|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای Ldl
مرضیه اکبرزاده، فرشته مرادی، دکتر محمدحسین دباغ منش، دکتر پیمان جعفری، دکتر محمدابراهیم پارسانژاد، دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) یکی از شایعترین اختلالات غدد اندوکرین در زنان است که 6-10% زنان در سنین باروری را درگیر میکند. در این بیماری وضعیت غیرطبیعی لیپوپروتئینها شایع است. تجمع خانوادگی بالای سندرم تخمدان پلیکیستیک دلالت بر نقش وراثت در این بیماری دارد. این مطالعه به منظور تعیین سطح سرمی لیپوپروتئینها در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 107 نفر از وابستگان درجه یک افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک (گروه مورد) و 107فرد سالم (گروه شاهد) از خانواده درجه یک زنان فاقد سابقه ابتلاء به PCOS از مراجعین به درمانگاههای زنان شیراز طی سال 1387 انجام شد. وابستگان درجه یک گروه مورد (پدر، مادر، خواهر و برادر) با شرط داشتن سن بالای 30 سال و سایر شرایط ورود به مطالعه، مصاحبه شدند و قسمت اول پرسشنامه که شامل اطلاعات دمو گرافیک بود؛ تکمیل شد. میزان 5سیسی نمونه خون از افراد مورد مطالعه برای تعیین سطح سرمی لیپوپروتئینهای خون شامل کلسترول تام ، تریگلیسرید، LDL-c و LDL-c گرفته شد. یافتهها : میانگینهای کلسترول تام ، LDL-c و تریگلیسرید در گروه مورد به ترتیب 31.64+-191 و 4.06+-167 و 31.64+-191 میلیگرمدردسیلیتر تعیین شد. میانگینهای کلسترول تام و LDL-c و تریگلیسرید در گروه شاهد به ترتیب 18.25+-158.25 و 21.33+-123 و 17.11+-120.42 میلیگرمدردسیلیتر تعیین شد. این تفاوتها از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). میانگین HDL-c 6.95+-40.06 میلیگرمدردسیلیتر در گروه مورد کمتر از گروه شاهد 6.7+-45.9 میلیگرمدردسیلیتر بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سطح سرمی لیپوپروتئینها در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک بهطور معنیداری بالاتر از گروه شاهد میباشد.
مراد رستمی، محمد آبرومند، علیرضا خیراله، معصومه جرفی، رضا ملیحی، مژگان نوربهبهانی، علیرضا جعفری، دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر (CHD)، متناسب با افزایش غلظت لیپوپروتئین LDL-C است. با توجه به گستردگی استفاده از معادله فریدوالد در تخمین میزان LDL-C در اغلب آزمایشگاههای کشور، این مطالعه به منظور کاربرد معادله اصلی و تصحیح شده فریدوالد در تعیین سطح سرمی LDL-C در مقایسه با روش اندازهگیری مستقیم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 598 نفر (226 مرد و 372 زن) از مراجعین به آزمایشگاه بیمارستان امام علی (ع) شهرستان اندیمشک برای ارزیابی صحت سلامت در سال 1388 انجام شد. از شرکت کنندگان در مطالعه 8 میلیلیتر نمونه خون ناشتا اخذ شد. کلسترول تام (میلیگرم در دسیلیتر)، تریگلیسرید (میلیگرم در دسیلیتر)، HDL-C (میلیگرم در دسیلیتر)و LDL-C (میلیگرم در دسیلیتر) سرم با استفاده از کیتهای شرکت پارس آزمون اندازهگیری شدند. برای تخمین میزان LDL-C از معادله فریدوالد (Friedwald) با مقدار K معادل 3, 3.5, 5 استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-18 و آزمونهای ANOVA و Pearson correlation coefficient تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : از مجموع 598 نمونه سرم جمعآوری شده؛ 37.8% به مردان و 62.2% به زنان اختصاص داشت. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 10.77±38.08 سال بود. کمترین محدوده سنی 21 سال و بیشترین محدوده سنی 77 سال بود. میانگین و انحرافمعیار تریگلیسرید با مقادیر مساوی و یا کمتر از 150, 201-300 , 301-400 mg/dl در معادله فریدوالد با احتساب K مساوی 5 به ترتیب 8.79±13.01- و 13.17±17.11- و 18.54±18.63- و با احتساب K مساوی 3 به ترتیب 12.04±0.39- ، 18.55±0.078- و 0.04±25.55 تعیین شد. همچنین با احتساب K مساوی 3 برای تریگلیسرید 151-200 mg/dl برابر 10.54±9.72- و با احتساب K مساوی 3.5 برابر 13.70±0.82 تعیین شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که نتایج حاصل از مقایسه روش مستقیم اندازهگیری و محاسبه شده LDL-C از طریق معادله فریدوالد در محدودههای تریگلیسرید مساوی و یا کمتر از 150, 151-200, 201-300, 301-400 mg/dl ، دارای ضریب همبستگی پیرسون به ترتیب 0.982, 0.991, .0991, 0.975 تعیین شد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از روش اندازهگیری مستقیم LDL-C به معادله فریدوالد برتری دارد. چنانچه استفاده از روش اندازهگیری مستقیم LDL-C مقدور نباشد؛ استفاده از معادله تصحیح شده فریدوالد (K مساوی 3) توصیه میگردد.
سمیه حسینپور نیازی، گلبن سهراب، گلاله اصغری، دکتر پروین میرمیران، نازنین مصلحی، دکتر فریدون عزیزی، دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : نمایه گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری میزان و بار گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری کیفیت کربوهیدرات دریافتی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط نمایه و بار گلیسمی با عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در بزرگسالان تهرانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2284 فرد (1327 مرد و 957 زن) با سنین 19-84 سال ساکن در منطقه 13 تهران طی سالهای 1384-87 انجام شد. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک تعیین شد. عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی شامل شاخصهای تنسنجی، فشارخون، قندخون ناشتا (میلیگرم در دسیلیتر)، گلوکز 2 ساعته (تست تحمل گلوکز)، کلسترول تام (میلیگرم در دسیلیتر)، تریگلیسرید سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، HDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، و LDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر) بود. نمایه توده بدن بیشتر یا مساوی 30 چاق در نظر گرفته شد. میانگین دریافتهای غذایی به صورت تعدیل شده برای انرژی، جنس و سن در سههکهای دریافت نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از آزمون general linear model analysis of covariance محاسبه شد دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای one-way analysis of variance ، کایاسکوئر، Partial correlation و linear regression تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین دریافت نمایه گلیسمی 13.5±68.3 و بار گلیسمی 97.6±244.8 بود. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی رابطه معکوس با دریافت غلات کامل و رابطه مستقیم با دریافت غلات تصفیه شده، میوهها، لبنیات و قندهای ساده داشت. پس از تعدیل شیوه زندگی و عوامل تغذیهای، نمایه گلیسمی رابطه مستقیمی با غلظت تریگلیسرید سرم و HDL-C در افراد چاق داشت و بار گلیسمی ارتباط مستقیمی با گلوکز ناشتای خون و گلوکز 2 ساعته در بین افراد غیرچاق داشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که نمایه گلیسمی در افراد چاق ارتباط معنیداری با افزایش غلظت تریگلیسرید سرم و کاهش غلظت HDL-C سرم دارد. بار گلیسمی در افراد غیرچاق ارتباط معنیداری با کاهش گلوکز ناشتای خون و گلوکز خون 2 ساعته داشت.
محمدحسن قوسیان مقدم، مهرداد روغنی، زهرا گرجی زاده، سپیده صدرائی، دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : هیپرلیپیدمی و دیسلیپیدمی یکی از عوامل خطرهای شایع همراه با دیابت است و کاهش سطح آن در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه به منطور تعیین اثر گیاه مریم گلی بر سطح گلوکز، لیپیدهای سرم و سطح بافتی مالوندیآلدئید موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با گیاه، دیابتی و دیابتی تحت تیمار با گیاه تقسیم شدند. برای القای دیابت به موشها، از داروی استرپتوزوتوسین به صورت تک دوز و داخل صفاقی به میزان 60 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در محلول سالین نرمال سرد استفاده شد. مریمگلی با غذای گروههای تحت تیمار مخلوط شد. سطح گلوکز، تریگلیسیرید، کلسترول توتال، LDL و HDL سرم روز اول و در هفتههای سوم و ششم اندازهگیری شد. در پایان کار میزان مالوندیآلدئید و پروتئین در هموژنه بافت کبد اندازهگیری گردید. یافتهها : در هفته ششم میزان گلوکز سرم در دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار با مریمگلی بهطور معنیداری بیش از نتایج روز اول بود (P<0.05) و تیمار گروه دیابتی با مریمگلی، کاهش معنیداری در سطح گلوکز سرم در مقایسه با گروه دیابتی بهوجود نیاورد. میزان تفاوت تریگلیسیرید سرم گروههای دیابتی و دیابتی تحت تیمار با مریمگلی از نظر آماری معنیدار و سطح آن در گروه دیابتی تیمار شده پایینتر بود (P<0.05). مقادیر کلسترول توتال، HDL ، LDL ، مالون دی آلدئید در موشهای دیابتی تیمار شده با مریمگلی تغییر آماری معنیداری با گروه دیابتی نشان نداد. نتیجهگیری : تجویز دراز مدت گیاه مریم گلی به موشهای دیابتی فقط موجب کاهش معنیدار تریگلیسیرید سرم گردید و بر سایر چربیها و گلوکز سرم و بر پراکسیداسیون لیپیدی در بافت کبد اثری ندارد.
نادر شوندی، عباس صارمی، شهناز شهرجردی، لیلا پوریامنش، دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : مکمل دانه کتان نقش مهمی در درمان و پیشگیری دیس لیپیدمی و التهاب دارد و ممکن است مزایای تمرین ورزشی را افزایش دهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین هوازی به همراه مکمل دانه کتان بر لیپیدها و پروتئین واکنشگر C سرم زنان چاق انجام شد.
روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 45 زن چاق در دامنه سنی 30 تا 45 سال به صورت در دسترس و بهطور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. برنامه تمرین هوازی 50 تا 60 دقیقه در روز، سه روز در هفته، با شدت 50 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه برای 10هفته اجرا شد. گروه تمرین هوازی به علاوه مکمل و گروه مکمل به مدت 10 هفته پودر دانه کتان را به مقدار 6 تا 9 گرم در روز مصرف نمودند. ترکیب بدنی و شاخصهای متابولیکی قبل و بعد از دوره تمرینی ارزیابی شد.
یافتهها : مصرف دانه کتان موجب کاهش آماری معنیداری در مقادیر تریگلیسیرید، HDL-c، TC-HDL، وزن بدن، نمایه توده بدن، دور کمر و توده چربی گردید (P<0.05). از طرفی مصرف دانه کتان همراه با تمرین هوازی منجر به کاهش در شاخصهای آدیپوسیتی وزن، نمایه توده بدن، دور کمر، توده چربی، تریگلیسیرید، HDL-c، LDL-c، LDL/HDL و TC-HDL شد (P<0.05).
نتیجهگیری : مصرف دانه کتان برای بهبود سلامت قلبی - متابولیکی زنان یک روش ایمن و موثر است و ترکیب کردن دانهکتان با تمرین هوازی میتواند برخی اثرات مفید آن را طی یک دوره 10 هفتهای افزایش دهد.
فاطمه ولی محمدی رحمانی، حسین راثی، وجیهه زرین پور، دوره 23، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هایپرکلسترولمی خانوادگی (Familial hypercholesterolemia: FH) یکی از شایعترین بیماریهای ارثی است که با افزایش سطح لیپوپروتئین با دانسیته کم (Low Density Lipoprotein: LDL) پلاسما، باعث تجمع لیپید در تاندونها و رگها میشود. اصلیترین علت ابتلا به این بیماری، جهش در ژن گیرنده لیپوپروتئین با دانسیته کم (Low Density Lipoprotein Receptor: LDLR) است. این مطالعه به منظور ارزیابی مولکولی جهشهای شایع در ژن گیرنده LDL در مبتلایان به هایپرکلسترولمی فامیلی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 100 بیمار مشکوک به هایپرکلسترولمی خانوادگی مراجعه کننده به آزمایشگاه سپهر شهرستان کرج طی سال 1394 بر اساس معیار جهانی Simon Broom انجام شد. پس از پرکردن پرسشنامه و رسم شجره نامه مشخص گردید در 17 نفر سابقه بیماری حداقل در یکی از بستگان درجه یک وجود داشت. با استفاده از روش PCR-SSCP وجود تغییرات مورد بررسی قرار گرفت و پس از شناسایی موارد مشکوک توالی یابی مستقیم DNA انجام گردید.
یافتهها: از 17 بیمار دارای سابقه بیماری هایپرکلسترولمی، در 13 بیمار جهش در ژن LDLR به صورت هتروزیگوت مشاهده شد. جهشها شامل c.97C>T، c.445G>T، c.651-653(DEL3)، c.652-654(DEL3)، c.682G>T، c.925-931(DEL7)، c.936-940(DEL5)، c.986G>T، c.2054C>T,c.2177C>T و G>A c.313+1 بودند. 4 بیمار فاقد جهش در ژن LDLR خود بودند. در 2 بیمار پلی مورفیسم شایع c.1959T>C شناسایی گردید.
نتیجهگیری: ژن LDLR در ایجاد FH در جمعیت مورد مطالعه نقش داشت. با این حال احتمالاً ژن با لوکوس دیگری در شیوع این بیماری در جمعیت مورد مطالعه دخیل است.
|
|
|
|
|
|