|
|
|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
2 نتیجه برای شاهسون
دکتر جینا خیاط زاده، دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، مرضیه شاهسون، دکتر قدرت اله ناصح، دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : بنزوات سدیم و بنزوات پتاسیم به عنوان نگهدارندههای غذایی در بسیاری از محصولات غذایی و داروئی برای بهتاخیر انداختن رشد میکروارگانیسمها استفاده میشوند. این مطالعه به منظور تعیین اثر بنزوات پتاسیم روی تغییرات هیستوپاتولوژیک جفت موش نژاد BALB/c انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 45 سر موش ماده نژاد BALB/c با وزن 30±25 گرم به دو گروه آزمایشی 1 و2 (دریافت کننده بنزوات پتاسیم با دوز 280 و 560 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن) و گروه شاهد (نرمال سالین)تقسیم شدند. تزریق به صورت درون صفاقی طی مدت 10 روز قبل از بارداری و نیز از روز 5 تا 16 بارداری صورت گرفت. تعداد موشهای باردار در هر گروه 10 سر بود و از هر سر موش باردار 5 جفت به صورت تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت. روز 18 بارداری جفتها از رحم خارج شدند. مطالعه ماکروسکوپی برای تعیین ناهنجاریهای مورفولوژیکی انجام شد. پس از اندازهگیری قطر و وزن جفتها، مراحل پاساژ بافتی و تهیه مقاطع بافتی صورت گرفت. سپس نمونهها با هماتوکسیلین ائوزین رنگآمیزی شدند و تغییرات هیستوپاتولوژیک تعیین گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای کای اسکوئر ، ANOVA و توکی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : وزن و قطر جفت گروههای آزمایشی 1و2 نسبت به گروه شاهد کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). میزان آتروفی در جفتهای گروههای آزمایشی نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (P<0.05). عدم تشکیل جفت در گروه آزمایشی 1و2 بهطور معنیداری نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (P<0.05). تغییرات بافتی از جمله هموراژی وسیع و اختلالات و آسیبهای بافتی دو ناحیه مادری و جنینی در گروههای آزمایشی 1و2 نسبت به گروه شاهد مشاهده گردید.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مصرف بنزوات پتاسیم قبل و در طول دوران بارداری موش سبب تغییرات مورفولوژیکی و هیستوپاتولوژیکی جفت از جمله کاهش قطر، وزن، آتروفی، عدم تشکیل، هموراژی و آسیبهای بافتی میشود و این تغییرات وابسته به میزان بنزوات پتاسیم دریافتی بود.
سیامک رجائی، محمدحسین تازیکی، ناصر بهنام پور، رضا شاهسونی، سیدشفیع شفیع پور، دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای سرطان معده، توجه به علایم بالینی میتواند به کشف سریعتر این بیماری کمک نماید. این مطالعه به منظور تعیین یافتههای اپیدمیولوژیکی سرطان معده در استان گلستان انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت گذشته نگر روی 131 بیمار (102 مرد و 29 زن) مبتلا به سرطان معده (از نوع آدنوکارسینوما) تشخیص داده شده بین سالهای 1386 لغایت 1388 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز شامل سن، جنس، شغل، محل سکونت، تحصیلات، قومیت، ملیت، علامت اولیه، نوع درمان، عادات غذایی و طول عمر آنان با استفاده از اطلاعات موجود در پرونده و مصاحبه حضوری و تلفنی تکمیل گردید. پس از وارد کردن اطلاعات برای میزان بقاء از روش کاپلان مایر استفاده شد و میزان بقاء یک ساله، سه ساله و پنج ساله صرف نظر از نوع پاتولوژی و شیوه درمان تعیین گردید.
یافتهها: 38 بیمار (29.5%) سابقه فامیلی سرطان داشتند که از این میان 25 بیمار سابقه فامیلی سرطان معده داشتند. اولین علامت بیماران در 31.3% موارد درد شکم بود. زمان بروز اولین علامت تا تشخیص بیماری بین یک ماه تا 144 ماه طول کشیده بود. اولین اقدام درمانی برای 48 بیمار (37.4%) جراحی و برای 37 بیمار (28.2%) شیمیدرمانی و رادیوتراپی بود. احتمال بقاء یک ساله، سه ساله و پنج ساله به ترتیب 37.4% ، 13% و 6.1% تعیین گردید. میزان بقاء با نوع درمان ارتباط آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). به طوری که بیماران تحت عمل جراحی، طول عمر بالاتری داشتند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان بقاء در بیماران مبتلا به سرطان معده که تحت عمل جراحی قرار گرفتند؛ بیشتر بود.
|
|
|
|
|
|
|
|
|