[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
اخبار::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations74113044
h-index3317
i10-index21968
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
10 نتیجه برای دیابت نوع 2

پروین پورعبدالهی، نیلوفر رابطی، حسین کوشاور،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

طبق شواهد موجود بیماری دیابت در زنان بیشتر از مردان بوده و با نوع چاقی و نحوه توزیع چربی ها در بدن رابطه نزدیکی دارد. علاوه بر این چاقی بالاتنه در دیابتی ها از چاقی کلی بدن (BMI) محسوس تر است. ما در یک مطالعه مورد- شاهدی، 100 نفر از زنان 60-30 ساله مراجعه کننده به کلینیک دیابت تبریز را در گروه مورد و 100 نفر دیگر را با شرایط مشابه در گروه شاهد قرار داده، آنان را برای تعیین رابطه بین چاقی بالاتنه و بیماری دیابت نوع 2 بررسی کردیم. یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر نشان داد، درصد بیشتری از زنان در گروه مورد و شاهد از نظر BMI در محدوده 29.9- 24.9 قرار داشته که 33 درصد از زنان گروه مورد و 26 درصد از زنان گروه شاهد با این نمایه به چاقی نوع 1 مبتلا بودند. میانگین BMI زنان در گروه مورد 29.57 و در گروه شاهد 28.57 بود. رابطه آماری معنی داری از نظر این نمایه بین دو گروه زنان دیده نشد. حداقل نسبت چاقی بالاتنه (WHR) در زنان گروه مورد 0.72 و در گروه شاهد 0.47 بود. در گروه مورد، 90 درصد و در گروه شاهد 74 درصد زنان دچار چاقی بالاتنه (WHR>0.8)بودند. از نظر نسبت WHR در زنان گروه کنترل و شاهد اختلاف آماری معنی داری (P=0.004)دیده نشد. چاقی بالاتنه با شاخص نسبت دور کمر به دور باسن نشان داده شده و بالا بودن این نسبت، عامل مهمی برای ابتلا افراد به دیابت نوع 2 می باشد. پیشنهاد می شود با افزایش فعالیت بدنی و رعایت رژیم غذایی در زنان از تمرکز چربی در قسمت شکم و بالاتنه پیشگیری شود.
دکتر زهره مظلوم، هستی انصار، دکتر فریبا کریمی، فاطمه کاظمی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : شواهد فراوانی در رابطه با نقش شرایط اکسیداتیو در پیشرفت بیماری دیابت و عوارض آن وجود دارد؛ زیرا هایپرگلیسمی به شدت با افزایش استرس اکسیداتیو و گونه‌های اکسیژنی فعال در ارتباط بوده و به دنبال آن ظرفیت آنتی‌اکسیدانی کاهش خواهد یافت. این مطالعه به منظور تعیین اثر آنتی‌اکسیدانی آلفا-لیپوئیک اسید (ALA) بر غلظت قندخون و HbA1c بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.

 

روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 (14 مرد و 43 زن) با میانگین سنی 5/53 سال مراجعه کننده به درمانگاه شهیدمطهری شیراز از اردیبهشت 1385 تا مهر 1385 به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. بیماران گروه مورد به مدت 8 هفته روزانه 300 میلی‌گرم کپسول ‌آلفا-لیپوئیک اسید در سه نوبت و گروه شاهد نیز روزانه 3 عددکپسول پلاسبو مصرف کردند. قبل و بعد از مداخله نمونه خون بیماران برای اندازه‌گیری قندخون ناشتا، قندخون 2ساعته و HbA1c گرفته شد. اندازه‌گیری‌های آنتروپومتریک شامل قد، وزن و شاخص توده بدنی برای هر یک از بیماران قبل و بعد از مداخله انجام شد.

 

یافته‌ها : مقایسه وزن و نیز شاخص توده بدنی بین دو گروه قبل و بعد از مداخله اختلاف معنی‌داری را نشان نداد. در گروه مورد میانگین غلظت قندخون ناشتا و قندخون 2 ساعته در پایان مطالعه، در مقایسه با قبل از مداخله کاهش معنی‌داری داشت (P<0.05) و این در حالی بود که کاهش مختصر میزان HbA1c در این گروه بعد از مداخله معنی‌دار نشد. در گروه شاهد نیز در هیچ‌یک از متغیرهای مورد بررسی تغییر محسوسی مشاهده نگردید. علاوه بر آن مقایسه میانگین تغییرات غلظت قندخون ناشتا در انتهای این کارآزمایی، حاکی از اختلاف معنی‌دار بین دو گروه مورد و شاهد بود (P<0.05)؛ اما در مورد HbA1c بعد از مصرف مکمل آلفا-لیپوئیک اسید اختلاف معنی‌داری بین دو گروه دیده نشد.

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف کپسول آلفا-لیپوئیک اسید به میزان 300 میلی‌گرم روزانه به مدت 8 هفته در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 به عنوان یک آنتی‌اکسیدان کاربردی در کاهش غلظت قندخون موثر می‌باشد.


دکتر محمدحسین تقدیسی، محبوبه برهانی، دکتر مهناز صلحی، دکتر محمداسحاق افکاری، فاطمه حسینی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : مشکلات ناشی از بیماری دیابت دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی بیماران دیابتی است و با افزایش مشکلات ناشی از این بیماری کیفیت زندگی  نیز کاهش می‌یابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر برنامه آموزشی بر اساس الگوی precede در ارتقاء کیفیت بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه مداخله‌ای نیمه‌تجربی از نوع قبل و بعد روی 78 نفر از بیماران دیابتی نوع 2مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهرستان مینودشت طی ماه‌های خرداد لغایت شهریور سال 1388 انجام شد. طراحی برنامه آموزشی بر اساس مراحل الگوی precede و محتوی آموزشی بر اساس نیازهای آموزشی بیماران تدوین گردید. قبل از اجرای مداخله آموزشی پرسشنامه کیفیت زندگی WHOQOL-BREF و پرسشنامه براساس سازه‌های الگوی precede برای بیماران دیابتی نوع 2 تکمیل گردید. بیماران و خانواده آنها و کارکنان بهداشتی مداخله موردنظر را دریافت نمودند و پس از چهار هفته میزان تاثیر برنامه آموزشی بر اساس الگوی precede بر کیفیت زندگی بیماران با استفاده از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی تعیین شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون تی زوج تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : میانگین نمره کل کیفیت زندگی افراد مورد مطالعه پیش از مداخله آموزشی 11.35±80.39 بود و پس از مداخله آموزشی به 8.31±81.35 افزایش یافت؛ اما این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌داری نبود. یافته‌های حاصل در ابعاد مختلف کیفیت زندگی نشان داد که اختلاف معنی‌داری در ابعاد سلامت جسمانی (P<0.05) ، ارزیابی بیماران از کیفیت زندگی خود (P<0.001) و ارزیابی از سلامت خود (P<0.001) قبل و بعد از مداخله آموزشی وجود داشت.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که آموزش بیماران دیابتی نوع 2 براساس الگوی precede سبب افزایش بُعد جسمانی کیفیت زندگی و ارزیابی بیماران نسبت به وضیت سلامت و کیفیت زندگی می‌گردد.


مجتبی ایزدی، دکتر اصغر ظریفیان، دکتر شهرام سهیلی، داوود خورشیدی، حسین دوعلی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : گرلین پپتید 28 اسیدآمینه‌ای، اخیراً به عنوان یک آدیپوسایتوکین شناخته شده است؛ اما نقش آن در بیماری‌های مزمن نظیر دیابت هنوز به طور کامل شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین سطح گرلین و گلوکز سرم در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 45 مرد چاق 50-37 ساله مبتلا به بیماری دیابت نوع 2 در شهرستان ساوه طی سال 1389 انجام شد. سطح ناشتای گلوکز، انسولین و گرلین سرم بعد از یک گرسنگی شبانه و هموگلوبین گلیکوزیله اندازه‌گیری گردید. از رگرسیون خطی برای تعیین همبستگی بین غلظت گرلین با گلوکز، انسولین و هموگلوبین گلیکوزیله استفاده گردید. یافته‌ها : بین هموگلوبین گلیکوزیله و غلظت گرلین سرم ارتباط آماری معنی داری یافت نشد. در حالی که ارتباط آماری معنی‌داری بین گلوکز ناشتا و گرلین سرم در بیماران مشاهده گردید (P<0.05). همچنین ارتباط بین سطح گرلین با انسولین سرم از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که افزایش گرلین سرم با افزایش گلوگز سرم همراه بوده و سطح گرلین سرم می‌تواند به عنوان شاخص پیش‌بینی‌کننده مناسبی از سطح گلوکز خون در مردان مبتلا به بیماری دیابتی نوع 2 استفاده شود.
دکتر وحید تأدیبی، زهرا بیات،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت نوع 2 به عنوان اختلال متابولیکی جدی، کیفیت زندگی افراد مبتلا را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر مداخله دارویی و تمرین هشت هفته تمرین هوازی بر کیفیت زندگی زنان دیابتی نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 52 زن مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به مرکز دیابت بیمارستان طالقانی کرمانشاه از اردیبهشت لغایت تیرماه 1389 انجام شد. بیماران به طور تصادفی به چهار گروه تمرین ایروبیک با مصرف دوز کامل دارو (12 نفر)، تمرین ایروبیک با مصرف نصف دوز دارو (12 نفر)، بدون تمرین با مصرف دوز کامل دارو (14 نفر) و بدون تمرین با مصرف نصف دوز دارو (14نفر) تقسیم شدند. تمرین ایروبیک شامل جلسات تمرینی 45 دقیقه در ابتدا و افزایش تدریجی تا 105 دقیقه بود که در هر هفته 3 جلسه و به مدت 8 هفته اجراء شد. دوز کامل دارو شامل مصرف روزانه 500 میلی‌گرم متفورمین و 5 میلی‌گرم گلی‌بن‌کلامید و نصف دوز دارو شامل مصرف روزانه 250 میلی‌گرم متفورمین و 5/2 میلی‌گرم گلی‌بن‌کلامید بود. در گروه‌های بی‌تمرین، آزمودنی‌ها هیچگونه فعالیت ورزشی انجام ندادند. از پرسشنامه SF-36 (short-form health survey with only 36 questions) برای ارزیابی کیفیت زندگی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-18 و آزمون‌های ANOVA و تی وابسته تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در ابتدای مطالعه تفاوت معنی‌داری در کیفیت زندگی بین چهار گروه مشاهده نشد. پس از مداخله، کیفیت زندگی در گروه اول افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). در گروه دوم همه خرده‌مقیاس‌های کیفیت زندگی افزایش داشتند؛ اما فقط افزایش در خرده‌مقیاس عملکرد اجتماعی از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). در گروه سوم در همه خرده‌مقیاس‌ها کاهش دیده شد و در خرده‌مقیاس‌های عملکرد بدنی، نشاط و سرزندگی و درد جسمانی از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). در گروه چهارم کیفیت زندگی کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تمرین ایروبیک با مصرف کامل دارو می‌تواند باعث بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به دیابت نوع2 گردد.
عبدالحمید حاجی حسنی، فرید بحرپیما، امیرهوشنگ بختیاری، محمد تقی‌خانی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : ادیپونکتین هورمون مترشحه از سلول‌های ادیپوسیت است که سطح پایین آن نشان‌دهنده مقاومت انسولینی و گسترش بیماری دیابت می‌باشد. تمرین درمانی به‌صورت منظم و در میان مدت، موجب کاهش مقاومت انسولینی، افزایش جذب گلوکز در عضلات، افزایش سطح ادیپونکتین و کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در افراد مبتلا به دیابت می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دویدن روی سطوح شیبدار مثبت (تمرینات کانسنتریک) و منفی (تمرینات اکسنتریک) بر میزان ادیپونکتین پلاسما و گلوکز سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع2 انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 28 بیمار (13 مرد و 15 زن) در محدوده سنی 60-40 سال مبتلا به دیابت نوع 2 ارجاع شده توسط مرکز دیابت سمنان به مرکز تحقیقات توانبخشی عصبی - عضلانی دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال 1389 انجام شد. بیماران به‌طور تصادفی در دو گروه تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک با استفاده از تردمیل قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره‌های کنترل و مداخله گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و ادیپونکتین سرم گروه‌ها اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-18 و آزمون‌های Kolmogorov-Smirnov ، Repeated-Measures ANOVA ، Tukey و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک سبب کاهش آماری معنی‌داری در میزان گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله سرم و نیز افزایش میزان ادیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 گردید (P<0.05). با این وجود تمرینات اکسنتریک نسبت به تمرینات کانسنتریک سبب کاهش بیشتر گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله سرم و افزایش بیشتر ادیپونکتین سرم بیماران نسبت به گروه تمرینات کانسنتریک گردید (P<0.05). نتیجه‌گیری : تمرینات اکسنتریک در کاهش و کنترل گلوکز سرم و بهبود ادیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مؤثرتر از تمرینات کانسنتریک می‌باشد.
پروین میرمیران، زهرا بهادران، فریدون عزیزی، هانیه السادات اجتهد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف:مقاومت به انسولین یکی از عوامل اثرگذار بر اختلالات لیپیدی در دیابت نوع 2 است که بروز عوارض قلبی عروقی را در این بیماران افزایش می‌دهد. این مطالعه به منظور ارزیابی مقاومت به انسولین در ارتباط با فراسنج‌های لیپیدی آتروژنیک در مبتلایان به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 72 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 در پژوهشکده غدد درون‌ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی طی سال 1389 انجام شد. شاخص‌های تن‌سنجی، سطوح گلوکز ناشتای سرم، انسولین سرم و فراسنج‌های لیپیدی اندازه‌گیری و نمایه مقاومت به انسولین و پارامترهای لیپیدی آتروژنیک محاسبه شدند. میانگین فراسنج‌ها و پارامترهای لیپیدی در میان سهک‌هایHOMA-IR(Homeostasis Model Assessment Insulin Resistance)مقایسه گردید. همچنین ارتباط بین HOMA-IR با فراسنج‌های لیپیدی در هر سهک تعیین شد. یافته‌ها : میانگین نمایه مقاومت به انسولین در سهک اول، دوم و سوم به ترتیب0.3±0.9 ، 0.4±2.1 ، 1.6±4.4تعیین شد. در سهک سوم، غلظت سرمی تری‌گلیسرید و پارامترهای لیپیدی آتروژنیک بالاتر و غلظت HDL-C به‌طور غیرمعنی‌دار پایین‌تر بود. نمایه مقاومت به انسولین در هر دو سهک دوم و سوم با غلظت تری‌گلیسرید سرم ارتباط آماری معنی‌دار بود (P<0.05). نمایه مقاومت به انسولین در مقادیر بالاتر از2.8با سطوح سرمی HDL-C ارتباط معکوس و با پارامترهای لیپیدی آتروژنیک ارتباط مستقیم داشت. نتیجه‌گیری : بین سطوح بالای مقاومت به انسولین با اختلالات لیپیدی و پارامترهای لیپیدی در مبتلایان به دیابت نوع 2 ارتباط وجود دارد.
وحید تأدیبی، ناصر بهپور، مهرعلی رحیمی، صیاد رشیدی، محمداحسان دلبری، پیمان یوسفی‌پور، زهرا بیات،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : هورمون لپتین نقش مهمی در چاقی و دیابت نوع 2 دارد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر هشت هفته تمرین هوازی و ترکیبی (تمرین هوازی و مقاومتی) بر سطوح هورمون لپتین و گلوکز سرم مردان مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 24 مرد مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به مرکز دیابت بیمارستان طالقانی کرمانشاه در سال 1391 انجام شد. بیماران به‌طور تصادفی در سه گروه هشت نفری کنترل، تمرین هوازی و تمرین ترکیبی (تمرین هوازی و مقاومتی) قرار گرفتند. تمرینات در هشت هفته شامل سه جلسه در هفته به مدت یک ساعت انجام گردید. گروه کنترل هیچگونه فعالیت ورزشی نداشت. سطح لپتین و گلوکز ناشتا سرم 48 ساعت پیش از آغاز مداخله و 48 ساعت پس از پایان مداخله در حالت ناشتا به عنوان مقادیر پیش آزمون و پس آزمون اندازه‌گیری شد. یافته‌ها : در پیش‌آزمون تفاوت آماری معنی‌داری در سطح هورمون لپتین و گلوکز ناشتا سرم بین سه گروه مشاهده نشد. پس از مداخله در گروه تمرین هوازی گلوکز ناشتا سرم و در گروه تمرین ترکیبی سطح لپتین و گلوکز ناشتا سرم کاهش آماری معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : تمرین هوازی و ترکیبی با کاهش در گلوگز سرم برای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 پیشنهاد می‌شوند؛ اما تمرین ترکیبی با توجه به کاهش در سطح لپتین، برای این دسته از بیماران سودمندتر است.
فرهاد دریانوش، مریم شکیبایی، علی زمانی، مهدی محمدی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : آلفالیپوئیک اسید (Alpha - lipoic acid: ALA) یک آنتی‌اکسیدان زیستی قوی است و به عنوان یک کوفاکتور در کمپلکس آنزیمی دهیدروژناز میتوکندریایی در متابولیسم و تولید انرژی فعالیت دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات ورزشی هوازی و مکمل آلفالیپوئیک اسید بر میزان مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 44 زن مبتلا به دیابت نوع 2 به صورت داوطلبانه انتخاب و سپس به‌صورت غیرتصادفی در چهار گروه کنترل، مکمل، تمرین و تمرین توأم با مکمل (ترکیبی) قرار گرفتند. بیماران گروه‌های مکمل و ترکیبی به مدت 8 هفته، روزانه 3 عدد کپسول 100 میلی‌گرمی آلفالیپوئیک اسید مصرف ‌کردند. برنامه تمرینی شامل سه جلسه تمرینی در هر هفته به مدت هشت هفته انجام شد. افراد در هر جلسه، گرم کردن به مدت 15-10 دقیقه، دویدن بر روی تردمیل با شدت 40-50% حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه و سپس سرد کردن به مدت 10-5 دقیقه را انجام دادند. خونگیری بعد از 14-12 ساعت ناشتایی در دو مرحله ابتدای مطالعه و انتهای هشت هفته انجام گردید. یافته‌ها : هشت هفته مصرف مکمل ALA سبب کاهش مقاومت به انسولین گردید (P<0.05). در گروه تمرین کاهش غیرمعنی‌داری در میزان مقاومت به انسولین نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در گروه ترکیبی اثر تعاملی ورزش و مکمل سبب کاهش معنی‌دار مقاومت به انسولین گردید (P<0.05). نتیجه‌گیری : مصرف مکمل ALA به تنهایی توانست موجب کاهش انسولین و در نتیجه موجب کاهش مقاومت به انسولین گردد؛ اما در گروه مکمل + ورزش بر خلاف گروه مکمل، کاهش در میزان قندخون ناشتا موجب کاهش در مقاومت به انسولین گردید.
فرزانه شجاعی، شیدا جبل عاملی، زهره لطیفی، منصور سیاوش،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع 2 بیماری شایعی است که اساسی‌ترین راه پیشگیری یا درمان آن سبک زندگی سالم است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر خودشفابخشی با درمان شناختی رفتاری تلفیق با ذهن‌آگاهی بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.


روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 45 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به درمانگاه صدیقه طاهره اصفهان در سال 1400 انجام شد. بیماران پس از انجام پیش آزمون، به‌طور تصادفی در سه گروه 15 نفری کنترل، خودشفابخشی (مداخله اول) و درمان شناخت رفتاری تلفیق با ذهن آگاهی (مداخله دوم) قرار گرفتند. مداخلات برای هر درمان به صورت هفته‌ای یک جلسه 90 دقیقه‌ای آنلاین یرگزار شد. پس از 12 جلسه از هر سه گروه پس‌آزمون و سه ماه بعد آزمون پیگیری انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت با مؤلفه‌های تغذیه، ورزش، مسؤولیت‌پذیری در مورد سلامت، مدیریت استرس، حمایت بین فردی و خودشکوفایی) بود.


یافته‌ها: هر دو روش خودشفابخشی و درمان شناختی رفتاری تلفیق با ذهن‌آگاهی در پس آزمون باعث افزایش نمرات سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در مقایسه با گروه کنترل شدند (P<0.05) و اثر آن در هر دو گروه مداخله برای مرحله پیگیری در مقایسه با گروه کنترل حفظ شد (P<0.05). تفاوتی بین دو روش درمانی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نگردید.


نتیجه‌گیری: هر دو روش خودشفابخشی و درمان شناختی رفتاری تلفیق با ذهن‌آگاهی در سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 موثر ارزیابی شدند.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)