20 نتیجه برای رضایی
دکتر عزتا.. رضایی، دکتر محمد قائمی، دکتر محمد معتمدالشریعتی، دکتر طاهره راشد،
دوره 6، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: در بیماران مشکوک به آپاندیسیت حاد عمل جراحی آپاندکتومی به صورت شایع انجام می شود. تعداد بیمارانی که دارای آپاندیس طبیعی می باشند نسبتا بالا (30-15 درصد) بوده و نیاز به بررسی های دقیق تری جهت کاهش این مشکل می باشد. تعدادی از مطالعات بالا بودن میزان CRP سرم در بیماران مبتلا به آپاندیسیت حاد را نشان داده اند. این مطالعه به منظور تعیین ارزش اندازه گیری CRP سرم و شمارش گلبول سفید در تشخیص بیماران مشکوک به آپاندیسیت حاد در بیمارستان امام رضا (عج) مشهد انجام شد.مواد و روش ها: از 100 بیمار بستری شده (بیماران مورد مطالعه) در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد قبل از ورود به اتاق عمل نمونه خون جهت شمارش گلبول سفید و اندازه گیری CRP گرفته شده و سپس تمام نمونه های آپاندیس جهت بررسی آسیب شناسی فرستاده شده و آنها را در دو گروه مثبت و منفی از نظر آپاندیسیت حاد طبقه بندی نمودیم. سپس ارتباط بین یافته های آسیب شناسی آپاندیس، CRP و WBC را بررسی نمودیم.یافته ها: در 82 بیماری که از نظر آسیب شناسی آپاندیسیت حاد داشتند به صورت قابل ملاحظه ای شمارش گلبول سفید و میزان CRP بالا بوده است (P<0.05). در 16 بیمار از 18 بیماری که آپاندیست حاد نداشتند در حد طبیعی بود. حساسیت و اختصاصیت این آزمون به ترتیب 92.6 درصد و 88.8 درصد بود.نتیجه گیری: سرم CRP در حد طبیعی در مواردی که مشکوک به آپاندیسیت حاد هستیم، تقریبا در ارتباط نزدیک با آپاندیس طبیعی می باشد و لذا به تعویق انداختن عمل جراحی جهت بررسی بیشتر این دسته از بیماران سبب کاهش تعداد آپاندکتومی های غیر ضروری می شود.
دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر شهریار سمنانی، سید علی میر رضایی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، ناصر بهنام پور، غلامرضا دهباشی، دکتر غلامرضا روشندل،
دوره 8، شماره 3 - ( پاييز 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری سلیاک یک بیماری گوارشی است. در این بیماری روده کوچک آسیب می بیند و در جذب عناصر مغذی اختلال ایجاد می شود. با توجه به احتمال ارتباط بین بروز سرطان مری و شیوع بیماری سلیاک، هدف این مطالعه بررسی سرواپیدمیولوژی سلیاک در یکی از نواحی با شیوع بالای سرطان مری بود.روش بررسی: این مطالعه توصیفی طی سال 1384 در مراجعه کنندگان به سه مرکز انتقال خون در شرق، غرب، و مرکز استان گلستان انجام پذیرفت . از 2547 نفر نمونه گیری به عمل آمد. کلیه نمونه ها توسط کیت آنتی بادی ضدترانس گلوتامیناز بافتی(tTG -IgA) به روش ELISA مورد آزمایش قرار گرفتند. بر اساس سطح طبیعی کیت مقادیر کمتر از 4U/ml منفی، بین 4 تا 10 U/ml مثبت ضعیف و بیش از 10 U/ml مثبت در نظر گرفته شدند. برای کلیه نمونه هایی که سطح tTG آنها بیش از 4U/ml شد. آزمایش اندومزیلیال آنتی بادی(EMA) به روش IFA انجام پذیرفت.یافته ها: آزمایشtTG 28 نفر (1.1درصد) مثبت بود که از این تعداد 18 نفر ( 0.7درصد) مثبت ضعیف و 10 نفر (0.4 درصد) مثبت بودند. آزمایش EMA در 8 نفر ( 0.3درصد) مثبت شد. در 70 درصد tTG آنها مثبت شده بود، آزمایش EMA نیز مثبت گردید. ارتباط معنی داری بین قومیت و مثبت شدن نتایج آزمایش tTG مشاهده نشد. از بین مواردی که آزمایش tTG آنها مثبت ضعیف بود، 15 نفر مذکر (83.3 درصد) و 3 نفر مونث ( 16.7درصد) بودند. همه افراد tTG مثبت مذکر بودند.نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن میزان شیوع سرطان مری در این استان و ارتباط بیماری سلیاک با سرطان مری به نظر می رسد به بیماری سلیاک باید به طور جدی تری در این منطقه پرداخته شود.
دکتر رقیه گلشا، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر رحیم رضایی شیرازی، دانیال روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر علی جباری، دکتر سیما بشارت، دکتر شهریار سمنانی،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : علیرغم گسترش بیماری ایدز در دنیا، تاکنون هیچ درمان قطعی برای آن پیدا نشده است. بنابراین بهترین راه مقابله با آن، پیشگیری از بروز آن میباشد. امروزه آموزش افراد در مورد ایدز به عنوان مؤثرترین شیوه برای پیشگیری از آن شناخته شده است. این مطالعه به منظور تعیین تأثیر آموزش بر میزان آگاهی و نگرش داوطلبین هلال احمر استان گلستان از بیماری ایدز انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای نیمهتجربی 149نفر از کارکنان هلال احمر از سه شهر استان گلستان در سال 1384 به صورت تصادفی طبقهبندی شده انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا قبل و بعد از یک کلاس آموزشی 90 دقیقهای، پرسشنامهای حاوی 13 سؤال را تکمیل نمایند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمونهای یومنویتنی، کروسکال والیس و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : 47درصد از افراد آگاهی کافی داشتند. میانگین سطح آگاهی افراد در آزمون بعد از آموزش به طور معنیداری بیشتر از آزمون قبل از آموزش بود (05/0P<). در آزمون قبل از آموزش ارتباط معنیدار معکوسی بین سطح سواد افراد و میزان آگاهی آنها مشاهده شد (05/0P<). ولی این اختلاف در آزمون بعد از آموزش معنیدار نبود. قبل از مداخله آموزشی، آگاهی افرادی که سابقه شرکت در کلاسهای آموزش ایدز را داشتند، بیشتر از سایرین بود (05/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آموزش با استفاده از کلاسهای اختصاصی آموزش ایدز سبب افزایش قابل توجه میزان آگاهی و نگرش افراد در مورد بیماری ایدز میگردد.
سیدمهدی سادات، دکتر رضوان ذبیح الهی، روح اله وهاب پور، دکتر سیدداور سیادت، فوزیه جوادی، دکتر عباس رضایی، دکتر کاظم پریور، دکتر محمدرضا آقاصادقی،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) از خانواده رتروویریده و عامل سندرم نقص ایمنی اکتسابی (AIDS) میباشد. تهدیدی که عفونت HIV برای نظام سلامت جهانی ایجاد کرده؛ باعث شده است که مطالعه برای دستیابی به ترکیبات ضدویروسی جدید و همچنین طراحی و تولید واکسن HIV اهمیت ویژهای پیدا کند. این مطالعه به منظور ساخت ویریونهای HIV با توان یک سیکل همانندسازی با نام (Single Cycle Replicable) با استفاده از پروویروسهای بدون آنزیم رونوشت بردار معکوس (RT) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی ویریونهایی به نام SCR HIV با قابلیت یک سیکل تکثیر، به وسیله ترانسفکشن همزمان سه پلاسمید pmzNL4-3, pMD2.G, pSPAX.2 به سلولهای HEKتولید و سپس توان همانندسازی این ویریونها در سه رده سلول MT-2, HEK و سلولهای طحال موش با بررسی روش الیزا برای ترشح p24 و میزان تشکیل سنسیشیوم بررسی گردید. همچنین عفونتزایی ویریونهای نسل دوم روی سلولهای MT-2 مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها : نتیجه بررسیهای انجام شده نشاندهنده توان مناسب تولید ویریونهای SCRدر تمامی سلولهای مورد بررسی میباشد. همچنین تمامی آنتیژنهای HIV به شکل طبیعی خود به وسیله همانندسازی ویریونهای SCR تولید میشوند؛ اما این اجسام ویروسی نسل دوم بهطور کامل از نظر توانایی تکثیر، غیرفعال میباشند. نتیجهگیری : این مطالعه توانست ویریونهای SCR را تولید نماید که کاندید مناسبی برای واکسن HIV بوده و همچنین با توجه به توان یک سیکل زندگی ویریونهای SCR نیازمند تمهیدات شدید ایمنی زیستی مورد نیاز در مطالعات رتروویروسها نمیباشد.
دکتر سیما صدیقی، دکتر سمیه سدنی، دکتر زهرا رضایی یزدی، دکتر محمدرضا هاتف، دکتر جلیل توکلی افشار، دکتر محمودرضا آذرپژوه، دکتر مهرداد آقایی، دکتر حبیب الله اسماعیلی،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : لوپوس اریتماتوز سیستمیک یک بیماری التهابی چند سیستمی با علت ناشناخته میباشد. در بیماران مبتلا به لوپوس بیماری قلبی و عروقی علت اصلی افزایش مرگ و میر و ناتوانی محسوب میشود. HsCRP یک عامل التهابی تحت بالینی بوده و نقش یک عامل پیشآگهی کننده غیروابسته برای آترواسکلروزیس را در این بیماران ایفا میکند و افزایش هموسیستئین نیز میتواند باعث بیماری عروق کاروتید و انفارکتوس قلب و ترومبوز وریدهای عمقی شود. این مطالعه به منظور تعیین میزان هموسیستئین و HsCRP در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک و ارتباط آن با عوامل خطر قلبی و عروقی و فعالیت بیماری انجام گردید.
روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 60 بیمار (55 زن و 5 مرد) مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و 30 فرد سالم (26 زن و 4 مرد) طی سالهای 87-1386 انجام شد. میزان هموسیستئین و HsCRP اندازهگیری شد. میزان LDL ، تریگلیسیرید، پرفشاری خون و نمایه توده بدنی برای افراد مورد مطالعه تعیین گردید. فعالیت بیماری لوپوس اریتماتوز سیستمیک توسط فرمهای SLEDAI ارزیابی شد و بیمارانی که اسکور بیشتر یا مساوی 10 داشتند؛ به عنوان بیماری فعال درنظر گرفته شدند.
یافتهها : متوسط سن در گروه مورد و شاهد به ترتیب 10.3±28.8 سال و 9.13±33.8 سال بود. میانگین HsCRP در گروه شاهد 2.1±1.58 میلیگرم در دسیلیتر در مقایسه با گروه مورد با میزان 2.42±3 میلیگرم در دسیلیتر تعیین شد که این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین هموسیستئین در گروه شاهد 1.93±12.3 میکرومول در دسیلیتر در مقایسه با گروه مورد با میزان 8.13±24 میکرمول در دسیلیتر تعیین گردید (P<0.001). بیماری غیرفعال در 44بیمار (73.3%) و بیماری فعال در 16 بیمار (26.8%) دیده شد. فعالیت بیماری SLE بر مبنای متوسط Score SLEDAI معادل 15.37 بود و رابطه خطی معنیداری بین میزان هموسیستئین و HsCRP با فعالیت بیماری SLE یافت نشد. میزان LDL ، تریگلیسیرید و پرفشاری خون از گروه مورد از عوامل خطر قلبی و عروقی با هموسیستئین ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05). HsCRP با BMI و افزایش تریگلیسیرید ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ارتباط خطی معنیداری بین میزان هموسیستئین و HsCRP با فعالیت بیماری SLE وجود نداشت؛ اما بین عوامل خطر قلبی و عروقی با هموسیستئین و HsCRP ارتباط آماری معنیداری وجود داشت.
نازنین فرشچیان، نازنین رزازیان، منصور رضایی، سمیه لیوانی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : علیرغم آن که مولتیپل اسکلروزیس بیماری ماده سفید مغز است؛ ولی درگیری هستههای قاعدهای مغز نیز گزارش شده است. برخی مطالعات کاهش سیگنال در سکانس T2 را در هستههای مغزی نشان دادهاند. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت سیگنال هستههای قاعدهای مغز در سکانس T2 و FLAIR تصویربرداری تشدید مغناطیسی در مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 30 بیمار (7 مرد و 23 زن) مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و 30 بیمار (6 مرد و 24 زن) غیرمبتلا به مولتیپل اسکروزیس در بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه در سال 1389 انجام شد. برای بیماران تصویربرداری با تشدید مغناطیسی (magnetic resonance imaging: MRI) با شدت یک تسلا صورت گرفت. سپس سیگنال هستههای قاعدهای مغز به تفکیک محل درگیری، تعداد پلاک و آتروفی مغز در سکانسهای T2 و FLAIR مشخص گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای Chi-Square، independent t-test و Fisher exact test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : سیگنال پایین در تالاموس راست 10 بیمار (33.3%) و تالاموس چپ 14 بیمار (46.7%) از گروه مورد مشاهده شد که در مقایسه با گروه شاهد معنیدار بود (P<0.05). وجود پلاک در گلوبوس پالیدوس راست و چپ گروه مورد به ترتیب در 4 بیمار (13.3%) و 7 بیمار (23.3%) مشاهده شد. وجود پلاک در تالاموس راست و چپ گروه مورد به ترتیب در 10 بیمار (33.3%) و 14 بیمار (46.7%) مشاهده شد که در مقایسه با گروه شاهد (فاقد پلاک) از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). آتروفی مغز در 18بیمار (60 درصد) از گروه مورد و یک بیمار (3.3%) از گروه شاهد مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : کاهش سیگنال در سکانس T2 تالاموس با تصویربرداری تشدید مغناطیسی، یک یافته ارزشمند در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است که میتواند به تشخیص کمک نماید.
قربان ملیجی، سید غلامعلی جورسرایی، ابراهیم ذبیحی، اسماعیل فتاحی، عمادالدین رضایی، عالیه سوهان فرجی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف:سموم کشاورزی از خانواده ارگانوکلره و یا ارگانوفسفره عوارض مختلفی را بر بافتهای بدن ایجاد مینمایند. این مطالعه به منظور اثر دیازینون به عنوان یک حشرهکش ارگانوفسفره غیرسیستمیک بر هورمونهای جنسی و سایتوکاینهای اینترفرون گاما، اینترلوکین 4 و 10در موشهای صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار بهطور تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. سه گروه آزمایشی به مدت 5 روز در هفته سم دیازینون را به مدت یک ماه و با دوز (30, 3, 0.3 mg/kg/bw)به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه کنترل تزریقی نداشتند. هفت روز بعد از آخرین تزریق، سطح سرمی هورمونهای تستوسترون، FSH،LH و سایتوکاینهای اینترفرون گاما، اینترلوکین 4 و 10 اندازهگیری شدند. یافتهها :اینترلوکین 10 در گروه آزمایشی(30 mg/kg/bw)نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیدار و در گروههای آزمایشی3 mg/kg/bw و 0.3 mg/kg/bw کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). اینترلوکین-4 تنها در گروهی که سم دیازینون را با دوز 30 میلیگرم بر کیلوگرم دریافت کرده بودند؛ معنیدار بود (P<0.05). کاهش اینترفرون گاما بین گروههای آزمایشی و کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. میزان هورمون FSH در سه گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل دارای کاهش معنیداری بود (P<0.05). همچنین هورمون تستوسترون در گروههای آزمایشی نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری یافت (P<0.05). نتیجهگیری : دیازینون سبب افزایش معنیدار سطح اینترلوکین 10 و افزایش تستوسترون و کاهش هورمون FSH موش صحرایی میگردد.
پرستو رضایی، رویا واحدی شاهاندشتی، روحا کسری کرمانشاهی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : فرآوردههای پروبیوتیکی حاوی باکتریهای مفیدی هستند که اثرات مفیدی در سلامتی مصرف کننده برجای میگذارند. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر ضدمیکروبی پروبیوتیکها در حضور پریبیوتیکها علیه استافیلوکوکوس اورئوس و لیستریا منوسایتوجنز انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی پروبیوتیکهای لاکتوباسیلوس پلانتاروم، لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، لاکتوباسیلوس فرمنتوم، لاکتوباسیلوس کازئی و لاکتوباسیلوس رامنوسوس در حالت ترکیب با پریبیوتیکهای رافینوز، لاکتولوز، اینولین و تریهالوز (به میزان یک درصد) در محیط MRS براث به مدت 24ساعت در دمای 30 درجه سانتیگراد در شرایط بیهوازی کشت داده شدند. سپس با روش چاهک پلیت اثر ضدمیکروبی مایع شناور آنها روی دو باکتری استافیلوکوکوس اورئوس و لیستریا منوسایتوجنز ارزیابی شد.
یافتهها : پروبیوتیکها در حضور پریبیوتیکها اثر ضدمیکروبی بالاتری نسبت به حالت بدون افزودن پریبیوتیک نشان دادند (P<0.05). این یافته در رابطه با اثر ضدمیکروبی لاکتوباسیلوس کازئی به همراه رافینوز یک درصد علیه لیستریا منوسایتوجنز بسیار مشهود بود. به طوری که در حالت بدون حضور پریبیوتیک قطر هاله عدم رشد 11.75 میلیمتر و در حضور رافینوز یک درصد به حد 14.66 میلیمتر رسید.
نتیجهگیری : اثر ضدمیکروبی پروبیوتیکها در حضور پریبیوتیکها نسبت به حضور پروبیوتیک به تنهایی علیه استافیلوکوکوس اورئوس و لیستریا منوسایتوجنز بیشتر بود.
آذر معزی، شبنم قهرمانی نیا، آرمیتا قهرمانی نیا، محسن رضایی همامی،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از آسیبهای شایع سیستم عضلانی – اسکلتی دردهای مزمن گردن و شانه است که باعث بروز اختلالات وضعیتی و کوتاهیهای بافت نرم میگردد. این مطالعه به منظور مقایسه طول عضلات کمربند شانهای بیماران مبتلا به دردهای مزمن گردن – شانه با افراد سالم انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی 16 بیمار و 15 فرد سالم انجام شد. میزان کوتاهی عضلات پکتورالیس ماژور و مینور نیز تراپز فوقانی با تستهای عملکردی و دامنه حرکات اکتیو ابداکسیون و اکسترنال روتاسیون شانه و نیز دامنه حرکات فلکسیون و لترال فلکسیون گردن ارزیابی شد.
یافتهها : در سمت راست طول عضلات پکتورالیس ماژور و مینور گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد کوتاهی آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). دامنه حرکت اکتیو لترال فلکسیون گردن در سمت راست گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد به طور معنیداری کاهش نشان داد (P<0.05). دامنه حرکات اکتیو ابداکسیون و اکسترنال روتاسیون شانه در گروه مورد نسبت به گروه شاهد کاهش آماری معنیدار داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده کاهش دامنه حرکتی گردن و شانه و کوتاهی قابل ملاحظه طول عضلات شانه در سمت دارای درد مزمن بود.
مجید ملک زاده شفارودی، میترا شکری، زهره زارع، علیرضا رفیعی، محمدعلی ابراهیم زاده، رضا مرادپور، نوراله رضایی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : سلامت پوشش اندوتلیال ورید صافن برداشته شده از مهمترین عناصر کلیدی سلامت رگ خونی برای باز بودن طولانی مدت آنها پس از پیوند در جراحی عروق کرونر است. نوع محلول ذخیرهسازی قبل از پیوند نقش مهمی در حفظ اندوتلیوم ورید دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی محلولهای نگهدارنده کربس حاوی وراپامیل، پروپرانولول و آدرنالین در مقایسه با کربس و خون هپارینه بر سلولهای اندوتلیال ورید صافن خوکچه هندی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 28 سر خوکچه هندی نر با وزن تقریبی 380 گرم انجام شد. برای جداسازی حلقههای 3 میلیمتری ورید صافن و سنجش نیتریک اکسید آزاد شده از اندوتلیوم آنها در محلولهای نگهدارنده شامل کربس حاوی داروی وراپامیل، کربس حاوی پروپانولول و کربس حاوی آدرنالین در مقایسه با خون هپارینه (کنترل اول) و کربس خالص (کنترل دوم) در زمانهای 30، 45، 60 و 90 دقیقه توسط واکنش گریس به روش میکروپلیتی مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین از رنگآمیزی هماتوکسیلین - ائوزین برای مطالعه بافتی استفاده گردید.
یافتهها : میانگین غلظت نیتریک اکسید در محلول کربس وراپامیل در مقایسه با خون هپارینه، کربس خالص، کربس آدرنالین و کربس پروپرانولول افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین بیشترین میزان غلظت نیتریک اکسید در فاصله زمانی 45 دقیقه از برداشت رگ خونی ظاهر شد. مطالعه بافتی نشان داد لایه اندوتلیوم تنها در محلول کربس وراپامیل مشابه گروه کنترل کاملاً سالم بود؛ اما در بقیه محلولها سلولهای انتیمای عروقی بهدرجات متفاوت دچار آسیب شدند.
نتیجهگیری : بهنظر میرسد محلول کربس وراپامیل، مناسبترین محلول برای حفظ و نگهداری فیزیولوژی طبیعی سلولهای اندوتلیال ورید صافن در مدل حیوانی است.
نوید رحیمی، نفیسه عبدالهی، سیما صدیقی، مهرداد آقایی، عاطفه رضاییفر،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : لوپوس اریتماتوس سیستمیک یک بیماری خودایمن با تغییراتی در ارگانها و سلولهاست که باعث تظاهرات بالینی میگردد. آنتیبادی ضدنوتروفیل سیتوپلاسمی (Anti neutrophil cytoplasmic antibody: ANCA) شایع در واسکولیتها در لوپوس نیز گزارش شده و در مورد ارتباط آن با فعالیت بیماری گزارشات متنوعی وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ANCA در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوس سیستمیک و ارتباط آن با فعالیت بیماری انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه مقطعی توصیفی 80 بیمار مبتلا به لوپوس ارجاعی به کلینیک روماتولوژی که بیماری آنها از سال 1391 لغایت 1394 براساس کرایتریای کالج روماتولوژی آمریکا (ACR) تشخیص داده شده بود؛ براساس فعالیت بیماری به دو گروه فعال و غیرفعال تقسیم شدند. اطلاعات دموگرافیک بیماران از طریق پرسشنامه تکمیل و نمونه خون برای بررسی میزان سرمی ANCA با روش ELISA گرفته شد.
یافتهها : میانگین سنی بیماران 37.5±12.4 سال تعیین شد. از کل بیماران 7 نفر مرد (8.75%) و مابقی زن بودند. 27 بیمار (33.75%) دارای بیماری فعال و 53 بیمار (66.25%) دارای بیماری غیرفعال لوپوس بودند. تنها یک مورد از بیماران مبتلا به لوپوس ANCA مثبت داشت که بیمار فوق خانمی 45 ساله با سابقه 10 ساله نفریت لوپوسی بود که در زمان مطالعه، بیماری فعال داشت.
نتیجهگیری : در این مطالعه عدم وجود ارتباط بین وجود ANCA با فعالیت بیماری گزارش شد که علت آن میتواند بهخاطر تعداد کم موارد مثبت باشد.
سوده عباس نیا، علیرضا سنگانی، رضا دنیوی، نسیبه عباس نیا، الهه رضایی فرد، سیدمحمد موسوی،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تمامی ارگانیسمها برای مدیریت رفتارها، نیازمند بهرهبرداری از الگوهای شناختی دستگاه عصبی مرکز و پیرامونی هستند. این مطالعه به منظور مقایسه باورهای فراشناختی و تحمل ابهام مبتلایان به افسردگی و اضطراب با افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی تمامی مراجعین مبتلا به افسردگی و اضطراب به درمانگاه روانپزشکی بیمارستان زارع شهر ساری طی بهار 1396 در مقایسه با افراد سالم انجام شد. تعداد 120 نمونه با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند که از این تعداد 40 نفر مبتلا به افسردگی و 40 نفر مبتلا به اضطراب و 40 نفر سالم بودند. از پرسشنامه تحمل ابهام لین، فراشناخت ولز، اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار تحمل ابهام در گروههای مبتلا به افسردگی و اضطراب در مقایسه با گروه شاهد افزایش آماری معنیدار نشان داد (P<0.05). میانگین و انحراف معیار باورهای نگرانی مثبت در گروه مبتلا به افسردگی در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میانگین و انحراف معیار باورهای فراشناخت منفی در مورد افکار و معیار خود آگاهی شناختی در گروه مبتلا به افسردگی در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که اختلال اضطراب و افسردگی میتواند سبب کاهش تحمل روانشناختی در افراد گردد.
بهروز شکری، فاطمه نژاد حبیب وش، فرح فرخی، محمدباقر رضایی،
دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپرلیپیدمی و افزایش کلسترول تام سرمی از مهمترین عوامل خطر دخیل در شیوع و شدت اختلالات قلبی - عروقی مانند بیماری عروق کرونر قلب محسوب میگردد. از آنجایی که گیاهان تیره نعنا به دلیل داشتن ترکیبات فلاونوئیدی و ترپنوئیدی توانایی کاهش چربی خون را دارند؛ لذا این مطالعه به منظور تعیین اثر تغذیه با اسانس آویشن دنایی (Thymus deanensis Celak.) بر پروفایل چربی، اوره و آنزیمهای کبدی سرم خون موشهای صحرایی نر هیپرکلسترولمیک انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار انجام شد. حیوانات بهطور تصادفی در 6 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل، شم، مداخله اول (هیپرکلسترولمی دریافت کننده آویشن دنایی 200ppm)، مداخله دوم (هیپرکلسترولمی دریافت کننده آویشن دنایی 500ppm)، مداخله سوم (دریافت کننده آویشن دنایی 200ppm) و مداخله چهارم (دریافت کننده آویشن دنایی 500ppm) بودند. هیپرکلسترولمی با خوراندن رژیم غذایی پرچرب حاوی پودر کلسترول (2.5%) و روغن بادام شیرین (97.5%) ایجاد گردید. حیوانات گروههای مداخله روزانه به مدت 32 روز با اسانس آویشن دنایی تحت درمان قرار گرفتند. در پایان دوره آزمایش 32 روزه، خونگیری انجام شد. سطح کلسترول تام، تریگلیسیرید، اوره و آنزیمهای کبدی آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) مورد سنجش قرار گرفتند.
یافتهها: میزان آنزیم آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در موشهای هیپرکلسترولمی نسبت به گروه شاهد افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). اسانس آویشن دنایی در همه گروههای مداخله موجب کاهش آماری معنیدار تریگلیسیرید و کلسترول سرم شد. اسانس آویشن دنایی با دوز بالا (500ppm) بیشتر از دوز پایین (200ppm) سبب کاهش آماری معنیدار سطح کلسترول و تریگلیسیرید سرم گردید (P<0.05). میزان نیتروژن اوره خون در گروه هیپرکلسترولمی نسبت به گروه شاهد افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). در پی تجویز اسانس با دوز حداقل و حداکثر در موشهای صحرایی هیپرکلسترولمی، میزان اوره خون در مقایسه با گروه هیپرکلسترولمی کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: به نظرمیرسد گیاه آویشن دنایی به صورت وابسته به دوز در بهبود عملکرد کبد، کلیه و درمان چربی خون بالا موثر باشد.
فیروزه درخشانپور، محمدرضا محمدی، هادی زرافشان، آمنه احمدی، لیلا کاشانی، نیلوفر بشیری، سیده مریم موسوی، آلیدا کرد، اعظم کابوسی، آرزو رضایی، فاطمه صفری، سیده مریم هاشمی نسب،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات رفتاری در کودکان و نوجوانان، اختلالاتی شایع و ناتوان کننده هستند که برای خانوادهها و خود افراد مشکلات بسیاری را ایجاد میکند و با شیوع بالایی از مشکلات و پیامدهای منفی اجتماعی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی مقطعی روی 1025 نفر از کودکان و نوجوانان (50 درصد پسر و 50 درصد دختر) در محدوده سنی 18-6 سال در شهر گرگان طی سال 1397 انجام شد. نمونهگیری به روش تصادفی خوشهای در جمعیت عمومی و مصاحبه با مراجعه به درب منازل توسط روانشناسان دوره دیده بهعمل آمد. اختلالات روانپزشکی با استفاده از نسخه دیجیتال آزمان K-SADS مورد بررسی قرار گرفت. اختلالات روانپزشکی شامل اختلال خلق، اختلال رفتاری، اختلال عصبی تکاملی، اختلال سوء مصرف مواد و اختلال دفعی بودند.
یافتهها: شیوع کلی اختلال روانپزشکی در کودکان و نوجوانان 13.2 درصد (135 نفر) تعیین شد. میزان شیوع در پسران (14.3 درصد) بهطور غیرمعنیداری بیشتر از دختران (12.1 درصد) بود. شیوع در مناطق شهری (14.1 درصد) به طور غیرمعنیداری بیشتر از مناطق روستایی (9.4 درصد) بود. بیشترین شیوع در گروه سنی 9-6 سال (17.8 درصد) تعیین شد که در مقایسه با محدوده سنی 14-10 سال (13.1 درصد) و 18-15 سال (8.4 درصد) از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). شیوع اختلال دفعی، اختلال رفتاری، اختلال اضطراب و اختلال عصبی تکاملی به ترتیب به میزان 6.1 درصد، 6 درصد، 4.8 درصد و 3.3 درصد تعیین گردید.
نتیجهگیری: میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان در مقایسه با دیگر مطالعات داخل و خارج از کشور در دامنه متوسط قرار دارد.
سعید قربانی، رضا رضایی شیرازی، مسعود شکی، سحرناز نوح پیشه، پروین فرزانگی،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از ناهنجاریهای ساختار - قامتی مربوط به رشد و نمو انسان هستند؛ در حالی که برخی از ناهنجاریها بهوسیله عوامل محیطی بهوجود میآیند. این مطالعه به منظور تعیین نقش نمایه توده بدن، فعالیت بدنی و استفاده از ابزار الکترونیکی در وضعیت ناهنجاریهای بالاتنه پسران نوجوان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 480 پسر نوجوان 15-13 ساله در استان گلستان انجام شد. ناهنجاریهای بالاتنه با استفاده از دستگاه اسپاینال موس اندازهگیری شد. نمایه توده بدنی آزمودنیها ثبت شد. میزان انجام فعالیت بدنی با استفاده از پرسشنامه استاندارد فعالیت بدنی و میزان استفاده از ابزار الکترونیکی با استفاده از فرم میزان استفاده از ابزارهای الکترونیکی مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: ناهنجاری کیفوز در نوجوانان 13 ساله، 14 ساله و 15 ساله به ترتیب به میزان 70 درصد، 65 درصد و 75 درصد تعیین شد. ناهنجاری لودوز در نوجوانان 13 ساله، 14 ساله و 15 ساله به ترتیب به میزان 60 درصد، 40 درصد و 50 درصد تعیین شد. بین ناهنجاری کیفوز با نمایه توده بدن و استفاده از ابزار الکترونیکی ارتباط مستقیم و معنیدار و بین ناهنجاری لوردوز کمری با نمایه توده بدن ارتباط معکوس و معنیداری یافت شد (P<0.05).
نتیجهگیری: ناهنجاریهای بالاتنه شامل کیفوز و لوردوز کمری در نوجوانان پسر استان گلستان نسبتاً شایع بوده و نمایه توده بدن و استفاده از ابزار الکترونیکی میتوانند در بروز این ناهنجاریها اثرگذار باشند.
فرهاد پاشازاده، اصغر توفیقی، سیامک عصری رضایی، جواد طلوعی آذر،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیس فنول A (Bisphenol A: BPA) مونومر اپوکسیرزینها و پلاستیکهای پلیکربنات است که نقش مهمی در پاتوژنز بیماریهای قلبی - عروقی ایفا میکند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات هوازی بر شاخصهای استرس اکسیداتیو در بافت قلب موشهای صحرایی نر به دنبال مسمومیت با بیس فنول A انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 20 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به 4 گروه 5 تایی شامل شاهد، تمرین هوازی (تجربی اول)، گروه BPA (تجربی دوم) و گروه BPA توام با تمرین هوازی (تجربی سوم) تقسیم شدند. گروههای شاهد و تمرین هوازی با روغن زیتون و گروههای تجربی دوم و سوم با BPA (100 میکروگرم/کیلوگرم) به صورت داخل صفاقی به مدت 30 روز تیمار شدند. برنامه تمرینی شامل 25 تا 64 دقیقه دویدن با شدت 57 تا 75 درصد اکسیژن مصرفی، 5 جلسه در هفته طی دو ماه بود. سپس شاخصهای استرس اکسیداتیو بافت قلبی شامل GPX ، SOD ، TAC ، MDA ، CAT و AOPP ارزیابی شدند.
یافتهها: القاء مسمومیت با BPA باعث افزایش معنیدار در فعالیت آنزیمهای SOD و GPX، کاهش در فعالیت آنزیم CAT و سطوح TAC و افزایش در سطوح AOPP و MDA در مقایسه با موشهای گروه شاهد شد (P<0.05). این در حالی است که فعالیت تمرین ورزشی هوازی بهدنبال مسمومیت با BPA بهطور معنیداری از شدت استرس اکسیداتیو ناشی از BPA کاست. تمرین ورزش هوازی در موشهای با مسمومیت BPA سبب کاهش فعالیت آنزیمهای GPX و SOD و افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز در مقایسه با گروه مسموم بدون تمرین گردید (P<0.05). همچنین در گروه تمرین هوازی میزان MDA و AOPP در مقایسه با گروه مسموم بدون تمرین کاهش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: فعالیت تمرین ورزشی هوازی اثرات تعدیلی در مقابل مسمومیت با BPA را در ایجاد استرس اکسیداتیو قلبی دارد. تمرینات هوازی با افزایش مقادیر آنزیمهای آنتیاکسیدانتی میتواند نقش مهمی در تعدیل استرس اکسیداتیو القا شده توسط BPA داشته باشد.
لعبت شاهکار، لادن رضایی، علی آهنی آذری،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسپیراسیون جسم خارجی علت مرگ در 7 درصد کودکان زیر 4 سال است. کودکان به دلیل نداشتن دندانهای مولار و در نتیجه جویدن نامناسب غذا و از طرفی انجام فعالیتهای مختلف از جمله حرف زدن، خندیدن و حتی دور خود چرخیدن حین غذا خوردن بیشتر در خطر آسپیراسیون هستند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آسپیراسیون جسم خارجی در کودکان زیر 10 سال انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 50 کودک (21 پسر و 29 دختر) زیر 10 سال با تشخیص نهایی آسپیراسیون جسم خارجی بستری شده در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان از مهر ماه سال 1395 لغایت مهر ماه سال 1396 انجام شد. مشخصات دموگرافیک، نتایج حاصل از معاینه فیزیکی، رادیوگرافی و برونکوسکوپی ثبت شده در پرونده و گزارش رادیولوژی توسط متخصص ریه و رادیولوژی جمعآوری شدند.
یافتهها: شایعترین سن آسپیراسیون جسم خارجی بین 1 تا 3 سال (58 درصد)، سپس بالای 3 سال (24درصد) و زیر یکسال (18درصد) تعیین شد. علایم بیماران دچار آسپیراسیون جسم خارجی به ترتیب شامل سرفه (64درصد)، خس خس سینه (52 درصد)، تنگی نفس (32 درصد)، دچار خفگی حین تغذیه (30 درصد) بودند. بیشترین یافته بالینی در معاینه به ترتیب شامل سمع ویزینگ (40درصد)، کاهش صدای ریوی (34درصد)، سمع استریدور (20درصد) و سمع رونکای (6درصد) بودند. شایعترین یافتههای رادیولوژیک به ترتیب شامل پر هوایی ریه راست (24 مورد، 48 درصد)، شیفت مدیاستن به چپ (15 مورد، 30 درصد)، آتلکتازی ریه راست (10 مورد، 20 درصد) و پرهوایی ریه (8 مورد، 16 درصد) تعیین شدند. تنها در یک مورد (2 درصد) جسم رادیو آپاک دیده شد که در ریه راست قرار داشت. در 32 درصد موارد بررسی گرافی نرمال بودند. در 70 درصد موارد بیماران کمتر از 24 ساعت، در 26 درصد بین یک تا 15 روز و در 4 درصد از موارد بیش از 15 روز به مراکز درمانی آورده شده بودند. شایعترین جسم خارجی آجیل (32 درصد) و پس از آن اشیا پلاستیکی (26 درصد) بودند. آسپیراسیون در 14 درصد توسط تخم آفتابگردان و در 10 درصد توسط حبوبات ایجاد شده بود. 18 درصد نیز سایر اجسام خارجی را تشکیل دادند.
نتیجهگیری: بیشترین علامت بالینی آسپیراسیون جسم خارجی شامل سرفه، سمع ویزینگ و پر هوایی ریه راست بودند.
افشین نقی زاده، مهران ضرغامی، انسیه بابایی، هدی رضایی روشن، حبیب اله خزایی، مجتبی یاسینی اردکانی، نورمحمد بخشانی، علی صحراییان، مجید ترابی ینگجه، سیدعطااله عقیلیان،
دوره 24، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیشتر کسانی که خودکشی میکنند؛ از اختلالات روان پزشکی به ویژه افسردگی و اختلالات مرتبط با سوء مصرف مواد رنج میبرند. خطر خودکشی فقط مربوط به اختلالات عمده روان پزشکی به عنوان عامل خطر نیست. تمایل به ایده پردازی خودکشی به علل دیگر مانند بیماریهای جسمی نیز از عوامل مهم مرتبط با اقدام به خودکشی محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع ایده پردازی خودکشی و رابطه آن با افسردگی و وضعیت سلامت عمومی در مراجعین به مراکز درمان اعتیاد ایران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 689 مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد استانهای یزد، خراسان رضوی، مازندران، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و کرمانشاه که تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند در سال 1397 انجام شد. برای نمونهگیری در مرحله اول هفت استان (خوشه) به صورت تصادفی انتخاب شدند. در مرحله دوم نمونهها به صورت در دسترس از مراکز درمان اعتیاد انتخاب شدند. ابزارهای مورد بررسی شامل پرسشنامه سلامت عمومی، سیاهه افسردگی بک و سنجه ایده خودکشی بک بودند.
یافتهها: 151 نفر (21.91%) دارای سابقه اقدام به خودکشی بودند. 218 نفر (31.6%) از افراد ایده پردازی خودکشی داشتند. بین افسردگی و ایده پردازی خودکشی (r=0.504) رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت (P<0.05). بین متغیرهای سلامت عمومی در همه ابعاد آن و ایدهپردازی خودکشی رابطه خطی معنیدار وجود داشت (P<0.05). ایده پردازی خودکشی با خرده مقیاسهای علایم جسمانی، علایم اضطرابی و اختلال خواب و علایم افسردگی رابطه مثبت معنیدار (P<0.05) و بین کارکرد اجتماعی با ایده پردازی خودکشی رابطه معکوس معنیدار یافت شد (P<0.05).
نتیجهگیری: ایده پردازی خودکشی در یک سوم از مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد کشور وجود دارد. متغیرهای افسردگی و وضعیت نامناسب سلامت عمومی میتواند منجر به ایده پردازی خودکشی گردد.
یحیی عرب بالاجلینی، رحمت اله رضایی، سیدمهران حسینی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
مبتلایان به هرمافرودیت کسانی هستند که به دلیل مشکلات متعددی همچون اختلالات کروموزومی، غددجنسی و یا هورمونی طی دوران جنینی، بعد از تولد دچار اختلال آناتومیک و فیزیولوژیک در ناحیه تناسلی میشوند. به طوری که در نوزاد پسر یا دختر اندام تناسلی مردانه و جنسی زنانه با هم و یا در شکل دیگر از این اختلال نوزاد پسر دارای اندام جنسی دخترانه و یا برعکس، به صورت مبهم به وجود میآید. منابع از بانکهای اطلاعاتی ایران داک، نورمگز، SID و سیویلیکا جهاد دانشگاهی با کلیدواژههای هرومافرودیت، خنثی، سیاست کیفری، اختلال هویت جنسی، ابهام جنسی، سیاست جنایی، تکرار جرم، تعدد جرم، قاعده فقهی خنثی و عوامل رافع مسئولیت به خاطر ارتباط موضوعی و مفهومی با هدف مطالعه جمع آوری شدند. محدوده زمانی 1980 لغایت 2022 در نظر گرفته شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل مقالات کیفری، فقهی و پزشکی مرتبط با هرومافرودیت و مباحث کیفری مربوط با پرسشهای طرح شده در مقاله بود تا در جهت تکمیل اطلاعات برای تبیین صحیح چالشهای موجود در قانون مجازات اسلامی و پاسخ به آنها استفاده گردد. در نهایت 57 منبع وارد مطالعه گردید. با توجه به ماهیت این اختلالات و عدم شناخت کافی فرد مبتلا، خانواده و جامعه از هرمافرودیت و محجور ماندن شرایط مبتلایان به هرمافرودیت در قوانین مختلف، در این مقاله مروری سعی شده است تا جایگاه هرمافرودیت در علم پزشکی، فقه اسلامی و فقه امامیه مورد بحث قرار گیرد. مهمترین بخش این مقاله به مواد قانون مجازات اسلامی در خصوص ارتکاب جرائم حدود، قصاص، دیات، تعزیرات و نیز ادای شهادت از سوی این افراد اختصاص دارد. مهمترین چالش پیش روی در اجرای قانون مجازات برای مبتلایان به هرمافرودیت ، فقدان جرم انگاری افتراقی در تدوین قوانین کیفری، در تعیین مجازاتهای مناسب به مانند گرفتن ضمانت اجراهای غیر سالب آزادی و نیز در مرحله رسیدگی فقدان آیین رسیدگی افتراقی متناسب با شرایط مبتلایان به هرمافرودیت است. به طوری که برای انجام آن نیاز به آموزش قضات و ضابطینی مانند پلیس و مامورین زندانها در برخورد با این افراد و مناسب سازی فضای بازداشتگاه و زندان است تا در فرآیند اجرای عدالت کیفری با نظر به شرایط خاص روحی و جسمانی مبتلایان به هرمافرودیت از بزه دیده یا بزه کار شدن مضاعف آنها جلوگیری شود. به همین منظور الزام به تحقیق نسبت به شناخت بیشتر مبتلایان به هرمافرودیت و تغییر نگرش همراه با انجام اقدامات عملی در سطح اجتماعی در سیاست جنایی تقنینی، قضایی و اجرایی را میتوان از مهمترین نتایج این مطالعه دانست که این هدف با روش توصیفی و منابع کتابخانهای در این نوشتار مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است.
نرگس امینی شیرازی، سعید رضایی، مریم اساسه، محمد پارسا عزیزی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
اختلال پردازش دیداری به صورت گسترده در میان افراد مبتلا به اتیسم دیده میشود. این مطالعه به منظور تدوین برنامه تلفیقی توانبخشی حسی مبتنی بر ویبرواکوستیک و واقعیت مجازی و بررسی اثربخشی آن بر پردازش دیداری کودکان اتیستیک انجام شد. این گزارش مورد از نوع آزمایشی با طرح ABC روی 5 کودک مبتلا به اختلال اتیسم مراجعه کننده به کلینیک توانبخشی ذهنآرا در نیمه دوم سال 1400 انجام شد. ابتدا برنامه تلفیقی طی 10 جلسه 30 دقیقهای بر روی 2 آزمودنی که به صورت تصادفی از میان نمونهها انتخاب شده بودند؛ اجرا شد. پس از مشخص شدن اعتبار برنامه، 3 آزمودنی دیگر وارد مطالعه شدند. از پرسشنامه نیمرخ حسی2 استفاده شد. در مرحله خط پایه، پایان هر جلسه مداخله و پیگیری یک ماهه پرسشنامهها تکمیل شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل دیداری، درصد بهبودی، درصد دادههای همپوش و غیرهمپوش استفاده شد. مداخله انجام شده برای هر پنج آزمودنی اثربخش ارزیابی شد. به طوری که برای آزمودنی های شماره 1، 2، 3، 4 و 5 دادههای غیرهمپوش به ترتیب 90 درصد، 90 درصد، 70 درصد، 100 درصد و 90 درصد حاصل شد. نتایج این مطالعه نشان داد که میتوان از برنامه تلفیقی توانبخشی حسی برای بهبود پردازش دیداری افراد مبتلا به اتیسم استفاده نمود.