8 نتیجه برای مرفین
علی اکبر عبداللهی، رضوان زرکشان، دکتر طالب آزرم،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده
اکثر بیمارانی که در مرحله انتهایی سرطان بسر می برند از درد و رنج شکایت دارند و روش های مختلف تسکین درد در این بیماران همیشه جزء اهداف مهم مراکز بهداشتی-درمانی کشورهای مختلف بوده است. پس براین اساس پژوهشی نیمه تجربی به منظور بررسی تاثیر انفوزیون مداوم و تزریق متناوب مرفین در میزان تسکین درد بیماران مبتلا به سرطان در بیمارستان سیدالشهداء اصفهان انجام گرفت. روش نمونه گیری غیر احتمالی آسان، تعداد نمونه ها 11 نفر زن و 9 نفر مرد بوده است که در مرحله انتهایی سرطان قرار داشته اند. ابزار گردآوری داده ها چک لیستی بوده است که شامل دو قسمت است. قسمت اول مشخصات جمعیت شناختی بیماران را در برمی گرفت که با استفاده از مشاهده و مصاحبه ثبت گردید و قسمت دوم به میزان درد بیماران مربوط بود که با نمودار مقایسه بصری (VAS) هردو ساعت توسط بیمار علامت زده و میانگین 24 ساعت تسکین درد معلوم می شد، سپس داده های بدست آمده با روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان داده است که روش انفوزیون مداوم نسبت به روش تزریق متناوب مرفین در تسکین درد بیماران مبتلا به سرطان موثرتر است (P<0.03). در این بررسی معلوم شد که متغیرهایی چون سن، جنس و نوع سرطان با روش های عرضه مرفین به بیماران و کاهش درد آنها، رابطه معناداری ندارند.
دکتر حسن مفیدپور، دکتر سید حسن علوی، دکتر سید عباس طباطبائی یزدی، دکتر مختار جعفرپور،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: مرفین از دسته داروهای ضد درد مخدر علاوه بر خاصیت ضد دردی دارای اثراتی روی ساختار بدن است. این مطالعه به منظور بررسی مرفین روی ساختار کبد موش صحرایی انجام شد.روش بررسی: در این تحقیق تعداد 20 سر موش نر نژاد Balb/C در دو گروه ده تایی کنترل و آزمایش استفاده شد. به گروه آزمایش 15mg/kg مرفین به صورت داخل صفاتی روزانه یک نوبت به مدت 21 روز تزریق شد. به گروه کنترل به همان حجم روزانه نرمال سالین تزریق شد. در روز بیست و دوم کبد موش ها با استفاده از بیهوشی عمومی خارج و به روش معمولی هیستوپاتولوژیک لام تهیه و به طریقه H&E رنگ آمیزی و مورد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفت.یافته ها: نکروز کانون های کوچک با انفیلتراسیون آماسی پلی مورف و هسته های نکروتیک نشان از بروز هپاتیت مزمن فعال در گروه های آزمونی دیده شد. همچنین تجمع قطرات ریز چربی در سیتوپلاسم هپاتوسیت ها بروز استئاتوزمیکرووزیکولار و همچنین التهاب در اطراف عروق و فضای پورت را نشان داد. هیچ گونه تغییری در نمونه های گروه شاهد دیده نشد.نتیجه گیری: مصرف مرفین می تواند اختلالات ساختاری در کبد ایجاد نماید.
دکتر آصف پرویزکاظمی، دکتر حمید کمالیپور،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: درد بعد از عمل جراحی پدیده ای بسیار شایع است. روش های مختلفی برای کنترل درد بعد از عمل جراحی به کار گرفته شده است. یکی از این روش ها استفاده از داروهای مسکن سیستمیک است. بوپرونورفین و مرفین هر دو از دسته داروهای مخدر هستند که در این تحقیق کیفیت اثربخشی این دو دارو روی تسکین درد بعد از عمل جراحی مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است.روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی و دو سویه کور روی 40 بیمار که به منظور عمل جراحی انتخابی لامینکتومی و دیسکتومی کمری در یک فضای بین مهره ای بودند، انجام شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه 20 نفره تقسیم شدند. در حین القا بیهوشی به بیماران گروه A مقدار 0.2 میلی گرم در کیلوگرم مرفین و به بیماران گروه 4.5 B میکروگرم در کیلوگرم بوپرنورین به صورت وریدی تزریق نمودیم. بعد از پایان عمل جراحی و بیهوشی ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و میزان آرامبخشی را با سطح هوشیاری بیمار و میزان درد را وقتی که بیمار کاملا هوشیار بود، با سوال مستقیم از خود بیمار در زمان های بدو ورود به اتاق بهبودی، 15 ،30 و 60 دقیقه (در هنگام ترخیص از اتاق بهبودی) و 8 ساعت بعد از ترخیص مورد ارزیابی قرار دادیم و داده ها از نظر آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: میزان بروز درد در همه زمان های بررسی به جز زمان ترخیص از اتاق بهبودی در گروه B (بوپرنورفین) کمتر از گروه A (مرفین) بوده است (P<0.05). در مورد آرامبخشی تا 15 دقیقه بعد از ورود به اتاق بهبودی تفاوت معنی داری بین گروه A و گروه B وجود داشت بدین ترتیب که آرامبخشی در گروه بوپرنورفین بیشتر بود (P<0.05). از لحاظ ضربان قلب تفاوت معنی دار آماری بین دو گروه وجود نداشت. در خصوص فشار خون سیستولیک به جز در زمان بدو ورود به اتاق بهبودی، تفاوت بین دو گروه معنی دار بود ولی از نظر فشار خون دیاستولیک تفاوت معنی دار بین دو گروه وجود نداشت.نتیجه گیری: با توجه به حاصله از تحقیق حاضر تزریق تک دوز بوپرنورفین (5/4میکروگرم در کیلوگرم) حین القا بیهوشی به بیماران جراحی لامینکتومی و دیسکتومی کمری، بی دردی و آرامبخشی بیشتر و طولانی تر در مقایسه با مرفین (%2 میلی گرم در کیلو گرم) ایجاد می شود.
دکتر داوود فرزین، عباس ارجمند، فرشته آقابراری،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: اسید اسکوربیک به عنوان یک ویتامین آنتی اکسیدان در سیستم عصبی مرکزی (CNS) پستانداران یافت می شود. اگر چه تا کنون نقش مرکزی اسید اسکوربیک به خوبی مشخص نشده، ولی شواهدی مبنی بر اثر تعدیلی آن در سندرم محرومیت اوپیوییدها وجود دارد. در این مطالعه، اثر اسید اسکوربیک بر علایم و نشانه های سندرم محرومیت ناشی از نالوکسون در خوکچه های هندی وابسته به مرفین مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسی: در این مطالعه تجربی،120 سرخوکچه های هندی نر (300 الی 400 گرم) در15 گروه8 تایی، مرفین سولفات را به صورت زیر جلدی 3 بار در روز به مدت سه روز دریافت می کردند تا به آن وابسته گردند. در روز چهارم، نالوکسون با دوز 15 میلی گرم/ کیلوگرم به صورت داخل صفاقی، 2 ساعت پس از دهمین تزریق مرفین به حیوانات تزریق شد تا سندرم محرومیت ایجاد شود. سپس حیوانات به صورت انفرادی در داخل سیلندرهای شیشه ای (قطر 25سانتیمتر و ارتفاع 180سانتیمتر) قرار گرفتند و علایم سندرم محرومیت با روش مشاهده ای در مدت 60 دقیقه ثبت گردید. داروهای مورد آزمایش شامل اسید اسکوربیک، آپومرفین (آگونیست مختلط گیرنده های دوپامینی D1 وD2)، SCH23390 (آنتاگونیست انتخابی گیرنده D1 دوپامینی)، سولپیراید (آنتاگونیست گیرندهD2 دوپامینی) و دامپریدون (آنتاگونیست گیرنده های محیطی دوپامین) بودند. یافته ها: تزریق زیرجلدی و مزمن اسید اسکوربیک (200 میلی گرم/ کیلو گرم سه بار در روز به مدت سه روز) به حیوانات، نشانه های پرش، حفاری کردن، روی دوپا ایستادن، دل پیچه، تمیز کردن صورت، تکان دادن سرو بدن، لیسیدن آلت تناسلی و همچنین اسهال را کاهش داد. آپومرفین (0/5 میلی گرم/ کیلوگرم، زیر جلدی) اثر مهاری اسید اسکوربیک برعلایم سندرم محرومیت را آنتاگونیزه نمود. اثر مهاری آپومرفین بر پاسخ اسید اسکوربیک توسط SCH23390 ( 0.5و 1 میلی گرم/ کیلوگرم، داخل صفاقی) آنتاگونیزه گردید. ولی تحت تاثیر سولپیراید ( 50میلی گرم/ کیلوگرم، زیر جلدی) و دامپریدون (1میلی گرم/ کیلوگرم، زیر جلدی) قرار نگرفت.نتیجه گیری: تجویز مزمن اسیداسکوربیک، نشانه های سندرم محرومیت ناشی از نالوکسون در خوکچه های هندی وابسته به مرفین را از طریق مکانیسم های گیرنده ای D1 مرکزی دوپامینی مهار می کند.
دکتر علیرضا سرکاکی، خلیل سعدی پور، دکتر محمدکاظم غریب ناصری، دکتر محمد بدوی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : اعتیاد به مواد مخدر مانند مرفین از مهمترین مشکلات اجتماعی میباشد. در حیوانات معتاد به مرفین مصرف آنتیاکسیدانها مانند ویتامین C میتواند باعث کاهش علائم سندرم محرومیت از مرفین شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر پیشگیری کننده افشره گریپفروت بر وابستگی به مرفین در موشهای صحرایی نر بود. روش بررسی: در این مطالعه تجربی که طی سال 1386 در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز انجام شد، تعداد 16 سر موش صحرایی نر جوان نژاد Wistar (300- 250 گرم) به طور تصادفی به دو گروه 8 تایی شاهد و درمان تقسیم شدند. موشهای هر دو گروه با تجویز داخل صفاقی مرفین (3 روز اول mg/kg10، 3 روز دوم mg/kg20 و 3 روز آخر mg/kg40) معتاد شدند. گروه شاهد 2 میلیلیتر محلول نرمال سالین و گروه درمان 2 میلیلیتر افشره تازه میوه گریپفروت را به صورت خوراکی روزانه یک ساعت قبل از تجویز مرفین به مدت 9 روز دریافت کردند. روز دهم 45 دقیقه بعد از تجویز یک دوز اضافی مرفین (mg/kg40) برای ایجاد سندرم محرومیت مقدار mg/kg10 نالوکسان به صورت زیر جلدی به حیوانات تزریق گردید. سپس علائم سندرم محرومیت شامل دندان قروچه، لرزش شدید بدن، دفعات دفع مدفوع و دفعات لیسیدن پنیس برای مدت 30 دقیقه بررسی شد. یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که مصرف افشره میوه گریپ فروت بر چهار نوع علائم وابستگی به مرفین در موشهای صحرایی معتاد شامل دندان قروچه، لرزش بدن، تعداد دفع مدفوع و تعداد لیسیدن پنیس در مقایسه با گروه کنترل (سالم) اثر پیشگیری کننده داشته و آنها را به طور معنیداری کاهش داده است (05/0P<). نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افشره گریپفروت میتواند، علائم محرومیت از مرفین را کاهش دهد. مکانیسم دقیق اثر آن نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد.
حسین میلادی گرجی، دکتر علی رشیدی پور، دکتر یعقوب فتح الهی، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : تجویز داروهای مخدر به صورت حاد و مزمن روی فرآیند اضطراب اثرات متناقضی برجای میگذارد. این مطالعه به منظور بررسی نقش وابستگی به مرفین بر سطح اضطراب در موش صحرائی صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی از 20 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم استفاده شد که با تجویز مزمن مرفین در آب آشامیدنی به مدت 21 روز وابسته شدند. موشهای صحرائی گروه کنترل فقط سوکروز در آب آشامیدنی دریافت کردند. از مدل ماز بهعلاوهای شکل مرتفع (EPM) برای ارزیابی رفتار شبهاضطرابی در موشهای صحرائی استفاده شد و به مدت 5 دقیقه متغیرهای تعداد ورود به بازوهای باز، مدت زمان ماندن در بازوهای باز ،Stretched-attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع ارزیابی و ثبت گردید. بعد از آزمون اضطراب فعالیت حرکتی حیوان با استفاده از یک سیستم مونیتورینگ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل آماری دادهها از آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه (ANOVA) استفاده شد. یافتهها : مدت زمان ماندن در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز در گروه وابسته به مرفین به طور معنیداری کوتاهتر از گروه کنترل بود (05/0P<). همچنین تعداد Stretched attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع در گروه مرفینی به صورت معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<)، در حالی که فعالیت حرکتی کل ثبت شده در بین دو گروه اختلاف معنیداری نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که استعداد بروز اثرات شبهاضطرابی در شرایط پراسترس در موشهای صحرائی وابسته به مرفین ممکن است سریعتر رخ دهد، بدون این که بر فعالیت حرکتی آنها تاثیری داشته باشد.
هادی صفری، شاهرخ مکوند حسینی، حسین میلادی گرجی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : مواجهه با محرکهای استرسآور موجب ایجاد گستره متنوعی از پاسخهای سازگارانه و تغییراتی در اثرات دارویی اوپیوییدها میشود. مسیرهای عصبی مشترکی توسط مرفین و استرس فعال میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر استرس بیحرکتی مزمن و استرس حاد غرقهسازی در آب بر شدت نشانگان ترک مرفین بهدنبال تزریق نالوکسان در موشهای وابسته به مرفین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به چهار گروه هشتتایی تقسیم شدند. گروهها شامل بدون استرس مزمن بیحرکتی وابسته به مرفین (گروه اول، کنترل)، وابسته به مرفین با استرس مزمن بیحرکتی روزانه (گروه دوم)، وابسته به مرفین با استرس حاد غرقهسازی در آب (گروه سوم) و وابسته به مرفین با استرس مزمن بیحرکتی روزانه به همراه استرس حاد غرقهسازی در آب (گروه چهارم) بودند. حیوانات در یک دوره 10 روزه (دو بار در روز به فاصله 12 ساعت به میزان 10 mg/kg) همزمان با یا بدون استرس بیحرکتی روزانه (یک ساعت در روز) وابسته به مرفین شدند. نشانههای قطع مرفین در روز 11 دو ساعت بعد از آخرین تزریق مرفین بهدنبال تزریق داخل صفاقی نالوکسان (2 mg/kg) مورد ارزیابی قرار گرفت. استرس غرقهسازی در آب در گروههای سوم و چهارم قبل از تزریق نالوکسان انجام شد. یافتهها : نشانههای کلی قطع مرفین در گروه استرس بیحرکتی مزمن و گروه استرس بیحرکتی مزمن + استرس حاد غرقهسازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری پایینتر بود (P<0.05). نشانههای درجهبندی شده شامل تعداد انقباضات شکمی و پرش در گروههای استرس بیحرکتی مزمن و استرس بیحرکتی مزمن + استرس حاد غرقهسازی در آب در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). نشانههای چک شده شامل لیسیدن آلت تناسلی به میزان 25 درصد در گروه استرس بیحرکتی در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). نتیجهگیری : استرس بیحرکتی مزمن با یا بدون استرس حاد غرقهسازی در آب شدت نشانههای وابستگی در مرفین را کاهش میدهد. بنابراین استرس بیحرکتی میتواند به عنوان یک روش در بهبود برخی نشانههای رفتاری بهدنبال قطع مرفین به کار گرفته شود.
سامان برزگر، طیبه نوری، محمدحسین فرزایی، مظفر خزاعی، سمیرا شیروئی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف مزمن اوپیوئیدها منجر به بروز تحمل به اثرات ضددردی آنها میشود. پروتئین کیناز C ، آدنیلیل سیکلاز، نیتریک اکساید و گلیکوژن سنتاز کیناز 3 بتا (GSK-3β) مکانیسمهای مولکولی درگیر در تحمل مورفین هستند. لیتیوم باعث فعال شدن مسیر فسفاتیدیلینوزیتول 3 کیناز (PI3K) / پروتئین کیناز بتا (AKT) میشود که GSK-3β را مهار کرده و تحمل ناشی از مورفین را کاهش میدهد. این مطالعه به منظور تعیین ثر لیتیوم بر علایم وابستگی به مورفین و تحمل به اثرات ضددردی آن در موشهای سوئیسی از طریق سیگنالینگ GSK-3β انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 56 سر موش سوری سوئیسی آلبینو نر بالغ (8 گروه 7 تایی) انجام شد. تزریق داخل صفاقی مورفین با غلظتهای 50 ، 50 و 75 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در ساعات 8 صبح، 11 صبح و 16 عصر به مدت 4 روز انجام شد و تک دوز 50 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در روز پنجم انجام گردید. اثرات سه دوز خوراکی لیتیوم در غلظتهای 1 ، 5 و 10 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن 45 دقیقه قبل از تزریق مورفین، بر تحمل ناشی از مورفین بررسی شد. برای بررسی تحمل ضددرد در روزهای 1 ، 3 و 5 مطالعه، تستهای Tail flick و Hot plate انجام شد. در روز آخر مغز موشها به منظور اندازهگیری سطح نیتریت، ارزیابی بافتشناسی و ایمونوهیستوشیمی برای p-گلیکوژن سنتاز (p-GSSer640) جمعآوری شدند.
یافتهها: مصرف همزمان لیتیوم به طور معنیداری تحمل ضددرد را در مقایسه با گروه مورفین در روز 3 و 5 افزایش داد (P<0.05). لیتیوم افزایش سطح نیتریت ناشی از مورفین و همچنین آسیب مغزی را کاهش داد. لیتیوم، اثرات محافظتی بر تحمل به مورفین را در آزمایش ایمونوهیستوشیمی 640p-GSSer نشان داد و فسفوریلاسیون GS در ریشه سرین 640 توسط GSK-3β را کاهش داد.
نتیجهگیری: تجویز لیتیوم سبب کاهش تحمل مورفین در موشهای سوئیسی نر بالغ گردید.