[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations68063103
h-index3117
i10-index20978
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
25 نتیجه برای صالحی

دکتر حمیدرضا بذر افشان، دکتر محمد علی رمضانی، دکتر عارف صالحی، دکتر احمد شیرافکن، دکتر سکینه محمدیان، دکتر مهران فرج اللهی، دکتر فربد رئیس زاده، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 2، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1379 )
چکیده

عوامل خطر ساز بیماری های عروقی کرونر مانند افزایش فشار خون و افزایش چربی خون در مبتلایان به دیابت قندی شایع تر از افراد طبیعی است. علاوه بر این شواهدی از اختلال عملکرد تیرویید به صورت افزایش سطح سرمی هورمون محرک تیرویید (TSH) و کاهش هورمون های تیرویید T3 در مبتلایان به دیابت نوع 2 به دست آمده است. این بررسی با 210 بیمار دیابتی سرپایی درکلینیک دیابت مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد. پس از اخذ شرح حال و اندازه گیری فشار خون، قد و وزن، مقادیر آزمایشگاهی کلسترول تام، تری گلیسرید، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و هورمن های تیرویید شامل T3 – T4 و TSH اندازه گیری شد. بیماران بسته به میزان HbA1c به دو گروه دارای کنترل مناسب دیابت (HbA1c)و کنترل نامناسب (HbA1c≥8) تقسیم شدندو یافته های مربوط به آنها با هم مقایسه شد. نمایه توده بدن (BMI) در افراد مورد بررسی kg/m228±5.9بود و در 35 درصد افراد، چاقی به صورت BMI بالای 30 دیده شد. در 65 درصد افراد مورد بررسی، افزایش چربی خون، و در 38 درصد موارد، افزایش فشار خون دیده شد. در 30 درصد موارد نیز گواتر مشاهده شد. کم کاری تیرویید تحت بالینی در 13 درصد، کم کاری تیرویید بالینی در 4 درصد و پرکار تیرویید بالینی 0.5 در صد از بیماریان دیده شد. از مجموع 27 بیمار مبتلا به کم کاری تیرویید، در 24 نفر سطح HbA1c بالای 8 بود. میانیگین HbA1c در این افراد 2.5± 11و در گروه دیابتی بدون کم کاری تیرویید 2.4± 9 بود. P<0.01) ،0.2 r =)، HbA1c و P<0.05) ،0.3 r =) رابطه معنی دار داشت. همبستگی معنی داری بین TSH و HbA1c P<0.01) ،0.2 r =)، HbA1c و نمایه توده بدنP<0.05) ،0.15 r =)، نمایه توده بدن TSH P<0.05) ،0.14 r =) دیده شد. در این بررسی، علاوه بر افزایش بروز عوامل خطر ساز بیماری عروق کرونر، بین گواتر و اختلال عملکرد تیرویید و کنترل سوخت و ساز (متابولیک) دیابت رابطه معنی دار دیده شد. توصیه می شود تشخیص اختلال عملکرد تیرویید در بیماران دیابتی پس از تثبیت وضعیت سوخت و ساز صورت گیرد.
دکتر محمد علی رمضانی، دکتر عارف صالحی، دکتر احمد علی شیرافکن، دکتر حمیدرضا بذرافشان، دکتر حسن آهنگر، محمدعلی وکیلی،
دوره 2، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1379 )
چکیده

دیابت به عنوان یکی از بیماریهای شایع و از عوامل خطرناک و مهم در ایجاد بیماری شرائین کرونر و از جمله علل مرگ و میر و ناتوانی در بیشتر کشورهای جهان است. دیابت علاوه بر تسریع پدیده تصلب شرائین (آترواسکلروز) و دخالت در افزایش اثرات سایر عوامل خطرساز CAD، از طریق ایجاد کاردیومیوپائی نیز باعث افزایش بیماری زایی و مرگ و میر می شود. هدف این مطالعه، بررسی رابطه سطح هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1C) و مدت بیماری با میزان اختلال سیستولیک و دیاستولیک بطن چپ در بیماران دیابتی نوع 2 بوده است. در این بررسی کارکرد مقدار کسر جهشی بطن چپ (EF)، یا داپلرکوکاردیوگرافی رنگی هم زمان با تعیین (HbA1C) مورد ارزیابی قرار گرفت.29.5 درصد از بیماران دارای اختلال عملکرد سیستولیک و 70.5 درصد آنان واجد عملکرد طبیعی بودند. میانگین HbA1C در گروه اول 10.25 درصد، و در گروه دوم که اختلال سیستولیک بطن چپ نداشتند 9.07 درصد بود (P?0.001) از نظر اختلال دیاستولیک، 51.5 درصد عملکرد طبیعی، 3 درصد، اختلال خفیف دیاستولیک و 45.5 درصد اختلال شدید دیاستول داشتند HbA1C در گروهی که اختلال دیاستول نداشتند 9.51 و در گروهی که اختلال شدید دیاستولیک داشتند، 10.31 بوده است (p?0.001) . بررسی نشان داد که بین عملکرد سیستولیک میوکارد با نحوه کنترل دیابت و با میزان (HbA11C) همبستگی خطی و معکوس وجود دارد و فرض مستقل بودن آنها رد می شود یعنی هرچه کنترل دیابت ضعیف تر باشد میزان EF (کسر جهشی بطن چپ) کاهش می یابد. از طرفی بین عملکرد دیاستولیک بطن چپ که توسط اکوکاردیوگرافی مشخص شده با میزان کنترل قند خون بیماران دیابتی نوع 2 نسبت عکس وجود دارد. بعلاوه بین طول مدت دیابت و اختلال عملکرد سیستولیک و دیاستولیک رابطه معنی داری وجود دارد. این مطالعه نشان داد که دیابت علاوه بر این که به عنوان عوامل خطرساز مهم ایجاد بیماری کرونری (CAD) و انفارکتوس و همچنین عوارض مربوط به آن به شمار می رود، در ایجاد کاردیومیوپاتی و نهایتاً نارسایی قلب غیر وابسته به CAD و افزایش فشار خون نقش دارد.
دکتر احمد شیرافکن، دکتر عارف صالحی، محمدرضا ربیعی، دکتر سیدمهدی پاکدامن،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده

زمینه و هدف: نارسایی قلب مرحله پایانی بیماری قلبی می باشد. در این مرحله میوکارد از تمام ظرفیتها و مکانیسمهای جبران بدن استفاده می کند اما برون ده قلبی، جهت رفع نیازهای متابولیک بدن کافی نمی باشد. این مطالعه به منظور تعیین علل زمینه ای و تشدید کننده نارسایی احتقانی قلب در شهرستان گرگان انجام شد.مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش مقطعی و توصیفی- تحلیلی بوده که بر روی 145 بیمار بستری در بخش قلب و CCU مرکز آموزشی- درمانی پنجم آذر گرگان صورت پذیرفت. اطلاعات جمع آوری شده در پرسشنامه توسط SPSS-10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: ایسکمی قلبی با 57.3 درصد و HTN با 53.1 درصد شایعترین علل زمینه ای بودند و درمان نامناسب دارویی با 75.8 درصد به عنوان بیشترین علت تشدید کننده تعیین گردید. ارتوپنه با 86.2 درصد و رال با 82.8 درصد به تریب شایعترین شکایت بالینی و یافته معاینه فیزیکی بودند و ریتم AF با 24.1 درصد شایعترین آریتمی و نسبت کاردیوتوراسیک بیشتر از 0.5 بیشترین یافته غیر طبیعی رادیوگرافی قفسه سینه بودند. میانگین کسر تخلیه در مردان مبتلا 32.3 درصد و در زنان مبتلا 35.7 درصد بود که بین جنسیت و کسر تخلیه ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که کنترل دقیق HTN و پیشگیری از بروز CAD مهمترین اصل برای پرهیز از ابتلا به نارسایی احتقانی قلبی بوده، تاکید بر درمان مناسب دارویی، رکن اساسی در حفظ نارسایی جبران شده قلبی می باشد.
علی اکبر عبداللهی، حمیدرضا بذرافشان، عارف صالحی، ناصر بهنام پور، سیدعابدین حسینی، حسین رحمانی انارکی، خدیجه یزدی، اکرم ثناگو،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه فشارخون یکی از مهم ترین مشکلات سلامتی در کشورهای جهان و یکی از عوامل خطرساز بیماری های قلبی– عروقی به شمار می رود. با توجه به فقدان مطالعات انجام شده، مطالعه حاضر به عنوان تعیین اپیدمیولوژی و پرفشاری خون در جامعه شهری استان گلستان انجام گردید.روش بررسی: این مطالعه توصیفی، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای روی 5000 نفر از جمعیت جامعه شهری استان گلستان که در محدوده سنی 17 تا 70 سال بودند، بر اساس میزان شیوع، مطالعات قبلی و فرمول های آماری، در نیمه دوم سال 1383 و نیمه اول سال 1384 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه و استفاده از دستگاه فشارسنج الکترونی بود. فشارخون به وسیله افراد آموزش دیده به طور تصادفی در زمان صبح و عصر اندازه گیری شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-11.5 و آمار توصیفی گزارش گردید.یافته ها: نمونه ها 2500 نفر (50 درصد) مرد و 2500 نفر (50 درصد) زن با قومیت های ترکمن (4.6 درصد)، سیستانی (18.9 درصد) و فارس (76.4 درصد) در محدوده سنی 17 تا 70 سال بودند. این مطالعه با توجه به معیار JNC-5 نشان داد که از کل افراد جامعه 46.4 درصد از نمونه ها فشارخون طبیعی، 22.6 درصد فشارخون بالای طبیعی، 21.4 درصد فشارخون خفیف، 7.4 درصد فشارخون متوسط و 2.2 درصد فشارخون شدید داشتند.نتیجه گیری: میزان شیوع پرفشاری خون در مجموع در جامعه شهری استان گلستان 31 درصد می باشد که این میزان از گزارش های سایر شهرهای ایران و جهان کمی بیشتر است که توصیه می شود در برنامه ریزی های بهداشتی و درمانی مد نظر قرار گیرد.
دکتر محمد یزدانی، دکتر پیمان صالحی،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : لیتوتریپسی یورتروسکوپیک یکی از روش‌های کم‌تهاجمی و رایج برای سنگ‌های حالب می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی بروز عوارض ماژور در 3900 مورد لیتوتریپسی یورتروسکوپیک و نحوه درمان آنها بود.

 

روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 3900 مورد لیتوتریپسی یورتروسکوپیک در مراکز پزشکی نور و حضرت علی اصغر(ع) اصفهان در سال‌های 85-1373 انجام شد. فراوانی عوارض ماژور و نحوه درمان آنها در این بیماران برآورد گردید.

 

یافته‌ها : 29 بیمار دچار عوارض حین عمل یا دوره پس از عمل (تا30 روز) شدند که از این تعداد 16 بیمار دچار سوراخ شدگی حالب (41/0 درصد)، 7 بیماردچار Avulsion حالب، 4 بیمار دچار یورینوما و 2 بیمار دچار آبسه پری‌نفریک شدند. از 7 مورد Avulsion ، 2 مورد در محل اتصال حالب به مثانه بود که یورترونئوسیستوستومی انجام شد و در 5 مورد باقی مانده جایگزینی حالب با ایلئوم، Boari flap ، ترانس یورترویورتروستومی، گذاشتن DJ و پیچاندن امنتوم دور ناحیه خالی مانده حالب و گذاشتن DJ به وسیله یورتروسکوپ (هر کدام یک مورد) انجام شد. از 4مورد یورینوما 3مورد به وسیله درناژ پرکوتانئوس ناحیه یورینوما و گذاشتن DJ درمان شدند و در یک مورد نیز عمل جراحی باز برای گذاشتن DJ انجام گردید. 2 مورد آبسه پری‌نفریک با عمل جراحی درناژ آبسه و گذاشتن DJ درون حالب درمان شدند. در 14 مورد از 16 بیمار دچار سوراخ شدگی حالب به وسیله یورتروسکوپ DJ عبور داده شد و در 2 مورد که امکان دسترس رتروگرید به حالب فراهم نشد، با عمل جراحی باز DJ درون حالب قرار داده شد.

 

نتیجه‌گیری: لیتوتریپسی یورتروسکوپیک از طریق مجرا (TUL) روشی کم‌تهاجمی عالی برای سنگ‌های حالب بوده و می‌تواند برای سنین مختلف انجام گردد و عوارض اندک آن به کارگیری آن را قابل قبول می‌کند.


مسعود غریب، دکتر علی حسینی، نازیلا اکبر فهیمی، دکتر مسعود صالحی،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : محدودیت‌درمانی روشی است که در آن با محدود کردن اندام سالم فردی که دچار فلج نیمه بدن شده؛ مجبور به استفاده از اندام مبتلا شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر روش محدودیت‌درمانی تعدیل‌یافته بر کیفیت مهارت‌های اندام فوقانی مبتلا در کودکان فلج مغزی نیمه بدن انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی یک سویه کور روی 21 کودک مبتلا به فلج مغزی نیمه بدن مراجعه کننده به دو مرکز توانبخشی امیدعصر و بهار تهران طی سال 1387 انجام شد. نمونه‌ها به طور تصادفی تعادلی به دو گروه مداخله (11 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. تمرینات متداول کاردرمانی در طی 6 هفته برای هر دو گروه به طور یکسان انجام شد و برای گروه مداخله روزانه به مدت 3 ساعت از روش محدودیت‌درمانی تعدیل یافته نیز استفاده گردید. کیفیت مهارت‌های اندام فوقانی قبل و پس از مداخله بر اساس آزمون کیفیت مهارت‌های اندام فوقانی ارزیابی گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-16 و آزمون‌های آماری کولموگروف - اسمیرنوف، کای اسکوئر، تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی کودکان در گروه مداخله (7 دختر و 4 پسر) 17.5+-46.5 ماه و در گروه شاهد (5 دختر و 5پسر) 19.2+-48.1 ماه تعیین شد. تجزیه و تحلیل درون‌گروهی در گروه مداخله در تمامی موارد بعد از شش هفته مداخله معنی‌دار بود (P<0.05) و در گروه کنترل بعد از شش هفته تنها در آیتم گرفتن معنی‌دار نبود. تجزیه و تحلیل آماری بین گروهی تفاوت معنی‌داری در نمره کلی و نمرات خرده مقیاس‌های حرکات مجزا ، تحمل وزن و باز کردن حفاظتی را بین دو گروه نشان نداد و تنها در خرده مقیاس توانایی گرفتن تفاوت معنی‌داری در دو گروه مشاهده شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که محدودیت درمانی تعدیل یافته تنها بر کیفیت توانایی گرفتن اندام فوقانی مبتلا تأثیر دارد.
علی اکبر عبداللهی، سیدعابدین حسینی، ناصر بهنام پور، دکتر عارف صالحی،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری‌های قلب و عروق اولین عامل مرگ و میر در کشورهای صنعتی و غیرصنعتی می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین نتایج آنژیوگرافی عروق کرونر و مشخصات دموگرافیک مراجعین مرکز آنژیوگرافی کوثر استان گلستان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 5444 نفر از مراجعین به مرکز آنژیوگرافی کوثر استان گلستان در سال‌های 88-1387 انجام گردید. مشخصات دموگرافیک، نمایه توده بدنی ، قومیت ، مصرف دخانیات و مواد مخدر، پرفشاری خون و نتایج آنژیوگرافی افراد ثبت شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-13 وآزمون‌های ANOVA ، Chi-Square و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : 52 درصد از مراجعین مرد و 48درصد زن بودند. 72 درصد از گروه قومی فارس بودند. 49.5% بی‌سواد بودند. 7.4% و 22.5% از مراجعین به ترتیب مصرف کننده دخانیات و مواد مخدر بودند. 38.2% از موارد ثبت شده سابقه ابتلا به پرفشاری خون را ذکر نمودند. میانگین BMI در نمونه‌ها معادل 27.48 بود. آنژیوگرافی عروق کرونر در 99.2% از مراجعین انجام شد و اختلالات انسدادی عروقی در 3142 نفر (زنان 41.2% ، مردان 58.8%) گزارش شد. بیشترین درگیری به ترتیب مربوط به شاخه‌های left artery descending (LAD) ، right coronary artery (RCA) ، circumflex (CX) و Obtuse Marginal (OM) عروق کرونری بود. بیشترین شدت ضایعه (47.7%) در شاخه LAD مشاهده شد.

نتیجه‌گیری : با توجه به میزان بالای ضایعات انسدادی عروق در این منطقه، بررسی علل و آموزش فراگیر جامعه در پیشگیری از بیماری‌های قلبی و عروقی ضرورت دارد.


غلامرضا وقاری، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت، دکتر فرهاد نیک نژاد، عبدالحمید انگیزه، ابراهیم تازیک، دکتر پونه مهارلوئی، دکتر عارف صالحی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : پرفشاری خون به علت همراهی با بیماری‌های ایسکمیک قلبی و نیز همراهی با بیماری‌های مغزی-‌ عروقی، یک مشکل بهداشتی-‌ درمانی در تمام جوامع محسوب می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی از ابتلا به بیماری پرفشاری خون در استان گلستان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 2497 نفر (1250 مرد و 1247 زن) از افراد 65-15 ساله استان گلستان در سال 1384 انجام شد. افراد به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای با تخصیص مناسب از نظر جنس، جمعیت و گروه سنی انتخاب شدند. پرسشنامه‌ای حاوی سؤوالات عوامل دموگرافیگ برای هریک تکمیل گردید. اندازه‌گیری‌های تن‌سنجی و سنجش فشارخون در سه مرحله به‌عمل آمد. گلوگز و کلسترول سرم در حالت ناشتا اندازه‌گیری شد. از شاخص JNC-7 برای طبقه‌بندی بیماری پرفشاری خون استفاده شد و از نرم‌افزار آماری SPSS-16 برای آنالیز داده‌ها و از آزمون آماری کای‌اسکوئر برای مقایسه فراوانی‌ها استفاده شد.

یافته‌ها : میانگین سنی 39.2 سال و میزان شیوع پرفشاری خون 23.9% بود. فقط 48.7% از بیماران از ابتلا خود به پرفشاری خون آگاه بودند که در زنان به‌طور معنی‌داری بیشتر از مردان بود (P<0.001). آگاهی زنان از بیماری خود (3.3%) بیش از مردان و در مناطق شهری 5 درصد بیشتر از مناطق روستائی بود. پرفشاری خون به‌طور معنی‌داری با کاهش فعالیت فیزیکی، افزایش سن، ابتلا به دیابت، هیپرکلسترولمی، چاقی، چاقی شکمی و بی‌سوادی ارتباط داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که علی‌رغم ابتلاء 20 درصد از افراد بالغ به پرفشاری خون در استان گلستان، 51.3% از آنان از ابتلاء خود آگاه نبودند.


فرانک صفدری ده چشمه، تهمینه صالحیان، مهدی صفری، نسرین اکبری، فاطمه دریس، محبوبه نوربخشیان،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : اعمال جراحی شکمی و از جمله جراحی‌های ژنیکولوژیک در بیماران سبب اختلال در حرکات معدی روده‌ای می‌شود. تغذیه زودرس و حرکت بیمار از مداخلات غیردارویی هستند که ممکن است در برگشت حرکات روده مفید واقع گردند. شروع زودرس تغذیه پس از سزارین هنوز به‌طور روتین در بیمارستان‌ها اجرا نمی‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مایع درمانی خوراکی زودرس بر بازگشت عملکرد روده و رضایتمندی زنان نخست‌زا پس از عمل سزارین انتخابی تحت بیهوشی عمومی انجام شد. روش بررسی : این کار آزمایی بالینی روی 120 زن نخست‌زا پس از سزارین انتخابی تحت بیهوشی عمومی در بیمارستان هاجر شهرکرد طی شش‌ماه اول سال 1387 انجام شد. زنان به صورت تصادفی در دو گروه 60 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله تغذیه زودرس با مایعات شفاف 4 ساعت بعد از عمل، بدون در نظر گرفتن صدای روده و تغذیه جامد پس از سمع صدای روده انجام شد. تغذیه گروه کنترل 12 ساعت بعد از عمل با مایعات آغاز و در صورت تحمل، رژیم نرم و در وعده بعدی غذای معمولی دریافت نمودند. برگشت حرکات روده، زمان شروع حرکت بیمار، رضایتمندی و ترخیص از بیمارستان و عوارض در دو گروه با هم مقایسه گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-15 و آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر، تی تست، آنالیز واریانس یک‌طرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین فاصله زمانی سمع صدای روده (1.38±9.5 ساعت در برابر 2.5±12.5)، دفع گاز (3.61±15.7 در برابر 4.1±22.4 ساعت)، زمان احساس حرکات روده (1.99±10.8 در برابر 3.4±15.7 ساعت) و دفع مدفوع (3.65±18.9 در برابر 4.8±23.4 ساعت) در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به صورت معنی‌داری کوتاه‌تر بود (P<0.05). راه‌رفتن و پایین آمدن از تخت در گروه مداخله (14.1 ساعت) زودتر از گروه کنترل (18.8ساعت) بود (P<0.05). رضایتمندی گروه مداخله به طور معنی‌داری بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که تغذیه زودرس مایعات بعد از عمل سزارین انتخابی در مقایسه با روش معمول با برگشت سریع‌تر حرکات روده‌ای، تحرک سریع‌تر فرد و افزایش رضایتمندی همراه است.
مریم مدرس، صبا بشارت، فاطمه رحیمی کیان، دکتر سیما بشارت، دکتر محمود محمودی، دکتر حسین صالحی سورمقی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : تهوع و استفراغ از شکایت‌های شایع زنان در نیمه اول حاملگی بوده و از جمله درمان‌های سنتی، استفاده از گیاهان دارویی از جمله زنجبیل و بابونه می‌باشد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر زنجبیل و بابونه در کاهش تهوع و استفراغ دوران بارداری انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی سه‌سوکور روی 105 زن بارداری که طی هفته‌های 16-6 بارداری به درمانگاه مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان و مراکز بهداشتی منتخب سطح استان گلستان طی سال‌های 89-1388 مراجعه نمودند؛ انجام شد. زنان به صورت تصادفی در گروه‌های کنترل A (پلاسبو 35 نفر) ، مداخله B (زنجبیل 35 نفر) و مداخله C (بابونه 35 نفر) قرار گرفتند. گروه‌های A ، B و C به مدت یک هفته به ترتیب کپسول‌های خوراکی پلاسبو (نشاسته ذرت) ، زنجبیل و بابونه را به میزان 500 میلی‌گرم دو بار در روز به مدت یک هفته مصرف نمودند. چک لیست شاخص تهوع و استفراغ رودز هفته اول قبل از انجام مداخله و هفته دوم طی انجام مداخله، هر شب قبل از خواب توسط زنان باردار تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های آنالیز واریانس، تست دقیق فیشر و بن‌فرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین امتیاز کلی شاخص رودز قبل از انجام مداخله در گروه‌های A ، B و C به ترتیب 5.88±12.71 ، 0.76±10.42 و 5.51±11.19 تعیین گردید و اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نشد. میانگین امتیاز کلی شاخص رودز بعد از انجام مداخله در گروه‌های A، B و C به ترتیب 6.43±11.47 ، 3.74±7.28 و 4.32±5.73 تعیین شد (P<0.05). تفاضل میانگین امتیازها قبل و بعد از مداخله در گروه بابونه بیشترین مقدار را با میزان 4.84±5.45 نشان داد (P<0.05). اثر مداخلات سه‌گانه بر گروه‌های مورد بررسی با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه اختلاف آماری معنی‌داری را نشان داد (P<0.05). بااستفاده از آزمون بن فرونی، این اختلاف بین گروه زنجبیل و بابونه و نیز زنجبیل و پلاسبو از نظر آماری معنی‌دار نبود؛ اما اختلاف آماری بین گروه بابونه و پلاسبو معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که کپسول‌های خوراکی بابونه در مقایسه با زنجبیل و پلاسبو در کاهش علایم تهوع و استفراغ ناشی از بارداری موثرتر است.
دکتر فرهاد ایرانمنش، دکتر محمد صالحی، حمید بخشی، دکتر رعنا عرب،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : سکته مغزی خاموش در افرادی که برای اولین بار دچار سکته مغزی می‌شوند؛ شایع است. برخی از مطالعات بر نقش احتمالی ضایعات خاموش در موارد سکته مغزی ایسکمیک تاکید می‌کنند. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته مغزی خاموش در مبتلایان به سکته مغزی ایسکمیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 203 بیمار (94 مرد و 109 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری (اولین دفعه)، در بیمارستان شفا کرمان طی سال 1390 انجام شد. تشخیص بیماری با معاینه بالینی و سی‌تی‌اسکن و MRI مغزی انجام شد. برای هر بیمار پرسشنامه‌ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطری نظیر پرفشاری خون، دیابت، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، بیماری‌های ایسکمیک و غیرایسکمیک قلبی و نیز وجود سکته مغزی خاموش تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره مدل رو به جلو تجزیه تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی بیماران 17.35±62.56 سال با دامنه سنی 22-99 سال بود. 66 بیمار (32.5%) سابقه پرفشاری خون، 26بیمار (12.8%) سابقه هیپرلیپدمی، 40 بیمار (19.7%) سابقه بیماری دیابت، 27 بیمار (13.3%) سابقه ایسکمی قلبی و 16بیمار (7.9%) سابقه بیماری قلبی داشتند. همچنین 16 بیمار (7.9%) سیگاری بودند و 31 بیمار (15.3%) سکته مغزی خاموش داشتند. احتمال ابتلا به سکته مغزی خاموش در بیماران مبتلا به هیپرلیپدمی 3.7 برابر افرادی بدون عارضه هیپرلیپدمی بود (CI 95% 1.556-12.780 , P<0.05). بین سکته مغزی خاموش و عوامل خطرساز سکته مغزی رابطه آماری معنی داری یافت نشد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سکته مغزی خاموش در 15.3% از بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی وجود دارد. کنترل هیپرلیپیدمی می‌تواند نقش موثری در پیشگیری از بروز سکته مغزی خاموش داشته باشد.
کبری صالحی، سهیلا احسان پور، بهزاد ذوالفقاری، زهرا صالحی، منصوره هنرجو،
دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : علایم یائسگی سلامت روانی، جسمانی، عاطفی، عملکرد اجتماعی و روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. به دلیل عوارض نامطلوب هورمون‌درمانی جایگزین، تمایل به سایر درمان‌های جایگزین در تسکین این علایم افزایش یافته و استفاده از گیاهان دارویی نظیر فیتواستروژن‌ها مطلوب به‌نظر می‌رسند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره ایزوفلاون شبدرقرمز بر علایم یائسگی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی تصادفی شده سه‌سوکور روی 72 زن یائسه مراجعه کننده به مرکز بهداشتی - درمانی شهید نواب صفوی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از آبان ماه 1389 لغایت فروردین ماه 1390 انجام شد. زنان پس از 2 هفته مشاهده و تعیین نمره اولیه علایم یائسگی با استفاده از شاخص یائسگی کوپرمن (گرگرفتگی و تعریق، احساس گزگز یا بی‌حسی اندام‌ها، بی‌خوابی، عصبانیت، افسردگی، سرگیجه، ضعف و خستگی، دردهای مفصلی و عضلانی، سردرد، تپش قلب و احساس مورمور شدن)؛ به صورت تصادفی در دو گروه 36 نفری دارونما و مداخله (مصرف کننده کپسول حاوی 45 میلی‌گرم عصاره ایزوفلاون شبدرقرمز) قرار گرفتند. آزمودنی‌ها به مدت 8 هفته روزانه یک کپسول مصرف نمودند و علایم یائسگی را به صورت هفتگی ثبت نمودند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزاری آماری SPSS-18 ، independent t-test ، ANOVA ، chi-square و Mann–Whitney test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : 55 نفر از زنان (27 نفر از گروه دارونما و 28 نفر از گروه مداخله) مطالعه را به اتمام رساندند. میانگین سنی گروه‌های دارونما 3.21±53.92 سال و مداخله 3.07±52.96 سال بود. میانگین سن هنگام یائسگی در گروه‌های دارونما و مداخله به ترتیب 2.63±51.38 و 1.17±50.05 سال بود. میانگین مدت زمان سپری شده از یائسگی در گروه‌های دارونما 1.47±2.69 سال و گروه مداخله 1.65±2.66 سال تعیین شد. میانگین عوارض یائسگی در پایان هفته دهم در گروه مداخله 7.22±13.87 و در گروه دارونما 11.59±16.44 تعیین گردید که این کاهش از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که مصرف کپسول‌های حاوی عصاره ایزوفلاون شبدرقرمز به مدت 8 هفته سبب کاهش عوارض یائسگی زنان یائسه می‌شود.
محمد صالحی، سیدمسعود هاشمی کروئی، آیت الله نصرالهی عمران، مسعود مبینی، مریم اصغرحیدری،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : گیاه باریجه دارای خواص دارویی و ضدمیکروبی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره‌های آبی و الکی ریشه گیاه باریجه بر سودوموناس آئروژینوزا انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی گیاه باریجه در سایه خشک و عصاره‌های آبی و الکلی پودر ریشه باریجه به روش سوکسله تهیه شد. سپس اثر آن در رقت 0.1 با مقادیر مختلف روی سویه سودوموناس آئروژینوزا به روش‌های دیسک‌گذاری، چاهک و تعیین MIC و MBC بررسی گردید. یافته‌ها : سودوموناس آئروژینوزا به عصاره‌های آبی کاملاً مقاوم بودند و MIC عصاره متانولی گیاه باریجه 1.25X104 µg/ml و عصاره اتانولی گیاه 6.25X103 µg/ml تعیین شد. نتیجه‌گیری : عصاره متانولی و اتانولی ریشه باریجه دارای فعالیت ضدمیکروبی بیشتری علیه سودوموناس آئروژینوزا در محیط آزمایشگاه است.
فرشاد نقش وار، ژیلا ترابی زاده، ندا شجاعی، فاطمه صالحی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف:اخیراً بیان گلیکودلین در بافت طبیعی و سرطانی پستان انسان و رابطه آن با سن، نوع تومور، درجه میکروسکوپی و متاستاز به غدد لنفاوی زیربغل مورد توجه واقع شده است. این مطالعه به منظور تعیین میزان بیان گلیکودلین در مبتلایان به سرطان مهاجم پستان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 96 نمونه بلوک پارافینی سرطان پستان بررسی و بیان مارکر گلیکودلین به روش ایمونوهیستوشیمی صورت گرفت. اطلاعات مربوط به سن بیمار، اندازه تومور و تعداد غدد لنفاوی درگیر زیربغل از پرونده بیماران استخراج گردید. یافته‌ها :مارکر گلیکودلین به طور غیرمعنی‌داری در 30.45%از تومورهای پستان با متاستاز لنفاوی بیان گردید و این مارکر در 72.7%از تومورهای بدون متاستاز بیان شد (P<0.05). بین بیان مارکر گلیکودلین و درجه میکروسکوپی یک تومور و متاستاز به تعداد کمتر از 4 غده لنفاوی ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : بیان مارکر گلیکودلین می‌تواند نشانگر عدم تهاجم به غدد لنفاوی در سرطان پستان باشد.
محمد صالحی، نرگس بیگم میربهبهانی، اعظم جهازی، یاسین عاقبتی املشی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تالاسمی‌ها شایع‌ترین اختلال ژنتیکی در جهان است. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت سلامت عمومی بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور در گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 163 بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور مراجعه کننده به مرکز آموزشی - درمانی طالقانی گرگان انجام شد. وضعیت روانی - اجتماعی بیماران با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی (GHQ-28) مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها:44.2% بیماران از نظر وضعیت روانی - اجتماعی طبیعی، 46% دارای علایم مشکوک به اختلال روانی و 9.8% مبتلا به اختلالات روانی-اجتماعی بودند. بیشترین مشکل مربوط به اختلال کارکرد اجتماعی (12.9%) و افسردگی (10.4%) و کمترین مشکل مربوط به اضطراب (4.9%) بود. بین وضعیت روانی-اجتماعی بیماربا شغل مادر، سطح تحصیلات بیمار و سابقه ابتلا به بیماری‌های دیگر ارتباط آماری معنی‌داری یافت شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : از نظر سلامت عمومی اختلال کارکرد اجتماعی و افسردگی دو مشکل اصلی بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور است.
حمیدرضا شکوری، محمدجواد زره ساز، سمیه فرجی پور، عارف صالحی، مرحوم هادی سالاری، مریم محمدخانی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : متادون یک اپیوئید سنتتیک با قدرت اتصال بالا به گیرنده‌های اپیوئیدی است که به عنوان یک مداخله دارویی موفق در درمان وابستگی به اپیوئیدها و تسکین دردهای حاد و مزمن به‌کار می‌رود. از آنجایی که در مصرف متادون عوارض خطرناک قلبی نظیر تورساد دپوینت و افزایش فاصله QTc گزارش شده؛ این مطالعه به منظور تعیین اثر درمان با متادون بر فاصله QTc الکتروکاردیوگرام داوطلبان ترک اعتیاد ترکیبات اپیوئیدی و ارتباط آن با طول دوره درمان و دوز درمانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه کوهورت روی 60 داوطلب (57 مرد و 3 زن) مراجعه کننده به مرکز متادون‌تراپی مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به منظور شروع متادون درمانی در سال‌های 89-1388 انجام شد. مصرف‌کنندگان ترکیبات اپیوئیدی براساس میزان متادون روزانه دریافتی به سه گروه 35-0 و 55-35 و 120-55 میلی گرم تقسیم شدند. فاصله QTc الکتروکاردیوگرام ابتدای مطالعه، یک ماه و پنج ماه بعد هر فرد محاسبه گردید. یافته‌ها : میانگین فاصله QTc الکتروکاردیوگرام در گروه تحت درمان با متادون در بدو ورود، یک ماه بعد و پنج ماه بعد به ترتیب 0.027±0.42 ثانیه ، 0.029±0.43 ثانیه و 0.041±0.43 ثانیه تعیین شد. بین نتایج فاصله QTc بدو ورود و یک ماه بعد افزایش آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05) و این اختلاف در یک ماه بعد و پنج ماه بعد از نظر آماری معنی‌دار نبود. همچنین در فاصله QTc سه گروه تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : متادون‌درمانی باعث افزایش فاصله QTc الکتروکاردیوگرام بیماران گردید؛ اما ارتباطی با دوز متادون و طول دوره درمان یافت نشد.
سپیده بخشنده نصرت، محمد صالحی، الهام مبشری، زینب اصغری، مریم محمدخانی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : باتوجه به فراوانی بالای سندرم پیش از قاعدگی و سندرم ملال پیش از قاعدگی و اثرات آن بر فعالیت‌ها و رفتارهای خانوادگی، تحصیلی و شغلی؛ این مطالعه به منظور تعیین فراوانی علایم بالینی سندرم پیش از قاعدگی (PMS) و سندرم ملال پیش از قاعدگی (PMDD) در دانشجویان رشته پزشکی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 162 دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان در سال 1389 انجام شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه طراحی شده براساس کرایتریای انجمن متخصصین زنان و مامایی آمریکا برای تشخیص سندرم پیش از قاعدگی و کرایتریای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی برای تشخیص سندرم ملال پیش از قاعدگی استفاده شد. یافته‌ها : میانگین سنی دانشجویان 2.5±22.2 سال و سن منارک 1.2±13.3 سال بود. 17 نفر (10.5%) متاهل و 145 نفر (89.5%) مجرد بودند. 93 نفر (57.4%) مبتلا به PMS و 37 نفر (22.8%) مبتلا به PMDD بودند. شایع‌ترین علامت جسمی و خلقی به ترتیب شامل احساس نفخ و افزایش وزن (45.7%) و احساس کاهش انرژی خفیف و خستگی‌پذیری سریع (57.4%) بود. احساس خفگی و تنگی نفس (8%) از علایم جسمی و کاهش شدید خواب (1.2%) از علایم خلقی کمترین فراوانی را نشان دادند. ارتباط آماری معنی‌داری بین شیوع PMDD با سن و سن منارک یافت شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : سندرم پیش از قاعدگی در دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان از شیوع بالایی برخوردار است.
اشرف صالحی، حمید مؤمنی، اعظم کرامی، نسیم نعیمی،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : امروزه استفاده از فرآورده‌های گیاهی در جهان برای درمان بیماری‌ها رو به افزایش است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر گل‌مغربی، ویتاگنوس و ویتامین E بر سندرم پیش از قاعدگی انجام گردید. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 210 زن به صورت تصادفی در سه گروه 70 نفری دریافت کننده قرص گیاهی ویتاگنوس به میزان 40 میلی‌گرم روزانه یک قرص بعد از غذا (گروه اول)، کپسول روغن گل‌مغربی به میزان 500 میلی‌گرم روزانه سه عدد (گروه دوم) و کپسول ویتامین E به میزان 400IU روزانه یک عدد (گروه سوم) قرار گرفتند. داروها به مدت دو ماه مصرف گردید. شدت علایم سندرم پیش از قاعدگی به‌وسیله فرم ثبت وضعیت روزانه آینده‌نگر Dickerson قبل و بعد از مداخله، تکمیل گردید. یافته‌ها : میانگین شدت کلی علایم بعد از مداخله به‌طور معنی‌داری در گروه گل مغربی در مقایسه با ویتامین E، گروه ویتاگنوس در مقایسه با ویتامین E و نیز گروه گل‌مغربی در مقایسه با ویتاگنوس کاهش نشان داد (P<0.05). این کاهش در گروه ویتاگنوس نسبت به گروه گل‌مغربی در مقایسه با ویتامین E بارزتر بود. نتیجه‌گیری : هر سه داروی ویتاگنوس، گل‌مغربی و ویتامین E علایم سندرم پیش از قاعدگی را کاهش دادند؛ اما ویتاگنوس نسبت به دو داروی دیگر مؤثرتر بود.


مصطفی یوسفی، زیور صالحی، فرهاد مشایخی، محمدهادی بهادری،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : علی‌رغم پیشرفت‌های حاصله در شناخت فیزیولوژی تولیدمثل انسان؛ دلایل اصلی ناباروری مردان در 50 درصد موارد ناشناخته باقی مانده که به آن ناباروری ایدیوپاتیک اطلاق می‌گردد و در حدود 5-7% از جمعیت مردان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. محصول ژن ApE1 یک پروتئین چند عملکردی است که در مسیر ترمیم با برداشت باز (BER) نقش مهمی دارد. پلی‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی T>G در اگزون شماره 5 منجر به جانشینی Asp>Glu در کدون 148 (Asp148Glu) می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پلی‌مورفیسم Asp148Glu ژن ApE1 و ناباروری ایدیوپاتیک در مردان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد- شاهدی نمونه‌های خون 90 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و 90 مرد سالم جمع‌آوری و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی طراحی شده، با روش Allele-Specific PCR مورد بررسی قرار گرفتند و ارتباط بین فراوانی ژنوتیپی و اللی در گروه‌های مورد و شاهد تعیین گردید. یافته‌ها : بین پلی‌مورفیسم کدون 148 ژن ApE1 و ناباروری ایدیوپاتیک مردان در گروه‌های مورد مطالعه ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه‌گیری : نتایج حاکی از عدم ارتباط بین پلی‌مورفیسم Asp148Glu با ناباروری ایدیوپاتیک مردان بود.
روح الله فلاح مشکانی، امین صالحی ابرقویی، احمد اسماعیل زاده، لیلا آزادبخت، عمار حسن زاده کشتلی، آوات فیضی، پیمان ادیبی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : مطالعات اندکی الگوهای اصلی موادمغذی را با بیماری‌های مزمن ارتباط داده‌اند. این مطالعه به منظور شناسایی الگوهای اصلی موادمغذی در بزرگسالان اصفهانی و بررسی ارتباط آنها با چاقی عمومی و چاقی شکمی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از یک پرسشنامه بسامد خوراکی نیمه کمی ارایه شده به 8691 فرد 18 تا 55 ساله برای جمع‌آوری اطلاعات غذایی استفاده شد. 6724 و 5203 بزرگسال به ترتیب برای چاقی عمومی و چاقی شکمی داده کامل داشتند. دریافت‌های روزانه مربوط به 38 ماده مغذی و بیواکتیو برای شرکت کنندگان محاسبه شد. از تحلیل عاملی برای استخراج الگوهای موادمغذی استفاده گردید.

یافته‌ها : سه الگوی عمده موادمغذی شناسایی شد. اول مقادیر بالا از اسیدهای چرب، کلسترول، کوبالامین، ویتامین E، پیرودوکسین، پانتوتنیک اسید، روی، کولین، پروتئین و فسفر؛ دوم مقادیر بالا از تیامین، بتائین، نشاسته، فولات، آهن، سلنیوم، نیاسین، کلسیم و منگنز و سوم افزایش گلوکز، فروکتوز، سوکروز، ویتامینC، پتاسیم، کل فیبر غذایی، مس و ویتامین K. مردان واقع در بالاترین پنجک الگوی دوم دارای شانس کمتری برای ابتلا به چاقی عمومی بودند (95% CI: 0.76-0.20 , OR=0.39, P<0.05). همچنین در مردان ارتباط مثبت معنی‌داری بین الگوی سوم و چاقی عمومی مشاهده شد (95% CI: 1.04-3.04 , OR=1.77, P<0.05) و در زنان این ارتباط دیده نشد (95% CI: 0.74-1.88 , OR=1.18, P<0.05).

نتیجه‌گیری : الگوی های غذایی با چاقی عمومی و نه چاقی شکمی در مردان شرکت کننده در مطالعه سپاهان ارتباط داشتند.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.14 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4652