19 نتیجه برای حقی
دکتر حسین حقیر، پروفسور پرویز مهرآئین، دکتر مهدی مهدیزاده،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: قشر سینگولیت در بسیاری از عملکردهای مغز انسان نقش دارد. تفاوت جنسی در حجم و شاخص های سطحیقشر سینگولیت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این تحقیق به منظور تعیین تفاوت جنسی در حجم و شاخص های آناتومی سطحی قشر سینگولیت در نیم کره چپ مغز افراد سالم و راست دست انجام شد.روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقطعی روی72 مغز ( 38مرد و 34زن) اتوپسی شده متعلق به افراد راست دست انجام شد. نیم کره راست هر مغز برای مطالعات نوروپاتولوژیک و تایید سلامت مغز و نیم کره چپ برای بررسی های است استریولوژیک استفاده شد. محاسبه حجم، مساحت و ضخامت قشر سینگولیت از روی تصاویر برش های کورونال و سریال 5 میلی متری نیم کره چپ هر مغز، به کمک روش استریولوژیک انجام گرفت. نتایج با آزمون تی استودنت تحلیل شد.یافته ها: حجم قشر سینگولیت چپ در مردان و زنان به ترتیب 10.92±3.06و 10.05±2.30 سانتی متر مکعب بود. مساحت بیرونی قشر مذکور در مردان 43.87±10.73 سانتی متر مربع و در زنان43.74±8.68 سانتی متر مربع بود. مساحتدرونی قشر سینگولیت چپ در مردان و زنان به ترتیب 11.56 ± 34.87 و 36.55±8.08 سانتی متر مربع بود. تفاوت جنسی معنی داری در حجم و مساحت های قشر سینگولیت چپ مشاهده نشد. ضخامت قشر سینگولیت چپ در مردان 0.5±2.88 میلی متر و در زنان 0.3±2.51 میلی متر بود. ضخامت قشر سینگولیت چپ در زنان نسبت به مردان 12.85 در صد کمتر بود (p<0.05)نتیجه گیری: هر چند حجم و مساحت های بیرونی و درونی قشر سینگولیت چپ در دو جنس مشابه است ولی ضخامت این قشر در زنان راست دست و سالم به طور معنی داری کمتر از مردان است. هر چند اهمیت عملکردی این تفاوت ها و شباهت های جنسی در نواحی مختلف قشر مغز انسان هنوز به خوبی روشن نیست، ولی دانشمندان به هنگام بررسی های مورفومتریک خود روی مغز باید از وجود چنین تفاوت ها و شباهت هایی آگاه باشند.
علی عباسی، صدیقه فیاضی، دکتر فرزانه احمدی، محمدحسین حقیقی زاده،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تنگینفس و خستگی در نارسایی قلبی، باعث اختلال قابل توجهی در کیفیت زندگی و توانایی عملکردی این بیماران میگردد. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر برنامه ورزشی پیادهروی خانگی بر کیفیت زندگی و توانایی عملکردی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی، 60 بیمار بستری مبتلا به نارسایی قلبی کلاس II و III در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی اهواز طی سال 1384، با روش جورکردن در دو گروه آزمون (30=n) و کنترل (30=n) قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، چک لیست کیفیت زندگی مینهسوتا و فرم زمانبندی شده برنامه ورزشی بود. برنامه ورزشی پیادهروی در این بیماران سه بار در هفته و تا هشت هفته انجام گرفت. در ابتدا و انتهای مداخله نیز چک لیست کیفیت زندگی مینهسوتا برای تعیین کیفیت زندگی در اختیار بیماران دو گروه قرار گرفت. همچنین تست پیاده روی 6 دقیقهای نیز به منظور تعیین توانایی عملکردی بیماران در ابتدا و انتهای مداخله در دو گروه انجام گرفت. دادهها به وسیله نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: اختلاف قابل توجهی میان میانگین مسافت طی شده در MWT 6 در ابتدا و انتهای مداخله در بیماران گروه آزمون وجود داشت (86/373 متر در ابتدای مداخله تا 30/412 متر در انتهای مداخله، 05/0P<). این تفاوت در بیماران گروه کنترل معنیدار نبود (79/376 متر در ابتدای مداخله تا 63/377 متر در انتهای مداخله). اختلاف قابل توجهی میان نمرات کیفیت زندگی، در ابتدا و انتهای مداخله در گروه آزمون وجود داشت (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). این تفاوت در گروه کنترل معنیدار نبود (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). همچنین بین مدت زمان ورزش هفتههای اول، چهارم و هشتم تفاوت معنیدار وجود داشت (05/0P<). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فعالیتهای ورزشی پیادهروی میتواند به عنوان یک روشدرمانی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی بهکار رود، زیرا باعث کیفیت زندگی و نیز توانایی عملکردی و ظرفیت ورزشی بیماران میگردد.
دکتر نسرین خالصی، دکتر نسترن خسروی، دکتر مهران حقیقی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به فراوانی احتمالی نقص آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز (G6PD) در ایران، غربالگری وسیع نوزادان در بدو تولد از طریق آزمایش خون بند ناف مطرح میباشد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی نقص آنزیم G6PD در نوزادان متولد شده در بیمارستان اکبرآبادی تهران و همچنین ارتباط بین کمبود G6PD با جنس نوزاد، بروز زردی، همولیز و کمخونی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی نمونه خون بندناف 450 نوزاد (245 پسر و 205 دختر) متولد شده در بیمارستان اکبرآبادی تهران در سالهای 88-1387 انجام شد. اطلاعات شامل جنس نوزاد، سن حاملگی، بروز زردی، همولیز و کمخونی در پرسشنامه ثبت شد و در روزهای بعد تا هنگام ترخیص، نوزادان از لحاظ بروز زردی معاینه شدند. آزمایش G6PD به روش Fluorecsent Spot Test (FST) انجام گردید. این نوزادان از لحاظ زردی مورد مراقبت بیشتری قرار گرفتند و همچنین فعالیت آنزیم آنها به روش اسپکتروفوتومتری تعیین شد. یافتهها : از 450 نوزاد مورد مطالعه، نقص آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز در 9 نوزاد (8 پسر و 1 دختر) مشاهده گردید. فراوانی نقص آنزیم در این مطالعه 2درصد (3.3 درصد در پسرها و 0.5 درصد در دخترها) تعیین شد. از 9 نوزاد شناسایی شده 6 نوزاد (66.7درصد) دچار زردی نوزادی شدند. 4 نوزاد با نوردرمانی و 2 نوزاد با تعویض خون درمان شدند. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که نقص آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز در پسران شیوع بیشتری دارد. لذا غربالگری وسیع نوزادان پسر در بدو تولد از طریق آزمایش خون بندناف توصیه میگردد.
اسماعیل فتاحی، محسن فروزانفر، اعظم باقری حقیقی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : قرصهای اکستازی یا متیلن دی اکسی مت آمفتامین (3,4 MethylendioxyMeth Amphetamine: MDMA) روی اعضاء مختلف بهویژه سیستم عصبی اثر مخرب برجای میگذارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر MDMA بر آنزیمهای کبدی و سلولهای هپاتوسیت موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 50 سر موش صحرایی نر نابالغ نژاد ویستار 6-5 هفتهای با وزن تقریبی 100 گرم انجام شد. موشها بهطور تصادفی به پنج گروه دهتایی کنترل، شم، آزمایشی 1، 2 و 3 تقسیم شدند. گروههای آزمایشی 1 ، 2 و 3 به ترتیب دوزهای 2، 4 و 8 میلیگرم بر کیلوگرم متیلن دی اکسی مت آمفتامین را به روش تزریق درون صفاقی یکبار در روز در ساعت 14 و به مدت دوهفته دریافت نمودند. گروه شم سرم فیزیولوژی دریافت کرد و به گروه کنترل دارو و حلالی تزریق نگردید. در پایان دوره برای سنجش آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلکالین فسفاتاز (ALP) به عنوان شاخص آسیب کبدی، نمونه سرم خون تهیه شد. همچنین از بافت کبد برشهای بافتی آماده گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون One-way ANOVA و Tukey's HSD تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : در موشهای مصرف کننده MDMA میزان آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز بهطور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل و شم افزایش یافت (P<0.05)؛ اما تعداد هپاتوسیتها در گروههای آزمایشی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که MDMA باعث افزایش آنزیمهای کبدی و کاهش هپاتوسیتها شده و این تغییرات وابسته به دوز است.
محمدمهدی سلطان دلال، زهرا وفائی، محمدتقی حقی آشتیانی، بهرام نیک منش، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : یرسینیا آنتروکلی تیکا میکروارگانیسمی بیماریزا از جنس یرسینیا است که در سراسر جهان انتشار یافته است. مطالعات مختلفی ارتباط بین اسهال حاد و سایر بیماریهای ایجاد شده در کودکان را با آن مطرح نمودهاند. با توجه به عدم اطلاع کافی در خصوص بیماریزایی سایر گونههای یرسینیا، این مطالعه با هدف تعیین شیوع و الگوی حساسیت آنتیبیوتیکی در یرسینیاهای آتیپیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 384 کودک زیر 14 سال مبتلا به اسهال مراجعه کننده به بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران انجام شد. پس از انتقال نمونههای مدفوع به آزمایشگاه، برای غنیسازی در محیط بافر قلیایی (pH=7.2) به مدت 21 روز سرماگذاری شدند. سپس در روزهای 7، 14 و 21 بر روی محیط افتراقی – انتخابی Cefsulodin-Irgasan-Novobiocin Agar کشت داده شدند. شناسایی گونههای یرسینیا و تعیین حساسیت آنتیبیوتیکی به روش دیسک دیفیوژن طبق روشهای استاندارد برای داروهای سیپروفلوکساسین، کوتریموکسازول، تتراسیکلین، کلرامفنیکل، اریترومایسین، جنتامایسین، آمپیسیلین و پنیسیلین انجام شد. یافتهها : 3 نمونه (0.7%) آلوده به یرسینیا و گونههای آن شامل یرسینیا فردریکسنی، یرسینیا کریستنسنی و یرسینیا انتروکلیتیکا بود. هر سه سویه جدایه یرسینیا نسبت به آنتیبیوتیکهای کوتریموکسازول، تتراسیکلین، کلرامفنیکل، سیپروفلوکساسین و جنتامایسین حساسیت نشان دادند. نتیجهگیری : این مطالعه نشانگر نقش یرسینیاهای آتیپیک در ایجاد اسهال است. لذا توجه بیشتر به گونههای آتیپیک یرسینیا علاوه بر یرسینیا آنتروکلی تیکا را میطلبد.
محمدمهدی سلطان دلال، زهرا وفائی، عباس رحیمی فروشانی، محمدتقی حقی آشتیانی، محمدکاظم شریفی یزدی، مرتضی کاوان، روناک بختیاری، بهرام نیک منش،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : یرسینیا باسیلی است که در ایجاد اسهالهای ناشی از مصرف آب و غذای آلوده اهمیت دارد. با توجه به عدم اطلاع کافی در خصوص نقش مارکرهای ویرولانس در گونههای آتیپیک یرسینیا در ایجاد بیماری، این مطالعه به منظور تعیین مارکرهای ویرولانس در یرسینیاهای آتیپیک جدا شده از کودکان مبتلا به اسهال انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی نمونه مدفوعی 384 کودک صفر تا 14 سال مبتلا به اسهال مراجعه کننده به بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران طی مرداد 1390 تا مرداد 1391 انجام شد. پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه، برای غنیسازی در سرما در محیط بافر قلیایی با pH=7.2 به مدت 21 روز سرماگذاری شدند و در روزهای 7، 14 و 21 بر روی محیط افتراقی- انتخابی CIN و MaC کشت داده شدند. برای افتراق گونههای یرسینیای آتیپیک از سایر یرسینیاهای تیپیک از تخمیر قندهای مختلف استفاده شد. از تستهای فنوتایپینگ مانند اتوآگلوتیناسیون، جذب کونگو رد، اتصال به کریستال ویوله و رشد وابسته به کلسیم برای تعیین مارکرهای ویرولانس سوشهای آتیپیک استفاده شد.
یافتهها : 4 نمونه (1.04%) آلوده به یرسینیا شامل یک سویه یرسینیا فردریکسنی، یک سویه یرسینیا کریستنسنی و 2 سویه یرسینیا انتروکلی تیکا بودند. از میان چهار نمونه جداسازی شده فقط دو ایزوله از لحاظ مارکرهای ویرولانس مثبت بودند.
نتیجهگیری : نتایج حاصله نشان داد از مارکرهای فنوتیپی میتوان برای بررسی خاصیت فنوتیپی ایزولههای یرسینیا استفاده نمود.
الیکا فرج تبریزی، کیوان تدین، نادر مصوری، الهه تاجبخش، روح اله کشاورز، رایناک قادری، محمد سخاوتی، رضا بنی هاشمی، رضا نجف پور، مریم مهره کش حقیقت، مهدی دهقان پور،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : ایران یکی از کانونهای باقیمانده مهم مشمشه در خاورمیانه است و برای انجام آزمایش مالئیناسیون و شناسایی دامهای مبتلا به مشمشه و یا آلوده از سویه غیربومی Burkholderia mallei Razi 325 برای تولید مالئین استفاده میگردد. روش ژنوتایپینگ Multi Locus Variable number tandem repeat Analysis (MLVA) به عنوان روش بینالمللی تایپینگ بورخولدریا مالئی پذیرفته شده است. این مطالعه به منظور شناسایی ساختار ژنتیکی بورخولدریا مالئی رازی 325، سویه مورد استفاده در تولید صنعتی مالئین در ایران انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی از روش MLVA genotyping با استفاده از 4 لوکوس شناخته شده VNTR140، VNTR1367، VNTR2065 و VNTR2971 و 2 لوکوس جدید VNTR24 و VNTR24 استفاده گردید.
یافتهها : نتیجه با بهینهسازی فرآیند PCR انجام آمپلیفیکاسیون هر 6 منطقه ژنتیکی بهصورت همزمان توسط یک پروتکل مقدور گردید. محصولات آمپلیفیکاسیون تعیین توالی شدند. در ژنوم این سویه در لوکوسهای VNTR140، VNTR1367، VNTR2065، VNTR2971، VNTR24 و VNTR24 به ترتیب 2، 3، 12، 6، 1 و 2 کپی از واحدهای تکرار شونده خاص هر لوکوس وجود داشت. این ساختار ژنتیکی با آنچه از سویه چینی Burkholderia mallei ATCC 23344 و سویههای Burkholderia mallei BMQ و Burkholderia mallei SAVP1 شناخته شده است؛ مقایسه گردید.
نتیجهگیری : نتایج حاصله امکان تشخیص افتراقی میان Razi 325 و سویههای فوق را به کمک این لوکوسها نشان داد.
کاظم صمیمی، حمیدرضا مکرمی، سهیلا تون تاب حقیقی، ابراهیم تابان، محسن یزدانی اول، راضیه معصومی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییر شیوه زندگی زنان و افزایش حضور آنها در عرصه اجتماعی و محیطهای کاری یکی از عوامل موثر بر کیفیت زندگی جنسی آنان است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل موثر بر کیفیت زندگی جنسی زنان شاغل در بیمارستان انجام گردید.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی مقطعی روی 121 نفر از کارکنان زن دو بیمارستان در شهرستانهای سبزوار و بیرجند در سال 1393 انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل نسخه هنجاریابی شده سنجش کیفیت زندگی جنسی ویژه زنان و یک پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سه بخش اطلاعات جمعیتشناختی، متغیرهای مرتبط با سلامت و عوامل مرتبط با کار بود.
یافتهها : میانگین نمره کیفیت زندگی جنسی 19.7±80.1 تعیین شد. کیفیت زندگی جنسی با سن، ساعات خواب، مدت تاهل، سطح تحصیلات و فعالیت فیزیکی ارتباط آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سطح تحصیلات (beta=0.33)، مدت تاهل (beta=0.32) و وضعیت کیفیت خواب (beta=0.56) پیشبینیکنندههای کیفیت زندگی جنسی زنان تعیین شد.
نتیجهگیری : سطح تحصیلات، مدت تاهل و وضعیت کیفیت خواب به عنوان عوامل پیشبینیکننده کیفیت زندگی جنسی زنان شاغل در بیمارستان تعیین شد.
حامد فتحی، سیدفرزاد متولی حقی، محمدعلی ابراهیم زاده، سیدحسن نیکوکار، بهزاد پارسی، محسن کرمی،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : اثر ضدالتهابی، ضددرد، آنتیاکسیدانی گیاه آقطی گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دورکنندگی عصاره گیاه آقطی بر روی پشه Culex pipiens در شرایط آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی گیاه آقطی از رویشگاه طبیعی استان مازندران (شهرستان ساری، بخش مرکزی، دهستان اسفیورد شوراب، روستای گله کلا سفلی - کردخیل) تهیه، شناسایی، خشک و سپس از اندامهای برگ و میوه آن عصارهگیری گردید. سپس غلظتهای50 ، 100 و 250 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره متانولی و هگزانی گیاه تهیه شد و مقدار 0.4ml بر روی پوست تراشیده شده خوکچه هندی (Albino) در مساحتی به اندازه 6 در 4 سانتیمتر پخش گردید. سپس در معرض گزش پشهها قرار گرفت. پس از گذشت 30 دقیقه تعداد گزشهای پشه بالغ کولکس با سه مرحله تکرار برای هر تیمار ثبت گردید. همچنین N و N دی اتیل 3- متیل بنزامید به عنوان کنترل مثبت در نظر گرفته شد.
یافتهها : بیشترین اثر دورکنندگی مربوط به غلظت 250 در هر دو عصاره برگ و میوه گیاه بوده و در برگ با حلال متانولی بیشترین اثر دور کنندگی برابر 80درصد و با حلال هگزانی 66.8% و در میوه با حلال متانلی 84% و با حلال هگزانی 72% تعیین شد (P<0.05).
نتیجهگیری : در مقایسه عصارهگیری با دو حلال متانولی و ان هگزانی مشخص گردید اثر دورکنندگی عصارههای متانولی گیاه آقطی بازده بالاتری نسبت به عصارهگیری هگزانی داشت و در مقایسه اثر دورکنندگی اندامهای این گیاه، میوه گیاه اثربخشی بهتری نسبت به برگ دارد.
عارفه منظمی، فخری حقی،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سودوموناس آئروژینوزا باکتری فرصتطلب با عوامل بیماریزایی متعدد از جمله فسفولیپاز C و پیلی نوع IV است. از مشکلات عمده عفونتهای سودوموناسی، مقاومت آنتیبیوتیکی آن است که اغلب درمان چنددارویی برای آن پیشنهاد میگردد. این مطالعه به منظور شناسایی ژنهای مولد فسفولیپاز و پیلیتیپ IV در ایزولههای بالینی سودوموناس آئروژینوزا با مقاومت چند دارویی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 93 سویه سودوموناس آئروژینوزا جداسازی شده از نمونههای بالینی (ادرار، خون، ترشحات تنفسی، مدفوع، خلط و زخم) انجام شد. پس از تعیین هویت و تایید سویهها با تستهای بیوشیمیایی، الگوی حساسیت آنتیبیوتیکی به روش کربی-بائر و براساس استانداردهای CLSI انجام شد. DNA ایزولهها استخراج و با روش PCR و پرایمرهای اختصاصی ژنهای plcH ، plcN ، pilA و pilB ارزیابی گردید.
یافتهها : بیشترین میزان مقاومت آنتیبیوتیکی مربوط به سفوکسیتین (95.6%) و کمترین درصد مقاومت مربوط به آمیکاسین (26.8%) بود. 80.6% ایزولهها مقاومت چنددارویی داشتند. در بین 75 ایزوله با مقاومت چنددارویی، فراوانی ژنهای plcH ، plcN، pilA و pilB به ترتیب 97.3%، 49.3%، 26.6% و 17.3% تعیین شد.
نتیجهگیری : با توجه به فراوانی بالای ژن فسفولیپاز C در ایزولههای سودوموناس آئروژینوزا با مقاومت چنددارویی جداسازی شده از منابع بالینی مختلف، بهنظر میرسد این عامل ویرولانس نقش مهمی در فرایند بیماریزایی این باکتری ایفا کند. همچنین نتایج این مطالعه اهمیت کمتر پیلی در ایزولههای با مقاومت چنددارویی را نشان داد.
راحله کرمانی زاده، امیرحسین حقیقی، رویا عسکری،
دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : چاقی و اضافه وزن روی بسیاری از شاخصهای فیزیولوژیکی تنفس شامل انطباق و مقاومت حجم ریه، عملکرد اسپیرومتری، عملکرد مکانیکی راههای هوایی، قدرت عصبی - عضلانی، ظرفیت انتشار و تبادلات گازی اثر گذاشته و افراد چاق مستعد ابتلا به سندرم کاهش حجم هوای تنفسی هستند. این مطالعه به منظور مقایسه اثر سه برنامه تمرین مقاومتی با شدتهای متفاوت بر عملکرد ریوی، عملکرد جسمانی و ترکیب بدن در دختران دارای اضافه وزن انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 30 دانشجوی دختر غیرفعال دارای اضافه وزن بهصورت غیرتصادفی در سه گروه دهنفری تمرین مقاومتی با شدتهای سبک (55-65%)، متوسط (65-75%) و سنگین (75-85% 1RM) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 9 هفته (3 جلسه در هفته) انجام شد. هر جلسه تمرین شامل انجام 5 حرکت ایستگاهی به تعداد 3 ست در هر ایستگاه و فاصله استراحت 60 تا 90 ثانیه بین تکرارها و 90 تا 120 ثانیه بین ایستگاهها بود. قبل و بعد از پایان دوره تمرینی، آزمونهای اسپیرومتری، ترکیب بدن، قدرت و استقامت عضلانی بالاتنه و VO2max از آزمودنیها گرفته شد.
یافتهها : 9 هفته تمرین مقاومتی با شدتهای سبک، متوسط و سنگین اثر معنیداری بر شاخصهای اسپیرومتری، وزن بدن، نمایه توده بدن، استقامت عضلانی بالاتنه و VO2max نداشت. درصد چربی در گروه تمرینی سبک نسبت به گروههای تمرینی متوسط و شدید کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین قدرت عضلانی بالاتنه در گروه تمرینی شدید نسبت به گروههای تمرینی سبک و متوسط افزایش بیشتری نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری : دختران دارای اضافه وزن میتوانند برای کاهش درصدچربی بدن از تمرینات مقاومتی با شدت سبک استفاده کنند و برای بهبود قدرت بالاتنه از تمرینات با شدت سنگین سود ببرند. در رابطه با شاخصهای عملکرد ریوی و سایر شاخصهای عملکرد جسمانی و ترکیب بدنی، هیچ گونه برتری در استفاده از سه برنامه تمرینی وجود ندارد.
سمیرا نادری نژاد، شهره باباصفری، فاطمه حقیرالسادات،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : اسانس آویشن به دلیل دارا بودن موادی نظیر فنلیک تیمول و کارواکرول دارای اثر ضدقارچی، ضدانگلی و ضدباکتریایی قوی است. به منظور افزایش حلالیت، حفاظت در مقابل اکسیداسیون و تبخیر و بهبود اثربخشی اسانس از درونگیری استفاده میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی تجربی فرمولاسیون زیست سازگار فسفولیپیدی پگیله حاوی اسانس دو گونه گیاه آویشن شیرازی و دنایی و تعیین خاصیت ضدقارچی سامانه نانویی گونه آویشن شیرازی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی لیپوزومهای حاوی اسانس دو گونه گیاه آویشن با روش هیدراتاسیون فیلم نازک تهیه شدند و بعد از کاهش اندازه، ذرات از نظر مورفولوژی، اندازه، پتانسیل زتا و برهمکنش شیمیایی مشخصهیابی شدند. اثر نوع فسفولیپید، اثر میزان کلسترول و نوع گونه آویشن بر روی بازده بارگذاری بررسی شد. در نهایت خاصیت ضدقارچی سامانه حاوی اسانس گونه آویشن شیرازی از نظر سه شاخص حداقل غلظت کشندگی، حداقل غلظت بازدارندگی و قطر هاله عدم رشد بر روی قارچ تریکوفیتون منتاگروفیتس مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها : اسانس آویشن با بازده بیش از 80 درصد درون لیپوزوم بارگذاری شد. فرمولاسیون بهینه متشکل از 10 درصد کلسترول و 90درصد فسفولیپید فسفاتیدیل کولین سویا به همراه 3 درصد پلی اتیلن گلیکول و اسانس آویشن با غلظت 0.5mg/ml بود. ذرات، آنیونی و دارای ساختار کروی با اندازه کمتر از 100 نانومتر بودند. هیچگونه فعل و انفعال شیمیایی بین لیپوزوم و اسانس یافت نشد. فرمولاسیون تهیه شده از نظر شیمیایی پایدار بوده و به طور کلی اسانس ماهیت خود را درون سامانه حفظ نمود. سامانه دارویی- نانویی گونه آویشن شیرازی در مهار رشد قارچ تریکوفیتون منتاگروفیتس موثر بود.
نتیجهگیری : تهیه فرمولاسیون بهینه لیپوزومی حاوی اسانس آویشن تحت تاثیر نوع و مقدار فسفولیپید و کاملاً مستقل از نوع گونه آویشن مورد استفاده بود. همچنین درونگیری باعث افزایش خاصیت ضدقارچی اسانس گونه آویشن شیرازی گردید.
سیدعلی اصغر حسینی، امیرحسین حقیقی، سیدعلیرضا حسینی کاخک،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : مصرف مواد مخدر و اعتیاد به آنها میتواند بر عملکرد ریوی و جسمانی افراد اثرات منفی داشته باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دوره تمرین ترکیبی با شدتهای مختلف بر عملکرد ریوی و جسمانی مردان معتاد مرکز بازپروری شهر سبزوار انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 30 مرد معتاد با میانگین سنی 37.56±7.1 سال تحت مراقبت و مداوا در مرکز بازپروری شهر سبزوار در پاییز 1394 انجام شد. آزمودنیها به صورت غیرتصادفی در گروههای 10 نفری کنترل و مداخله اول و مداخله دوم قرار گرفتند. گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نداشت. دو گروه مداخله در یک برنامه تمرینات هوازی و مقاومتی برای مدت شش هفته (چهار بار در هفته) شرکت کردند. تمرینات گروههای مداخله اول و مداخله دوم به ترتیب با شدت 50-65% و 65-80% یک تکرار بیشینه یا حداکثر ضربان قلب انجام شد. قبل و بعد از دوره تمرینی، آزمونهای اسپیرومتری، توان هوازی بیشینه، قدرت و استقامت عضلات بالاتنه و قدرت ویژه عضلات تنفسی از همه آزمودنیها گرفته شد.
یافتهها : در دو گروه مداخله بهبود شاخص اوج جریان بازدمی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (p<0.05). همچنین این متغیر در گروه مداخله دوم در مقایسه با گروه مداخله اول افزایش آماری معنیداری داشت (p<0.05). شاخصهای قدرت ویژه عضلات تنفسی، توان هوازی بیشینه و حداکثر تهویه ارادی بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معنیداری نشان ندادند. استقامت و قدرت عضلات بالاتنه، حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول و ظرفیت حیاتی با فشار، فقط در گروه مداخله دوم در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت (p<0.05). شاخص نسبت حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول به ظرفیت حیاتی با فشار، بین دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (p<0.05) و این متغیر بین دو گروه مداخله تفاوت آماری معنیداری نداشت.
نتیجهگیری : اجرای تمرینات هوازی و مقاومتی با شدت بیشتر سبب بهبود شاخصهای ظرفیت حیاتی با فشار، حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول، قدرت و استقامت عضلانی بالاتنه میشود.
محمدرضا حامدی نیا، زینب فیروزه، امیرحسین حقیقی، سعید رمضانی،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش هزینه انرژی در پیشگیری و درمان چاقی و کاهش عوارض آن میتواند از طریق تحریک عوامل مرتبط با قهوهای شدن بافت چربی سفید صورت گیرد که آیریزین و FGF21 ازجمله این عوامل هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر 12 هفته تمرینات تناوبی سنگین و سبک بر سطح آیریزین و عامل رشد فیبروبلاست 21 (FGF21) زنان چاق و دارای اضافه وزن انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 35 زن دارای اضافه وزن و چاق (سن 3.58±39.8 سال و شاخص توده بدن 3.37±27.1 کیلوگرم بر متر مربع) از بین شرکت کنندگان در فراخوان انجام شد. شرکتکنندگان بهطور تصادفی ساده در سه گروه تمرین تناوبی سنگین (12نفر)، تمرین تناوبی سبک (12نفر) و گروه کنترل (11نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرینات تناوبی سنگین و سبک به مدت 25 تا 60 دقیقه در هر جلسه و سه جلسه در هفته بود. قبل و بعد از دوره تمرینی برای اندازهگیری شاخصهای آیریزین و FGF21 سرمی از همه آزمودنیها درحالت ناشتا خونگیری شد.
یافتهها: ﺳﻄح FGF21 ﺳﺮﻣﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺲ از 12ﻫﻔﺘﻪ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺗﻨﺎوﺑﻲ ﺳﻨﮕﻴﻦ در مقایسه با گروه کنترل اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺖ (P<0.05). در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮی در ﺳﻄح آﻳریزین ﺳﺮﻣﻲ ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﻫﺮ دو ﻧﻮع ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺗﻨﺎوﺑﻲ ﺳﻨﮕﻴﻦ و سبک در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد. همچنین درﺻﺪ ﭼﺮﺑﻲ ﺑﺪن، ﻧﺴﺒﺖ دور ﻛﻤﺮ ﺑﻪ دور ﻟﮕﻦ و BMI آزﻣﻮدﻧﻲﻫﺎی ﮔﺮوهﻫﺎی ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺗﻨﺎوﺑﻲ ﺳﺒﻚ و ﺳﻨﮕﻴﻦ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه ﻛﻨﺘﺮل ﻛﺎﻫﺶ آماری ﻣﻌﻨﻲداری یافتند (P<0.05). VO2max دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری: 12هفته تمرین تناوبی سبک و سنگین بدون تغییر در سطح سرمی آیریزین، تاثیر مطلوبی بر افزایش VO2max و بهبود ترکیب بدن داشت. همچنین تمرین تناوبی سنگین باعث افزایش معنیدار FGF21 میشود که میتواند از طریق قهوهای کردن بافت چربی سفید در کاهش وزن موثر باشد.
سید علی حقیقت جو، مهرداد شریعتی، مختار مختاری، داوود مقدم نیا،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: حشرهکش دیازینون کنترل کننده قوی استیل کولین استراز در پایانه های عصبی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دیازینون بر آزمونهای عملکردی و تغییرات بافتی کبد موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند. گروههای تجربی اول، دوم و سوم به ترتیب مقادیر 50 ، 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن دیازینون را به صورت خوراکی به مدت 21 روز دریافت کردند. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکرد و گروه شاهد حلال دارو را دریافت نمود. در روز 22، نمونه خونی از همه گروهها تهیه و آنزیمهای کبدی شامل آلانین ترانس آمیناز (ALT)، آسپارتات ترانس آمیناز (AST)، آلکالین فسفاتاز (ALP)، پروتئین تام، آلبومین و بیلیروبین اندازهگیری شدند. پس از بیهوشی حیوانات بافت کبد جدا و با رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: سطح آنزیمهای ALT و AST در گروههای تجربی دریافت کننده مقادیر 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن دیازینون نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سطح آنزیم ALP در تمام گروههای دریافت کننده دیازینون نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سطح پروتئین تام در تمام گروههای دریافت کننده دیازینون نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سطح آلبومین در گروه تجربی دریافت کننده مقدار حداکثر دیازینون نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). در گروههای تجربی در نمونههای بافتی تهیه شده با افزایش مقدار دارو نکروز بافتی بیشتری مشاهده شد.
نتیجهگیری:این مطالعه نشان داد که مصرف خوراکی دیازینون باعث افزایش سطح آنزیمهای کبدی و کاهش سطح پروتئین تام، آلبومین و تغییرات نکروتیک در کبد موشهای صحرایی میگردد.
فاطمه زمانی عصمتی، نرگس نیکونهاد لطف آبادی، بی بی فاطمه حقیرالسادات،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از خطرناکترین سرطانهای زنان است. زیرا عموماً دیر تشخیص داده شده و غیرقابل درمان است. از سوی دیگر، شیوههای درمانی متداول در حال حاضر با محدودیتها، شکستها و عوارض جانبی گوناگونی همراه هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره پوست انار بر بیان ژن تحریککننده رگزایی (Vascular Endothelial Growth Factor: VEFG) با کشت سلولهای رده A2780 از سرطان تخمدان انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی عصاره پوست انار تهیه و سپس سلولهای سرطان تخمدان (رده A2780) در معرض غلظتهای مختلف عصاره پوست انار (10، 25، 50، 75، 100، 250، 500 میکروگرم بر میلیلیتر) برای مدت 24، 48 و 72 ساعت قرار داده شدند. سپس میزان بقای سلولها با استفاده از تست MTT و میزان بیان ژن VEGF با استفاده از روش RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: عصاره پوست انار با غلظت 500 میکروگرم بر میلیلیتر در زمان 72 ساعت باعث کاهش 18 درصدی میزان بقاء شد (P<0.05). در غلظتهای 200،100،50 میکروگرم بر میلیلیتر از عصاره پوست انار میزان کاهش بیان ژن VEGF به ترتیب 7 درصد، 16 درصد و 19 درصد بهدست آمد که این کاهش بیان در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). کمترین میزان بقا در هر سه زمان 24، 48 و 72 ساعت مربوط به دوز 500 میکروگرم بر میلیلیتر بود که بهترتیب 30 درصد، 25 درصد و 18 درصد تعیین شد (P<0.05).
نتیجهگیری: احتمالاً عصاره پوست انار به واسطه دارا بودن ترکیبات متعدد و خواص آنتیاکسیدانی قابل توجه میتواند با کاهش بیان عامل رگزایی، سبب کاهش متاستاز و تظاهرات بدخیمی شود.
محمد مهدی سلطان دلال، ام البنین بیگلری، زهرا رجبی، محمد کاظم شریفی یزدی، عباس رحیمی فروشانی، شبنم حقیقت خواجوی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین سویه اشریشیاکلی انتروهموراژیک، سروتیپ O157:H7 است که از مهمترین پاتوژنهای رودهای محسوب شده و عوارضی مانند کولیت هموراژیک، سندرم اورمی همولیتیک و نارسایی حاد کلیوی را ایجاد میکنند. این مطالعه به منظور ارزیابی اشریشیاکلی انتروهموراژیک ایجاد کننده طغیانهای ناشی از بیماریهای منتقله از غذا به روش مولکولی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 189 نمونه اسهال از 50 طغیان ارسال شده از مراکز بهداشتی درمانی برخی شهرستانهای ایران طی فروردین لغایت شهریور 1397 انجام شد. همه جدایههای مشکوک از نظر تستهای بیوشیمیایی مورد آزمایش قرار گرفتند. هویت جدایهها به روش مولکولی PCR تایید گردید و با آزمونهای حساسیت ضدمیکروبی ارزیابی شدند.
یافتهها: از 189 نمونه سوآپ مدفوع مورد مطالعه، 98 جدایه اشریشیاکلی بر اساس تستهای فنوتیپی جداسازی گردید. بیشترین میزان طغیان در فصل تابستان رخ داده بود و میزان فراوانی پاتوتایپ اشریشیاکلی انتروهموراژیک 24 جدایه (24.5%) بود که 4 درصد آن non O157H7 تعیین شد. بیشترین مبتلایان بین سنین 1 تا 12 ساله بودند و بیشترین میزان مقاومت به آنتیبیوتیکهای کوتریموکسازول و کلرامفنیکل به ترتیب با فراوانی 80 درصد و 79 درصد مشاهده گردید.
نتیجهگیری: در این مطالعه بر اساس مقایسه با مطالعات قبلی افزایش اشریشیاکلی انتروهموراژیک و همچنین افزایش مقاومت آنتیبیوتیکی نسبت به آنتی بیوتیکهای خانواده کلرامفنیکل و کوتریموکسازول و کارباپنمها مشاهده شد. افزایش مقاومت به آنتیبیوتیکهای ایمی پنم و مروپنم درمان سویههای مقاوم به بتالاکتامازها را با مشکل مواجه میکند.
محمد مهدی سلطان دلال، محمد حسن منزوی پور، حسین معصومی اصل، محمد کاظم شریفی یزدی، فریبا نباتچیان، شبنم حقیقت خواجوی، سیده معصومه ابریشمچیان، هدروشا ملا آقا میرزایی، مهدیه پورمرادیان، شیدا اسدپور، سارا شریفی یزدی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کمپیلوباکتر از مهمترین پاتوژنهای عامل گاستروآنتریتهای باکتریایی هستند که عموماً از طریق مواد غذایی با منشأ حیوانی منتقل میشوند. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت کمپیلوباکتر در اسهال طغیانهای غذایی در مقایسه با سایر عوامل میکروبی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 305 سواب اسهال ناشی از 102 طغیان غذایی در کشور طی شش ماه از بهار تا شهریور 1397 انجام شد. فراوانی گونههای کمپیلوباکتر طبق پروتکل اداره کل امور آزمایشگاهها ارزیابی شدند.
یافتهها: تعداد 8 نمونه (2.6%) آلوده به کمپیلوباکتر از گونههای ژژونی 3 مورد (37.5%) و کلی 5 مورد (62.5%) بودند. جنس مونث (54.5%)، میانگین سنی 16 تا 30 سال (28.2%)، مصرف سالاد و سبزیجات (16.1%) و سکونت در شهرستانها (59.7%) بیشترین موارد و علل را به خود اختصاص دادند. استانهای زنجان (24.5%)، یزد (19.6%) و کردستان (17.6%) بیشترین موارد طغیانها را در بر داشتند.
نتیجهگیری: علاوه بر پاتوژنهای کلاسیک مانند سالمونلا، شیگلا و اشریشیاکلی بایستی به باکتری کمپیلوباکتر نیز توجه بیشتری شود. بهعلاوه شناخت عوامل اپیدمیولوژیک میتوانند در پیشگیری و کنترل طغیانهای غذایی نقش موثری داشته باشند.
محمدمهدی سلطان دلال، محمدکاظم شریفی یزدی، علیرضا منادی سفیدان، غلامرضا حسن پور، سارا شریفی یزدی، شبنم حقیقت خواجوی، سعید واحدی، سیده معصومه ابریشمچیان لنگرودی، مهدیه پورمرادیان، هدروشا ملا آقامیرزایی،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یرسینیا یک عامل مهم بیماریهای منتقله از آب و غذا است که باعث گاستروآنتریت کودکان میشود. این مطالعه به منظور تعیین بیوتایپینگ جدایههای یرسینیاانتروکلی تیکا از کودکان مبتلا به اسهال و گوشت مرغ در شهر تهران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 250 نمونه اسهال کودکان مراجعه کننده به مرکز طبی کودکان در تهران و 250 نمونه مرغ جمعآوری شده طی تیر ماه 1399 لغایت اسفند 1399 انجام شد. نمونه ها از نظر آلودگی به یرسینیاانتروکلی تیکا با روش سرما گذاری و محیط CIN آگار بررسی شدند. روش جداسازی بر اساس غنی سازی اولیه در بافر فسفات به مدت 3 هفته در یخچال (سرماگذاری در 4 درجه سانتیگراد) و سپس استفاده از KOH به عنوان غنی سازی ثانویه و کشت بر روی محیط CIN آگار انجام گردید. برای تعیین سویههای بیماریزا از روش بیوتایپیگ استفاده شد.
یافتهها: 5 جدایه (2 درصد) از نمونههای اسهال کودکان و 20 جدایه (8 درصد) از نمونههای گوشت مرغ به یرسینیا اینتروکلی تیکا بدست آمد. بیوتایپینگ جدایههای یرسینیاانتروکلی تیکای انسانی سبب شناسایی 3 مورد بیو تایپ 1A، یک مورد بیوتایپ 1B ، یک مورد بیوتایپ 2 و از جدایههای گوشت مرغ، 16 جدایه متعلق به بیوتیپ 1A و 4 جدایه متعلق به بیوتایپ 1B گردید.
نتیجهگیری: وجود بیوتایپهای مشترک بیماریزای 1B و غیربیماریزای 1A در نمونههای اسهال کودکان و گوشت مرغ میتواند بیانگر علت اسهال در کودکان باشد.