30 نتیجه برای جانی
دکتر مهران فرج الهی، دکتر عبدالجلال مرجانی، دکتر تیمور آهنگری، محمدعلی وکیلی، دکتر نورمحمد سقلی،
دوره 1، شماره 1 - ( بهار 1378 )
چکیده
باکتریوری در میان دختران، به نحو چشمگیری، شایع تر از پسران است. به همین علت، غربالگری کودکان بدون علامت، از نظر وجود باکتریوری، قبل از اینکه آسیب کلیوی ایجاد شود، لازم می باشد. در این بررسی، نمونه های ادراری از 642 نفر از دانش آموزان دختر 6 تا 11 ساله مدارس بندر ترکمن، جمع آوری شد و بوسیله کشت و آزمایش کامل ادرار، مورد بررسی قرار گرفت. 15 نفر از دختران، باکتریوری قابل ملاحظه ای (5^10 کلنی یا بیشتر در هر میلی لیتر ادرار) داشتند، 11 نفر نیز دارای پیوری (5 لکوسیت یا بیشتر در هر زمینه میکروسکوپی با درشت نمایی قوی) بودند، 6 مورد از نمونه، هم، باکتریوری قابل ملاحظه ای داشتند، هم، دارای پیوری بودند و در 5 مورد، پیوری استریل وجود داشت. همچنین در ادرار شش نفر از دختران نیتریت مشاهده شد و تمامی نمونه های ادرار که دارای نیتریت بوده اند، کشت مثبت داشتند. میزان شیوع باکتریوری در این مطالعه 2.3% بوده است و اغلب کودکانی که باکتریوری داشتند، بدون علامت بودند. همچنین در این مطالعه، E.coli تنها عامل بیماریزایی بود که از کشت نمونه های ادرار بررسی شده استخراج گردید.
ابراهیم علیجانی، دکتر مهدی شکرآبی، ملیحه کمگویان، دکتر صبا عرشی، محمد جعفری مدرک،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده
سیستم اصلی سازگاری بافتی (MHC) به دلیل نقش زیست شناختی وسیع و گسترده آن در سیستم ایمنی بسیار مورد توجه بوده است. آنتی ژن های این مجموعه ژنی که در انسان تحت عنوان آنتی ژن های لکوسیتی انسانی (HLA) خوانده می شوند، در پاسخ های ایمنی نقش مهم و در خور توجهی دارند، و ژنوم مربوط به این مجموعه به عنوان ژن های کنترل کننده پاسخ های ایمنی مطرحند. از طرف دیگر رابطه قوی و مستحکم بین پاره ای از بیماری های با واسطه ایمنی (نظیر بیماری های خود ایمنی) و سیستم MHC تایید شده است. رابطه بیماری های آلرژیک و آنتی ژن های HLA نیز از جمله مواردی است که مورد توجه بوده است. این پژوهش به منظور بررسی رابطه آسم آلرژیک و آنتی ژن های سیستم HLA در 30 فرد بیمار (گروه آزمایشی) و 100 فرد سالم به عنوان گروه شاهد انجام پذیرفته است. آزمایش HLA-Typing به روش استانداردN.I.H (میکرولنفوسیتوتوکسیسیته) برای تعیین آنتی ژن های کلاس یک افراد انجام و سپس به منظور بررسی های آماری با محاسبه فراوانی آنتی ژنی و فراوانی ژنی در دو گروه مورد مطالعه، اختلافات مشاهده شده با آزمون کای دو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دادند آنتی ژن های A2, AW19 و A11 از گروه آنتی ژن های HLA-A و آنتی ژن B51 از آنتی ژن های HLA-B در دو گروه مورد بررسی به طور معنادار با یکدیگر اختلاف دارند .(p<0.05) با توجه به نتایج حاضر مشخص گردید که بین بیماری آسم آلرژیک و برخی از آنتی ژن های HLA کلاس یک، رابطه معنی دار وجود دارد.
دکتر عبدالجلال مرجانی، دکتر محمد موجرلو، دکتر آزاد رضا منصوریان، دکتر رامین آذرهوش، محمدرضا ربیعی، خدا بردی کلوی،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: روی و مس از عناصر کمیاب مهمی هستند که برای رشد و ادامه اعمال حیاتی بدن ضروری می باشند. این عناصر در عملکرد تعدادی از آنزیمها به عنوان کوفاکتور نقش اصلی را ایفا می کنند. تغییرات سطح این عناصر در بدن از نظر کلینیکی اهمیت بسیار دارد، به طوری که افزایش و یا کاهش هر کدام از آنها باعث ایجاد تظاهرات بالینی می شود در صورت افزایش این عناصر در بدن، مسمومیت همراه باعوارض کلینیکی(مثل اسهال و استفراغ) در فرد به وجود می آید. به دلیل امکان تغییرات سطح سرمی روی و مس ناشی از همودیالیز به منظور برسی تغییرات سطح سرمی روی ومس بیماران همودیالیزی قبل و بعد از همودیالیز انجام گردیده است.مواد و روشها: این مطالعه از نوع مقایسه ای - طولی روی 50 بیمار همودیالیزی(33 بیمار مذکر و 17 بیمار مؤنث) انتخاب شده به روش تصادفی از بین بیماران همودیالیزی بخش دیالیز مرکز آموزشی- درمانی پنجم آذر گرگان، انجام گردید. میزان روی و مس در سرم بیماران همودیالیزی قبل و بعد از دیالیز به روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. یافته ها: میانگین میزان روی و مس در بیماران همودیالیزی به ترتیب بعد از دیالیز 59.32 ± 135.32 و 51.25 ± 136.40 میکروگرم در دسی لیتر بوده که در مقایسه با قبل ازدیالیز که 37.46 ± 78.38 و 32.54 ± 89.92 میکروگرم در دسی لیتر می باشد افزایش یافته است که از نظر آماری اختلاف معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: شرایط اورمی ممبران دیالیتر، عمل دیالیز و کیفیت آب مصرفی در عمل دیالیز می توانند باعث افزایش عناصر کمیاب روی و مس شوند. این افزایش می توانند سبب غیر طبیعی شدن روی و مس در بدن و زمینه ساز تظاهرات بالینی در بیماران همودیالیزی گردد. لذا پیشنهاد می شود قبل از عمل دیالیز میزان روی و مس آزاد شده را با کمک آزمایشهای مربوطه از نمونه های خون بیماران همودیالیز و قسمتهای مختلف دستگاه دیالیز ارزیابی و براساس آن میزان روی و مس بیماران همودیالیزی با روش تغذیه درمانی مشخص گردد.
دکتر عبدالجلال مرجانی، دکتر محمد موجرلو، دکتر آزادرضا منصوریان، محمدرضا ربیعی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: رادیکال های آزاد مولکول هایی هستند که در طی یک فرآیند طبیعی واکنش های متابولیسمی بدن تولید می شوند. بیمارانی که دچار بیماری مزمن کلیوی هستند و همودیالیز می شوند بیشتر در معرض تخریب سلولی رادیکال های آزاد می باشند. هدف از این مطالعه با توجه به تناقص یافته ها ارزیابی تاثیر همودیالیز بر روی پراکسیداسیون لیپید پلاسما و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز ( گلوتاتیون پراکسیداز) قبل و بعد از عمل دیالیز و مقایسه آن با گروه کنترل می باشد تا تاثیر همودیالیز بر روی سطح پراکسیداسیون لیپید پلاسما و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز بررسی گردد. مواد و روش ها: مطالعه از نوع تحلیلی و روش نمونه گیری مبتنی بر هدف (سرشماری) بوده و از 22 بیمار همودیالیزی واجد شرایط مطالعه که برای انجام دیالیز به بخش دیالیز مرکز آموزشی- درمانی 5 آذر مراجعه نموده اند و همچنین 22 فرد سالم که از لحاظ سن و جنس با بیماران همودیالیزی همسان شده اند، برای مطالعه انتخاب گردیدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تی مورد ارزیابی قرار گرفت و داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز (0.38± 2.32 نانومول در میلی لیتر) در مقایسه با قبل از عمل دیالیز (0.23± 1.27 نانومول در میلی لیتر) و گروه کنترل (0.71± 0.98 نانومول در میلی لیتر) افزایش معنی داری نشان داده است. سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید گروه کنترل و قبل از عمل دیالیز بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری نشان داده است. فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز (4.76 ±22.26 واحد در گرم هموگلوبین) در مقایسه با قبل از عمل دیالیز (5.59± 29.66 واحد در گرم هموگلوبین) و گروه کنترل (6.26± 37.52 واحد در گرم هموگلوبین) کاهش معنی داری نشان داده است. همچنین بین گروه کنترل و قبل از عمل دیالیز بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری مشاهده شده است. نتیجه گیری: وجود اختلاف معنی دار در کاهش فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز و افزایش تولید پراکسیداسیون لیپید پلاسمای بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز ممکن است با شرایط اورمی- غشاء دستگاه دیالیز (از دست دادن آنتی اکسیدان فوق از غشاء دستگاه دیالیز) و عمل دیالیز (افزایش تولید پراکسیداسیون لیپید در طی عمل دیالیز) ارتباط داشته باشد که این وضعیت ممکن است در پیشرفت بیماری قلبی در بیماران همودیالیزی نقش مهمی ایفا نماید. به همین دلیل بازبینی مجدد غشاء دستگاه دیالیز و روش های دیالیز، استفاده از آنتی اکسیدان های خوراکی مختلف، حذف اکسیژن های فعال از محیط دیالیز و جلوگیری از احتمال بروز نابهنگام بیماری قلبی و عروقی جهت بهبود زندگی بیماران همودیالیزی از موارد بسیار مهم می باشند.
دکتر محمدرضا دارابی محبوب، دکتر علیرضا دلیجانی،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده
تومورهای تولید کننده صفات ثانویه جنسی (ویریلیزان) کورتکس غده فوق کلیوی در اطفال نادر میباشد. شیوع سرطان آدرنال حدود 1 درصد است. در مقایسه با بیماران بزرگسال در اطفال توده قشر غده فوق کلیوی دارای علامت میباشد. بیمار یک کودک 20 ماهه بود که با علائم بالینی ویریلیزاسیون به صورت افزایش توده استخوانی، رشد موهای ناحیه تناسلی و زیر بغل و رشد اندام تناسلی خارجی مراجعه کرده بود. در بررسی آزمایشگاهی سطح تستوسترون ng/dl 400 ، آندروستندیون ng/dl 6/3 ، پروژسترون ng/dl 9/19 و سطح بالایی از دیهیدرواپی آندروسترون ng/dl 8000 وجود داشت. در سیتی اسکن توده آدرنال راست به اندازه بیش از حدود 5 سانتیمتر گزارش شد. بیمار تحت عمل جراحی باز غده فوق کلیوی از طریق برش پهلو قرار گرفت و پس از آن به مدت 10 سال پیگیری شد و هیچگونه عارضهای دیده نشد.
دکتر مهناز فولادی نژاد، ناصر بهنام پور، علی پاشایی زنجانی، محمد هادی قریب، مرجان اکبری کامرانی،
دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : برای ارزیابی میزان موفقیت مراقبتهای ویژه نوزادان در دنیا بانکهای اطلاعاتی شامل وزن زمان تولد، سن حاملگی و نتایج تستهای آزمایشگاهی مختلفی بهوجود آمده است. به علاوه برای بررسی تفاوت بیماران مختلف بستری شده در NICUها و مقایسه پیامد آنها سیستمهای امتیازبندی مختلفی از جمله SNAP وCRIB تعیین و ارزشگذاری شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی خدمات پیشبینی ابزار نمرهدهی CRIB در پیشبینی پیامد نوزادان نارس با وزن بسیار پایین بستری شده در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی برای 46 نوزاد با سن حاملگی زیر 37 هفته و وزن کمتر از 1500 گرم پرسشنامهای شامل جنس، وزن زمان تولد، سن حاملگی، مدت بستری، سن در هنگام ترخیص یا مرگ، عوارض و سایر اطلاعات مربوط به CRIB تکمیل شد. یافتهها : میزان مرگ در این مطالعه 17 نفر (37 درصد) بود. شایعترین علت مرگ نارسایی تنفسی بود. ابتلای به سندرم زجر تنفسی با افزایش 101 برابری احتمال مرگ همراه بود (6/793–9/12=CI ، 101=OR). این احتمال در مورد ابتلای به آسفیکسی زایمانی 7/4 برابر به دست آمد. متوسط وزن زمان تولد ، سن حاملگی و میانگین CRIB در گروه نوزادان زنده و نوزادان مرده به ترتیب 1201 و 934 گرم ، 30 و 28 هفته و 76/3 و 47/11 بود. با استفاده از منحنی ROC عدد 7 به عنوان cut off در نمرهدهی CRIB برای پیشبینی وقوع پیامد نامطلوب در نوزادان بهدست آمد. نتیجهگیری: میزان مرگ و میر در این مطالعه از میزانهای به دست آمده در اکثر نقاط دنیا بیشتر بود. میزان مرگ با افزایش میزان نمره CRIB ارتباط مستقیم داشت و بهخصوص در نمرات بالای 11 برقرار بود.
معصومه نظیفی، دکتر فتح الله فتحی آذربایجانی، دکتر مینو ایلخانی پور، دکتر فرح فرخی،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : در سالهای اخیر مطالعات زیادی در مورد اثر سودمند آسپرین بر اختلالات یادگیری وحافظه در بیماریهای سیستم عصبی صورت گرفته است. این مطالعه به منظور بررسی اثر آسپرین بر یادگیری و حافظه مختل شده به وسیله کیندلینگ پنتیلن تترازول در موش صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی ابتدا حیوانات به صورت تصادفی به شش گروه 8 تایی تقسیم شدند. به سه گروه از این حیوانات به ترتیب آسپرین (30 و 15 میلیگرم بر کیلوگرم خوراکی) و نرمال سالین از یک هفته قبل و در طی القاء کیندلینگ تجویز شد. کیندلینگ در این سه گروه به وسیله تزریق پنتیلن تترازول (40 میلیگرم بر کیلوگرم داخل صفاقی) القاء شد. دو گروه از حیوانات همزمان با سایر گروهها آسپرین در دو دوز 15 و30 میلیگرم بر کیلوگرم را به صورت خوراکی دریافت کردند. گروه دیگر تنها سالین را در سراسر بررسی دریافت کردند و به عنوان گروه کنترل سالم عمل کردند. بعد از القاء کیندلینگ یادگیری و حافظه موشها در دستگاه شاتل باکس ارزیابی شد. بررسی به سه مرحله سازش، اکتساب و تست یادسپاری تفکیک شد. زمان تأخیر اولیه قبل از دریافت شوک الکتریکی و زمان تأخیر حین عبور 20 دقیقه و 24 ساعت پس از آموزش به عنوان شاخص یادگیری و حافظه مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین فعالیت حرکتی حیوانات با استفاده از تست جعبه باز ارزیابی شد. یافتهها : کیندلینگ پنتیلن تترازول به شکل معنیداری زمان تأخیر اولیه و همچنین زمان تأخیر حین عبور ، 20 دقیقه و 24 ساعت پس از اکتساب را کاهش داد و آسپرین به شکل معنیداری سبب افزایش این زمان در موشهای کیندله گردید (P<0.05). همچنین آسپرین تأثیر معنیداری بر فعالیت حرکتی حیوانات نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تجویز آسپرین سبب کاهش میزان اختلال یادگیری و حافظه ایجاد شده توسط کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول میگردد.
غلامرضا وقاری، دکتر عبدالجلال مرجانی، علیاکبر عبداللهی، حسین رحمانی، عینالله ملائی، سیدعابدین حسینی، معصومه بمانی، محمدابراهیم کردجزی،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : استفاده از شاخصهای تنسنجی یکی از بهترین شیوههای تعیین وضعیت سوء تغذیه و چاقی که از مشکلات بهداشتی امروز کودکان دنیاست؛ میباشد. این مطالعه با هدف مقایسه وضعیت رشد جسمی در گروههای قومی ترکمن و غیرترکمن ساکن روستاهای شهرستان گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 551 کودک ترکمن و 895 کودک غیرترکمن 5-2 ساله ساکن روستاهای شهرستان گرگان در پاییز 1384 انجام شد. اندازهگیری قد و وزن و مشخصات فردی کودکان در پرسشنامه ثبت گردید. از شاخصهای SD1-، SD 2- و SD3- استاندارد NCHS و صدکهای BMI برای مقایسه استفاده شد. یافتهها : میانگین وزن و قد کودکان ترکمن به ترتیب 426 گرم و 9/4 سانتیمتر بیشتر از کودکان غیرترکمن بود. میانگین و انحراف معیار قد کودکان دختر ترکمن و غیرترکمن به ترتیب 1/8+-3/95 و 48+-5/90 و در کودکان پسر 6/7+-96 و 6/8+-9/90 سانتیمتر بود. همچنین انحراف معیار و میانگین وزن کودکان دختر ترکمن و غیرترکمن به ترتیب 4/2+-5/14 و 9/2+-2/14 و در کودکان پسر 03/2+-15 و 3/2+-5/14 بود. اختلاف بین دو گروه از نظر قد و وزن معنیدار بود (P<0.05). کوتاه قدی و کموزنی به ترتیب 2/13 درصد و 9/1 درصد براساس SD2- در کودکان ترکمن کمتر از کودکان غیرترکمن بود (P<0.05). چاقی و افزایش وزن به ترتیب 5/24 درصد و 6/2 درصد به صورت معنیداری در گروه ترکمن کمتر از گروه غیرترکمن بود (P<0.05). کموزنی در دختران بیش از پسران (2/7 درصد در مقابل 2/4 درصد) بود. چاقی در دختران (5/26 درصد) کمتر از پسران (9/28 درصد) بود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که رشد جسمی کودکان دو گروه قومی متناسب با یکدیگر نیست و کودکان ترکمن کمتر از کودکان غیرترکمن دچار سوءتغذیه هستند.
محمدجواد دیلم، محمدعلی قرائت، دکتر محمدعلی آذربایجانی، حسینعلی اسلانی کتولی،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش شدت تمرین یکی از راهکارهای توسعه عملکرد ورزشکاران میباشد. کارآمدی برنامه تمرین از طریق سنجش نشانگران بیوشیمیایی و روانشناختی تعیین میگردد. از آنجایی که پاسخ این متغیرها به افزایش شدت تمرین وابسته به سطح آمادگی افراد مورد مطالعه و نوع برنامه تمرینی میباشد؛ نتایج مطالعات موجود متناقض است. لذا این مطالعه به منظور تعیین اثر افزایش شدت تمرین بر کورتیزول، تستوسترون، آلفاآمیلازبزاقی و وضعیت خلق و خوی کشتیگیران حرفهای نوجوان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 15 کشتیگیر نوجوان دعوت شده به اردوی تیم ملی در سال 1388 به مدت سه هفته تمرینات فزاینده را انجام دادند. نمونه بزاق قبل از انجام تمرینات، پایان هفتههای اول، دوم و سوم برای سنجش غلظت کورتیزول، تستوسترون وآلفاآمیلاز جمعآوری گردید. برای سنجش خلق و خوی افراد مورد مطالعه قبل و پس از پایان دوره تمرینی، از آزمون 24 سوالی نیمرخ وضعیت خلق و خو برامس استفاده گردید. با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-14 ، برای تعیین اثر یک دوره تمرین شدید بر عوامل آمادگی جسمانی و نیمرخ وضعیت خلقی از مدل آماری t و برای تغییرات متغیرهای بزاق از مدل آماری تحلیل واریانس استفاده شد. یافتهها : پس از افزایش شدت تمرین سههفتهای، غلظت کورتیزول (0.75+-7.69 ng/ml در مقابل 0.93+-8.1 ng/ml)، تستوسترون (0.89+-82.3 ng/ml در مقابل 1.7+-64.2 ng/ml)، آلفاآمیلازبزاقی (1.35+-98.81 U/ml در مقابل 1.5+-84.2 U/ml) و خلق و خو (3.28+-16.4 در مقابل 2.91+-20.08)تفاوت آماری معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش شدت تمرین بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و آلفاآمیلازبزاقی و نیز خلق و خوی کشتیگیران حرفهای نوجوان اثری ندارد.
سیده نرجس مظفری چنیجانی، رامین آذرهوش، تقی امیریانی، غلامرضا روشندل،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : بهترین روش در برخورد با بیماران مبتلا به هماتوشزی یا خونریزی از رکتوم، کولونوسکوپی است. این مطالعه به منظور تعیین یافتههای کولونوسکوپیک و هیستوپاتولوژیک در بیماران مبتلا به هماتوشزی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 117 بیمار (50 مرد و 67 زن) مبتلا به هماتوشزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان در سال 1389 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه پزشکی، نتایج کولونوسکوپیک و هیستوپاتولوژیک همه بیماران ثبت گردید. یافتهها : شایعترین یافته کولونوسکوپیک، هموروئید بود. شایعترین یافته در افراد زیر 43 سال بیماریهای التهابی روده و افراد بالای 43 سال آدنوکارسینوم بود (P<0.05). در بررسی هیستوپاتولوژیک شایعترین یافته کولیت اولسراتیو (22.2%) بود. شایعترین محل آناتومیک در افراد مبتلا به بیماری های التهابی روده رکتوسیگموئید بود. تمام موارد بیماریهای التهابی روده و سرطان در سمت چپ کولون یافت شد. نتیجهگیری : برای بررسی علل هماتوشری در افراد با سن کمتر از 42 سال سیگموئیدوسکوپی توصیه میشود و در افراد 43 ساله و بالاتر، انجام سیگموئیدوسکوپی یا کولونوسکوپی بایستی براساس شرایط بیمار صورت گیرد.
محمود موسی زاده، حسن اشرفیان امیری، رقیه واثقی امیری، عزیزاله دهقان، اصغر نظام محله، نرگس خانجانی،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به روند افزایشی بروز سل خارج ریوی در ایران؛ این مطالعه به منظور تعیین الگوی اپیدمیولوژیکی این بیماری در استان مازندران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی پرونده 3313 فرد مبتلا به سل در شهرهای مختلف استان مازندران طی سالهای 1380 لغایت 1390 انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات چکلیستی بود که با توجه به متغیرهای سن، جنس، سال ابتلا، منطقه سکونت و عضو مبتلا تنظیم گردید. یافتهها : 843 نفر (25.4%) مبتلا به سل خارج ریوی بودند. میزان بروز سل خارج ریوی به ازای هر واحد افزایش در سال، 4 درصد افزایش نشان داد (P<0.05). میانگین سن (20.6±42.8) مبتلایان به سل خارج ریوی بهطور معنیداری کمتر از مبتلایان به سل ریوی (21.2±48.7) بود (P<0.05). همچنین ابتلا زنان به سل خارج ریوی بهطور معنیداری بیشتر از مردان (P<0.05) و شانس ابتلا آنها به این نوع از سل 1.7 برابر مردان بود. عمدهترین عضو مبتلا به سل خارج ریوی، غدد لنفاوی (33%) ، پلور (18.9%) و استخوان (17.7%) بود. نتیجهگیری : روند بروز سل خارج ریوی طی سالهای 1380 لغایت 1390 سیر صعودی داشت و شایعترین عضو مبتلا به سل خارج ریوی غدهلنفاوی بود.
ملک سلیمانی مهرنجانی، سمیرا نادری نورعینی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : نونایل فنل یک آلاینده زیست محیطی با خاصیت استروژنی ضعیف است که موجب استرس اکسیداتیو در بافتهای مختلف از جمله بیضه میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامینE به عنوان یک آنتیاکسیدان قوی بر بافت بیضه موشهای صحرایی تیمار شده با پارانونایلفنل انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 4 گروه شش تایی کنترل، vitamin E 100 mg/kg/day ، پارانونایلفنل 250 mg/kg/day و پارانونایلفنل 250 mg/kg/day توام با vitamin E 100 mg/kg/day تقسیم شدند. پس از 56 روز تیمار دهانی با تعیین وزن موش، بیضه راست خارج و فیکس شد. پارامترهای مورفومتریک بافت بیضه پس از انجام برشگیری، پاساژ بافتی و رنگآمیزی Heidenhain's Azan ، توسط روش استریولوژی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها : میانگین حجم لولههای منیساز، ارتفاع اپیتلیوم زایشی، قطر لولههای منیساز، ضخامت غشاء پایه لولههای منیساز، تعداد سلولهای اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سلولهای سرتولی در گروه پارانونایلفنل نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). این پارامترها در گروه پارانونایلفنل + ویتامین E به صورت معنیداری در مقایسه با گروه دریافت کننده پارانونایلفنل افزایش یافت (P<0.05). پارانونایلفنل موجب آتروفی لولههای منیساز، افزایش فضای بینابینی، بینظمی و واکوئلزایی در اپیتلیوم زایشی گردید. اکثر این تغییرات تخریبی ایجاد شده توسط پارانونایلفنل، در بیضه موشهای گروه پارانونایلفنل+ ویتامین E در حد گروه کنترل بهبود یافت. نتیجهگیری : مصرف همزمان ویتامین E و پارانونایلفنل از اثرات نامطلوب پارانونایلفنل بر بافت بیضه موش صحرایی بالغ جلوگیری نمود.
فائزه سهرابی، زینب خانجانی، شیرین زینالی،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : حل مشکلات روانشناختی کودکان و نوجوانان نهتنها جنبه درمانی دارد؛ بلکه نوعی پیشگیری محسوب میشود. عمدهترین اختلالات دوران کودکی که باعث مراجعه به متخصصین بهداشت روانی میشود؛ از نوع اختلالات رفتاری بوده و شایعترین آن اختلال سلوک است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی آموزش والدین بر کاهش علایم اختلال سلوک و بهبود سبکهای فرزندپروری والدین نوجوانان 16-14 ساله انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 32 نوجوان به همراه والدین پس از تشخیص علایم اختلال سلوک به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. از پرسشنامه علایم مرضی (CSI-4) و پرسشنامه شیوههای فرزندپروری Robinson در مراحل پیشآزمون و پسآزمون و برنامه مداخله فرزندپروری نوجوانان (ساندرز، 2006) به عنوان بسته آموزشی استفاده شد. یافتهها : علایم سلوک در پسآزمون پس از تعدیل با نمرات پیشآزمون کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین در سبک اقتدارمنش فرزندپروری والدین افزایش آماری معنیدار و در سبک سهلگیرانه و استبدادی کاهش آماری معنیداری در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : آموزش فرزندپروری علاوه بر بهبود روابط عاطفی میان والدین و فرزندان به عنوان یک مداخله موثر در درمان اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان مطرح است.
عبدالعزیز قرائی، عادل ابراهیمزاده، علیرضا سلیمی خراشاد، اغل نیاز جرجانی، علی جمشیدی، افسانه شه بخش، طیبه نورنیا،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت دستگاه تناسلی یکی از شایعترین علل مراجعه زنان به مراکز بهداشتی درمانی است. ولوواژنیت کاندیدیایی دومین عامل شایع واژنیتها است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و هویت گونههای مولد ولوواژنیت کاندیدیایی و ارتباط آن با یافتههای بالینی مرتبط انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 400 زن مراجعه کننده به درمانگاه زنان شهرستان چابهار انجام گردید. ابتلا به ولوواژنیت کاندیدیایی با روشهای اسمیر مرطوب و کشت تشخیص داده شد. از محیط سابورو دکستروزآگار، کشت بر روی محیط کورن میل آگار استفاده شد و مشاهده کلنیها در لوله زایا و تست جذب قند توسط کیت API انجام شد. همچنین یافتههای بالینی شامل سوزش و خارش حین مقاربت، سوزش ادرار، ترشحات بدبو، تعداد زایمان واژینال، pH واژن، ظاهر سرویکس، قوام و رنگ ترشحات واژن در مبتلایان به ولوواژنیت کاندیدیایی ثبت شد. یافتهها : 183 نفر (45.8%) از زنان به ولوواژنیت کاندیدیایی مبتلا بودند که گونه مولد آن در 80.87% کاندیدیا آلبیکنس و در 19.13% کاندیدیاهای غیرآلبیکنسی بود. بین یافتههای بالینی خارش (85.52%) و سوزش (67.87%) هنگام مقاربت و درد ناحیه هیپوگاستریک (80.53%) با ابتلا به کاندیدیازیس واژن ارتباط آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). سوزش ادرار در 73 نفر (39.9%) وجود داشت. بیشترین موارد ابتلا (43.2%) در گروه با سن ازدواج 11-20 سال بود (P<0.05). نتیجهگیری : بیشترین گونه مولد ولوواژنیت کاندیدیایی، کاندیدیا آلبیکنس و شایعترین یافتههای بالینی خارش و سوزش حین مقاربت، درد ناحیه هیپوگاستریک و سوزش ادرار تعیین گردید.
لعبت جعفرزاده، زهرا موبدی، اکبر سلیمانی، مریم آل رسول، عبدالرحیم کاظمی وردنجانی،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : آرتریت روماتوئید یک بیماری مزمن التهابی و سیستمیک با علت ناشناخته است که با پلیآرتریت متقارن محیطی مشخص میشود. عوامل متعدد ژنتیکی، محیطی و ایمونولوژیک در پاتوژنز بیماری نقش دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آنتیبادی ضدپروتئین سیترولینه حلقوی (Anti - CCP) و فاکتور روماتوئید بر شاخص فعالیت بالینی بیماری در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه همگروهی آینده نگر 64 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید براساس معیارهای ACR سال 1987 به روش نمونهگیری ساده انتخاب شدند. همه بیماران برای تعیین شاخص فعالیت بالینی بیماری اولیه مورد معاینات بالینی قرار گرفتند و برای انجام آزمایشات سرولوژیک (فاکتور روماتوئید و آنتیبادی ضد CCP) به آزمایشگاه ارجاع شدند. معاینه دوم بیماران ششماه بعد و با تکمیل چک لیست مربوط به هر بیمار انجام شد. یافتهها : 81.3% از بیماران دارای تیترهای بالایی از آنتیبادی ضد CCP بودند و 74درصد بیماران مورد مطالعه فاکتور روماتوئید مثبت داشتند. کاهش واضح شدت فعالیت بالینی ثانویه بیماری نسبت به فعالیت بالینی اولیه در گروه دارای تیتر بالای آنتیبادی مشاهده شد که این کاهش از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه حاکی از نقش مهم فاکتور روماتوئید و آنتیبادی ضدپروتئین سیترولینه حلقوی در تشخیص به موقع بیماری آرتریت روماتوئید است.
محمدحسین آقاجانی، عباس تهذیبی، مجید شهبازی،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : ﭘﺮوﺗﺌﯿﻦ ﭘﺎراﺗﯿﺮوﺋﯿﺪ در ﻫﻤﻮﺳﺘﺎزی ﮐﻠﺴﯿﻢ ﺑﺪن ﻧﻘﺶ اﺳﺎﺳﯽ دارد. ﺑﺎ اﻓﺰایﺶ ﺳﻦ و ﺳﺎیﺮ ﻋﻮاﻣﻞ، ایﻦ ﻫﻮرﻣـﻮن ﻗـﺎدر ﺑـﻪ اﻧﺠﺎم ﻧﻘﺶ ﺧﻮد در ﺑﺪن ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺑﻪ ﻃﻮری ﮐﻪ ﻓﺮد دﭼﺎر ﭘﻮﮐﯽ اﺳﺘﺨﻮان ﻣﯽشود. استفاده از پروتئین نوترکیب پاراتیروئید، مانع پیشرفت بیماری شده و به بهبودی آن کمک میکند. این مطالعه به منظور طراحی و ساخت سازه ژنی و انجام فرایند کلونینگ و سابکلونینگ پروتئین پاراتیروئید به صورت محلول در باکتری اشریشیاکلی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی با طراحی و اپتیمایز کردن سکوانس ژن هورمون پاراتیروئید برای بیان پروتئین نوترکیب بهصورت محلول انجام شد. بعد از ترانسفورم کردن سازه ژنی داخل باکتری و کشت باکتری اشریشیاکلی، استخراج پلاسمید انجام شد. قطعه کدکننده پروتئین موردنظر به روش هضم آنزیمی جدا و در ادامه به وکتور بیانی منتقل گردید. سپس عمل القا صورت گرفت و پروتئین مورد نظر در باکتری بیان شد. یافتهها : بعد از برش آنزیمی، قطعه کدکننده پروتئین پاراتیروئید به درستی در محل موردنظر قرار گرفت. فرایند مذکور به روش واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) تائید گردید. بعد انجام عمل ترانسفورم، فرایند القا صورت گرفت که در نهایت پروتئین پاراتیروئید بهصورت محلول در باکتری بیان شد. نتیجهگیری : بیان پروتئین در باکتری به دلیل رشد سریع آن و نیاز به محیط کشت ارزان مقرون بهصرفه است. بیان پروتئین بهصورت محلول باعث کوتاه شدن فرایند پایین دستی تولید پروتئین نوترکیب گردید.
سیدمحمدعلی شریعت زاده، ملک سلیمانی مهرنجانی، روژین شاهمحمدی، سمیرا نادری نورعینی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سدیم آرسنیت یک آلاینده زیست محیطی است که با توان تولید رادیکال آزاد میتواند موجب تخریب بافت شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر چایسبز به عنوان یک آنتیاکسیدانت قوی بر بافت کلیه موشهای تیمار شده با سدیم آرسنیت انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی موشهای نر بالغ نژاد NMRI با میانگین وزنی ۵±۳۰ گرم به طور تصادفی به 4 گروه ششتایی کنترل، عصاره چایسبز (100 mg/kg/day)، سدیم آرسنیت (5 mg/kg/day) و سدیم آرسنیت+چایسبز تقسیم و بهمدت 34 روز به صورت دهانی تیمار شدند. بعد از اتمام دوره تیمار، موشها تشریح، کلیه چپ آنها خارج، فیکس، برشگیری و پاساژ بافتی شد و با استفاده از روش هایدنهانآزان رنگآمیزی شدند. با استفاده از تکنیک استریولوژی، حجم کل کلیه، کورتکس، مدولا، لولههای پروکسیمال و دیستال به همراه اپیتلیوم و لومن آنها، حجم جسمک کلیوی، گلومرولوس، تافت و کاپیلاری، غشا و فضای کپسول بومن و طول لوله پروکسیمال و دیستال مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین میزان کراتینین، اوره و مالون دی آلدئید سرم اندازهگیری شد. یافتهها : کاهش آماری معنیداری در میانگین حجم کورتکس، حجم لوله نزدیک و اپیتلیوم و لومن آن، حجم لوله دور و لومن آن، حجم جسمک کلیوی، گلومرول و تافت و حجم فضای کپسول بومن در گروه سدیم آرسنیت نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). این پارامترها به صورت معنیداری در گروه دریافت کننده چای سبز توام با سدیم آرسنیت در مقایسه با گروه دریافت کننده سدیم آرسنیت افزایش یافت (P<0.05). میزان کراتینین، اوره و مالوندیآلدئید سرم نیز افزایش آماری معنیداری در گروه سدیمآرسنیت در مقایسه با سایر گروهها داشت (P<0.05). مقادیر کراتینین، اوره و مالوندیآلدئید سرم در گروه سدیم آرسنیت+چایسبز در سطح گروه کنترل طبیعی بود. نتیجهگیری : چایسبز در مسمومیت کلیوی ناشی از سدیم ارسنیت نقش محافظتی دارد.
ملک سلیمانی مهرنجانی، الهام صفری سنجانی، سمیرا نادری نورعینی،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : بیسفنلآ (Bisphenol A: BPA) یک ماده تخریب کننده اندوکرینی است و بهعنوان یک آلاینده زیست محیطی از طریق تولید رادیکال آزاد موجب تخریب بافتی میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر روغن سیاه دانه در برابر سمیت ناشی از بیسفنلآ بر بافت کلیه موش نر نژاد NMRI به روش استریولوژیک انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش نر بالغ نژادNMRI با میانگین وزنی ٣±٣٢ گرم بهطور تصادفی به ٤ گروه 6تایی کنترل، بیسفنلآ (200 mg/kg/day)، بیسفنلآ (200 mg/kg/day) توام با روغن سیاهدانه (5 ml/kg/day) و روغن سیاهدانه (5 ml/kg/day) تقسیم و بهمدت 5 هفته بهصورت خوراکی تیمار شدند. در پایان، موشها تشریح، کلیه چپ آنها خارج، فیکس، برشگیری و پاساژ بافتی شد و با استفاده از روش هایدنهانآزان رنگآمیزی گردید. سپس مقاطع بافت کلیه با استفاده از تکنیک استریولوژی بررسی و نیز سطح مالوندیآلدئید سرم ارزیابی شد.
یافتهها : وزن و حجم کل کلیه، حجم کورتکس، حجم لولههای پیچیده نزدیک و دور و حجم لومن آن، حجم بافت بینابینی، حجم گلومرول، حجم تافت و همچنین سطح مالوندیآلدئید سرم در گروه بیسفنلآ نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). متغیرهای فوق در گروه بیسفنلآ بهعلاوه روغن سیاهدانه در مقایسه با میزان آنها در گروه بیسفنلآ بهطور معنیداری کاهش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری : روغن سیاهدانه میتواند موجب کاهش سمیت استرس اکسیداتیو القاء شده توسط بیسفنلآ در بافت کلیه موش شود.
قاسم فرجانی کیش، شیرزاد اسماعیلی ثانی،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : کاربرد روزافزون دستگاههای مولد امواج الکترومغناطیس در زندگی روزمره باعث نگرانیهای بسیاری در ارتباط با اثر این امواج بر سلامت انسان شده است. این مطالعه بهمنظور تعیین اثر امواج مایکروویو تلفن همراه بر ساختار هیستولوژیک ریه، قلب، کبد، پانکراس و مغز موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 8٠ سر موش صحرایی نر نابالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 140-100 گرم و سن 6-5 هفته انجام شد. موشها بهصورت تصادفی در 4 گروه 20 تایی شامل یک گروه کنترل و سه گروه تجربی قرار گرفتند. گروه کنترل در معرض امواج قرار نگرفتند. گروههای تجربی به مدت 1، 2 و 3 ماه روزانه 5 ساعت در معرض امواج ناشی از تلفن همراه قرار گرفتند. در نهایت پس از تشریح موشها از بافتهای ریه، قلب، کبد، پانکراس و مغز نمونهبرداری انجام شد. مقاطع با ضخامت 5 میکرونی تهیه و پس از رنگآمیزی هماتوکسیلین - ائوزین با میکروسکوپ نوری ارزیابی شدند.
یافتهها : تغییرات بافتی از جمله ادم، ارتشاح سلولهای آماسی، دژنرسانس سلولهای ریه و دژنراسیون و نکروز انعقادی خفیف سلولهای عضلانی میوکارد قلب مشاهده شد. در کبد، اتساع وریدهای مرکزی و سینوزوئیدهای کبد و واکوئله شدن هپاتوسیتها و همچنین نفوذ سلولهای آماسی تکهستهای مشاهده شد. تغییرات بافتی پانکراس و مغز در تمامی گروههای مورد آزمایش محدود بود. تغییرات در نمونههای بافتی گروههایی که مدت زمان بیشتری در معرض امواج قرار داشتند؛ بیشتر بود.
نتیجهگیری : امواج حاصل از تلفن همراه بسته به مدت زمان مورد استفاده میتواند اثر تخریبی روی بافتهای بدن داشته باشد.
معصومه تاجیک، وحید خوری، عبدالجلال مرجانی، شهره تازیکی، محمدعلی ضیغمی، آزادرضا منصوریان،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : در پیش شرطی شدن ایسکمیک (ischemic preconditioning: IPC) قلب در دورههای کوتاهمدت دچار ایسکمی شده و لذا در صورت مواجهه با ایسکمی طولانی، قسمت اعظم ناحیه دچار ایسکمی از آسیب محافظت میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی لووتیروکسین با مکانیسم کاهش استرس اکسیداتیو در مدل پیش شرطی سازی ایسکمیک در قلب موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در در سه گروه 10 تایی انجام شد. در گروه ایسکمی پرفیوژن مجدد (IR) ، قلب حیوان در دستگاه لانگندورف قرار گرفت. در گروه IPC قبل از ایسکمی ماژور در معرض 4 دوره ایسکمی 5 دقیقهای همراه با پرفیوژن مجدد قرار گرفت. در گروه دریافت کننده داخل صفاقی لووتیروکسین با دوز 25 میکروگرم به ازای هر 100 گرم وزن حیوان، قلب در معرض ایسکمی پرفیوژن مجدد قرار گرفت. حجم ناحیه اینفارکت و میزان مالوندیآلدئید در بافت قلب سنجیده شد.
یافتهها : حجم ناحیه آسیبدیده گروه IR 26.55 میلیمتر مکعب، گروه IPC 11.11 میلیمتر مکعب و گروه دریافت کننده لووتیروکسین 12.56 میلیمتر مکعب تعیین شد. تزریق لووتیروکسین همانند IPC حجم ناحیه آسیبدیده را بهطور معنیداری نسبت به گروه IR پایین آورد (P<0.05). میزان مالوندیآلدئید در گروه IR 1328، در گروه IPC 777 و در گروه دریافت کننده لووتیروکسین 762 تعیین شد و در گروههای IPC و دریافت کننده لووتیروکسین نسبت به گروه IR کاهش نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری : تزریق لووتیروکسین با ایجاد پیش شرطی سازی ایسکمیک سبب کاهش اثر سوء ایسکمی پرفیوژن مجدد در قلب موش صحرایی میگردد.