18 نتیجه برای جوشقانی
حمیدرضا جوشقانی، دکتر محمود جلالی، دکتر عباسعلی صاحبقدم لطفی، دکتر ابراهیم جوادی، احمد رضا بندگی،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده
کبد یکی از اعضا بسیار مهم بدن است که در سوخت و ساز (متابولیسم) کربوهیدرات ها، پروتئین ها و چربی ها نقش اساسی دارد. همچنین این عضو نقش بسیار مهمی در دفع و ترشح سموم بازی می کند. این عضو حیاتی در معرض انواع عفونت های انگلی، ویروسی، باکتریایی و آسیب های جدی به وسیله سموم قرار دارد. امروزه یکی از راه های تشخیص و بررسی آسیب های کبدی سنجش برخی از آنزیم های کبدی مانند آلانین آمینوترانسفراز ALT) یا (GPT و آسپارتات آمینوترانسفراز AST) یا (GOTمی باشد. به علت آن که این آنزیم ها در سایر بافت ها نیز وجود دارند، نیاز به سنجش سایر آنزیم ها با ویژگی بیشتر احساس می گردد. در این مطالعه فعالیت آنزیم اورنیتین کربامیل ترانسفراز (EC2.1.3.3) ، دومین آنزیم چرخه اوره، در 56 بیمار کبدی (مبتلا به سیروز و هپاتیت ویروسی) مورد مطالعه قرار گرفت. برای تایید ضایعه کبدی در گروه بیماران و همچنین برای صحت سلامتی در گروه شاهد آزمایش های گلوتامیک پیروویک ترانس آمیناز سرم (SGPT) و گلوتامیک اگزالواستیک ترانس آمیناز سرم(SGOT) ، آلبومین، بیلی روبین، ?GT و آلکالن فسفاتاز انجام گردید. برای سنجش فعالیت اورنیتین کربامیل ترانسفراز (OCT) از روش رنگ سنجی استفاده شد. ما دریافتیم که بین فعالیت OCT با آنزیم P<0.001) SGOT ، (r=0.782 و P<0.001) SGPT ، (r=0.857 همبستگی وجود دارد. با توجه به این که آنزیم OCT برای کبد تا حد بسیار زیادی اختصاصی می باشد، لازم است که در سایر مطالعات، فعالیت این آنزیم در ضایعات مختلف کبدی مورد ارزیابی قرار گیرد.
حمیدرضا جوشقانی، اسماعیل کوچکی شلمانی، رضا امینی، پوپک درخشنده، عبدالوهاب احسانی زنوز، محمد شعبانی، مریم کدیور،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: آدنوکارسینوهای معده دومین سرطان شایع پس از سرطان ریه در جهان است. سالانه حدود 755500 مورد جدید شناسایی می شود. تقریباً 12 درصد کل مرگ و میر ناشی از سرطان در اثر سرطان معده است. یکی از مهم ترین ژنهایی که در ممانعت از بروز سرطان اهمیت دارد ژن p53 است که در تنظیم چرخه سلولی نقش دارد. در برخی از سرطان ها تا 50 درصد موارد در ژن p53 جهش دیده می شود که حدود 87 درصد موارد جهش ها در اگزون های 5 تا 8 هستند. این مطالعه به منظور تعیین جهش های ژن p53 در سرطان معده به روش PCR- SSCP انجام گردید. مواد و روش ها: طی سال 1381، 44 نمونه بیوپسی از بیماران سرطان معده از سه مرکز بیمارستانی در تهران تهیه و مشخصات دموگرافیک بیماران مشخص و نمونه های بیماران به روش PCR- SSCP جهت تعیین جهش های ژن p53 مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه از 44 بیمار مبتلا به سرطان معده، 31 نفر مرد و 13 نفر زن با میانگین سنی 60.8 سال (از 34 سال تا 84 سال) بودند. بر اساس نوع سرطان 36 مورد از نوع روده ای (81.8 درصد) و 5 مورد (11.4 درصد) از نوع منتشر بودند. سه مورد با اطلاعات موجود در هیچ یک از دو گروه فوق قرار نگرفت. پس از انجام PCR- SSCP در 9 مورد حرکت الکتروفورتیک باندهای نمونه بیماران با نمونه های طبیعی تفاوت داشت. یک جهش در اگزون 5 (11.1 درصد)، 2 جهش در اگزون 6 (22.2 درصد)، 3 جهش در اگزون 7 (33.3 درصد) و 3 جهش در اگزون 8 (33.3 درصد) مشاهده شد. از این 9 جهش 7 مورد مربوط به سرطان از نوع روده ای و 2 مورد از نوع منتشر بود. ارتباط معنی داری بین سن و نوع سرطان مشاهده نگردید. هم چنین ارتباط معنی داری بین نوع سرطان و جنس، بین جنس و جایگاه جهش و هم چنین نوع سرطان و جایگاه جهش دیده نشد. در نوع منتشر 2 جهش در اگزون های 6 و 8 مشاهده گردید و هیچ جهشی در اگزو های 5 و 7 مشاهده نشد. در نوع روده ای در هر چهار اگزون مورد مطالعه جهش دیده شد. نتیجه گیری: در این مطالعه میزان بروز جهش در ژن p53 در سرطان معده 20.5 درصد به دست آمد که بیانگر فراوانی متوسط جهش ژن p53 در جامعه مورد مطالعه است.
دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر شهریار سمنانی، سید علی میر رضایی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، ناصر بهنام پور، غلامرضا دهباشی، دکتر غلامرضا روشندل،
دوره 8، شماره 3 - ( پاييز 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری سلیاک یک بیماری گوارشی است. در این بیماری روده کوچک آسیب می بیند و در جذب عناصر مغذی اختلال ایجاد می شود. با توجه به احتمال ارتباط بین بروز سرطان مری و شیوع بیماری سلیاک، هدف این مطالعه بررسی سرواپیدمیولوژی سلیاک در یکی از نواحی با شیوع بالای سرطان مری بود.روش بررسی: این مطالعه توصیفی طی سال 1384 در مراجعه کنندگان به سه مرکز انتقال خون در شرق، غرب، و مرکز استان گلستان انجام پذیرفت . از 2547 نفر نمونه گیری به عمل آمد. کلیه نمونه ها توسط کیت آنتی بادی ضدترانس گلوتامیناز بافتی(tTG -IgA) به روش ELISA مورد آزمایش قرار گرفتند. بر اساس سطح طبیعی کیت مقادیر کمتر از 4U/ml منفی، بین 4 تا 10 U/ml مثبت ضعیف و بیش از 10 U/ml مثبت در نظر گرفته شدند. برای کلیه نمونه هایی که سطح tTG آنها بیش از 4U/ml شد. آزمایش اندومزیلیال آنتی بادی(EMA) به روش IFA انجام پذیرفت.یافته ها: آزمایشtTG 28 نفر (1.1درصد) مثبت بود که از این تعداد 18 نفر ( 0.7درصد) مثبت ضعیف و 10 نفر (0.4 درصد) مثبت بودند. آزمایش EMA در 8 نفر ( 0.3درصد) مثبت شد. در 70 درصد tTG آنها مثبت شده بود، آزمایش EMA نیز مثبت گردید. ارتباط معنی داری بین قومیت و مثبت شدن نتایج آزمایش tTG مشاهده نشد. از بین مواردی که آزمایش tTG آنها مثبت ضعیف بود، 15 نفر مذکر (83.3 درصد) و 3 نفر مونث ( 16.7درصد) بودند. همه افراد tTG مثبت مذکر بودند.نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن میزان شیوع سرطان مری در این استان و ارتباط بیماری سلیاک با سرطان مری به نظر می رسد به بیماری سلیاک باید به طور جدی تری در این منطقه پرداخته شود.
حمیدرضا جوشقانی، علیرضا احمدی، ناصر بهنام پور،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از ترکیبات شیمیایی از گروه آفت کش ها مانند ارگانوفسفره ها و کربامات ها با فعالیت کولین استراز تداخل کرده و یا آن را مهار می سازند. اندازه گیری فعالیت کولین استراز کاربرد زیادی در تشخیص آسیب کبد به وسیله حشره کش ها دارد. یکی از گروه هایی که در معرض خطر مسمومیت با آفت کش ها قرار دارند، کارکنان شاغل در کارخانجات تولید سموم هستند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر کار در مجاورت سموم روی سطح کولین استراز گلبول های قرمز بود.روش بررسی: این تحقیق در سال 1384 روی کارکنان یک کارخانه تولید سموم گیاهی انجام پذیرفت. در این مطالعه از 58 نفر طی دو مرحله قبل از شروع کار و پس از سه ماه نمونه گیری به عمل آمد. آزمایش کولین استراز به روش اصلاح شده المن و آزمایش های آنزیمی به روش کینتیک انجام شدند.یافته ها : میانگین سطح کولین استراز گلبول های قرمز در مرحله اول 48.5±11.2 IU/gHb و در مرحله دوم 37.9±17.3IU/gHb بود 95 CI=-43.30-14.77, P<0.05) درصد، (paired t test, mean=-29.03. سطح AST در مرحله دوم نسبت به مرحله اول افزایش داشت، اما از نظر آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد. افزایش معنی داری در سطح ALT دیده شد (P<0.05). همچنین در غلظت آلبومین سرم کاهش معنی داری مشاهده شد (P<0.05). در مجموع 15 نفر (25.9 درصد) کاهش بیش از 35 درصد در سطح کولین استراز گلبول های قرمز داشتند.نتیجه گیری: با توجه به کاهش شدید سطح کولین استراز گلبول های قرمز در 26 درصد کارکنان کارخانه، سنجش روتین کولین استراز در کارکنان شاغل در این گونه مشاغل و افرادی که با سموم گیاهی در ارتباط هستند، الزامی به نظر می رسد.
دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر عزت الله قائمی، فرهاد نیک نژاد، دکتر حیدر طویلانی،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : آنزیم آدنوزین دآمیناز تبدیل شدن آدنوزین به اینوزین را کاتالیز میکند. این آنزیم در تکثیر و تمایز لنفوسیتهایT نقش دارد. اندازهگیری آدنوزین دآمیناز در مایعات بدن برای تشخیص بیماری سل اهمیت دارد. در رابطه با ارزش تشخیصی آدنوزین دآمیناز سرم در تشخیص سل ریوی گزارشها ضد و نقیض میباشند. این مطالعه به منظور بررسی ارزش تشخیصی آدنوزین دآمیناز سرم و ایزوآنزیم آن در سل ریوی با روشهای تهیه اسمیر و کشت خلط انجام پذیرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1385 انجام شد. نمونهها به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش از 26 بیمار مبتلا به سل ریوی، 17 نفر مشکوک به سل که نتایج اسمیر و کشت آنها منفی بود و 67 نفر فرد سالم نمونه خون گرفته شد. آزمایش ADA توتال با استفاده از کیت شرکت شیم آنزیم و آزمایش ADA2 با استفاده از مهار کننده EHNA انجام گردید.
یافتهها : غلظت ADA و ADA2 بر حسب IU/L در این سه گروه به ترتیب 04/5±35/19 و 34/5±35/13 در گروه اول، 20/6±24/17 و 92/3±47/11 در گروه دوم، 25/4±96/13 و 91/2±36/7 در گروه سوم بود. اختلاف میانگین غلظت ADA بین گروه اول و سوم و نیز بین گروه دوم و سوم معنیدار بود (05/0P<). اختلاف میانگین غلظت ADA2 بین گروه اول و سوم و همچنین دوم و سوم معنیدار بود (05/0P<). حساسیت و ویژگی آزمایش برای ADA به ترتیب 9/26 درصد و 94 درصد و برای ADA2 به ترتیب 50 درصد و 97 درصد به دست آمد. ارزش اخباری مثبت (PPV) برای ADA و ADA2 به ترتیب 6/63 درصد و 7/86 درصد و ارزش اخباری منفی (NPV) برای ADA و ADA2 به ترتیب 8/76 درصد و 3/83 درصد به دست آمد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سنجش ADA و ADA2 در سرم برای افتراق افراد سالم از بیماران میتواند تا اندازهای مفید باشد. لیکن این تست برای جداسازی بیماران مسلول از سایر بیماریهای ریوی حساسیت بالایی ندارد.
دکتر غلامرضا روشندل، دکتر شهریار سمنانی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر عبدالوهاب مرادی، خدابردی کلوی، صبا بشارت، دکتر علی جباری، محمدجواد کبیر، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت، دانیال روشندل، دکتر احمد دانش،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت هپاتیت B یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی در جهان به شمار میرود. این مطالعه به منظور تعیین سرولوژیک آلودگی همزمان HCV و HDV در افراد آلوده به HBV (HbsAg مثبت) در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی مبتنی بر جمعیت روی 1850 نفر در استان گلستان طی سال 1383 انجام شد. 164 نفر (9درصد) از افراد جامعه HBsAg مثبت شدند که 139 نفر از این افراد از نظر ابتلا به HDV و HCV بررسی شدند. آزمونهای سرولوژیک با روش الیزا و با استفاده از کیتهای تجاری موجود انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-12 و STATA8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنیداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها : از 139 فرد مورد مطالعه 68 نفر (9/48درصد) مرد و 71 نفر (1/51درصد) زن بودند. میانگین سنی افراد 3/11±89/41 سال (64-25 سال) بود. آنتیبادی ضد HCV وHDV به ترتیب در 17 نفر (3/12درصد) و 8 نفر (8/5درصد) مثبت شد. میزان آلودگی به HCV و HDV در زنان بیشتر از مردان بود، ولی در هر دو مورد اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنیدارنبود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که شیوع عفونت HCV و HDV در افراد آلوده به HBV در استان گلستان نسبتاً بالا و قابل توجه میباشد. نظر به اثرات منفی عفونت همزمان این ویروسها بر سیر بالینی بیماری، توصیه میشود که برای انتخاب روش درمانی مناسب در بیماران مبتلا به عفونت HBV، احتمال عفونت همزمان با HCV و یاHDV در نظر گرفته شود.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر لیلی نجفی، دکتر تقی امیریانی، دکتر مهران فرج اللهی، دکتر عبدالوهاب مرادی، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر امیرحسین نوحی، دکتر نفیسه عبدالهی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : استرس یکی از عوامل مهم در ایجاد سندرم روده تحریکپذیر میباشد. مطالعات مختلف ارتباط بین سطح سرمی لپتین و استرس را نشان دادهاند. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین سطح سرمی لپتین و ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی 80 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و80 فرد سالم بررسی شدند. برای همه بیماران پرسشنامهای شامل اطلاعات دموگرافیک، سابقه پزشکی و پرسشنامه ارزیابی استرس تکمیل شد. سطح سرمی لپتین به روش ELIZA اندازهگیری و از آزمونهای آماری Chi-square، student t-test، pearson correlation ، logistic regressionبه منظور بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافتهها : میزان استرس در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر به طور معناداری بالاتر از افراد سالم بود (p<0.05) از طرف دیگر سطح سرمی لپتین به طور معناداری در این گروه پائینتر از گروه کنترل بود(p<0.05). آنالیز چندمتغیره لجستیک رگرسیون نشان داد که حتی با در نظرگرفتن اثر متغیرهایی مثل میزان استرس و شاخص توده بدن، میزان لپتین سرم در گروه مورد بهطور معنیداری کمتر از گروه شاهد است (Odd Ratio=0.9 , 95% CI 0.85-0.94).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که بین لپتین سرم و ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر ارتباط وجود دارد. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که سطح سرمی لپتین در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر پائین میباشد و این یافته مستقل از سایر عوامل مخدوش کننده از جمله استرس، شاخص توده بدنی میباشد.
سیده صدیقه حسینی، دکتر شهلا رودبار محمدی، دکتر حمیدرضا جوشقانی، مهدی اسکندری،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : کاندیدا آلبیکنس قارچی فرصت طلب است که در بیماران مبتلا به دیابت و ایدز به شکل پاتوژن در میآید. این قارچ طیف گستردهای از عفونتها از قبیل عفونتهای سطحی پوست و مخاط تا عفونتهای عمیق بافتی را در برمیگیرد. در این مطالعه اثر ضدقارچی نانو ذره اکسید روی و عامل سدیم دودسیل سولفات بر مهار رشد سویه استاندارد کاندیداآلبیکنس در مقایسه با داروی فلوکونازول بررسی شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی اثرات ضدقارچی نانوذره اکسیدروی و سدیم دودسیل سولفات بر کاندیدا آلبیکنس استاندارد با روش میکروبراث دایلوشن در دو محیط جامد و مایع ارزیابی شد. در طی آزمایشهای In Vitro مقادیر حداقل غلظت ممانعتکنندگی از رشد (MIC) برای مهارکنندگان مزبور براساس شمارش تعداد کلنیهای قارچ در مقایسه با گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها : محدوده MIC برای نانوذره اکسیدروی 296-1.013 میکروگرم بر میلیلیتر، سدیم دودسیل سولفات 0.56-0.001 میکروگرم بر میلیلیتر و داروی فلوکونازول 128-0.062 میکروگرم بر میلیلیتر تعیین گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که نانوذره اکسیدروی اثر ضدقارچی داشته و میتواند به عنوان گزینه مناسبی برای حذف کاندیداآلبیکنس در حیطه پزشکی به ویژه در ارتباط با وسایل پزشکی استفاده گردد.
تقی امیریانی، سیما بشارت، شهریار سمنانی، حمیدرضا جوشقانی، غلامرضا روشندل، عباسعلی کشتکار، محمدرضا کیایی، هانیه سادات میرکریمی، سیده زینب هاشمی نسب، آزاده زنده باد،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : سلیاک یک بیماری ژنتیکی است که با التهاب مزمن روده کوچک مشخص میشود. بعضی از مطالعات ارتباط بین بیماری سلیاک با بیماری التهابی روده را مطرح کردهاند. آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی یکی از بهترین مارکرهای سرمی در بیماری سلیاک است. این مطالعه با هدف تعیین همراهی بیماری سلیاک با بیماری التهابی روده با استفاده از تیتر آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 127 فرد مبتلا به بیماری التهابی روده که توسط پزشکان فوق تخصص گوارش به مرکز تحقیقات گوارش و کبد گلستان ارجاع شده بودند؛ از نظر بیماری سلیاک طی سالهای 87-1384 ارزیابی شدند. برای همه بیماران پرسشنامه تکمیل و تیتر آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی به روش الیزا اندازهگیری گردید.
یافتهها : از 127 نفر، تعداد 102 نفر برای نمونهگیری مراجعه کردند. میانگین سنی بیماران 36.2±15.2 سال بود و 48% آنان مرد بودند. کولیت اولسراتیو در 76 نفر (74.5%) ، بیماری کرون در 7 نفر (6.9%) و کولیت نامشخص در 19 نفر (18.6%) مشاهده شد. تیتر آنتیبادی ترانس گلوتامیناز بافتی (19.8 واحد/لیتر) تنها در یک مرد 46ساله با تشخیص کولیت اولسراتیو مثبت گزارش شد.
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ترانس گلوتامیناز بافتی در بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده تفاوت معنیداری با افراد سالم نداشت و در این بیماران به عنوان یکی از تستهای معمول، قابل توصیه نیست.
غلامرضا وقاری، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت، دکتر فرهاد نیک نژاد، عبدالحمید انگیزه، ابراهیم تازیک، دکتر پونه مهارلوئی، دکتر عارف صالحی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : پرفشاری خون به علت همراهی با بیماریهای ایسکمیک قلبی و نیز همراهی با بیماریهای مغزی- عروقی، یک مشکل بهداشتی- درمانی در تمام جوامع محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی از ابتلا به بیماری پرفشاری خون در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 2497 نفر (1250 مرد و 1247 زن) از افراد 65-15 ساله استان گلستان در سال 1384 انجام شد. افراد به روش نمونهگیری خوشهای با تخصیص مناسب از نظر جنس، جمعیت و گروه سنی انتخاب شدند. پرسشنامهای حاوی سؤوالات عوامل دموگرافیگ برای هریک تکمیل گردید. اندازهگیریهای تنسنجی و سنجش فشارخون در سه مرحله بهعمل آمد. گلوگز و کلسترول سرم در حالت ناشتا اندازهگیری شد. از شاخص JNC-7 برای طبقهبندی بیماری پرفشاری خون استفاده شد و از نرمافزار آماری SPSS-16 برای آنالیز دادهها و از آزمون آماری کایاسکوئر برای مقایسه فراوانیها استفاده شد.
یافتهها : میانگین سنی 39.2 سال و میزان شیوع پرفشاری خون 23.9% بود. فقط 48.7% از بیماران از ابتلا خود به پرفشاری خون آگاه بودند که در زنان بهطور معنیداری بیشتر از مردان بود (P<0.001). آگاهی زنان از بیماری خود (3.3%) بیش از مردان و در مناطق شهری 5 درصد بیشتر از مناطق روستائی بود. پرفشاری خون بهطور معنیداری با کاهش فعالیت فیزیکی، افزایش سن، ابتلا به دیابت، هیپرکلسترولمی، چاقی، چاقی شکمی و بیسوادی ارتباط داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که علیرغم ابتلاء 20 درصد از افراد بالغ به پرفشاری خون در استان گلستان، 51.3% از آنان از ابتلاء خود آگاه نبودند.
دکتر سپیده بخشنده نصرت، دکتر فرناز ثمره محمدیان، دکتر عزت اله قائمی، دکتر افسانه برقعی، دکتر حمیدرضا جوشقانی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات قاعدگی شامل افزایش طول مدت قاعدگی و کاهش طول مدت آن و افزایش یا کاهش حجم خونریزی میتوانند در اثر اختلال در هورمونهای تیروئیدی، هورمونهای گنادوتروپین و نیز برخی مارکرهای دیگر مانند پرولاکتین بهوجود آیند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط سطح سرمی هورمونهای تیروئید و جنسی با اختلالات قاعدگی در گرگان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 110 زن مبتلا به اختلال قاعدگی بدون اختلالات ساختاری در محدوده سنی 18 تا 40 سال مراجعه کننده به مطبهای خصوصی متخصصین زنان و زایمان شهر گرگان طی مدت 17 ماه در سالهای 88-1387 انجام شد. برای اندازهگیری سطح سرمی تستوسترون، TSH ، T3 ، T4 ، PRL ، FSH و LH در روز سوم قاعدگی از افراد 5 میلیلیتر خون گرفته شد. همه آزمایشها به روش الیزا انجام شدند.
یافتهها : میانگین سنی افراد مورد بررسی 5.9±27.9 سال بود. بین وجود هیرسوتیسم با سطح هورمونها بهجز T4 رابطه معنیداری مشاهده نشد. بیشترین افراد مبتلا به بیماری اختلالات قاعدگی (42.7%) در گروه سنی کمتر از 25 سال قرار داشتند. فراوانترین اختلال قاعدگی مشاهده شده اولیگومنوره (33.6%) و کمترین آمنوره (4.5%) بود. بیشترین اختلال هورمونی مربوط به T3 (46.3%) و LH (44.5%) و کمترین اختلال مربوط به تستوسترون (5.4%) بود. در مجموع 11 نفر (10%) علایم هیرسوتیسم را داشتند.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که اختلال هورمونهای T3 و LH در زنان مبتلا به اختلال قاعدگی فراوانترین اختلال هورمونی میباشد.
دکتر مریم ابومردانی، دکتر محمدرضا رشیدی، دکتر مریم رف رف، دکتر سیدرفیع عارف حسینی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر حمیدرضا جوشقانی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از مشکلات بیماران مبتلا به تالاسمی، آسیب بافتی ناشی از استرس اکسیداتیو در اثر انباشت آهن است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی مکملیاری ویتامینE بر فعالیت آنزیمهای پاراکسوناز (PON)، سوپراکسیددیسموتاز (SOD) ، گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و لیپید پروفایل در بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور (25 مرد و 35 زن) با سن بیش از 18سال، در شهرستان گرگان طی سال 1388 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند و از نظر سن و جنس همسان شدند. گروه مداخله سه ماه تحت مکمل یاری ویتامینE به میزان 400 میلیگرم روزانه قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ نوع مکملی را در این مدت دریافت نکردند. قبل از آغاز و در پایان دوره مطالعه نمونههای خون از همه بیماران جمعآوری شد و متغیرهای موردنظر شامل سطح سرمی ویتامین E، تریگلیسرید (TG)، لیپوپروتئین کمچگال (LDL-c)، لیپوپروتئین پرچگال (HDL-c)، ظرفیت کل آنتیاکسیدانی سرم (TAC) و فعالیت آنزیمهای GPX، SOD و PON اندازهگیری شد. از Paired t-test برای مقایسه تغییرات متغیرهای مورد بررسی قبل و بعد از مداخله استفاده گردید. یافتهها : یافتهها نشان داد که در گروه مکمل یاری شده با ویتامین E ، افزایش معنیداری در سطح سرمی ویتامین E ، HDL-c ، فعالیت آنزیم PON و کاهش معنیداری در سطح GPX دیده شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مکمل یاری ویتامین E در بیماران بتاتالاسمی ماژور میتواند اثرات کاهنده بر استرس اکسیداتیو و پروفایل لیپید داشته باشد.
پریا بوستانی فرگوش، ساناز ده باشی، آزاده علی عرب، ساناز رویانی، زهرا حصاری، حمیدرضا جوشقانی،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت حاملگی در 3 تا 12 درصد زنان طی بارداری و به طور معمول در اواخر سه ماهه دوم بارداری بروز میکند. این مطالعه به منظور تعیین سطح فروکتوزامین و هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1C) در زنان باردار با آزمایش چالش گلوکز (glucose challenge test: GCT) غیرطبیعی و مقایسه آن با گروه شاهد به منظور یافتن آزمایش مناسبتر برای ارزیابی دیابت بارداری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی از 96 زن باردار با GCT بیش از 140 mg/dl به عنوان گروه مورد و 96 زن باردار با GCT کمتر از 140 mg/dl به عنوان گروه شاهد، نمونه خون گرفته شد. برای سنجش فروکتوز آمین سرم از روش الایزا و آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله از روش شیمیایی استفاده شد. یافتهها : در گروه مورد همبستگی معنیداری بین GCT با فروکتوزآمین و هموگلوبین گلیکوزیله وجود داشت (P<0.05). این همبستگی در مورد هموگلوبین گلیکوزیله بهطور قابل ملاحظهای (0.63 در برابر 0.24) بیشتر بود. در گروه شاهد این همبستگی معنیدار نبود. نتیجهگیری : علیرغم تمام اثرات بارداری بر سطح هموگلوبین، کماکان آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله نسبت به سایر آزمایشها برای پیگیری وضعیت بیماران دیابتی قابل اعتمادتر است.
علی ربیع نژاد، حمیدرضا جوشقانی، امین فرزانه حصاری، حمید آقا علی نژاد، مهیار خوشدل،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : فعالیتی که با الگوی حرکتی جدید و یا با شدت زیادی انجام شود؛ اغلب منجر به احساس درد و ناراحتی عضلانی میشود که مشخصه آن تاخیر در بروز درد بوده و تحت عنوان کوفتگی عضلانی تاخیری نامیده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامین C و E بر شاخص پراکسیداسیون لیپید و کوفتگی عضلانی تاخیری در بازیکنان حرفهای تیم بسکتبال شهرداری گرگان انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 24 بسکتبالیست حرفهای مرد به صورت تصادفی در چهار گروه مکمل Vitamin C (1000 mg) ، Vitamin E (800 IU) ، Vitamin E (400 IU)+Vitamin C (500 mg) و دارونما (Glucose 500 mg) قرار گرفتند. گروهها مکمل و دارونما را دو ساعت قبل و 22 ساعت بعد از فعالیت پرس پا و اسکوات مصرف نمودند. نمونههای خونی قبل، بلافاصله، 24 و 48 ساعت بعد از فعالیت اندازهگیری و میزان کراتین کیناز، مالون دیآلدهید و ویتامین C و E سرم تعیین شد. میزان درد عضلانی ادراک شده در عضلات ساق و ران تعیین گردید. یافتهها : غلظت مالوندیآلدهید در گروه ویتامین E در دوره زمانی 24 تا 48 ساعت پس از فعالیت کاهش معنیداری را در مقایسه درونگروهی نشان داد (P<0.05). فعالیت کراتینکیناز سرم پس از فعالیت نسبت به سطوح پایه در هرچهار گروه افزایش یافت و این تفاوتها 24 و48 ساعت بعد از فعالیت نسبت به سطوح پایه در هر چهار گروه معنیدار بود (P<0.05). میزان درد عضلانی ادراک شده در هر چهار گروه پس از فعالیت افزایش یافت؛ اما تفاوت معنیداری در بین گروهها مشاهده نشد. نتیجهگیری : مصرف کوتاه مدت مکمل ویتامین C و E چه به تنهایی و چه توام اثری بر کاهش درد و آسیب عضلانی و پراکسیداسیون لیپید حاصل از فعالیت پرس پا و اسکوات ندارد.
مجتبی زارع ابراهیم اباد، حانیه تیموری، امیرهوشنگ پورخانی، ناصر بهنام پور، حمیدرضا جوشقانی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : ترومبوآمبولی وریدی (Venous thromboembolism: VTE) یک وضعیت بالینی معمول با نرخ مرگ و میر 15-20% است. نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (Neutrophil to lymphocyte ratio: NLR) به عنوان یک شاخص در پیشبینی نتایج بالینی در بیماران با بیماریها و بدخیمیهای مختلف شناخته شده است. این مطالعه به منظور تعیین ارزش نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در پیشآگهی فوت بیماران دارای ترومبوآمبولی وریدی خود به خودی طی دوره زمانی کوتاه مدت انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه همگروهی گذشتهنگر روی 93 بیمار با ترومبوآمبولی وریدی خودبهخودی پذیرش شده در مراکز آموزشی درمانی شهیدصیاد شیرازی و پنجم آذر گرگان طی سالهای 1391-94 انجام شد. پارامترهای دموگرافیک، خونی و بیوشیمیایی بیماران در پیشبینی رخداد فوت در پیگیری 30 روزه پس از مراجعه به بیمارستان ارزیابی شد.
یافتهها : 16 بیمار (17.2%) طی 30روز فوت نمودند. در متغیرهای سن، گلبولهای سفید خون، نوتروفیل، NLR، کراتین کیناز نوع MB و لاکتات دهیدروژناز افزایش آماری معنیدار (P<0.05) و در متغیرهای لنفوسیت و پلاکت کاهش آماری معنیدار با وقوع مرگ طی دوره کوتاه 30 روزه مشاهده شد (P<0.05). نقطه برش NLR بیشتر یا مساوی 7.21 دارای حساسیت 56.3%، ویژگی 87%، ارزش پیشبینی مثبت 47.3% و ارزش پیشبینی منفی 90.5% تعیین گردید.
نتیجهگیری : نسبت نوتروفیل به لنفوسیت میتواند به عنوان یک متغیر سودمند در پیشبینی رخداد فوت طی دوره کوتاه پیگیری در بیماران VTE مورد استفاده قرار گیرد.
ساناز سالار آملی، حمیدرضا جوشقانی، سیداسحاق هاشمی،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده
سلنیوم یک ماده معدنی ضروری است که به طور طبیعی در خاک، آب و برخی مواد غذایی یافت میشود. امروزه سلنیوم به عنوان آنتیاکسیدان، یکی از عناصر ضروری در بدن انسان به شمار میرود. اگرچه بدن انسان روزانه به مقدار کمی از سلنیوم نیاز دارد؛ اما مطالعات اخیر نشان دادهاند که همین مقدار کم سلنیوم برای حفظ عملکرد طبیعی بدن ضروری است. انتخاب دوز مطلوب مصرف سلنیوم امری دشوار است و با توجه به مطالعات متعددی که در این بررسی انجام شده؛ بهنظر میرسد که مکمل روزانه 31.5 تا 200 میکروگرم سودمند باشد. مقالات منتشر شده در پایگاههای اطلاعاتیPubMed ، Web of Science، Google Scholar و SCOPUS بر اساس کلیدواژههای سلنیوم، اکسیدان، آنتیاکسیدان، دیابت، سرطان، سمیت، بیماری قلبی و بیماری کبدی غربال و جمعآوری شدند. این واژههای کلیدی به خاطر نقش آنتیاکسیدانی سلنیوم و همچنین نقش پررنگ اکسیداسیون در پیشرفت این بیماریها انتخاب شدند. از تعداد 150 مقاله منتشر شده در فاصله زمانی 20 ساله طی سالهای 2000 تا 2020 استفاده گردید. مطالعاتی که در زمینه نانوسلنیومها، مکملهای غیرخوراکی و بیماریهای ناشی از عوارض بیماری زمینهای سندرم متابولیک ایجاد شده بودند؛ از مطالعه خارج شدند و در نهایت تعداد 121 مقاله وارد مطالعه گردید. تعداد محدودی از مطالعات نشان داده که بیماران مبتلا به اختلالات متعدد، ممکن است نسبت به افراد سالم نیاز به مصرف دوز بالاتری از سلنیوم (82.4-200 میکروگرم) داشته باشند. در این مطالعه، نقش آنتیاکسیدانی سلنیوم در اختلالات متابولیک مزمن از جمله هیپرلیپیدمی و هیپرگلیسمی و برخی سرطانها بررسی شده است. همچنین اهمیت بالینی کمبود سلنیوم در بیماریهای متابولیک و نیز مشاهدات بالینی و تجربی در مورد اثر مکملهای غذایی سلنیوم در درمان بیماریهای متابولیک مزمن مانند دیابت، آرتروسکلروزیس و سرطانها بهطور خلاصه ذکر شده است. بهعلاوه سمیت و دوز توصیه شده سلنیوم مورد بحث قرار گرفته است.
ازاده علی عرب، بهرام یغمائی، سیدمحمدحسین قادریان، مرگن کلوی، مسعود خوش نیا، غلامرضا روشندل، زهرا حصاری، حمیدرضا جوشقانی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم ژیلبرت اختلال ژنتیکی نسبتاً شایع در متابولیسم بیلیروبین است. در این سندرم با وجود ساختار و عملکرد نرمال کبد، میزان آنزیم یوریدین دی فسفات گلوکورونوزیل ترانسفراز، کاهش یافته و در نتیجه بیلیروبین غیرکنژوگه سرم افزایش مییابد. سندرم ژیلبرت در 3 تا 10 درصد جمعیتها دیده میشود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع موارد مشکوک به ابتلا سندرم ژیلبرت استان گلستان انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی بر روی 1664 از مراجعین به مراکز بهداشت روستایی و شهرستانهای استان گلستان در محدوده سنی 18 تا 45 سال با آنزیمهای کبدی نرمال طی سال 1393 انجام شد. براساس پراکندگی جمعیتی، به صورت ناشتا از این افراد خون تام تهیه شد. سپس بیلیروبین توتال آنها اندازهگیری گردید. برای افراد دارای بیلیروبین توتال بیشتر از 1.5 میلیگرم بر دسیلیتر، تک دوز خوراکی 600 میلیگرم ریفامپین به صورت ناشتا تجویز شد. افرادی که پس از مصرف ریفامپین بیلیروبین غیرمستقیم بالای 1.3 میلیگرم بر دسی لیتر داشتند؛ به عنوان افراد مشکوک به ابتلا سندرم ژیلبرت در نظر گرفته شدند.
یافتهها: شیوع موارد مشکوک به ابتلا سندرم ژیلبرت (97 نفر) در سطح استان گلستان 5.8% بهدست آمد. سندرم ژیلبرت در مردان (10%) شایعتر از زنان (4.3%) بود (P<0.05). فراوانی سندرم ژیلبرت در قومیت سیستانی 5.4%، قومیت فارس 5.4% و در قومیت ترکمن 6.7% تعیین شد و این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. فراوانی سندرم ژیلبرت در هرسه قومیت در مردان بیشتر از زنان بود که نتایج در دو قومیت سیستانی و فارس معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری: موارد مشکوک به ابتلا سندرم ژیلبرت در مردان شایعتر از زنان بود و این شیوع در قومیت ترکمن بیشتر بود.
معصومه رضانژادی، حمیدرضا جوشقانی،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: جهشهای ژنی ناشی از اختلالات ترومبوفیلیک و تغییر در فاکتورهای انعقادی خون در طول بارداری، نقش مهمی در بروز سقط مکرر دارند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط فعالیت پلاسمایی فاکتورهای انعقادی و پلی مورفیسم ژنهای موثر ترومبوفیلیک با سقط مکرر انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 29 زن با سابقه سقط مکرر (حداقل سه بار) مراجعه کننده به آزمایشگاه پاتوبیولوژی کاوش گرگان طی سالهای 1396 لغایت 1397 انجام شد. از PCR برای تکثیر DNA و از Post PCR برای تعیین جهشهای ژنی Factor ΙΙ (G20210A) ، Factor V Leiden (G1691A) ،Factor V HR2 (H1299R) ، MTHFR C677T و MTHFRA1298C استفاده گردید و نتایج بهدست آمده از تعیین ژنوتایپ هر پلیمورفیسم ارزیابی گردید.
یافتهها: بین فاکتورهای انعقادی و جهشهای ترومبوفیلیک با سقط مکرر ارتباط آماری معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: هیچکدام از پلی مورفیسمهای مورد بررسی توجیه کننده سقط مکرر در زنان مورد مطالعه نبودند. پیشنهاد میشود در جامعه مورد بررسی از افراد نرمال یا بستگان درجه یک که دارای سابقه سقط نیستند؛ فاکتورهای ژنتیکی مورد ارزیابی قرار گیرند.