8 نتیجه برای شریعتی
غلامرضا محمودی، علیرضا شریعتی، ناصر بهنامپور،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: کیفیت زندگی در بیماران دیالیزی یک موضوع با اهمیت و قابل بررسی می باشد. مشکل عمده بیماران دیالیزی که موجب پیچیده تر شدن شرایط کیفی زندگی آنان می گردد، روش های مقابله ای و تطابق با بیماری است. دامنه واکنش های تطابقی نسبت به دیالیز را احساس کسب مجدد و کامل توانایی ها تا خودکشی متغیر می باشد. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین کیفیت زندگی و انواع روش های مقابله ای به کار گرفته شده (مشکل مدار، هیجان مدار و مشکل مدار هیجان مدار) توسط بیماران همودیالیزی بود. مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود که به صورت مقطعی اجراء شده است. محیط پژوهش بخش های همودیالیز بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی استان گلستان بود. ابزار گردآوری پرسشنامه، روش جمع آوری اطلاعات سرشماری، تعداد نمونه 167 نفر و شیوه جمع آوری اطلاعات مصاحبه و تکمیل پرسشنامه بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که از 167 نفر نمونه تحقیق 89 نفر مرد و 78 نفر زن، 25.74 درصد در گروه سنی 44-35 سال و حداکثر 114 نفر به مدت کمتر از 4 سال سابقه دیالیز داشتند. میانگین و انحراف معیار کیفیت زندگی ۸.۱۳±۵۶.۸۹ به دست آمد. 72.45 درصد کیفیت زندگی متوسط داشتند و میزان به کارگیری هر دو شیوه مقابله ای هیجان مدار و مشکل مدار در حد متوسطی استفاده شده ضمن این که بین کیفیت زندگی و شیوه هیجان مدار رابطه معنی داری وجود داشت (p<0.05)نتیجه گیری: در این تحقیقی ما نتیجه گرفتیم که کیفیت زندگی بیماران دیالیزی تحت تاثیر شیوه مقابله ای هیجان مدار می باشد و در کل نیز کیفیت زندگی بیماران دیالیزی تحت تاثیر شیوه های مقابله است، بنابراین نیازمند آموزش و حمایت روانی هستند.
دکتر عزتا.. رضایی، دکتر محمد قائمی، دکتر محمد معتمدالشریعتی، دکتر طاهره راشد،
دوره 6، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: در بیماران مشکوک به آپاندیسیت حاد عمل جراحی آپاندکتومی به صورت شایع انجام می شود. تعداد بیمارانی که دارای آپاندیس طبیعی می باشند نسبتا بالا (30-15 درصد) بوده و نیاز به بررسی های دقیق تری جهت کاهش این مشکل می باشد. تعدادی از مطالعات بالا بودن میزان CRP سرم در بیماران مبتلا به آپاندیسیت حاد را نشان داده اند. این مطالعه به منظور تعیین ارزش اندازه گیری CRP سرم و شمارش گلبول سفید در تشخیص بیماران مشکوک به آپاندیسیت حاد در بیمارستان امام رضا (عج) مشهد انجام شد.مواد و روش ها: از 100 بیمار بستری شده (بیماران مورد مطالعه) در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد قبل از ورود به اتاق عمل نمونه خون جهت شمارش گلبول سفید و اندازه گیری CRP گرفته شده و سپس تمام نمونه های آپاندیس جهت بررسی آسیب شناسی فرستاده شده و آنها را در دو گروه مثبت و منفی از نظر آپاندیسیت حاد طبقه بندی نمودیم. سپس ارتباط بین یافته های آسیب شناسی آپاندیس، CRP و WBC را بررسی نمودیم.یافته ها: در 82 بیماری که از نظر آسیب شناسی آپاندیسیت حاد داشتند به صورت قابل ملاحظه ای شمارش گلبول سفید و میزان CRP بالا بوده است (P<0.05). در 16 بیمار از 18 بیماری که آپاندیست حاد نداشتند در حد طبیعی بود. حساسیت و اختصاصیت این آزمون به ترتیب 92.6 درصد و 88.8 درصد بود.نتیجه گیری: سرم CRP در حد طبیعی در مواردی که مشکوک به آپاندیسیت حاد هستیم، تقریبا در ارتباط نزدیک با آپاندیس طبیعی می باشد و لذا به تعویق انداختن عمل جراحی جهت بررسی بیشتر این دسته از بیماران سبب کاهش تعداد آپاندکتومی های غیر ضروری می شود.
دکتر محمد موجرلو، علیرضا شریعتی، غلامرضا محمودی،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیماران دیالیزی کاهش تولید اریتروپوئیتین از کلیه ها، عامل اصلی کم خونی به شمار می آید و تزریق اریتروپوئیتین درمان انتخابی رفع کم خونی محسوب می شود. کمبود نسبی یا مطلق آهن شایع ترین علت ایجاد پاسخ نامطلوب در افزایش هموگلوبین به شمار می آید. هدف مطالعه تاثیر آمپول ونوفر بر میزان پاسخ دهی به اریتروپوئیتین در افزایش هموگلوبین بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه تحت همودیالیز بود.روش بررسی: این پژوهش به صورت مقطعی و از نوع نیمه تجربی روی 48 بیماری که در هر هفته سه نوبت دیالیز می شدند و غلظت هموگلوبین سرمی آنها کمتر از 9 gr/dl بود، انجام گردید. به این بیماران به مدت 7 هفته در پایان هر جلسه دیالیز 2000 واحد آمپول اریتروپوئیتین به روش زیرجلدی تزریق شد. پس از پایان تزریق اریتروپوئیتین علاوه بر بررسی مجدد هموگلوبین، سطح سرمی فریتین بیماران نیز اندازه گیری شد. بیمارانی که همچنان هموگلوبین کمتر از 9 gr/dl و فریتین سرم کمتر از 200 ng/dl داشتند، انتخاب شدند 29) نفر(. در این بیماران علاوه بر ادامه تزریق اریتروپوئیتین، در 5 نوبت متوالی به هنگام دیالیز، 100 mg آمپول ونوفر به روش وریدی انفوزیون شد. پس از یک هفته از پایان آخرین دوز تزریق ونوفر، مجددا آزمایش هموگلوبین و فریتین سرم بررسی شد.یافته ها: میانگین هموگلوبین بیماران قبل از شروع تزریق اریتروپوئیتین 7.5 gr/dl و پس از 7 هفته تزریق اریتروپوئیتین 8.5 gr/dl جمع آوری شد. در ادامه مطالعه به دنبال تزریق دوره ای ونوفر میانگین هموگلوبین به 10.4 gr/dl افزایش یافت. میانگین فریتین سرم قبل از تزریق آمپول ونوفر 131 ng/dl و پس از یک هفته از آخرین دوز تزریق ونوفر 237 ng/dl تعیین شد.نتیجه گیری: کمبود آهن نقش کلیدی در پاسخ نامطلوب به تزریق اریتروپوئیتین در افزایش هموگلوبین بیماران همودیالیزی دارد. لذا ضروری است به منظور افزایش پاسخ به درمان با اریتروپوئیتین آهن سرم بیماران نیز سنجیده شود.
دکتر مهدی مهدی زاده، دکتر آرزو نهاوندی، خانم بتول عبادی، دکتر تابنده شریعتی، خانم معصومه ثقهالاسلام،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : نیتریکاکساید مولکول کوچک ناپایداری است که دربسیاری از فرایندهای فیزیولوژیک و پاتولوژیک بدن نقش دارد. قشر پرهفرونتال مغز نقش بسیار مهمی در شخصیت و وضعیت روحی دارد و بعد از تولد به تکامل خود ادامه داده و تحت تأثیر عوامل محیطی و جسمی نظیر استرس قرار میگیرد. در این تحقیق اثر نیتریک اکساید روی کورتکس پرهفرونتال مغز موش صحرایی متأثر از استرس مورد بررسی قرار گرفت تا تأثیر همزمان استرس و نیتریکاکساید روی تکامل پس از تولد کورتکس پرهفرونتال موش صحرایی مشخص گردد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به وزن 80 تا 100 گرم انجام شد. 48 موش به دو گروه 24 تایی تحت استرس و فاقد استرس تقسیمبندی شدند. هر گروه 24 تایی به 4 گروه 6تایی تقسیم شدند. به هر گروه 6 تایی به مدت 30 روز (یکماه) به ترتیب ماده L-arginine 200 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در 2سیسی نرمال سالین و L-NAME 20 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در 2سیسی نرمال سالین به صورت داخل صفاقی و (mg/g25) 7-nitroinazole به صورت زیرجلدی تزریق شد. پس از یکماه مغز موشها خارج گردید و به دو قسمت شامل نیمه قدامی برای بررسی بافتشناسی و نیمه خلفی برای تعیین میزان نیتریک اکساید تقسیم شد. بررسیهای بافتشناسی با تهیه مقاطع سریال 10 میکرونی و رنگآمیزی (H&E) انجام شد. برای تعیین میزان نیتریکاکساید، نمونهها هموژنیزه و با محلول Solch مخلوط شده و به وسیله روش اسپکتوفتومتری با طول موج 540 نانومتر مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که ضخامت کورتکس پرهفرونتال و تعداد سلولهای بتز و میزان تولید نیتریکاکساید به نحو معنیداری در موشهای صحرایی تحت استرس دریافت کننده L-NAME و 7-nitroindazole در مقایسه با گروه فاقد استرس کاهش یافته است. به نحوی که این دو ماده سبب تشدید آسیب ناشی از استرس میگردند و برعکس L-arginine با تولید نیتریکاکساید بیشتر سبب کاهش آسیب ناشی از استرس میگردد. نتیجهگیری : استرس از نوع بیحرکتی سبب آسیب به کورتکس پرهفرونتال شده و مهار کنندههای سنتز نیتریکاکساید سبب تشدید آن و پیشساز نیتریکاکساید سبب کاهش این آسیب میشود و از طرفی در موشهای بدون استرس L-arginine L-NAME, و 7-nitroindazole همگی باعث آسیب کورتکس پرهفرونتال خواهند شد.
علیرضا شریعتی، دکتر محمد موجرلو، مسلم حسام، عین ا.. ملایی، علی عباسی، حمید آسایش، آسیه خلیلی،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : همودیالیز رایجترین روش درمان جایگزینی نارسایی مزمن کلیه بهشمار میرود. دیالیز ناکافی سبب افزایش مرگ ومیر بیماران میشود. لذا تعیین کفایت دیالیز در این بیماران از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه به منظور تعیین کفایت همودیالیز و رابطه آن با متغیرهای دموگرافیک بیماران با نارسایی مزمن و غیرقابل برگشت کلیه با معیار kt/v (Clearance Time Volume) و URR (urea reduction ratio) در مرکز آموزشی درمانی 5آذر گرگان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از 113 بیمار تحت همودیالیز دائم مرکز آموزشی درمانی 5آذر گرگان که سابقه حداقل سه ماه و بیش از یک بار دیالیز در هفته داشتند؛ به روش سرشماری، نمونه خون قبل و بعد از انجام دیالیز طی سال 1387 تهیه گردید. سطح سرمی BUN قبل ازشروع همودیالیز و نیز در فاصله 5 دقیقه پس از خاموش کردن پمپ از مسیر شریانی اندازهگیری شد. سپس kt/v بیماران با استفاده از فرمول Daugirdas II اندازهگیری شد و رابطه آن با وزن، جنس، سطح تحصیلات، مدت زمان هرجلسه دیالیز، سرعت جریان خون، TMP -Terans Membran Presure- و Kuf -Clearance Ultrafiltration- فیلتر، بیماری زمینهای، تعداد دفعات دیالیز و روش دستیابی به عروق محاسبه گردید. دادهها توسط نرمافزار SPSS-13 و آزمونهای آماری تی، کای دو، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : متوسط سابقه همودیالیز 37 ماه و میانگین سن بیماران 42±51.6 سال بود. 77.9 درصد از افراد مورد مطالعه با توجه به معیار kt/v و URR ، دیالیز موثر داشتند. با وجود این که دوز تحویلی دیالیز از میزان استاندارد کمتر بود؛ اما تفاوت معنیدار آماری با میزان استاندارد مشاهده نشد. بین میزان کفایت دیالیز با مدت زمان هر جلسه دیالیز ، تعداد دفعات دیالیز در هفته ، سرعت جریان خون و روش دستیابی به عروق ارتباط آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05)؛ اما بین میزان کفایت دیالیز با وزن ، جنس ، تحصیلات ، TMP ، بیماری زمینهای و ku/f صافی ارتباط آماری معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کفایت دیالیز در گرگان در مقایسه با مطالعات انجام شده در دیگر نقاط کشور از وضعیت بهتری برخوردار میباشد.
سمیه رحیمی، محمدجواد ضمیری، مهرداد شریعتی، سعید چنگیزی آشتیانی، داوود مقدم نیا، آزاد رحیمی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سم دیازینون یک حشرهکش ارگانوفسفره بوده که از طریق مهار آنزیم استیل کولین استراز اثرات خود را اعمال میکند. این مطالعه به منظور تعیین اثر سم دیازینون بر محور هیپوفیزی – گنادی و روند اسپرماتوژنز موش صحرایی نر بالغ انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در 5 گروه 8 تایی تقسیم به صورت گروههای تجربی، کنترل و شم تقسیم شدند. دیازینون در مقادیر 50 و 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن روزانه به گروههای تجربی طی مدت 28 روز به صورت خوراکی تجویز شد. حیوانات گروه کنترل تحت تیمار دارویی یا غیردارویی قرار نگرفتند و گروه شم تنها سرم فیزیولوژی دریافت نمود. در پایان 28 روز پس از تجویز آخرین وعده، خونگیری از قلب حیوانات انجام و غلظت پلاسمایی هورمون تستوسترون اندازهگیری شد. از بیضههای حیوانات نیز نمونههای بافتی تهیه و تغییرات بافتی بررسی گردید. یافتهها : سم دیازینون در گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل سبب کاهش آماری معنیداری در غلظت هورمون تستوسترون و میانگین تعداد سلولهای سرتولی، لیدیگ، اسپرماتوسیتهای اولیه و اسپرماتیدها گردید (P<0.05). میانگین وزن بدن و بیضهها نسبت به گروه کنترل اختلاف آماری معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری : سم دیازینون سبب کاهش غلظت سرمی تستوسترون و کاهش سلولها در روند اسپرماتوژنز میگردد.
نجمه غفوری، بهدخت جمشیدنژاد، مهرداد شریعتی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : کبد اندامی مهم با عملکرد ویژه در ارتباط با متابولیسم داروها است. هالوپریدول دارویی برای درمان اسکیزوفرنی، شیدایی در اختلالات دو قطبی و سرگیجه است. این مطالعه به منظور تعیین تغییرات بافت و آنزیمها کبدی نوزادان موش صحرایی نر متولد شده از مادران تحت تیمار با هالوپریدول انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 25 سر نوزاد موش صحرایی نر از نژاد ویستار به 5 گروه 5 تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل، شم و سه گروه تجربی اول، دوم و سوم بود که مادران موشها به ترتیب مقادیر
12.5, 25, 50 mg/kg داروی هالوپریدول را طی دوران بارداری بهصورت گاواژ 21 روزه دریافت کردند. در پایان دوره بارداری و دوره 22روزه نوزادی تمام نوزادان وزن شدند. میزان آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آلکالین فسفاتاز (ALP) و آسپارتات ترانس آمیناز (AST)، آلبومین و پروتئین تام بهوسیله اتوآنالیزور و بافت کبد نوزادان با رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین ارزیابی شد.
یافتهها : میانگین غلظت آلبومین و پروتئین تام در گروههای تجربی دوم و سوم نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیدار و میانگین غلظت AST در گروههای تجربی دوم و سوم در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین غلظت ALT و ALP در تمام گروههای تجربی در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). میانگین شاخص کبد در تمام گروههای تجربی در مقایسه با گروه کنترل تغییر آماری معنیداری نشان نداد. در نمونههای بافتی گروههای تجربی، نکروز بیشتر با افزایش دوز دارو مشاهده شد.
نتیجهگیری : داروی هالوپریدول باعث افزایش آنزیمهای کبدی و نکروز کبدی میگردد و میزان نکروز بافت کبد متناسب با دوز دارو افزایش مییابد.
سید علی حقیقت جو، مهرداد شریعتی، مختار مختاری، داوود مقدم نیا،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: حشرهکش دیازینون کنترل کننده قوی استیل کولین استراز در پایانه های عصبی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دیازینون بر آزمونهای عملکردی و تغییرات بافتی کبد موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند. گروههای تجربی اول، دوم و سوم به ترتیب مقادیر 50 ، 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن دیازینون را به صورت خوراکی به مدت 21 روز دریافت کردند. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکرد و گروه شاهد حلال دارو را دریافت نمود. در روز 22، نمونه خونی از همه گروهها تهیه و آنزیمهای کبدی شامل آلانین ترانس آمیناز (ALT)، آسپارتات ترانس آمیناز (AST)، آلکالین فسفاتاز (ALP)، پروتئین تام، آلبومین و بیلیروبین اندازهگیری شدند. پس از بیهوشی حیوانات بافت کبد جدا و با رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: سطح آنزیمهای ALT و AST در گروههای تجربی دریافت کننده مقادیر 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن دیازینون نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سطح آنزیم ALP در تمام گروههای دریافت کننده دیازینون نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سطح پروتئین تام در تمام گروههای دریافت کننده دیازینون نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سطح آلبومین در گروه تجربی دریافت کننده مقدار حداکثر دیازینون نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). در گروههای تجربی در نمونههای بافتی تهیه شده با افزایش مقدار دارو نکروز بافتی بیشتری مشاهده شد.
نتیجهگیری:این مطالعه نشان داد که مصرف خوراکی دیازینون باعث افزایش سطح آنزیمهای کبدی و کاهش سطح پروتئین تام، آلبومین و تغییرات نکروتیک در کبد موشهای صحرایی میگردد.