زهرا امیرخانی، محسن نوروزیان، عباس پیریایی، سیدعبدالمجید آیت اللهی، ثریا سارمی، معصومه دادپی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:Onosma dichroanthum Boiss.متعلق به خانواده بوراژیناسه است و یکی از مهمترین گیاهان دارویی در شمال ایران به شمار میآید.این مطالعه به منظور تعیین اثرپماد عصاره پترولیوم اتری ریشه گیاه Onosma dichroanthum Boiss.بر التیام زخم بازپوستی ایجاد شده به شیوه جراحی در موشهای صحرایی بااستفاده از روش ارزیابی کششپذیری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 18 سر موش صحرایی نر بالغ به سه گروه شاهد، حامل و تجربی تقسیم شدند. در همه موشها زخم برشی با ضخامت کامل پوست در جهت سری-دمی به طول 20 میلیمتر در ناحیه پشت ایجاد شد.موشها در روز 14قربانی شدند.از زخمها نمونهبرداری شد و آزمایش بیومکانیکی از نوع کششپذیری (tensiometery) روی آنها انجام و نیروی حداکثر (N) ،سفتی ارتجاعی(N/mm2)و میزان کار انجام شده(N/mm)محاسبه شد. یافتهها :میانگین دادههای آزمایش بیومکانیک نیروی حداکثر، سفتی ارتجاعی و میزان کار انجام شده در روز 14 در بین گروههای شاهد، حامل و تجربی تفاوت آماری معنیداری را نشان نداد. نتیجهگیری : پماد حاوی عصاره پترولیوم اتری ریشه گیاه Onosma dichroanthum Boiss.اثری بر التیام زخم نداشت.
ملک سلیمانی مهرنجانی، سمیرا نادری نورعینی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : نونایل فنل یک آلاینده زیست محیطی با خاصیت استروژنی ضعیف است که موجب استرس اکسیداتیو در بافتهای مختلف از جمله بیضه میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامینE به عنوان یک آنتیاکسیدان قوی بر بافت بیضه موشهای صحرایی تیمار شده با پارانونایلفنل انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 4 گروه شش تایی کنترل، vitamin E 100 mg/kg/day ، پارانونایلفنل 250 mg/kg/day و پارانونایلفنل 250 mg/kg/day توام با vitamin E 100 mg/kg/day تقسیم شدند. پس از 56 روز تیمار دهانی با تعیین وزن موش، بیضه راست خارج و فیکس شد. پارامترهای مورفومتریک بافت بیضه پس از انجام برشگیری، پاساژ بافتی و رنگآمیزی Heidenhain's Azan ، توسط روش استریولوژی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها : میانگین حجم لولههای منیساز، ارتفاع اپیتلیوم زایشی، قطر لولههای منیساز، ضخامت غشاء پایه لولههای منیساز، تعداد سلولهای اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سلولهای سرتولی در گروه پارانونایلفنل نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). این پارامترها در گروه پارانونایلفنل + ویتامین E به صورت معنیداری در مقایسه با گروه دریافت کننده پارانونایلفنل افزایش یافت (P<0.05). پارانونایلفنل موجب آتروفی لولههای منیساز، افزایش فضای بینابینی، بینظمی و واکوئلزایی در اپیتلیوم زایشی گردید. اکثر این تغییرات تخریبی ایجاد شده توسط پارانونایلفنل، در بیضه موشهای گروه پارانونایلفنل+ ویتامین E در حد گروه کنترل بهبود یافت. نتیجهگیری : مصرف همزمان ویتامین E و پارانونایلفنل از اثرات نامطلوب پارانونایلفنل بر بافت بیضه موش صحرایی بالغ جلوگیری نمود.
نعمت الله امینی سرتشنیزی، حسین تیموری، صابر زهری، محسن مبینی دهکردی، سمیه خسروی، رقیه امینی سرتشنیزی،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : کرایزین یک ترکیب طبیعی و فعال از لحاظ بیولوژیکی است که از بسیاری از درختان، عسل و پروپولیس استخراج میگردد. کرایزین دارای چندین فعالیت فارماکولوژیکی از جمله خصوصیات ضدالتهابی، ضدسرطانی و آنتیاکسیدانی قوی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر کرایزین بر AGS human gastric epithelial cell line سرطان معده انسان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی کرایزین در دیمتیل سولفوکساید (DMSO) حل و اثرات سایتوتوکسیسیتی غلظتهای 10، 15، 20، 30، 40، 50، 60، 80 و 100 میکرومولار بر میلیلیتر کرایزین بر سلولهای AGS بررسی شد. زیستایی سلولها با استفاده از آزمایش سنجش MTT بعد از 24، 48 و 72 ساعت تیمار اندازهگیری و با زیستایی نمونههای کنترل مقایسه گردید. یافتهها : کرایزین از رشد و تکثیر رده سلولی AGS سرطان معده انسان ممانعت نمود. این اثرات وابسته به غلظت کرایزین و زمان تیمار بود. IC50 تقریباً برابر با 60 و 30 و 20 میکرومولار بر میلیلیتر به ترتیب در زمانهای 24 و 48 و 72 ساعت بهدست آمد (P<0.05). نتیجهگیری : کرایزین در محیط آزمایشگاهی، فعالیت ضدتکثیری بر روی سلولهای سرطانی معده انسان نشان داد.
حامد فتحی، نورالدین محمد شاهی، آیدا لطیفی، آناهیتا زمانی، فاطمه شکی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : گلهای بهار نارنج به طور سنتی در درمان اختلالات عصبی مثل تشنج، صرع و ضعف اعصاب کاربرد دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصارههای متانلی، استونی و آبی بهارنارنج بر میزان تهوع ناشی از اپیکا و سولفات مس در جوجه مرغ انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 جوجه مرغ 5-3 روزه در 23 گروه 6 تایی تقسیم شدند. ایجاد تهوع در حیوانات با استفاده از سولفات مس خوراکی (60 mg/kg) و اپیکا (600 mg/kg) ایجاد شد. عصاره آبی، متانلی و استونی گل بهارنارنج در دوزهای 50, 100, 250 mg/kg به صورت داخل صفاقی تزریق گردید. همچنین متوکلوپرامید (کنترل مثبت) به صورت داخل صفاقی تزریق شد. میزان تهوع ناشی از سولفات مس و اپیکا به ترتیب پس از 50 و 20 دقیقه ثبت گردید.
یافتهها : هر سه نوع عصاره بهارنارنج در دوزهای 100, 250 mg/kg به صورت معنیداری سبب مهار تهوع ناشی از سولفات مس و اپیکا شدند (P<0.05) که در مقایسه با گروه دریافت کننده متوکلوپرامید اثر بهتری نشان دادند. همچنین مقایسه اثر ضدتهوعی عصارههای مختلف این گیاه نشان داد که به ترتیب عصارههای متانلی، آبی و استونی اثر بهتری در پیشگیری از تهوع به سولفات مس و اپیکا داشتند.
نتیجهگیری : هر سه عصاره متانلی ، استونی و آبی بهارنارنج باعث مهار تهوع ناشی از اپیکا و سولفات مس به صورت وابسته به دوز در مقایسه با متوکلوپرامید در جوجه مرغ میشوند.
عبداله عباسی، سمیه آزادفر، غلامرضا روشندل، سیدمحمد حسینی، رقیه گلشا، بهناز خدابخشی، خدیجه امجدی، نغیمه حاجی مرادلو،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : تداخل دارویی یکی از مشکلات ناشی از تجویز غیرمنطقی دارو است و این امر سبب تغییر اثر درمانی و یا سمیت یک دارو به واسطه حضور دارو یا عوامل دیگر میگردد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی تداخلات دارویی نسخ پزشکان طرف قرارداد با بیمه سلامت استان گلستان طی شش ماه اول سال 1391 انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 1100000 نسخ پزشکان طرف قرارداد با اداره کل بیمه سلامت استان گلستان از نظر تداخل دارویی طی ششماه اول سال 1391 ارزیابی شد.
یافتهها : میزان فراوانی تداخلات دارویی 7262 مورد (0.66%) تعیین شد. میزان تداخل دارویی از نوع شدید، متوسط و خفیف به ترتیب در 35.5% ، 63.1% و 1.4% یافت شد. بیشترین تداخل دارویی شدید مربوط به داروهای Atorvastatin و Gemfibrozil با 13.67% بود. بیشترین تداخل دارویی متوسط مربوط به داروهای Ceftriaxone و Gentamicin با 9.05% بود. بیشترین تداخل دارویی خفیف مربوط به داروهای Lithium Carbonate و Haloperidol با 2.56% بود.
نتیجهگیری : با توجه به وجود تداخلات متوسط و شدید در نسخ پزشکان در استان گلستان، لزوم برنامهریزی همهجانبه توسط دستاندرکاران برای ارتقاء آگاهی و نظارت موثر در جهت کاهش تداخلات دارویی ضروری است.
نوشین گلبابایی، رضوان ذبیح اللهی، زهرا حاجی مهدی، افشین زرقی، محمدرضا امیران، محمدرضا آقاصادقی،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : تهدید HIV علیه نظام سلامت جهانی، سبب مطالعاتی برای یافتن ترکیبات جدید ضدویروس HIV شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ترکیبات جدید 8- فنیل - 4- کینولون با استخلافهای مختلف در موقعیت 3 بازدارنده آنزیم اینتگراز علیه ویروس HIV انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی ویریون (single cycle replicable) HIV SCR به وسیله ترانسفکت کردن سلولهای HEK293T با سه پلاسمید pmzNL4-3 ، pSPAX.2 و pMD2.G تولید شد. سلولهای هدف HeLa با ویروس SCR آلوده شدند و میزان P24 مایع رویی سلولها با سنجش P24 توسط روش الایزا اندازهگیری شد. سمیت سلولی این ترکیبات و توانایی زنده ماندن سلولها در این ترکیبات به وسیله روش XTT ارزیابی گردید.
یافتهها : همگی ترکیبات از جمله NPZ-4F ، NPZ-2F ، NPZ-4CL و NPZ-2CL بهترین اثر مهارکنندگی را در غلظت mM100 با Inhibition Rate به ترتیب 51 درصد، 48 درصد، 33 درصد و 25 درصد داشتند. از میان این ترکیبات دو ترکیب NPZ-4F و NPZ-2CL سمیت سلولی ناچیزی داشته و از همانندسازی HIV در بالاترین غلظت بازداری کردند.
نتیجهگیری : ترکیبات جدید مشتق از 8-فنیل-4-کینولون با استخلافهای مختلف در موقعیت 3 مورد آزمایش در این مطالعه، قادر به بازداری از همانندسازی HIV با توانایی ضدویروسی بالا و سمیت سلولی پایین کاندیدای مناسبی برای مطالعات بیشتر ضدویروسی است.
نوشین یزدانی، سیدابراهیم حسینی،
دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : آلوئهورا گیاهی است که با داشتن خواص آنتیاکسیدانی باعث اصلاح شاخصهای اکسیداتیو میشود. استفاده از رژیمهای غذایی پرچرب باعث شیوع اختلالات کبدی میشوند. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی عصاره هیدروالکلی ژل آلوئهورا برآنزیمها و ساختار بافتی کبد موشهای صحرایی دریافت کننده رژیم غذایی پرچرب انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 40 سر موش صحرایی نر بالغ در گروههای کنترل (فاقدتیمار)، شاهد (تیمار با رژیم پرچرب 10 میلی گرم بر میلی لیتر) و سه دسته گروه تجربی دریافت کننده رژیم غذایی پرچرب (10 میلی گرم بر میلی لیتر) به همراه دوزهای 150، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره ژل آلوئهورا استفاده گردید. تجویزها 60 روزه و به صورت گاواژ انجام گردید. در پایان پس از بیهوش نمودن حیوانات و خونگیری از قلب آنها برای اندازهگیری آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آلکالین فسفاتاز (ALP) و آسپارتات ترانس آمیناز (AST) کبد آنها خارج و پس از تهیه مقاطع بافتی سلولهای کبدی شمارش و نتایج حاصل از مطالعات بافتی، شمارش سلولی و آنزیمهای کبدی ارزیابی گردید.
یافتهها : رژیم غذایی پرچرب باعث افزایش آماری معنیدار آنزیمهای ALP و ALT و افزایش آماری معنیدار تعداد سلولهای کوپفر و کاهش آماری معنیدار تعداد هپاتوسیتها نسبت به گروه کنترل گردید (P<0.05). در ساختار بافتی کبد تغییراتی نظیر پرخونی، تورم سلولی، تحلیل واکوئلر، آپوپتوز و بالونی شدن هپاتوسیتها مشاهده شد. در حالی که در گروههای دریافت کننده آلوئهورا با رژیم پرچرب تغییرات ایجاد شده اصلاح گردید.
نتیجهگیری : رژیمهای غذایی پرچرب با ایجاد آسیبهای بافتی در کبد باعث افزایش میزان سرمی آنزیمهای ALP و ALT میشود و عصاره آلوئهورا مانع اثرات مخرب رژیم غذایی پرچرب بر ساختار بافتی کبد شده و از این طریق بهصورت غیروابسته به دوز باعث کاهش فعالیت آنزیمهای کبدی ALT و ALP میگردد.
شیما پدرپور واجارگاه، فرح فرخی،
دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : پاراکوات به عنوان علفکش گیاهی، محرک قوی در تشکیل آنیونهای سوپر اکسید است. با توجه به عوارض مضر رادیکالهای آزاد حضور ترکیبات مفید مانند زعفران بهدلیل دارا بودن اثر آنتیاکسیدانی و از بین برنده رادیکالهای آزاد، ضروری بهنظر میرسد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ترمیمی عصاره هیدروالکلی زعفران بر آسیب کبدی ناشی از پاراکوات در موش آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش سوری نر بهطور تصادفی به 6 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل آب و غذای معمولی و 1.5 ml روغن ذرت، گروههای دوم و سوم به ترتیب پاراکوات با غلظت mg/kg/bw 20 و 40 محلول در روغن ذرت، گروه چهارم عصاره هیدروالکلی زعفران با غلظت mg/kg/bw 80 ، گروه پنجم و ششم بهترتیب پاراکوات با غلظت mg/kg/bw 20 و 40 را به همراه زعفران با غلظت mg/kg/bw 80 به صورت گاواژ دریافت کردند. بعد از 30 روز تیمار و بیهوش نمودن موشها، خونگیری از قلب برای مطالعه مالون دی آلدئید (MDA)، آنزیمهای کبدی آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST) انجام شد. سپس کبد از بدن جدا و نیمی از بافت کبد برای سنجش اکسایشی و نیمی دیگر برای مطالعات بافتی به فرمالین انتقال یافت.
یافتهها : در کبد موشهای تیمار شده با پاراکوات، سیروز شدید کبدی، تخریب هپاتوسیتها و التهاب و نیز افزایش آماری معنیداری در میزان MDA و آنزیمهای AST و ALT مشاهده شد (P<0.05). زعفران موجب کاهش معنیدار میزان MDA و آنزیمهای ALT و AST در مقایسه با موشهای تیمار شده با پاراکوات گردید (P<0.05). همچنین در کبد موشهای تیمار شده با زعفران تخریب کبدی کاهش یافت.
نتیجهگیری : مصرف زعفران در حد معمول (mg/kg/bw 80) میتواند اثرات سوء ناشی از سموم علفکش مثل پاراکوات را کاهش دهد.
آزاده صالحی، محبوبه سترکی،
دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از اهداف تحقیقات بیولوژیکی یافتن موادی برای کاهش و تسکین درد ناشی از بیماریهای مختلف است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضددردی و ضدالتهابی عصاره اتانولی گیاه زوفا بر موش کوچک آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 100سر موش سوری نر بالغ در شش گروه آزمایشی انجام شد. گروهها شامل گروه کنترل (دریافت کننده نرمال سالین)، گروه تجربی اول، دوم و سوم به ترتیب دریافت کننده عصاره اتانولی گیاه زوفا با دوزهای 25 و 50 و 75 میلیگرم بر کیلوگرم و گروه کنترل مثبت اول (دریافت کننده مورفین در تست فرمالین در فاز حاد و مزمن) و گروه کنترل مثبت دوم (دریافت کننده دگزامتازون در تست ضدالتهابی) بودند. از تست لیسیدن پای ناشی از فرمالین بهمنظور تعیین اثر ضددردی عصاره اتانولی گیاه زوفا استفاده شد. فعالیت ضدالتهابی عصاره توسط تست گزیلن مشخص شد.
یافتهها : در مرحله درد حاد (پنج دقیقه اول) عصاره اتانولی گیاه زوفا در گروههای تجربی دوم (23.75±2.1) و تجربی سوم (7.75±2.8) سبب کاهش معنیدار تعداد بالا بردن پنجه پا گردید (P<0.05). همچنین در مرحله درد مزمن (20 دقیقه دوم) در گروههای تجربی اول (17.25±2.3)، تجربی دوم (11.75±2.9)، تجربی سوم (10.75±2.7) و کنترل مثبت اول کاهش معنیدار مدت زمان بالا بردن پا مشاهده شد (P<0.05). عصاره اتانولی گیاه زوفا در گروههای تجربی اول، دوم و سوم فعالیت ضدالتهابی بالایی در برابر ادم ناشی از گزیلن در گوش موشها داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره اتانولی گیاه زوفا میتواند سبب مهار درد و التهاب در موشهای کوچک آزمایشگاهی گردد.
سیدمحمد ابوترابزاده بیرجند، فاطمه مصفا، علی قاسمی، راضیه قدسی،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع بالای سرطان در جوامع مختلف و مقاومت داروهای موجود در درمان سرطان، سبب علاقهمندی زیادی برای کشف داروهای جدید ضدسرطان در علم شیمی دارویی شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضدسرطانی دو ترکیب جدید کینولینی روی سلولهای سرطانی معده انسان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، اثر ضدسرطانی دو ترکیب کینولینی با نام اختصاری RQ1 و RQ2 با انجام تست سمیت سلولی MTT بررسی شد. این تست روی دو رده سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین انجام شد. با انجام تست PI و آنالیز فلوسایتومتری مکانیسم توقف در فاز G2/M چرخه سلولی و القای آپوپتوز توسط ترکیبات کینولی بررسی شد.
یافتهها : دو ترکیب جدید کینولینی RQ1 و RQ2 با IC50 برابر با 38-25 میکرومولار روی سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین اثر سمی داشتند. بهترین اثر ضدسرطانی مربوط به ترکیب RQ2 روی رده سلولهای سرطانی معده حساس به دانوروبیسین با IC50 برابر با 25 میکرومولار بود. درصد سلولهای سرطانی معده مقاوم به دانوروبیسین در فاز G2/M در غلظت 25 میکرومولار این ترکیبات به ترتیب 35.95% و 34.88% و 41.11% و 42.89% از این سلولها، بعد از تیمار با غلظت 50 میکرومولار این ترکیبات دچار توقف در فاز G2/M شدند.
نتیجهگیری : دو ترکیب جدید کینولینی RQ1 و RQ2 اثر ضدسرطانی موثری روی دو رده سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین از خود نشان دادند.
اعظم خزاعی پور، سمیه نمرودی، شهره تازیکی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سرب از سمیترین آلایندههای محیط زیست بوده که برای جانوران از جمله انسان بسیار خطرناک است. لذا استفاده از ترکیبات مختلف چون نانوکیتین برای حذف سرب از محیطهای آبی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوکیتین بر میزان جذب بافتی استات سرب در کبد موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 15 سر موش صحرایی نژاد ویستار با وزن 150 تا 180 گرم و سن 8 تا 10 هفته انجام شد. حیوانات در سه گروه پنج تایی شامل گروه شاهد، گروه دریافت کننده سرب (50 mg/kg/bw) و گروه دریافت کننده سرب (50 mg/kg/bw) توام با نانوکیتین (1.6 mg/kg/bw) قرار گرفتند و بهمدت 6 هفته گاواژ شدند. سپس بافتهای کبد جدا و غلظت سرب با دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. بافتهای کبد برای رنگآمیزی هماتوکسیلین - ائوزین آمادهسازی و سپس بهوسیله میکروسکوپ نوری بررسی شدند.
یافتهها: میانگین غلظت سرب در بافت کبد گروه شاهد، دریافتکننده سرب و دریافتکننده سرب توام با نانوکیتین بهطور همزمان به ترتیب برابر با 0.45±8.01 ، 4.73±45.41 ، 0.83±17.06 میکروگرم بر گرم تعیین شد. غلظت کبدی سرب در گروه دریافتکننده سرب نسبت به گروه شاهد بهطور معنیداری افزایش یافت (P<0.05). همچنین غلظت کبدی سرب در گروه دریافتکننده سرب توام با نانوکیتین نسبت به گروه دریافتکننده سرب بهطور معنیداری کاهش یافت (P<0.05). مطالعات هیستوپاتولوژیک بیانگر کاهش ضایعات بافتی (دژنره شدن و نکروز هپاتوسیتهای کبدی، پرخونی و احتقان شدید در بافت کبد) در گروه دریافت کننده سرب توام با نانوکیتین نسبت به گروه دریافت کننده سرب به تنهایی بود.
نتیجهگیری: نانوکیتین بدون داشتن اثرات منفی بر بافت کبد میتواند باعث افزایش حذف و مانع جذب فلز سرب در بافت کبد موشهای صحرایی باشد
سامان برزگر، طیبه نوری، محمدحسین فرزایی، مظفر خزاعی، سمیرا شیروئی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف مزمن اوپیوئیدها منجر به بروز تحمل به اثرات ضددردی آنها میشود. پروتئین کیناز C ، آدنیلیل سیکلاز، نیتریک اکساید و گلیکوژن سنتاز کیناز 3 بتا (GSK-3β) مکانیسمهای مولکولی درگیر در تحمل مورفین هستند. لیتیوم باعث فعال شدن مسیر فسفاتیدیلینوزیتول 3 کیناز (PI3K) / پروتئین کیناز بتا (AKT) میشود که GSK-3β را مهار کرده و تحمل ناشی از مورفین را کاهش میدهد. این مطالعه به منظور تعیین ثر لیتیوم بر علایم وابستگی به مورفین و تحمل به اثرات ضددردی آن در موشهای سوئیسی از طریق سیگنالینگ GSK-3β انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 56 سر موش سوری سوئیسی آلبینو نر بالغ (8 گروه 7 تایی) انجام شد. تزریق داخل صفاقی مورفین با غلظتهای 50 ، 50 و 75 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در ساعات 8 صبح، 11 صبح و 16 عصر به مدت 4 روز انجام شد و تک دوز 50 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در روز پنجم انجام گردید. اثرات سه دوز خوراکی لیتیوم در غلظتهای 1 ، 5 و 10 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن 45 دقیقه قبل از تزریق مورفین، بر تحمل ناشی از مورفین بررسی شد. برای بررسی تحمل ضددرد در روزهای 1 ، 3 و 5 مطالعه، تستهای Tail flick و Hot plate انجام شد. در روز آخر مغز موشها به منظور اندازهگیری سطح نیتریت، ارزیابی بافتشناسی و ایمونوهیستوشیمی برای p-گلیکوژن سنتاز (p-GSSer640) جمعآوری شدند.
یافتهها: مصرف همزمان لیتیوم به طور معنیداری تحمل ضددرد را در مقایسه با گروه مورفین در روز 3 و 5 افزایش داد (P<0.05). لیتیوم افزایش سطح نیتریت ناشی از مورفین و همچنین آسیب مغزی را کاهش داد. لیتیوم، اثرات محافظتی بر تحمل به مورفین را در آزمایش ایمونوهیستوشیمی 640p-GSSer نشان داد و فسفوریلاسیون GS در ریشه سرین 640 توسط GSK-3β را کاهش داد.
نتیجهگیری: تجویز لیتیوم سبب کاهش تحمل مورفین در موشهای سوئیسی نر بالغ گردید.