12 نتیجه برای حسن زاده
دکتر غلامرضا حسن زاده، نحله زارعی فرد،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
شبکه بازویی عصبدهی اندام فوقانی را عهدهدار میباشد. تاکنون گزارشات زیادی راجع به واریاسیون در چگونگی تشکیل طناب خارجی شبکه بازویی و ارتباطات بین شاخههای آن داده شده است، ولی اشاره به واریاسیون در مسیر طناب خارجی بسیار نادر است. با تشریح اندام فوقانی یک کاداور در سالن تشریح دانشکده پزشکی بندرعباس مشاهده گردید که طناب خارجی شبکه بازویی و شاخههای آن مسیر متفاوتی را طی کرده است. بدین صورت که طناب خارجی از ضخامت عضله کوراکوبراکیالیس عبور کرده و پس از آن به دو شاخه موسکولوکوتانئوس و ریشه خارجی عصب مدیان تقسیم میگردید. بعد از طی مسیری عصب مدیان از اجتماع دو ریشه (ریشه داخلی و خارجی عصب مدیان) در سمت داخل شریان براکیال بهوجود میآمد و از این به بعد هر دو عصب مدیان و موسکولوکوتانئوس در قسمت بازو دارای مسیر طبیعی میشدند.
دکتر غلامرضا حسن زاده، محمد دیهیمی، دکتر مهناز آذرنیا، دکتر مجید رجبی، نسرین تک زارع،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : لیزر نوعی منبع تابش امواج الکترومغناطیسی است. لیزرتراپی نوعی تأثیر بافتی به صورت طبیعی و تحریک بیولوژیک با کمک انرژی و توان نور محسوب میشود. امروزه بیشترین و پرکاربردترین لیزرهای کمتوان در درمان بیماریها، لیزرهای با پرتوهای مادون قرمز (infrared) و قرمز (red) میباشند. این مطالعه به منظور تعیین اثر پرتو لیزر کمتوان با طیف قرمز و مادون قرمز روی لولههای اسپرمساز موش آزمایشگاهی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 250-200 گرم و سن متوسط 8هفته انجام شد. موشها به 4 گروه ده تایی تقسیم شدند که شامل یک گروه شاهد و سه گروه تجربی (مورد) بود. گروه شاهد فقط تحت بیهوشی روزانه قرار گرفت. در گروه تجربی 1، بیضه راست موشها در معرض تابش مخلوطی از طیف مادون قرمز با فرکانس 300هرتز (7دقیقه) و طیف قرمز (1 دقیقه) قرار گرفت. در گروه تجربی 2، بیضه راست موشها در معرض تابش پرتو مادون قرمز با فرکانس 300هرتز (8 دقیقه و 40ثانیه) واقع شد. در گروه تجربی3، بیضه راست موشها در معرض تابش پرتو مادون قرمز با فرکانس 80هرتز (5دقیقه) و طیف قرمز (1دقیقه) به طور روزانه قرار گرفت. پس از 15 روز، بیضهها از بدن موشها خارج گردید و پس از مراحل فیکساسیون و رنگآمیزی نمونهها مورد بررسی و مطالعه میکروسکوپی قرار گرفتند. قطر لولههای اسپرمساز و قطر لومن و همچنین قطر و مساحت بخش سلولی اپیتلیوم اسپرمساز در موشها تعیین شد. میزان تستوسترون با روش رادیوایمنواسی مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با کمک نرمافزار SPSS-13 و آنالیز واریانس یکطرفه انجام گردید. یافتهها : قطر لوله اسپرمساز ، فضای لومن و ضخامت اپیتلیال بین گروههای آزمایشی 1 ، 2 و 3 تفاوت آماری معنیداری داشت (P<0.05). این شاخصها بین گروههای تجربی و شاهد تفاوت آماری معنیداری نداشت. همچنین تفاوت آماری معنیداری در تستوسترون اندازهگیری شده بین گروههای مورد مطالعه مشاهده نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تغییرات مورفولوژیک و مورفومتریک لولههای اسپرمساز ارتباط مستقیم بادانسیته انرژی لیزر دارد و استفاده از لیزر کمتوان طیف مادون قرمز با فرکانس 300 هرتز و یا به حالت ترکیبی طیف مادون قرمز با فرکانس 80 هرتز همراه با طیف قرمز در افزایش قطر لولههای اسپرمساز و افزایش سلولهای ژرمینال و اسپرمها موثر میباشد.
جعفر حسن زاده، رسول محمدی، عبدالرضا رجایی فرد،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : دلایل ابتلا به سرطان خون (Leukemia) که یکی از شایعترین بدخیمیهای کودکان است؛ تا حدود زیادی ناشناخته مانده است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل موثر بر لوسمی لنفوبلاستیک حاد (Acute Lymphoblastic Leukemia: ALL) کودکان استان فارس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی 141 کودک زیر 18 سال مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد تحت شیمیدرمانی در بخش هماتولوژی – انکولوژی بیمارستان شهیدفقیهی شیراز و 141 کودک سالم ساکن استان فارس در سال 1388 انجام شد. کودکان براساس سن، جنس و محل اقامت همسان شدند. متغیرهای سن، رتبه تولد، سن مادر هنگام تولد کودک، سطح سواد والدین، شغل پدر یکسال قبل از ابتلا کودک، وزن هنگام تولد نوزاد، تعداد برادر و خواهر، سابقه نگهداری از حیوانات خانگی (سگ و گربه)، سابقه حضور در مهدکودک، سابقه سرطان خون در اقوام درجه یک، سابقه سقط مادر قبل از تولد کودک و سابقه رادیوگرافی در دوران جنینی کودک مورد بررسی قرار گرفتند. برای تعیین رابطه متغیرها و خطر ابتلا به ALL ، نسبت شانس (OR) با حدود اطمینان 95درصد از طریق رگرسیون لجستیک شرطی محاسبه شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون Chi-Square تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : دارا بودن شغل کشاورزی پدران گروه مورد (17 درصد) و شاهد (5.7%) اختلاف آماری معنیداری نشان داد (P<0.01). رتبه تولد سوم و بیشتر کودک (OR=5.939, 95%CI=2.646-13.331, P<0.01) ، سابقه نگهداری از سگ یا گربه (OR=2.582, 95%CI=1.265-5.269, P<0.009) و سابقه سرطان خون در اقوام نزدیک (OR=3.5, 95%CI=1.252-10.633, P=0.027) بهطور معنیداری با خطر ابتلا به سرطان خون در کودک رابطه نشان دادند. هیچ رابطه آماری معنیداری بین وزن هنگام تولد کودک، سن مادر هنگام حاملگی، تعداد برادر و خواهر و سابقه رادیوگرافی در دوران جنینی کودک و خطر ابتلا به سرطان خون مشاهده نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کشاورز بودن پدر کودک، افزایش رتبه تولد، نگهداری
غزاله مشکدانیان، فاطمه مغنی قرقی، مریم شیاسی، غلامرضا حسن زاده، نوشین علاقه بندها، علی دهباشی پور، محمد ابرارعباس، عمران حیدرزیدی، محمد بربرستانی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : آنتروپومتری علم مطالعه ویژگیهای اسکلت بدن انسان است و در باستانشناسی، توانبخشی و پزشکی قانونی کاربرد دارد. این مطالعه به منظور مقایسه ویژگیهای آنتروپومتریک اندام فوقانی در بالغین قزوینی و پاکستانی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی اندازهگیری طول بازو، طول ساعد، شاخص بازویی، طول دست و پهنای دست با استفاده از متر و کالیپر در میان 300 بومی قزوینی و 356 نفر از ساکنین دیجیخان پنجاب پاکستان در محدوده سنی 55-18 سال با انتخاب تصادفی انجام گردید. شرکت کنندگان هیچ نقص فیزیکی و تاریخچه بیماری نداشتند و تمام اندازهگیریها در وضعیت آناتومیکی صورت گرفت. یافتهها : میانگین طول بازو (سانتیمتر) در مردان قزوینی و پاکستانی به ترتیب 2.37±36.8 و 2.44±28.1 تعیین گردید (P<0.05). میانگین طول ساعد، طول دست و عرض دست مردان قزوینی به طور غیرمعنیداری بیشتر از مردان پاکستانی بود. در ابعاد اندازهگیری شده زنان این دو ناحیه تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری : اگرچه میانگین ابعاد اندازهگیری شده در مردان و زنان قزوینی بیشتر از مردان و زنان پاکستانی است؛ ولی فقط طول بازو در مردان قزوینی نسبت به مردان پاکستانی تفاوت معنیداری داشت.
روح الله فلاح مشکانی، امین صالحی ابرقویی، احمد اسماعیل زاده، لیلا آزادبخت، عمار حسن زاده کشتلی، آوات فیضی، پیمان ادیبی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات اندکی الگوهای اصلی موادمغذی را با بیماریهای مزمن ارتباط دادهاند. این مطالعه به منظور شناسایی الگوهای اصلی موادمغذی در بزرگسالان اصفهانی و بررسی ارتباط آنها با چاقی عمومی و چاقی شکمی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از یک پرسشنامه بسامد خوراکی نیمه کمی ارایه شده به 8691 فرد 18 تا 55 ساله برای جمعآوری اطلاعات غذایی استفاده شد. 6724 و 5203 بزرگسال به ترتیب برای چاقی عمومی و چاقی شکمی داده کامل داشتند. دریافتهای روزانه مربوط به 38 ماده مغذی و بیواکتیو برای شرکت کنندگان محاسبه شد. از تحلیل عاملی برای استخراج الگوهای موادمغذی استفاده گردید.
یافتهها : سه الگوی عمده موادمغذی شناسایی شد. اول مقادیر بالا از اسیدهای چرب، کلسترول، کوبالامین، ویتامین E، پیرودوکسین، پانتوتنیک اسید، روی، کولین، پروتئین و فسفر؛ دوم مقادیر بالا از تیامین، بتائین، نشاسته، فولات، آهن، سلنیوم، نیاسین، کلسیم و منگنز و سوم افزایش گلوکز، فروکتوز، سوکروز، ویتامینC، پتاسیم، کل فیبر غذایی، مس و ویتامین K. مردان واقع در بالاترین پنجک الگوی دوم دارای شانس کمتری برای ابتلا به چاقی عمومی بودند (95% CI: 0.76-0.20 , OR=0.39, P<0.05). همچنین در مردان ارتباط مثبت معنیداری بین الگوی سوم و چاقی عمومی مشاهده شد (95% CI: 1.04-3.04 , OR=1.77, P<0.05) و در زنان این ارتباط دیده نشد (95% CI: 0.74-1.88 , OR=1.18, P<0.05).
نتیجهگیری : الگوی های غذایی با چاقی عمومی و نه چاقی شکمی در مردان شرکت کننده در مطالعه سپاهان ارتباط داشتند.
رویا فصیحی، جوانشیر اسدی، رمضان حسن زاده، فیروزه درخشانپور،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: باورهای غیرمنطقی زمینهساز دامنه وسیعی از اختلالات شناختی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای غیرمنطقی دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه شبهتجربی 45 دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان به صورت غیرتصادفی در گروههای 15 نفری کنترل، گروه درمان شناختی - رفتاری (مداخله اول) و گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (مداخله دوم) تقسیم شدند. هر سه گروه پیش آزمون را تکمیل کردند؛ اما گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد. گروههای مداخله 8 جلسه درمان را دریافت نمودند. دادهها از طریق پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز سال 1969 (IBQ-40) جمعآوری گردید.
یافتهها: هر دو روش درمانی در گروههای مداخله در مقایسه با گروه کنترل سبب کاهش نمره کلی باورهای غیرمنطقی گردید (P<0.05). میانگین نمره زیرمقیاس اجتناب از مشکل (35.26±6.32) در گروه مداخله دوم در مقایسه با گروه مداخله اول (30.53±9.47) کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). همچنین میانگین نمره زیرمقیاس بیمسؤولیتی هیجانی در گروه مداخله اول (22.73±9.49) در مقایسه با گروه مداخله دوم (29.93±1.75) افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: دو روش درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش باعث کاهش باورهای غیرمنطقی دانشجویان رشته پزشکی گردید.
سورن والافر، عیدی علیجانی، فریبا آقایی، مهسا محسن زاده،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
فرزانه دهستانی، بهرام میرزائیان، رمضان حسن زاده، پیام سعادت،
دوره 24، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: درد نوروپاتیک (Neuropathic pain) یکی از مهمترین انواع دردهای مزمن است که با وجود پیشرفتهای روزافزون علم پزشکی، درمان آن با مشکلات زیادی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و ادراک درد بیماران مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 30 بیمار مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی روحانی دانشگاه علوم پزشکی بابل در شهر بابل طی سال 1400 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی (ریف) و باورها و ادراکهای درد (ویلیامز و تورن) در پیش آزمون تکمیل گردید. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 120 دقیقهای، هفتهای یک بار برای گروه مداخله اجرا شد. پس از اتمام دوره درمانی، هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و دو ماه پس از اجرای پس آزمون، آزمون پیگیری اجرا گردید.
یافتهها: نمره کل بهزیستی روانشناختی و خرده مقیاسهای پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خود مختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد شخصی گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در پسآزمون افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). نمره کل ادراک درد و خرده مقیاسهای باور به ثبات درد در زمان حال و باور به اسرارآمیزی درد گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در پسآزمون کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). نتایج درمان در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. خرده مقیاسهای باور به استمرار درد در آینده و باور به خودملامتگری در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون تفاوت آماری معنیداری نشان نداد؛ اما خرده مقیاسهای باور به استمرار درد در آینده و باور به خودملامتگری گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پیگیری، کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به عنوان یک مداخله اثربخش بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش ادراک درد بیماران نوروپاتیک مزمن در کنار درمانهای دارویی محسوب شود.
فاطمه حسن زاده دولت آبادی، خسرو جلالی دهکردی، فرزانه تقیان، سیدعلی حسینی،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به نقش رژیم غذایی مناسب و استفاده از آنتیاکسیدانهای طبیعی در کنار فعالیت ورزشی، توجه محققین برای بهرهگیری بیشتر از اثرات تمرین برای بهبود متابولیسم سلولی جلب شده است. علیرغم نقش مطلوب تمرینات ورزشی و استفاده از آنتیاکسیدانها بر سلامت قلب، اثر همزمان تمرینات ورزشی و مصرف برهموم (تهیه شده توسط زنبور عسل)، هنوز شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین استقامتی و برهموم در برابر استرس اکسایشی و سلولی میوکارد و بیان ژنهای HSP72 و NF-kB در موشهای صحرایی اورکتومی دیابتی شده با استروپتوزتوسین انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 36 سر موش صحرایی ماده نژاد اسپراگو-داولی با سن 12 تا 16 هفته و وزن 220 تا 250 گرم انجام شد. تعداد 6 سر موش صحرایی در گروه کنترل سالم (HC) قرار گرفتند. 30 سر موش صحرایی اورکتومی شده با تزریق تک دوز صفاقی استروپتوزتوسین (mg/kg 40) دیابتی شدند. سپس حیوانات اورکتومی دیابتی شده به 5 گروه 6 تایی شامل کنترل اورکتومی دیابتی، شم، برهموم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم تقسیم شدند. گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم به مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته با 75-55 درصد سرعت بیشینه تمرین کردند. گروههای برهموم و تمرین استقامتی + برهموم ، برهموم را mg/kg/day 100 به صورت تزریق صفاقی دریافت کردند. سپس سطح PAB (Pro-oxidant-antioxidant balance) و بیان ژنهای HSP72 و NF-kB سنجیده شدند.
یافتهها: در گروههای برهموم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم مقادیر بیان ژنی HSP72 بهطور معنیداری بالاتر و مقادیر NF-kB و MDA به طور معنیداری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی تعیین شد (P<0.05). مقادیر HSP72 در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری بالاتر از گروه برهموم و مقادیر NF-kB در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری کمتر از گروه برهموم تعیین شد (P<0.05). همچنین مقادیر PAB در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی بود (P<0.05).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین و مصرف برهموم بهطور سینرژیستی موجب بهبود مسیر محافظتی HSP72 و کاهش استرس اکسیداتیو در بافت قلب متعاقب شرایط نقص عملکرد استروژن و دیابت میگردد. هر چند اثر تعاملی این دو به انجام تمرین استقامتی وابسته است.
محمد شریفی، سمیرا حسن زاده، مرضیه نجاران، نگار شهسوار، نگار مروت دار،
دوره 26، شماره 4 - ( زمستان 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: اگزوتروپی گهگاهی شایعترین فرم اگزوتروپی در کودکان است. درمانهای غیرجراحی شامل تصحیح عیوب انکساری، بستن گهگاهی چشم نرمال در کودکان با سن پایین، پریزم درمانی و ورزشهای اورتوپتیک است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر استفاده از عینک Overminus در مقابل پچتراپی در کودکان 3 تا 8 ساله مبتلا به اگزوتروپی گهگاهی انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 30 کودک (9 پسر و 21 دختر) مبتلا به اگزوتروپی متناوب در محدوده سنی 3 تا 8 سال بدون سابقه درمان مراجعه کننده به درمانگاه استرابسیم بیمارستان خاتم الانبیاء مشهد انجام شد. بیماران بهصورت تصادفی در دو گروه پچتراپی (20 نفر) و Overminus (10 نفر) تخصیص داده شدند. در گروه پچتراپی، چشم سالم بیمار به مدت 6 ماه بین 2 تا 4 ساعت در روز بسته شد. عینک Overminus براساس سیکلوپلژیک رفراکشن بین 2 تا 4 دیوپتر انتخاب گردید. آستیگمات بهطور کامل تجویز شد. زمان پیگیری بیمار 3 ماه و سپس 6 ماه بود. در انتها اطلاعات شامل اندازه انحراف و میزان کنترل انحراف جمعآوری و تحلیل شدند.
یافتهها: میانه عیب اسفریکال بیماران قبل از مداخله در گروه Overminus چشم راست +1 دیوپتر و چشم چپ +0.75 دیوپتر و در گروه پچتراپی چشم راست و چپ هرکدام +0.75 دیوپتر و 6 ماه پس از مداخله در گروه Overminus چشم راست و چپ هرکدام +0.62 دیوپتر و در گروه پچتراپی چشم راست +0.75 دیوپتر و چشم چپ +0.62 دیوپتر بود که در گروههای مورد بررسی اختلاف آماری معنیداری یافت نشد. میانه اندازه انحراف بیماران در گروه Overminus قبل از مداخله در دید دور +25 پریسم و نزدیک +25 پریسم، 6 ماه پس از مداخله در دید دور +22.5 پریسم و نزدیک +20 پریسم بود. همچنین میانه اندازه انحراف بیماران در گروه پچتراپی قبل از مداخله در دید دور +25 پریسم و نزدیک +25 پریسم، 6 ماه پس از مداخله در دید دور +25 پریسم و نزدیک +25 پریسم بود که میان گروههای مورد مطالعه اختلاف آماری معنیداری یافت نشد. میانه کنترل انحراف بر اساس معیار Newcastle Scale Score (NSS) بیماران قبل از مداخله در گروه Overminus 3.5 و در گروه پچتراپی 4 تعیین شد که 6 ماه پس از مداخله در گروه Overminus 1.5 و در گروه پچتراپی 3 تعیین گردید که در گروههای مورد مطالعه اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت. گرچه بهبود کنترل براساس NSS در گروه Overminus بیشتر از گروه پچتراپی بود.
نتیجهگیری: هر دو روش Overminus و پچتراپی در درمان بیماران مبتلا به اگزوتروپی گهگاهی کاربرد دارد. در بیماران استفاده کننده از روش Overminus کنترل انحراف نسبت به روش پچتراپی بیشتر است.
کیمیا مرادیانی، وحیده مرادی، غلامرضا حسن زاده، حمیدرضا عسگری، اردلان شریعت،
دوره 27، شماره 2 - ( تابستان 1404 )
چکیده
بیماران نجات یافته از سکته مغزی از عوارض متعدد حرکتی رنج میبرند که لازمه بهبود این عوارض استمرار در درمان است. مداخله توانبخشی از راه دور با رویکرد بازی به نظر میرسد بتواند با فراهم کردن استمرار در درمان، موجب بهبود حرکتی در این بیماران شود. از این رو مطالعه حاضر به منظور ارزیابی توانبخشی از راه دور مبتنی بر بازی روی عملکرد حرکتی بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام شد. مطالعه مروری نقلی، با جستجو کلیدواژههای «Game»، «Games»، «Serious games»، «Telerehabilitations» و «Stroke» بهصورت تکی و ترکیبی در پایگاه داده PubMed تا اوت ۲۰۲۴ انجام شد و از ۱۱۸ مقاله یافت شده پس از حذف موارد تکراری و مقالات منتشر شده قبل از سال ۲۰۱۸ میلادی، ۹ مقاله که با معیارهای ورود و خروج مطالعه همراستا بودند؛ وارد مطالعه شدند. سپس متن مقالات انگلیسی از منظر طراحی مطالعه و نتایج حاصل از مداخله بر بهبود حرکت بررسی و مقایسه شد. از ۹ مطالعه مورد بررسی ۶ مطالعه به بهبود حرکت در اندام فوقانی، ۲ مطالعه به بهبود حرکت در اندام تحتانی و یک مطالعه به بهبود حرکت در هر دو اندام پرداخته بودند. همه ۹ مطالعه مورد بررسی نتایج مثبتی بر بهبود حرکت اندام فوقانی و تحتانی با استفاده توانبخشی از راه دور مبتنی بر بازی گزارش کردند. حجم و تنوع نمونه مورد بررسی اکثر مطالعات کم بوده و در مورد میزان استفاده از بازیها توافقی وجود نداشت. همچنین فناوری بهکار رفته در بازیها برای کشورهای کمتر توسعه یافته گران بود. با توجه به نتایج مثبت این رویکرد بر بیماران سکته مغزی، طراحی بازی مقرون به صرفه بومی و گنجاندن آن در برنامه توانبخشی کشور میتواند برای بیماران و سیستم درمانی سودمند باشد.
نیکی ملکی، عرفان تیموری، مریم محمودی، فاطمه حاجی علی عسگری، اردلان شریعت، نگار حسن زاده،
دوره 27، شماره 3 - ( پاییز 1404 )
چکیده
افزایش وزن بیش از حد در بارداری به عنوان یک اپیدمی جهانی شناخته شده و با عوارضی نظیر دیابت بارداری مرتبط است. در حالی که رژیم غذایی سالم و فعالیت بدنی تأثیر مثبت بر کنترل وزن و تندرستی دارند و مشاورههای حضوری هزینه و زمان زیادی میطلبند. استفاده از فناوریهای دیجیتال، بهویژه تلفنهای هوشمند، برای ارائه مداخلات سبک زندگی و بهبود تندرستی افزایش یافته است. این فناوریها امکان دسترسی مقرون به صرفه به خدمات بهداشتی را برای زنان باردار، به ویژه در مناطق دورافتاده، فراهم میکنند. این مطالعه مروری به منظور ارزیابی اثر سلامت از راه دور (Telehealth) بر کنترل وزن و ارتقای سبک زندگی سالم زنان باردار انجام شد. در این مطالعه مروری روایتی با جستجو در پایگاههای PubMed، Google Scholar و Scopus از بین 631 مقاله اولیه که بین سالهای 2020 تا 2024 چاپ شده بودند؛ پس از حذف موارد غیرمرتبط، مقالات مروری و مقالات بدون متن کامل، 15 مقاله انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقالات نشان داد که سلامت همراه میتواند شاخصهایی نظیر وزن، نمایه توده بدنی، سلامت مادر و نوزاد و سبک زندگی را بهبود بخشد. با این حال، محدودیتهایی نظیر دسترسی، مشکلات فرهنگی و نوسانات کیفیت خدمات، اثربخشی را تحت تأثیر قرار دادند. بر اساس یافتههای این مقالات، میتوان پیشنهاد داد مداخلات شخصیسازی شده همراه با مشاورههای مستمر و یادآوریهای روزانه طراحی شوند. تشکیل گروههای مجازی و ارائه بازخورد به موقع میتواند حس تعلق و پیگیری را تقویت کند. این راهکارها برای کلینیکهای سلامت از راه دور و برنامههای مشاوره آنلاین مفید است.