|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای فرزانه حصاری
علی ربیع نژاد، حمیدرضا جوشقانی، امین فرزانه حصاری، حمید آقا علی نژاد، مهیار خوشدل، دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : فعالیتی که با الگوی حرکتی جدید و یا با شدت زیادی انجام شود؛ اغلب منجر به احساس درد و ناراحتی عضلانی میشود که مشخصه آن تاخیر در بروز درد بوده و تحت عنوان کوفتگی عضلانی تاخیری نامیده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامین C و E بر شاخص پراکسیداسیون لیپید و کوفتگی عضلانی تاخیری در بازیکنان حرفهای تیم بسکتبال شهرداری گرگان انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 24 بسکتبالیست حرفهای مرد به صورت تصادفی در چهار گروه مکمل Vitamin C (1000 mg) ، Vitamin E (800 IU) ، Vitamin E (400 IU)+Vitamin C (500 mg) و دارونما (Glucose 500 mg) قرار گرفتند. گروهها مکمل و دارونما را دو ساعت قبل و 22 ساعت بعد از فعالیت پرس پا و اسکوات مصرف نمودند. نمونههای خونی قبل، بلافاصله، 24 و 48 ساعت بعد از فعالیت اندازهگیری و میزان کراتین کیناز، مالون دیآلدهید و ویتامین C و E سرم تعیین شد. میزان درد عضلانی ادراک شده در عضلات ساق و ران تعیین گردید. یافتهها : غلظت مالوندیآلدهید در گروه ویتامین E در دوره زمانی 24 تا 48 ساعت پس از فعالیت کاهش معنیداری را در مقایسه درونگروهی نشان داد (P<0.05). فعالیت کراتینکیناز سرم پس از فعالیت نسبت به سطوح پایه در هرچهار گروه افزایش یافت و این تفاوتها 24 و48 ساعت بعد از فعالیت نسبت به سطوح پایه در هر چهار گروه معنیدار بود (P<0.05). میزان درد عضلانی ادراک شده در هر چهار گروه پس از فعالیت افزایش یافت؛ اما تفاوت معنیداری در بین گروهها مشاهده نشد. نتیجهگیری : مصرف کوتاه مدت مکمل ویتامین C و E چه به تنهایی و چه توام اثری بر کاهش درد و آسیب عضلانی و پراکسیداسیون لیپید حاصل از فعالیت پرس پا و اسکوات ندارد.
حسین مهدیان، پروین فرزانگی، امین فرزانه حصاری، دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی (non-alcoholic fatty liver disease: NAFLD) یکی از مهمترین اختلالات مزمن کبدی است که احتمالاً با مشکلات قلبی نیز مرتبط است. این مطالعه به منظور تعیین اثر درمان ترکیبی مکمل رزوراترول و ورزش تناوبی بر میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی موشهای صحرایی نر دچار کبد چرب غیرالکلی به روش تانل انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 35 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار انجام شد. حیوانات به 5 گروه 7 تایی شامل گروه کنترل (سالم) و چهار گروه NAFLD شامل گروه بیمار، گروه دریافت کننده رزوراترول، گروه ورزش تناوبی و گروه رزوراترول توام با ورزش تناوبی تقسیم شدند. میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی به روش TUNEL بررسی گردید.
یافتهها: گروه بیمار بهطور معنیداری دارای بیشترین میانگین درصد سلولهای آپوپتوز شده قلبی )0.69±24.38%( در مقایسه با سایر گروهها بود (P<0.05). در حالی که گروههای ترکیبی رزوراتول + ورزش تناوبی )0.49±9.02%( و مکمل رزوراتول )0.83±9.47%( دارای کمترین میانگین درصد سلولهای آپوپتوز شده قلبی در مقایسه با گروههای بیمار و صرفاً ورزش تناوبی بودند (P<0.05). تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه رزوراترول + تمرین ورزشی و مکمل رزوراترول مشاهده نگردید. میانگین درصد سلولهای آپوپتوز قلبی در گروه ورزش تناوبی برابر با 0.28±11.39% درصد تعیین شد.
نتیجهگیری: بیماری کبد چرب غیرالکلی بهطور چشمگیری با آپوپتوز سلولهای قلبی همراه است. تجویز مکمل رزوراترول، بهویژه همراه با ورزش تناوبی، بهطور چشمگیری سبب کاهش میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی میگردد.
امین فرزانه حصاری، دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اعمال حاد پیش شرطیسازی ایسکمی منجر به بهبود عملکرد ورزشی میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته اعمال پیش شرطیسازی ایسکمی بر ﻋﺎﻣﻞ رﺷﺪ اﻧﺪوﺗﻠﯿﺎل عروقی (Vascular Endothelial Growth Factor: VEFG) پاسخ لاکتات سرم و شاخص خستگی بعد از فعالیت شدید انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی، 20 مرد جوان غیرفعال به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت 4 هفته قبل از تمرینات، مداخله پیش شرطیسازی ایسکمی که شامل سه دور 5 دقیقهای انسداد با 5 دقیقه جریان مجدد بود را اجرا نمود. نمونه خونی برای اندازهگیری VEGF سرمی در حالت استراحت انجام شد. 48 ساعت قبل و بعد از مداخله، آزمون بیهوازی وینگیت اجرا و میزان درک فشار بلافاصله و لاکتات سرم در زمانهای بلافاصله، 5، 10 و 15 دقیقه بعد آزمون وینگیت اندازهگیری شد.
یافتهها: چهار هفته اعمال پیش شرطیسازی ایسکمی منجر به افزایش سطح استراحتی VEGF به میزان 8.2±138.2 نسبت به گروه کنترل به میزان 10.3±160.1 شد (P<0.05). میزان درک فشار (میزان 0.57±6.4 در مقابل 0.1±6) و غلظت لاکتات سرم در زمان 15 دقیقه بعد فعالیت در گروه مداخله نسبت به کنترل (میزان 1.2±5.6 در مقابل 0.8±4.1) کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05)؛ ولی تفاوت آماری معنیداری در برونده توان (میزان 131.6±745.2 در مقابل 148.6±769.7) و شاخص خستگی (میزان 11.08±46.2 در مقابل 7.2±50.58) بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: چهار هفته پیش شرطیسازی ایسکمی منجر افزایش ﻋﺎﻣﻞ رﺷﺪ اﻧﺪوﺗﻠﯿﺎل عروقی و کاهش میزان درک فشار و لاکتات سرم بعد از فعالیت شدید در مردان جوان غیرفعال میشود.
ملیحه باقری، امین فرزانه حصاری، هاجر عباس زاده، دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اسفنگوزین 1-فسفات نقش مهمی در بیولوژی عضله اسکتی داشته و همچنین در هایپرتروفی و فعالسازی سلولهای ماهوارهای درگیر است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر هشت هفته تمرین موازی با ترتیب متفاوت بر سطح اسفنگوزین 1-فسفات عضله اسکلتی تند و کند انقباض موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 180 تا 200 گرم به روش تصادفی به پنج شامل گروههای کنترل، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی – استقامتی و تمرین استقامتی - مقاومتی تقسیم شدند. ﺗﻤﺮﻳﻦ مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان به ارتفاع یک متر و بر اساس درصدی از آزمون اضافه بار (75 درصد وزن) در هفته اول شروع و اضافه شدن هفتگی 30 گرم، اجرا شد. تمرین استقامتی بر روی تردمیل و با شدت 12 متر در دقیقه و زمان 15 دقیقه در هفته اول شروع و به 30 متر در دقیقه و زمان 60 دقیقه در هفته آخر رسید. در تمرین مقاومتی - استقامتی ابتدا تمرین مقاومتی و بعد از 5 دقیقه تمرین استقامتی و در تمرین استقامتی - مقاومتی برعکس آن اجرا شد. سطح پروتئین اسفنگوزین-1 فسفات در عضله تاکننده بلند انگشت پا (FHL) و عضله نعلی بررسی شد.
یافتهها: تمرین موازی استقامتی - مقاومتی، مقاومتی- استقامتی و تمرین مقاومتی در عضلات تند و کند انقباض منجر به افزایش آماری معنیدار سطح اسفنگوزین 1-فسفات نسبت به گروه کنترل شد (P<0.05). تفاوت آماری معنیداری بین دو تمرین موازی با ترتیب متفاوت مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که ترتیب اجرای فعالیت در تمرین موازی منجر به پاسخ متفاوت در سطح اسفنگوزین 1-فسفات عضلات تند و کند انقباض موشهای صحرایی نمیشود.
سیده فاطمه فاطمی، سیدعبدالله هاشم ورزی، مینو دادبان شهامت، امین فرزانه حصاری، دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت منجر به اختلال خونرسانی به اعصاب محیطی میشود. Semaphorin 3A (Sema3A) یک پروتئین دفعکننده عصب است که در پاسخ به هایپرگلایسمی ناشی از دیابت افزایش مییابد. فعالیت ورزشی و مصرف مکمل آلفالیپوئیک اسید میتواند نقش محافظتی را در برابر عصبزدایی ناشی از دیابت ایفا کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دوره تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط به همراه مصرف مکمل آلفالیپوئیک اسید لیپوزومال بر بیان پروتئین Sema3A صفحه محرکه عضله نعلی موشهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 220-190 گرم و گروه سنی 8-6 هفته به طور تصادفی به 7 گروه 5 تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی + مکمل، دیابتی + تمرین شدید، دیابتی + تمرین متوسط، دیابتی + تمرین شدید + مکمل و دیابتی + تمرین متوسط + مکمل تقسیم شدند. دیابت با تزریق استرپتوزوتوسین (دوز mg/kg/bw 50) درون صفاقی القاء شد. پروتکل تمرین تناوبی متوسط و شدید به مدت شش هفته و پنج جلسه در هفته بود. آلفالیپوئیک اسید به میزان mg/kg20 در روز بهصورت گاواژ به موشها داده شد. برای بررسی بیان پروتئین Sema3A عضله نعلی از روش ایمونوهیستوشیمی استفاده شد. انسولین سرم به روش الایزا اندازهگیری گردید.
یافتهها: دیابت باعث افزایش سطح گلوکز، Sema3A و کاهش معنیدار سطح انسولین عضله نعلی در گروه های دیابتی نسبت به گروه سالم شد (P<0.05). تمرین تناوبی شدید و متوسط در ترکیب با مکمل، به طور معنیداری مقدار پایینتری از بیان پروتئین Sema3A نسبت به گروه دیابتی در ترکیب با مکمل نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری: اگرچه تمرین تناوبی شدید و متوسط میتواند بیان پروتئین Sema3A عضله نعلی موشهای دیابتی را کاهش دهد؛ اما ترکیب مکمل آلفالیپوئیک اسید با تمرین ورزشی در کاهش میزان عصبزدایی موثرتر است.
|
|
|
|
|
|