دکتر سیما بشارت، مهسا بشارت، دکتر آزاده اخوان ماسوله، دکتر علی جباری، دکتر حمیدرضا یزدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : استفاده از مواد مخدر برای آرامبخشی یا بهبود اسهال و سرفه موجب یک مشکل بهداشتی عمده در جامعه شده است. این ماده منجر به مسمومیت شدید و حتی مرگ میگردد. این مطالعه به منظور تعیین مسمومیت با تریاک و مشتقات آن در کودکان زیر پنجسال استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی با همکاری کمیته عوارض جانبی داروها در دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد. کودکان زیر پنج سالی که به دلیل مسمومیت با تریاک و مشتقات آن در بیمارستانهای کودکان استان گلستان طی ششماهه دوم سال 1385 پذیرش یا بستری شده بودند؛ وارد مطالعه شدند. پرسشنامه طراحی شده توسط اعضای آموزش دیده کمیته عوارض جانبی داروها تکمیل گردید. دادهها به وسیله نرمافزار SPSS-13 و با آزمون آماری کایدو و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافتهها : در این مطالعه 67 کودک بررسی شدند. کمترین سن 6 روز و بالاترین سن 5 سال بود. در 41.3 درصد موارد، مادران تریاک و مشتقات آن را به کودک داده بودند. 4 مورد مرگ نیز مشاهده شد. 61.2 درصد از کودکان مسموم ساکن مناطق روستایی بودند. بیش از 80درصد والدین دارای سطح سواد زیردیپلم بودند. نوع خالص تریاک 63.6 درصد موارد مصرفی را تشکیل داده بود. اسهال یا بیقراری کودک علت اصلی مصرف تریاک و مشتقات آن بود. نتیجهگیری : با مقایسه تعداد مسمومین زیر 5 سال با تریاک در این منطقه نسبت به دیگر مطالعات مشابه و نیز فراوانی مرگ به همین دلیل؛ توصیه میشود در مسمومیتهای کودکان منطقه که شرح حال والدین مبهم بوده و کودک دچار کاهش سطح هوشیاری است؛ مسمومیت با تریاک با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد.
دکتر پریسا محققی، دکتر نسترن خسروی، کتایون مهدی آزاد،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : مجرای شریانی باز از مشکلات شایع نوزادان نارس بوده که در صورت عدم درمان در هفته اول تولد منجر به تغییرات همودینامیکی، تشدید علائم تنفسی و نارسائی قلبی میگردد. بستن مجرای شریانی با درمانهای دارویی یا جراحی میباشد و داروهای مورد استفاده مهارکنندههای پروستاگلاندین سنتتاز مانند ایندومتاسین و ایبوبروفن هستند که با دوزها و روشهای مختلفی (خوراکی یا تزریقی) مصرف میگردند. این مطالعه به منظور تعیین اثر ایبوبروفن خوراکی با دو دوز متفاوت در بستن مجرای شریانی نوزادان نارس انجام شد.
روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 44 نوزاد نارس کمتر از 35 هفته حاملگی که در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان حضرت رسول اکرم تهران طی سالهای 86-1384 بستری شده بودند و با علائم بالینی و اکوکاردیوگرافی ، باز بودن مجرای شریانی در آنها قطعی شده بود؛ به صورت تصادفی به دو گروه درمانی تقسیم شدند. گروه درمانی اول با دوز کم شامل 23 نوزاد داروی ایبوبروفن خوراکی را به میزان 0.2 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در 3نوبت دریافت نمودند و گروه درمانی دوم با دوز استاندارد شامل 21 نوزاد داروی ایبوبروفن خوراکی را به مقدار 10 میلیگرم بر کیلوگرم در نوبت اولیه و سپس دو نوبت 5 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن با فاصله هر 24 ساعت دریافت نمودند. نوزادان از نظر بروز عوارض دارو (شامل آنوری/الیگوری، خونریزی گوارشی، تغییر در سطح کراتینین سرم، خونریزی داخل بطنی) و سیر بالینی تحت نظر قرار گرفتند.
یافتهها : بسته شدن مجرا در 17 نوزاد (74%) از گروه درمانی اول (دوز کم) در مقایسه با 16 نوزاد (76%) از گروه درمانی دوم (دوز استاندارد) مشاهده شد. 5 نوزاد (22%) از گروه اول و 3 نوزاد (14%) از گروه دوم به درمان با بروفن پاسخ ندادند و درمان تکرار شد. کاهش حجم ادرار در اثر مصرف دارو در 4درصد موارد مصرف با دوز کم و 33% موارد دوز استاندارد دارو وجود داشت (P<0.05). تفاوتی از نظر سطح کراتینین سرم در دو گروه مشاهده نشد. دو گروه از نظر میزان بروز خونریزی گوارشی تفاوت معنیدار نشان ندادند و یک نوزاد در گروه درمانی اول (4%) و 3 نوزاد در گروه درمانی دوم (14%) دچار خونریزی گوارشی شدند. همچنین دو گروه از نظر خونریزی داخل بطنی تفاوت معنیدار آماری نشان ندادند.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که دوز کم در مقایسه با دوز استاندارد ایبوبروفن خوراکی علیرغم عوارض کلیوی کمتر؛ تفاوتی در میزان بسته شدن مجرای شریانی نوزادان نداشته است.
اصغر محمدپوراصل، محمد حسن صاحبی حق، فاطمه رستمی، الهه سیدرسولی، حسین اکبری، مهناز جبرئیلی، ماهنی موسوی پور شیری فرد، سارا ایمان پور،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : رشد کودکان در دو سال اول زندگی با عواملی نظیر مشخصات دموگرافیک، مراقبتهای دوران بارداری و وضعیت تغذیه ارتباط دارد. این مطالعه به منظور تعیین عوامل مرتبط با رشد نامطلوب کودکان 6 تا 24 ماهه در شهر تبریز انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد شاهدی 233 کودک با رشد نامطلوب (گروه مورد) و 412 کودک با رشد مطلوب (گروه شاهد) به صورت غیرتصادفی از پنج مرکز بهداشتی و درمانی طی سال 1386 بررسی شدند. پرسشنامهای شامل سؤوالاتی در خصوص مشخصات دموگرافیک، سابقه باروری و وضعیت تغذیه کودک از طریق مصاحبه با مادران کودکان تکمیل گردید. ارتباط عوامل مختلف با رشد نامطلوب کودکان با استفاده از رگرسیون لجستیک در نرمافزارهای SPSS-14 و EPI-Info 2000 تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بیمار شدن کودک در فاصله دو نوبت مراجعه (OR=4.23, 95% CI: 2.95-6.07, P<0.001)، ناخواسته بودن بارداری (OR=1.87, 95% CI: 1.20-2.93, P<0.006) ، جنس مؤنث (OR=1.51, 95%CI: 1.05-2.17, P<0.025) ، وزن کم هنگام تولد (OR=1.0, 95% CI: 0.99-1.01, P<0.097) و داشتن اختلاف خانوادگی (OR=1.22, 95% CI: 1.01-1.47, P<0.045) با رشد نامطلوب کودکان ارتباط داشت. نتیجهگیری : با توجه به یافتههای این مطالعه استفاده از روشهای مطمئن پیشگیری از بارداری و کمک به کاهش بارداریهای ناخواسته، آموزش والدین در باره تغذیه کودکان بهویژه در دوران بیماری کودکان و ارائه مشاوره در کاهش اختلاف خانوادگی برای ارتقای سلامت کودکان پیشنهاد میگردد.
دکتر سکینه محمدیان، حمیرا خدام، دکتر محیا کاوه،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : چاقی دوران کودکی به سبب اثرات نامطلوب بر سلامت جسمی و روانی کودکان و عوارض جدی بر زندگی بزرگسالی از نگرانیهای مهم سلامت عمومی به حساب میآید. مطالعه حاضر به منظور تعیین برخی عوامل مرتبط با چاقی و افزایش وزن دختران مدارس راهنمایی شهر گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی مقطعی با روش طبقهای تصادفی شده؛ 844 دختر 13-11 ساله از بین مدارس راهنمایی شهر گرگان طی سالهای 85-1384 انتخاب شدند. قد، وزن، سن، نمایه توده بدنی، اطلاعات فردی دختران، مدت تماشای تلویزیون، سطح فعالیت بدنی، دفعات مصرف تنقلات حین تماشای تلویزیون به مدت یک هفته توسط والدین در پرسشنامهای ثبت گردید. در پایان هفته پرسشنامهها جمعآوری و دادهها با کمک نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای آماری کایاسکوئر و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها : متوسط نمایه توده بدنی دختران 4.6+-19.7 کیلوگرم بر مترمربع بود و 6.3 درصد دختران چاق و 14.7 درصد آنان دچار افزایش وزن بودند. شیوع چاقی و افزایش وزن دختران در قومیت فارس بیش از سایر گروههای قومی بود (P<0.05). متوسط زمان مشاهده تلویزیون 0.97+-2.35 ساعت بود. علیرغم این که مدت ساعات تماشای تلویزیون در دختران چاق و مبتلا به افزایش وزن بیش از سایرین بود؛ اما اختلاف آماری معنیدار نبود. عادت به مصرف مواد غذایی حین تماشای تلویزیون و دفعات و مدت فعالیت بدنی به طور معنیداری با چاقی و افزایش وزن ارتباط داشت (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کمبود فعالیتهای بدنی و رفتار تغذیهای نامناسب از عوامل مرتبط با چاقی و افزایش وزن دختران 13-11 ساله در گرگان میباشد.
دکتر مرضیه حیدرزاده، دکتر زیبا مسیبی، دکتر امیرحسین موحدیان، دکتر فیروزه روناسیان، سیدغلامعباس موسوی، ایمان غفارپسند، سیدشهاب الدین ایزدی، الهام نظر،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : آسم شایعترین بیماری مزمن دستگاه تنفسی در طی دوران کودکی بوده و در حدود 8/4 میلیون کودک را در سراسر جهان در گیر کرده است. از طرفی شیوع و بروز این بیماری همچنان در حال افزایش میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دستگاه پیکفلومتری در کیفیت زندگی کودکان مبتلا به بیماری آسم انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 80 کودک 7 تا 15 ساله مبتلا به بیماری آسم مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهیدبهشتی کاشان طی سال 1388 مطالعه شدند. پرسشنامه Susan Sylvia که سه قسمت اصلی داشت؛ برای هر کودک تکمیل گردید. سؤوالات در هر سه قسمت دارای 3 گزینه بود. 5 سؤال در زمینه محدودیت فعالیت، 13 سؤال در مورد نشانههای بیماری و 6 سؤال در زمینه عملکردهای هیجانی بود. به هر سؤال بین 1 تا 3 امتیاز تعلق گرفت و امتیاز کلی بین 23 تا 69 بود. سپس به آزمودنیها آموزش داده شد که هر روز سه بار PEFR خود را با استفاده از دستگاه پیکفلومتری اندازهگیری و پس از هر بار استفاده، تصمیم درمانی جدیدی مطابق با نتیجه به دست آمده اخذ نمایند. پس از گذشت 3 ماه از زمان تحویل دستگاه و مراجعه مجدد به درمانگاه؛ پرسشنامه برای آنها تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمون تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی کودکان مبتلا به بیماری آسم 2.75+-8.82 سال بود. 33 نفر (41.3%) دختر و بقیه پسر بودند. میانگین امتیاز در قسمت کیفیت عملکردهای هیجانی کودکان مبتلا به آسم مورد مطالعه قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 3.07+-13.1 و بعد از استفاده 3.7+-14.35 به دست آمد (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت محدودیت در فعالیتها قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 1.57+-7.33 و بعد از استفاده 0.67+-8.47 تعیین گردید (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت نشانههای بیماری قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 5.13+-28.81 و بعد از استفاده 5.62+-32.02 بود (P<0.05). در نهایت امتیاز کلی کیفیت زندگی در این کودکان افزایش معنیداری را بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتر نسبت به قبل از آن نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده افزایش کیفیت عملکردهای هیجانی، کاهش محدودیت در فعالیتها و کاهش نشانههای بیماری آسم در کودکان بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتری بود. لذا این روش مفید در برنامه مدیریت بیماران مبتلا به آسم به خصوص کودکان پیشنهاد میگردد.
دکتر مهریار مهرکش، دکتر سکینه محمدیان، مصطفی قربانی، دکتر سمیرا عشقی نیا، دکتر نینا شفا،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم متابولیک دربرگیرنده مجموعه عواملی است که به عنوان عوامل خطرساز برای ابتلاء به بیماریهای قلبی عروقی و دیابت نوع دوم محسوب میشوند. تعیین شیوع این سندرم و اختلالات منسوب به آن از جمله فشارخون بالا، اختلال متابولیسم گلوکز، دیسلیپیدمی و چاقی مرکزی در سنین کودکی و نوجوانی به پیشگیری و درمان به موقع این اختلالات و کاهش عوارض ناتوان کننده و مرگبار ناشی از آن در آینده کمک میکند. این مطالعه به منظور تعیین شیوع سندرم متابولیک و اجزای تشکیل دهنده آن در نوجوانان شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 450 نوجوان 15 تا 17 ساله (225 دختر و 225 پسر) دبیرستانهای شهر گرگان طی سال 1388 با نمونهگیری به روش تصادفی انجام شد. معیار تشخیص سندرم متابولیک وجود سه مورد یا بیشتر از پنج معیار دور کمر مساوی یا بیش از صدک 90 براساس سن و جنس، افزایش فشارخون سیستولیک و دیاستولیک مساوی یا بیشتر از صدک 90 براساس سن، جنس و قد، میزان قندخون مساوی یا بیش از 100 میلیگرم در دسیلیتر، تریگلیسرید مساوی یا بیش از 110 میلیگرم در دسیلیتر، HDL کمتر یا مساوی 40 میلیگرم در دسیلیتر بود. اطلاعات تنسنجی شامل قد، وزن و دورکمر ثبت و اندازهگیری فشارخون از بازوی راست انجام شد. نمونه خون وریدی ناشتا برای آزمایشهای بیوشیمیایی جمعآوری گردید. دادهها توسط نرمافزار SPSS-16 و آزمونهای توصیفی (شیوع و فاصله اطمینان 95 درصد)، آزمون تحلیلی کایاسکوئر و رگرسیون لجستیک تک متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : شیوع کلی سندرم متابولیک 3.3% (95% CI: 1.8-5.4) تعیین شد. علیرغم این که شیوع سندرم در پسران (4.9%) و در دختران (1.8%) بود؛ اما این اختلاف از لحاظ آماری معنیدار نبود. از بین کل افراد 54.6% (95% CI: 49.93-59.33) مبتلا به 1 یا 2 اختلال متابولیک بودند. شایعترین اختلال متابولیک در هر دو جنس افزایش تریگلیسرید (27.6% در پسران و 52.4% در دختران) بود. همچنین پایین بودن HDL (17.3%) و چاقی شکمی (7.6%) به ترتیب در پسران و دختران شیوع بیشتری داشت. کمترین شیوع در پسران مربوط به چاقی شکمی (0.9%) و در دختران افزایش فشارخون (3.1%) بود.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شیوع سندرم متابولیک در نوجوانان 17-15 ساله شهر گرگان کمتر از شیوع آن در سایر نقاط کشور است؛ اما شیوع چاقی بیشتر از دیگر مناطق میباشد. با توجه به ابتلای بیش از نیمی از جمعیت مورد مطالعه به یک یا دو اختلال متابولیک، پیگیری درازمدت این افراد پیشنهاد میگردد.
بهروز ابراهیم زاده کر، دکتر ناصر کلانتری، محمدجواد کبیر، دکتر علیرضا ابدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : باتوجه به گذر تغذیهای ایران، چاقی دوران کودکی در کنار سوءتغذیه پروتئین - انرژی در حال گسترش است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه نوع تغذیه تا 6 ماهگی و طول دوره شیردهی با شیوع چاقی در کودکان 24تا 59 ماهه شهرستان بندرترکمن انجام گردید.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 343 کودک 24تا 59 ماهه با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی متناسب با حجم از روی آخرین فهرست موجود در خانههای بهداشت تحت پوشش مراکز بهداشتی شهرستان بندرترکمن طی سال 1385 انتخاب شد. چاقی (بالا بودن z-score وزن به قد) بر مبنای بیشتر از 2+ انحراف معیار استاندارد بررسی مرکز ملی سلامت آمریکا تعریف گردید. دادهها از طریق مصاحبه حضوری با مادران و اندازهگیری قد و وزن کودک در پرسشنامه ثبت شد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای آماری کایاسکوئر، تست دقیق فیشر، پیرسون و آنالیز رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها : در این مطالعه 6.4% کودکان چاق بودند. طول دوره شیردهی با امتیاز z-score وزن برای قد کودکان همبستگی معنیدار و معکوس داشت (r= -0.158, P=0.003). چاقی کودکان با تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6ماهگی، 5.1% بود؛ در حالی که 15.2% کودکان با تغذیه غیر از شیر مادر چاق بودند و این تفاوت معنیدار بود (P=0.01) (کای دو 6.68). طول دوره شیردهی میبایست حداقل 18 ماه باشد تا اثر معنیداری در کاهش چاقی داشته باشد (P=0.005) (کای دو 7.923). در نهایت آنالیز رگرسیون لجستیک نیز نشان داد که طول دوره شیردهی بیشتر از 18 ماه باعث کاهش 64 درصدی شانس احتمال ابتلا به چاقی میشود (Exp(beta)= -0.36, P=0.028). با توجه به این که اکثر ساکنین بندرترکمن از قوم ترکمن میباشند؛ 95 درصد کودکان از قوم ترکمن بودند.
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6 ماهگی و دوره شیردهی بیش از 18 ماه در کاهش خطر چاقی کودکان نقش بارزی دارد.
دکتر حسن بزم آمون، دکتر ایرج صدیقی، دکتر حسین اصفهانی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : سفتریاکسون به طور نسبتاً گسترده در درمان عفونتهای کودکان بهکار میرود و استفاده از آن ممکن است با عوارضی همراه باشد. این مطالعه به منظور تعیین تغییرات سونوگرافیک کیسه صفرا به دنبال مصرف داروی سفتریاکسون در کودکان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 60 کودک بستری یک ماهه تا 12 ساله (10 پسر و 50 دختر)، در بخش کودکان بیمارستان بعثت همدان طی سال 1386 انجام گرفت. سونوگرافی اولیه قبل از شروع سفتریاکسون و سونوگرافی مجدد پنج روز پس از شروع درمان انجام شد. در صورت وجود یافتههای غیرطبیعی (sludge یا سنگ صفراوی)، سونوگرافیهای مجدد هفتهای 2 بار در 2 هفته اول و سپس هر هفته یک بار تا از بینرفتن این تغییرات انجام شد. یافتهها : از 60 بیمار مورد مطالعه در10 نفر (16.5 درصد) تغییرات کیسه صفرا مشاهده شد. تمام بیماران با تغییرات صفراوی فاقد علائم بالینی بودند. 8 مورد از تغییرات (80 درصد) شامل سنگ و 2 مورد (20 درصد) شامل sludges صفراوی بود. طولانیترین زمان از بینرفتن این عارضه، 16 روز بعد از ایجاد آن بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که میزان بروز سنگ یا sludge صفراوی در جریان درمان با سفتریاکسون حدود 16.5 درصد و تقریباً مشابه سایر مطالعات میباشد.
دکتر نسرین خالصی، دکتر نسترن خسروی، دکتر مهران حقیقی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به فراوانی احتمالی نقص آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز (G6PD) در ایران، غربالگری وسیع نوزادان در بدو تولد از طریق آزمایش خون بند ناف مطرح میباشد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی نقص آنزیم G6PD در نوزادان متولد شده در بیمارستان اکبرآبادی تهران و همچنین ارتباط بین کمبود G6PD با جنس نوزاد، بروز زردی، همولیز و کمخونی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی نمونه خون بندناف 450 نوزاد (245 پسر و 205 دختر) متولد شده در بیمارستان اکبرآبادی تهران در سالهای 88-1387 انجام شد. اطلاعات شامل جنس نوزاد، سن حاملگی، بروز زردی، همولیز و کمخونی در پرسشنامه ثبت شد و در روزهای بعد تا هنگام ترخیص، نوزادان از لحاظ بروز زردی معاینه شدند. آزمایش G6PD به روش Fluorecsent Spot Test (FST) انجام گردید. این نوزادان از لحاظ زردی مورد مراقبت بیشتری قرار گرفتند و همچنین فعالیت آنزیم آنها به روش اسپکتروفوتومتری تعیین شد. یافتهها : از 450 نوزاد مورد مطالعه، نقص آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز در 9 نوزاد (8 پسر و 1 دختر) مشاهده گردید. فراوانی نقص آنزیم در این مطالعه 2درصد (3.3 درصد در پسرها و 0.5 درصد در دخترها) تعیین شد. از 9 نوزاد شناسایی شده 6 نوزاد (66.7درصد) دچار زردی نوزادی شدند. 4 نوزاد با نوردرمانی و 2 نوزاد با تعویض خون درمان شدند. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که نقص آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز در پسران شیوع بیشتری دارد. لذا غربالگری وسیع نوزادان پسر در بدو تولد از طریق آزمایش خون بندناف توصیه میگردد.
دکتر مهشید احمدی، دکتر سیدمحمد موسوی، دکتر فهمیه جهانفر،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : هپاتیت B شایعترین عفونت ویروسی مزمن و نهمین علت مرگ و میر کودکان در دنیا است. لذا پیشگیری از این عفونت از طریق واکسیناسیون اهمیت دارد. این مطالعه به منظور مقایسه عیار پادتن متعاقب دریافت واکسن هپاتیت B در کودکان 15-12 و 24-21 ماهه انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 186 کودک در دو گروه سنی 15-12ماهه و 24-21ماهه مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان کودکان بندرعباس در سه ماهه اول سال 1388 انجام شد. کودکان سابقه هپاتیت B نداشتند و HBsAg مادرشان منفی بود. سابقه دریافت ایمونوگلوبین هپاتیت B ، خون یا فرآوردههای خونی نداشتند و به بیماریهای نقص ایمنی مبتلا نبودند. کودکان طبق برنامه واکسیناسیون کشوری، سه نوبت واکسن هپاتیت B دریافت کرده بودند. عیار پادتن هپاتیت B به روش ELISA اندازهگیری و مقادیر بالاتر از IU/ml 10 به عنوان سطح ایمنی مطلوب در نظر گرفته شد. مشخصات کودک از قبیل سن، جنس، وزن هنگام تولد، مدت تغذیه با شیرمادر و سن حاملگی مادر ثبت گردید. دادهها بااستفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون آماری t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : عیار پادتن هپاتیت B کودکان 15-12 ماهه (231 mIu/ml) به طور معنیداری از کودکان 24-21 ماهه (142.9 mIu/ml) بیشتر بود (P<0.05). اختلاف بارزی از نظر عیار پادتن بین دو جنس مشاهده نشد. اختلاف بین عیار پادتن در وزنهای مختلف هنگام تولد کودکان و یا سنهای مختلف حاملگی معنیدار نبود. از نظر عیار پادتن بین کودکان تغذیه شده با شیر مادر تا یک سالگی با شیر مادر و کودکان تغذیه شده با شیرخشک؛ تفاوت آماری معنیداری وجود نداشت. در گروه سنی 15-12 ماهه، 4 نفر (4.34%) عیار کمتر از 10mIU/ml و 88 نفر (95.65%) عیار بالای 10 mIU/ml داشتند. همچنین در گروه سنی 24-21 ماهه 20 نفر (20.8%) عیار زیر10mIU/ml و 74 نفر (78.72%)، عیار بالای 10 mIU/ml داشتند که اختلاف نسبت ایمن بودن در دو گروه از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که اثر حفاظتی واکسن شش ماه پس از دریافت آخرین دوز واکسن کاهش مییابد.
جعفر حسن زاده، رسول محمدی، عبدالرضا رجایی فرد،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : دلایل ابتلا به سرطان خون (Leukemia) که یکی از شایعترین بدخیمیهای کودکان است؛ تا حدود زیادی ناشناخته مانده است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل موثر بر لوسمی لنفوبلاستیک حاد (Acute Lymphoblastic Leukemia: ALL) کودکان استان فارس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی 141 کودک زیر 18 سال مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد تحت شیمیدرمانی در بخش هماتولوژی – انکولوژی بیمارستان شهیدفقیهی شیراز و 141 کودک سالم ساکن استان فارس در سال 1388 انجام شد. کودکان براساس سن، جنس و محل اقامت همسان شدند. متغیرهای سن، رتبه تولد، سن مادر هنگام تولد کودک، سطح سواد والدین، شغل پدر یکسال قبل از ابتلا کودک، وزن هنگام تولد نوزاد، تعداد برادر و خواهر، سابقه نگهداری از حیوانات خانگی (سگ و گربه)، سابقه حضور در مهدکودک، سابقه سرطان خون در اقوام درجه یک، سابقه سقط مادر قبل از تولد کودک و سابقه رادیوگرافی در دوران جنینی کودک مورد بررسی قرار گرفتند. برای تعیین رابطه متغیرها و خطر ابتلا به ALL ، نسبت شانس (OR) با حدود اطمینان 95درصد از طریق رگرسیون لجستیک شرطی محاسبه شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون Chi-Square تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : دارا بودن شغل کشاورزی پدران گروه مورد (17 درصد) و شاهد (5.7%) اختلاف آماری معنیداری نشان داد (P<0.01). رتبه تولد سوم و بیشتر کودک (OR=5.939, 95%CI=2.646-13.331, P<0.01) ، سابقه نگهداری از سگ یا گربه (OR=2.582, 95%CI=1.265-5.269, P<0.009) و سابقه سرطان خون در اقوام نزدیک (OR=3.5, 95%CI=1.252-10.633, P=0.027) بهطور معنیداری با خطر ابتلا به سرطان خون در کودک رابطه نشان دادند. هیچ رابطه آماری معنیداری بین وزن هنگام تولد کودک، سن مادر هنگام حاملگی، تعداد برادر و خواهر و سابقه رادیوگرافی در دوران جنینی کودک و خطر ابتلا به سرطان خون مشاهده نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کشاورز بودن پدر کودک، افزایش رتبه تولد، نگهداری
مهشید احمدی، سیدمحمد موسوی، سمیرا ذاکری،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت ویروسی دستگاه تنفسی فوقانی و مصرف داروهای سرماخوردگی در کودکان بسیار شایع است. استفاده از این داروها نه تنها اثری در بهبود بیماری ندارد؛ بلکه با عوارض جانبی زیادی در این گروه همراه است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر عسل با دیفنهیدرامین در تسکین سرفه کودکان دو تا پنج ساله با عفونت ویروسی دستگاه تنفسی فوقانی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 126 کودک (60 پسر و 66 دختر) 5-2 ساله با عفونت ویروسی دستگاه تنفسی فوقانی آورده شده به درمانگاه کودکان بیمارستان شریعتی بندرعباس در سال 1389 انجام شد. بیماران با نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. کودکان از نظر خصوصیات پایه مانند سن، جنس، مدت زمان بیماری، سابقه واکسیناسیون، وزن، رشد، حال عمومی و معاینات قلبی ریوی یکسان بودند. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 63 نفری دریافت کننده (سه بار در روز و دوز سوم یک ساعت قبل از خواب شبانه) عسل و شربت دیفنهیدرامین (mg/kg 5) قرار گرفتند. دو روز بعد معاینه مجدد انجام گردید و تعداد و شدت سرفه طی شب و روز بررسی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-19 ، independent t-test و chi-square test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها :. میانگین و انحراف معیار سن کودکان گروه مصرف کننده عسل 11.39±45.21 ماه و گروه مصرف کننده دیفنهیدرامین 11.95±43.98 ماه بود. تعداد و شدت سرفههای شبانه در 97.4% از گروه دریافت کننده عسل نسبت به گروه دریافت کننده دیفنهیدرامین (58.7%) کاهش نشان داد (P<0.02). همچنین تعداد و شدت سرفههای روزانه نیز در 84.1% از گروه دریافت کننده عسل در مقایسه با گروه دریافت کننده دیفنهیدرامین (58.7%) کاهش یافت (P<0.01). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که عسل در تسکین سرفه ناشی از عفونت ویروسی دستگاه تنفسی فوقانی در کودکان 5-2 ساله در مقایسه با دیفنهیدرامین مؤثرتر است.
مهین روزی طلب، بیژن محمدی، صدیقه ابراهیمی، عزیزالله پورمحمودی، جان محمد ملکزاده، کرامت اله زندی قشقایی، مرجان مردانی حموله،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع ناهنجاریهای لوله عصبی براساس نژاد، موقعیت جغرافیایی و عوامل مستعد کننده دیگر در هر ناحیه متفاوت است. این مطالعه ده ساله به منظور تعیین شیوع ناهنجاریهای لوله عصبی و عوامل خطرزای مرتبط با آن در یاسوج انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی نوزادان متولد شده در زایشگاه بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج طی سالهای 89-1380 انجام شد. گروه مورد شامل 78 نوزاد با ناهنجاریهای لوله عصبی از بین 36755 نوزاد متولد شده انتخاب گردید و 78 نوزاد سالم که در همان مدت و در همان بیمارستان بهدنیا آمدند؛ به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. اطلاعات توسط چک لیست ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-19 و آزمونهای آماری Chi-Square، رگرسیون لجستیک و نسبت شانس (OR) تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : شیوع ناهنجاریهای لوله عصبی 12/2 در هزار تولد زنده تعیین شد. در 59 نوزاد (75.65%) آنانسفالی و در 19 نوزاد (24.35%) اسپینابیفیدا مشاهده شد. نسبت جنسی ناهنجاری دختران به پسران 1.5 تعیین شد. بیشترین موارد ناهنجاریهای لوله عصبی در مادران رده سنی 36-27 سال (53.85%) یافت شد. تفاوت آماری معنیداری بین تعداد حاملگی و تعداد سقط بین دو گروه مورد و شاهد یافت نشد. 10 مادر (12.8%) از گروه مورد و 7 مادر (8.97%) از گروه شاهد سابقه مصرف دخانیات (قلیان) داشتند که از نظر آماری تفاوت معنیداری نشان نداد. 52 مادر (66.7%) از گروه مورد و 30 مادر (38.5%) از گروه شاهد سابقه عدم مصرف اسیدفولیک داشتند (CI95%: 1.4-6.15, OR=2.93, P<0.001). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شیوع ناهنجاریهای لوله عصبی در یاسوج نسبتاً بالا بوده و عدم مصرف اسیدفولیک توسط مادران 2.93 برابر خطر ابتلا به ناهنجاری را میافزاید.
ناهید مسعودپور، فاطمه عرب بنی اسد، آزاده جعفری،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : ناهنجاری مادرزادی به تغییر دائمی که قبل از تولد توسط یک اختلال تکاملی با منشا درونی در ساختمانهای بدن ایجاد شده اطلاق میگردد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و الگوی ناهنجاریهای ظاهری مادرزادی نوزادان زنده متولد شده در رفسنجان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 6089 نوزاد زنده متولد شده در مرکز آموزشی درمانی نیک نفس دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان طی سالهای 87-1386 انجام شد. نوع ناهنجاری بزرگ و کوچک براساس معاینه بالینی نوزاد توسط متخصصین اطفال در پرسشنامه ثبت شد. یافتهها : 179 مورد حداقل دارای یک ناهنجاری کوچک یا بزرگ بودند. شیوع ناهنجاری مادرزادی 2.93% تعیین شد. بیشترین میزان ناهنجاری در سیستم عضلانی-اسکلتی (43.5%) و سپس در سیستم ادراری-تناسلی (22.9%) و سیستم قلبی (15.08%) مشاهده شد. بین ناهنجاری مادرزادی و سن تولد و مصرف دارو توسط مادر تفاوت آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : بیشترین ناهنجاری ظاهری مادرزادی در سیستم عضلانی- اسکلتی مشاهده گردید.
محمد سبحانی شهمیرزادی، میلاد فدایی، احسان علائی، فاطمه قاسمی کبریا، غلامرضا روشندل، فائزه سلامت،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:یکی از علل شایع درد شکم کودکان، یبوست است و مصرف شیر گاو به عنوان یکی از علتهای آن مطرح است. این مطالعه به منظور تعیین اثر حذف شیر گاو از رژیم غذایی کودکان مبتلا به یبوست مزمن انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 80 کودک مبتلا به یبوست مزمن انجام شد. بیماری با استفاده از معیار Rome-III تشخیص داده شد. به مدت سه هفته شیر گاو از رژیم غذایی کودکان حذف و پس از آن علایم بالینی کودکان بررسی شد. یافتهها :33.8%درصد کودکان به درمان قطع کوتاه مدت شیر گاو از رژیم غذایی پاسخ مثبت دادند. فراوانی پاسخ به درمان در کودکانی که یبوست آنان از سن زیر 2 سالگی (52.6%) شروع شده بود؛ به طور معنیداری از کودکان با سابقه یبوست از سن بالای 2 سال (16.6%) بیشتر بود (P<0.05). میزان پاسخ به درمان با جنس کودک و میزان مصرف شیر گاو رابطه آماری معنیداری نداشت. نتیجهگیری : حذف شیر گاو از رژیم غذایی باعث بهبود یبوست مزمن کودکان گردید.
حسین عماد ممتاز، مرجان رحیمی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:هماچوری یکی از علل شایع ارجاع کودکان به درمانگاه ارولوژی و نفرولوژی است. علل هماچوری در کودکان طیف وسیعی از بیماریها، از علل خوشخیم تا تهدیدکننده حیات را شامل میشود. این مطالعه به منظور تعیین علل هماچوری در شیرخواران و کودکان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی- مقطعی روی 200 شیرخوار، کودک و نوجوان یک ماهه تا 18 ساله (131 دختر و 69 پسر) با شکایت هماچوری انجام شد. بیماران با انجام آزمایش ادرار، کشت ادرار، بررسی نمونه تصادفی ادرار از نظر میزان کلسیم، کراتینین، اسیداوریک و سونوگرافی شکم ارزیابی شدند. یافتهها : هماچوری میکروسکوپی و آشکار به ترتیب در 79.5% و 20.5% از کودکان مشاهده شد. هماچوری در 74 بیمار (37%) ایدیوپاتیک بود. سنگهای سیستم ادراری (18%)، عفونت ادراری (15.5%)، هایپرکلسیوری (13%)، هایپریوریکوزوری (10%)، ناهنجاریهای سیستم ادراری (5.5%) و گلومرولونفریت (1%) به ترتیب از علل هماچوری شناخته شدند. نتیجهگیری : هماچوری در 56% از بیماران به سه علت شایع سنگ، عفونت ادراری و کریستالوری بود.
عبدالرسول علایی، حسن کرمی، سهیلا شاه محمدی، ضحی مهرارا،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت مجاری ادراری دومین عفونت شایع باکتریال در کودکان است. عوامل خطر متعددی از جمله یبوست برای عفونت مجاری ادراری وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین رابطه قطر رکتوم و یبوست با عفونت ادراری در کودکان 2 تا 12 ساله انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد – شاهدی 40 کودک 2 تا 12 ساله مبتلا به عفونت مجاری ادراری و 40 کودک سالم از نظر خصوصیات دموگرافیک، قطر رکتوم با استفاده از سونوگرافی، علایم و مدت زمان ابتلا مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. یافتهها : یبوست در 25 کودک (62.5%) از گروه مورد و 7 کودک (17.5%) از گروه شاهد وجود داشت (P<0.05). قطر عرضی رکتوم گروه مورد (47.64 mm) در مقایسه با گروه شاهد (26.48 mm) افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : با توجه به نتایج این مطالعه مبنی بر افزایش قطر عرضی رکتوم کودکان مبتلا به عفونت ادراری در مقایسه با کودکان سالم، استفاده از سونوگرافی به عنوان روشی قابل اعتماد در رد یا تایید یبوست همزمان در مبتلایان به عفونت ادراری پیشنهاد میگردد.
آرزو میرفاضلی، نفیسه کاویانی، محمدعلی وکیلی، حمیدرضا تجری، محمدجعفر گلعلی پور،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : کریپتورکیدیسم یک نقص تکاملی است که در آن یک یا هر دو بیضه به اسکروتوم نمیرسند. این مطالعه به منظور تعیین الگو و عوامل خطرساز در وقوع کریپتورکیدیسم در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه کوهورت 2851 نوزاد پسر از نظر ابتلا به ناهنجاری مادرزادی کریپتورکیدیسم بررسی شدند. سن مادر، شغل مادر، اعتیاد مادر، محل سکونت ، اشتغال مادر در مزارع، قومیت، وزن نوزاد و مچوریتی نوزاد در پرسشنامهای ثبت شد. نوزادان ناهنجار از نظر نزول یا عدم نزول بیضهها به مدت یک سال پس از تولد پیگیری شدند. یافتهها : میزان بروز ناهنجاری کریپتورکیدیسم در بدو تولد 18.9 در 1000 تولد تعیین شد. میزان بروز کریپتورکیدیسم یکطرفه و دوطرفه به ترتیب 11.7 در 1000 تولد و 7.1 در 1000 تولد تعیین گردید. میزان بروز کریپتورکیدیسم در نوزادان پرهترم (30 در 1000 تولد) بهطور معنیداری بیشتر از نوزادان ترم (20 در 1000 تولد) و نوزادان پستترم (11.4 در 1000 تولد) بود (P<0.05). وزن نوزادان با کریپتورکیدیسم یکطرفه (537±3024 gr) در مقایسه با نوزادان سالم (489±3253 gr) بهطور معنیداری کمتر بود (P<0.05). میزان بروز ناهنجاری کریپتورکیدیسم به صورت غیرمعنیداری در قومیت ترکمن (10در هزار تولد) نسبت به قومیت فارس (21 در هزار تولد )و سیستانی (23 در هزار تولد)کمتر بود. باتوجه به پیگیری یکساله بیضه 41 نوزاد (77.3%) بدون مداخله دارویی و جراحی به درون کیسه بیضه بازگشته بود. نتیجهگیری : وزن کم بدو تولد، پرهمچوریتی و قومیت از عوامل خطر مهم بروز کریپتورکیدیسم در گرگان تعیین شدند.
آرزو میرفاضلی، احمد محمدی پور، علی بقائیان، اکرم ثناگو، مهین نوملی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : مقعد بسته از ناهنجاریهای شایع آنورکتال است که با ناهنجاریهای دیگر همراه است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ناهنجاریهای همراه مقعد بسته در گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی پرونده همه نوزادان بستری با تشخیص مقعد بسته (40 نوزاد شامل 24 پسر و 16 دختر) در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان در سالهای 89-1385 بررسی شد. ناهنجاریهای همراه با مقعد بسته برای هر نوزاد ثبت شد. یافتهها : از 40 نوزاد با مقعد بسته، 23 نوزاد (57.5%) ناهنجاری همراه داشتند. بیشترین ناهنجاریهای همراه شامل ناهنجاریهای ادراری – تناسلی (65.2%)، قلبی (47.8%)، گوارشی (13%) و سیستم اسکلتی – عضلانی (8.7%) بود. نتیجهگیری : ناهنجاریهای همراه در نوزادان با مقعد بسته در منطقه گرگان از شیوع بالایی در مقایسه با مطالعات دیگر برخوردار است.
حسین هراتی پور، بهروز یحیایی، حدیثه جهان پور،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : مسمومیت یکی از شایعترین علل مراجعه به اورژانس بیمارستانها در بسیاری از کشورهاست. بروز انواع مسمومیتها براساس ویژگیهای فرهنگی و اقتصادی جوامع مختلف متفاوت است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل ایجاد کننده مسمومیت در کودکان مراجعه کننده به اورژانس بیمارستانهای شاهرود انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی به صورت مقطعی روی 201 کودک زیر 12 سال مراجعه کننده به بیمارستانهای امامحسین (ع) و فاطمیه و خاتم الانبیاء شاهرود به دلیل مسمومیت از فروردین ماه 1390 تا پایان اسفند ماه 1391 انجام شد. چکلیستی حاوی اطلاعات دموگرافیک، اطلاعات مربوط به علت و عامل مسمومیت، علایم بالینی، مدت زمان بستری و نتیجه آن تکمیل شد.
یافتهها : شایعترین ماده مصرفی اپیوم (51.2%) بود و متادون شایعترین ماده مصرفی در میان اپیومها بود. در 180 کودک (89.6%) به طور اتفاقی و در 21 کودک (10.4%) توسط والدین یا اطرافیان تجویز شده بود. 15 کودک (7.5%) فاقد علامت بودند. 11 کودک (5.5%) با علایم عصبی – تنفسی، 93 کودک (46.3%) با علایم بالینی عصبی و 26 کودک (12.9%) با علایم گوارشی، 19 کودک (9.5%) با علایم گوارشی – تنفسی و 22 کودک (10.9%) با ضعف و بیحالی مراجعه کرده بودند و 2 کودک فوت نمودند. ارتباط آماری معنیداری بین علت مسمومیت و سن و نیز بین سطح تحصیلات والدین و نوع مسمومیت و بین نوع مسمومیت و محل سکونت وجود داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : شایعترین علت مسمومیت در میان کودکان مصرف مواد اپیوئیدی بود.