق حیوانات بیهوش و مغز به آرامی از جمجه خارج گردید. پس از مراحل پاساژ بافتی برشهای سریال 7 میکرونی با رنگ آبی تولوئیدین و اریتروزین رنگآمیزی شدند. سپس از مناطق مختلف هیپوکامپ عکسبرداری شد و توسط روشهای استریولوژی و دایسکتور، دانسیته نورونی مناطق مختلف هیپوکامپ در گروههای مختلف ارزیابی و با گروه کنترل مقایسه گردید.
یافتهها : میانگین دانسیته نورونی هیپوکامپ در ناحیه CA1 گروههای کنترل و تجربی دریافتکننده دوزهای 25, 50, 75 mg/kg/bw از عصاره به ترتیب 2±55 ، 3±70 ، 3±65 و 2±61 تعیین شد که فقط گروه دریافت کننده دوز 25 mg/kg/bw در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). مقایسه میانگین دانسیته نورونی هیپوکامپ در نواحی CA2 و CA3 گروههای تجربی در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری : عصاره الکلی میوه گیاه نسترن کوهی در دوز حداقل سبب افزایش دانسیته نورونهای هیپوکامپ موش آزمایشگاهی شد.
ناهید ربانی، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : آرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی خودایمنی است که میتواند منجر به تخریب مفصل و ناتوانی شود. با توجه به ترکیبات بیولوژیکی فعال موجود در گیاه سکبینه بهنظر میرسد که این گیاه دارای قابلیت ضدالتهابی باشد. این مطالعه به منظور تعیین اﺛﺮ ﻋﺼﺎره ﻫﻴﺪرواﻟﻜﻠﻲ ﺻﻤﻎ گیاه سکبینه (Ferula persica) ﺑﺮ آرﺗﺮﻳﺖ روﻣﺎﺗﻮﺋﻴﺪ اﻟﻘﺎﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ ادجوانت کامل فروند در ﻣﻮش صحرایی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 200 تا 250 گرم و با سن 8 هفته بهطور تصادفی در 6 گروه 6 تایی نرمال، کنترل منفی، کنترل مثبت و گروههای تیمارشده با عصاره هیدروالکلی صمغ گیاه سکبینه با دوزهای 25، 50 و 75 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن تقسیم شدند. ابتدا صمغ سکبینه به روش خیساندن عصارهگیری شد. آرتریت روماتوئید با تزریق داخل مفصل زانو به میزان 0.2ml ادجوانت کامل فروند (Freund's Complete Adjuvant) در روز اول در حیوانات ایجاد گردید و از روز پانزدهم عصاره هیدروالکلی، روزانه به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در روز سی ام از قلب آنها برای اندازهگیری عامل روماتوئید خونگیری بهعمل آمد و از مفصل زانوی آنها برای بررسیهای هیستوپاتولوژی لام تهیه گردید.
یافتهها : کاهش آماری معنی دار عامل روماتوئید در سه گروه تیمار شده نسبت به گروه کنترل منفی مشاهده شد (p<0.05). در گروه تیمار با دوز 25 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در مقایسه با گروه کنترل مثبت و دوزهای 50 و 75 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن تخریب غضروف و همچنین در گروه کنترل منفی هایپرپلازی سینوویال و بافت پانوس و تخریب غضروف مشاهده گردید.
نتیجهگیری : بهنظر میرسد عصاره هیدروالکلی صمغ گیاه سکبینه بهصورت وابسته به دوز میتواند باعث کاهش التهاب و تخریب غضروفی ناشی از آرتریت روماتوئید القاء شده در موشهای صحرایی گردد.
مسعود معتبر رودی، مریم طهرانی پور، نسترن امین طاهری،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: حافظه حفظ و انبار کردن دانش بهدست آمده و یادگیری فرایند تغییرات سازشی در رفتار فرد است که بر اثر کسب تجربه صورت میگیرد. گیاه ارزن حاوی پروتئینها، مواد معدنی، ویتامینها و آنتیاکسیدانهای مورد نیاز برای حفظ حیات و سلامت سلولهای بدن پستانداران است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصارههای الکلی دانه گیاه ارزن پروسو (Panicum miliaceum L.) بر حافظه فضایی موش سفید آزمایشگاهی نر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 سر موش سوری نر به 4 گروه 6 تایی در گروههای کنترل و سه گروه تیمار تقسیم شدند. عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو به روش سوکسله تهیه شده و به سه گروه تیمار بهترتیب با دوزهای 25، 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن بهروش داخل صفاقی، بهمدت 21 روز تزریق شد. گروه کنترل نرمال سالین دریافت نمود. پس از سپری شدن یک ماه از اولین تزریق، رفتارهای یادگیری و تستهای حافظه روی موشها اجرا شد. برای بررسی حافظه فضایی از ماز آبی موریس و برای یادگیری اجتنابی غیرفعال از شاتل باکس استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از مقایسه حافظه احترازی غیرفعال بین گروههای مورد مطالعه با استفاده از دستگاه شاتل باکس نشان داد که زمان تأخیر در هر سه گروه تیمار شده با عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو در دوزهای 25 ، 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن افزایش آماری معنیداری نسبت به گروه کنترل داشتند (P<0.05). میانگین زمان پیدا کردن سکو در ماز آبی موریس در گروه تیمار شده با عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو در دوز 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری: عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو در دوز 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب بهبود یادگیری و افزایش حافظه فضایی در موش سفید آزمایشگاهی گردید.
گلناز میرحسینی، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره 21، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یک بیماری نورولوژیک تخریب کننده و مزمن است که در نتیجه میلینزدایی در سیستم عصبی مرکزی ایجاد میشود. یکی از نشانههای بالینی شایع در بیماری MS، اختلالات شناختی و شایعترین نقایص شناختی کاهش حافظه و سرعت پردازش اطلاعات است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی ترکیبی سه گیاه خرفه،گزنه، کندر بر حافظه و تعداد سلولهای ناحیه CA1 هیپوکامپ موشهای صحرایی مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر پس از کانول گذاری در ناحیه CA1 هیپوکامپ بهطور تصادفی به پنج گروه شش تایی تقسیم شدند. گروهها شامل گروه کنترل، گروه شم (تزریق سالین)، گروه MS دریافت کننده سالین، گروه MS دریافت کننده دریافت عصاره هیدروالکلی ترکیبی (تیمار اول 200mg/kg/bw) و گروه MS دریافت عصاره هیدروالکلی ترکیبی (تیمار دوم 400mg/kg/bw) بودند. مدل MS با تزریق داخل هیپوکامپی اتیدیوم بروماید به صورت تک دوز (محلول 0.01% اتیدیوم بروماید در سالین 0.9% استریل) و در حجم 3 میکرولیتر با سرعت یک میکرولیتر در دقیقه به شکل تزریق درون بطنی ایجاد شد. عصاره هیدروالکلی ترکیبی به مدت 21 روز به شکل داخل صفاقی به عنوان تیمار تزریق شد. برای ارزیابی حافظه از تست شاتل باکس و برای بررسی دانسیته نورونی از روش دایسکتور و برای سنجش تغییرات سلولی از روش هیستوپاتولوژی استفاده گردید.
یافتهها: میانگین تعداد نورونهای ناحیه CA1 هیپوکامپ در گروه MS دریافت کننده سالین نسبت به گروههای کنترل و شم کاهش آماری معنیدار نشان داد (P<0.05). افزایش تعداد نورونها در گروههای تیمار اول و دوم نسبت به گروه MS دریافت کننده سالین از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). نتایج بافتشناسی نشاندهنده اثر القای MS بر بافت و تخریب نورونی نسبت به گروه کنترل بود و اثر تزریق عصاره هیدروالکلی ترکیبی در گروههای تیمار و ایجاد نورژنز و ترمیم را در این دو گروه نشان داد. القای مولتیپل اسکلروزیس در گروه MS دریافت کننده سالین باعث اختلال در حافظه گردید که نسبت به گروههای کنترل و شم از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). تزریق عصاره هیدروالکلی ترکیبی در هر دو گروه تیمار موجب بهبود حافظه گردید که نسبت به گروه MS دریافت کننده سالین از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری: عصاره هیدروالکلی ترکیبی سه گیاه خرفه، گزنه و کندر با دوزهای 200 و 400 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به دلیل اثر ترمیم و نورونزایی میتواند در بهبودی حافظه و تخریب نورونی در بیماری مولتیپل اسکلروزیس موثر باشد.
امیر باقر ایلخانی، مریم طهرانی پور، سعیده ظفر بالانژاد،
دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری، ناتوانی جنسی فعال است. عوامل مردانه مسؤول 50 درصد از موارد ناباروری است. اختلال در عملکرد اسپرم و آسیب در اسپرماتوژنز از شایعترین علل ناباروری مردان است. دیازپام نیز دارویی مسکن و خوابآور از گروه بنزودیازپینها است که مصرف طولانی مدت آن میتواند اعتیادآور باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر داروی دیازپام بر پارامترهای بافتی بیضه و اسپرماتوژنز موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 200-250gr انتخاب و به طور تصادفی به پنج گروه شش تایی تقسیم شدند. دوزهای 2، 3، 4 و 5 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن دیازپام به مدت 14 روز به گروهها به صورت داخل صفاقی تزریق گردید. به گروه کنترل سرم فیزیولوژی تزریق شد. سپس موشها بیهوش و بیضه، دفران و اپیدیدیم خارج و برای بررسی بیضه، تحرک اسپرم و درصد اسپرم زنده مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافتهها: وزن، قطر بزرگ و کوچک بیضه، درصد اسپرمهای زنده و تعداد اسپرم با تحرک رو به جلو در مقایسه گروه کنترل با گروههای تزریقی در دوز 3mg/kg/bw در تمامی فاکتورها غیر از تعداد اسپرم با تحرک رو به جلو، کاهش نشان دادند. در سایر گروهها تنها وزن بیضه در دوز 2mg/kg/bw کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: داروی دیازپام میتواند بر روند اسپرماتوژنز تاثیر کاهشی داشته باشد.
هدی رادمنش، مریم طهرانی پور، آمنه سازگارنیا،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان میتواند به قسمتهای دورتری از بدن از طریق سیستم لنفاتیک یا جریان خون گسترش یابد. آنژیوژنز یک گام اساسی در انتقال تومورها از حالت خفته به بدخیم است. گیاه مریم گلی آذربایجانی متعلق به خانواده نعنا است. گونههای Salvia در طب سنتی ایران علیه عفونتهای مختلف، درمان بیماریهای التهابی و سرطان بهکار رفته است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی برگ گیاه مریم گلی (Salvia atropatana) روی مدل تومور زیرجلدی کارسینومای کولون CT26 موش نر نژاد BALB/c انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 18 سر موش نر نژاد BALB/c انجام شد. به منظور القای کارسینومای کولون سلولهای CT26 به صورت زیرجلدی در ناحیه لومبار راست موشها تزریق شد. زمانی که اندازه تومور به 50±350 میلیمترمکعب رسید؛ 18 سر موش بهطور تصادفی به 3 گروه 6 تایی (یک گروه کنترل و دو گروه تیمار) تقسیم شدند. برای گروه کنترل تیماری صورت نگرفت. به گروههای تیمار اول و دوم به ترتیب روزانه 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره آبی گیاه مریم گلی آذربایجانی به مدت 14 روز تزریق شد. برای پیگیری اثرات درمانی، پارامترهای میزان توقف در رشد تومور، تغییرات حجم نسبی و زمان دوبرابر شدن حجم تومورها ارزیابی گردید. پس از قربانی شدن حیوانات در پایان روز چهاردهم، تومورها برای ارزیابی بافتشناسی اتوپسی شدند.
یافتهها: حجم نسبی تومور در گروه تیمار اول 14.7±216.3 ، تیمار دوم 7.5±174.9 در مقایسه با گروه کنترل 5.2±322.5 کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). کاهش آماری معنیداری در میانگین دانسیته تعداد عروق در واحد سطح در دو گروه تیمار نسبت به نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). همچنین نتایج هیستولوژیک کاهش تراکم سلولها و مقاطع عروق در دو گروه تیمار را نسبت به گروه کنترل نشان داد.
نتیجهگیری: عصارههای آبی گیاه مریم گلی آذربایجانی در دوزهای 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن فعالیت آنتیآنژیوژنز و اثرات مهارکنندگی قابل توجهی علیه رشد سلولهای کارسینومای کولون رده CT26 نشان دادند.