[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73883025
h-index3317
i10-index21867
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
4 نتیجه برای ایرانمنش

دکتر فرهاد ایرانمنش، دکتر فاطمه پیغمبری، دکتر نجمه عسکری،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایع‌ترین و ناتوان کننده‌ترین بیماری‌های اعصاب محسوب می‌گردد. یکی از عوامل مطرح در پاتوژنز این بیماری تغییرات سطح سرمی اسیداوریک می‌باشد این مطالعه به منظور ارزیابی سطح سرمی اسیداوریک در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی سطح سرمی اسیداوریک 70 بیمار مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس دارای پرونده در بیمارستان علی‌ابن‌ابیطالب (ع) رفسنجان با 70 فرد سالم از مراجعین به اورژانس با ترومای بسته اندام به عنوان گروه شاهد در سال 1388 مقایسه گردید. دو گروه مورد و شاهد از نظر سن و جنس یکسان بودند. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS-17 و روش‌های آمار توصیفی و آزمون تی تجزیه تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی در هر دو گروه مورد و شاهد 32.99 سال بود. میانگین سطح سرمی اسیداوریک در بیماران 1.193+-3.871 mg/dl و در گروه شاهد 1.39+-4.171 mg/dl تعیین گردید. تفاوت مشاهده شده سطح سرمی اسیداوریک بین دو گروه از نظر آماری معنی‌دار نبود. همچنین هیچ ارتباط آماری معنی‌داری بین سطح سرمی اسیداوریک و جنس در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مشاهده نشد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سطح سرمی اسیداوریک بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس تغییری نمی‌یابد.
فرهاد ایرانمنش، حسین آزادی، روشنک هاشمی نسب، رضا وزیری نژاد،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : در جریان سکته مغزی تغییراتی در برخی از متغیرهای پاراکلینیکی نظیر تغییرات الکتروکاردیوگرام روی می‌دهد که ممکن است از ارزش تشخیصی و یا پیش‌آگهی برخوردار باشند. این مطالعه به منظور ارزیابی ارزش پیش‌آگهی طولانی شدن قطعه QT در بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک حاد انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 175 بیمار (73 مرد و 102 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک حاد بستری در بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در سال 1389 انجام شد. نمونه‌گیری به روش غیراحتمالی آسان انجام شد. تشخیص بیماری با روش‌های تصویربرداری مغزی شامل سی‌تی‌اسکن و ام‌آر‌آی تایید شده بود. همه بیماران برای اولین بار دچار سکته مغزی شده بودند و در صورت مصرف دارو و یا وجود بیماری زمینه‌ای به‌جز دیابت، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و بیماری قلبی از مطالعه حذف شدند. برای بیماران در 24 ساعت اول بستری الکتروکاردیوگرام به منظور اندازه‌گیری قطعه QT گرفته شد. بیماران براساس فوت یا ترخیص به دو دسته تقسیم شدند و میانگین قطعه QT تصحیح شده در دو گروه ارزیابی شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-15 و آزمون‌های آماری Chi-Square و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در طول مدت مطالعه 20بیمار فوت کردند. میانگین قطعه QT (QT تصحیح شده) در افرادی که فوت نمودند 61.70±471.15 و در افراد مرخص شده 62.96±421.52 تعیین شد (P<0.05). فراوانی قطعهQT طولانی شده در موارد همراه با مرگ از وفور بیشتری برخوردار بود (P<0.05). پرفشاری خون (34.3%) ، بیماری دیابت (17.7%) ، هیپرلیپیدمی (15.4%) ، مصرف سیگار (14.9%) و بیماری ایسکمیک قلبی (16.6%) از عوامل خطرساز سکته تعیین شدند. پرفشاری خون، دیابت، سابقه بیماری قلبی و هیپرلیپیدمی به‌طور معنی‌داری با افزایش مرگ ومیر همراه بود (P<0.05). هیچ ارتباط آماری معنی‌داری بین سن و جنس با میزان مرگ و میر مشاهده نشد. نتیجه‌گیری : یافته‌های این مطالعه نشان داد که میانگین قطعه QT (QT تصحیح شده) و همچنین موارد قطعه QT طولانی شده در افراد فوت شده بیشتر است. بنابراین طولانی شدن قطعه QT در الکتروکاردیوگرام این بیماران ارزش پیش‌آگهی داشته و به‌خصوص در زمان وجود احتمال بیماری زمینه‌ای قلبی، بایستی مورد ارزیابی قرار گیرد.
دکتر فرهاد ایرانمنش، دکتر محمد صالحی، حمید بخشی، دکتر رعنا عرب،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : سکته مغزی خاموش در افرادی که برای اولین بار دچار سکته مغزی می‌شوند؛ شایع است. برخی از مطالعات بر نقش احتمالی ضایعات خاموش در موارد سکته مغزی ایسکمیک تاکید می‌کنند. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته مغزی خاموش در مبتلایان به سکته مغزی ایسکمیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 203 بیمار (94 مرد و 109 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری (اولین دفعه)، در بیمارستان شفا کرمان طی سال 1390 انجام شد. تشخیص بیماری با معاینه بالینی و سی‌تی‌اسکن و MRI مغزی انجام شد. برای هر بیمار پرسشنامه‌ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطری نظیر پرفشاری خون، دیابت، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، بیماری‌های ایسکمیک و غیرایسکمیک قلبی و نیز وجود سکته مغزی خاموش تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره مدل رو به جلو تجزیه تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی بیماران 17.35±62.56 سال با دامنه سنی 22-99 سال بود. 66 بیمار (32.5%) سابقه پرفشاری خون، 26بیمار (12.8%) سابقه هیپرلیپدمی، 40 بیمار (19.7%) سابقه بیماری دیابت، 27 بیمار (13.3%) سابقه ایسکمی قلبی و 16بیمار (7.9%) سابقه بیماری قلبی داشتند. همچنین 16 بیمار (7.9%) سیگاری بودند و 31 بیمار (15.3%) سکته مغزی خاموش داشتند. احتمال ابتلا به سکته مغزی خاموش در بیماران مبتلا به هیپرلیپدمی 3.7 برابر افرادی بدون عارضه هیپرلیپدمی بود (CI 95% 1.556-12.780 , P<0.05). بین سکته مغزی خاموش و عوامل خطرساز سکته مغزی رابطه آماری معنی داری یافت نشد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سکته مغزی خاموش در 15.3% از بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی وجود دارد. کنترل هیپرلیپیدمی می‌تواند نقش موثری در پیشگیری از بروز سکته مغزی خاموش داشته باشد.
فرهاد ایرانمنش، علیرضا وکیلیان، مهدیه زارع، روشنک هاشمی نسب، رضا وزیری نژاد،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت یک عامل خطرساز مهم برای ایجاد سکته مغزی است. برخی از مطالعات نشان می‌دهند که ممکن است تفاوت علایم بالینی و پیش‌آگهی در بیماران سکته مغزی دیابتی با غیردیابتی ناشی از تفاوت الگوی تنگی عروق مغزی در این دو گروه باشد. این مطالعه به منظور مقایسه تغییرات داپلرسونوگرافی عروق داخل و خارج جمجمه‌ای بیماران دیابتی و غیردیابتی دچار سکته مغزی ترومبوتیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 70 بیمار دیابتی و 70 بیمار غیردیابتی مبتلا به سکته مغزی ترومبوتیک انجام شد. موارد آمبولی با معاینه ، نوار قلب و اکوکاردیوگرافی در مطالعه وارد نگردید. همه بیماران برای اولین بار دچار سکته مغزی شده و در صورت مصرف دارو و یا وجود بیماری زمینه‌ای (به‌جز پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و بیماری قلبی) از مطالعه حذف شدند. برای کلیه بیماران ترانس‌کرانیال و اکستراکرانیال داپلرسونوگرافی انجام گردید. یافته‌ها : موارد تنگی شریان بازیلر در افراد دیابتی به طور قابل توجهی بیشتر از افراد غیردیابتی بود (P<0.031). همچنین موارد تنگی گردش خون خلفی در بیماران مبتلا به دیابت بیشتر از افراد غیرمبتلا به دیابت بود (P<0.006). نتیجه‌گیری : در بیماران مبتلا به دیابت، سیستم گردش خون ورتبروبازیلر بیشتر دچار تنگی گردید. بخشی از مرگ و میر و موربیدیتی بیشتر در این بیماران ممکن است ناشی از این الگوی تنگی عروقی باشد.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.28 seconds with 30 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)