43 نتیجه برای بادی
دکتر فرانک رختابناک، دکتر مهدی دهقانی فیروزآبادی،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: از سال 1942 که آقای گریفت و جانسون شل کننده عضلانی را برای بهتر کردن وضعیت لوله گذاری و نیز برای آسانتر کردن کار جراح مورد استفاده قراردادند تا هم اکنون شکل کننده های عضلانی مختلفی روانه بازار شده اند که دارای اثرات متفاوت و عوارض متفاوت و قدرتهای گوناگونی بوده اند. ثبات کاردیوواسکولار یکی از خواص مهم برای این داروها می باشد. در این پژوهش بر آن هستیم که اثرات روکرونیوم که یک شل کننده عضلانی با طول اثر متوسط می باشد را بر روی ثبات همودینامیک (فشار خون و ضربان قلب) بیماران بسیتری و کاندیدا برای اعمال جراحی بررسی کنیم.مواد و روشها: 30 نفر از بیماران براساس Simple random با کلاس فیزیکی ASA1 و در طیف سنی 50-20 سال که کاندیدای عمل انتخابی ارتوپدی بودند، در نظر گرفته شدند. بیماران به صورت ناشتا وارد اتاق عمل شده و پره مدیکاسیون از شب قبل دریافت نکرده اند وروی تخت اتاق عمل7cc/kg مایع رینگر دریافت کرده. سپس تالامونال70µg/kg (براساس درپریدول) به صورت وریدی تزریق شده است. 5 دقیقه بعد فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب اندازه گیری شده به عنوان پایه (Base line) یادداشت شده است و بعد از آن اینداکشن بیهوشی با تیوپنتال5mg/kg و روکرونیوم0.9mg/kg انجام و بعد از 60 ثانیه بیمار تحت لارنگوسکوپی مستقیم و انتوباسیون قرار گرفته است. ضربان قلب و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در زمانهای 3، 5 و 10 دقیقه بعد از انتوباسیون اندازه گیری شده و تغییرات با میزان پایه مقایسه گردیده است. آنالیز آماری داده ها با استفاده ازGeisser paired test,T-test و Green house-T انجام شد.یافته ها: شل کننده عضلانی روکرونیوم در مقایسه همودینامیک در 3، 5 و 10 دقیقه بعد از انکوباسیون با همودینامیک پایه تغییرات فشار خون متوسط شریانی ضربان قلب کمتر از 5 درصد نسبت به پایه بوده است.نتیجه گیری: با توجه به مطالعات قبلی و دیدن تغییرات همودینامیک در داروهای شل کننده عضلانی رایج در ایران مانند پانکرونیوم و ساکسنیل کولین و آنزاکوریوم به نظر می رسد استفاده از این دارو با توجه به ایجاد ثبات همودینامیکی و سریع الاثر بودن آن و عدم آزاد سازی هیستامین می تواند جایگزین خوبی برای داروهای شل کننده عضلانی با عوارض جانبی همودینامیک باشد.
دکتر محمدرضا محمدی، دکتر بهناز خدابخشی، دکتر محمدمهدی مطهری، دکتر حمید عبادی،
دوره 6، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1383 )
چکیده
بیمار دختر 13 ساله ای است که دو هفته بعد از تزریق واکسن سرخک – سرخجه دچار کاهش شدید بینایی دو طرفه شد و به منظور بررسی در مرکز آموزشی – درمانی پنجم آذر گرگان بستری گردید. سابقه بیماری قبلی وجود نداشت و در خانواده نیز سابقه بیماری خاصی گزارش نشده بود. واکسیناسیون وی طبق برنامه کشوری واکسیناسیون انجام شده بود. معاینه اولیه کاهش شدید دید چشم راست در حد درک نور و در چشم چپ به میزان فقط تشخیص حرکات دست وجود داشت. معاینه ته چشم التهاب دو طرفه سر عصب اپتیک را نشان می داد. ویزینگ دوطرفه ریوی نیز در سمع ریه به گوش می رسید. سی تی اسکن مغز و MRI طبیعی بود. عکس سینه و اسمیر و کشت خلط هم نکته پاتولوژیکی نداشت. با پالس ترابی با متیل پردنیزولون بینایی چشم راست به حد 2 متر شمارش انگشتان و دید چشم چپ به 6.10 رسید و با پیگیری سه ماهه بعد از درمان هم دید هر دو چشم در همین حد باقی مانده بود. علت گزارش این بیمار نادر بودن عوارض عصبی به ویژه نوریت اپتیک دوطرفه به دنبال تزریق واکسن سرخجه و سرخک می باشد.
دکتر غلامرضا حسنزاده، ابوالفضل نوری، محمد حاجیآبادی، کیوان سلطان، امیر جوادی،
دوره 7، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: سوختگی یکی از علل مرگ و میر دردنیا می باشد و امروزه تحقیقات زیادی در زمینه کشف داروهای موثر بر سوختگی در حال انجام است. زرده تخم مرغ حاوی انواع چربی های اشباع و غیراشباع و کلسترول،فسفوپروتیینهایویتلین، ویتلسین و ویتین است و حاوی مقدار زیادی ویتامین A و E، فولاد و آهن و سلنیوم است. این مطالعه به منظور تعیین اثر موضعی زرده تخم مرغ بر ترمیم زخم سوختگی در موش صحرایی انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه تجربی 48 سر موش صحرایی ماده به 3 گروه 16 تایی، گروه شاهد، گروه سولفادیازین نقره و گروه زرده تخم مرغ تقسیم شدند. پس از بیهوشی عمومی با کتامین و زایلازین (داخل صفاقی)، مساحت معینی از پوست پشت حیوان با سکه 50 ریالی داغ سوزانده شد و سوختگی های مشابه درجه 2 در همه حیوانات ایجاد شد. گروه شاهد هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. ولی در دو گروه سولفادیازین نقره و زرده تخم مرغ، سطح زخم روزانه یک مرتبه توسط ماده مورد نظر پوشانیده شد. در انتهای هر هفته، از هر گروه 40 موش به صورت تصادفی انتخاب شده و با اتر کشته شدند و نمونه برداری از محل سوختگی انجام شد. نمونه ها پس از مقطع گیری و رنگ آمیزی با روش هماتوکسیلین و ائوزین، مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: پس از چهار هفته، میزان بهبود سوختگی از نظر بافت شناسی در گروه سولفادیازین نقره بهتر از دو گروه دیگر بود و در گروه زرده تخم مرغ هم بهتر از گروه شاهد بود. ولی در طول تمام هفته ها در سطح زخم گروه زرده تخم مرغ التهاب، ادم و خونریزی کمتری نسبت به سایر گروه ها داشتند و در ضمن درصد بهبودی زخم در این گروه بهتر و بیشتر از سایر گروه ها بود.نتیجه گیری: با توجه به اثرات درمانی فوق العاده این ترکیبات در ترمیم زخم سوختگی و با توجه به ارزان بودن و در دسترس بودن و سادگی استفاده از زرده تخم مرغ، ما این پماد را به عنوان یک پماد موثر در ترمیم زخم سوختگی پیشنهاد می کنیم.
دکتر مهدی مهدی زاده، دکتر آرزو نهاوندی، خانم بتول عبادی، دکتر تابنده شریعتی، خانم معصومه ثقهالاسلام،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : نیتریکاکساید مولکول کوچک ناپایداری است که دربسیاری از فرایندهای فیزیولوژیک و پاتولوژیک بدن نقش دارد. قشر پرهفرونتال مغز نقش بسیار مهمی در شخصیت و وضعیت روحی دارد و بعد از تولد به تکامل خود ادامه داده و تحت تأثیر عوامل محیطی و جسمی نظیر استرس قرار میگیرد. در این تحقیق اثر نیتریک اکساید روی کورتکس پرهفرونتال مغز موش صحرایی متأثر از استرس مورد بررسی قرار گرفت تا تأثیر همزمان استرس و نیتریکاکساید روی تکامل پس از تولد کورتکس پرهفرونتال موش صحرایی مشخص گردد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به وزن 80 تا 100 گرم انجام شد. 48 موش به دو گروه 24 تایی تحت استرس و فاقد استرس تقسیمبندی شدند. هر گروه 24 تایی به 4 گروه 6تایی تقسیم شدند. به هر گروه 6 تایی به مدت 30 روز (یکماه) به ترتیب ماده L-arginine 200 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در 2سیسی نرمال سالین و L-NAME 20 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در 2سیسی نرمال سالین به صورت داخل صفاقی و (mg/g25) 7-nitroinazole به صورت زیرجلدی تزریق شد. پس از یکماه مغز موشها خارج گردید و به دو قسمت شامل نیمه قدامی برای بررسی بافتشناسی و نیمه خلفی برای تعیین میزان نیتریک اکساید تقسیم شد. بررسیهای بافتشناسی با تهیه مقاطع سریال 10 میکرونی و رنگآمیزی (H&E) انجام شد. برای تعیین میزان نیتریکاکساید، نمونهها هموژنیزه و با محلول Solch مخلوط شده و به وسیله روش اسپکتوفتومتری با طول موج 540 نانومتر مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که ضخامت کورتکس پرهفرونتال و تعداد سلولهای بتز و میزان تولید نیتریکاکساید به نحو معنیداری در موشهای صحرایی تحت استرس دریافت کننده L-NAME و 7-nitroindazole در مقایسه با گروه فاقد استرس کاهش یافته است. به نحوی که این دو ماده سبب تشدید آسیب ناشی از استرس میگردند و برعکس L-arginine با تولید نیتریکاکساید بیشتر سبب کاهش آسیب ناشی از استرس میگردد. نتیجهگیری : استرس از نوع بیحرکتی سبب آسیب به کورتکس پرهفرونتال شده و مهار کنندههای سنتز نیتریکاکساید سبب تشدید آن و پیشساز نیتریکاکساید سبب کاهش این آسیب میشود و از طرفی در موشهای بدون استرس L-arginine L-NAME, و 7-nitroindazole همگی باعث آسیب کورتکس پرهفرونتال خواهند شد.
آذر کبیرزاده، دکتر عالیه زمانی کیاسری، ابراهیم باقریان فرحآبادی، بنیامین محسنی ساروی، اقدس کبیرزاده، دکتر احمد توسلی اشرفی،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : سوختگی مشکل سلامت عمومی و یک آسیب جهانی در جوامع صنعتی و در حال توسعه میباشد که در انواع شدید منجر به فوت میشود. لذا مطالعه عوامل سوختگی، نتایج درمان، میزان مرگ و میر و آنالیز آن در هر جامعه برای دستیابی به راهکارهای پیشگیری ضروری میباشد. روش بررسی : این مطالعه مقطعی روی 2160 بیماری که در طی سالهای 1383-1381 با تشخیص سوختگی به مرکز آموزشی - درمانی زارع شهرستان ساری مراجعه نموده بودند، انجام شد. متغیرها شامل میانگین و دامنه سنی، درجه و درصد سوختگی، محل سکونت بیمار، جنس، عامل خارجی منجر به سوختگی (آبجوش، آتش، اسیدها و انفجار)، میانگین مدت اقامت و اعمال جراحی انجام شده، بود. یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که متوفیان ناشی از سوختگی 506 نفر (4/23 درصد) بودند. محل اقامت بیماران به ترتیب اولویت اول استان مازندران 7/41درصد، استان گلستان 4/41درصد و استان گیلان 2/10درصد بود. سوختگی درجه 2 و3 بالاترین فراوانی (8/91درصد) و از نظر درصد سوختگی بیشترین فراوانی 7/31درصد مربوط به سوختگی 90 درصد و بالاتر بود. بیشترین عامل خارجی منجر به سوختگی (9/57درصد) مواد سوختی شامل نفت، بنزین و گازوئیل بود. درصد سوختگی تاثیر چندانی در میزان مرگ و میر گروه سنی 50 سال و بالاتر نداشت. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه تاکید بر شیوع سوختگی در ردههای سنی و جنسی خاص دارد. برای تاسیس بیمارستان، به جمعیت منطقه، بعد مسافت، ویژگی مناطق و آمارهای موجود بایستی توجه شود.
دکتر لیلی سخاوت، دکتر راضیه دهقانی فیروز آبادی، دکتر محمدعلی کریم زاده میبدی،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات نشان داده است که وضعیت قرار گرفتن مادر در مرحله اول زایمان بر طول مدت مرحله دوم مؤثر است. هدف این مطالعه تاثیر قرار گرفتن مادر در وضعیتهای نشسته و لیتوتومی (خوابیده به پشت) بر طول مدت مرحله دوم و نیز عوارض مادر و نوزاد در زنان نخستزا در شهرستان یزد بود.
روش بررسی : در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی 110 زن نخستزای مراجعه کننده به بیمارستان آموزشی شهید صدوقی یزد که دارای حاملگی ترم و سیر زایمان طبیعی بودند؛ طی سال 85-1384 بررسی شدند. آزمودنیها به روش تصادفی طی مرحله دوم زایمان در دو وضعیت نشسته و لیتوتومی قرار گرفتند و زایمان نمودند. طول مدت مرحله دوم زایمان محاسبه و بعد از زایمان میزان اپیزیوتومی، پارگی و صدمات دیگر پرینه و آپگار 5 دقیقه اول نوزاد هر دو گروه بررسی و با هم مقایسه گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای آماری T student و کایاسکوئر تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنیداری کمتر از 05/0 معنی دار تلقی شد.
یافتهها : در گروه نشسته و لیتوتومی میانگین طول مرحله دوم به ترتیب 34 و 42 دقیقه بود (P<0.05). 15 نفر (3/27درصد) از گروه نشسته و 24 نفر (6/43درصد) از گروه لیتوتومی دچار درجاتی از پارگی پرینه شدند (P<0.05). آپگار 5 دقیقه اول نوزاد دو گروه تفاوت معنیدار آماری نداشت.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که قرار دادن مادر در وضعیت نشسته در مرحله دوم زایمان باعث سریعتر شدن این مرحله و کاهش صدمه به پرینه مادر میشود.
دکتر محمد کاظمی عرب آبادی، دکتر علی اکبر پور فتح اله، دکتر عبداله جعفرزاده، دکتر غلامحسین حسن شاهی، سعید دانشمندی، محمد رضا افروز، محمود حدادیان، فهیمه محمدی زاده،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت نهفته هپاتیت B شکل بالینی از بیماری هپاتیت B میباشد که در آن فرد علیرغم این که از نظر HBsAg منفی است؛ اما دارای HBV-DNA در خون محیطی میباشد. هنوز علت عدم توانایی پاکسازی کامل ویروس از بدن مشخص نشده است. به نظر میرسد که تفاوتهای ژنتیکی و ایمونولوژیکی در این امر سهم عمدهای را دارا میباشند. از جمله مواردی که پاسخ ایمنی علیه ویروسها را دستخوش تغییر میکند؛ سیستم سیتوکینی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه 874+ ژن IFN-Gama با عفونت نهفته هپاتیت B انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی ابتدا 3700 عدد پلاسمای تازه منجمد شده (FFP) که از نظر HBsAg منفی بودند؛ جمعآوری و از نظر anti-HBc بررسی شدند. سپس نمونههای HBsAg منفی و anti-HBc مثبت از نظر وجود HBV-DNA با روش PCR بررسی شدند. نمونههای HBV-DNA مثبت به عنوان موارد عفونت نهفته هپاتیت B از نظر پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه 874+ ژن IFN-Gama با روش ARMS-PCR مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها : نتایج این تحقیق روی نمونههای HBsAg منفی نشان داد که 352 نمونه (9.51%) از این نمونهها از نظر anti-HBc مثبت بود. با انجام PCR روی نمونههای HBsAg منفی و anti-HBc مثبت؛ مشخص گردید که 57 نمونه (%16.1 از افراد anti-HBc مثبت و HBsAg منفی) HBV-DNA مثبت هستند. دو گروه مورد و شاهد از نظر وجود تمامی ژنوتیپهای موجود در ناحیه 874+ ژن IFN-Gama تفاوتی نداشتند.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که هیچگونه ارتباطی بین پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه 874+ ژن IFN-Gama و بیماری عفونت نهفته هپاتیت B وجود ندارد.
معصومه (مهناز) مدانلو، دکتر حسین خسروی، خدیجه قبادی، حبیب عبداللهی، طیبه ضیایی، ناصر بهنام پور،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : سالمندی فرآیندی زیستشناختی است که با تغییرات بیولوژیکی و عملکردی در بافتها و اندامهای بدن از جمله خرابی دندانها و از دست دادن آنها همراه است. از آنجایی که سلامت دهان و دندان نقش مهمی در تعیین الگوهای دریافت غذا، چگونگی برآورده شدن نیازهای تغذیهای و در نتیجه سلامت سالمندان و کیفیت زندگی آنان ایفاء مینماید؛ لذا این مطالعه به منظور تعیین وضعیت سلامت دندانهای سالمندان در شهر گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 400 سالمندان بالای 60 سال انجام شد که به روش تصادفی سیستماتیک از دومرکز بهداشتی منتخب دانشگاه علوم پزشکی گرگان طی سال 1385 وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود و با مراجعه به درب منازل سالمندان و معاینه دهان و دندان تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمون کایاسکوئر تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : در این مطالعه از 400 سالمند بررسی شده؛ 211 نفر زن (52.8%) و 189 نفر مرد (47.3%) بودند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 6.7+-66.7 سال بود. از کل سالمندان مورد مطالعه 60درصد بدون دندان بودند و 40درصد آنان دندان طبیعی داشتند که از این تعداد 10.5% از دندان طبیعی کامل برخوردار بودند. شیوع پوسیدگی دندان در 79 نفر (19.75%) مشاهده شد و 50 نفر (12.5%) دارای دندان پرشده بودند که این تعداد از 1تا16 دندان (3.7+-4.8) متغیر بود. سن و میزان درآمد با تعداد دندانهای موجود در سالمندان رابطه آماری معنیدار داشتند (P<0.05). تعداد دندانها با سن رابطه معکوس و با میزان درآمد رابطه مستقیم داشت. نتیجهگیری : با توجه به از دست دادن دندان در 60درصد سالمندان و وجود پوسیدگی دندانها در نزدیک به 20درصد از سالمندان, لزوم رسیدگی به وضعیت سلامت دندان قبل از سالمندی تاکید میشود.
دکتر محمدرضا شهرکی، دکتر حمیده میرشکاری، احمدرضا شهرکی، اسماعیل اله آبادی،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : روی یکی از عناصر ضروری برای حیات موجودات زنده است و از طرق مختلف وارد بدن میشود. از آنجایی که این عنصر در بسیاری از فرایندهای سلولی از جمله کانالهای کلسیمی اثر میگذارد؛ این مطالعه به منظور تعیین اثر کلرور روی خوراکی بر میزان گلوکز، انسولین، لیپوپروتئینهای سرم و آنزیمهای کبدی موش صحرایی نر انجام گرفت.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 7-5 ماهه با میانگین وزنی 200 گرم انجام شد. موشها به صورت تصادفی در چهار گروه دوازدهتایی شامل یک گروه شاهد (A) و سه گروه آزمایشی (B, C, D) قرار گرفتند. موشهای گروههای آزمایشی B ، C و D به ترتیب از آب حاوی کلرور روی با مقادیر 50 ، 100 و 200 میلیگرم بر لیتر به مدت چهار هفته استفاده کردند و موشهای گروه شاهد در طی این مدت از آب آشامیدنی معمولی استفاده کردند. در پایان دوره حیوانات با کلروفرم بیهوش و از وریدهای گردن خونگیری انجام شد. سپس میزان گلوکز، انسولین، لیپوپروتئینهای سرم و آنزیمهای کبدی شامل AST (Aspartat Amino Transferase) و ALT (Alanine Amino Transferase) اندازهگیری شد. دادههای بهدست آمده با نرمافزار SPSS-11 و آزمونهای آماری آنالیز واریانس و توکی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : میزان LDL گروه آزمایشی B 2.8±13.4 mg/dl، LDL گروه آزمایشی C 6.3±14.6 mg/dl و LDL گروه آزمایشی D 0.9±2.8 mg/dl کاهش معنیداری را نسبت به مقادیر کلسترول گروه A (4.9±125.5 mg/dl, P<0.05)، HDL گروه A (3.8±80.5 mg/dl, P<0.05) و LDL گروه A (3.2±30.3 mg/dl, P<0.05) نشان داد. مقایسه گلوکز، انسولین، تریگلیسرید و آنزیمهای کبدی گروههای مورد بررسی تفاوت معنیداری را نشان نداد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کلرور روی در آب آشامیدنی باعث کاهش میزان لیپوپروتئینهای سرم موشهای صحرایی نر میگردد و این کاهش با میزان کلرور روی دریافتی ارتباطی نداشت.
دکتر محمدعلی خلیلی، محمدهادی مرتضوی، علیرضا ملاعباسی، مجید لطفی هرمزد آبادی، دکتر محمود اخوان تفتی، سمیه صفری ممزوجی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : دوران حاملگی یکی از حساسترین و پرمخاطرهترین دوران زندگی است. مصرف موادمخدر از جمله داروی محرک و توهمزای اکستازی یا 3 و 4 متیلن دیاکسیمتآمفتامین (MDMA) میتواند مستقیماً این دوره را تحتالشعاع قراردهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر داروی اکستازی در دوران حاملگی بر دستگاه تولید مثل موش ماده BALB/c انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 15 سر موش ماده از نژاد BALB/c با وزن تقریبی 25 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. 10 سر موش در گروه تجربی و 5 سر موش در گروه کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. حاملگی موشها پس از تحریک تخمکگذاری با داروی PMSG+hCG و جفتگیری ثبت شد. داروی اکستازی به میزان mg/kg5 به گروه تجربی و سالین فیزیولوژیک به گروه کنترل در روزهای 7 و 14 حاملگی تزریق شد. پس از فیکس کردن نمونهها، مقاطعی با ضخامت µm5 و فواصل منظم µm200 با استفاده از دستگاه میکروتوم دوار (Leitz, Germany) به صورت نمونهگیری تصادفی منظم از اجزاء دستگاه تناسلی موش تهیه گردید. از هر جزء دستگاه تناسلی 8 اسلاید انتخاب و پس از رنگآمیزی با رنگ هماتوکسیلین- ائوزین، وضعیت فولیکولهای تخمدان از نظر تعداد فولیکولهای بدوی، اولیه، ثانویه، بالغ، Atretic و همچنین اجسام زرد و سفید و نیز ساختار بافتی لوله رحم، شاخ رحم، تنه رحم و واژن در دو گروه تجربی و کنترل با میکروسکوپ نوری مطالعه شد. نتایج حاصله از شمارش فولیکولها با استفاده از نرمافزار SPSS-17 و آزمونهای کایاسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میزان فولیکولهای اولیه در گروه تجربی 18.42 درصد و در گروه کنترل به میزان 33.33 درصد افزایش یافت (P<0.01). در حالی که فولیکولهای بالغ در گروه تجربی افزایش چشمگیر داشت (P<0.03). همچنین تعداد اجسام سفید در گروه تجربی کمتر از اجسام سفید گروه کنترل بود (P<0.01). نتایج بهدست آمده از فولیکولهای بدوی ، ثانویه ، Atretic و جسم زرد تفاوت معنیداری را بین دو گروه نشان نداد. در نواحی لوله رحم و شاخهای رحم گروه تجربی تغییرات سلولی، به خصوص در مرز بین سلولی و در داخل لومن شاخ رحم مواردی با ماهیت ترشحی مشاهده شد. در دیگر بخشهای مجاری تولید مثل شامل جسم رحم و واژن بین دو گروه تغییرات بافتی - سلولی ایجاد نگردید. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که اکستازی با دوز 5 میلیگرم بر کیلوگرم در موشهای ماده باعث تغییرات بافتی بر روی ساختار سلولی بخش اولیه لولههای تولید مثل میشود. همچنین روند بالغ شدن فولیکولها را سرعت بخشیده و در روند تبدیل آنها به جسم سفید اثر بازدارنده دارد.
سعید مهرآبادی، شاهرخ مکوند حسینی، حسین میلادی گرجی، معصومه نیک فرجام هفت آسیا،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال استرس پس از سانحه (post-traumatic stress disorder: PTSD) موجب اختلال در یادگیری و حافظه میگردد. دسموپرسین استات (یکی از مشتقات وازوپرسین) موجب بهبود نقایص شناختی ناشی از شوک الکتریکی میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی دسموپرسین استات بر اختلال به خاطرآوری حافظه فضایی ناشی از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در موشهای صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 21 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 250-220 گرم استفاده شد. تمام حیوانات به مدت 5 روز در ماز آبی موریس تحت آموزش حافظه فضایی قرار گرفتند و 24 ساعت پس از آموزش به طور تصادفی به سه گروه 7تایی شم+حامل، PTSD بهعلاوه دسموپرسین استات، PTSD بهعلاوه نرمال سالین تقسیم شدند و در یک آزمون 60 ثانیهای مورد ارزیابی قرار گرفتند. استرس در موشها بهوسیله غوطهوری در آب به مدت 40 ثانیه در قفس پلیکربناتی انجام شد. در روز ششم ده دقیقه قبل از PTSD دسموپرسین استات (10میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و هم حجم آن نرمال سالین به صورت داخل صفاقی تزریق شد و ده دقیقه پس از PTSD تست ارزیابی حافظه فضایی (Probe) انجام شد. در گروه شم+حامل بدون ایجاد PTSD، 20 دقیقه قبل از اجرای تست ارزیابی حافظه فضایی، نرمال سالین تزریق شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای One-Way ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : حیوانات گروه PTSD بهعلاوه دسموپرسین استات در مقایسه با گروه PTSD بهعلاوه نرمال سالین در زمان کمتری (4.24 ثانیه) به محل سکو رسیدند (P<0.05) و میانگین فاصله شنا از مرکز سکوی ماز (33.87 cm) نسبت به گروه نرمال سالین PTSD شده کمتر بود (P<0.05) و مدت زمان بیشتری (21.65%) را در ناحیه هدف گذراندند (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که دسموپرسین استات باعث جلوگیری از تخریب حافظه فضایی ناشی از PTSD در موشهای صحرایی میگردد.
وحید نجاتی، سارا ایزدی نجف آبادی،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات طیف اوتیسم با منشاء ژنتیکی، اختلالاتی شناختی و عصبی - رفتاری بوده و شامل سه ویژگی اصلی اختلال در اجتماعی شدن، اختلال در ارتباطات کلامی و غیرکلامی و الگوهای محدود و تکراری رفتار میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اختلال روانی کلامی (آوایی و معنایی) و حافظه کاری بستگان درجه یک کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 49 فرد از بستگان درجه یک کودکان مبتلا به اوتیسم از 33 خانواده (32 مادر، 10 پدر، 6خواهر و یک برادر) عضو انجمن حمایت از کودکان مبتلا به اوتیسم اصفهان و 51 فرد از بستگان درجه یک کودکان سالم از 27 خانواده (23 مادر، 16 پدر، 7 خواهر و 5 برادر) در سال 1389 انجام شد. افراد مورد مطالعه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. آزمون روانی کلامی معنایی و آوایی و آزمون فراخنای اعداد (با بار کم و زیاد) مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-19، independent t-test و paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بستگان درجه یک کودکان مبتلا به اوتیسم در مقایسه با بستگان درجه یک کودکان سالم عملکرد ضعیفتری در روانی کلامی معنایی 3.3±16.83 در مقابل 3.9±19.23 ، روانی کلامی آوایی 3.3±11.46 در مقابل 3.8±14.08 ، حافظه کاری با بار کم 0.6±5.22 در مقابل 0.9±5.55 و حافظه کاری با بار زیاد 0.98±3.65 در مقابل 0.8±4.14 داشتند (P<0.05). نتیجهگیری : عملکرد ضعیفتر روانی کلامی معنایی، روانی کلامی آوایی، حافظه کاری با بار کم و حافظه کاری با بار زیاد بستگان درجه یک کودکان مبتلا به اوتیسم میتواند نشاندهنده انتقال ژنتیکی این ویژگیها در اوتیسم باشد.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، بیژن فروغ،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : ناتواناییهای بهجا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی ماندگار بوده و مشکلات عملکردی متعدد اندام فوقانی کمتر از اندام تحتانی مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از تحریکات مغناطیسی به عنوان وسیلهای برای تولید جریانهای القایی در مغز با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین بر بهبود عملکرد حرکتی و قدرت مفاصل ساعد، مچ دست و انگشتان دست مبتلا در سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار مبتلا به همیپلژی ناشی از سکته مغزی مراجعه کننده به بخش توانبخشی بیمارستان فیروزگر تهران در سالهای 90-1389 انجام شد. بیماران در دو گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب (دستگاه خاموش) و توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین (واقعی) به منظور تسهیل مکانیسمهای حرکتی به مدت 20 دقیقه (10 جلسه درمان و 3بار در هفته) قرار گرفتند. سپس برای بیماران دو گروه توانبخشی مرسوم اندام فوقانی انجام شد. عملکرد حرکتی و قدرت دست پیش از شروع درمان و در انتهای درمان بهوسیله پرسشنامههای بارتل (Barthel Index) ، فوگل-مایر (Fugl-Meyer) و دینامومتر ارزیابی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای Kolmogorov-Smirnov، paired t-test ، independent t-test و Wilcoxon تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : براساس نمره پرسشنامههای بارتل و فوگل-مایر در گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب و نیز گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین، قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). با توجه به ارزیابی انجام شده با استفاده از دینامومتر دستی فشاری نیز قدرت به دست گرفتن اشیاء در گروه با تحریک واقعی قبل و بعد از مداخله از نظر آماری افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05) و این میزان در گروه با تحریک کاذب قبل و بعد از مداخله از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین توأم با درمان توانبخشی مرسوم بر بهبود عملکرد و قدرت دست مبتلا در بیماران سکته مغزی طی مراحل مزمن سکته مغزی اثربخش است.
دکتر علی ارحمی دولت آبادی، دکتر رضا فرهمندراد، دکتر حمید کریمان، دکتر حمیدرضا حاتم آبادی، دکتر افشین امینی، دکتر فرهاد عصارزادگان، دکتر اکرم ذوالفقاری صدرآباد، دکتر مرتضی طالبی دلوئی، دکتر علی دلیرروی فرد،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات زیادی برای دستیابی به عوامل موثر در کاهش عوارض ناشی از ایسکمی در مبتلایان به سکته مغزی صورت گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط سطح سرمی منیزیم توتال بدو ورود با پیامد بالینی بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - مقطعی روی 316 بیمار (170 مرد و 146 زن) مبتلا به سکته مغزی بستری در بخش اورژانس بیمارستان امام حسین (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران از فروردین 1389 لغایت خرداد 1390 انجام شد. بیماران از نظر اطلاعات دموگرافیک، وجود بیماری زمینهای، داروهای مصرفی، سطح منیزیم توتال بدو ورود و پیامدهای بالینی سه ماهه اول و سه ماهه دوم مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-18 و آزمونهای کایاسکوئر، فیشر و پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : متوسط سن بیماران 15.8±65 سال با دامنه سنی 14-102 سال بود. ضعف اندام (69.9%) شایعترین شکایت بالینی و همیپارزی (63.6%) شایعترین علامت در بدو مراجعه بیماران بود. شایعترین یافته در پیگیری سه ماهه مرگ (16.8%) و در پیگیری سه ماهه دوم سکته مجدد (2.5%) بود. بین سطح سرمی منیزیم توتال و پیامد سه ماهه اول و سه ماهه دوم در برشهای (cut-point) مختلف منیزیم ارتباط آماری معنیداری یافت نشد. همچنین بین سطح سرمی منیزیم توتال و سن، جنس و بیماریهای همراه ارتباط آماری معنیداری یافت نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که اگر سطح سرمی منیزیم توتال در محدوده طبیعی و یا هیپومنیزیمی علامتدار باشد؛ اثری روی پیامد سه ماهه اول و سه ماهه دوم بیماران ندارد.
ابوالفضل نیک فرجام، سیدمحمد فیروزآبادی، بیتا کلاغچی،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : الکتروپوریشن بازگشت ناپذیر یک مدالیته درمانی جدید برای برداشت تومورهای پوست است. برای یک درمان موفقیتآمیز تمام بافت تومورال بایستی تحت میدان الکتریکی شدید قرار گیرد. از طرفی گرمای ایجاد شده در حین جراحی میتواند روند بهبود را مختل نماید. این مطالعه به منظور بررسی توزیع حرارتی ناشی از میدان الکتریکی و تاثیر پارامترهای هندسی الکترود بر روی توزیع حرارتی و آسیب گرمایی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه از مدلسازی عددی به کمک روش المان محدود برای محاسبه توزیع میدان الکتریکی و گرمایی در بافت سالم و تومورال استفاده شد. مدلسازی سه بعدی به کمک تصویربرداری MRI از بیمار مبتلا به اسکواموس سل کارسینومای پوست و در نرمافزار v 3.5a FEMLAB صورت گرفت. به کمک معادله لاپلاس توزیع میدان الکتریکی و به کمک معادله بیوگرمایی و معادله آرنیوس توزیع دمایی و میزان آسیب گرمایی برای پارامترهای هندسی مختلف دو نوع الکترود صفحهای و سوزنی انجام شد. یافتهها : آسیب گرمایی ناشی از سوختگی درجه یک در هیچکدام از موارد مشاهده نگردید. با این حال در ولتاژهای بالا حجم بافت با دمای بالای 43 درجه سانتیگراد به 10 درصد حجم بافت تومورال و 3 درصد بافت سالم اطراف تومور رسید. ولتاژ اعمال شده به الکترودها و فاصله بین دو الکترود بیشترین اثر را روی توزیع گرمایی و الکتریکی نشان داد. علاوه بر این الکترود سوزنی در مقایسه با الکترود صفحهای حرارت بیشتری ایجاد نمود. هرچند الکترود سوزنی پوشش الکتریکی بهتری را در ناحیه تومورال از خود نشان داد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که میتوان به کمک مدلسازی عددی، پارامترهای هندسی و الکتریکی بهینه، الکترود را برای انجام برداشت کامل تومور و کنترل آسیب گرمایی در بافت سالم و تومورال انتخاب نمود.
ناصر مهدوی شهری، مریم مقدم متین، مسعود فریدونی، مرتضی بهنام رسولی، علی مقیمی، احمدرضا بهرامی، محمد علیزاده نمینی، سمیه نادری، معصومه خیرآبادی، فاطمه ناصری،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
مهندسی بافت براساس سه ترکیب اصلی بافتهای بیولوژیکی شامل داربست، سلول و عوامل رشد بنیان نهاده شده است. داربستهای زیستی مشتق از بافتها و اندامهای سلولزدایی شده بهطور موفقیتآمیزی در مهندسی بافت مورد استفاده قرار گرفتهاند. مطالعات سلولزدایی بیانگر آن است که داربستهای طبیعی حاصل از بافتهای سلولزدایی شده، با حفظ ترکیبات اصلی میتوانند بستر مناسبی برای بررسی رفتارهای سلولی باشند و آمادهسازی چنین داربستهایی بخش مهمی از پژوهشهای آتی دانش زیستشناسی خواهد بود که میتواند کاربردهای گستردهای در دانش پزشکی ترمیمی و مهندسی بافت داشته باشد. بافت بلاستما که طی روند ترمیم زخم در برخی از موجودات ایجاد میشود؛ دارای سلولهایی با قابلیت تکثیر و تمایز، مشابه سلولهای جنینی است و میتواند مدل مناسبی را برای بررسی برهمکنشها و رفتارهای سلولی در شرایط آزمایشگاهی فراهم نماید. در این مقاله مروری به بیان روشهای آمادهسازی داربستهای سهبعدی مشتق از ماتریکس خارج سلولی بافتهای مختلف از قبیل غضروف، استخوان، لثه، آئورت، مثانه و ارزیابی عملکرد آنها با استفاده از بافت بلاستما پرداخته شده است.
محمدمهدی فروزانفر، حمیدرضا حاتم آبادی، بهروز هاشمی، علیرضا مجیدی، علیرضا براتلو، علی شهرامی، محمود بارده،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : علل درد شکمی غیرتروماتیک متنوع بوده و شامل وضعیتهای خفیف تا شرایط وخیم تهدیدکننده حیات است. این مطالعه به منظور تعیین پیامد بیماران ترخیص شده از بخش اورژانس با تشخیص درد شکم غیراختصاصی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه کوهورت روی 247 بیمار مبتلا به درد شکم غیراختصاصی ترخیص شده از بخش اورژانس مرکز آموزشی درمانی امام حسین (ع) در سالهای 89-1390 انجام شد. پس از چهار هفته، ادامه یا بهبود درد، مراجعه مجدد به مراکز درمانی و تشخیصهای احتمالی بعدی، بروز عوارض و مرگ از طریق پیگیری تلفنی بررسی شد. یافتهها : 158 بیمار ادامه درد را تجربه کردند که 71 بیمار (45 درصد) به مراکز درمانی مراجعه مجدد نمودند که علت درد در 45 بیمار (28.5%) مشخص گردید. شایعترین علت درد با تشخیص قطعی سندرمرودهتحریکپذیر (3.2%) بود. عوامل موثر در شناسایی علل درد شکمی شامل سابقه ابتلا به دردهای مشابه (OR=4.04, P=0.01)، وجود یافتههای غیرطبیعی در سونوگرافی شکم (OR=8.2, P=0.005)، یافته غیرطبیعی در آنالیز ادراری (OR=7.4, P=0.02) و استمرار دردهای شکمی بیش از 2 روز (OR=4.04, P=0.02) تعیین شد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه همانند سایر مطالعات انجام شده در سایر مناطق، بیشتر مراجعات با شکایت درد شکمی غیراختصاصی به تشخیص قابل قبولی منتهی نمیشوند و بیشتر آنها نیز بدون عارضه خاصی بهبود مییابند.
حسن عموزاد مهدیرجی، ابوالفضل آقاباباییان، مجتبی میرسعیدی، ساجده فدائی ریحان آبادی، آرشین عباسپور سیدی،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییرات و عدم تعادل در سیستم هموستاز یکی از علل اصلی حملات قلبی است. اطلاعات متناقضی در مورد اثر تمرین منظم ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی بر این عوامل وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر شاخصهای هموستاز و نیمرخ لیپیدی مردان انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 16 مرد در محدوده سنی 7.7±48.5 سال به طور تصادفی در دو گروه هشتنفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. افراد گروه مداخله در یک برنامه تمرین مقاومتی (3 روز در هفته، به مدت 8 هفته) شرکت نمودند. وزن بدن، شاخص توده بدن و سطح عوامل انعقادی فیبرینوژن، زمان پروترومبین (PT) ، زمان نسبی ترومبوپلاستین فعال شده (PTT) و تعداد پلاکتها و نیز عامل فیبرینولیتیک D-dimer و لیپیدهای پلاسما شامل تریگلیسرید، کلسترول، لیپیوپروتئین پرچگال و لیپیوپروتئین کمچگال اندازهگیری شدند. یافتهها : پس از 8 هفته تمرین مقاومتی سطح فیبرینوژن، PT ، PTT و تعداد پلاکتها در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش و عامل فیبرینولیتیک D-dimer افزایش یافت (P<0.05). در حالی که سطح کلسترول، تریگلیسرید، لیپیوپروتئین پرچگال و لیپیوپروتئین کمچگال تغییر معنیداری نداشت. نتیجهگیری : اجرای تمرین مقاومتی باعث کاهش شاخصهای هموستاز در مردان بالغ گردید؛ اما بر نیم رخ لیپیدی اثری نداشت.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، آریان شمیلی، بیژن فروغ،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : ناتواناییهای بهجا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی مشکلات عملکردی ماندگارتری دارد. استفاده از دستههای بازی به عنوان وسیلهای برای تولید تحریکات ارادی با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر توانبخشی و درمان ترکیبی دسته بازی و توانبخشی بر سفتی مفصلی دست مبتلا در بیماران دچار سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار دچار همیپلژی اسپاستیک ناشی از سکته مغزی حاد و مزمن انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 6 نفری توانبخشی و استفاده کاذب از دسته بازی (کنترل) و درمان ترکیبی دسته بازی و توانبخشی (مداخله) قرار گرفتند. درمان 3 بار در هفته طی 10 جلسه انجام گردید. سپس سفتی مفصل هنگام حرکت فلکشن - اکستنشن مچ دست و سوپینیشن - پرونیشن ساعد، قبل و بعد از درمان با روش Wrist Robo Hab ارزیابی شد. یافتهها : مقاومت عضلات فلکسور مچ دست و عضلات پروناتور گروه مداخله در انتهای مطالعه کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05)؛ اما این کاهش در گروه کنترل و در مقایسه دو گروه مداخله و کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : بین دو روش توانبخشی مرسوم و روش ترکیبی دستهبازی و توانبخشی به منظور درمان سفتی مفصل دست بیماران دچار همیپلژی اسپاستیک ناشی از سکته مغزی تفاوتی وجود ندارد.
مهدی احمدی، کیوان تدین، نادر مصوری، علیاصغر فرازی، محمد ارجمندزادگان، روح اله کشاورز، رضا بنیهاشمی، محمد سخاوتی، داریوش حامدی، مریم ارم آبادی، منصوره جباری اصل، رایناک قادری، سیدداوود حسینی، شجاعت دشتیپور،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : روش MIRU-VNTR به یکی از فراگیرترین روشهای استاندارد شده ژنوتایپینگ مایکوباکتریوم توبرکلوزیس کمپلکس تبدیل شده است. این مطالعه به منظور تعیین ساختار ژنتیکی مایکوباکتریوم توبرکلوزیس به روش MIRU-VNTR و نیز تعیین نقش اعضای دیگر مایکوباکتریوم توبرکلوزیس کمپلکس در ایجاد بیماری سل انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 53 جدایه حاصل از کشت باکتریایی نمونههای خلط و لاواژ معدی بیماران مشکوک به بیماری سل انجام شد. به منظور تعیین هویت جدایهها در ابتدا از آزمونهای 16S rRNA و Rv Typing و در مرحله بعد از آزمون RD typing استفاده شد. سپس با بهکارگیری 12 لوکوس شناخته شده MIRU-VNTR typing ژنوتایپ جدایهها مشخص گردید. یافتهها : در مجموع 44 تیپ ژنتیکی مورد شناسایی قرار گرفت. بهطوری که 13 جدایه در 4 تیپ ژنتیکی بهصورت مشترک یک ژنوتیپ را از خود نشان دادند و 40 تیپ ژنتیکی هر کدام فقط توسط یک جدایه نمایش داده شدند. در مقایسه میان لوکوسهای 12 گانه MIRU-VNTR از نظر قدرت تفریق مشخص گردید MIRU-26 با 7 آلل قدرتمندترین توان افتراق میان جدایهها را از خود نشان داده است. به طوری که Simpson’s diversity index در این لوکوس عدد 0.767 بود. بهجز یک جدایه با هویت مایکوباکتریوم بوویس، 52 جدایه دیگر مایکوباکتریوم توبرکلوزیس بودند. هیچیک از نمونهها به سایر اعضای مایکوباکتریوم توبرکلوزیس کمپلکس آلوده نبودند. همچنین آلودگی همزمان نمونهها به بیش از دو سویه مشاهده نشد. نتیجهگیری : اگرچه 42 تیپ ژنتیکی MIRU-VNTR در میان 53 جدایه تحت مطالعه شناسایی شد؛ اما دستکم در 19 مورد تفاوت میان این تیپها، فقط در مورد یک لوکوس از 12 لوکوس بهکاررفته مشاهده گردید. بدین ترتیب در مجموع جمعیت ژنتیکی نسبتاً همگنی از جدایهها مشاهده گردید. اگرچه شناسایی 13 جدایه اپیدمیک در قالب 4 تیپ ژنتیکی میتواند به عنوان نشانه انتقال بیماری در میان مبتلایان باشد؛ اما در مجموع انتقال بیماری در بیماران تحت بررسی چندان گسترده بهنظر نمیرسد.