[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations72772930
h-index3317
i10-index21465
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
17 نتیجه برای طاهری

محمدمهدی حسن‎زاده طاهری، دکتر محمدرضا نیکروش، دکتر مهدی جلالی، دکتر علیرضا فاضل،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده

زمینه و هدف: لکتینها قندی باند شده به پروتئینها هستند که دارای منشاء گیاهی و یا جانوری می باشند. این ترکیبات با قندهای انتهای گلیکوکانژوگیتها در سلولها و بافتها واکنش می نمایند. گلیکوکانژوگیتها در برخی فرایندهای بیولوژیکی از قبیل شناسایی، تکثیر، مهاجرت و تمایزات سلولی نقش اساسی ایفا می نمایند. هدف این مطالعه بررسی توزیع برخی گلیکوکانژوگیتا در نوتوکورد و عروق محوری دردوران مورفوژنز در جنیهای موش آزمایشگاهی می باشد.مواد و روشها: برای این منظور جنینهای 9 تا 14 روزه موشهای Balb/c در فرمالین فیکس شدند و سپس مقاطع میکروسکوپی از آنها تهیه گردید. این مقاطع جهت مطالعات هیستوشیمیایی پردازش شدند و سپس در مجاورت چهار لکتین کنجوگه شده با (HRP)Horseradish peroxidase قرار داده شدند که عبارت بودند از Maclura pomifera(MPA)، Vicia villosa(VVA) ,Glycin max(SBA) که برای قند انتهایی آن استیل گالاکتوز آمین اختصاصی می باشند و همچنینLotus tetragonolobus(LTA) که به قند انتهایی فوکوز باند می شود.یافته ها: نتایج حاصله نشان دادند که لکتینای اختصاصی آن استیل گالاکتوز آمین واکنشهای تقریبا مشابهی در نوتوکورد و آندوتلیوم عروق محوری دراثنای دوره مورفوژنز نشان می دهند. در حالی که لکتین حساس به فوکوز فقط با نوتوکورد واکنش نشان داد.نتیجه گیری: براساس یافته های این تحقیق زمان ظهور و نحوه توزیع گلیکوکانژوگیتها با قند انتهای ان استیل گالاکتوز آمین ممکن است نقش یا نقشهای کلیدی و مهمی در میان کنشهای بافتی و شکل گیری متعاقب آنها از قبیل تکامل عروق محوری در اثنای دوره مورفوژنز داشته باشند. به علاوه یافته های این پژوهش نشان دادند که گلیکوکانژوگیتها با قند انتهایی فوکوز ممکن است در تکامل عروق محوری و میان کنشهای نوتوکورد با این عروق در اثنای دوره مورفوژنز نقشی نداشته باشند.
دکتر محمد نادری، دکتر تقی ناصرپور فریور، محسن طاهری، دکتر راحله رضائی،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: در بعضی عفونت ها دستگاه ادراری، باکتریوری قابل ملاحظه ای وجود ندارد و یکی از عوامل میکروبی که می تواند سبب بروز عفونت ادراری - تناسلی کشت منفی شود و ضمناً جزو بیماریهای منتقله از راه جنسی (STD) نیز محسوب می گردد، کلامیدیا تراکوماتیس است. لذا با توجه به میزان بالای موارد کشت منفی (تا 60 درصد) در مبتلایان به عفونت های ادراری مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی شهر زاهدان بر آن شدیم تا توزیع فراوانی کلامیدیا تراکوماتیس را در مبتلایان به عفونتهای ادراری مراجعه کننده به این بیمارستان را بررسی نماییم. مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی روی 320 نفر از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی شهر زاهدان با روش نمونه گیری غیر تصادفی انجام شد. از این بیماران، یک نمونه ادراری صبحگاهی (اولین ادرار) گرفته شد. سپس نمونه ادرار، سانتریفوژ گردید و از سدیمان آن برای مرحله بعد به عنوان آنتی ژن برای تست الیزا استفاده شد. هم چنین در این تحقیق از کیت های Chlamy- check-1 (از شرکت VEDA-LAB فرانسه) استفاده گردید. یافته ها: از 320 نمونه ادراری، 95 نمونه (29.69 درصد) مثبت و 225 (70.31 درصد) منفی گزارش شدند. از 95 مورد مثبت، 43 نفر (45.27 درصد) مرد و 52 نفر (54.73 درصد) زن بودند که بالاترین درصد فراوانی، مربوط به گروه سنی 29-20 سال در هر دو جنس بود. نتیجه گیری: توجه به شیوع حدود 29.69 درصد عفونت کلامیدیا تراکوماتیس و در صورت برقرار نشدن درمان مناسب، بروز عوارضی مثل PID، عقیمی، حاملگی خارج رحمی، اپیدیدیمیت اهمیت تشخیص درمان به موقع عفونت های ادراری کلامیدیایی را مشخص می کند.
نساء اصنافی، بیژن طاهری،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به عوارض دیابت حاملگی، تشخیص و درمان زودرس آن می تواند بسیار با اهمیت باشد. بنابراین بیماریابی دیابت در زنان حامله در کاهش عوارض مادر و جنین اثرات مفیدی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی دیابت حاملگی بود.روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 401 زن حامله مراجعه کننده به یکی از کلینیک های مامایی شهرستان بابل انجام شد. همه بیماران پرخطر از نظر دیابت در تریمستر اول و بقیه زنان باردار در 28-24 هفته حاملگی تحت آزمایش با تست یک ساعته تحمل گلوکز (GCT) قرار گرفتند. در مواردی که GCT مختل بود (قند خون بیش از 135mg/dl پس از تجویز خوراکی 50 گرم گلوکز)، تست تحمل گلوکز (GTT) برای آنان انجام می شد و در صورتی که GTT مختل بود، تشخیص دیابت حاملگی (GDM) داده می شد.یافته ها: میانگین سنی بیماران 24.69±5.31 سال بود. 4 بیمار (یک درصد) دارای دیابت آشکار بودند. در 397 بیمار باقیمانده GCT انجام گردیدو 44 نفر (11 درصد از کل بیماران) دارای GCT مختل و 19 نفر (4.7 درصد از کل بیماران) دچار دیابت حاملگی (GDM) بودند و 26.3 درصد از بیماران دچار GDM در این بررسی علاوه بر رژیم درمانی نیاز به انسولین نیز داشتند. در ضمن بین افزایش سن و شیوع اختلال تحمل گلوکز رابطه مستقیم وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: با توجه به فراونی نسبتا زیاد اختلال GCT در زنان باردار این منطقه نسبت به موارد اروپایی، انجام مطالعات وسیع تر به منظور غربالگری و تعیین شیوع دیابت حاملگی به لحاظ برنامه ریزی برای کاهش مرگ و میر مادران و نوزادان پیشنهاد می گردد.
دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر علی رشیدی پور،
دوره 9، شماره 3 - ( پاييز 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : بومبزین یک نروپپتید 14 اسیدآمینه است که در سیستم عصبی پستانداران به طور وسیعی یافت می‌شود و آثار بیولوژیکی متعددی دارد که از آن جمله ممکن است در تعدیل‌ واکنش‌های اضطرابی موثر باشد. هدف این مطالعه تعیین‌ اثرات‌ این پپتید بر واکنش‌های اضطرابی در مدل ارزیابی ماز به‌علاوه‌ای مرتفع در موش‌ سوری بود.

روش بررسی: در این‌ مطالعه‌ تجربی موش‌های‌ سوری نر (60 n=) به وزن‌ 25 تا30 گرم‌ مورد استفاده‌ قرار گرفتند. بومبزین در مقادیر 25/1، 5/2، 5، 10 و 20 میکروگرم‌ به‌ ازاء هر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی ‌یا سالین 10 دقیقه‌ قبل‌ از انجام‌ تست‌ های‌ مورد نظر در گروه‌های‌ مختلف‌ تزریق‌ شد. سپس‌ موش‌ها در جهت افزایش فعالیت حرکتی و حس کنجکاوی به‌ مدت‌ 5 دقیقه‌ دریک جعبه با دیواره‌های مشکی قرار داده شدند و پس از آن در فواصل زمانی تنظیم شده به ماز به‌علاوه‌ای منتقل گردیدند و به مدت 5 دقیقه شاخص‌های استاندارد ‌ارزیابی اضطراب‌ (تعداد ورود و زمان صرف شده روی بازوی باز) ازطریق‌ مشاهده در آنها بررسی‌ و ثبت‌ گردید. برای بررسی آماری داده‌ها از آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون توکی استفاده شد.

یافته‌ها: بومبزین وابسته به دوز باعث‌ افزایش علائم اضطراب‌ شد.‌ در مقایسه با گروه کنترل حیوانات تعداد ورود و درصد زمان کمتری را روی بازوی باز طی نمودند و بررسی آماری‌ تفاوت‌ معنی‌‌داری‌ را نشان‌ داد (05/0P<)، ولی بومبزین با دوز 25/1 میکروگرم اثر معنی‌داری نداشت.

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان‌ داد که پپتید بومبزین وابسته به دوز نقش مهمی در القاء واکنش‌های اضطرابی در مدل ارزیابی ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع دارد.


دکتر علی رشیدی پور، دکتر عباسعلی وفایی، احسان حسامی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : شواهد زیادی نشان می‌دهند که فعالیت گیرنده‌های گلوکوکورتیکوئیدی موجب تعدیل رفتارهای اضطرابی شده و احتمالاً این اثرات به وسیله سیستم نیتریک‌اکساید واسطه‌گری می‌شود. هدف این مطالعه بررسی تعامل سیستم نیتریک اکساید و گلوکوکورتیکوئیدها بر رفتارهای اضطرابی در موش کوچک آزمایشگاهی در مدل ماز به‌علاوه‌ای مرتفع بود.

 

روش بررسی: این پژوهش تجربی روی 80 سر موش سوری نر نژاد آلبینو با میانگین وزنی 30 -25 گرم در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی سمنان طی سال 1386 انجام شد. برای ارزیابی اضطراب از ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع استاندارد استفاده شد. شاخص‌های ارزیابی شامل مدت زمان گذرانده شده در بازوی باز و تعداد ورود به آن در مدت ٥ دقیقه بود. حیوانات یک ساعت قبل از ارزیابی اضطراب، L-Name (30 میلی‌گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن) به عنوان مهارگر یا L-Arginine (50 میلی‌گرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) به عنوان پیش‌ساز سیستم نیتریک اکساید و یا سالین و 30 دقیقه قبل از ارزیابی کورتیکوسترون (1، 5/2 و 5 میلی‌گرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) یا وهیکل به‌صورت تزریق داخل صفاقی دریافت می‌نمودند.

 

یافته‌ها : نتایج این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون در دوزهای 1و 5/2 میلی‌گرم به ازاء هر کیلوگرم به‌طور معنی‌داری اضطراب را کاهش داده است (05/0P<). همچنین تزریق L-Name اثر ضداضطرابی کورتیکوسترون را به طور معنی‌داری تقویت نمود (05/0P<). در حالی که تزریق L-Arginine اثر آن را به طور معنی‌داری مهار نمود (05/0P<).

 

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون اثر ضداضطرابی داشته و این اثر احتمالاً با مهار تولید NO تقویت و با افزایش تولید آن مهار می‌شود. بنابراین به‌نظر می‌رسد که بین گلوکوکورتیکوئیدها و سیستم نیتریک اکساید در کنترل رفتارهای اضطرابی تعامل وجود دارد.


حسین میلادی گرجی، دکتر علی رشیدی پور، دکتر یعقوب فتح الهی، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : تجویز داروهای مخدر به صورت حاد و مزمن روی فرآیند اضطراب اثرات متناقضی برجای می‌گذارد. این مطالعه به منظور بررسی نقش وابستگی به مرفین بر سطح اضطراب در موش صحرائی صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه‌ تجربی از 20 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن‌ 300-250 گرم‌ استفاده‌ شد که‌ با تجویز مزمن مرفین در آب آشامیدنی به مدت 21 روز وابسته شدند. موش‌های صحرائی گروه کنترل فقط سوکروز در آب آشامیدنی دریافت ‌کردند. از مدل ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع (EPM) برای ارزیابی رفتار شبه‌اضطرابی در موش‌های صحرائی استفاده شد و به مدت 5 دقیقه متغیرهای تعداد ورود به بازوهای باز، مدت زمان ماندن در بازوهای باز ،Stretched-attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع ارزیابی و ثبت گردید. بعد از آزمون اضطراب فعالیت حرکتی حیوان با استفاده از یک سیستم مونیتورینگ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها از آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه (ANOVA) استفاده شد. یافته‌ها : مدت زمان ماندن در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز در گروه وابسته به مرفین به طور معنی‌داری کوتاه‌تر از گروه کنترل بود (05/0P<). همچنین تعداد Stretched attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع در گروه مرفینی به صورت معنی‌داری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<)، در حالی که فعالیت حرکتی کل ثبت شده در بین دو گروه اختلاف معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که استعداد بروز اثرات شبه‌اضطرابی در شرایط پراسترس در موش‌های صحرائی وابسته به مرفین ممکن است سریع‌تر رخ دهد، بدون این که بر فعالیت حرکتی آنها تاثیری داشته باشد.
مرتضی جراحی، دکتر مهدی زاهدی خراسانی، دکتر مسعود آجورلو، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : گیاه صبر زرد به‌طور سنتی در ترمیم زخم استفاده می‌شود. با این وجود اثرات آن تاحدودی متفاوت و گاهی متناقض است. این مطالعه به منظور تعیین اثر موضعی ژل صبر زرد بر ترمیم زخم برشی پوست در موش صحرایی انجام گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر (250- 200 گرم) از نژاد ویستار به‌طور تصادفی در گروه‌های کنترل کاذب، کنترل و دو گروه درمانی تقسیم شدند. برشی به طول 3 سانتی‌متر و به ضخامت درم بر روی پوست پشت (خط وسط) حیوانات تحت بیهوشی عمیق ایجاد شد. برای گروه کنترل کاذب هیچ درمانی صورت نگرفت. گروه کنترل، کلد کرم موضعی را دو بار در روز (از شروع آزمایش تا بسته شدن کامل زخم) و گروه درمان ژل صبر زرد 25درصد و 75درصد را به‌طور مشابهی دریافت نمودند. برای محاسبه درصد بهبود زخم، اندازه‌گیری مساحت زخم در روزهای 2، 4، 6، 8، 10، 12، 14 و 16 بعد از انجام برش زخم صورت گرفت. یافته‌ها : پیشبرد ترمیم زخم در گروه درمانی ژل صبر زرد با غلظت 25 درصد در روز ١٢ و در گروه درمانی ژل صبر زرد با غلظت 75درصد در روزهای ٨ ، 10 و 12 در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که تجویز موضعی ژل صبر زرد روند ترمیم زخم برشی در موش صحرایی را تسریع می‌کند و این ترمیم با غلظت ژل ارتباط دارد.
دکتر نساء اصنافی، دکتر کریم اله حاجیان، دکتر مژگان شهریاری، دکتر بیژن طاهری،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : شیوع حاملگی خارج رحمی به علت استفاده بیشتر از روش‌های کمک باروری و افزایش عفونت‌های منتقله از راه جنسی درحال افزایش است. حاملگی خارج رحمی شایع‌ترین علت مرگ و میر سه‌ماهه اول بارداری بوده و باعث کاهش شانس حاملگی موفق بعدی می‌گردد. این بیماری دارای عوامل خطر متعددی است که با توجه به منطقه و جامعه مورد مطالعه متفاوت می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطرساز حاملگی خارج رحمی در شهرستان بابل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 150 بیمار مبتلا به حاملگی خارج رحمی مراجعه کننده به کلینیک خصوصی و بیمارستان یحیی‌نژاد بابل به عنوان گروه مورد و 300 زن با بارداری طبیعی تایید شده مراجعه کننده سرپایی کلینیک مامایی بیمارستان یحیی‌نژاد بابل به عنوان گروه شاهد طی فروردین 1384 لغایت تیرماه 1388 انجام شد. عوامل خطر شامل سابقه جراحی روی لوله رحم، حاملگی خارج رحمی قبلی، حاملگی با IUD ، نازایی، سزارین، درمان کمک باروری با IUI ، تعدد ازدواج، ازدواج قبل از 18 سالگی از طریق مصاحبه و مراجعه به پرونده جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون کای‌اسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند و نسبت شانس (OR) محاسبه گردید. یافته‌ها : درمان کمک باروری با IUI (OR=23.6, 95% CI: 3.02-185.09, P<0.05)، حاملگی خارج رحمی قبلی (OR=8.19, 95% CI: 1.90-73.94, P<0.05) و سابقه سزارین (OR=1.7, 95% CI: 1.1-2.6, P<0.05) باعث افزایش شانس خطر حاملگی خارج رحمی گردید. در مبتلایان به حاملگی خارج رحمی بین ازدواج قبل از 18 سالگی (26%)، سابقه نازایی (14%) و تعدد ازدواج (2.7%) اختلاف آماری معنی‌داری در مقایسه با گروه شاهد وجود نداشت. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که درمان نازایی با IUI ، سابقه جراحی لوله رحم، حاملگی با IUD ، حاملگی خارج رحمی قبلی و سابقه سزارین مهم‌ترین عوامل خطر مرتبط با حاملگی خارج رحمی در این منطقه می‌باشد.
فاطمه طاهری، مریم حاجی قاسم کاشانی، محمدتقی قربانیان، لیلی حسین پور،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : استفاده از القاگرهای شیمیایی برای تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان بالغ (BMSCs) به سلول‌های عصبی مورد توجه محققین است و در ابتدا لازم است تا اثر سمیت القاگر شیمیایی بر سلول‌های تحت القاء بررسی گردد. بدیهی است افزایش درصد سلول‌های زنده پس از القاء می‌تواند بهترین معیار برای تعین مناسب‌ترین القاء کننده باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثرات القایی دپرنیل و دی‌متیل‌سولفوکساید (DMSO) بر تکثیر و بقاء سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغزاستخوان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 20 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار در دانشکده زیست‌شناسی دانشگاه دامغان انجام شد. BMSCs از مغز استخوان موش صحرایی بالغ استخراج و در محیط αMEM حاوی FBS ده درصد کشت داده شدند. در پاساژ سوم تعیین هویت سلولی برای آنتی‌ژن‌های سطحی CD71 و CD90 به روش ایمونوسیتوشیمی و قابلیت چندتوانی BMSCs با تمایز به سلول‌های چربی و استخوان انجام شد. سلول‌ها به مدت 24 ساعت در معرض عوامل القاگر (محیط کشت تکمیل شده با 2درصد دی‌متیل سولفوکساید و محیط کشت تکمیل شده با دپرنیل 10 به توان منفی 8 مولار) قرار گرفتند و بعد از آن به محیط αMEM حاوی FBS ده درصد منتقل شدند. تکثیر و بقاء سلولی پس از 24، 48، 72 و 96 ساعت با روش آزمون MTT مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-18 و آزمون‌های One-Way ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : سلول‌های چسبنده به فلاسک کشت که از مغز استخوان جداشدند؛ علاوه بر بیان آنتی‌ژن‌های سطحی CD71 و CD90 توانایی تمایز به سلول‌های چربی و استخوان را داشته و نتایج حاصل از آزمون MTT نشان داد که بقاء و تکثیر سلول‌های القاء شده با دپرنیل و دی‌متیل‌سولفوکساید در زمان‌های 48، 72 و 96 ساعت پس از القاء نسبت به گروه کنترل منفی به طور معنی‌داری افزایش داشته است (P<0.05). نتیجه‌گیری : دپرنیل موجب افزایش بقاء و قابلیت تکثیر سلولی در مقایسه با دی متیل سولفوکساید شد و می‌توان این ترکیب را به عنوان القاگر سلولی مورد استفاده قرار داد.
دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر جینا خیاط زاده، نرجس طاهریان، سید محمود حسینی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : مصرف کاربامازپین در طی بارداری می‌تواند باعث القاء تعدادی از ناهنجاری‌هایی جنینی گردد. از طرفی مطالعات اخیر حاکی از افزایش سطح هموسیستئین خون در اثر مصرف کاربامازپین است. این مطالعه به منظور ارزیابی سطح سرمی هموسیستئین موش‌های کوچک باردار در معرض داروی کاربامازپین و ارتباط احتمالی آن در ایجاد ناهنجاری‌های جنینی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش ماده نژاد BALB/c با وزن 25-30 gr و سن تقریبی دو ماه انجام شد. موش‌های باردار به دو گروه کنترل و دو گروه تجربی (10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند. گروه‌های کنترل معمول و حامل (منفی)، نرمال سالین و محلول 1% تویین 20 در نرمال سالین و گروه‌های تجربی І و ІІ داروی کاربامازپین را به میزان 30 و 60 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن را به صورت تزریق داخل صفاقی از روز ششم تا روز پانزدهم بارداری روزانه دریافت کردند. موش‌ها در روز 18 بارداری ابتدا با کلروفرم بیهوش و پس از خونگیری از قلب مادرها، جنین‌ها برای تعیین ناهنجاری خارج و بررسی شدند. هموسیستئین نمونه‌های سرم خون مادران توسط کیت به روش الایزا بررسی شدند. داده‌های با استفاده از نرم‌افزار SPSS-18 و آزمون‌های Chi-Square ، ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : سطح سرمی هموسیستئین موش‌های باردار گروه‌های تجربی یک (1.31±10.56 µmol/L) و تجربی دو (1.64±11.11 µmol/L) در مقایسه با گروه کنترل معمولی (1.33±5.99 µmol/L) و کنترل منفی (1.25±5.89 µmol/L) افزایش معنی‌داری داشت (P<0.006). میانگین وزن بدن و طول سری دمی جنین‌ها در گروه‌های تجربی نسبت به کنترل دارای کاهش معنی‌دار بودند (P<0.05) و ناهنجاری‌های خاصی از قبیل اختلال در اندام‌ها، ناهنجاری‌های صورت، اختلال در ستون مهره‌ها و ناهنجاری‌های شدید دیگری مشاهده شد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که افزایش هموسیستئین را می‌توان به عنوان یک عامل خطر احتمالی در ایجاد ناهنجاری‌های جنینی مرتبط با کاربامازپین مطرح کرد.
کاویان قندهاری، آتنا شریفی رضوی، امیر مقدم احمدی، محمود طاهری هروی، سحر فدایی، سمانه سادات دستغیب، سعید ابراهیم زاده،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : تعیین ارزش تشخیصی نشانگان بالینی عصبی به منظور تعیین توپوگرافی ضایعات سیستم اعصاب مرکزی می‌تواند در مواردی از انجام غیرضروری MRI بیماران کاسته و هزینه انجام اقدامات تشخیصی را در مواردی کاهش دهد. این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی معاینات بالینی در تعیین محل ضایعات تحت چادرینه‌ای بیماران مبتلا به نشانگان عروقی مغز انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 200 بیمار مبتلا به نشانگان عروقی مغز بستری در بخش اورژانس اعصاب مرکز آموزشی درمانی قائم (عج) مشهد طی سال 1390 انجام شد. با توجه به معاینات بالینی، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی و دقت تشخیصی برای هریک از علایم بالینی در مقایسه با MRI به عنوان روش استاندارد تعیین توپوگرافی ضایعات تعیین گردید. یافته‌ها : دقت تشخیصی تتراپارزی و سندرم‌های متقاطع برای توپوگرافی تصویری ضایعه در ساقه مغز به ترتیب 79 درصد و 83 درصد تعیین شد. دقت تشخیصی همی‌آتاکسی برای توپوگرافی تصویری ضایعه در نیمکره مخچه همان‌طرف 98درصد بود. دقت تشخیصی نشانگان والنبرگ برای توپوگرافی تصویری ضایعه در لترال بصل النخاع 98 درصد تعیین شد. نتیجه‌گیری : با استفاده از مهارت‌های بالینی و انجام معاینه عصبی دقیق برای مشخص نمودن نشانگان بالینی عصبی، می‌توان در مواردی توپوگرافی ضایعات عروقی علامت‌دار مغز را با دقت بالا تعیین نمود و از انجام غیرضروری MRI در بیماران کاست.
سعید چنگیزی آشتیانی، علی زارعی، سهیلا طاهری، مجید رمضانی،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : هورمون‌های تیروئیدی دارای نقش کلیدی در تنظیم متابولیسم و کارکرد تقریباً همه بافت‌های بدن هستند. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر عصاره هیدروالکلی گیاه خرفه بر سطح سرمی هورمون‌های تیروئیدی موش‌های صحرایی دارای هیپرکلسترلمیا انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 60 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار طی مدت 21 روز انجام شد. موش‌ها به شش گروه ده‌تایی شامل کنترل بکر با رژیم غذایی عادی، کنترل مثبت با رژیم غذای چرب، تجربی دریافت کننده رژیم غذای چرب همراه با عصاره الکلی گیاه خرفه با دوز حداکثری 800 mg/kg ، متوسط 400 mg/kg و حداقلی 200 mg/kg به‌صورت تزریق داخل صفاقی و آتورواستاتین به میزان 10 mg/kg به‌صورت گاواژ تقسیم‌بندی شدند. بعد از پایان دوره، مقادیر هورمون‌های تری‌یدوتیرونین (T3)، تیروکسین (T4)، هورمون محرک آزاد کننده تیروئیدی (TSH) و کلسترول سرم اندازه‌گیری شد. یافته‌ها : در گروه‌های تجربی دریافت کننده عصاره گیاه خرفه و آتورواستاتین غلظت هورمون‌های تیروئیدی افزایش و میزان TSH کاهش معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (P<0.05). غلظت سرمی کلسترول در گروه‌های دریافت کننده عصاره و نیز در گروه دریافت کننده آتورواستاتین نسبت به گروه کنترل مثبت کاهش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : عصاره گیاه خرفه احتمالاً با افزایش و ترشح هورمون‌های تیروئیدی در کاهش میزان کلسترول و TSH عمل می‌نماید.
آتنا شمس، حمیدرضا طاهری، کریم نیکخواه،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایع‌ترین بیماری‌های نورولوژیک پیشرونده در افراد جوان بالغ است. این بیماری منجر به ایجاد پلاک‌های دمیلینه در ماده سفید دستگاه عصبی مرکزی شده و علایم نورولوژیکال را به‌وجود می‌آورد. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته برنامه تمرینی منتخب همراه با دستورالعمل‌های توجه درونی و بیرونی بر تعادل ایستا بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 23 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به طور غیرتصادفی در گروه کنترل و دو گروه مداخله توجه درونی و بیرونی قرار گرفتند. تمرینات به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته انجام شد. برای شرکت کنندگان هر سه گروه در پیش‌آزمون و پس‌آزمون، تست خطر افتادن بر روی دستگاه بایودکس انجام شد. یافته‌ها : تعادل ایستا در دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهبود معنی‌داری داشت (P<0.05). نتیجه‌گیری : به‌کارگیری برنامه تمرینی منتخب همراه با دستورالعمل‌های توجهی می‌تواند عاملی اثرگذار بر بهبود تعادل ایستا در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ‌شود.


نسترن امین طاهری، مریم طهرانی پور، سعیده ظفربالانژاد،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : مغز قادر به تولید سلول‌های عصبی جدید از طریق نوروژنز در دوران پس از بلوغ است. دو منطقه هیپوکامپ و ساب ونتریکولار در مغز شواهد نوروژنز پس از بلوغ را نشان می‌دهند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی میوه گیاه نسترن کوهی بر دانسیته نورونی هیپوکامپ موش سفید آزمایشگاهی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 24 سر موش سوری نر بالغ انجام شد. در ابتدا از میوه گیاه نسترن کوهی توسط روش سوکسله عصاره الکلی تهیه شد. سپس موش‌ها به‌طور تصادفی به چهار گروه شش‌تایی شامل کنترل و گروه‌های تیمار با عصاره با دوز 25, 50, 75 mg/kg/bw تقسیم شدند. در گروه‌های تیمار عصاره به روش داخل صفاقی به مدت 21 روز به‌طور پیوسته با فاصله زمانی 24 ساعت تزریق شد. به گروه کنترل نرمال سالین تزریق گردید. بعد از گذشت یک ماه از اولین تزریق حیوانات بیهوش و مغز به آرامی از جمجه خارج گردید. پس از مراحل پاساژ بافتی برش‌های سریال 7 میکرونی با رنگ آبی تولوئیدین و اریتروزین رنگ‌آمیزی شدند. سپس از مناطق مختلف هیپوکامپ عکسبرداری شد و توسط روش‌های استریولوژی و دایسکتور، دانسیته نورونی مناطق مختلف هیپوکامپ در گروه‌های مختلف ارزیابی و با گروه کنترل مقایسه گردید.

یافته‌ها : میانگین دانسیته نورونی هیپوکامپ در ناحیه CA1 گروه‌های کنترل و تجربی دریافت‌کننده دوزهای 25, 50, 75 mg/kg/bw از عصاره به ترتیب 2±55 ، 3±70 ، 3±65 و 2±61 تعیین شد که فقط گروه دریافت کننده دوز 25 mg/kg/bw در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). مقایسه میانگین دانسیته نورونی هیپوکامپ در نواحی CA2 و CA3 گروه‌های تجربی در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معنی‌داری نشان نداد.

نتیجه‌گیری : عصاره الکلی میوه گیاه نسترن کوهی در دوز حداقل سبب افزایش دانسیته نورون‌های هیپوکامپ موش آزمایشگاهی شد.


مسعود معتبر رودی، مریم طهرانی پور، نسترن امین طاهری،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: حافظه حفظ و انبار کردن دانش به‌دست آمده و یادگیری فرایند تغییرات سازشی در رفتار فرد است که بر اثر کسب تجربه صورت می‌گیرد. گیاه ارزن حاوی پروتئین‌ها، مواد معدنی، ویتامین‌ها و آنتی‌اکسیدان‌های مورد نیاز برای حفظ حیات و سلامت سلول‌های بدن پستانداران است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره‌های الکلی دانه گیاه ارزن پروسو (Panicum miliaceum L.) بر حافظه فضایی موش سفید آزمایشگاهی نر انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 سر موش سوری نر به 4 گروه 6 تایی در گروه‌های کنترل و سه گروه تیمار تقسیم شدند. عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو به روش سوکسله تهیه شده و به سه گروه تیمار به‌ترتیب با دوزهای 25، 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به‌روش داخل صفاقی، به‌مدت 21 روز تزریق شد. گروه کنترل نرمال سالین دریافت نمود. پس از سپری شدن یک ماه از اولین تزریق، رفتارهای یادگیری و تست‌های حافظه روی موش‌ها اجرا شد. برای بررسی حافظه فضایی از ماز آبی موریس و برای یادگیری اجتنابی غیرفعال از شاتل باکس استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج حاصل از مقایسه حافظه احترازی غیرفعال بین گروه‌های مورد مطالعه با استفاده از دستگاه شاتل باکس نشان داد که زمان تأخیر در هر سه گروه تیمار شده با عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو در دوزهای 25 ، 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن افزایش آماری معنی‌داری نسبت به گروه کنترل داشتند (P<0.05). میانگین زمان پیدا کردن سکو در ماز آبی موریس در گروه تیمار شده با عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو در دوز 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: عصاره الکلی دانه گیاه ارزن پروسو در دوز 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب بهبود یادگیری و افزایش حافظه فضایی در موش سفید آزمایشگاهی گردید.


آرمین طالبی، حسین کرمی، محمدرضا رافتی، راضیه آوان، فاطمه طاهری،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مصرف غیرمنطقی فرآورده‌های خونی بیماران را در معرض عوارض ناخواسته قرار می‌دهد و بار مالی اضافه بر جامعه و بیماران تحمیل می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین الگوی مصرف گلبول قرمز فشرده (Packed Red Blood Cells: PRBC) در نوزادان و کودکان بستری انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی آینده نگر بر روی 80 نوزاد (کمتر مساوی 4 ماه) و 36 کودک (بیش از 4 ماه تا 16 سال) دریافت کننده PRBC در بیمارستان بوعلی سینا ساری انجام شد. مشخصات دموگرافیک بیماران و متغیرهای فرآورده خونی ثبت شد و با معیارهای استاندارد مقایسه گردید.

یافته‌ها: در طول مدت مطالعه، 116 واحد تزریق PRBC (28.5%) مورد بررسی قرار گرفت. در کل مصرف PRBC در 24 درصد از بیماران از گایدلاین پیروی نشد و این فرآورده در 12 درصد از بیماران با هموگلوبین بیشتر از 12 گرم در دسی‌لیتر و نیز 12 درصد بیماران با هموگلوبین بیشتر از 10 گرم در دسی‌لیتر، نامناسب تجویز شده بود. حجم مصرفی نسبت به وزن و سرعت تزریق فرآورده در گروه سنی کمتر مساوی 4 ماه به‌طور معنی‌داری بیشتر از کودکان با سن بیش از 4 ماه تعیین شد (P<0.05). بیشترین موارد در سندرم زجر تنفسی نوزادان (62.1%) و سرکوب مغز استخوان (14.7%) مصرف شده بود.

نتیجه‌گیری: درصد قابل توجهی از بیماران PRBC را خارج از توصیه‌های گایدلاین دریافت نمودند. به‌نظر می‌رسد برای مصرف منطقی‌تر PRBC در کودکان و نوزادان بایستی گایدلاین‌های موجود به منظور کاهش هزینه و عوارض جانبی مدنظر قرار گیرند.


نرگس زادسر، حسن مروتی، زهرا طوطیان، محمدتقی شیبانی، محمد طاهری، حجت عنبرا،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آسپارتام نوعی شیرین کننده مصنوعی و غیرقندی است که به عنوان جایگزین قند در برخی از غذاها و نوشابه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آسپارتام بر تغییرات هیستومورفومتریک، عملکرد کلیه و بیان ژن‌های Bcl2 ، Bax ، Caspase 3 و P53 در موش سوری انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد 36 سر موش نر بالغ نژاد NMRI در 4 گروه 9 تایی، یک گروه کنترل و سه گروه آزمایشی قرار گرفتند. موش‌ها در گروه کنترل به مدت 90 روز 0.3 ml آب مقطر به روش گاواژ و به صورت خوراکی دریافت نمودند و گروه‌های تجربی به ترتیب 40، 80 و 160 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آسپارتام را به روش گاواژ و خوراکی دریافت کردند. یک روز پس از دوره تیمار، نمونه‌های خون و هیستولوژی برای ارزیابی پارامترهای بیوشیمیایی، هیستومورفومتری و بیان ژن اخذ گردید.

یافته‌ها: قطر جسمک کلیوی، قطر کلافه مویرگی و ارتفاع لایه اپیتلیوم لوله‌های پیچیده دور و نزدیک با افزایش دوز مصرفی آسپارتام در مقایسه با گروه کنترل به صورت چشمگیری کاهش داشت (P<0.05)؛ اما اندازه فضای ادراری و قطر دهانه داخلی لوله‌های پیچیده دور و نزدیک در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی‌دار افزایش یافت (P<0.05). با افزایش دوز مصرفی آسپارتام، میزان نیتروژن اوره و کراتینین خون در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی‌داری داشت (P<0.05). با افزایش دوز مصرفی آسپارتام میزان بیان ژن Bcl2 در مقایسه با گروه کنترل به صورت چشمگیری کاهش یافت (P<0.05). درحالی که میزان بیان ژن‌هایBax ، Caspase 3 و P53 در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی‌دار افزایش یافتند (P<0.05).

نتیجه‌گیری: آسپارتام می‌تواند سبب تغییرات بیوشیمیایی، تغییرات هیستومورفومتریک کلیه و بیان ژن‌های Bcl2 ، Bax ، Caspase 3 و P53 در موش سوری گردد.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.16 seconds with 41 queries by YEKTAWEB 4703
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)