8 نتیجه برای رسولی
دکتر مجید کاتبی، دکتر منصوره سلیمانی، رضا فراهانی پاد، محمدعلی عباسی مقدم، دکتر مهدی مهدی زاده، دکتر هما رسولی،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : تاکنون درمان دارویی موثری برای جلوگیری از کاهش نورونها بعد از صدمات مغزی مشخص نشده است. در این مطالعه اثر دیازوکساید به عنوان تعدیل کنندههای کانال پتاسیم میتوکندریایی بر تغییرات فراساختاری نورونها بعد از ایسکمی-ریپرفیوژن بررسی شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی موشهای صحرائی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی در 8 گروه 3تایی شامل گروه شم ، گروه حامل ، گروههای 1 ، 5 و 25 میلیگرم/کیلوگرم گلیبنکلامید و گروههای 2 ، 6 و 18 میلیگرم/کیلوگرم دیازوکساید گروهبندی شدند. حیوانات گروههای مداخله (دوم تا هشتم) 2 ساعت بعد از تزریق تحت جراحی انسداد چهار رگ اصلی خوندهنده به مغز به مدت پانزده دقیقه قرار گرفتند. بعد از 24 ساعت ریپرفیوژن، بررسی فراساختاری نورونها شامل تغییرات هسته و میتوکندری توسط میکروسکوپ الکترونی انجام شد. یافتهها : تغییرات مورفولوژیک فراساختاری پاتولوژیک شامل تورم میتوکندریایی و صدمه به کریستاها و هسته متراکم در نورونها بهدنبال ایسکمی رخ داد. در گروههایی که گلیبنکلامید دریافت کرده بودند؛ تغییرات مورفولوژیک فراساختاری شدید بوده است. این تغییرات در حیواناتی که دوز بیشتری از گلیبنکلامید را دریافت کرده بودند؛ بیشتر مشاهده شد. در حیوانات آزمایشگاهی که دیازوکساید را به میزان 8 میلیگرم/کیلوگرم وزن بدن دریافت کرده بودند؛ تغییرات موفورلوژیک فراساختاری پاتولوژیک هسته و میتوکندری کاهش واضحی داشت. کاهش عوارض ناشی از ایسکمی در گروههای دریافت کننده 2 و 6 میلیگرم/کیلوگرم وزن بدن دیازوکساید مشاهده نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که دیازوکساید با دوز 18 میلیگرم/کیلوگرم وزن بدن در موشهای صحرایی دارای نقش حفاظتی در برابر تغییرات فراساختاری نورونها شامل تخریب میتوکندری و تغییرات ظاهری آپوپتیک ناشی از ایسکمی میباشند.
اصغر محمدپوراصل، محمد حسن صاحبی حق، فاطمه رستمی، الهه سیدرسولی، حسین اکبری، مهناز جبرئیلی، ماهنی موسوی پور شیری فرد، سارا ایمان پور،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : رشد کودکان در دو سال اول زندگی با عواملی نظیر مشخصات دموگرافیک، مراقبتهای دوران بارداری و وضعیت تغذیه ارتباط دارد. این مطالعه به منظور تعیین عوامل مرتبط با رشد نامطلوب کودکان 6 تا 24 ماهه در شهر تبریز انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد شاهدی 233 کودک با رشد نامطلوب (گروه مورد) و 412 کودک با رشد مطلوب (گروه شاهد) به صورت غیرتصادفی از پنج مرکز بهداشتی و درمانی طی سال 1386 بررسی شدند. پرسشنامهای شامل سؤوالاتی در خصوص مشخصات دموگرافیک، سابقه باروری و وضعیت تغذیه کودک از طریق مصاحبه با مادران کودکان تکمیل گردید. ارتباط عوامل مختلف با رشد نامطلوب کودکان با استفاده از رگرسیون لجستیک در نرمافزارهای SPSS-14 و EPI-Info 2000 تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بیمار شدن کودک در فاصله دو نوبت مراجعه (OR=4.23, 95% CI: 2.95-6.07, P<0.001)، ناخواسته بودن بارداری (OR=1.87, 95% CI: 1.20-2.93, P<0.006) ، جنس مؤنث (OR=1.51, 95%CI: 1.05-2.17, P<0.025) ، وزن کم هنگام تولد (OR=1.0, 95% CI: 0.99-1.01, P<0.097) و داشتن اختلاف خانوادگی (OR=1.22, 95% CI: 1.01-1.47, P<0.045) با رشد نامطلوب کودکان ارتباط داشت. نتیجهگیری : با توجه به یافتههای این مطالعه استفاده از روشهای مطمئن پیشگیری از بارداری و کمک به کاهش بارداریهای ناخواسته، آموزش والدین در باره تغذیه کودکان بهویژه در دوران بیماری کودکان و ارائه مشاوره در کاهش اختلاف خانوادگی برای ارتقای سلامت کودکان پیشنهاد میگردد.
دکتر فیروز امانی، عبداله مهدوی، بتول حامدی، سولماز زارع رسولی، زهرا کارگر جاهد، المیرا محمدزاده،
دوره 13، شماره 3 - ( پاييز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : کسب رضایت از بیمار برای انجام مراقبتهای پزشکی یک الزام قانونی است. رضایت بیمار یعنی تمایل قلبی و موافقت وی مبنی بر این که تعرضی بر خلاف قانون علیه حقوق و آزادیهای او انجام نشود. رضایتنامه عبارت است از مدرکی که بیمار قبل از تندادن به هرگونه رضایت، از کلیه خطرات عمل، راههای درمان و جایگزین و خطرات آن توسط پزشک آکاهی پیدا کند. این مطالعه به منظور تعیین نحوه اخذ رضایت از بیماران در بیمارستانهای شهر اردبیل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 150 بیمار با مراجعه حضوری و مصاحبه با آنان در بخشهای جراحی سه بیمارستان آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل طی بهار سال 1389 انجام شد. بیماران به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. متغیرهای مورد بررسی شامل مشخصات دموگرافیک، نسبت فرد رضایت دهنده با بیمار، نوع مراجعه، وضعیت هوشیاری بیمار (GCS) و نیز سایر متغیرها براساس پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری و با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شدند. برای بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون آماری کایاسکوئر استفاده گردید. یافتهها : میانگین سنی افراد 35 سال بود. 86 نفر (57درصد) از بیماران زن و 64 نفر (43درصد) مرد بودند. 35 نفر (23درصد) از افراد رضایت دهنده بیسواد بودند و تحصیلات 92 نفر (61درصد) زیردیپلم و دیپلم بود. همچنین 23 نفر (16درصد) تحصیلات دانشگاهی داشتند. 45درصد از افراد در مورد بیماریشان از پزشک معالج خود اطلاعاتی کسب کرده بودند. طبق نظر رضایتدهندگان در 13درصد موارد، کارکنان بخش پذیرش بیمارستان نسبت به تکمیل فرم اهمیت نداده بودند. 65 نفر (43.3 درصد) از بیماران بیان داشتند که محتوای فرم رضایتنامه ناخوانا و طولانی بود. میزان تکمیل هر 4 قسمت پرسشنامه برای بیماران 87درصد و افراد درجه 1و2 همراه بیمار به ترتیب 71درصد و 64درصد بود. 40درصد از پرسشنامههای تکمیل شده به تایید شاهد نرسیده بود. اختلاف نظرات بین بیماران و افراد همراه نسبت به محتویات فرم از لحاظ ناخوانا بودن به لحاظ آماری معنیدار بود (P<0.001). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که بعضی از رضایتنامههای اخذ شده اعتبار پایینی داشتند و لازم است برای بهبود کیفیت اخذ رضایتنامه از بیماران تدابیر لازم بهکار گرفته شود.
محمد زمانی، هما رسولی، مهدی مهدیزاده، ملیحه نوبخت، فهیمه زمانی، منصوره سلیمانی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : سکته مغزی یکی از علل مهم مرگ و میر در جهان است و سالیانه عده زیادی را با انواع ناتوانیهای ذهنی و جسمی مبتلا میکند. تاکنون داروی مناسبی برای پیشگیری و درمان آن معرفی نشده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی آگونیست گیرنده A1 و ویتامین C بر تراکم سلولی و اختلالات حافظه ناشی از ایسکمی مغزی در هیپوکامپ موش سوری انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی نورونهای هرمی هیپوکامپ 56 سر موش نر بالغ سوری نژاد BALB/c با وزن تقریبی 35-40 گرم انجام شد. موشها بهطور تصادفی به هشت گروه هفتتایی تقسیم شدند. گروه اول intact ، گروه دوم کنترل ایسکمی بود. گروه سوم ایسکمی (DMSO) ، حامل آگونیست و آنتاگونیست گیرنده A1 را دریافت نمود. گروه چهارم (AA)، از یک هفته قبل از ایسکمی و یک هفته بعد از ایسکمی به مدت 7 روز، اسکوربیک اسید روزانه 100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن دریافت کرد. گروه پنجم (CPA)، آگونیست گیرنده آدنوزین را به میزان یک میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن روزانه از روز هفتم بعد از ایسکمی به مدت 7 روز دریافت کرد. گروه ششم (CPA+AA)، علاوه بر دریافت اسکوربیک اسید روزانه 100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن قبل و بعد از ایسکمی، آگونیست گیرنده A1 (یک میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن روزانه) را هم بعد از ایسکمی دریافت کرد. گروه هفتم (DPCPX)، آنتاگونیست گیرنده A1 را به میزان 2.25 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن از روز هفتم بعد از ایسکمی به مدت 7 روز دریافت کرد. گروه هشتم (DPCPX+AA)، علاوه بر دریافت اسکوربیک اسید روزانه 100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن قبل و بعد از ایسکمی، آنتاگونیست گیرنده A1 (2.25 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن روزانه) را هم بعد از ایسکمی دریافت کرد. ایسکمی با بستن شریان کاروتید مشترک القا شد و پس از آن با کاهش التهاب ناحیه ایسکمیک داروها بهصورت تزریق داخل صفاقی تجویز شد. بعد از تکمیل دوره درمان تست حافظهY-maze انجام شد و سپس مغز نمونهها فیکس و خارج شد و برای مطالعات بافتشناسی (رنگ آمیزی نیسل) آماده گردید. شمارش سلولهای هرمی در سطح 53500 میکرومتر مربع در ناحیه CA1 هیپوکامپ انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و ANOVA test تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها : آزمون Y-maze در گروه ایسکمیک اختلال وسیعی را در حافظه کوتاهمدت نشان داد (PA=200)؛ ولی این اختلال در گروههای درمان بهطور معنیداری کاهش نشان داد (PA=243, 265, 248). تعداد نورونهای هرمی سالم در گروه ایسکمیک (تعداد : 87) و گروههای اسیداسکوربیک، اگونیست رسپتور آدنوزین و گروه ترکیب اسکوربیک و آگونیست رسپتور آدنوزین به ترتیب 125، 105 و 111 تعیین گردید که این تعداد در گروه ایسکمیک بهطور معنیدار کمتر از گروههای درمانی بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از ویتامین C و آگونیست گیرنده آدنوزین سبب افزایش معنیداری در حافظه کوتاهمدت و نورونهای هرمی هیپوکامپ در ناحیه CA1 موشهای دچار ایسکمی مغزی میگردد.
ناصر مهدوی شهری، مریم مقدم متین، مسعود فریدونی، مرتضی بهنام رسولی، علی مقیمی، احمدرضا بهرامی، محمد علیزاده نمینی، سمیه نادری، معصومه خیرآبادی، فاطمه ناصری،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
مهندسی بافت براساس سه ترکیب اصلی بافتهای بیولوژیکی شامل داربست، سلول و عوامل رشد بنیان نهاده شده است. داربستهای زیستی مشتق از بافتها و اندامهای سلولزدایی شده بهطور موفقیتآمیزی در مهندسی بافت مورد استفاده قرار گرفتهاند. مطالعات سلولزدایی بیانگر آن است که داربستهای طبیعی حاصل از بافتهای سلولزدایی شده، با حفظ ترکیبات اصلی میتوانند بستر مناسبی برای بررسی رفتارهای سلولی باشند و آمادهسازی چنین داربستهایی بخش مهمی از پژوهشهای آتی دانش زیستشناسی خواهد بود که میتواند کاربردهای گستردهای در دانش پزشکی ترمیمی و مهندسی بافت داشته باشد. بافت بلاستما که طی روند ترمیم زخم در برخی از موجودات ایجاد میشود؛ دارای سلولهایی با قابلیت تکثیر و تمایز، مشابه سلولهای جنینی است و میتواند مدل مناسبی را برای بررسی برهمکنشها و رفتارهای سلولی در شرایط آزمایشگاهی فراهم نماید. در این مقاله مروری به بیان روشهای آمادهسازی داربستهای سهبعدی مشتق از ماتریکس خارج سلولی بافتهای مختلف از قبیل غضروف، استخوان، لثه، آئورت، مثانه و ارزیابی عملکرد آنها با استفاده از بافت بلاستما پرداخته شده است.
اسرین باباحاجیان، هما رسولی، مجید کاتبی، آرش سروآزاد، منصوره سلیمانی، ملیحه نوبخت،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : ایسکمی مغزی و کاهش جریان خون مغزی باعث تولید رادیکالهای سوپرا اکسید در بافت مغز و در نتیجه تخریب آن میشود. سلولهای پیرامیدال ناحیه CA1 هیپوکامپ به شدت نسبت به کاهش اکسیژن حساسند. این مطالعه به منظور تعیین اثر گنادوتروپین کوریونی انسانی (HCG) و ویتامین E بر تراکم سلولی ناحیه CA1 هیپوکامپ و توانایی یادگیری و حافظه به دنبال ایسکمی – ریپرفیوژن در موش سوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش سوری نر در گروههای شم، ایسکمی، HCG ، ویتامین E و HCG+ویتامین E قرار گرفتند. ایسکمی با بستن شریان کاروتید مشترک در دو طرف به مدت 15 دقیقه القاء گردید. ویتامین E هنگام برقراری ریپرفیوژن به صورت تک دوز داخل صفاقی و HCG 48 ساعت پس از ایسکمی به صورت داخل عضلانی به مدت 5 روز تجویز شد. بعد از تکمیل دوره درمان توانایی یادگیری موشها در شاتل باکس مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی بافتشناسی مغز حیوانات به روش رنگآمیزی نیسل برای شمارش سلولهای سالم در ناحیه هیپو کامپ انجام شد. یافتهها : تجویز توأم HCG و ویتامین E به دنبال ایسکمی - ریپرفیوژن موجب افزایش تراکم سلولهای سالم شد و اختلاف معنیداری در تعداد نورونهای پیرامیدال CA1 هیپوکامپ موشها در گروه درمان نسبت به گروه ایسکمی مشاهده گردید (P<0.001). معیار حافظه حیوانات در گروه درمان توأم با HCG و ویتامین E افزایش افزایش معنیداری در مقایسه با گروه ایسکمی داشت (P<0.05). نتیجهگیری : استفاده توأم HCG و ویتامین E اثر بیشتری بر بهبود عملکرد حافظه و یادگیری و بازسازی تراکم سلولی ناحیهCA1 هیپوکامپ دارد.
مجتبی ایزدی، مسعود حاج رسولی، فاطمه کیانی، داوود خورشیدی، حسین دوعلی،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : مکانیسمهای مولکولی ارتباط بین ظرفیت هوازی و سطوح گلوکز خون بهطور کامل مشخص نیست. این مطالعه به منظور تعیین اثر 12 هفته فعالیت ورزشی بر تغییرات ظرفیت هوازی و گلوکز خون مردان چاق انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 32 مرد چاق بزرگسال به صورت غیرتصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. شاخصهای آنتروپومتریکی، غلظت گلوکز سرم، انسولین ناشتا، ضربان قلب در وضعیت استراحت و ظرفیت هوازی به عنوان مشخصههای آمادگی قلبی- عروقی در شرایط قبل و بعد از 12 هفته تمرین ورزشی هوازی و بیتمرینی به ترتیب در گروههای کنترل و مداخله اندازهگیری شد. از مقادیر انسولین و گلوکز ناشتا برای محاسبه عملکرد سلولهای بتا استفاده گردید. یافتهها : برنامه تمرینات هوازی طولانیمدت سبب کاهش آماری معنیدار گلوکز ناشتا، شاخصهای آنتروپومتریکی، افزایش ظرفیت هوازی و عملکرد سلولهای بتا در گروه مداخله منجر شد (P<0.05). ارتباط آماری معنیداری بین تغییرات در ظرفیت هوازی با تغییرات عملکرد سلولهای بتا و گلوکز خون مشاهده شد (P<0.05) و ارتباط بین آنها مستقل از تغییرات در شاخص توده بدن بود. تغییرات در سطح انسولین سرم در پاسخ به برنامه تمرینی معنیدار نبود. برنامه تمرینی همچنین به کاهش معنیدار نمایه توده بدنی منجر شد (P<0.05). نتیجهگیری : افزایش ظرفیت هوازی یا آمادگی قلبی - عروقی به واسطه فعالیت ورزشی به بهبود سطح گلوکز ناشتای خون در افراد چاق در اثر کاهش توده بدن منجر میشود.
شیوا آشگر طوسی، مریم طهرانی پور، مرتضی بهنام رسولی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت یک ناهنجاری متابولیکی است که با هیپرگلیسمی ناشی از نقص در ترشح و عمل انسولین و یا هردو مشخص میگردد. گیاه برازمبل دارای اثر ضدباکتری و انگل، آنتیاکسیدانی، ضدالتهاب و ضددرد است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل بر سطح گلوکز سرم و فعالیت آنزیمهای کبدی موشهای صحرایی سالم و دیابتی شده با استرپتوزوتوسین و مقایسه با داروی گلیبنگلامید انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار بهطور تصادفی در 10 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل سالم، سالم دریافت کننده گلیبنگلامید، سالم تحت تیمار با عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل با دوزهای 150 و 300 و 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن، کنترل هیپرگلیسمی، کنترل مثبت (هیپرگلیسمی تحت درمان با داروی گلیبنگلامید)، هیپرگلیسمی تحت درمان عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل با دوزهای 150 و 300 و 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن بودند. پس از انجام تیمارهای لازم، از حیوانات نمونههای خونی گرفته شد و میزان قند و آنزیمهای کبدی (ALP, AST, ALT) مورد سنجش قرار گرفت. مقایسهای نیز بین اثر عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل و داروی متداول گلیبنگلامید انجام شد.
یافتهها : نتایج حاکی از افزایش معنیدار آنزیمهای کبدی در موشهای صحرایی هیپرگلیسمی نسبت به گروه کنترل سالم بود. میانگین میزان آنزیمهای AST ، ALT و ALP در گروه هیپرگلیسمی به ترتیب 286.83+-7.46، 172.16+-5.74، 526.17+-8.17 و در گروه کنترل سالم به ترتیب 239+-12.6، 100+-2.42 و 196.33+-6.82 بود. تیمار با دوزهای 150 و 300 و 600 عصاره گیاه در موشهای صحرایی هیپرگلیسمی شده موجب کاهش معنیداری در سطح آنزیمهای فوق در مقایسه با گروه کنترل هیپرگلیسمی گردید (P<0.05). میانگین میزان آنزیمهای AST ، ALT و ALP در گروه تحت درمان با دوز mg/kg 150 عصاره به ترتیب 160.67+-6.29، 127.33+-5.23 و 260.33+-7.18 بود. میانگین میزان آنزیمهای AST ، ALT و ALP در گروه تحت درمان با دوز mg/kg 300 عصاره به ترتیب 197.5+-6.71، 144.33+-8.82 و 201.67+-9.60 بود. میانگین میزان آنزیمهای AST ، ALT و ALP در گروه تحت درمان با دوز mg/kg 600 عصاره بهترتیب 192.23+-8.23، 111.17+-6.13 و 329+-7.43 بود. در مقایسهای که بین میزان اثربخشی عصاره هیدروالکلی برازمبل و داروی گلیبنگلامید بر گلوکز سرم و آنزیمهای کبدی انجام شد؛ تیمار با عصاره گیاه در موشهای صحرایی دیابتی شده کاهش معنیداری را نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره هیدروالکلی گیاه برازمبل سبب کاهش سطح سرمی آنزیمهای کبدی و گلوکز سرم در موشهای صحرایی میگردد.