11 نتیجه برای رجبی
دکتر غلامرضا حسن زاده، محمد دیهیمی، دکتر مهناز آذرنیا، دکتر مجید رجبی، نسرین تک زارع،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : لیزر نوعی منبع تابش امواج الکترومغناطیسی است. لیزرتراپی نوعی تأثیر بافتی به صورت طبیعی و تحریک بیولوژیک با کمک انرژی و توان نور محسوب میشود. امروزه بیشترین و پرکاربردترین لیزرهای کمتوان در درمان بیماریها، لیزرهای با پرتوهای مادون قرمز (infrared) و قرمز (red) میباشند. این مطالعه به منظور تعیین اثر پرتو لیزر کمتوان با طیف قرمز و مادون قرمز روی لولههای اسپرمساز موش آزمایشگاهی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 250-200 گرم و سن متوسط 8هفته انجام شد. موشها به 4 گروه ده تایی تقسیم شدند که شامل یک گروه شاهد و سه گروه تجربی (مورد) بود. گروه شاهد فقط تحت بیهوشی روزانه قرار گرفت. در گروه تجربی 1، بیضه راست موشها در معرض تابش مخلوطی از طیف مادون قرمز با فرکانس 300هرتز (7دقیقه) و طیف قرمز (1 دقیقه) قرار گرفت. در گروه تجربی 2، بیضه راست موشها در معرض تابش پرتو مادون قرمز با فرکانس 300هرتز (8 دقیقه و 40ثانیه) واقع شد. در گروه تجربی3، بیضه راست موشها در معرض تابش پرتو مادون قرمز با فرکانس 80هرتز (5دقیقه) و طیف قرمز (1دقیقه) به طور روزانه قرار گرفت. پس از 15 روز، بیضهها از بدن موشها خارج گردید و پس از مراحل فیکساسیون و رنگآمیزی نمونهها مورد بررسی و مطالعه میکروسکوپی قرار گرفتند. قطر لولههای اسپرمساز و قطر لومن و همچنین قطر و مساحت بخش سلولی اپیتلیوم اسپرمساز در موشها تعیین شد. میزان تستوسترون با روش رادیوایمنواسی مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با کمک نرمافزار SPSS-13 و آنالیز واریانس یکطرفه انجام گردید. یافتهها : قطر لوله اسپرمساز ، فضای لومن و ضخامت اپیتلیال بین گروههای آزمایشی 1 ، 2 و 3 تفاوت آماری معنیداری داشت (P<0.05). این شاخصها بین گروههای تجربی و شاهد تفاوت آماری معنیداری نداشت. همچنین تفاوت آماری معنیداری در تستوسترون اندازهگیری شده بین گروههای مورد مطالعه مشاهده نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تغییرات مورفولوژیک و مورفومتریک لولههای اسپرمساز ارتباط مستقیم بادانسیته انرژی لیزر دارد و استفاده از لیزر کمتوان طیف مادون قرمز با فرکانس 300 هرتز و یا به حالت ترکیبی طیف مادون قرمز با فرکانس 80 هرتز همراه با طیف قرمز در افزایش قطر لولههای اسپرمساز و افزایش سلولهای ژرمینال و اسپرمها موثر میباشد.
فرهاد رضازاده، دکتر رضا رجبی، دکتر نورالدین کریمی، آیدین ولی زاده، اعظم محمودپور، امیر حاتمی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم درد پاتلوفمورال از جمله شرایط متداولی است که ورزشکاران به آن مبتلا میگردند و هدف از روشهای درمانی عمدتاً بهبود عملکرد عضلات ثباتی مفصل پاتلا میباشد. این مطالعه به منظور مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی عضله پهن مایل داخلی (VMO) با پهن خارجی طویل (VLL) حین حرکت اسکات با اداکشن ایزومتریک ران ورزشکاران مبتلا به سندرم درد پاتلوفمورال (PFPS) و ورزشکاران سالم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 16 ورزشکار مرد 30-18 ساله تیمهای ملی والیبال، هندبال و تکواندو مبتلا به PFPS و 16 ورزشکار سالم در آزمایشگاه بیومکانیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، از اول دیماه تا آخر بهمنماه 1388 انجام شد. افراد براساس متغیرهای وزن، قد، سن، رشته ورزشی و غالب بودن اندام تحتانی همتاسازی شدند. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات VMO و VLL حین اسکات با اداکشن ران در زوایای 15، 30 و 45 درجه فلکشن زانو ثبت گردید. برای مقایسه عضلات در هر گروه از آزمون آماری تی همبسته و برای مقایسه هر یک از عضلات در زوایای مختلف از ANOVA یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید. یافتهها : فعالیت الکتریکی عضلات VMO و VLL ورزشکاران مبتلا به PFPS تنها در زوایه 45 درجه فلکسیون تفاوت آماری معنیداری داشت (P<0.05) و در هیچکدام از زوایای فلکسیون ورزشکاران سالم تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. همچنین با مقایسه فعالیت هر یک از عضلات در سه زاویه در هر یک از گروهها، فقط در زاویه 45 درجه فلکسیون اختلاف معنیداری در فعالیت VMO و VLL وجود داشت (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فعالیت الکتریکی عضله VMO حین حرکت اسکات همراه اداکشن ایزومتریک ران در ورزشکاران سالم در زاویه 45درجه فلکشن بیشتر از زوایای دیگر و نیز در ورزشکاران مبتلا به PFPS بیشتر از ورزشکاران سالم میباشد.
رسول اسلامی، رضا قراخانلو، سیدجواد مولی، حمید رجبی، ریحانه محمدخانی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : خانواده عوامل رشدی نقش مهمی را در سلامت سیستم عصبی-عضلانی ایفا میکند. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک جلسه تمرین بدنی از نوع مقاومتی بر مقادیر پروتئینی و بیان ژن NT-4/5 در عضلات کند و تند تنش موشهای صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 16 موش صحرایی نر به طور تصادفی در دو گروه 8 تایی تمرین مقاومتی و کنترل قرار گرفتند. تمرین مقاومتی شامل بالارفتن از نردبان یک متری به همراه وزنههای بسته شده به دم موشها بود. برای اندازهگیری بیان ژن NT-4/5 از Quantitative Real time RT-PCR و برای اندازهگیری پروتئین آن از روش الایزا استفاده شد. یافتهها : یک جلسه تمرین مقاومتی باعث کاهش معنیداری در بیان ژن NT-4/5 و افزایش معنیدار پروتئین آن در عضله سولئوس شد (P<0.05). یک جلسه تمرین مقاومتی بر مقادیر پروتئینی و بیان ژن NT-4/5 در عضله خم کننده بلند انگشتان اثر آماری معنیداری نداشت. نتیجهگیری : یک جلسه تمرین بدنی از نوع مقاومتی باعث تغییرات در مقادیر پروتئینی و بیان ژن NT-4/5 در عضله اسکلتی شد که این تغییرات به نوع عضله نیز وابسته است.
عابد نوری، عبدالحلیم رجبی، فیروزه اسماعیل زاده،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : بروز سوء رفتار با سالمندان یا سالمندآزاری در دو دهه اخیر به سرعت افزایش یافته است. پدیده سالمندآزاری از جمله چالشهای مطرح در حیطه مراقبت و حمایت از سالمندان است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی سالمندآزاری در شهرستان کلاله از استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 247 فرد بالای 60 سال (137 مرد و 110 زن) در شهرستان کلاله طی سال 1391 انجام شد. برای همه سالمندان پرسشنامه بررسی سوء رفتار در خانواده نسبت به سالمند تکمیل گردید. یافتهها : میانگین سنی سالمندان 7.08±68.8 سال بود. فراوانی غفلت عاطفی 34.8%، غفلت مراقبتی 33.6%، غفلت مالی 29.1%، سلب اختیار 22.3%، سوء رفتار روانشناختی 26.7%، سوء رفتار جسمی 2.8%، طردشدگی 12.6% و سوء رفتار مالی 21.9% تعیین گردید. بین سوء رفتار با سالمندان دارای سطح درآمد ماهیانه کمتر از 50 هزار تومان و بیشتر از 500 هزار تومان و سالمندان متأهل نسبت به سالمندان بیوه و مطلقه ارتباط آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : سوء رفتار از نوع روانشناختی و غفلت عاطفی و غلفت مراقبتی در مورد سالمندان شهرستان کلاله از میزان بالایی برخوردار بود.
جواد جلالی، لطفعلی بلبلی، علی رجبی، معرفت سیاهکوهیان،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : نتایج متفاوتی در خصوص مصرف ال - کارنیتین بر درصد چربی و نیم رخ لیپیدی گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف مکمل ال-کارنیتین طی شش هفته بر درصد چربی و نیمرخ لیپوپروتئین پسران غیرورزشکار انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 20 دانشجوی پسر غیرورزشکار به طور غیرتصادفی در دو گروه ده نفری تجربی و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه به مدت شش هفته به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. در این مدت گروه تجربی روزانه 13 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال-کارنیتین و گروه کنترل روزانه 3 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود نشاسته مصرف کردند. قبل و بعد از دوره تمرین خونگیری انجام شد و سطح تریگلیسیرید، کلسترول تام، HDL-c و VLDL اندازهگیری شد. همچنین درصد چربی بدن و نمایه توده بدن تعیین گردید. یافتهها : تمرین هوازی و مکمل ال-کارنیتین موجب افزایش HDL-c و کاهش آماری معنیدار کلسترول تام، VLDL و درصد چربی بدن گردید (P<0.05)؛ ولی بر نمایه توده بدن، LDLو TG اثری نداشت. نتیجهگیری : مصرف مکمل ال-کارنیتین همراه با تمرینات هوازی سبب کاهش درصدچربی و کاهش نیمرخ لیپوپروتئین پسران گردید.
علی رجبی، علی اکبرنژاد، معرفت سیاهکوهیان، مرتضی یاری،
دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش حجم ریه، انسداد راههای هوایی، محدودیت جریان هوا، و افزایش فشارخون از عوامل خطرزای مرگومیر در بیماران مبتلابه دیابت نوع دو است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تجویز مکمل زعفران و تمرین هوازی بر تغییرات فشارخون، عملکرد ریوی و شاخصهای اسپیرومتری زنان دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه شبهتجربی 48 زن دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت غیرتصادفی در 4 گروه 12 نفری دارونما، زعفران، دارونما + تمرین هوازی و زعفران + تمرین هوازی قرار گرفتند. گروههای تمرین+زعفران و تمرین+دارونما تمرین هوازی را با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه (سه جلسه در هفته) به مدت هشت هفته اجرا کردند. دوز روزانه 400 میلیگرم پودر سرگل زعفران (یکبار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. اندازهگیری متغیرها در مرحله پیشآزمون، 48 ساعت و دو هفته پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. متغیرهای مورد بررسی شامل عملکرد ریوی (VO2max، FVC، FEV1، FVC/FEV1، PEF، MVV)، فشارخون، تعداد نبض و تنفس در دقیقه و شاخصهای آنتروپومتری (وزن، نمایه توده بدنی و درصد چربی) بودند.
یافتهها: نتایج درونگروهی نشاندهنده افزایش آماری معنیدار متغیرهای عملکرد ریوی و نیز کاهش آماری معنیدار فشارخون سیستولی و شاخصهای آنتروپومتری در هر سه گروه زعفران به تنهایی، دارونما + تمرین هوازی و زعفران + تمرین هوازی بودند (P<0.05). بااینحال نتایج بینگروهی نشاندهنده اختلاف آماری معنیدار در متغیرهای فوق بین گروه زعفران + تمرین هوازی با هریک از گروههای زعفران به تنهایی و دارونما + تمرین هوازی بودند (P<0.05). همچنین بیشترین اندازه اثر در گروه زعفران + تمرین هوازی مشاهده شد.
نتیجهگیری: ترکیب تمرین هوازی توأم با مصرف زعفران باعث بهبود مؤثرتری در افزایش حجمها و ظرفیتهای ریوی و نیز کاهش فشارخون در مقایسه با اثر هر یک بهتنهایی میگردد.
سجاد رجبی، علی نوری، فاطمه شهبازی،
دوره 21، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نانوذرات اکسید مس با داشتن خواص منحصر به فرد، دارای کاربردهای بیولوژیک متعدد هستند. به طوری که احتمال ایجاد سمیت توسط آنها وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین سمیت نانوذرات اکسید مس بر محور هیپوفیز-گناد و اسپرماتوژنز در موش صحرایی نر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به 4 گروه شامل گروه کنترل و گروههای دریافت کننده غلظتهای 10 ، 20 و 30 میلیگرم بر کیلوگرم نانوذرات اکسید مس در 5 مرتبه بهصورت درون صفاقی، تقسیم شدند. خونگیری در دو مرحله (یک و 15 روز بعد از آخرین تزریق) انجام گردید و میزان هورمونهای تستوسترون، FSH و LH با روش الایزا اندازهگیری شدند. پس از بیهوشی و تشریح موشها در هر گروه، مقاطع بافتی بیضه تهیه و به روش هماتوکسیلین-ائوزین رنگآمیزی شدند. وضعیت مورفولوژیک روند اسپرماتوژنز و شمارش انواع سلولها (اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید) توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافتهها: در مرحله اول خونگیری افزایش آماری معنیدار مقادیر LH و FSH به ترتیب در غلظت 10 و 30 میلیگرم برکیلوگرم مشاهده شد (P<0.05) و میزان تستوسترون و FSH در غلظت 10میلیگرم برکیلوگرم نسبت به گروه کنترل بهطور معنیدار کاهش یافت (P<0.05). در مرحله دوم خونگیری، افزایش آماری معنیدار مقادیر تستوسترون و LH در همه گروههای تیمار و در غلظتهای 10 و 30 میلیگرم برکیلوگرم مشاهده گردید (P<0.05). همچنین مقدار FSH در غلظت 10میلیگرم بر کیلوگرم کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). بررسی مقاطع بافتی بیضه کاهش آماری معنیدار (P<0.05) تراکم و تعداد انواع سلولها (اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید) و ناهنجاری در روند اسپرماتوژنز را بهصورت وابسته به دوز نشان داد. بهطوری که بیشترین اختلالات در غلظت 30 میلیگرم برکیلوگرم مشاهده گردید.
نتیجهگیری: احتمالاً نانوذرات اکسید مس سبب ایجاد اختلال در ترشح گنادوتروپینها و هورمون تستوسترون شده و در نهایت منجر به ایجاد اختلال در روند اسپرماتوژنوزیز میشود.
ابوالفضل سیردانی، زهرا رجبی، فاطمه فرد صانعی، سعید واحدی، محمد مهدی سلطان دلال،
دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمونلوز یک معضل بهداشتی مهم و مسؤول بیشترین موارد مرگ و میر ناشی از بیماریهای منتقله از غذا در سرتاسر جهان است. در کشور ما عفونت سالمونلایی در اثر مصرف مواد غذایی آلوده رو به افزایش است. این مطالعه به منظور تعیین سروگروپ و الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی جدایههای سالمونلا از مواد غذایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی تعداد 400 نمونه به صورت تصادفی از مواد غذایی شامل گوشت قرمز، مرغ، تخم مرغ و سبزی هر کدام به تعداد 50 نمونه بستهبندی و 50 نمونه فله توزیع شده در 10 واحد مختلف عرضه کننده در مناطق پنجگانه شهر تهران طی 9 ماه در سال 1397 تهیه گردید. از نمونهها براساس استاندارد ملی ایران به شماره1810 آزمون میکروبی بهعمل آمد. سپس تستهای بیوشیمیایی، تاییدی و سرولوژی مربوطه انجام گردید. تست حساسیت میکروبی براساس روش دیسک دیفیوژن آگار با استفاده از دیسکهای آنتیبیوتیکی شرکت مست (انگلستان) انجام شد.
یافتهها: از 400 نمونه مورد آزمایش 8 مورد (2 درصد) سالمونلاجدا گردید. درصد آلودگی سالمونلا در 6 مورد (75 درصد) مواد غذایی فله نسبت به 2 مورد (25درصد) بستهبندی بیشتر بود. بیشترین سروگروپ سالمونلای جداشده متعلق به گروپ D بود و نمونه غذایی مرغ درصد آلودگی به سالمونلای بیشتری (37.5%) نسبت به سایر مواد غذایی مورد آزمایش از خود نشان داد. جدایههای سالمونلا، بیشترین مقاومت میکروبی را به آنتیبیوتیک نالیدیکسیک اسید (75درصد) داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به سالمونلاهای جدا شده بهویژه گروه D از مواد غذایی و گسترش مقاومت آنتیبیوتیکی آنها، لزوم مراقبت بیشتر و رعایت سطح بالاتر بهداشت در تهیه، تولید، بستهبندی و عرضه مواد غذایی در سطح جامعه بهنظر میرسد.
محمد مهدی سلطان دلال، ام البنین بیگلری، زهرا رجبی، محمد کاظم شریفی یزدی، عباس رحیمی فروشانی، شبنم حقیقت خواجوی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین سویه اشریشیاکلی انتروهموراژیک، سروتیپ O157:H7 است که از مهمترین پاتوژنهای رودهای محسوب شده و عوارضی مانند کولیت هموراژیک، سندرم اورمی همولیتیک و نارسایی حاد کلیوی را ایجاد میکنند. این مطالعه به منظور ارزیابی اشریشیاکلی انتروهموراژیک ایجاد کننده طغیانهای ناشی از بیماریهای منتقله از غذا به روش مولکولی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 189 نمونه اسهال از 50 طغیان ارسال شده از مراکز بهداشتی درمانی برخی شهرستانهای ایران طی فروردین لغایت شهریور 1397 انجام شد. همه جدایههای مشکوک از نظر تستهای بیوشیمیایی مورد آزمایش قرار گرفتند. هویت جدایهها به روش مولکولی PCR تایید گردید و با آزمونهای حساسیت ضدمیکروبی ارزیابی شدند.
یافتهها: از 189 نمونه سوآپ مدفوع مورد مطالعه، 98 جدایه اشریشیاکلی بر اساس تستهای فنوتیپی جداسازی گردید. بیشترین میزان طغیان در فصل تابستان رخ داده بود و میزان فراوانی پاتوتایپ اشریشیاکلی انتروهموراژیک 24 جدایه (24.5%) بود که 4 درصد آن non O157H7 تعیین شد. بیشترین مبتلایان بین سنین 1 تا 12 ساله بودند و بیشترین میزان مقاومت به آنتیبیوتیکهای کوتریموکسازول و کلرامفنیکل به ترتیب با فراوانی 80 درصد و 79 درصد مشاهده گردید.
نتیجهگیری: در این مطالعه بر اساس مقایسه با مطالعات قبلی افزایش اشریشیاکلی انتروهموراژیک و همچنین افزایش مقاومت آنتیبیوتیکی نسبت به آنتی بیوتیکهای خانواده کلرامفنیکل و کوتریموکسازول و کارباپنمها مشاهده شد. افزایش مقاومت به آنتیبیوتیکهای ایمی پنم و مروپنم درمان سویههای مقاوم به بتالاکتامازها را با مشکل مواجه میکند.
سحر علی زاده، یاسمین قلیچی، عبدالحلیم رجبی، وحید شهریاری،
دوره 26، شماره 2 - ( تابستان 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف مواد ایپومی از شایعترین مشکلاتی است که بار اجتماعی، روانی و اقتصادی زیادی را بر جوامع تحمیل میکند. لذا شناخت عواملی که در درمان مصرف مواد اپیومی نقش دارند؛ امری ضروری بهنظر میرسد. این مطالعه به منظور ارزیابی مهار پاسخ و تکانشگری در بیماران مصرف کننده اپیوم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 170 بیمار (139مرد و 31زن) مصرف کننده اپیوم مراجعه کننده به مرکز درمان نگهدارنده متادون بهصورت نمونهگیری در دسترس در شهر گرگان طی سال 1401 انجام شد. برای سنجش مهار پاسخ شرکت کنندگان از آزمون تکلیف علامت توقف (Stop Signal Task: SST) و میزان تکانشگری از پرسشنامه بارت (BARRATT) استفاده شد.
یافتهها: میانگین تکانشگری کلی 67.8±11.85 تعیین شد. میانگین پاسخهای صحیح 45.09±5.67، پاسخهای اشتباه 4.51±3.95، تعداد تاخیر 0.96±2.32 بود میانگین زمان پاسخگویی به هر محرک 1290±512.83 میلیثانیه بود. ابعاد میانگین تکانشگری با سن، میانگین پاسخها با سطح تحصیلات و میانگین زمان پاسخ برای مهار پاسخ با سن و سطح تحصیلات ارتباط آماری معنیداری داشتند (P<0.05). ابعاد مختلف مهار پاسخ با ابعاد تکانشگری (تکانشکری شناختی، بیبرنامگی و تکانشگری حرکتی) و تکانشگری کلی همبستگی آماری معنیداری نداشتند.
نتیجهگیری: افراد مصرف کننده مواد اپیومی در کل تکانشگرند. همچنین افراد با سن پایینتر و سطح تحصیلات پایینتر نسبت به سایر افراد تکانشگرترند.
زهرا آقاجانی، سمیه رجبی، سیدجواد ضیاءالحق،
دوره 26، شماره 3 - ( پاییز 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: متآمفتامین یک داروی بسیار اعتیادآور، با خطرات اجتماعی و روانی شدید است که بهطور گستردهای مورد سوء مصرف قرار میگیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته تمرین هوازی و مکمل بربرین بر بیان ژنهای گیرنده دوپامین 5 وPARP در بافت قلب موشهای مواجهه یافته با متآمفتامین انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار بهصورت تصادفی در پنج گروه شش تایی شامل کنترل، متآمفتامین، متآمفتامین+ فعالیت هوازی، متآمفتامین+ بربرین و متآمفتامین+ فعالیتهوازی + بربرین تقسیم شدند. تزریق درون صفاقی متآمفتامین به میزان ۱۰ میلیگرم بر کیلوگرم و تمرین هوازی و مصرف بربرین (100 میلیگرم بر کیلوگرم) به مدت 4 هفته در دوره ترک در نظر گرفته شد. بیان ژن گیرنده دوپامین 5 وPARP با استفاده از روش Real time PCR مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: بیان ژن PARP در گروه آمفتامین (1.02±0.65) نسبت به گروه کنترل (1.02±0.24) و بیان ژن گیرنده دوپامین 5 در گروه آمفتامین (5.74±4.94) در مقایسه با گروه کنترل (4.76±2.63) اختلاف آماری معنیداری نداشت. بیان ژنهای PARP و گیرنده دوپامین 5 متعاقب فعالیت ورزشی به ترتیب شامل 1.01±0.55 و 4.30±1.96، مکمل بربرین به ترتیب شامل 0.61±0.25 و 2.97±1.45 و مداخله ترکیبی به ترتیب شامل 0.67±0.30 و 3.43±1.87 بودند که تفاوت آماری معنیداری بین گروهها مشاهده نشد.
نتیجهگیری: القاء کوتاه مدت متآمفتامین تغییر معنیداری در بیان ژنهای گیرنده دوپامین 5 و PARP در قلب موشهای مواجهه یافته با متآمفتامین ایجاد نکرد.