13 نتیجه برای ملکی
دکتر محترم نصرالهیی، دکتر ایرج ملکی، دکتر علیرضا خلیلیان،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: اکثر روشهای تشخیصی هلیکوباکترپیلوری تهاجمی بوده و وقت گیری و پرهزینه می باشند. با توجه به این که آنتی بادی IgG خون به بزاق انتقال می یابد این تفکر را به وجود می آورد که ممکن است بتوان از آن در تشخیص عفونت ناشی از هلیکوباکترپیلوری استفاده نمود. هدف از این تحقیق مقایسه ارزش تشخیصی آنتی بادی IgG بزاق و سرم در بیماران مبتلا به اختلالات بخش فوقانی دستگاه گوارش می باشد که عفونت هلیکوباکترپیلوری در آنها ثابت گردیده بود.مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی، 200 بیمار مبتلا به اختلالات بخش فوقانی دستگاه گوارش با گروه سنی 83-11 سال ارجاع شده به بخش آندوسکوپی بیمارستان امام خمینی ساری در طی یک سال به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. قبل از آنجام آندوسکوپی 10-7 سی سی بزاق و 7 سی سی خون از بیماران گرفته شد. پرسشنامه ای نیز در رابطه با سابقه بیماری، علائم گوارشی. نوع ضایعه گزارشی شده در صورت انجام آندوسکوپی در گذشته، سابقه و نوع داروی مصرفی و ویژگیهای دموگرافیک بیمار تهیه گردید. در آندوسکوپی سه نمونه بیوپسی از هر قسمت آنتروم و بادی معده و سه نمونه از قسمت اثنی عشر توسط پزشک متخصص گرفته می شد و پس از انجام آزمایش اوره آز سریع بر روی یکی از نمونه های هرکیت Italy,Roma)Radim) و به روش ELIZA از نظر آنتی بادی IgG هلیکوباکترپیلوری به طور همزمان مورد آزمایش قرار گرفتند. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی آزمایش سرم وبزاق با استفاده از نرم افزار SPSS-11 و آزمون آمار کای اسکوئر با ضریب اطمینان 95 درصد (0.05=?) تعیین گردید.یافته ها: از 200 بیمار مورد مطالعه، 146 نفر(73 درصد) براساس آزمایشات استاندارد تشخیصی، از نظر هلیکوباکترپیلوری مثبت شناخته شدند. از این تعداد 125 نفر(85.6 درصد) با آزمایش سرم و 120 بیمار(82.1 درصد) با اندازه گیری سطح آنتی بادی IgG بزاق مثبت شناخته شدند. موارد منفی کاذب برای سرم 21 نفر(14.3 درصد) و برای بزاق 10 بیمار(18.5 درصد) دارای آنتی باید IgG هلیکوباکترپیلوری بود که به عنوان مثبت کاذب در محاسبات ویژگی لحاظ گردیدند. در این تحقیق حساسیت و ویژگی بزاق و سرم به ترتیب 88.2 درصد، 84.4 درصد، 92.6 دصد و 83.1 درصد بوده است. ارزش اخباری مثبت بزاق PPV) 92.3) درصد وارزش اخباری منفی آن NPV) 77.1) درصد و این مقادیر برای سرم به ترتیب 91.9 درصد و 84.4 درصد بوده است.نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهند که بزاق در تشخیص عفونت از حساسیت بالای برخوردار بوده و ویژگی آن نیز با سرم برابر است. از سوی دیگر ارزش اخباری مثبت آزمایش بزاق (PPV) بیشتر از ارزش اخباری مثبت آزمایش سرم می باشد. بنابراین اندازه گیری آنتی بادی IgG بزاق می تواند جایگزین آزمایش سرم در مطالعات اپیدمیولوژیک جهت غربالگری بیماران مبتلا به هلیکوباکترپیلوری گردد.
دکتر محمدرضا محمدی، مهدی رهگذر، سیدعباس باقرییزدی، دکتر بیتا مسگرپور، دکتر براتعلی ملکی، دکتر سید حسن حسینی، زهره صفری، فرزاد مؤمنی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: بار اختلالات روانپزشکی در کشورهای پیشرفته تا حد زیادی به وسیله پرسشنامه های غربالگری و مصاحبه بالینی ساختار یافته شناسایی شده، ولی بررسی بار اختلالات روانپزشکی در کشور ما محدود و تعداد مطالعات انجام شده کم می باشد. برنامه ریزی برای ارایه خدمات اساسی بهداشت روان به افراد، نیازمند آگاهی از وضعیت موجود بیماری روانی در جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی همه گیری شناسی اختلالات روانی در افراد 18 سال به بالاتر مناطق شهری و روستایی گلستان انجام گرفت. مواد و روش ها: نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و سیستماتیک از بین خانوارهای موجود استان گلستان انتخاب گردید و از طریق تکمیل پرسشنامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS) توسط کارشناسان روانشناسی در استان، جمعاً 518 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. تشخیص گذاری اختلالات بر اساس معیارهای طبقه بندی DSM-IV بود. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد شیوع انواع اختلالات روانپزشکی در استان 14.69 درصد می باشد که این شیوع در زنان 18.14 درصد و در مردان 11.47 درصد بوده است. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 7.93 و 4.05 درصد، شایع ترین اختلالات روانپزشکی در استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 0.97 درصد، اختلالات عصبی- شناختی 1.16 درصد و اختلالات تجزیه ای 0.58 درصد بوده است. در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال پانیک با 4.05 درصد و در گروه اختلالات خلقی افسردگی اساسی و اختلال هیپومانیک هر کدام با 1.93 درصد شیوع بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: در این مطالعه 7.53 درصد افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک اختلال روانپزشکی بودند. شیوع اختلالات روانپزشکی در استان در افراد گروه سنی 55-41 سال و بیشتر با 13.04 درصد، افراد طلاق گرفته یا جدا شده با 50 درصد، افراد ساکن در مناطق شهری استان با 11.03 درصد، افراد بی سواد با 12.75 درصد و افراد خانه دار با 13.22 درصد بیش از گروه های دیگر بود. لذا نتایج این تحقیق مسؤولیت سیاستگذاران و برنامه ریزان بهداشتی استان گلستان و کشور در رابطه با تدوین برنامه های عملی و اجرایی بهداشت روان را بیش از پیش روشن می سازد.
دکتر سید مهران حسینی، علیرضا ملکی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : فشار نبض شاخصی از سفتی شریانها است. افزایش سن و تاثیر آن بر افزایش انعکاس موج فشار میتواند در عدم تساوی فشار نبض اندام فوقانی و تحتانی موثر باشد. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط سن با افزایش فشار نبض در اندامهای فوقانی و تحتانی انجام شد. روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 40 مرد غیرسیگاری و فاقد سابقه بیماری و مصرف هرگونه دارو در دانشکده پزشکی گرگان طی سال 1386 انجام شد. افراد مورد مطالعه شامل دو گروه 20 نفری 25-18 سال و 70-50 سال به ترتیب با میانگین سنی 3/1±22 و 2±59 سال بودند. فشارخون با استفاده از دستگاه فشارسنج جیوهایی (ERKA) با اندازه بازوبند مناسب و بعد از5 دقیقه استراحت کامل در وضعیت درازکش و در سه نوبت مجزا اندازهگیری شد. برای سنجش فشارخون اندام تحتانی بازوبند کمی پایینتر از نیمه میانی ساق و گوشی در خلف قوزک داخلی پا قرار میگرفت. از میانگین دادههای نوبت دوم و سوم برای تجزیه و تحلیل استفاده شد. یافتهها : فشار نبض بازو و مچ پا در گروه 25-18 سال به ترتیب در سمت راست و چپ بدن 03/2±50/44، 71/1±50/44، 24/2±90/37 و 3/2±25/37 و در گروه 70-50 سال 74/2±10/47، 65/2±90/46، 18/3±05/56 و 48/4±90/55 میلیمتر جیوه بود. در گروه 25-18 سال بین فشار نبض بازو و مچ پا در سمت راست و چپ اختلاف معنیدار آماری وجود داشت (P<0.05). در گروه 70-50 سال این اختلاف فقط در سمت راست معنیدار بود (P<0.05). نسبت فشار نبض بازو به فشار نبض مچ پا در گروه 25-18 سال بیش از یک و در گروه 70-50 سال کمتر از 15/0 بود. در حالی که در هر دو طرف فشار نبض مچ پا بهطور معنیداری در گروه 70-50 سال بیشتر بود (P<0.05). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که در سنین بالای 55 سال افزایش فشار نبض مچ پا واضحتر است. سنجش فشار خون مچ پا ممکن است، شاخص بهتری از تغییرات فشار نبض مرکزی و آترواسکلروزیس شریانهای ارتجاعی به دنبال افزایش سن باشد.
ناصح ملکی راواسان، دکتر مالوریه هاید، دکتر عزت الدین جوادیان، دکتر محمدعلی عشاقی، دکتر جاوید صدرایی،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری کالاآزار یکی از مهمترین بیماریهای عفونی در شمال غربی کشور میباشد. لیشمانیا اینفانتوم و لیشمانیا دنووانی هر دو متعلق به کمپلکس دنووانی و مسبب لیشمانیوز احشایی در کانونهای مختلف دنیا هستند. در این مطالعه از ژن سیستئین پروتئاز B (CPB) انگلهای لیشمانیای جدا شده از پشههای خاکی برای تعیین هویت و بررسی خصوصیات ملکولی انگل در سطح اسیدنوکلئیک و اسیدآمینه استفاده گردید.
روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی بخشی از ژن CPB انگلهای لیشمانیا به طول 741-702 جفت باز به کمک واکنشهای زنجیرهای پلیمراز تکثیر و تعیین توالی شدند. سپس خصوصیات ملکولی آنها از قبیل جایگاههای دارای پتانسیل گلیگوزیلاسیون، محلهای اتصال سلولهای B و T و تاثیر جهش در ساختار سه بعدی پروتئینهای حاصله به کمک نرمافزارهای بیوانفورماتیکی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها : از 3477 پشه خاکی بررسی شده، 7 نمونه با واکنش PCR ژن سیستئین پروتئازB مثبت شدند. همچنین بر اساس یافتههای این مطالعه در شمال غربی ایران هر دو عضو کمپلکس دنووانی یعنی L.donovani و L.infantum توسط پشههای خاکی فلبتوموس پرفیلیوی ترانسکوکازیکوس منتقل شدهاند. بررسی توالیهای DNA انگلها نشان داد که یک نوکلئوتید سیتوزین به توالی ژن CPBگونه دنووانی اضافه شده است که این امر باعث تغییر چهارچوب ترجمه به اسیدآمینه، ظهور یک کدون توقف(TGA) در هفت کدون پایینتر و توقف عملیات ترجمه شده است. در نتیجه یک زنجیره پپتیدی خیلی کوتاه به طول 76 اسیدآمینه ایجاد شده که بسیار کوتاهتر از زنجیره پپتیدی طبیعی به طول 234-247 اسیدآمینه در سایر استرینهای لیشمانیا دونووانی کمپلکس میباشد. بررسی توالیهای پروتئینی نشان داد که هیچکدام از سه جایگاه گلیگوزیلاسیون و اپیتوپهای سلولهای B و T در پروتئین کوتاه استرین لیشمانیا دنووانی ایران وجود ندارد.
نتیجهگیری : زنجیره پروتئینی حاصل شده از نمونههای دنووانی ایران کوتاهترین زنجیره پپتیدی این کمپلکس است که تا به حال در دنیا گزارش شده است. به نظر میرسد که کوتاه شدن زنجیره پپتیدی CPB میتواند در ارتباطات بین انگل- ناقل و نیز انگل - میزبان تاثیرگذار باشد. با توجه به اهمیت ژن سیستئین پروتئاز B در برهمکنش انگل و سلولهای میزبان و نقش کلیدی آن در ایجاد عفونت و گسترش بیماری کالاآزار، لازم است تا مطالعات بیشتری در مورد انگل لیشمانیا دونوانی جدا شده و پروتئین کوتاه آن انجام شود تا اپیدمیولوژی و سیمای واقعی بیماری کالاآزار در ایران کامل شود.
کلید واژهها : کمپلکس دنووانی ، کالاآزار ، ژن سیستئین پروتئازB ، کنش متقابل انگل و میزبان ، ایران
دکتر عبدالصمد مظلومی گاوگانی، ناصح ملکی راواسان، فاطمه مظلومی گاوگانی،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : اپیدمیولوژی لیشمانیازیس احشایی انعکاسی از نحوه ترکیب و برهمکنش انگل- ناقل- میزبان و شرایط محیطی میباشد. بنابراین تجزیه و تحلیل توأم عوامل مرتبط با سیکل بیماری، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و عوامل خطر محیطی به فهم بهتر فعل و انفعال بین این عوامل و پیشآگاهی از افزایش خطر عفونت و بیماری و در نهایت به جهتگیری کنترل و درمان بیماری کمک مینماید. این مطالعه به منظور تعیین نقش زندگی عشایری و غیرعشایری در انتقال لیشمانیازیس احشایی در شمال غرب ایران انجام گردید.
روش بررسی : در این مطالعه مورد شاهدی ابتدا میزان شیوع کالاآزار به کمک تست آگلوتیناسیون مستقیم (Direct agglutination tes: DAT) و تست جلدی لیشمانین (Montenegro skin test: MST) در کل افراد روستاهای انتخاب شده در منطقه شمال غرب ایران و در مسیر روستاهای ییلاق- قشلاق عشایر ایل شاهسون و تست آگلوتیناسیون مستقیم در سگهای همان روستاها طی سال 1385 تعیین شد. یکسال بعد، از افراد با DAT منفی خونگیری و مجدداً DAT انجام و میزان سروکانورژن مثبت محاسبه گردید. در نهایت با استفاده از مطالعات سیستم اطلاعات جغرافیایی (Geographical Information System: GIS)، وقوع لیشمانیازیس احشایی در ارتباط با عوامل خطر تراکم و وفور سگها و نیز نوع زندگی عشایری- غیرعشایری با استفاده از آزمون آماری Chi-Square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : هر دو تست جلدی لیشمانین و آگلوتیناسیون مستقیم، در روستاهای عشایری نسبت به روستاهای غیرعشایری اختلاف آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزانهای شیوع، سروپوزیتیویته و سروکانورژن بیماری کالاآزار در نحوه زندگی عشایری به ترتیب 5.5% ، 2.7% و 2.5% بالاتر از نحوه زندگی غیرعشایری تعیین گردید. مطالعات سیستم اطلاعات جغرافیایی و نقشههای الکترونیکی تهیه شده نیز حاکی از شدت آندمی و میزان بالای عفونت و بیماری در مناطق عشایری نسبت به مناطق غیرعشایری بود. همچنین توزیع عمومی بیماری در ارتباط با عوامل محیطی ارتفاع، درجه حرارت و بارندگی، همبستگی منفی نشان داد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شیوه زندگی عشایری به علت ارتباط نزدیک عشایر با سگها، ورود عشایر و سگهایشان به سیکل وحشی بیماری و جابجاییهای انجام شده در ییلاق – قشلاق، میتواند عامل خطری در انتقال لیشمانیازیس احشایی باشد.
ایرج ملکی، غلامعلی گدازنده،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
پنومونی آسپیراسیون بیماری خطرناکی است که به دلایل مختلفی ایجاد میشود. دیورتیکول اپیفرنیک هم بیماری نادری است که میتواند منجر به آسپیراسیون مواد غذایی احتباس یافته در دیورتیکول گردد. از طرفی سل مدیاستن هم میتواند دیورتیکولهای کششی را در بخش میانی مری ایجاد کند که عمدتاً بدون علامت و عارضه هستند. در این مقاله موردی از همراهی این سهبیماری گزارش میگردد که پس از سپری شدن 7 سال از درمان طبی و جراحی، عارضهای مشاهده نشد.
دکتر زری جاویدی، دکتر مسعود ملکی، دکتر وحید مشایخی، دکتر امیر امیدوار برنا،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : ضایعات رنگدانهای و خالهای سطحی پوست صورت مشکلات زیادی را از نظر زیبایی و درمانی ایجاد میکنند. این مطالعه به منظور تعیین اثر سرمادرمانی بر لنتیگو و خال سطحی صورت انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 100 بیمار مبتلا به لنتیگو و خال سطحی صورت با اندازه حداکثر 2میلیمتر که به درمانگاه پوست بیمارستان امامرضا (ع) مراجعه نمودند؛ طی سالهای 1384-85 انجام شد. پس از عکسبرداری ضایعه توسط USB microscope M2 (Scalar) تیپ پوستی بیمار تعیین شد. سپس هر ضایعه با نیتروژن مایع به وسیله اپلیکاتورپنبهای به مدت 2 ثانیه درمان شد. درمان بیماران در طی سه بار مراجعه به فواصل یک ماه پیگیری و ارزیابی شد. نتایج درمان در چهار گروه تشدید پیگمانتاسیون، بدون پاسخ، پاسخ نسبی و پاسخ کامل طبقهبندی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمون ناپارامتری ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : در مجموع 298 ضایعه در 96بیمار زن و 4 بیمار مرد مورد درمان قرار گرفت. متوسط سن بیماران 11.7±30 سال بود. براساس معیار فیتزپاتریک 15بیمار تیپ پوستی 2، 50 بیمار تیپ پوستی 3 و 35 بیمار تیپ پوستی 4 داشتند. سه ماه پس از درمان بهبودی کامل در 6% ، بهبودی نسبی در 58% ، عدم پاسخ به درمان در 31% و افزایش رنگدانه در 5% از بیماران دیده شد. پاسخ درمانی در تیپ پوستی 2 نسبت به تیپهای 3 و 4 از نظر بالینی بهتر ارزیابی گردید؛ ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. همچنین بین پاسخ به درمان و سن بیماران اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که سرمادرمانی با استفاده از نیتروژن مایع به عنوان یک روش ساده، ارزان و بیخطر در درمان ضایعات پیگمانته سطحی در 64% موارد با پاسخ کامل و یا نسبی همراه است.
احد اعظمی، نصراله ملکی، زهرا طاوسی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
سندرم کوگان یک اختلال التهابی مزمن با علت ناشناخته است که بیشتر بالغین جوان را مبتلا میکند. دو تظاهر اصلی این بیماری شامل کراتیت بینابینی دو طرفه و اختلال در گوش داخلی است. سندرم کوگان با واسکولیت سیستمیک به صورت آئورتیت همراهی دارد. تشخیص بیماری براساس وجود بیماری التهابی چشمی و اختلال گوش داخلی است. در این مقاله سندرم کوگان کلاسیک در یک خانم 47 ساله گزارش شده است. بیمار از 2 ماه قبل از مراجعه دچار سردرد، سرگیجه، تهوع، استفراغ، لنگش پای راست، دردهای عضلانی اسکلتی، کمشنوایی و نابینایی دوطرفه شده بود. در معاینه چشمی کاهش حدت بینایی در حد 0.1 به صورت دوطرفه و در معاینه با اسلیت لامپ پرخونی ملتحمه، کاتاراکت و کراتیت بینابینی دوطرفه وجود داشت. اودیوگرام با تون خالص و پاسخ شنوایی ساقه مغز، کاهش شنوایی حسی عصبی دوطرفه را نشان داد. به بیمار ابتدا پالس وریدی و سپس درمان خوراکی پردنیزولون و سیکلوفسفامید داده شد که در پیگیری، بهبودی نسبی یافت.
فاطمه ملکی، سمیه صراف پور،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : هیداتیدوزیس بیماری انگلی زئونوز مزمن با انتشار جهانی است که توسط مرحله لاروی کرم اکینوکوکوس ایجاد میگردد. این مطالعه به منظور ارزیابی آنتیژنهای اصلی و B مایع کیست هیداتید برای تشخیص هیداتیدوزیس انسانی با استفاده از روشهای کانترایمنوالکتروفورز (CIEP)، الایزا (ELISA) و الایزا نقطهای (Dot ELISA) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی مایع کیست و کبدهای آلوده به کیست هیداتید حیوانات جمعآوری گردید. مایع کیست تخلیه و صاف شد و رسوب آن با استفاده از سانتریفیوژ یخچالدار برای تغلیظ آماده گردید. حساسیت و ویژگی آنتیژنهای اصلی و B 60 نمونه سرم هیداتیدوزیس، 55 نمونه انگلهای کرمی (35 نمونه سرم فاسیولیازیس، 20 نمونه سرم توکسوکاریازیس) و 35 سرم کنترل منفی مورد آزمایش با استفاده از روشهای کانترایمنوالکتروفورز، الایزا و الایزا نقطهای تعیین گردید. یافتهها : آنتیژن خام مایع هیداتید با روش کانترایمنوالکتروفورز با ویژگی 68.9%، حساسیت 86.7% بود که پیک دوم حاصل از ژل فیلتراسیون با آنتیژن خام ویژگی 82.2% و حساسیت 83.3% را نشان دادند. آنتیژن B با روش کانترایمنوالکتروفورز، ویژگی 87.8% و حساسیت 83.3% داشت. در روش الایزا با آنتیژن خام مایع هیداتید، ویژگی 76.7% و حساسیت 93.3% بود. محلول آنتیژن B با روش الایزا دارای ویژگی 96.7% و حساسیت 88.3% از بالاترین ویژگی برخوردار بود. در آزمایش الایزا نقطهای با رقت یک به 800 سرم، آنتیژن خام مایع هیداتید ویژگی 83.3% و حساسیت 100درصد را نشان داد و آنتیژن B با روش الایزا نقطهای در رقت یک به 800 سرم ویژگی 100درصد و حساسیت 98.3% را مشخص نمود. نتیجهگیری : آنتیژن B با رقت یک به 800 سرم با بیشترین ویژگی و حساسیت با استفاده از روش الایزا نقطهای، مناسبترین روش برای تشخیص آلودگی کیست هیداتید است.
سیدمهران حسینی، علیرضا ملکی، حمیدرضا بذرافشان،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : نوروپاتی اتونوم قلب و عروقCardiac Autonomic Neuropathy: CAN) ) شایعترین و مهمترین نوع بالینی نوروپاتی اتونوم در دیابت است. از پیامدهای CAN میتوان انفارکتوس بیعلامت، نارسایی تنفس و افزایش خطر مرگ و میر را نام برد. این مطالعه به منظور غربالگری CAN در بیماران دیابتی غیروابسته به انسولین انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 70 بیمار (22 مرد و 48 زن) دیابتی غیروابسته به انسولین انجام شد. برای تشخیص نوروپاتی از آزمونهای تعداد ضربانهای قلب در شرایط پایه، تغییرات سرعت قلب، تفاوت در سرعت قلب و فشارخون به دنبال تغییر وضعیت و مقدار اصلاح شده فاصله QT استفاده شد. نتایج مجموع آزمایشات به صورت صفر یا طبیعی، 1 یا بینابینی و 2 یا بالاتر از آن به معنی غیرطبیعی یا مبتلا به CAN رتبهبندی شد. یافتهها : 10 نفر (14.3%) طبیعی، 35 نفر (50%) بینابینی و 25 نفر (35.7%) مبتلا به CAN بودند. بین شدتهای مختلف نوروپاتی اتونوم قلبی از نظر مدت ابتلا به دیابت تفاوت معنیدار دیده شد (P<0.05). میزان تغییر فشارخون سیستولی بیشترین ارتباط را با شدت نوروپاتی اتونوم قلبی داشت (r=0.509) نتیجهگیری : در این مطالعه نوروپاتی اتونوم قلب و عروق نسبت به مطالعات مشابه بیشتر و سابقه بیش از 10 سال ابتلا به دیابت مهمترین عامل خطر CAN تعیین شد.
راضیه السادات حسینی، آمنه ملایی، معصومه علیجانپور آقاملکی،
دوره 25، شماره 3 - ( پاییز 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تعالی سالمندی در دوران سالمندی به عنوان یکی از اجزای سلامت معنوی بر کیفیت زندگی و سازگاری فرد مبتلا به بیماریهای مزمن از طریق ایجاد معنا و مفهوم در زندگی اثر داشته و رویکرد مهمی در ارتقاء ابعاد سلامت سالمندی بهشمار میرود. این مطالعه به منظور ارزیابی ارتباط تعالی سالمندی با کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به سرطان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 200 سالمند مبتلا به سرطان در دو مرکز آموزشی پژوهشی درمانی فیروزگر و رسول اکرم(ص) تهران طی سال 1400 انجام شد. از فرم مشخصات فردی، پرسشنامه تعالی سالمند (GTS) و پرسشنامه کیفیت زندگی (LEIPAD) استفاده گردید. ابعاد تعالی سالمندی شامل ماورای مادی، مربوط به خود و شخصیتی اجتماعی بودند. ابعاد کیفیت زندگی شامل جسمی، مراقبت از خود، افسردگی و اضطراب، عملکرد ذهنی، عملکرد اجتماعی، عملکرد جنسی و رضایت از زندگی بودند.
یافتهها: تعالی سالمندی با وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت مسکن، نوع سرطان و نوع درمان ارتباط آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سن با کیفیت زندگی همبستگی منفی معنیدار داشت (r=-0.206). تعالی سالمندی با نمره کلی کیفیت زندگی همبستگی مثبت معنیداری داشت (r=0.221, P=0.002). همچنین تعالی سالمندی با ابعاد کیفیت زندگی شامل افسردگی و اضطراب (r=0.146, P=0.04)، عملکرد ذهنی (r=0.167, P=0.018)، عملکرد اجتماعی (r=0.226, P<0.001) و رضایت از زندگی (r=0.256, P<0.001) همبستگی مثبت معنیدار داشت.
نتیجهگیری: افزایش تعالی سالمندی سبب افزایش کیفیت زندگی در سالمندان میگردد.
مرتضی قاسمی، فریبا محمودی، آرش عبدالملکی، میلاد سلوکی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: کاربرد نانوذرات مختلف با استفاده از سنتز سبز به دلیل عوارض جانبی کمتر رو به گسترش است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات فریت کبالت سنتز شده با عصاره سماق بر تغییرات فاکتورهای بیوشیمیایی و هیستولوژیکی موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار پنج ماهه با وزن تقریبی 300-250 به سه گروه کنترل (دریافت کننده سالین)، گروههای تجربی دریافت کننده درون صفاقی نانو ذره فریت کبالت سنتز شده با عصاره سماق دوزهای 10 و 20 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن تقسیم شدند. نمونههای سرمی و بافتی (کبد، کلیه و طحال) جداسازی شدند. غلظت سرمی اوره، AST ، ALT و کراتینین تعیین شد. برای اندازهگیری آنزیمهای کبدی از روش فوتومتریک، برای اندازهگیری کراتینین از روش کالریمتری بدون حذف پروتئینها براساس روش JAFFE و برای اندازهگیری اوره از تکنیک Ureas - GLDH استفاده شد. نمونههای بافتی با رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین بررسی شدند. برای مطالعات میکروسکوپی، میکروسکوپهای الکترونی SEM و TEM مورد استفاده قرار گرفتند.
یافتهها: در نمونههای بافتی و فاکتورهای خونی (اوره، کراتینین، ALT و AST) گروههای تجربی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. همچنین در بررسی مورفولوژیکی، اندازه کبد، کلیه و طحال گروههای دریافت کننده نانوذرات فریت کبالت سنتز شده با عصاره سماق در مقایسه با گروه کنترل، طبیعی بود.
نتیجهگیری: نانوذره فریت کبالت سنتز شده با سماق، اثر سمی بر بافتهای کبدی، طحال و کلیه موشهای صحرایی نداشت.
محمد عباس زاده، وحید تنهایی مرند، حسن ملکی نژاد،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: نانوسلولز باکتریایی به عنوان یک حامل بالقوه برای طیف وسیعی از ترکیبات بیولوژیک از جمله ترکیبات ضدباکتریایی و ضدقارچی مطرح است. این مطالعه به منظور تعیین اﺛﺮ ﻧﺎﻧﻮﺳﻠﻮﻟﺰ ﺑﺎﻛﺘﺮﻳﺎﻳﻲ ﺣﺎوی ﻧﺎﺗﺎﻣﺎﻳﺴﻴﻦ و آﻣﻔﻮﺗﺮﻳﺴﻴﻦ B روی آسپرژیلوس فلاوس (Aspergillus flavus) و پنیسیلیوم سیترینوم (Penicillium citrinum) در ﻣﺤﻴﻂ ﺑﺮونﺗﻨﻲ انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی قارچهای Aspergillus flavus- PTCC:5006 و Penicillium citrinum- PTCC:5304 از کلکسیون قارچی گروه میکروبیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه تهیه گردید. حداقل غلظت مهار کنندگی (Minimum Inhibitory Concentration: MIC) و حداقل غلظت کشندگی (Minimum Fungicidal Concentration: MFC) ناتامایسین و آمفوتریسین B علیه Aspergillus flavus و Penicillium citrinum به روش میکرودایلوشن ارزیابی گردید. نانوسلولز باکتریایی با استفاده از باکتری کوماگاتی گزیلینوم تهیه و ناتامایسین و آمفوتریسین B در سه غلظت 0.01 ، 0.05 و 0.1 درصد به روش غوطهوری به فیلم مرطوب و لیوفلیز شده نانوسلولز اضافه شدند. سپس اثرات ضدقارچی فیلم حاوی ترکیبات فوق بر علیه قارچهای مورد مطالعه به روش انتشار در آگار بررسی شد. کاغذ پارچمنت به عنوان کنترل برای مقایسه استفاده گردید. خصوصیات طیفی فیلم نانوسلولز حاوی ترکیبات ضد قارچ به روش FTIR ارزیابی شد.
یافتهها: MIC و MFC ناتامایسین برای Aspergillus flavus به ترتیب 3.9 و 7.81 میکروگرم در میلیلیتر و در Penicillium citrinum به ترتیب 7.81 و 15.62 میکروگرم در میلیلیتر تعیین شدند. MIC و MFC آمفوتریسین B برای Aspergillus flavus به ترتیب 7.81 و 15.62 میکروگرم در میلیلیتر و در Penicillium citrinum به ترتیب 15.62 و 31.25 میکروگرم در میلیلیتر تعیین شدند. افزایش غلظت اثر آماری معنیداری در خصوصیات ضدقارچی تمامی فیلمها داشت (P<0.05). بهترین اثرات ضدقارچی فیلم مربوط به فیلم حاوی ناتامایسین بود.
نتیجهگیری: ﻧﺎﻧﻮﺳﻠﻮﻟﺰ ﺑﺎﻛﺘﺮﻳﺎﻳﻲ ﺣﺎوی ﻧﺎﺗﺎﻣﺎﻳﺴﻴﻦ نسبت به آﻣﻔﻮﺗﺮﻳﺴﻴﻦ B علیه Aspergillus flavus و Penicillium citrinum اثرات ضدقارچی قویتری در محیط برون تنی نشان داد.