[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations67453104
h-index3118
i10-index21278
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
8 نتیجه برای سالاری

دکتر زهرا کیاسالاری، دکتر محسن خلیلی، دکتر مهرنوش اشرفی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : نتایج تحقیقات مختلف در مقایسه حساسیت به تحریک دردناک حرارتی در دو جنس نر و ماده ، متفاوت و غیریکسان بوده است. در مراحل سیکل استروس نیز به دلیل هورمونی در آستانه درک درک تفاوت وجود دارد. با توجه به اثر ضددردی گیاه بنگ‌دانه، این مطالعه به منظور تعیین اثر ضددردی عصاره الکلی دانه گیاه بنگ‌دانه در فازهای مختلف سیکل استروس موش‌ صحرایی ماده انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 92 سر موش صحرایی ماده با وزن 220-195 گرم از نژاد NMRI انتخاب شدند. موش‌های ماده به سه گروه کنترل ، درمان (عصاره الکلی دانه گیاه بنگ‌دانه) و کنترل مثبت (سالیسیلات رقیق شده با نرمال سالین) تقسیم شدند. 8 سر موش نر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. همه موش‌ها برای اندازه‌گیری آستانه درد حاد تحت آزمون غوطه‌وری دم در آب 52 درجه سانتی‌گراد قرار گرفتند. در گروه تحت درمان 25 تا 30 دقیقه قبل از آزمون ، mg/kg 2000 عصاره الکلی دانه گیاه بنگ‌دانه به صورت داخل صفاقی تزریق شد. از موش‌های ماده در هر سه گروه بلافاصله بعد از آزمون نمونه اسمیر برای تعیین فاز جنسی تهیه گردید. همچنین کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگ‌دانه با اثر داروی ضددرد سدیم سالیسیلات (mg/kg 300) مقایسه شد. یافته‌ها : تزریق عصاره الکلی دانه گیاه بنگ‌دانه در جنس ماده ، درد حاد ناشی از آزمون غوطه‌وری دم در آب را به صورت معنی‌داری کاهش داد (P<0.05)؛ ولی تفاوت معنی‌داری در بین فازهای مختلف جنسی موش ماده در کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگ‌دانه مشاهده نشد. همچنین تفاوت معنی‌داری بین کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگ‌دانه و داروی ضددرد سالیسیلات مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که موش‌های ماده در فازهای مختلف سیکل استروس آستانه درد یکسانی دارند و عصاره الکلی دانه گیاه بنگ‌دانه در تسکین درد فازهای مختلف سیکل استروس موش‌های ماده مؤثر است.
دکتر صادقعلی تازیکی، مهناز مدانلو، دکتر هادی سالاری، ناصر بهنام پور، دکتر فواد شریفی،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : سوءمصرف مواد مخدر یکی از مشکلات بزرگ پزشکی و اجتماعی جوامع عصر حاضر است که سلامت بشر را تهدید می‌کند. در بین این مواد حشیش به عنوان رایج‌ترین آنها باعث بروز علائم و نشانه‌های روانپزشکی متعدد از قبیل علائم شبه‌سایکوتیک و رفتارهای ضداجتماعی می‌گردد. این مطالعه به منظور مقایسه فروانی تمایلات سایکوتیک (تمایلات روان‌پریشی) و نوروتیک (تمایلات روان‌نژندی) افرادسوء مصرف کننده با افراد غیرمصرف کننده حشیش در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 100 مصرف کننده حشیش که برای تهیه حشیش به پارک‌های شهرهای استان گلستان مراجعه نمودند و 100 فرد که سابقه مصرف حشیش نداشتند و برای گذران اوقات فراغت به همان پارک‌ها مراجعه نموده بودند؛ طی سال 1384 انجام شد. دو گروه مورد و شاهد از نظر سن و میزان تحصیلات همسان بودند. داده‌ها از طریق پرسشنامه آزمون شخصیتی آیزنگ نسخه بالغین، به روش خودگزارش‌دهی جمع‌آوری و توسط نرم‌افزار آماری SPSS-13.5 و آزمون‌های تی ، کای‌دو و من‌ویتنی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین نمرات سایکوتیزم در گروه مورد و شاهد به ترتیب 9.37 و 5.75 تعیین گردید (P<0.05). همچنین میانگین نمرات نوروتیزم در گروه مورد و شاهد به ترتیب 15.9 و 12.19 تعیین شد (P<0.05). بین نمره سایکوتیزم و الگوی مصرف حشیش رابطه معنی‌داری وجود داشت (P<0.05). همچنین بین مصرف حشیش با الگوی سوءمصرف مواد مخدر در خانواده و سوءمصرف هم‌زمان سایر مواد رابطه آماری معنی‌داری یافت شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تمایلات سایکوتیک در مصرف‌کنندگان حشیش نسبت به افراد غیرمصرف کننده حشیش بیشتر است که نشان‌دهنده اهمیت اقدامات پیشگیرانه در سوءمصرف مواد برای ارتقاء بهداشت روان می‌باشد.
دکتر علیرضا خویی، دکتر جینا خیاط زاده، دکتر علیرضا فاضل، سپیده سالاری بیناباج، مینو گوهری،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : ترکیبات قندی سطح سلول و ماتریکس سلول، دارای نقش با اهمیتی در تنظیم میان‌کنش‌های سلول - سلول و سلول - ماتریکس هستند. تغییر قندهای سلولی، یکی از مهم‌ترین وقایع مولکولی است که در طی فرآیند بدخیمی بافت‌ها ایجاد می‌شود. این مطالعه به منظور بررسی هیستوشیمیایی موکوپلی‌ساکاریدهای سلولی و ارتباط آن با تمایز تومور در کارسینومای مری و معده انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی نمونه‌های بافتی 80 بیمار شامل 40 بیمار با اسکوآموس سل کارسینومای مری (SCC) و 40بیمار با آدنوکارسینومای معده با تمایزهای مختلف تومور، از بخش آسیب‌شناسی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی سال 1388 انتخاب گردید. نمونه‌ها با روش آلسین‌بلو PH 1 و 2.5 برای شناسایی ترکیبات موکوسی سولفاته و کربوکسیله همراه با شاهد مثبت و منفی رنگ‌آمیزی و بررسی میکروسکوپی شدند.
یافته‌ها : سلول‌های پوشش طبیعی و کارسینوم مری در تمایزهای مختلف در PH 1 و 2.5 رنگ‌پذیری منفی داشتند؛ اما سلول‌های استرومای طبیعی و توموری واکنش مثبت داشتند. سلول‌های غددی طبیعی و سرطانی معده در PH 1 منفی؛ ولی سلول‌های غددی طبیعی در PH2.5 مثبت شدند؛ اما سلول‌های سرطانی در تمایزهای مختلف پاسخ ضعیفی نشان دادند. سلول‌های استرومای طبیعی و توموری معده در در PH 1 و 2.5 مثبت بودند.
نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که احتمالاً در فرایند سرطانی شدن، تغییر در عملکرد سلول‌های پوششی مری از نظر ایجاد ترکیبات موکوسی سولفاته و کربوکسیله پدید نمی‌آید؛ ولی در سلول‌های غددی معده تغییراتی به صورت کاهش ترشح ترکیبات موکوسی کربوکسیله ایجاد می‌گردد.

حمید آسایش، مصطفی قربانی، دکتر هادی سالاری، مرتضی منصوریان، رویا صفری،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : سوءمصرف مواد مخدر یکی از معضلات و نگرانی‌های عمده جهان امروز است و از آنجا که برخی از این عوامل مؤثر فردی و خانوادگی قابلیت تغییر و اصلاح دارند؛ با شناخت آنها می‌توان برنامه‌های پیشگیرانه مؤرتر و مبتنی بر شواهد طراحی و اجرا کرد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط ویژگی‌های فردی و خانوادگی و گرایش افراد به سوء مصرف مواد مخدر در معتادین خود معرف مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان اجرا گردید. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 120 معتاد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به عنوان گروه مورد و 120 نفر همسان شده از نظر سن و جنس به عنوان گروه شاهد طی سال 1387 انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه توأم با مصاحبه بود. از آزمون کای‌اسکوئر و تی مستقل برای تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شد. یافته‌ها : براساس یافته‌های این مطالعه، داشتن تحصیلات دبیرستانی (OR=4.63, 95%CI:1.78-12.02) و دیپلم (OR=15.58, 95%CI: 4.09-50) شانس گرایش به مواد مخدر را نسبت به تحصیلات دانشگاهی افزایش داد. داشتن دوست یا دوستان معتاد شانس گرایش فرد به سوء مصرف مواد را 7.32 برابر (CI95%: 4.09-13.13) و سابقه سیگاری بودن فرد در گذشته یا حال شانس گرایش به مواد مخدر را 12.35 برابر (CI95%:6.65-22.93) افزایش داده است. همچنین افراد دارای شغل دائم نسبت به افرادی که شغل موقت داشتند؛ شانس کمتری (OR=0.109, 95%CI: 6.65-22.93) برای گرایش به مواد مخدر داشتند. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که اعتیاد دوستان، مصرف سیگار، تحصیلات پایین و بیکاری در گرایش به مواد مخدر مؤثر می‌باشد؛ لذا اقداماتی برنامه‌ریزی شده برای کاهش این گونه عوامل خطر در بین افراد جامعه به ویژه جوانان، توسط خانواده و مسؤولین جامعه ضروری است.
صادقعلی تازیکی، داود فتحی، آزاده رمضان نژاد، ناصر بهنام پور، هادی سالاری،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : سردرد یکی از شایع‌ترین شکایات انسان است که علل متفاوتی دارد و نوع تنشی و میگرنی آن بسیار شایع است. شخصیت به خصلت‌ها و ویژگی‌های فرد اطلاق می‌شود که نسبتاً ثابت بوده و در قالب رفتارهای روزانه خود را نشان می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین توزیع فراوانی انواع تیپ‌های شخصیتی در افراد مبتلا به سردرد تنشی و میگرنی و تعیین ارتباط بین آنها انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی- تحلیلی روی 160 بیمار (12 مرد و 148 زن) مراجعه کننده به درمانگاه‌های مغز و اعصاب و اعصاب و روان مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان با شکایت سردرد طی سال‌های 87-1386 انجام شد. از بین بیماران مراجعه کننده افراد واجد شرایط به صورت آسان انتخاب و توسط پزشکان نورولوژیست و روانپزشک مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران براساس تشخیص‌گذاری تنشی و میگرنی وارد مطالعه شدند و از نظر صفات شخصیتی به وسیله تست شخصیتی MMPI مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفتند. داده‌ها بااستفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-13 و آزمون Chi-Square تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی زنان 11.18±33.29 سال و مردان 13.7±34.33 سال بود. 96 نفر (60 درصد) سردرد تنشی و 64 نفر (41.2%) سردرد میگرنی داشتند. در سردرد تنشی تیپ شخصیتی افسرده (43.8%) و سپس هیستریک (16.4%) و در سردرد میگرنی ابتدا شخصیت افسرده (48.9%) و سپس پارانویید (20 درصد) از فراوانی بیشتری برخوردار بود؛ اما این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : در این مطالعه علی‌رغم فراوانی سردرد تنشی و میگرنی، بین تیپ‌های شخصیتی و این نوع سردرد ارتباطی یافت نشد.
حمیدرضا شکوری، محمدجواد زره ساز، سمیه فرجی پور، عارف صالحی، مرحوم هادی سالاری، مریم محمدخانی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : متادون یک اپیوئید سنتتیک با قدرت اتصال بالا به گیرنده‌های اپیوئیدی است که به عنوان یک مداخله دارویی موفق در درمان وابستگی به اپیوئیدها و تسکین دردهای حاد و مزمن به‌کار می‌رود. از آنجایی که در مصرف متادون عوارض خطرناک قلبی نظیر تورساد دپوینت و افزایش فاصله QTc گزارش شده؛ این مطالعه به منظور تعیین اثر درمان با متادون بر فاصله QTc الکتروکاردیوگرام داوطلبان ترک اعتیاد ترکیبات اپیوئیدی و ارتباط آن با طول دوره درمان و دوز درمانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه کوهورت روی 60 داوطلب (57 مرد و 3 زن) مراجعه کننده به مرکز متادون‌تراپی مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به منظور شروع متادون درمانی در سال‌های 89-1388 انجام شد. مصرف‌کنندگان ترکیبات اپیوئیدی براساس میزان متادون روزانه دریافتی به سه گروه 35-0 و 55-35 و 120-55 میلی گرم تقسیم شدند. فاصله QTc الکتروکاردیوگرام ابتدای مطالعه، یک ماه و پنج ماه بعد هر فرد محاسبه گردید. یافته‌ها : میانگین فاصله QTc الکتروکاردیوگرام در گروه تحت درمان با متادون در بدو ورود، یک ماه بعد و پنج ماه بعد به ترتیب 0.027±0.42 ثانیه ، 0.029±0.43 ثانیه و 0.041±0.43 ثانیه تعیین شد. بین نتایج فاصله QTc بدو ورود و یک ماه بعد افزایش آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05) و این اختلاف در یک ماه بعد و پنج ماه بعد از نظر آماری معنی‌دار نبود. همچنین در فاصله QTc سه گروه تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : متادون‌درمانی باعث افزایش فاصله QTc الکتروکاردیوگرام بیماران گردید؛ اما ارتباطی با دوز متادون و طول دوره درمان یافت نشد.
سمیرا وحیدی، محسن خلیلی، زهرا کیاسالاری، عصمت یاقوت پور،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماران وابسته به اپیوئیدها پس از قطع، حالات ناخوشایندی نظیر اضطراب و افسردگی را تجربه می‌کنند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تجویز داروی ترکیبی متادون و والپروات بر اضطراب و افسردگی ناشی از ترک مرفین در موش‌های سوری نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 98 سر موش سوری نر انتخاب و در دو دسته تجویز حاد و مزمن قرار گرفتند. هر دسته به 7 گروه 7تایی شامل نرمال سالین (شم)، مرفین سولفات (کنترل)، متادون (10mg/kg/bw)، والپروات (150mg/kg/bw)، والپروات+متادون به‌ترتیب با نسبت‌های 1به1، 2به1 و 1به2 تقسیم شدند. به‌جز موش‌های گروه سالین بقیه گروه‌ها دوزهای افزایشی مرفین را به‌مدت 8روز پیاپی دریافت کردند. در مرحله تجویز مزمن، گروه‌های درمانی 30 دقیقه قبل از تزریق مرفین، طی 8 روز تیمار شدند و در مرحله تجویز حاد، تیمار گروه‌ها فقط در روز آزمایش (روز 8) انجام شد. به منظور بررسی اضطراب و افسردگی 2 ساعت بعد از تزریق نالوکسان، مشاهده رفتاری در تست‌های مازبه‌علاوه‌ای مرتفع، معلق ماندن و جعبه باز انجام گردید. یافته‌ها : در مرحله تجویز مزمن داروها، در تست مازبه‌علاوه‌ای مرتفع گروه درمانی ترکیبی والپروات2+متادون1 منجر به افزایش معنی‌داری در درصد ورود به بازوی باز (1.9±53.86) و درصد زمان حضور در بازوی باز (4.15±58.58) نسبت به گروه مرفین با میانگین درصد ورود (2.03±28.12) و درصد زمان حضور (1.77±17.88) شد. در تست جعبه باز نیز در گروه‌های درمانی ترکیبی متادون+والپروات (2±27)، والپروات1+متادون2 (2±26) و والپروات2+متادون1 (3±23) نسبت به گروه مرفین (3±7) افزایش آماری معنی‌داری در نسبت تعداد ورود به مرکز به مدت زمان حضور در مربع مرکزی مشاهده شد (P<0.05) که نشان‌دهنده کاهش اضطراب در گروه‌های مذکور بود. در تست معلق ماندن نیز مدت زمان بی‌حرکتی به‌عنوان شاخص افسردگی، در گروه درمانی والپروات2+متادون1 کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : ترکیب دو داروی والپروات و متادون، به خصوص با نسبت 2 به 1 دارای اثربخشی بیشتری نسبت به تجویز داروها به تنهایی در کاهش اضطراب و افسردگی ناشی از ترک مرفین بود.
سعید فلاح، شاکر سالاری لک، حمیدرضا خلخالی، رحیم نژادرحیم، مهشید ناصحی،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : سل یکی از قدیمی‌ترین بیماری‌های شناخته شده انسان و یکی از علل اصلی مرگ در دنیاست که در صورت عدم درمان 50درصد بیماران تا 5 سال اول ابتلا به سل ریوی فوت می‌کنند. آمارهای سازمان بهداشت جهانی حاکی از میزان‌ پایین‌تر موفقیت درمان موارد سل اسمیر مثبت در ایران نسبت به میانگین منطقه‌ای و جهانی است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل موثر در پیامد درمان بیماران مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت در استان گلستان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی- تحلیلی روی 331 نفر (185 مرد و 146 زن) از بیماران جدید مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت شناسایی شده در آزمایشگاه‌های تشخیص سل استان گلستان طی سال 1393 انجام شد. درمان کلیه بیماران به مدت دوماه بر مبنای پروتکل کشوری و مطابق استراتژی DOTS انجام شد. ملاک پیامد درمان بررسی وضعیت اسمیر خلط در پایان ماه دوم درمان بود و اثر متغیرهای مستقل جنسیت، نوع داروی مصرفی، میانگین سنی و وزنی بیماران، مصرف مواد دخانی، وابستگی به مواد مخدر و شدت آلودگی اسمیر خلط زمان تشخیص بیماری بر آن ارزیابی گردید.

یافته‌ها : 50.8% بیماران تحت درمان با داروهای ترکیبی و 49.2% تحت درمان با داروهای مجزا بودند. میزان تبدیل اسمیر خلط مثبت به منفی در پایان ماه دوم درمان 67.7% بود. در تحلیل چند متغیره مهم‌ترین متغیرهایی که به‌صورت معنی‌دار در مدل رگرسیونی باقی ماندند؛ شامل سن بیمار (95% CI: 0.96-0.99, OR: 0.98, P=0.017)، وابستگی به مواد مخدر (95% CI: 1.26-4.54, OR: 2.4, P=0.008)، قومیت (95% CI: 1.86-7.02, OR: 3.62, P=0.0001) و شدت آلودگی اسمیر خلط تشخیصی (P<0.0001) بود.

نتیجه‌گیری : میزان موفقیت درمان دو ماهه در بیماران تحت مطالعه نسبتاً پایین بود. سن بیماران در زمان تشخیص بیماری، وابستگی به مواد مخدر و شدت آلودگی اسمیر خلط زمان تشخیص، عوامل موثر در پاسخ به درمان بیماران مسلول در مرحله حمله‌ای بود.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4657