13 نتیجه برای معده
حمیدرضا جوشقانی، اسماعیل کوچکی شلمانی، رضا امینی، پوپک درخشنده، عبدالوهاب احسانی زنوز، محمد شعبانی، مریم کدیور،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: آدنوکارسینوهای معده دومین سرطان شایع پس از سرطان ریه در جهان است. سالانه حدود 755500 مورد جدید شناسایی می شود. تقریباً 12 درصد کل مرگ و میر ناشی از سرطان در اثر سرطان معده است. یکی از مهم ترین ژنهایی که در ممانعت از بروز سرطان اهمیت دارد ژن p53 است که در تنظیم چرخه سلولی نقش دارد. در برخی از سرطان ها تا 50 درصد موارد در ژن p53 جهش دیده می شود که حدود 87 درصد موارد جهش ها در اگزون های 5 تا 8 هستند. این مطالعه به منظور تعیین جهش های ژن p53 در سرطان معده به روش PCR- SSCP انجام گردید. مواد و روش ها: طی سال 1381، 44 نمونه بیوپسی از بیماران سرطان معده از سه مرکز بیمارستانی در تهران تهیه و مشخصات دموگرافیک بیماران مشخص و نمونه های بیماران به روش PCR- SSCP جهت تعیین جهش های ژن p53 مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه از 44 بیمار مبتلا به سرطان معده، 31 نفر مرد و 13 نفر زن با میانگین سنی 60.8 سال (از 34 سال تا 84 سال) بودند. بر اساس نوع سرطان 36 مورد از نوع روده ای (81.8 درصد) و 5 مورد (11.4 درصد) از نوع منتشر بودند. سه مورد با اطلاعات موجود در هیچ یک از دو گروه فوق قرار نگرفت. پس از انجام PCR- SSCP در 9 مورد حرکت الکتروفورتیک باندهای نمونه بیماران با نمونه های طبیعی تفاوت داشت. یک جهش در اگزون 5 (11.1 درصد)، 2 جهش در اگزون 6 (22.2 درصد)، 3 جهش در اگزون 7 (33.3 درصد) و 3 جهش در اگزون 8 (33.3 درصد) مشاهده شد. از این 9 جهش 7 مورد مربوط به سرطان از نوع روده ای و 2 مورد از نوع منتشر بود. ارتباط معنی داری بین سن و نوع سرطان مشاهده نگردید. هم چنین ارتباط معنی داری بین نوع سرطان و جنس، بین جنس و جایگاه جهش و هم چنین نوع سرطان و جایگاه جهش دیده نشد. در نوع منتشر 2 جهش در اگزون های 6 و 8 مشاهده گردید و هیچ جهشی در اگزو های 5 و 7 مشاهده نشد. در نوع روده ای در هر چهار اگزون مورد مطالعه جهش دیده شد. نتیجه گیری: در این مطالعه میزان بروز جهش در ژن p53 در سرطان معده 20.5 درصد به دست آمد که بیانگر فراوانی متوسط جهش ژن p53 در جامعه مورد مطالعه است.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر احمد دانش، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان دستگاه گوارش فوقانی (مری و معده) معمولاً در مراحل انتهایی تشخیص داده شده و پیشآگهی آنها در زمان تشخیص بسیار بد میباشد. به دلیل بالا بودن میزان بروز این سرطان در استان گلستان، این مطالعه به منظور بررسی بقای کوتاه مدت (6 و 12 ماهه) بیماران مبتلا به سرطانهای دستگاه گوارش فوقانی در روستاهای استان گلستان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، اطلاعات 121 نفر از ساکنین مناطق روستایی که سرطان مری و معده آنان براساس گزارش آسیبشناسی از فروردین 1382 لغایت شهریور 1383 تشخیص داده شده بود، جمعآوری گردید. پس از مصاحبه حضوری با بیماران یا بستگان آنها، 108 پرسشنامه تکمیل شده در خصوص زمان تشخیص بیماری، عوامل اجتماعی-فردی و بالینی – آسیبشناسی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. میانه بقای بیماران سرطان مری و معده برحسب جنس و گروههای سنی با استفاده از روش آماری کاپلان میر با یکدیگر مقایسه شد. یافتهها : نسبت مرد به زن در بیماران مبتلا به سرطان معده 8/3 به 1 و در سرطان مری 2/1 به 1 بود. بقای شش ماهه و یک ساله در بیماران سرطان مری به ترتیب 76/54 درصد و 2/26 درصد بود. در بیماران مبتلا به سرطان معده بقای شش ماهه 6/66درصد و بقای یکساله 5/37 درصد بود. در آنالیز آماری اختلاف میانه بقای بیماران سرطان مری و معده برحسب گروههای سنی و جنس از نظر آماری معنادار نبود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که علیرغم بالا بودن میزان بروز و شیوع سرطانهای گوارش فوقانی در این منطقه هنوز پیشآگهی بیماران مبتلا درحد بسیار پائینی بوده و نیازمند مداخله و بازنگری در روشهای تشخیصی و درمانی بیماران میباشد.
محمدامین پورحسینقلی، دکتر ابراهیم حاجی زاده، دکتر علیرضا ابدی، آزاده صفایی، بیژن مقیمی دهکردی، دکتر محمدرضا زالی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان معده یکی از سرطانهای عمده در جهان است که همچنان بخش قابل توجهی از آن در مراحل پیشرفته بیماری تشخیص داده میشود. این مطالعه به منظور تحلیل عوامل مرتبط با بقای بیماران مبتلا به سرطان معده با استفاده از مدل رگرسیون لگنرمال انجام پذیرفت.
روش بررسی : در این مطالعه گذشتهنگر به 746 پرونده بیمار مبتلا به سرطان معده که از بهمن 1381 لغایت دیماه 1385 در بخش گوارش بیمارستان طالقانی تهران تحت درمان بودند؛ مراجعه شد و با تماس تلفنی اطلاعات مربوط به بقای بیماران جمعآوری گردید. جنسیت، سن در زمان تشخیص بیماری، سابقه خانوادگی سرطان، اندازه تومور و وجود متاستاز به سایر اندامها به عنوان عوامل دموگرافیک و بالینی به مدل لگنرمال وارد شدند و از خطر نسبی (RR) برای تفسیر نتایج استفاده گردید.
یافتهها : نتایج حاصل از آنالیز تک متغیری نشان داد که خطر نسبی مرگ در بیمارانی که در زمان تشخیص بیماری بیشتر از 45 سال سن داشتند؛ به طور معنیداری بالاتر بود (RR=1.01 95% CI, 1.01-1.03). همچنین در بیماران با تومور بزرگتر از 35 میلیمتر (RR=1.64, 95% CI, 1.07-2.25) و نیز بیمارانی که سرطانشان متاستاز داده بود (RR=2.14, 95% CI, 1.60-2.86) ؛ نتایجی مشابه در آنالیز چندمتغیری برای اندازه تومور (RR=2.04, 95% CI, 1.23-3.33) و متاستاز (RR=2.01, 95% CI, 1.13-3.56) بهدست آمد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تشخیص سرطان معده در سنین پایینتر و مراحل ابتدایی توسعه آن، منجر به افزایش قابل توجهی در میزان بقای بیماران و کاهش خطر نسبی مرگ میگردد.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکتر علی عربعلی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی، ناصر بهنام پور،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطانهای مری و معده از سرطانهای شایع در دنیا و عامل مرگ و میر بالایی در سال میباشد. عوامل خطر و محافظتی متعددی برای این سرطانها تصور شدهاند. یکی از عوامل محافظتی مطرح شده سختی آب آشامیدنی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط سختی آب آشامیدنی با بروز سرطانهای مری و معده در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه اکولوژیک، دادههای منابع آب شهری استان گلستان طی سالهای 84-1383 برای هر شهر بهصورت میانگین گزارش شد. تمامی بیماران تشخیص داده شده ساکن مناطق شهری در طی این مدت وارد مطالعه شدند. تقسیمبندی شهرها به مناطق بروز پایین، متوسط و بالا براساس صدکهای 33 درصد و 66 درصد برای هر کدام از سرطانها انجام شد. برای یافتن روابط موجود از Pearson Correlation Coefficient و مدلهای رگرسیونی استفاده شد. یافتهها : نتایج نشان داد که آب آشامیدنی مناطق شهری استان از آبهای سبک و نسبتاً سخت بوده و در محدوده استاندارد تعریف شده برای آب آشامیدنی قرار دارد. ارتباط معنیداری بین میزان سختی آب آشامیدنی و میزان بروز سرطانهای مری و معده در مناطق مختلف استان وجود نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سختی آب آشامیدنی در سطح اکولوژیک بر بروز سرطان مری و معده در مناطق شهری استان گلستان تأثیری ندارد.
دکتر علیرضا خویی، دکتر جینا خیاط زاده، دکتر علیرضا فاضل، سپیده سالاری بیناباج، مینو گوهری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : ترکیبات قندی سطح سلول و ماتریکس سلول، دارای نقش با اهمیتی در تنظیم میانکنشهای سلول - سلول و سلول - ماتریکس هستند. تغییر قندهای سلولی، یکی از مهمترین وقایع مولکولی است که در طی فرآیند بدخیمی بافتها ایجاد میشود. این مطالعه به منظور بررسی هیستوشیمیایی موکوپلیساکاریدهای سلولی و ارتباط آن با تمایز تومور در کارسینومای مری و معده انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی نمونههای بافتی 80 بیمار شامل 40 بیمار با اسکوآموس سل کارسینومای مری (SCC) و 40بیمار با آدنوکارسینومای معده با تمایزهای مختلف تومور، از بخش آسیبشناسی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی سال 1388 انتخاب گردید. نمونهها با روش آلسینبلو PH 1 و 2.5 برای شناسایی ترکیبات موکوسی سولفاته و کربوکسیله همراه با شاهد مثبت و منفی رنگآمیزی و بررسی میکروسکوپی شدند.
یافتهها : سلولهای پوشش طبیعی و کارسینوم مری در تمایزهای مختلف در PH 1 و 2.5 رنگپذیری منفی داشتند؛ اما سلولهای استرومای طبیعی و توموری واکنش مثبت داشتند. سلولهای غددی طبیعی و سرطانی معده در PH 1 منفی؛ ولی سلولهای غددی طبیعی در PH2.5 مثبت شدند؛ اما سلولهای سرطانی در تمایزهای مختلف پاسخ ضعیفی نشان دادند. سلولهای استرومای طبیعی و توموری معده در در PH 1 و 2.5 مثبت بودند.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که احتمالاً در فرایند سرطانی شدن، تغییر در عملکرد سلولهای پوششی مری از نظر ایجاد ترکیبات موکوسی سولفاته و کربوکسیله پدید نمیآید؛ ولی در سلولهای غددی معده تغییراتی به صورت کاهش ترشح ترکیبات موکوسی کربوکسیله ایجاد میگردد.
قادر جلیل زاده امین، علیرضا یوسفی، مهدی عبدالهی پیربازاری،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : زیره سیاه در طب سنتی ایرانی برای درمان بسیاری از بیماریها از جمله اختلالات دستگاه گوارشی و بهویژه درمان زخمهای معدی کاربرد دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسانس زیره سیاه بر زخم معده القا شده با ایندومتاسین و اتانول در موشهای صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی میزان LD50 موشهای صحرایی بر اساس روش لورک تعیین شد. برای بررسی مسمومیت کوتاهمدت 24 سر موش بهطور تصادفی به 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. در گروههای اول تا سوم به ترتیب غلظتهای 80 ، 125 و 250 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن از اسانس زیره سیاه و در گروه چهارم حجم برابری از توین 80 (2درصد) به مدت 14 روز به موشها خورانده شد. برای سنجش فعالیت ضدزخمی اسانس زیره سیاه موشهای صحرایی در گروههای 6 تایی شامل دریافت کننده توین، دریافت کننده سایمتدین 100 mg/kg/bw ، امپرازول 30 mg/kg/bw و اسانس زیره سیاه با دوزهای 20, 40, 80 mg/kg/bw در دو گروه زخم معده القا شده با ایندومتاسین 100 mg/kg/bw و اتانول خالص یک میلیلیتر قرار گرفتند. یافتهها : مقدار LD50 برابر با 375 mg/kg محاسبه شد. دریافت تک دوز و روزانه در دوزهای مورد بررسی بدون این که تغییری در رفتار، وزن بدن و وزن ارگانهای آنها ایجاد نماید؛ توسط موشها تحمل گردید. در پایان دوره تغییر معنیداری در میزان پروتئین تام، آلانین آمینوتراسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوتراسفراز (AST) مشاهده نگردید. تیمار با اسانس زیره در دوزهای 40, 80 mg/kg/bw توانست شاخص زخم در مدل زخم معده ایجاد شده با ایندومتاسین را بهترتیب به میزان 2.8±27.41 درصد و 1.01±18.02 درصد کاهش دهد (P<0.05). در مدل زخم اتانولی نیز در دوزهای 40, 80 mg/kg/bw میزان مهار زخم بهترتیب 4.3±65.65 درصد و 16±58.42 درصد تعیین شد (P<0.05). شاخص پیشگیری زخم در مدل زخم معده ایجاد شده با ایندومتاسین در تیمار با اسانس زیره در دوزهای 40 و 80 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب 37.98% و 59.21% و در مدل زخم اتانولی در دوزهای 40, 80 mg/kg/bw به ترتیب 12.4% و 22.05% تعیین شد. نتیجهگیری : اسانس حاصل از زیره سیاه بیخطر و به صورت حفاظتی در دوزهای 40, 80 mg/kg/bw توانست زخم معده ایجاد شده را کاهش دهد و این اثر وابسته به دوز بود.
خاتون حیدری، رامین آذرهوش، مهدی فرقاتی فر،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : هلیکوباکترپیلوری از مهمترین پاتوژنهای معده در انسان است. حضور ژنهای babA2 و hsp در اتصال به سلولهای اپیتلیال معده و بیماریزایی باکتری نقش دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ژنهای babA2 و hsp در سویههای هلیکوباکترپیلوری جدا شده از بیماران مبتلا به اختلالات گوارشی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 80 بیمار با اختلالات گوارشی مراجعه کننده به مرکز آموزشی - درمانی پنجم آذر گرگان انجام شد. بیماران با نظر متخصص گوارش آندوسکوپی شده و از معده آنان نمونهبرداری گردید. تست اورهآز و هیستوپاتولوژی برای اثبات وجود هلیکوباکترپیلوری و سپس استخراج DNA انجام شد. فراوانی ژنهای babA2 وhsp با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و روش مولکولی PCR تعیین شدند. یافتهها : از بین 80 بیمار آلوده به هلیکوباکترپیلوری، 36 بیمار دچار گاستریت، 18 بیمار دچار سرطان معده و 26 بیمار دچار زخم معده بودند. 51 نمونه (63 درصد) از نظر حضور ژن babA2 و 49نمونه (61درصد) از نظر حضور ژن hsp مثبت بودند. بین حضور ژنها و نوع اختلال گوارشی ارتباط آماری معنیداری یافت نشد. نتیجهگیری : علیرغم مثبت بودن حضور ژنهای babA2 و hsp در سویههای هلیکوباکترپیلوری جدا شده از بیماران دچار گاستریت، زخم معده و سرطان معده، این یافته با نوع اختلال گوارشی مرتبط نبود.
نعمت الله امینی سرتشنیزی، حسین تیموری، صابر زهری، محسن مبینی دهکردی، سمیه خسروی، رقیه امینی سرتشنیزی،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : کرایزین یک ترکیب طبیعی و فعال از لحاظ بیولوژیکی است که از بسیاری از درختان، عسل و پروپولیس استخراج میگردد. کرایزین دارای چندین فعالیت فارماکولوژیکی از جمله خصوصیات ضدالتهابی، ضدسرطانی و آنتیاکسیدانی قوی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر کرایزین بر AGS human gastric epithelial cell line سرطان معده انسان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی کرایزین در دیمتیل سولفوکساید (DMSO) حل و اثرات سایتوتوکسیسیتی غلظتهای 10، 15، 20، 30، 40، 50، 60، 80 و 100 میکرومولار بر میلیلیتر کرایزین بر سلولهای AGS بررسی شد. زیستایی سلولها با استفاده از آزمایش سنجش MTT بعد از 24، 48 و 72 ساعت تیمار اندازهگیری و با زیستایی نمونههای کنترل مقایسه گردید. یافتهها : کرایزین از رشد و تکثیر رده سلولی AGS سرطان معده انسان ممانعت نمود. این اثرات وابسته به غلظت کرایزین و زمان تیمار بود. IC50 تقریباً برابر با 60 و 30 و 20 میکرومولار بر میلیلیتر به ترتیب در زمانهای 24 و 48 و 72 ساعت بهدست آمد (P<0.05). نتیجهگیری : کرایزین در محیط آزمایشگاهی، فعالیت ضدتکثیری بر روی سلولهای سرطانی معده انسان نشان داد.
رزا دولو، حامی کابوسی، خاتون حیدری، رامین آذرهوش، اسماعیل نعیمی طبیعی، وحیده کاظمینژاد،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : باکتری هلیکوباکترپیلوری یکی از شایعترین عفونتهای گوارشی است. این مطالعه به منظور مقایسه تست اورهآز و رنگآمیزی گیمسا در تشخیص ابتلا به هلیکوباکترپیلوری مبتلایان به زخم معده و گاستریت انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 601 بیمار با تشخیص زخم معده و گاستریت آندوسکوپی شده در مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان طی سالهای 1387 تا 1391 انجام شد. حین آندوسکوپی تست اورهآز انجام شد. علاوه بر رنگآمیزی هماتوکسیلین – ائوزین، رنگآمیزی اختصاصی گیمسا روی بلوکهای پارافینی انجام گردید. سپس وجود یا عدم وجود هلیکوباکترپیلوری ارزیابی شد.
یافتهها : با توجه به نتایج بیوپسی، گاستریت به میزان 80.69% و زخم معده به میزان 19.3% تشخیص داده شد. مقایسه نتایج تست اورهآز و رنگآمیزی گیمسا با بیوپسی معده نشان داد که در مبتلایان به گاستریت و زخم معده، تست اورهآز (به ترتیب 91.5% و 90%) در مقایسه با رنگآمیزی گیمسا (به ترتیب 54.4% و 53.44%) از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری : در تشخیص اولیه و غربالگری مبتلایان به گاستریت و زخم معده ناشی از هلیکوباکترپیلوری، انجام تست اورهآز به رنگآمیزی گیمسا ارجحیت دارد.
زهرا باقری اصلی چوبری، پریسا محمدی نژاد، محمدمهدی مغنی باشی منصوریه،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان معده یکی از شایعترین سرطانها در سراسر جهان است. ژن Survivin با کدکردن یک پروتئین مهارکننده آپوپتوز، نقش مهمی در حفظ یکپارچگی مخاط معده داشته و برای عملکرد طبیعی معده لازم است. در سرطان معده بیان این ژن بهطور قابل توجهی افزایش مییابد. با توجه به نقش چندشکلیهای ناحیه پروموتری در بیان ژنها، این مطالعه به منظور تعیین چندشکلی تکنوکلئوتیدی -31C/G (rs9904341) در پروموتر ژنSurvivin با خطر ابتلا به سرطان معده انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی ژنوتیپ چندشکلی تکنوکلئوتیدی -31C/G در 101 بیمار مبتلا به سرطان معده و 101 فرد سالم به روش PCR-RFLP تعیین شد.
یافتهها : بیشترین فراوانی ژنوتیپی مربوط به ژنوتیپ GG با فراوانی 47.5% در گروه شاهد و ژنوتیپ GC با فراوانی 41.6% در گروه مورد بود. ژنوتیپ CC چندشکلی -31C/G خطر ابتلا به سرطان معده (95% CI=1.03-5.61, OR=2.4, P=0.04) و آلل C به عنوان آلل خطر، استعداد ابتلا به سرطان معده (95% CI=1.02-2.30, OR=1.53, P=0.03) را بهطور معنیداری افزایش داده است. همچنین ژنوتیپهای CC+GC در این جایگاه خطر ابتلا به سرطان معده نوع منتشر را 4.4 برابر افزایش داده است (95% CI=1. 30-15.10, OR=4.4, P=0.01).
نتیجهگیری : ژنوتیپ CC چندشکلی -31G/C پروموتر ژنSurvivin و آلل C بهطور معنیداری سبب افزایش خطر ابتلا به سرطان معده میگردد.
سیدمحمد ابوترابزاده بیرجند، فاطمه مصفا، علی قاسمی، راضیه قدسی،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع بالای سرطان در جوامع مختلف و مقاومت داروهای موجود در درمان سرطان، سبب علاقهمندی زیادی برای کشف داروهای جدید ضدسرطان در علم شیمی دارویی شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضدسرطانی دو ترکیب جدید کینولینی روی سلولهای سرطانی معده انسان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، اثر ضدسرطانی دو ترکیب کینولینی با نام اختصاری RQ1 و RQ2 با انجام تست سمیت سلولی MTT بررسی شد. این تست روی دو رده سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین انجام شد. با انجام تست PI و آنالیز فلوسایتومتری مکانیسم توقف در فاز G2/M چرخه سلولی و القای آپوپتوز توسط ترکیبات کینولی بررسی شد.
یافتهها : دو ترکیب جدید کینولینی RQ1 و RQ2 با IC50 برابر با 38-25 میکرومولار روی سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین اثر سمی داشتند. بهترین اثر ضدسرطانی مربوط به ترکیب RQ2 روی رده سلولهای سرطانی معده حساس به دانوروبیسین با IC50 برابر با 25 میکرومولار بود. درصد سلولهای سرطانی معده مقاوم به دانوروبیسین در فاز G2/M در غلظت 25 میکرومولار این ترکیبات به ترتیب 35.95% و 34.88% و 41.11% و 42.89% از این سلولها، بعد از تیمار با غلظت 50 میکرومولار این ترکیبات دچار توقف در فاز G2/M شدند.
نتیجهگیری : دو ترکیب جدید کینولینی RQ1 و RQ2 اثر ضدسرطانی موثری روی دو رده سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین از خود نشان دادند.
سیامک رجائی، محمدحسین تازیکی، ناصر بهنام پور، رضا شاهسونی، سیدشفیع شفیع پور،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای سرطان معده، توجه به علایم بالینی میتواند به کشف سریعتر این بیماری کمک نماید. این مطالعه به منظور تعیین یافتههای اپیدمیولوژیکی سرطان معده در استان گلستان انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت گذشته نگر روی 131 بیمار (102 مرد و 29 زن) مبتلا به سرطان معده (از نوع آدنوکارسینوما) تشخیص داده شده بین سالهای 1386 لغایت 1388 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز شامل سن، جنس، شغل، محل سکونت، تحصیلات، قومیت، ملیت، علامت اولیه، نوع درمان، عادات غذایی و طول عمر آنان با استفاده از اطلاعات موجود در پرونده و مصاحبه حضوری و تلفنی تکمیل گردید. پس از وارد کردن اطلاعات برای میزان بقاء از روش کاپلان مایر استفاده شد و میزان بقاء یک ساله، سه ساله و پنج ساله صرف نظر از نوع پاتولوژی و شیوه درمان تعیین گردید.
یافتهها: 38 بیمار (29.5%) سابقه فامیلی سرطان داشتند که از این میان 25 بیمار سابقه فامیلی سرطان معده داشتند. اولین علامت بیماران در 31.3% موارد درد شکم بود. زمان بروز اولین علامت تا تشخیص بیماری بین یک ماه تا 144 ماه طول کشیده بود. اولین اقدام درمانی برای 48 بیمار (37.4%) جراحی و برای 37 بیمار (28.2%) شیمیدرمانی و رادیوتراپی بود. احتمال بقاء یک ساله، سه ساله و پنج ساله به ترتیب 37.4% ، 13% و 6.1% تعیین گردید. میزان بقاء با نوع درمان ارتباط آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). به طوری که بیماران تحت عمل جراحی، طول عمر بالاتری داشتند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان بقاء در بیماران مبتلا به سرطان معده که تحت عمل جراحی قرار گرفتند؛ بیشتر بود.
سکینه صفرنژاد، امین طالبی بزمین آبادی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه افراد هلیکوباکترپیلوری مثبت در معرض ابتلا به گاستریت آتروفیک نیستند؛ اما شواهد موجود اندک هستند. عفونت هلیکوباکترپیلوری جز پیچیدهترین مواردی است که تاکنون به لحاظ میکروبیولوژیک و بالینی بشر با آن روبرو شده است. با توجه درصد بالای ابتلای مردم دنیا به این باکتری، یافتن عوامل ویرولانس باکتریایی بهعنوان شناساگر بیماریهای گوارشی شدید نظیر سرطان معده نیز یکی از اولویتهای تحقیقاتی روز دنیا است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ژنهای cagA و babA در ایزولههای هلیکوباکترپیلوری کلونیزه در بیماران مبتلا به گاستریت آتروفیک انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 100 بیمار مبتلا به ناخوشیهای گوارشی مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان مهراد و لبافی نژاد تهران در سال 1397 انجام شد. تایید بیماران به عنوان گاستریت آتروفیک و نیز جداسازی باکتری به روش کشت و PCR بر اساس پروتکلهای معتبر صورت پذیرفت.
یافتهها: از تعداد 100 بیمار مورد مطالعه، نتیجه کشت باکتری برای 23 بیمار مثبت بود و از این میان 10 بیمار (43 درصد) دارای گاستریک آتروفیک، 6 بیمار (26 درصد) گاستریک حاد و 7 بیمار (31 درصد) زخم معده داشتند. در کل فراوانی ژن cagA در بین نمونههای کشت مثبت بررسی حاضر به میزان 52 درصد تعیین گردید. این میزان برای ژن babA به میزان 34درصد بهدست آمد. بین حضور ژن cagA و بیماری گاستریت آتروفیک ارتباط آماری معنیدار یافت شد (P<0.05). حضور ژن babA با این که در گروه گاستریت آتروفیک معنیدار بود؛ ولی برای گروههای دارای گاستریت حاد و زخم معده قابلیت بالایی در شناسایی و تمیز بیماری نداشت.
نتیجهگیری: گونههای هلیکوباکترپیلوری حامل ژن cagA در بیماران مبتلا به گاستریت آتروفیک با فراوانی بالایی قابل جداسازی هستند.