22 نتیجه برای تروما
شیرین رضائی، عبداله پوشانی، سیما بشارت، مهرانگیز پیچک، علیرضا نوروزی،
دوره 0، شماره 0 - ( 2-1404 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان چهارگانه مبتنی بر کلاریترومایسین، درمان رایج برای ریشهکنی هلیکوباکترپیلوری در ایران است، اما به دلیل افزایش مقاومت آنتی بیوتیکی در سال های اخیر میزان موفقیت قابل قبولی نداشته است. این مطالعه به منظور مقایسه دو رژیم درمانی فورازولیدون و کلاریترومایسین در ریشهکنی هلیکوباکترپیلوری انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی گذشتهنگر روی پرونده پزشکی 100 بیمار با میانگین سنی بیماران 11.97±45.86 سال (54 زن و 46 مرد) علامتدار مبتلا به عفونت هلیکوباکترپیلوری تایید شده توسط تست تنفسی اوره یا تست سریع اورهآز مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی گرگان به منظور انجام اندوسکوپی طی سال 1398 انجام شد. بیماران به مدت دو هفته تحت درمان با یکی از دو رژیم چهاردارویی خوراکی روتین مبتنی بر فورازولیدون و کلاریترومایسین قرار گرفته بودند. رژیم چهاردارویی اول ساب نیترات بیسموت ۲۴۰ میلیگرم 2 بار در روز، کلاریترومایسین ۵۰۰ میلیگرم 2 بار در روز، امپرازول ۲۰ میلیگرم یکبار در روز و آموکسی سیلین ۱۰۰۰ میلیگرم دو بار در روز دریافت نمودند. رژیم چهاردارویی دوم سابنیترات بیسموت ۲۴۰ میلیگرم 2 بار در روز، فورازولیدون ۲۰۰ میلیگرم 2 بار در روز، امپرازول ۲۰ میلیگرم یکبار در روز و آموکسی سیلین ۱۰۰۰ میلیگرم 2 بار در روز دریافت نمودند. میزان ریشهکنی هلیکوباکترپیلوری با استفاده از آزمایش آنتیژن مدفوع در افراد کامل کننده کل دوره درمان (چهار هفته پس از پایان رژیم درمانی) تعیین گردید.
یافتهها: میزان ریشهکنی با درمان رژیم چهارگانه مبتنی بر فورازولیدون و کلاریترومایسین به ترتیب 98 درصد و 94 درصد تعیین شد که تفاوت آماری معنیداری نداشتند. نسبت شانس ریشهکنی هلیکوباکترپیلوری با متغیرهای سن و جنس و نوع رژیم درمانی ارتباط آماری معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: هر دو رژیم درمانی دوهفتهای چهارگانه مبتنی بر فورازولیدون و کلاریترومایسین در ریشهکنی هلیکوباکترپیلوری موثر بوده و نسبت به هم برتری نداشتند.
دکتر شاهرخ یوسف زاده چابک، سکینه شب بیدار، دکتر انوش دهنادی مقدم، دکتر معصومه احمدی دافچاهی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : حمایت تغذیهای فرایندی حیاتی برای بیماران دچار ترومای سر است. هدف این مطالعه بررسی عملکرد روزانه تغذیه از راه روده و ورید در بیماران دچار آسیب سر بستری در بخش ICU جراحی اعصاب بیمارستان پورسینا رشت بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 115 بیمار دچار آسیب سر بستری در بخش ICU جراحی اعصاب بیمارستان پورسینا رشت طی سال 1384 که حداقل 48 ساعت تغذیه از راه روده میگرفتند، انجام شد. اطلاعات تغذیهای شامل شمار بیمارانی که تغذیه از راه روده میگرفتند، زمان آغاز حمایت تغذیهای و مقدار شروع تغذیه از راه روده بود. پیامدهای کلینیکی شامل مدت زمان بستری در بخش ICU و بیمارستان، تعداد روزهای وابستگی به تغذیه مکانیکی و میزان مرگ و میر بیماران بود. دادهها به صورت درصد و یا انحراف معیار±میانگین نشان داده شد. آزمون تی زوج برای آنالیز و مقایسه انرژی و درشت مغذیهای دریافتی و مورد نیاز بیماران استفاده شد.
یافتهها : میانگین سنی بیماران 7/5±22/41 بود. 84درصد بیماران تغذیه از راه روده داشتند. زمان و مقدار شروع تغذیه از راه روده به ترتیب 1±6/4 روز و 83/27±79/52 میلیلیتر در ساعت بود. مدت زمان وابستگی به تهویه مکانیکی 4/13±12 روز، مدت زمان بستری در ICU 3/18±96/18 روز، مدت زمان بستری در بیمارستان 84/19±47/24 روز بود. میزان مرگ و میر در 6 ماه 48 درصد بود. میزان انرژی، درشت مغذیهای دریافتی کربوهیدرات، چربی و پروتئین بیماران در مقایسه با میزان مورد نیاز تفاوتهای مشخص آماری داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: فرایند اجرای حمایت تغذیهای در بیماران دچار آسیب سر نامطلوب میباشد. پیامدهای کلینیکی میبایست با اجرای پروتکلهای استاندارد در بخش ICU بهبود یابد.
دکتر محمد دهقان، ناصر بهنام پور، دکتر نازیلا البرزی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : پیتریازیس روزهآ یک درماتوز التهابی حاد با علت ناشناخته میباشد که علیرغم خود محدود بودن و عدم بهجاگذاشتن عوارض ممکن است تا دو ماه نیز ادامه یابد. این مطالعه به منظور تعیین میزان تاثیر اریترومایسین در مقایسه با دارونما در بهبود سیر بیماری پیتریازیس روزهآ انجام شد. روش بررسی: این کارآزمایی بالینی، روی بیماران مبتلا به پیتریازیس روزهآی تیپیک که طی دی ماه 1380 لغایت اردیبهشت 1384 به درمانگاه بیمارستان 5آذر گرگان مراجعه کرده بودند، انجام شد. تعداد کل بیماران 46 نفر بود که به صورت تصادفی در دو گروه 23 نفری قرار گرفتند. با توجه به دوسوکور بودن مطالعه، درمان به مدت دو هفته برای آنها تجویز و سپس در فواصل 6-2 هفته میزان بهبودی اندازهگیری شد. در گروه مورد داروی اریترومایسین با دوز یک گرم در روز به مدت 14 روز تجویز شد و در گروه کنترل دارونما تجویز شد. دادهها پس از جمعآوری و کدبندی و با استفاده از آزمون Pearson chi-square وارد نرم افزار SPSS 11.5 شد. با توجه به کیفی بودن صفت مورد بررسی و نوع مطالعه از مقایسه نسبتها برای تجزیه و تحلیل استفاده شد. یافتهها : طی 2 ، 4 و 6 هفته پس از شروع درمان هر چند در گروه تحت درمان با اریترومایسین نسبت به گروه دارونما نتایج بهتری اخذ شد، ولی تفاوت در پاسخدهی بین دو گروه از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشاندهنده تاثیر ناچیز داروی اریترومایسین در سیر درمانی بیماران مبتلا به پیتریازیس روزهآ میباشد.
دکتر سید محمد علوی، دکتر لیلا علوی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : درمان لیشمانیوز جلدی با داروهای خوراکی، ارزان، بیضرر و با تحمل بالا به شدت مورد توجه قراردارد. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آزیترومایسین بر درمان لیشمانیوز جلدی در اهواز انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمائی بالینی تصادفی کنترل شده 28 بیمار مبتلا به لیشمانیوز جلدی (گروه درمان) و 26 بیمار به عنوان گروه شاهد در یک کلینیک تخصصی بیماریهای عفونی و گرمسیری شهر اهواز طی اردیبهشت1385 تا مهر 1386 بررسی شدند. آزیترومایسین بهمقدار 500 میلیگرم یکبار در روز بهمدت 28 روز به بیماران گروه درمان داده شد. در گروه شاهد بیماران دارویی دریافت نکردند. هر دو گروه در روزهای 14 و 28 و ماههای 2و5 از نظر وضعیت زخم پیگیری شدند. دادهها در نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمون دقیق فیشر و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : میانگین سنی بیماران 45/8±26/20 سال و نسبت سنی مذکر به مؤنث 5/1 به 1 بود. نیمی از بیماران ساکن مناطق روستائی بودند. در پایان درمان 13نفر (4/46درصد) از گروه درمان و 4نفر (4/15درصد) از گروه شاهد بهبود یافتند(P<0.02). فقط یک مورد عود در گروه درمان دیده شد، ولی عارضه داروئی جدی و قابل توجهی دیده نشد.
نتیجهگیری:این مطالعه نشان داد که آزیترومایسین در درمان بیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی اثرات قابل قبولی دارد و از آن میتوان به عنوان داروی جانشین استفاده نمود.
دکتر محمدرضا مطیع، ناصر بهنامپور، دکتر حمید علینژاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : در ایران تروما دومین علت مرگ و میر در تمام سنین بوده و سالیانه هزینه زیادی را بر سیستم بهداشت و درمان تحمیل میکند. ترومای شکم بخش عمدهای از تروماها را تشکیل میدهد. این مطالعه به منظور تعیین ویژگیهای شخصی و آسیبشناسی بیماران مبتلا به ترومای غیرنافذ شکمی در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی گذشتهنگر ویژگیهای شخصی و آسیبشناسی 239 بیمار با ترومای غیرنافذ شکمی بستری در بخش جراحی مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان طی سالهای 84-1380 ثبت شد. یافتهها : از 239 نفر 197 نفر مرد (4/82درصد) و 42 نفر زن (6/17درصد) بودند که میانگین سنی 4/23 و میانگین مدت بستری 8/8روز داشتند. شایعترین علت ترومای غیرنافذ شکم حوادث ترافیکی بود. شایعترین اندام آسیبدیده طحال (118 نفر با 4/49درصد) و کبد (51 نفر با 3/21درصد) بود. 166 نفر (5/69درصد) همزمان دارای تروما در سایر نقاط بدن بودند. مرگ و میر 3/16 درصد و علت اصلی آن شوک هیپوولمیک بود. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه با نتایج سایر مطالعات انجام شده در سایر نقاط ایران مشابهت دارد و لازم است در زمینه پیشگیری و کاهش حوادث ترافیکی در شهر گرگان برنامه کاملی طراحی گردد.
دکتر منصور مقیمی، حمیدرضا سلطانی، احسان فتوحی، دکتر محسن تقوی شوازی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1388 )
چکیده
ظهور استروما در لوله رحمی با شیوعی بسیار کمتر از استرومای تخمدان رخ میدهد. در این مقاله زنی 63 ساله معرفی شده است که با تورم شکم در ناحیه دور ناف و سوپراپوبیک همراه با کاهش وزن و یبوست مکرر در طی پنج سال گذشته به بیمارستان شهیدصدوقی یزد در سال 1386 مراجعه نمود. در سونوگرافی توده بزرگ (122×177 میلیمتر) و در سیتیاسکن توده بیضی و حجیم به ابعاد 15×21×21 سانتیمتر در شکم و در محاذات خط وسط دیده شد. بیمار لاپاراتومی شد و در بررسی آسیبشناسی توده مذکور استرومای تخمدان با تراتوم کیستیک بالغ به همراه استرومای لوله و استروموز صفاق گزارش شد. تظاهرات ویژه استرومای لوله در این نمونه همراهی آن با استرومای تخمدان و وژتاسیونهای متعدد وزیکولی در کلدوساک، پریتوئن و ناحیه مثانه بود. این گزارش از موارد بسیار نادر همراهی این دوگونه از استروما تخمدان و لوله رحمی با استروموزیس میباشد.
دکتر مجید محمودی، دکتر اصغر آقامحمدی، دکتر حمید قادری، دکتر آنا عیسائیان، دکتر موسی زرگر، دکتر علی خاجی، دکتر نیما رضائی، کورس دیوسالار، دکتر محمدعلی محققی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماران فاقد طحال در خطر ابتلاء به عفونت باکتریهای کپسولدار نظیر استرپتوکوک پنومونی میباشند و تزریق واکسن پلی ساکارید پنوموکوکال (Pneumovax 23) توصیه شده است. این مطالعه به منظور تعیین پاسخ ایمنی هومورال نسبت به آنتیژنهای واکسن پلیساکارید پنوموکوکال در بیماران طحالبرداری شده به علت ترومای طحال و یا ابتلاء به بیماری ترومبوسیتوپنی مزمن انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی قبل از عمل طحالبرداری روی دو گروه از بیماران شامل 15 بیمار (11 مرد و 4 زن) ناشی از ترومای طحال و 20بیمار (10 مرد و 10 زن) مبتلا به ترومبوسیتوپنی مزمن (ITP) که به بیمارستانهای ابنسینا و مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) تهران طی اردیبهشت 1386 لغایت مهر 1387 مراجعه نموده بودند؛ انجام شد. 40 فرد سالم مراجعه کننده به مرکز آسم و ایمونولوژی مرکز طبی کودکان که برای پیشگیری از ابتلاء به عفونتهای پنوموکوکی توسط واکسن پلیساکارید پنوموکوکال واکسینه شده بودند؛ به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. به تمامی افراد سه گروه واکسن پلی ساکارید پنوموکوکال تزریق گردید. رقت آنتیبادیهای IgG و IgG2 که به آنتیژنهای واکسن اختصاص داشتند؛ در سرم خون بیماران قبل از واکسیناسیون و 4 هفته بعد از واکسیناسیون با روش الیزا اندازهگیری گردید. از آزمون آماری تی برای مقایسه دو گروه و آزمون رگرسیون برای تعیین همبستگی دو متغیر استفاده شد. یافتهها : بعد از واکسیناسیون، میانگین آنتیبادی IgG و یا IgG2 تولید شده علیه آنتیژنهای واکسن در گروه بیماران ITP به طور معنیداری کمتر از گروه شاهد و یا گروه تروما بود (P<0.05). در گروه تروما رقت آنتیبادی IgG و یا IgG2 تولید شده در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنیداری نداشت. از 20 بیمار مبتلا به ITP مورد مطالعه 9 نفر (45%) پاسخ ایمنی ضعیفی نسبت به آنتیژنهای واکسن نشان دادند. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که 45% از بیماران طحالبرداری شده مبتلا به ترومبوسیتوپنی مزمن، نسبت به آنتیژنهای باکتری استرپتوکوک، ضعف ایمنی هومورال دارند.
دکتر حاجی محمد ساتلقی، دکتر سولماز جنتی عطائی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : آسیبهای استخوانی و مفصلی ناشی از ترومای عضلانی اسکلتی یک علت مهم ناتوانی جسمی به ویژه در میان جوانان است. این مطالعه به منظور تعیین علل آسیبهای استخوانی و مفصلی در مصدومین جوان ارجاع شده به مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 600 مصدوم در محدوده سنی 40-17 سال با آسیبهای استخوانی و مفصلی پذیرش شده در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان طی سال 1388 انجام شد. بیماران از نظر عوامل دموگرافیک، چگونگی ایجاد آسیب و یافتههای بالینی، توزیع آسیب در بدن و اقدامات درمانی بررسی شدند. نمونهگیری در یک ماه از هر فصل سال به صورت تصادفی انجام شد. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه و انجام معاینه فیزیکی صورت گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای کایاسکوئر و t تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی افراد 7+-25 سال بود. 83 درصد از آسیبها در مردان رخ داده بود. 37 درصد از حوادث بین ساعات 12تا 18 اتفاق افتاده بود. شایعترین علل آسیب به تصادفات (49.6%)، آسیبهای شغلی (15.3%) و سقوط از بلندی (10.3%) اختصاص داشت. گذرگاههای شهری (43.5%) و جادهها (17.1%) بیشترین مکانهای حادثه بودند. شایعترین آسیبها، شکستگیها (71.7%)، آسیب نسج نرم (48.3%) و دررفتگی (8.7%) بود. اندام فوقانی شایعترین عضو صدمه دیده و اندام تحتانی شایعترین عضو شکسته بود. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده آسیبپذیری بیشتر مردان جوان در اثر تصادفات و آسیبهای شغلی است.
دکتر سیامک رجائی، دکتر محمدحسین تازیکی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر امین شعاع کاظمی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : تروما شایعترین علت مرگ در سنین یک تا 44 سالگی و سومین علت شایع مرگ بدون در نظر گرفتن سن میباشد. شکم سومین ناحیه شایع در بدن است که در اثر تروما آسیب میبیند. بعضی اعضای شکمی در اثر تروما با شیوع بیشتر آسیب میبینند که علاوه بر مکانیسم آسیب، به اندازه و وسعت اندام و محل قرارگیری اندام در داخل حفره شکمی بستگی دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آسیبهای داخل شکم ناشی از ترومای نافذ شکمی بیماران بستری در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 114 بیمار بستری به علت ترومای نافذ شکم در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان طی سالهای1381 تا 1386 انجام شد. سن، جنس، نوع آسیب ، عامل تروما و مدت زمان بستری از پرونده بیماران جمعآوری و در یک چک لیست ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 ثبت و مورد توصیف قرار گرفتند. یافتهها : از 114 بیمار مورد بررسی با ترومای نافذ شکمی، 1/92 درصد مرد بودند. میانگین سنی بیماران 24.8 سال، محدوده سنی بیماران 70-9 سال با بیشترین (34.2%) فراوانی نسبی در گروه سنی 24-20 سال بود. مرگ در 2 نفر (1.8%) توسط چاقو و به دلیل شوک هموراژیک رخ داد. شایعترین (78.9%) وسیله ایجاد کننده ترومای نافذ شکمی، چاقو بود. میانگین مدت بستری در بیمارستان 2.8+-4.6 روز تعیین گردید. در 53 بیمار (46.5%) عامل ایجاد کننده تروما به صفاق نفوذ کرده و یا از آن عبور نموده بود. شایعترین اندام آسیب دیده داخل شکمی، روده باریک (14%) بود. پارگی دیافراگم در 2.6% و آسیب ریوی همزمان در 7% از بیماران مشاهده گردید. نتیجهگیری : در این مطالعه عامل اصلی ایجاد کننده ترومای نافذ شکمی چاقو و شایعترین عضو آسیب دیده، صفاق و مزانتر تعیین شد.
مریم برزین، روح اله عبدی، حمید گل محمدی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : صدمات داخلی ناشی از ترومای زانو شیوع نسبتاً بالایی دارند و برای بررسی آسیب احتمالی منیسکها و لیگامانهای متقاطع زانو، تصویربرداری با تشدید مغناطیسی (magnetic resonance imaging: MRI) بهطور مکرر انجام میشود. در حالی که استفاده از سونوگرافی برای تشخیص ضایعات داخلی مفصل زانو هنوز مورد اختلاف نظر بوده و مطالعات گذشته نتایج متفاوتی به همراه داشته است. این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی سونوگرافی در مقایسه با MRI در صدمات ناشی از ترومای زانو انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 73 بیمار با ترومای زانو مراجعه کننده به مرکز تصویربرداری MRI بیمارستان امامخمینی (ره) ساری از آذرماه 1388 لغایت اردیبهشت ماه 1389 انجام شد. پس از انجام MRI برای همه بیماران سونوگرافی از زانوی صدمه دیده انجام شد. سونوگرافی و MRI توسط دو رادیولوژیست که از نتایج گزارش یکدیگر اطلاع نداشتند؛ انجام شد. دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و رسم جدول توصیف شد. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی تعیین شد. یافتهها : سن 91.9% بیماران زیر 40 سال بود. 61 نفر (83.6%) از بیماران مرد و 12 نفر (16.4%) زن بودند. شایعترین شکایت بیماران درد مفصلی (89درصد) بود. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی در مقایسه با MRI در تشخیص ضایعات لیگامان کولترال داخلی (MCL) به ترتیب 100% ، 94.28% ، 42.86% و 100% و در تشخیص ضایعات لیگامان متقاطع قدامی (ACL) به ترتیب 65% ، 100% ، 100% و 70.21% تعیین شد. همچنین این مقادیر در تشخیص ضایعات منیسک داخلی (MM) به ترتیب 61.90% ، 94.23% ، 81.25% و 85.96% و در تشخیص ضایعات منیسک خارجی (LM) 100% ، 97.14% ، 60% و 100% تعیین گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از سونوگرافی در موارد اورژانس بررسی سلامت لیگامان متقاطع قدامی و منیسک داخلی کمک کننده است. چنانچه علایم بالینی به نفع وجود آسیب داخلی زانو است؛ با توجه به حساسیت کمتر سونوگرافی در تشخیص پارگی تروماتیک لیگامان متقاطع قدامی و منیسک داخلی استفاده از MRI توصیه میشود.
مهدی میرشکار، دکتر کتانه ابراری، دکتر ایران گودرزی، دکتر علی رشیدیپور،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : فشار روانی پس از سانحه (post-traumatic stress disorder: PTSD) نوعی عارضه روانی است که در پی مواجهه با سوانح شدید بروز میکند و منجر به بروز اختلالات حافظه میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بتااسترادیول بر حافظه ترومایی ناشی از القای فشار روانی (PTSD) پس از سانحه توسط القای تک استرس طولانی مدت به همراه شوک (SPS&S) در موش صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 70 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 200-250 gr انجام شد. در آزمایش اول 30سر موش در سه گروه 10تایی کنترل، شوک و القای تک استرس طولانی مدت به همراه شوک (SPS&S) قرار گرفتند. گروه SPS&S دو ساعت در مقیدکننده نگهداری شدند و 20 دقیقه برای شنای اجباری در آب قرار گرفتند و 15 دقیقه بعد با اتر بیهوش شدند. حیوانات پس از30 دقیقه در دستگاه ترس شرطی (CFS) قرار گرفته و شوک الکتریکی یکمیلیآمپری به مدت 4 ثانیه دریافت کردند. در گروه شوک، حیوانات فقط شوک الکتریکی دریافت کردند. حیوانات گروه کنترل از محل نگهداری خارج و آزمایش شدند. حیوانات همه گروهها، 1، 2 و 3 هفته بعد، به مدت 3 دقیقه بدون دریافت شوک در CFS قرار گرفتند و میزان بیحرکتی آنها (برحسب درصد) ثبت شد. در آزمایش دوم 40 سر موش در 4 گروه 10تایی (شم و روغن کنجد، شم و استرادیول، SPS&S و روغن کنجد، SPS&S و استرادیول) قرار گرفتند و تزریق زیرجلدی بتااسترادیول و روغن کنجد با دوز 90 µg/kgبلافاصله، یک و دو هفته پس از بهکارگیری مدل SPS&S صورت گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای تکمیلی حداقل تفاوت معنیدار (LSD)، آنالیز واریانس دوطرفه و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : پس از سه هفته، مدل SPS&S منجر به افزایش معنیداری در میزان بیحرکتی (حافظه ترومایی) نسبت به گروههای دریافت کننده شوک الکتریکی و کنترل گردید (P<0.05). این پاسخ در اثر تزریق مکرر بتااسترادیول کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تزریق مکرر بتااسترادیول با دوز 90 90 µg/kg میزان بیحرکتی ناشی از القای PTSD با استفاده از مدل SPS&S را کاهش میدهد و میتواند از شکلگیری حافظه ترومایی جلوگیری کند.
مریم رضاپور، بابک معصوم، الهام بنی مصطفوی، سیدحمزه حسینی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
اختلال وسواسی جبری با گروهی از علایم شامل افکار مزاحم، آیینها، مشغلههای ذهنی و اجبارها تظاهر مییابد. این وسواسها و اجبارها ناراحتی زیادی برای فرد ایجاد میکند. تروما به سر و آسیب مغزی به عنوان یکی از دلایل نادر این اختلال شناخته شده است. در این مقاله سه بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی - جبری پس از تروما به سر معرفی شده است. بیماران بهدنبال ضربه به سر و کاهش سطح هوشیاری دچار اختلال وسواسی جبری شدند و این اختلال در آنان قبل از تروما به سر وجود نداشت. محلهای آسیبدیده مغزی این بیماران که همگی ضربههای شدید به سر داشتند؛ توسط تصویربرداری مغزی ارزیابی شد. در بیمار اول ضایعه در تمپورال راست، در بیمار دوم ضایعه در تمپورال راست و فرونتال دوطرف و در بیمار سوم ضایعه ناحیه اسپلنیوم کورپوس کالوزوم و پایک مغزی راست و آسیب اکسونی منتشر و هماتومای خارج محوری در منطقه تمپورال چپ مشاهده گردید. با مشاهده یافتههای تصویربرداری میتوان نتیجهگیری نمود که بین آسیب ایجاد شده در مغز و وقوع علایم اختلال وسواسی - جبری ارتباط وجود دارد.
حمیدرضا خورشیدی، سجاد دانشیار، زینب السادات اسلامی، عباس مرادی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تروما سومین علت مرگ و عامل اصلی ناتوانی در کودکان ایرانی است. کودکان بهعلت شرایط فیزیولوژیک و فرآیند رشد بیشتر در معرض تروما هستند. شناسایی عوامل خطر میتواند از میزان بروز این حوادث و عواقب آنها بکاهد. این مطالعه به منظور ارزیابی ترومای کودکان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 482 کودک (330 پسر و 152 دختر) زیر 14 سال دچار تروما مراجعه کننده به بیمارستان بعثت شهر همدان در سال 1295 انجام شد. اپیدمیولوژی و عواقب تروما مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: بیشترین موارد تروما به ترتیب 195 مورد (40.5%) در محدوده سنی 7 تا 14 سال (دوران مدرسه)، 189 مورد (39.2%) در محدوده سنی 2 تا 7 سال (قبل از مدرسه) و 98 مورد (20.3%) در محدوده سنی صفر تا 2 سال (شیرخوارگی) رخ داده بود. وقوع تروما در دو گروه قبل از مدرسه (67.8%) و دوران مدرسه (75.4%) در پسران بیش از دختران بود (P<0.05). بیشترین شیوع در فصل تابستان (36.9%)، بیشترین مکان وقوع حادثه در منزل (44%)، بیشترین علت آسیب سقوط (53%)، بیشترین نوع آسیب شکستگی (35%) و بیشترین محل آسیب در ناحیه سر و صورت (41%) تعیین گردید. از نظر پیامد بعد از ترخیص، 10 مورد مرگ ناشی از تروما و 42 مورد ناتوانی بعد از تروما مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به این که بیشترین محل وقوع حادثه در منزل به علت سقوط و شکستگی بود؛ میتوان با ایمن کردن بیشتر منازل و آگاهی بیشتر والدین از خطرهای پیش روی کودکان جلوگیری نمود.
عبدالرضا فاضل، رضا افغانی، محمد نادران، طاهره بخشی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تروما مهمترین علت از دست رفتن عمر موثر در جمعیتهای انسانی بوده و دومین علت مرگ و میر در کشور محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آسیبهای ارگانهای داخل توراکس به دنبال ترومای نافذ در بیماران بستری در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی به صورت گذشتهنگر روی پرونده 107 بیمار بستری شده به دلیل ترومای نافذ در مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان (مرکز ترومای استان گلستان) طی سال 1395 انجام شد. دادههای موجود در پرونده بیماران شامل سن، جنس، نوع شغل، محل آسیب، نوع آسیب و علت آسیب براساس چک لیستی استخراج و مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 26.13 سال در محدوه سنی 62-14 سال بود. بیشترین علت تروما، نزاع به میزان 78.5% تعیین شد. بیشترین عامل ایجاد کننده آسیب، چاقو به میزان 66.35% بود که بیشترین آسیب به ریه (11.21%) وارد شده بود. کمترین آسیب مربوط به عروق بزرگ (ورید پولمونری) با یک مورد (0.93%) بود. بیشترین فراوانی بر اساس شغل مربوط به گروه بیکار (39.25%) بود. دو مورد مرگ و میر مشاهده شد که در یک بیمار به علت ترومای قلب و در بیمار دیگر به دلیل پارگی عروق سابکلاوین بود.
نتیجهگیری: آسیب توسط چاقو بیشترین علت ترومای نافذ در اثر نزاع خیابانی تعیین شد.
مهلا رمضانی اوزینه، امیر لطافت کار، ملیحه حدادنژاد،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب رباط صلیبی قدامی (Anterior Cruciate Ligament: ACL) از ﺟﺪیﺗﺮﻳﻦ ﺿﺎﻳﻌﺎت زاﻧﻮ بوده و به صورت مکرر در ﺣﻴﻦ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ورزﺷﻲ اﺗﻔﺎق ﻣﻲاﻓﺘﺪ. برای تامین ﺛﺒﺎت ﻣﻔﺼﻞ و ﭘﻴﺸﮕﻴﺮی از آﺳﻴﺐ ACL ، ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ به موقع و ﻣﻨﺎﺳﺐ عضلانی ﺿﺮوری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دستورالعملهای تمرکز بیرونی و تمرینات عملکردی بر زمانبندی فعالیت عضلات ثبات دهنده زانوی بسکتبالیستها انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی یک سویه کور روی 48 نفر از مردان سالم بسکتبالیست لیگ استانی ایران در محدوده سنی 19 تا 25 سال انجام شد. بسکتبالیستها به صورت تصادفی در 3 گروه 16 نفری شامل گروه کنترل، گروه تمرینات عملکردی با فیدبک و گروه بدون فیدبک تقسیم شدند. زمانبندی شروع فعالیت الکتریکی عضلات چهارسررانی و همسترینگ و سرینی افراد قبل و بعد از هشت هفته در تکلیف فرود تک پا (توسط دستگاه الکترومایوگرافی) مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: بین گروهها در زمان شروع فعالیت عضلات رکتوس فموریس، وستوس لترالیس، وستوس مدیالیس، گلتئوس مدیوس، گلتئوس ماگزیموس، بایسپس فموریس و همسترینگ مدیال تفاوت آماری معنیداری وجود داشت. بین گروههای عملکردی با فیدبک و بدون فیدبک در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری در زمان شروع فعالیت عضلات وجود داشت (P<0.05). در شروع فعالیت عضلات مذکور بین گروههای تمرینی تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: تمرینات عملکردی بسکتبال با و بدون فیدبک میتواند با بهینه کردن زمان فعالیت عضلات ثباتدهنده زانو، هنگام تمریناتی مانند پرش - فرود، افزایش ثبات مفصل زانو و احتمالاً کاهش آسیب دیدگی ACL را در ورزشکاران را به همراه داشته باشد.
عارفه مختاری ملک آبادی، امیرعلی جعفرنژادگرو، محسن برغمدی، عباس معمارباشی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: گیرندههای حس عمقی در کف پای سالمندان کارایی کمتری دارند و تقویت و تحریک این بخش میتواند منجر به کاهش خطر افتادن در آنان گردد. یکی از شیوههای تقویت گیرندههای حسی-عمقی در این افراد استفاده از کفی بافتدار است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر ارتزهای بافتدار پا بر فرکانس فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی، زمان اتکا و راحتی افراد بالای 55 سال حین راه رفتن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 14 زن و 14 مرد در محدوده سنی 56 تا 70 سال که دارای توانایی راه رفتن به صورت مستقل و سلامت جسمی و ذهنی بودند؛ انجام شد. آزمودنیها در پنج وضعیت بدون ارتز و استفاده از چهار نوع ارتز (شامل کفیهای پا از نوع بافتدار ریز و درشت در دو نوع منعطف و سخت) مورد مقایسه قرار گرفتند. به منظور ثبت فعالیت الکتریکی، 8 الکترود بر روی عضلات درشت نی قدامی، دوقلو داخلی، پهن داخلی، پهن خارجی، دو سر رانی، نیم وتری، سرینی و راست کننده ستون فقرات در محل مهره 3 کمری قرار داده شدند.
یافتهها: میزان طیف فرکانس فعالیت عضلات درشت نی قدامی و پهن داخلی در مردان نسب به زنان افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). فرکانس عضله پهن داخلی در شرایط راه رفتن با ارتز بافتدار درشت نسبت به شرایط راه رفتن بدون کفی افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). ارتز بافتدار درشت منعطف نسبت به ارتز بافتدار ریز از نظر راحتی، معنیدار بود (P<0.05). زمان اتکا در هیچیک از شرایط از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: افزایش فرکانس الکترومایوگرافی عضله پهن داخلی هنگام استفاده از ارتز درشت منعطف میتواند در افزایش جذب شک و کاهش نرخ بارگذاری عمودی وارد بر پا موثر باشد که این به خودی خود سبب کاهش خطر آسیب در اندام تحتانی افراد بالای 55 سال میگردد.
سارا مقدسی، مهرداد عنبریان، سید حسین حسینی مهر، مهردخت مزده،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یکی از شایعترین بیماریهای سیستم عصبی بوده و میزان ابتلا در زنان شایعتر است. اختلال در الگوی راهرفتن از شایعترین اختلالات حرکتی در این بیماران است. این مطالعه به منظور مقایسه فعالیت عضلات منتخب اندام تحتانی و سطح حرکتی مرکز فشار پا حین پایان غیرارادی راهرفتن در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد – شاهدی روی 10 زن مبتلا به MS (براساس طبقهبندی EDSS) و 10 سالم همتاسازی شده از نظر قد، سن و وزن انجام شد. فعالیت الکترومایوگرافی عضلات راست رانی (RF)، پهن داخلی (VM)، پهن خارجی (VL)، دوسررانی (BF)، نیمه وتری (SM)، دوقلوی داخلی (GM)، درشت نئی قدامی (TA) و جابجایی مرکز فشار پا (COP) با سیستم اندازهگیری فشار کف پایی حین پایان غیرارادی راهرفتن ثبت شد. آزمودنیها در پاسخ به یک سیگنال صوتی که برای توقف (مرحله انتهایی راهرفتن) در زمان ضربه پاشنه پا ارایه میشد؛ سعی میکردند به سرعت توقف کنند.
یافتهها: فعالیت عضله پهن خارجی گروه شاهد نسبت به گروه مورد بهطور معنیداری بیشتر بود (P<0.05)؛ در حالی که در گروه مورد فعالیت عضله دوقلو داخلی به میزان قابل توجهی افزایش یافت (P<0.05). همچنین، سطح حرکتی مرکز فشار پاها در گروه مورد کاهش آماری معنیداری نسبت به گروه شاهد داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: افزایش فعالیت عضله دوقلو در گروه مبتلا به MS ممکن است ناشی از تلاش آنان برای آهسته کردن حرکت مرکز جرم به منظور پیشگیری از پیشروی استخوان درشت نی به سمت جلو و در نتیجه سعی در کنترل تعادل به عنوان یک استراتژی برای محدود کردن حرکات مرکز فشار پاها برای پیشگیری از سقوط باشد.
امین نقدی زاده، امیرعلی جعفرنژادگرو، معرفت سیاهکوهیان، سعید نوری نسب، میترا زیوری کبیر،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: زاﻧﻮی ﭘﺮاﻧﺘﺰی ﻧﻮﻋﯽ از ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﮑﻞ زاﻧﻮ در ﺻﻔﺤﻪ ﻓﺮوﻧﺘﺎل است ﮐﻪ در ﺻﻮرت اﺑﺘﻼ ﺑﻪ آن اﮔـر ﺣﺎﻟﺖ ﺗﺤﻤﻞ وزن ﺑﺮ روی دو ﭘﺎ ﻗﻮزکﻫﺎی داﺧﻠﯽ ﻣﭻ ﭘﺎ در ﺗﻤﺎس ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ ﮐﻨﺪیﻞﻫﺎی داخلی ران ازﻫﻢ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. زاﻧﻮی ﭘﺮاﻧﺘﺰی در بازیکنان فوتبال از شیوع بالایی برخوردار است. این مطالعه به منظور تعیین اثر استفاده از بریس زانو و گوه خارجی بر دامنه فعالیت عضلات طی دویدن در فوتبالیستهای مرد دارای زانوی پرانتزی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 15 فوتبالیست مرد دارای زانوی پرانتزی با میانگین سنی 1.8±22.13 سال و 15 فوتبالیست مرد سالم با میانگین سنی 1.55±22.86 سال انجام شد. دادههای الکترومایوگرافی با نرخ نمونه برداری 1000 هرتز در عضلات منتخب طی پنج شرایط دویدن شامل: کنترل (بدون تداخل)، گوه خارجی 10 درجه، گوه خارجی 15 درجه، استفاده همزمان از بریس 30 درجه و گوه خارجی 10 درجه و استفاده همزمان از بریس 30 درجه و گوه خارجی 15 درجه ثبت شدند.
یافتهها: اثر تداخل درمانی بر دامنه عضلات دوسررانی و پهن خارجی در فاز هل دادن کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). اثر تداخل درمانی بر دامنه فعالیت عضلات دوسررانی و پهن خارجی در فاز پاسخ بارگیری کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: استفاده همزمان از بریس و گوه موجب کاهش فعالیت دو عضله دوسررانی و پهن خارجی میشود. کاهش فعالیت این دو عضله میتواند در نتیجه حمایت غیرفعال بریس از مفصل زانو باشد که در نهایت منجر به کاهش گشتاور آداکتوری خارجی وارده مفصل زانو میشود.
امیرعلی جعفرنژادگرو، میلاد پیران حمل آبادی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از بریس کمری بر روی کینماتیک و کینتیک اثرگذار است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دو نوع بریس ساده و سنسوردار توراکولومبوساکرال بر فعالیت الکترومایوگرافی عضلات منتخب در مردان مبتلا به کایفوز در هنگام دویدن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 15 مرد مبتلا به کایفوز انجام شد. آزمودنیها تکلیف دویدن را در سه شرایط بدون بریس، بریس ساده و بریس دارای سنسور انجام دادند. یک سیستم الکترومایوگرافی 8 کاناله بیسیم برای ثبت فعالیت عضلات ناحیه کمر و اندام تحتانی طی دویدن استفاده شد.
یافتهها: در فازهای پاسخ بارگیری، میانه اتکا و نوسان تفاوت آماری معنیداری بین شرایط مختلف وجود نداشت؛ ولی در فاز هل دادن میانه فرکانس عضله دوقلو در حالت استفاده از بریس ساده نسبت به حالت بدون بریس بزرگتر بود (P<0.05). همچنین میانه فرکانس عضله نیمه وتری در حالت استفاده از بریس سنسوردار نسبت به حالت بریس ساده به طور معنیداری بالاتر بودند (P<0.05).
نتیجهگیری: به طور کلی استفاده از بریس و به ویژه بریس سنسوردار، سبب بهبود فعالیت عضلات در مردان مبتلا به کایفوز میشود.
امیرعلی جعفرنژادگرو، سیده مریم انواری، سعیده ناصری،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: زانوی پرانتزی یکی از اختلالات اندام تحتانی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر طول عمر کفش ورزشی بر هم انقباضی عمومی و جهتدار عضلات مفصل مچ پا هنگام دویدن در زنان مبتلا به زانوی پرانتزی و سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 30 زن دانشجو (15 فرد مبتلا به زانوی پرانتزی درجه 2 و 15 فرد سالم) با استفاده از کفش نو و کفش کهنه (6 ماه استفاده) در آزمایشگاه بیومکانیک ورزشی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. به هر کدام از آزمودنیها یک جفت کفش ورزشی نو داده شد. پس از داده گیری اولیه از آزمودنیها خواسته شد که به مدت 6 ماه، روزانه حداقل یک ساعت در فعالیتشان استفاده کنند. فعالیت الکتریکی عضلات با استفاده از الکترومایوگرافی سطحی ثبت گردید.
یافتهها: در هیچیک از زیر فازهای دویدن، تفاوتی بین گروههای مورد مطالعه در هم انقباضی عمومی و جهتدار مفصل مچ پا مشاهده نشد.
نتیجهگیری: طول عمر کفش اثری بر هم انقباضی عضلات مفصل مچ پا ندارد.