[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66913006
h-index3117
i10-index20773
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
16 نتیجه برای نوروزی

ریحانه نوروزی، سمیه رباط میلی، اکرم ثناگو،
دوره 0، شماره 0 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تجربه روانشناختی درد ذهنی دقیقاً مانند یک آسیب یا جراحت واقعی منجر به درد می‌شود. از این رو پیامد تهدیدکننده حیات برای بیماران مزمن به‌شمار می‌رود. اگرچه به ندرت در بالین مورد ارزیابی و درمان قرار می‌گیرد. یکی از بیماری‌هایی که با درد جسمی و ذهنی بالایی مرتبط است؛ بیماری نادر نوروفیبروماتوز است. این مطالعه به منظور ارزیابی درد ذهنی در بیماران مبتلا به نوروفیبروماتوز و ارتباط آن با برخی از عوامل انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 207 بیمار مبتلا به نوروفیبروماتوز عضو انجمن حمایتی بیماران مبتلا به نوروفیبروماتوزیس ایران در سال 1402 انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها فرم ثبت اطلاعات جمعیت‌شناختی و بالینی و پرسشنامه درد ذهنی اورباخ و میکولینسر Orbach and Mikulincer Mental Pain Scale (OMMP) دارای 44 گویه و 6 خرده مقیاس با دامنه نمره از 44 تا 220 نمره بودند.

یافته‌ها: نمره کل درد ذهنی 42.41 
± 121.15 با دامنه 44 تا 206 تعیین شد. خرده مقیاس «سردرگمی» بیشترین میانگین نمره و خرده مقیاس «ترس از تنهایی» کمترین میانگین نمره را داشتند. نمره کل درد ذهنی و خرده مقیاس‌های آن با شدت بیماری و مدرک تحصیلی بیماران ارتباط آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: نمره درد ذهنی در بیماران مبتلا در وضعیت نسبتاً نامطلوبی ارزیابی شد.

 
روناک شعبانی، دکتر مهرداد جهانشاهی، دکتر محسن نوروزیان، دکتر یوسف صادقی، دکتر نسرین سادات اعظمی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : تغییرات مورفولوژیک در نقاط مختلف مغز از جمله هیپوکامپ و شکنج دندانه‌ای که دارای تغییرات شکل‌پذیر (پلاستیسیتی) زیادی هستند؛ به دنبال تزریق داروهای اعتیادآور در مطالعات انسانی و حیوانی مشاهده شده است. ازسوی دیگر، شواهد نشان داده‌اند که آستروسیت‌ها به طور فعال در شکل‌پذیری سیناپسی شرکت دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر پدیده ترجیح مکانی شرطی شده (CPP) بر ساختار سلولی (تعداد آستروسیت‌های) شکنج دندانه‌ای موش صحرایی نر و استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی برای ردیابی آستروسیت‌ها انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 250-220 گرم استفاده شد. برای آزمایشات رفتاری، موش‌ها به 8 گروه کنترل، کنترل - سالین، شم 1 ، شم 2 و شم 3 (به ترتیب مورفین 2.5 ، 5 و 7.5 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، آزمایشی CPP1 ، آزمایشی CPP2 و آزمایشی CPP3 (به ترتیب مورفین 2.5 ، 5 و 7.5 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن + CPP) تقسیم‌بندی شدند. گروه‌های آزمایشی روزانه به مدت سه روز تزریق‌های زیرجلدی مورفین با دوزهای مختلف (mg/kg 2.5 ، 5 و 7.5) و گروه‌های شم سالین با دوز mg/kg 1 دریافت کردند و آزمایش ترجیح مکان شرطی شده در آنها مورد بررسی قرار گرفت. 48 ساعت بعد از تست رفتاری، حیوانات با کلروفرم بیهوش شدند و مغز آنها فیکس شد. پس از انجام پردازش بافتی، برش‌های 10 میکرونی تهیه شده با روش ایمونوهیستوشیمی رنگ‌آمیزی شدند. به منظور بررسی مورفومتریک آستروسیت‌های شکنج دندانه‌ای، از رنگ‌آمیزی اختصاصی آستروسیت‌ها (PTAH) و رنگ‌آمیزی ایمونوهیستوشیمی GFAP استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS16 و آزمون آماری One-way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معنی‌داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.

یافته‌ها : بیشترین پاسخ مورفین در دوز 7.5 mg/kg مشاهده شد. تعداد آستروسیت‌ها در گروه کنترل با میانگین 6.129±20.627 با تعداد آن در گروه کنترل - سالین با میانگین 4.71±17.339 تفاوت آماری معنی‌داری نداشت. در حالی که تفاوت تعداد آستروسیت‌های گروه کنترل با سایر گروه‌ها از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.001).

نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که پدیده ترجیح مکانی شرطی شده ناشی از مورفین می‌تواند موجب افزایش قابل ملاحظه‌ای در تعداد آستروسیت‌های گروه‌های شم و گروه‌های آزمایشی نسبت به گروه کنترل شود.


دکتر حسین نوروزی، دکتر شهربانو علوی، دکتر علی کاظمی، دکتر ابراهیم رزم پا، دکتر مسعود امامی، دکتر مژگان عشاقی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : وقوع عفونت‌های قارچی به خصوص سینوزیت قارچی در ایران رو به افزایش است و تعیین عوامل مسبب آن در زمینه کنترل و درمان ضروری می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین شیوع سینوزیت قارچی پارانازال در بیماران بدون نقص ایمنی مراجعه کننده به بیمارستان‌های امیر اعلم و امام خمینی (ره) تهران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 108 بیمار مبتلا به سینوزیت مزمن (73مرد، 35 زن) با محدوده سنی 68-9 سال و میانگین سنی 7.1±29.6 سال مراجعه کننده به بیمارستان‌های امیراعلم و امام‌خمینی (ره) تهران از فروردین 1385 تا فروردین 1386 انجام شد. تایید وجود سینوزیت در این بیماران با تصاویر رادیولوژی به اثبات رسید. به منظورآگاهی بیشتر از وضعیت بیماران پرسشنامه‌ای شامل اطلاعات جنس، شغل، وجود بیماری‌های زمینه‌ای همچون دیابت و مصرف یا عدم مصرف داروهای سرکوبگر ایمنی پرگردید. نمونه‌گیری با روش شستشوی سینوس و بیوپسی به دو طریق عمل فنستراسیون وعمل کالدول لوک انجام گرفت. نمونه‌ها در محیط‌های سابورودکستروزآگار، سابورودکستروز آگار+ کلرآمفنیکل و بلاد آگار کشت و در دمای 30 و 37 درجه سانتی‌گراد نگهداری شدند. همچنین آزمایش مستقیم ،گسترش نازک و لام فیکساتیو برای بررسی هیستولوژی به عمل آمد و برای تأیید کلونی‌ها کشت روی لام انجام شد. یافته‌ها : سینوزیت قارچی در 8 بیمار (7.4 درصد) گزارش شد که براساس نوع قارچ 6 مورد آلترناریا، 1 مورد پسیلومایسس و 1 مورد آسپرژیلوس فلاووس بود. برحسب گروه سنی بیشترین سینوزیت قارچی (5 مورد) در محدوده 39-30 سال مشاهده گردید. نتیجه‌گیری : با توجه به شیوع 7.4 درصدی سینوزیت قارچی و جداشدن قارچ پسیلومایسس که در نوع خود کم‌نظیر است؛ انجام مطالعات بیشتر و تکمیلی توصیه می‌گردد.
حسین نوروزی، علی کاظمی، سامیا افشار، پروانه عدیمی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : عفونت‌های بیمارستانی یکی از دلایل عمده مرگ و میر در بیماران بستری در بیمارستان‌ها می‌باشند. این مطالعه به منظور تعیین کارایی ضدعفونی کننده‌‌های تجاری فرمالدهید، گلوتارآلدهید، میکروتن، الکل 70 و ساولن الکل بر عوامل قارچی ساپروفیت جدا شده از محیط‌های بیمارستانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 33 نمونه قارچ جدا شده به روش پلیت‌گذاری از محیط بیمارستان‌های آموزشی و درمانی شهر تهران در سال‌های 89-1388 انجام شد. نمونه‌ها به صورت تصادفی انتخاب و تعیین هویت شدند. سوسپانسیون‌های قارچی استاندارد از هر قارچ با میزان سلول نیم الی پنج ضرب در ده به توان چهار micro g/cfu در یک میلی‌لیتر با اسپکتروفوتومتر در طول موج 530 نانومتر تهیه گردید. به منظور ارزیابی فعالیت ضدقارچی ضدعفونی کننده‌‌های تجاری فرمالدهید، گلوتارآلدهید، میکروتن، الکل 70 و ساولن الکل، 0.25cc از سوسپانسیون قارچی استاندارد با 3.75cc از محلول ضدعفونی کننده با رقت مشخص مخلوط و در دمای 25 درجه سانتی‌گراد به مدت 15 ، 30 و 60 دقیقه نگهداری شدند. سپس محیط‌ها از لحاظ رشد قارچ تا 8 هفته بررسی شدند. یافته‌ها : عوامل قارچی جدا شده شامل آسپرژیلوس (39.4%) ، پنی‌سیلیوم (36.4%) ، فوزاریوم (12.1%) ، رایزوپوس (6.1%) ، آلترناریا (3 درصد) و سیرسینلا (3 درصد) بودند. فرمالدهید 8 درصد و گلوتارآلدهید 8 درصد به ترتیب با فعالیت علیه 63.6% و 39.3% قارچ‌های مورد مطالعه موثرترین ضدعفونی کننده‌ها در زمان 15 دقیقه بودند. فرمالدهید 8 درصد با فعالیت علیه 74.8% قارچ‌ها موثرترین ضدعفونی کننده در زمان 30 دقیقه بود. گلوتارآلدهید 8 درصد و فرمالدهید 8 درصد با 100درصد ممانعت از رشد قارچ در زمان 60 دقیقه موثرترین ضدعفونی کنند‌ه‌ها بودند. نتیجه‌گیری : فرمالدهید 8 درصد و گلوتارآلدهید 8 درصد بیشترین اثرات ضدقارچی را نشان دادند. عامل زمان در کنار عامل غلظت ضدعفونی کننده، اثرات هم‌افزایی در فعالیت قارچ‌کشی ضدعفونی کننده‌های تجاری دارند.
حسین نوروزی، علی کاظمی، مسعود تشفام، شهرام تیموریان، پروانه عدیمی، محسن بشاشتی،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : اشعه اولتراویوله (UV) به عنوان یک ضدعفونی کننده قوی مطرح است. عفونت ناشی از گونه‌های مختلف مقاوم قارچی در بیماران منجر به برگشت بیماری با شدت بیشتر می‌شود. این مطالعه به منظور ارزیابی تست حساسیت دارویی سویه‌های مختلف قارچ کاندیدا قبل و بعد از تابش اشعه اولتراویوله نسبت به داروهای ایتراکونازول، فلوکونازول و آمفوتریسین B انجام شد. روش بررسی : این مطالعه آزمایشگاهی روی 12 سوش قارچ کاندیدا جدا شده از بیمار طبق روش (NCCLS M27-A) انجام شد. نمونه‌ها با سالین استریل به صورت سوسپانسیون درآمدند و جذب نوری با اسپکتروفوتومتر در طول موج 530 نانومتر خوانده شد. رقت‌های سریالی 16-0.0313 میکروگرم بر میلی‌لیتر برای ایتراکونازول و آمفوتریسین B و 128-0.0313 میکروگرم بر میلی‌لیتر برای فلوکونازول تهیه گردید و حداقل میزان مهارکنندگی (MIC) بعد از 48 ساعت انکوباسیون در دمای 35 درجه سانتی‌گراد تعیین شد. اشعه UV به مدت 1 ، 2 ، 5 ، 10 ، 60 ، 90 ، 120 ثانیه در فاصله یک متری به قارچ‌ها تابانده شد و MIC تعیین گردید. یافته‌ها : بیشترین MIC قبل از تابش UV در استفاده از فلوکونازول با میزان بیش از 128µg/ml مشاهده شد. بعد از تابش UV میزان MIC برای سه داروی مورد مطالعه کاهش یافت؛ به طوری که بعد از 10 ثانیه MIC برای داروهای ایتراکونازول و آمفوتریسین B بیش از 0.0313 µg/ml تعیین شد. MIC فلوکونازول بعد از 60 ثانیه تابش اشعه اولتراویوله بیش از 0.0313 µg/ml بود. با مقایسه MIC قبل و بعد از تابش اشعه اولتراویوله، داروهای مختلف سبب کاهش آماری معنی‌داری نسبت به قبل از تابش UV گردید (P<0.05). نتیجه‌گیری : اشعه UV باعث کاهش MIC سویه‌های قارچی کاندیدا نسبت به داروهای ایتراکونازول، فلوکونازول و آمفوتریسین B می‌گردد.
علی کاظمی، حسین نوروزی، مسعود تشفام، شهرام تیموریان،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : آسپرژیلوزیس شایع‌ترین عامل ایجاد کننده عفونت‌های بیمارستانی قارچی با منشا خارجی است. این مطالعه به منظور ارزیابی حساسیت دارویی سویه‌های بالینی آسپرژیلوس فلاووس و فومیگاتوس نسبت به داروهای ایتراکونازول و آمفوتریسین B انجام شد. روش بررسی : این مطالعه آزمایشگاهی روی 25 سویه آسپرژیلوس فلاووس و 25 سویه آسپرژیلوس فومیگاتوس جدا شده از بیماران دریافت کننده عضو پیوندی انجام شد. تست حساسیت دارویی طبق استاندارد NCCLS M 38-P انجام شد. سوسپانسیون قارچی از قارچ‌های مذکور با محدوده سلولی 0.5-5X104 CFU/ml توسط اسپکتروفوتومتر در 530 نانومتر تهیه گردید. رقت‌های سریالی از داروها از 0.03125 تا 16 میکروگرم بر میلی لیتر تهیه و میزان MIC داروها بعد از 48 ساعت انکوباسیون در دمای 35 درجه سانتی‌گراد تعیین گردید. یافته‌ها : محدوده MIC به دست آمده در مورد سویه آسپرژیلوس فومیگاتوس و آسپرژیلوس فلاووس در برابر ایتراکونازول به ترتیب یک تا 4 میکروگرم بر میلی لیتر و نیم تا 4 میکروگرم بر میلی لیتر بود. در حالی که محدوده MIC برای سویه‌های آسپرژیلوس فومیگاتوس و آسپرژیلوس فلاووس در برابر آمفوتریسین B به ترتیب نیم تا 2 میکروگرم بر میلی لیتر و 0.25 تا 2 میکروگرم بر میلی لیتر تعیین شد. میزان MIC آمفوتریسین B به طور معنی‌داری کمتر از ایتراکونازول بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : با توجه به میزان محدوده MIC حاصل از آمفوتریسین B و ایتراکونازول، آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس فومیگاتوس جزء سویه‌های حساس ارزیابی شدند و سویه مقاوم از لحاظ in vitro مشاهده نگردید.
زهرا امیرخانی، محسن نوروزیان، عباس پیریایی، سیدعبدالمجید آیت اللهی، ثریا سارمی، معصومه دادپی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف:Onosma dichroanthum Boiss.متعلق به خانواده بوراژیناسه است و یکی از مهم‌ترین گیاهان دارویی در شمال ایران به شمار می‌آید.این مطالعه به منظور تعیین اثرپماد عصاره پترولیوم اتری ریشه گیاه Onosma dichroanthum Boiss.بر التیام زخم بازپوستی ایجاد شده به شیوه جراحی در موش‌های صحرایی بااستفاده از روش ارزیابی کشش‌پذیری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 18 سر موش صحرایی نر بالغ به سه گروه شاهد، حامل و تجربی تقسیم شدند. در همه موش‌ها زخم برشی با ضخامت کامل پوست در جهت سری-دمی به طول 20 میلی‌متر در ناحیه پشت ایجاد شد.موش‌ها در روز 14قربانی شدند.از زخم‌ها نمونه‌برداری شد و آزمایش بیومکانیکی از نوع کشش‌پذیری (tensiometery) روی آنها انجام و نیروی حداکثر (N) ،سفتی ارتجاعی(N/mm2)و میزان کار انجام شده(N/mm)محاسبه شد. یافته‌ها :میانگین داده‌های آزمایش بیومکانیک نیروی حداکثر، سفتی ارتجاعی و میزان کار انجام شده در روز 14 در بین گروه‌های شاهد، حامل و تجربی تفاوت آماری معنی‌داری را نشان نداد. نتیجه‌گیری : پماد حاوی عصاره پترولیوم اتری ریشه گیاه Onosma dichroanthum Boiss.اثری بر التیام زخم نداشت.
حسین نوروزی، دلارام کاظمی، علی کاظمی، لیلا خاجی،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : عفونت‌های قارچی بیمارستانی در دهه اخیر در اثر افزایش بیماران دارای نقص ایمنی، افزایش چشمگیری داشته است. این مطالعه به منظور ارزیابی فعالیت ضدقارچی آمفوتریسین B و فلوکونازول علیه قارچ‌های جدا شده از محیط بیمارستان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 33 نمونه قارچی جدا شده از بخش‌های مختلف بیمارستان امام خمینی (ره) تهران طی 8 ماه در سال 1392 انجام شد. نمونه‌های قارچی با استفاده از سوآپ استریل تهیه شدند و نوع آنها با روش اسلاید کالچر تعیین شد. رقت‌های دارویی از  µg/ml 0.25-128و سوسپانسیون قارچی با محدوده سلولی 0.5-5×105 cfu/ml تهیه شد. میزان MIC داروها طبق استاندارد NCCLS-M38P تعیین گردید.

یافته‌ها : آسپرژیلوس با فراوانی 13 مورد (39.4%) بیشترین و آلترناریا و سیرسینلا هر کدام با فراوانی یک مورد (3 درصد) کمترین قارچ جدا شده بودند. محدوده MIC داروی فلوکونازول 64-128 µg/ml برای تمام سویه‌ها و محدوده MIC آمفوتریسین بی  16-64 µg/ml تعیین شد. محدوده MIC آمفوتریسین B نسبت به فلوکونازول به طور معنی‌داری کاهش نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : سویه‌های قارچی جدا شده از محیط بیمارستان نسبت به دو داروی آمفوتریسین B و فلوکونازول مقاوم بودند.


کبری هلاکو، جمیله نوروزی، پرویز پاکزاد، هادی کوهساری، مصطفی سید،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : باکتری‌های مقیم آب، مخزن بسیار مهمی از ژن‌های مقاومت آنتی‌بیوتیکی هستند. این مطالعه به منظور تعیین مقاومت آنتی‌بیوتیکی سویه‌های اشریشیاکلی جدا شده از آب‌های خام استان گلستان انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 26 نمونه از آب رودخانه زیارت (13 نمونه قبل و 13 نمونه بعد از تصفیه) و 36 نمونه از آب چشمه‌های منطقه آزادشهر (18 نمونه قبل و 18 نمونه بعد از تصفیه) جمع‌آوری گردید. تعداد 75 نمونه باکتری اشریشیاکلی (50 ایزوله از رودخانه و 25 ایزوله از چشمه‌ها) از آب‌های خام استان گلستان به روش حداکثر تعداد احتمالی از طریق تست‌های افتراقی شناسایی و جداسازی شد. حساسیت سویه‌های اشریشیاکلی به آنتی‌بیوتیک‌های آموکسی‌سیلین / کلاولانیک‌اسید، آمپی‌سیلین، ایمی‌پنم، سفالوتین، سفوتاکسیم، جنتامیسین، آمیکاسین، تتراسایکلین، نالیدیکسیک اسید، سیپروفلوکساسین و تری‌متوپریم / سولفامتوکسازول به روش انتشار از دیسک کربی بایر مورد سنجش قرار گرفت.

یافته‌ها : 14 نمونه آب خام چشمه‌ها و 12 نمونه آب خام رودخانه‌ها حاوی اشریشیاکلی بودند. پس از تصفیه، همه نمونه‌ها عاری از اشریشیاکلی ارزیابی شد. تمامی سویه‌های اشریشیاکلی جدا شده از نمونه‌ها مقاومت فنوتیپی مشابهی نسبت به 11 آنتی‌بیوتیک مورد بررسی نشان دادند و عمده‌ترین مقاومت به آنتی‌بیوتیک‌های آمپی‌سیلین (رودخانه 94 درصد، چشمه‌ها 88 درصد)، آموکسی‌سیلین / کلاولانیک اسید (رودخانه 76 درصد، چشمه‌ها 80 درصد)، تتراسایکلین (رودخانه 14 درصد، چشمه‌ها 16 درصد) و سفالوتین (رودخانه 8 درصد، چشمه‌ها 16درصد) دیده شد. مقاومت به تری‌متوپریم / سولفامتوکسازول (8 درصد)، نالیدیکسیک اسید (2 درصد) و سیپروفلوکساسین (2 درصد) به‌تنهایی فقط در نمونه‌های رودخانه دیده شد. تمامی ایزوله‌های جدا شده از رودخانه و چشمه نسبت به آنتی‌بیوتیک‌های ایمی‌پنم، سفوتاکسیم، جنتامایسین و آمیکاسین کاملاً حساس بودند و نسبت به بقیه آنتی‌بیوتیک‌ها مقاومت متوسط داشتند.

نتیجه‌گیری : تصفیه آب مورد استفاده چشمه‌ها و رودخانه‌ها سبب از بین رفتن اشریشیاکلی می‌گردد. باتوجه به مقاومت فنوتیپی مشاهده شده در آب خام چشمه‌ها، احتمالاً عدم تصفیه آن می‌تواند سبب انتقال مقاومت آنتی‌بیوتیکی به بدن انسان شود.


علی کاظمی، حسین نوروزی، مرسا بدیعی مقدم،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : قارچ کاندیدا جزیی از فلور طبیعی بدن انسان و از دسته قارچ‌های فرصت‌طلب محسوب می‌شود. در شرایط ضعف سیستم ایمنی این قارچ می‌تواند سبب بروز کاندیدیازیس گردد. این مطالعه به منظور ارزیابی حساسیت دارویی ایزوله‌های کلینیکی کاندیدا آلبیکنس نسبت به داروهای آمفوتریسینB وکتوکونازول به روش میکرودایلوشن و دیسک آگار دیفیوژن انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی تست حساسیت دارویی 30 سوش کاندیدا آلبیکنس جدا شده از بیماران بستری و سرپایی به دو روش میکرودیلوشن طبق استاندارد M27-A2 CLSI و دیسک آگار دیفیوژن مطابق استاندارد CLSI M44-S2 توسط داروهای آمفوتریسینB و کتوکونازول انجام شد. برای ارزیابی صحت کار از سویه‌های استاندارد کاندیدا آلبیکنس PTCC 5027 و کاندیدا کروزه‌ای PTCC 5295 استفاده شد. حداقل غلظت بازدارندگی رشد (Minimum Inhibitory of Concentration: MIC) تعیین گردید.

یافته‌ها : کمترین و بیشترین میزان MIC (μg/ml-1) نسبت به آمفوتریسینB به ترتیب 0.0625 و 4 تعیین شد. در حالی‌که کمترین و بیشترین میزان MIC نسبت به کتوکونازول به ترتیب 0.5 و 32 حاصل شد. کمترین و بیشترین قطر هاله در روش انتشار روی دیسک برای هردو دارو به ترتیب 6 و 28 میلی‌متر بود. نتایج تست حساسیت دارویی در هر دو روش اختلاف در ارزیابی سوش‌های مقاوم و حساس نشان ندادند. 25 نمونه (83.3%) نسبت به کتوکونازول و 2 نمونه (6.7%) نسبت به آمفوتریسینB مقاوم بودند.

نتیجه‌گیری : علی‌رغم محدودیت‌های مصرف آمفوتریسینB، این دارو انتخاب بهتری در درمان کاندیدیازیس نسبت به کتوکونازول است.


سارا استوار، علیرضا نوروزی، الهام مبشری، غلامرضا روشندل، سیما بشارت،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : معمولاً در بارداری‌های طبیعی، تست‌های کبدی طبیعی بوده و یا در محدوده طبیعی اندکی افزایش می‌یابد. تست‌های کبدی غیرطبیعی در 3 درصد بارداری‌ها دیده می‌شود و بایستی سریعاً ارزیابی شوند. تشخیص زود هنگام و درمان به موقع کلید موفقیت در درمان است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اختلالات آنزیم‌های کبدی و پیامد بارداری در گرگان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 73 زن باردار بستری به دلیل اختلال آنزیم‌های کبدی از 6680 مورد زایمان در مرکز آموزشی درمانی شهیدصیاد شیرازی گرگان طی ششماه اول سال 1394 انجام شد. اطلاعات فردی و نیز اطلاعات بالینی شامل تست‌های آزمایشگاهی، تشخیص نهایی و عوارض مشاهده شده پس از زایمان جمع‌آوری و پیامد بارداری تعیین شد.

یافته‌ها : شایع‌ترین علت بستری به‌خاطر اختلال آنزیم‌های کبدی، پره‌اکلامپسی (16 مورد، 21.9%) بود که در سه ماهه سوم اتفاق افتاده بود. سندرم همولیز همراه با افزایش آنزیم‌های کبدی و کاهش تعداد پلاکت (HELLP) در 9 مورد (12.3%) از بیماران در تریمستر سوم و 3 مورد (4.1%) اکلامپسی در سه ماهه سوم رخ داده بود.

نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده شیوع بالای پره‌اکلامپسی و سندرم HELLP در زنان با اختلال آنزیم کبدی بود. لذا ارزیابی دقیق بیماران به‌ویژه در سه ماهه سوم بارداری ضروری است.


حسین نوروزی، علی کاظمی، مهسا شکری،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قارچی در بیماران دارای نقص سیستم ایمنی رو به افزایش است. از مهم‌ترین بیماری‌های قارچی آسپرژیلوزیس است. در ارتباط با اثر ملاتونین در بیماری‌های قارچی مطالعات اندکی انجام شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی ملاتونین و آمفوتریسین B در موش‌های صحرایی مبتلا به آسپرژیلوزیس انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار در محدوده وزنی 200 تا 250 گرم انجام شد. حیوانات به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند. گروه‌ها شامل گروه کنترل منفی (بدون دارو و عامل قارچی)، کنترل مثبت (ایجاد ضعف سیستم ایمنی با سیکلوفسفامید، سپس تلقیح با اسپور قارچی آسپرژیلوس)، گروه درمان شونده با ملاتونین 200 microgram/kg ، گروه درمان شونده با آمفوتریسین B و گروه دریافت کننده آمفوتریسین B توام با ملاتونین بودند. عامل اینترلوکین – 6 (Interleukin.6: IL.6) و TNFα (Tumor Necrosis Factor Alpha) در روزهای یک و 10 بعد از آلودگی اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: مقادیر IL.6 و TNFα روز اول و دهم هر سه گروه تیمار در مقایسه با گروه کنترل مثبت، کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). مقادیر IL.6 و TNFα روز اول و دهم در گروه تیمار شده با آمفوتریسین B توام با ملاتونین در مقایسه با دو گروه تیمار شده دیگر، به میزان بیشتری کاهش نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: مصرف ملاتونین همراه با آمفوتریسین B باعث افزایش و تقویت سیستم ایمنی در موش‌های مبتلا به آسپرژیلوس می‌گردد.


علیرضا نوروزی، افشین سردارزاده مجد، بهزاد وطن خواه، نفیسه عبدالهی، سمانه توسلی، عبدالرضا فاضل، آسیه خلیلی، سمیه پاسندی، صبا بشارت،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده

در اواخر دسامبر 2019 گزارشاتی از بروز یک نوع بیماری حاد تنفسی با تظاهرات تب، سرفه‌های خشک، علایم گوارشی، گلودرد و میالژی و در تعدادی از موارد همراهی با علایم سندرم دیسترس تنفسی حاد (Acute Respiratory Distress Syndrome: ARDS) در کشور چین منتشر شد. طی بررسی‌های به‌عمل آمده علت آن، نوع جدیدی از کرونا ویروس با عنوان COVID-19 را مطرح نمود.

طبق اعلام منابع رسمی در ایران در اواخر بهمن 1398 اولین گزارش ابتلا به COVID-19 اعلام و به‌دنبال آن بلافاصله تیم‌های مدیریتی در سطح دانشگاه‌های کشور از جمله دانشگاه علوم پزشکی گلستان تشکیل شد تا در خصوص نحوه برخورد با بیماران مشکوک به این بیماری تصمیم‌گیری شود. اولین جلسه «ستاد مبارزه با کرونا» در دانشگاه علوم پزشکی گلستان با حضور ریاست، معاونین و روسای بیمارستان‌های سطح استان در یکم اسفند ماه 1398 برگزار و بلافاصله کمیته مدیریت بحران تشکیل شد. در ابتدا فضای درمانگاهی جداگانه برای بیماران سرپایی مشکوک (کلینیک تب) و نیز فضای جداگانه تریاژ و تحت نظر مستقل، در واحد اورژانس بیمارستان شهید صیاد شیرازی (20 تخت) اختصاص یافت. تجهیزات حفاظت فردی کامل برای کارکنان شاغل در بخش‌های فوق‌الذکر نیز فراهم گردید. به منظور شکل گیری کمیته مدیریت بالینی استان، از تیم آموزشی و درمانی مستقر در بیمارستان برای تدوین الگوریتم‌های برخورد با بیماران مشکوک به کرونا در کلینیک‌های سرپایی و بخش‌های بستری دعوت به‌عمل آمد. به‌دنبال حجم بالای مراجعین مشکوک به COVID-19 در سطح استان و نیز احساس نیاز فوری به اختصاص فضای بیمارستانی کامل به منظور ارایه خدمات مناسب و ایمن، جلسه فوق‌العاده‌ای با حضور ریاست دانشگاه، معاونت درمان دانشگاه و روسای بیمارستان شهیدصیاد شیرازی، بیمارستان پنجم آذر، معاون درمان بیمارستان صیاد شیرازی، ریاست بیمارستان فلسفی و نمایندگان بیمارستان طالقانی و بیمارستان حکیم جرجانی در هفتم اسفند ماه 1398 در دفتر مدیریت بیمارستان شهید صیاد شیرازی برگزار و تصمیم‌گیری شد که تمام ظرفیت تخت‌های موجود (300 تخت) آن مرکز به بیماران مشکوک به COVID-19 اختصاص یابد و سایر بیماران به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر (130 تخت بستری و 20 تخت ICU)، بخش‌های زنان و زایمان و زایشگاه به بیمارستان حکیم جرجانی (50 تخت) و بخش‌های نوزادان و NICU با تجهیزات کامل به همراه کارکنان آن بخش‌ها به بیمارستان‌های حکیم جرجانی و طالقانی منتقل شوند. بیماران تحت ونتیلاتور غیرمبتلا به COVID-19 بستری از قبل، جداسازی و در ICU B (مستقر در طبقه دوم بیمارستان) تجمیع شدند. سپس به‌تدریج بیماران غیرمبتلا به COVID-19 از ICU B به ICU بیمارستان پنجم آذر گرگان انتقال یافتند. از ظرفیت متخصصین طب اورژانس در مراکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی و پنجم آذر و نیز پزشکان عمومی حوزه بهداشت برای تریاژ اولیه و انتخاب بیماران بدحال COVID-19 استفاده گردید. نظارت بالینی و ویزیت روزانه بیماران بستری در طبقات و بخش اورژانس ساختمان اصلی و ساختمان سلیم به تفکیک بین متخصصین داخلی، عفونی و فوق تخصص داخلی تقسیم گردید و الگوریتم‌های درمانی یکسان، با توجه به نیاز درمانی احساس شده از طریق آموزش مجازی به اطلاع همکاران پزشک رسانده شد. با افزایش تعداد بیماران مبتلا به نوع شدید COVID-19 تعداد تخت‌های ICU بیمارستان از 33 تخت به 44 تخت (30 درصد) افزایش یافت. همچنین کلینیک تب به‌صورت 24 ساعته در فضای درمانگاه تخصصی بیمارستان مستقر گردید. برای تامین وسایل حفاظت فردی (PPE) کمیته‌ای متشکل از ریاست بیمارستان، معاونت درمان، مسؤول واحد دارویی بیمارستان و نمایندگانی از معاونت غذا و دارو و معاونت توسعه دانشگاه تشکیل شد. دو کانکس 2.5 در 4.5 متر مجزا به منظور تحویل و تعویض لباس کارکنان آقا و خانم در حیاط بیمارستان و پیش از ورود به بخش‌های بیمارستانی، در ابتدای هر شیفت کاری اختصاص یافت. مواد ضدعفونی کننده سطوح و دو دستگاه مهپاش برای ضدعفونی سطوح بیمارستان و البسه کارکنان تحت نظارت مستقیم واحد بهداشت محیط بیمارستان خریداری و استفاده شد.

با بررسی ظرفیت‌های موجود در گروه خیرین سلامت، مجموعه‌های مردم نهاد و سایر نهادهای خارج از بخش سلامت، امکان درخواست کمک ایشان در تامین وسایل حفاظت فردی مورد تایید وزارت بهداشت خصوصاً تهیه گان و ماسک دولایه FFP2، FFP3 و N95 سنجیده شد.

از اواسط اسفند ماه باتوجه به افزایش شدید بار مراجعه و تکمیل ظرفیت تخت‌های سانتر کرونا، ضمن هماهنگی با ستاد دانشگاه و براساس یک پروتکل تدوین شده توسط کمیته مدیریت بالینی، بخشی مجزا در مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر تعیین شد و روزانه بیماران با شرایط پایدارتر، برحسب تشخیص پزشک معالج به بخش مذکور انتقال یافتند. به منظور رعایت قرنطینه دو هفته‌ای پس از بهبودی، برای بیمارانی که امکان تامین شرایط لازم را نداشتند؛ فضای نقاهتگاهی به ظرفیت 200 تخت در محل هتل ورزش گرگان جانمایی و تجهیز گردید. برای جابجایی بیماران از اتوبوس آمبولانس مرکز فوریت‌های استان استفاده گردید.

به‌منظور تسریع در فرآیندهای پذیرش، مستندسازی استاندارد خدمات بالینی و ترخیص بیماران، با نظرخواهی از کمیته بالینی و همکاری واحدهای آمار و اسناد پزشکی، برگه‌های آماده شرح حال و خلاصه پرونده و دستورات اولیه بستری بیماران COVID-19 طراحی و در پرونده‌های پذیرش شده قرار گرفت.

نظر به نیاز مبرم بیماران مبتلا به COVID-19 برای دریافت اکسیژن با خلوص و حجم بالا و نیز با توجه به عدم تناسب زیرساخت‌های تاسیساتی بیمارستان با شرایط به وجود آمده؛ ضمن بستن خطوط انتقال اکسیژن در مسیرهای بلااستفاده و یا بخش‌های منتقل شده، به‌منظور تقویت فشار در سایر خطوط مورد استفاده، بلافاصله نسبت به استقرار 24 ساعته باکس‌های اکسیژن فشار قوی به‌منظور تزریق به سیستم سانترال بیمارستان اقدام شد و به موازات آن مقرر گردید تا بیماران بدحال و با SPO2 پایین و یا بیماران تحت ونتیلاتور نیازمند FIO2 بالا، توسط گروه پزشکی و پرستاری تعیین و نسبت به استقرار کپسول اکسیژن پرتابل همراه با یک کپسول رزرو در کنار تخت بیمار اقدام شود و در نهایت یک دستگاه اکسیژن‌ساز جدید با ظرفیت 600 لیتر برای مرکز خریداری و در مجاورت دو اکسیژن‌ساز قبلی نصب گردید.

در ابتدای بحران، جلسه‌ای با حضور ریاست دانشگاه، نمایندگانی از استانداری و دادستان شهرستان و جلسه دیگری با حضور فرماندار شهرستان، ریاست بیمارستان و معاونین بیمارستان در محل دفتر مدیریت بیمارستان تشکیل و در خصوص سازوکار مناسب برای تحویل سریع اجساد به خانواده متوفیان و همچنین شیوه کار برای موارد عدم دسترسی به خانواده متوفیان تصمیم‌گیری و ابلاغ گردید. بلافاصله پس از وقوع موارد فوت، سوپروایزر کنترل عفونت روزانه نسبت به ثبت دقیق آمار متوفیان و اطلاع تلفنی به خانواده متوفی اقدام نمود. در نهایت با هماهنگی همکاران بهداشت محیط بیمارستان، در خصوص اطلاع‌رسانی و اعمال نظارت بر حمل و دفن مناسب جنازه توسط مراکز بهداشتی شهرستان‌ها اقدام لازم به‌عمل آمد. علاوه بر این فرآیند ضدعفونی و مهپاشی روزانه و مکرر سطوح و فضای سردخانه جنازه با نظارت مستقیم همکاران بهداشت محیط بیمارستان انجام و در عین حال از حضور روحانیون داوطلب جهادگر برای اجرای مراسم مذهبی متوفیان بهره ‌گرفته شد.

تیمی متشکل از دفتر پرستاری، سوپروایزر کنترل عفونت و واحد IT بیمارستان، به صورت 24 ساعته نسبت به جمع‌آوری و صحت‌سنجی آمار و داده‌های عملکردی بیمارستان اقدام نمودند و اطلاعات حاصله در شروع هر روز برای تصمیم‌گیری و کنترل چالش‌های به‌وجود آماده و یا تغییر احتمالی شرایط بخش‌ها و نیروها، در اختیار تیم مدیریت بیمارستانی قرار گرفت.

برای افزایش بهره‌وری واحد آزمایشگاه، پزشکان مجموعه حتی‌الامکان از درخواست موارد غیرضروری اجتناب نمودند. ضمن آن که کارکنان بخش آزمایشگاه برای نمونه‌گیری دقیق بیماران مشکوک به COVID-19، مطابق با آخرین دستورالعمل‌های وزارت بهداشت در اسرع وقت تحت آموزش قرار گرفتند. ارسال نمونه‌ها به آزمایشگاه ویروس‌شناسی دانشگاه در کمترین زمان با رعایت کامل اصول ایمنی و محرمانگی انجام و پاسخ‌ها دریافت شدند.

به‌دلیل فراوانی موارد درخواست سی‌تی اسکن ریه، پروتکل معینی برای تعیین و غربالگری بیماران تدوین و ابلاغ گردید. ضمن افزایش تعداد نیرو در هر شیفت، یک دستگاه مهپاش ثابت در محل مستقر و پس از انجام هر مورد سی‌تی اسکن، فضا و تخت ضدعفونی گردید. سلف سرویس بیمارستان تعطیل شد و غذا در آشپزخانه تحت نظارت کامل کارشناسان تغذیه و بهداشت محیط در ظروف یکبار مصرف تهیه، بسته‌بندی و به همراه بطری آب معدنی در اختیار کارکنان و بیماران قرار داده شد.

نظر به کمبود نیرو ناشی از افزایش بار مراجعه و همچنین موارد مکرر بروز بیماری در میان کارکنان واحدهای مختلف، با هدف جایگزینی و تامین نیروهای جدید، مکاتبه و هماهنگی لازم با معاونت‌های محترم درمان و توسعه صورت گرفت. متعاقباً از همکاری نیروهای قرارداد محدود، نیروهای مراکز بهداشت و نیروهای رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی، رزیدنت‌ها و کمک فراگیران اینترن همراه با پزشکان مراکز بهداشتی بهره گرفته شد.

با توجه به ظرفیت بالای خیرین سلامت و سایر گروه‌های مردم نهاد، از همان ابتدا فرم‌های مخصوصی برای تحویل اقلام اهدایی اعم از مواد غذایی، تجهیزات حفاظت فردی و تجهیزات پزشکی طراحی شد.

در روزهایی که سیستم درمان با بحرانی سخت و فراگیر مواجه شده بود؛ پاسخ‌دهی فوری، آگاهی، توجیه و آموزش، سازماندهی، توزیع و تامین منابع مورد نیاز و حفاظت از کارکنان در راس امور قرار گرفت. سپس با ارزیابی مستمر و باز خورد میزان تاب‌آوری و افزایش ظرفیت بخش‌های بیمارستان، همچنین تقسیم کار و سازماندهی گروه‌های بالینی، تسهیل‌سازی و تسریع در چرخه اطلاعات و آموزش‌ها، بازخورد مستمر پروتکل‌ها و الگوریتم‌ها برمبنای تغییرات بالینی بیماران سعی در رفع اشکالات موجود به‌عمل آمد. در نهایت میزان پذیرش بیماران COVID-19 در اردیبهشت ماه 1399 در وضعیت مطلوبی قرار گرفت و شرایط بیمارستان به حالت عادی بازگشت. پس از آن مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر به عنوان مرکز ریفری مراجعین COVID-19 در نظر گرفته شد. در دوره زمانی اول اسفند 1398 تا آخر فروردین ماه 1399، بیش از دو هزار بیمار مشکوک به COVID-19 در مراکز درمانی استان پذیرش شدند.

بدین‌وسیله از زحمات شبانه‌روزی تیم‌های پزشکی و پرستاری و نیز تمامی کارکنان درگیر در آن روزهای بسیار سخت تشکر و سپاسگزاری می‌گردد. ضمن زنده نگه‌داشتن یاد عزیزانی که در این همه‌گیری از بین ما رفتند؛ یاد و خاطره شهید مدافع سلامت در مقابله با کرونا، استاد گرامی جناب آقای دکتر عبدالله عباسی (متخصص عفونی) را گرامی می‌داریم.


عین اله سکینه پور، امیر لطافت کار، عین اله نادری، امیر حسین هاشمیان، زهرا نوروزی، محمد علیمرادی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شایع‌ترین تظاهرات افراد مبتلا به اختلال شناخت خفیف، افزایش در نوسان پاسچر و افتادن است. این مطالعه به منظور کنترل پاسچر در سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف بعد از تمرینات پیلاتس انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 30 زن مبتلا به اختلال شناخت خفیف مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سالمندان استان کرمانشاه در سال 1398 انجام شد. آزمودنی‌ها به روش نمونه گیری در دسترس شرکت کردند و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و تمرینات پیلاتس قرار گرفتند. گروه تمرین پیلاتس به مدت هشت هفته و سه جلسه در هر هفته به مدت یک ساعت تمرین انجام دادند. کنترل پاسچر آزمودنی‌ها قبل و پس از انجام تمرینات منتخب مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: در گروه مداخله تفاوت معنی‌داری در امتیازات کسب شده بین گروه پیش آزمون و پس آزمون در مساحت و مسافت محدوده نوسان مرکز فشار بدن در حالت چشم باز و بسته وجود داشت (P<0.05). میانگین نوسان پاسچر (مساحت و مسافت محدوده نوسان مرکز فشار بدن در حالت چشم باز و چشم بسته)، بعد از 8 هفته تمرینات پیلاتس در گروه مداخله کاهش معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که تمرینات پیلاتس در بهبود کنترل پاسچر در سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف موثر است.



علی جعفری، زهرا نوروزی، فاضل عیسی پناه املشی، ایمان شهابی نسب، پوریا قدیریان، شاهین شاه یوسفی، محمدتقی بادله شموشکی، سیده فاطمه موسوی عمادی، سیما بشارت،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری سلیاک که نوعی سوءجذب موادغذایی است؛ می‌تواند در صورت عدم رعایت رژیم غذایی فاقد گلوتن منجر به عوارض مختلفی از جمله بیماری‌های روانشناختی و افسردگی گردد. این مطالعه به منظور برآورد فراوانی اختلال خلقی افسردگی و ارتباط آن با پایبندی به رژیم فاقد گلوتن در بیماران مبتلا به سلیاک انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 47 بیمار مبتلا به سلیاک (30 زن و 17 مرد) با میانگین سنی 10.7±40.88 سال در مرکز تحقیقات گوارش و کبد گلستان طی تابستان 1399 انجام شد. از بیماران خواسته شد تا پرسشنامه بک 13 سوالی را تکمیل نمایند. تست پایبندی به رژیم غذایی سلیاک (CDAT) برای بررسی پایبندی از دید خود فرد و ارزیابی استاندارد شده توسط متخصص تغذیه (SDE) برای ارزیابی پایبندی بیمار از دیدگاه مصاحبه گر استفاده گردید.


یافته‌ها: 28 بیمار مبتلا به سلیاک (6/59 درصد) دچار درجاتی از افسردگی بودند. بر اساس SDE میزان پایبندی بیماران به رژیم فاقد گلوتن 83 درصد گزارش شد. بین میزان پایبندی به رژیم فاقد گلوتن و افسردگی در این بیماران ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد. بین افسردگی با جنسیت و سن بیماران ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد.


نتیجه‌گیری: فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به سلیاک بالا ارزیابی شد؛ اما رابطه آماری معنی‌داری با پایبندی به رژیم فاقد گلوتن نداشت.


امیرعلی جعفرنژادگرو، زینب نوروزی، ابراهیم پیری،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی یکی از عوامل موثر در تغییر فعالیت الکتریکی عضلات به شمار می‌آید. به طوری که این شاخص در ارتباط مستقیمی با افزایش پتانسیل آسیب‌های عضلانی و افت عملکرد در مراحل مختلف ورزشی قرار دارد. این مطالعه به منظور مقایسه فرکانس فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی قبل و بعد از خستگی طی دویدن در افراد با سابقه COVID-19 در مقایسه با افراد سالم انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 14 زن با سابقه ابتلاء به COVID-19 طی دو ماه گذشته (گروه تجربی) و 14 زن بدون سابقه ابتلاء به COVID-19 (گروه کنترل) با دامنه سنی 30-18 سال به روش نمونه‌گیری در دسترس در شهر اردبیل انجام شد. پروتکل خستگی با استفاده از تردمیل پیشرفته با سرعت 6 کیلومتر در ساعت شروع شد و سرعت تردمیل هر 2 دقیقه یک کیلومتر در ساعت افزایش یافت. از مقیاس ادراک 6 تا 20 Borg برای تعیین لحظه نهایی خستگی شرکت کنندگان استفاده شد. پروتکل خستگی دویدن در حالت پایدار بیش از 17 در مقیاس 6 تا 20 Borg یا 80 درصد حداکثر ضربان قلب به پایان می‌رسید. داده‌های الکترومایوگرافی با استفاده از برنامه بایومتریک دیتالیت قبل و بعد از پروتکل خستگی تحلیل شدند.


یافته‌ها: در فرکانس فعالیت الکتریکی عضله پهن خارجی بین پس‌آزمون گروه کنترل و گروه تجربی افزایش آماری معنی‌داری وجود داشت (d=0.410, P=0.035). مقایسه بین اختلاف پیش‌آزمون - پس‌آزمون فرکانس فعالیت الکتریکی عضله پهن خارجی بعد از خستگی در مقایسه با قبل از خستگی طی فاز پاسخ بارگیری دویدن در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری داشت (d=0.602, P=0.016). فرکانس فعالیت عضله نیم‌وتری بعد از خستگی در مقایسه با قبل از خستگی طی فاز میانه استقرار دویدن دچار افزایش شد  (d=0.261, P=0.005). اثر عامل خستگی بر فرکانس فعالیت عضله پهن خارجی طی فاز هل دادن دویدن از نظر آماری معنی‌دار بود  (d=0.140, P=0.049). فرکانس فعالیت عضله پهن خارجی بعد از خستگی در مقایسه با قبل از خستگی طی فاز هل دادن دویدن در گروه تجربی دچار افزایش گردید.


نتیجه‌گیری: افزایش فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی در فازهای مختلف دویدن پس از خستگی در افراد با سابقه ابتلاء به COVID-19 می‌تواند به دلیل کاهش هماهنگی عصبی عضلانی باشد.


 



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.14 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4645