|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
7 نتیجه برای حاجیان
دکتر کریماله حاجیان، دکتر مهرداد کاشیفرد، دکتر حسن داودی، دکتر مجید عابدی، دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: نواحی شمالی ایران در کرانه جنوبی دریای خزر بر روی کمربند آسیایی سرطان مری قرار دارد که دارای بالاترین میزان بروز سرطان مری در آمارهای جهانی است. هدف از این بررس تعیین مشخصه های اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به سرطان مری در نقاطی از شمال ایران می باشد.مواد و روشها: این مطالعه براساس اطلاعات موجود از پرونده 668 نفر از بیماران مبتلا به سرطان مری مراجعه کننده به مرکز پرتودرمانی شهید رجایی بابلسر طی سالهای 1377- 1371 انجام گردید. داده ها شامل سن، جنس، شغل، سابقه مصرف سیگار، اعتیاد، الکل قومیت، محل سکونت ، محل آناتومیک و نوع هیستولوژیک تومور بوده که از پرونده بیماران توسط فرم مخصوصی استخراج گردید. در تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های تی و آزمون کای دو استفاده گردید.یافته ها: میانگین (± انحراف معیار) سنی بیماران مورد مطالعه 11 ± 62.8 سال بود. میانگین سنی بیماران مرد (63.8 سال) از بیماران زن (61.2 سال) به طور معنی داری بیشتر بوده است (P<0.05). شایعترین گروه سنی درگیری تومور 69-60 سال می باشد و 54.5 درصد بیماران را مرد تشکیل دادند. در بیماران مرد 62.1 درصد کشاورز، 14.5 درصد کارگر و 7 درصد کارمند بوده اند. در حالی که در بیماران زن 92.4 درصد خانه دار بوده اند. تقریبا 19.3 درصد بیماران سابقه مصرف سیگار، 7.9 درصد سابقه مصرف مواد مخدر و 0.7 درصد سابقه مصرف الکل داشته اند و نیز 50.3 درصد بیماران ساکن مناطق شهری بوده اند. شایعترین نوع تومور مری از نظر آسیب شناسی کارسینوم سلول سنگفرشی (91.3 درصد) بوده، آدینوکارسینوما 7 درصد در پاتولوژی گزارش شد و نسبت مبتلایان مرد به زن در آدینوکارسینوم 3 به 1 بوده، نیز در مورد کارسینوم سلول سنگفرشی، مردان بیشتر از زنان درگیر بوده اند. بین نوع هیستولوژیکی سرطان مری و جنس رابطه معنی داری مشاهده گردید (P<0.05). شایعترین محل درگیری کارسینوم سلول سنگفرشی ثلث میانی و شایعترین محل درگیری آدینوکارسینوما ثلث تحتانی بود. رابطه معنی دار آماری بین نوع هیستولوژیک و موقعیت درگیر تومور و همچنین بین نوع هیستولوژیک و نوع شغل مشاهده گردید (P<0.05).نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، افزایش میزان وفور سرطان مری را بعد از سن 50 سالگی دلالت می کند و از لحاظ رابطه بین نوع هیستولوژیک تومور با موقعیت آناتومیک تومور و جنس، نتایج حاصل با مطالعات انجام شده در کشورهای غربی مطابقت و همخوانی داشته که نشان دهنده الگوی یکسانی بین این شاخصهای اپیدمیولوژیک در سطح جهان می باشد.
دکتر کریما.. حاجیان، دکتر نساء اصنافی، دکتر فاطمه ملانیا جلودار، دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: میزان استفاده از روش های پیشگیری از بارداری یکی از معیارهای مهم در ارزشیابی عملکرد زنان واجد شرایط نسبت به برنامه تنظیم خانواده می باشد. این مطالعه با هدف مقایسه الگوی تغییرات هفت ساله در استفاده از روش های پیشگیری از بارداری در جمعیت روستایی بابل می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه بر اساس اطلاعات موجود از پرونده و دفاتر تنظیم خانواده طی سال های 79-1373 و با نمونه ای از 400 نفر از هر سال از زنان 49-15 ساله واجد شرایط برنامه تنظیم خانواده در جمعیت روستایی تحت پوشش مرکز بهداشتی - درمانی منطقه پایین گتاب بابل انجام گردید و در کل 2800 پرونده در طی هفت سال مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات مربوط به نوع استفاده از روش های پیشگیری از بارداری از دفاتر و پرونده ها استخراج گردید و با استفاده از آزمون Z و کای دو روند تغییرات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در طی روند هفت ساله تغییرات قابل ملاحظه ای وجود داشت. طی روند هفت ساله، توپکتومی از 26.2 درصد به 36.7 درصد افزایش بارداری معنی دار داشته و کاندوم از 3 درصد به 7.5 درصد و IUD از 5 درصد به 8.5 درصد افزایش داشته است. در حالی که بدون جلوگیری از 27.5 درصد سال 1373 به 4.7 درصد در سال 1379 کاهش معنی دار داشت ولی تغییرات معنی داری در میزان استفاده از قرص از (17.5 درصد به 18 درصد) و روش منقطع (از 18.5 درصد به 20 درصد) در طی 7 سال مشاهده نشد. نتیجه گیری: میزان استفاده از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری در طی روند هفت ساله افزایش معنی دار داشته و کاهش قابل ملاحظه ای در روش بدون جلوگیری رخ داد. با وجود این، هنوز استفاده کنندگان روش منقطع نسبتاً زیاد بوده و به دلیل غیر مطمئن بودن آن، آموزش لازم جهت سوق دادن آنها به روش های مدرن ضروری می باشد.
یوسف یحیی پور، دکتر رحیم سوادکوهی، دکتر کریم الله حاجیان، دکتر سمیه جلیلوند، دکتر رسول همکار، دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : گاستروآنتریت حاد ویروسی یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی و شایعترین عامل ناخوشی و مرگ و میر کودکان جهان است. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی و برخی خصوصیات اپیدمیولوژیک ویروسهای روتا، آدنو و آسترو به عنوان مهمترین عوامل گاستروآنتریت ویروسی در کودکان مبتلا به اسهال حاد مراجعه کننده به بیمارستان کودکان امیرکلا بابل انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - مقطعی از 208 کودک که با علائم گاستروآنتریت حاد از زمستان 1383 تا پاییز 1384 به بیمارستان کودکان امیرکلا بابل مراجعه کردند، نمونه مدفوع تازه گرفته شد و پرسشنامهای حاوی اطلاعاتی براساس متغیرهای مورد بررسی تکمیل گردید. نمونهها با رعایت زنجیره سرد به آزمایشگاه ویروسشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران منتقل و شناسایی آنتیژن روتا، آدنو و آستروویروس در نمونههای مدفوع با استفاده از کیت الایزا انجام شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS-10 انجام شد. از آزمون کایاسکوئر و تست دقیق فیشر برای تعیین ارتباط احتمالی عفونت این ویروسها با متغیرهای دموگرافیک استفاده شد. یافتهها : شیوع عفونت روتا، آدنو و آستروویروس به ترتیب در 1/61درصد، 9/2درصد و 4/2درصد کودک شناسایی شد. روتاویروس شایعترین عامل گاستروآنتریت بود و بیشترین میزان آن در کودکان زیر 2 سال (70درصد) به ویژه در گروه سنی 12-6 ماه (8/29درصد) مشاهده شد (05/0P<). تمامی این کودکان مبتلا به اسهال بودند و تهوع و استفراغ (7/51درصد) و تب (1/55درصد) شایعترین علائم بود. همچنین شیوع عفونت روتاویروس در فصل زمستان (5/67 درصد) بیشتر از سایر فصول سال بود که این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود (05/0P<). تفاوت معنیدار آماری بین عفونت ویروسی و جنسیت بیماران مشاهده نشد. نتیجهگیری: روتاویروس عامل اصلی گاستروآنتریت حاد کودکان به ویژه اسهال زمستانی در کودکان زیر 2 سال در بیمارستان امیرکلا بابل بود. وفور بالای آن فراهم نمودن واکسن مناسبی برای ایمنسازی کودکان موردنظر را ایجاب میکند.
دکتر کریم اله حاجیان، دکتر فرزان خیرخواه، دکتر مانی حبیبی، دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : نوجوانان و جوانان از یک طرف عامل اصلی پیشرفت و اعتلای جامعه میباشند و از طرفی به عنوان گروه اصلی در معرض خطر مسائل رفتاری هستند. این مطالعه به منظور تعیین میزان شیوع رفتارهای پرخطر در دانشجویان دانشگاههای بابل انجام گرفت.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 882 دانشجوی دانشگاههای بابل با اجرای نمونهگیری ترکیبی در سال 1388 انجام گرفت. اطلاعات مورد نظر از طریق پرسشنامه مدون جمعآوری گردید که شامل اطلاعات دموگرافیک، صدمات و خشونت، مصرف سیگار، مصرف مواد نیروزا و مواد مخدر، کم تحرکی و وضعیت چاقی بود. در تجزیه و تحلیل آماری دادهها از آزمون Chi-Square استفاده گردید.
یافتهها : شیوع درگیری فیزیکی در طی یک سال گذشته 33.5% ، مصرف سیگار 13.7% ، اضافه وزن و چاقی 25.6% ، کمتحرکی 15.3% و مصرف مواد مخدر و داروهای نیروزا 0.3% تعیین شد. شیوع برخی از رفتارهای پرخطر در پسرها به نسبت دخترها (P<0.001) ، در مجردین نسبت به متأهلین (P<0.001) ، در دانشجویان ساکن منزل استیجاری و خوابگاه نسبت به ساکنین منزل شخصی (P<0.001) ، در دانشجویان دانشگاه فنی مهندسی و آزاد اسلامی نسبت به علوم پزشکی (P<0.001) و در دانشجویان مقطع کاردانی و کارشناسی نسبت به مقطع دکتری حرفهای بیشتر بود (P<0.001). به عنوان مثال شیوع سیگار کشیدن در پسرها 25.7% و در دخترها 3.6% تعیین شد که این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (P<0.001).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که رفتارهای پرخطر در دانشجویان دانشگاههای بابل از فراوانی نسبتاً بالایی برخوردار میباشد.
دکتر نساء اصنافی، دکتر کریم اله حاجیان، دکتر مژگان شهریاری، دکتر بیژن طاهری، دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع حاملگی خارج رحمی به علت استفاده بیشتر از روشهای کمک باروری و افزایش عفونتهای منتقله از راه جنسی درحال افزایش است. حاملگی خارج رحمی شایعترین علت مرگ و میر سهماهه اول بارداری بوده و باعث کاهش شانس حاملگی موفق بعدی میگردد. این بیماری دارای عوامل خطر متعددی است که با توجه به منطقه و جامعه مورد مطالعه متفاوت میباشد. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطرساز حاملگی خارج رحمی در شهرستان بابل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 150 بیمار مبتلا به حاملگی خارج رحمی مراجعه کننده به کلینیک خصوصی و بیمارستان یحیینژاد بابل به عنوان گروه مورد و 300 زن با بارداری طبیعی تایید شده مراجعه کننده سرپایی کلینیک مامایی بیمارستان یحیینژاد بابل به عنوان گروه شاهد طی فروردین 1384 لغایت تیرماه 1388 انجام شد. عوامل خطر شامل سابقه جراحی روی لوله رحم، حاملگی خارج رحمی قبلی، حاملگی با IUD ، نازایی، سزارین، درمان کمک باروری با IUI ، تعدد ازدواج، ازدواج قبل از 18 سالگی از طریق مصاحبه و مراجعه به پرونده جمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون کایاسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند و نسبت شانس (OR) محاسبه گردید. یافتهها : درمان کمک باروری با IUI (OR=23.6, 95% CI: 3.02-185.09, P<0.05)، حاملگی خارج رحمی قبلی (OR=8.19, 95% CI: 1.90-73.94, P<0.05) و سابقه سزارین (OR=1.7, 95% CI: 1.1-2.6, P<0.05) باعث افزایش شانس خطر حاملگی خارج رحمی گردید. در مبتلایان به حاملگی خارج رحمی بین ازدواج قبل از 18 سالگی (26%)، سابقه نازایی (14%) و تعدد ازدواج (2.7%) اختلاف آماری معنیداری در مقایسه با گروه شاهد وجود نداشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که درمان نازایی با IUI ، سابقه جراحی لوله رحم، حاملگی با IUD ، حاملگی خارج رحمی قبلی و سابقه سزارین مهمترین عوامل خطر مرتبط با حاملگی خارج رحمی در این منطقه میباشد.
اسرین باباحاجیان، هما رسولی، مجید کاتبی، آرش سروآزاد، منصوره سلیمانی، ملیحه نوبخت، دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : ایسکمی مغزی و کاهش جریان خون مغزی باعث تولید رادیکالهای سوپرا اکسید در بافت مغز و در نتیجه تخریب آن میشود. سلولهای پیرامیدال ناحیه CA1 هیپوکامپ به شدت نسبت به کاهش اکسیژن حساسند. این مطالعه به منظور تعیین اثر گنادوتروپین کوریونی انسانی (HCG) و ویتامین E بر تراکم سلولی ناحیه CA1 هیپوکامپ و توانایی یادگیری و حافظه به دنبال ایسکمی – ریپرفیوژن در موش سوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش سوری نر در گروههای شم، ایسکمی، HCG ، ویتامین E و HCG+ویتامین E قرار گرفتند. ایسکمی با بستن شریان کاروتید مشترک در دو طرف به مدت 15 دقیقه القاء گردید. ویتامین E هنگام برقراری ریپرفیوژن به صورت تک دوز داخل صفاقی و HCG 48 ساعت پس از ایسکمی به صورت داخل عضلانی به مدت 5 روز تجویز شد. بعد از تکمیل دوره درمان توانایی یادگیری موشها در شاتل باکس مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی بافتشناسی مغز حیوانات به روش رنگآمیزی نیسل برای شمارش سلولهای سالم در ناحیه هیپو کامپ انجام شد. یافتهها : تجویز توأم HCG و ویتامین E به دنبال ایسکمی - ریپرفیوژن موجب افزایش تراکم سلولهای سالم شد و اختلاف معنیداری در تعداد نورونهای پیرامیدال CA1 هیپوکامپ موشها در گروه درمان نسبت به گروه ایسکمی مشاهده گردید (P<0.001). معیار حافظه حیوانات در گروه درمان توأم با HCG و ویتامین E افزایش افزایش معنیداری در مقایسه با گروه ایسکمی داشت (P<0.05). نتیجهگیری : استفاده توأم HCG و ویتامین E اثر بیشتری بر بهبود عملکرد حافظه و یادگیری و بازسازی تراکم سلولی ناحیهCA1 هیپوکامپ دارد.
الهام حاجیان کلاریجانی، مریم مهاجرانی، دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: جلبک اسپیرولینا (Spirulina platensis) دارای ارزش غذایی و درمانی زیادی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر جلبک اسپیرولینا بر تغییرات آنزیمهای کبدی موشهای نر نژاد BALB/c در معرض دوز بالای استامینوفن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی از 42 سر موش نر بالغ نژاد BALB/c در هفت گروه ششتایی و دوز سمی استامینوفن 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن استفاده شد. گروه کنترل تنها رژیم غذایی استاندارد و آب دریافت نمود. گروه شم با محلول نمکی گاواژ شدند. گروههای سوم تا هفتم به ترتیب شامل موشهای تیمارشده با استامینوفن 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن؛ پودر جلبک 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن؛ پودر جلبک 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن؛ پودر جلبک 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به اضافه استامینوفن و آخرین گروه با پودر جلبک 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به اضافه استامینوفن بودند. در همه گروهها موشها با دارو و پودر جلبک به روش گاواژ به مدت 14روز متوالی تیمار شدند. تمامی حیوانات 24 ساعت بعد از دریافت آخرین دوز داروها و محرومیت از غذا (دسترسی به آب آزاد بود)؛ بیهوش و از قلب آنها خونگیری انجام شد. فعالیت آنزیمهای کبدی (آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز) به روش اسپکتروفتومتری اندازهگیری شد. غلظت پروتئین به روش لوری تعیین شد. سنجش فعالیت آنزیم کاتالاز با استفاده از آب اکسیژنه انجام شد. میزان مالون دی آلدئید اندازهگیری و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام به روش FRAP با احیاء یون Fe3+ (فریک) به یون Fe2+ (فرو) تعیین شدند.
یافتهها: سطح آنزیمهای ترانسآمینازی سرمی (آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز) و همچنین میزان آنتیاکسیدانتام و سطح مالوندیآلدئید در گروه تیمارشده با استامینوفن، نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین سطح این آنزیمها در گروه تیمار شده با جلبک 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به اضافه استامینوفن، کاهش آماری معنیداری نسبت به گروه تیمار شده با گروه استامینوفن داشت (P<0.05). سطح آنزیم کاتالاز در گروه استامینوفن، کاهش آماری معنیداری نسبت به گروه کنترل نشان داد (P<0.05) و در گروه جلبک 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به اضافه استامینوفن، افزایش آماری معنیداری نسبت به گروه استامینوفن مشاهده شد (P<0.05). نتایج آزمایشات در دو گروه همزمان اسپیرولینا و استامینوفن نشان داد که مواد موثره جلبک در دوز 300 بهتر از 600 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در پاسخ به استرس اکسیداتیو عمل نمود.
نتیجهگیری: مصرف جلبک اسپیرولینا 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به همراه استامینوفن در حدود دوز سمیت آن، با تاثیر بر فعالیت آنزیمها و سیستم دفاعی آنتیاکسیدانی، باعث افزایش مقاومت در برابر استرس اکسیداتیو و صدمات ناشی از مسمومیت دارویی میگردد.
|
|
|
|
|
|