|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای حاجی حسنی
عبدالحمید حاجی حسنی، فرید بحرپیما، امیرهوشنگ بختیاری، محمد تقیخانی، دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : ادیپونکتین هورمون مترشحه از سلولهای ادیپوسیت است که سطح پایین آن نشاندهنده مقاومت انسولینی و گسترش بیماری دیابت میباشد. تمرین درمانی بهصورت منظم و در میان مدت، موجب کاهش مقاومت انسولینی، افزایش جذب گلوکز در عضلات، افزایش سطح ادیپونکتین و کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در افراد مبتلا به دیابت میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دویدن روی سطوح شیبدار مثبت (تمرینات کانسنتریک) و منفی (تمرینات اکسنتریک) بر میزان ادیپونکتین پلاسما و گلوکز سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع2 انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 28 بیمار (13 مرد و 15 زن) در محدوده سنی 60-40 سال مبتلا به دیابت نوع 2 ارجاع شده توسط مرکز دیابت سمنان به مرکز تحقیقات توانبخشی عصبی - عضلانی دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال 1389 انجام شد. بیماران بهطور تصادفی در دو گروه تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک با استفاده از تردمیل قرار گرفتند. قبل و بعد از دورههای کنترل و مداخله گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و ادیپونکتین سرم گروهها اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-18 و آزمونهای Kolmogorov-Smirnov ، Repeated-Measures ANOVA ، Tukey و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک سبب کاهش آماری معنیداری در میزان گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله سرم و نیز افزایش میزان ادیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 گردید (P<0.05). با این وجود تمرینات اکسنتریک نسبت به تمرینات کانسنتریک سبب کاهش بیشتر گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله سرم و افزایش بیشتر ادیپونکتین سرم بیماران نسبت به گروه تمرینات کانسنتریک گردید (P<0.05). نتیجهگیری : تمرینات اکسنتریک در کاهش و کنترل گلوکز سرم و بهبود ادیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مؤثرتر از تمرینات کانسنتریک میباشد.
عبدالحمید حاجی حسنی، رزیتا هدایتی، فاطمه احسانی، دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : کمردرد یک اختلال عضلانی اسکلتی با شیوع بالا است که 85 درصد افراد جامعه ممکن است آن را تجربه کنند. ورزشهای ثبات دهنده مرکزی برای تقویت توانایی سیستمهای عصبی عضلانی و اسکلتی برای حفاظت ستون فقرات توصیه شدهاند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات ثبات دهنده مرکزی و ورزشهای عمومی بر فعالیتهای عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی انجام شد.
روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 60 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی بهطور تصادفی در دو گروه 30 نفری ورزشهای عمومی و ورزشهای ثبات دهنده مرکزی قرار گرفتند. شاخص فعالیتهای عملکردی توسط آزمونهای Bilateral squat test، Timed single hop test، Distance single hop test و Star excursion test برای همه افراد در ابتدا و پس از دوره مداخله مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. در گروه ورزشهای ثبات دهنده مرکزی هشت تمرین اختصاصی تقویتی استفاده گردید و در گروه ورزشهای عمومی، تمرینات تقویتی روتین فیزیوتراپی برای بیماران در نظر گرفته شد. کلیه تمرینات در هر دو گروه بهمدت 4 هفته و هر هفته 3 جلسه انجام گردید.
یافتهها : تمرینات ثبات دهنده مرکزی موجب افزایش معنیدار شاخصهای فعالیت عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی نسبت به تمرینات عمومی گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : تمرینات ثبات دهنده مرکزی نسبت به تمرینات عمومی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی ارجح است.
|
|
|
|
|
|