[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
اخبار::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations74273054
h-index3317
i10-index22068
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
5 نتیجه برای رحمتی

محمد شکرزاده، الهه قره‌خانی، محبوبه رحمتی کوکنده، مهسا حسینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 2-1404 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پروستات یکی از شایع‌ترین بدخیمی‌ها در سراسر جهان است. دوستاکسل به عنوان ترکیب شناخته شده برای شیمی‌درمانی تومور پروستات پیشنهاد می‌شود و عملکرد آن مبتنی بر مهار دپلیمریزاسیون میکروتوبول‌ها، اختلال در تعادل میکروتوبول‌ها و متعاقب آن تاخیر در پیشرفت چرخه سلولی است. از جمله عوارض جانبی دوستاکسل می‌توان به واکنش‌های حساسیتی، تجمع گلبول‌های قرمز، نوتروپنی، مشکلات عصبی مانند فلجی، احتباس مایعات، برونکواسپاسم، کاهش فشار خون مقاوم، ADRS، نقص تنفسی، نقص عملکردی قلبی، تاکیکاردی بطنی، ادم سیستوئید ماکولا، آسیب عصب بینایی، ورم ملتحمه و کراتوپاتی اشاره کرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کورکومین در القای آپوپتوز ناشی از دوستاکسل در رده سلولی DU145 (پروستات) به روش MTT انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی رده سلولی DU145 (پروستات) خریداری شده از بانک سلولی ذخایر ملی ژنتیک در آزمایشگاه کشت سلولی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. پاساژ سلول برای تماس با داروهای موردنظر در گروه‌های شامل غلظت‌های کورکومین 2، 4، 6، 8 و 10 میکروگرم بر میلی‌لیتر و غلظت 4.46 میکروگرم بر میلی‌لیتر دوستاکسل به صورت triplicate به مدت 24 ساعت انکوبه شدند. میزان کشت برای تست MTT برابر با 104 سلول در هر چاهک بود. برای تست آپاپتوز در 4 گروه (دوستاکسل در غلظت 4.46 میکرومولار، کورکومین در غلظت 2 میکرومولار به‌همراه دوستاکسل در غلظت اپتیمم، کورکومین در غلظت 10 میکرومولار به‌همراه دوستاکسل در غلظت اپتیمم و کورکومین در غلظت 10 میکرومولار به تنهایی) با میزان کشت سلول در پلیت 6 خانه به میزان 5´105 سلول در هر چاهک، طراحی گردید. پس از تماس با سلول‌ها تست‌های MTT و تعیین میزان آپوپتوز انجام شد.

یافته‌ها: دوستاکسل میزان حیات سلول‌های DU145 (پروستات) را نزدیک به 50 درصد کاهش داد (P<0.05). گروه‌های دریافت کننده کورکومین به همراه دوستاکسل به صورت وابسته به دوز از میزان سمیت سلولی کاستند و سبب افزایش میزان حیات سلول‌های DU145 (پروستات) شدند (P<0.05). همچنین کورکومین توانست میزان آپوپتوز را در سلول‌های DU145 (پروستات) 90 درصد کاهش دهد.

نتیجه‌گیری: کورکومین سبب افزایش میزان حیات سلولی می‌گردد. همچنین کورکومین می‌تواند میزان آپوپتوز را در سلول‌های DU145 (پروستات) کاهش دهد.


محمد شکرزاده، محبوبه رحمتی کوکنده، محمد کرمی، سمانه سادات بشارت،
دوره 0، شماره 0 - ( 2-1404 )
چکیده

زمینه و هدف: دوستاکسل یکی از داروهای شیمی‌درمانی موثر برای درمان سرطان ریه است؛ اما اثرات جانبی و سمیت سلولی آن محدودیت‌هایی در کاربرد آن ایجاد کرده است. ترکیبات طبیعی مانند کارواکرول و تیمول به دلیل خواص ضدسرطانی و ضدالتهابی به‌عنوان عوامل کمکی برای کاهش سمیت و افزایش اثربخشی داروهای شیمی‌درمانی مورد توجه قرار گرفته‌اند. این مطالعه به منظور تعیین اثر هم‌افزایی کارواکرول و تیمول بر سمیت سلولی ناشی از دوستاکسل در رده سلولی A549 با ارزیابی حیات سلولی و استرس اکسیداتیو انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی رده سلولی اپیتلیال مشتق شده از بافت سرطانی ریه (A549) در دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی مازندران طی سال 1402 انجام شد. سلول‌های A549 تحت پیش تیمار با غلظت‌های مختلف کارواکرول و تیمول (5، 10، 20، 40، 80 ،100 و 200 میکروگرم بر میلی‌لیتر) با دوز آسیب‌زای دوستاکسل (8.92 میکروگرم بر میلی‌لیتر) در بازه زمانی 48 ساعت قرار گرفتند. سمیت سلولی توسط تست MTT مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین برای سنجش میزان ROS سلول با معرف DA-DCFH و میزان MDA با استفاده از معرف تیوباربیتوریک اسید (TBA) انجام شد.


یافته‌ها: کارواکرول و تیمول اثرات سیتوتوکسیک دوستاکسل را در غلظت‌های 5-200 میکروگرم بر میلی‌لیتر کاهش دادند (P<0.05). ارزیابی سمیت سلولی نشان داد که کارواکرول و تیمول در غلظت 200 میکروگرم بر میلی‌لیتر (1.64±98.11%) نسبت به غلظت 5 میکروگرم بر میلی‌لیتر (2.03±54.64%) اثر افزایشی بارزتری از خود نشان دادند. از طرفی این دو ترکیب به‌طور معنی‌دار استرس اکسیداتیو ناشی از دوستاکسل را از طریق کاهش تولید گونه‌های فعال اکسیژن (ROS) و مالون‌دی‌آلدهید (MDA) اعمال کردند. (P<0.05). به‌طوری که در غلظت 200 میزان ROS و MDA به ترتیب 0.09±13.57% و 0.003±0.55% نسبت به غلظت 5 میکروگرم بر میلی‌لیتر به ترتیب 0.59±20.50% و 0.01±0.98% اثر مهاری بارزتری بر رشد سلول‌های سرطانی از خود نشان دادند.

نتیجه‌گیری: کارواکرول و تیمول به عنوان ترکیبات پتانسیل بالا در بهبود عملکرد سلولی و کاهش سمیت سلولی ناشی از دوستاکسل در سلول‌های سرطانی A549 موثر ارزیابی شدند.


دکتر رضا رحمتی، دکتر دیوید گروندی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : نقش بیولوژیکی هیدروژن سولفید روی عضله صاف بافت‌های عروقی و غیرعروقی تا حدودی متناقض بوده و شامل فعالیت‌های انقباضی و شل‌شدن می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر هیدروژن سولفید بر فعالیت حرکتی عضله صاف ژژنوم موش سوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 23 سر موش با یک زمینه ژنتیکی C57/BL6 به وزن‌های 25-20 گرم استفاده شد. ابتدا حیوانات بیهوش شدند و سپس به وسیله تزریق داخل صفاقی دوز بالای سدیم پنتوباربیتون (mg/kg80) کشته شدند. سپس قسمتی از ژوژنوم جدا شد و در محلول کربس گازدهی شده با اکسیژن ؛ قرار گرفت. قطعات ژوژنوم جدا شده به طول تقریبی 4 سانتی‌متر به طور افقی در حمام بافتی قرار گرفتند. فعالیت حرکتی بافتی به صورت تغییرات فشار از بخش آنالی توسط ترانسدیوسر فشار اندازه‌گیری شد. اثرات سدیم هیدروژن سولفید در غلظت‌های مختلف (3000-100 میکرومول) به مدت ده دقیقه روی فعالیت حرکتی قطعات جدا شده بررسی گردید. یافته‌ها : کاربرد سدیم هیدروژن سولفید (پیش‌ساز هیدروژن سولفید) در حمام بافت در حالت وابستگی به دوز، سبب مهار فعالیت حرکتی شد و تفاوت معنی‌داری بین موش‌های دارای گیرنده وانلوئیدی و فاقد گیرنده وانلوئیدی مشاهده نشد. در حضور تترودوتوکسین (یک میکرومول) سدیم هیدروژن سولفید سبب کاهش در تنوس پایه (5n= ، P<0.05 و 5/19 درصد) و مهار انقباض حاصل از 30میکرومول بتانکول و مهار انقباض حاصل از 30میکرومول بتانکول (5n= ، P<0.05 و 55 درصد) گردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که هیدروژن سولفید مهار کننده مهم فعالیت حرکتی در ژژنوم موش سوری است.
رضا رحمتی، شهریار سمنانی، غلامرضا وقاری، سیدمهران حسینی، ابراهیم حسام،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : عصاره هیدروالکلی نعناع برای کاهش اختلالات گوارشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی نعناع بر پاسخ‌های حرکتی کولون به دنبال مواجهه با استرس بی‌حرکتی در موش آزمایشگاهی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش آزمایشگاهی نژاد آلبینو در سه گروه ده‌تایی کنترل، استرس بی‌حرکتی (گروه تجربی اول) و استرس بی‌حرکتی + تزریق داخل صفاقی عصاره هیدروالکلی نعناع به میزان mg/kg 27 (گروه تجربی دوم) قرار گرفتند. گروه‌های تجربی اول و دوم به مدت 4 ساعت در روز برای سه روز متوالی تحت استرس بی‌حرکتی قرار گرفتند. در آزمایشات برون‌تنی (in vitro) قطعاتی از کولون در حمام عضو (حاوی کربس) قرار گرفت و به ترانسدیوسر ثبت فشار ایزومتریک متصل گردید. پس از نیم ساعت تثبیت بافت، انقباضات ایجاد شده در بافت‌های جدا شده از حیوانات مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. وزن مدفوع به صورت شاخص حرکات روده در شرایط درون‌تنی (in vivo) و تغییرات فشار داخل روده در شرایط برون تنی مقایسه گردید.

یافته‌ها : در محیط درون‌تنی، میانگین و انحراف معیار وزن مدفوع بعد از سه مرحله استرس بی‌حرکتی در گروه‌های کنترل، تجربی اول و دوم به‌ترتیب 0.71±1.36 ، 0.64±1.06 و 0.39±0.47 گرم تعیین شد و اختلاف بین گروه تجربی دوم در مقایسه با گروه‌های کنترل و تجربی اول از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). در محیط برون‌تنی، میانگین و انحراف معیار فشار داخل روده برای گروه‌های کنترل، تجربی اول و دوم به‌ترتیب 1.15±4.47 ، 1.25±3.48 و 0.37±0.77 میلی‌متر جیوه تعیین شد و اختلاف بین گروه تجربی دوم در مقایسه با گروه‌های کنترل و تجربی اول از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری : عصاره نعناع سبب کاهش پاسخ حرکتی کولون بعد از استرس مزمن در شرایط درون‌تنی و برون‌تنی می‌گردد.


آرش رحمتی، مهرداد عنبریان،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : خستگی عضلات پیرامون یک مفصل می‌تواند باعث تغییر الگوی حرکت، تغییر در هم انقباضی عضلات آن مفصل، تغییر نیروی عکس‌العمل زمین و در نتیجه افزایش خطر آسیب‌دیدگی شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر خستگی موضعی عضلات دورکننده ران بر ویژگی‌های فشار کف پایی در مرحله استانس راه‌رفتن انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 22 پسر در محدوده سنی 21-15 سال انجام شد. برای ایجاد خستگی عضلات دورکننده ران از پروتکل خستگی حرکت ابداکشن ران با بار 50 درصد یک تکرار بیشینه استفاده شد. متغیرهای میانگین فشار، حداکثر فشار، مدت زمان استپ و سطح تماس کف پایی هنگام راه‌رفتن در هر دو پا قبل و پس از اجرای پروتکل خستگی ثبت شد.

یافته‌ها : پس از خستگی موضعی عضلات دورکننده ران، با وجود مشاهده کاهش نسبی در متغیرهای میانگین فشار، مدت زمان استپ و سطح تماس و افزایش در ماکزیمم فشار؛ اما این تفاوت‌ها از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری : خستگی موضعی عضلات دورکننده ران ویژگی‌های فشار کف پایی را در مرحله استانس راه‌رفتن تغییر قابل توجهی ایجاد نمی‌کند.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)