[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66863000
h-index3117
i10-index20774
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
12 نتیجه برای ابراهیم زاده

زهره یوسفی، نوریه شریفی، سعید ابراهیم زاده، سکینه انبیائی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : به منظور تشخیص زودرس موارد اسمیر غیرطبیعی کاذب و یا کاهش موارد منفی کاذب، موارد unsatisfactory و موارد مبهم اخیراً از روش‌های نمونه‌برداری جدیدتر استفاده شده است. یکی از این روش‌ها، روش Liquid-Based است که باعث بهبود کیفیت و کمیت نمونه‌های پاپ‌اسمیر شده است. هدف از این مطالعه مقایسه میزان موارد اسمیر unsatisfactory در سیتولوژی سرویکس در دو روش پاپ‌اسمیر مرسوم و Liquid -Based بود.

روش بررسی : این مطالعه مقطعی از سال 1383 لغایت 1384 روی 1500 بیمار مراجعه کننده به بخش و درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) مشهد و مرکز خصوصی انجام شد. از کلیه بیماران اسمیر با دو روش conventional pap smear (CP) و Liquid-Based (LB) گرفته شد و بررسی سیتولوژیک انجام گردید. شیوع مواردunsatisfactory در دو روش مشخص شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های تی و کای‌اسکوئر صورت گرفت.

یافته­ها : شیوع موارد unsatisfactory در روش CP 3/0درصد و در روش L.B 1درصد بود. شاخص حساسیت در روش ‌CP 8/68درصد و در روش L.B 1/83درصد به دست آمد.

نتیجهگیری : در این مطالعه شیوع موارد unsatisfactory در روش LB بیشتر از روش CP بود.


دکتر مختار جعفرپور، دکتر حسن مفیدپور، دکتر علیرضا ابراهیم زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : آثار مخرب بافتی در پی مصرف اتانول در تعدادی از اعضای بدن به اثبات رسیده است. این در حالی است که در کلیه چنین آثاری کمتر به طور کلاسیک مورد تحقیق قرارگرفته است. این مطالعه به منظور بررسی اثرات اتانول بر ساختار هیستولوژیک بافت کلیه در موش انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد40 سر موش نژاد Balb/c از هر دو جنس نر و ماده با تعداد مساوی و با وزن تقریبی 35-30 گرم، به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل طی سال 1384 در دانشکده پزشکی مشهد تقسیم گردیدند. به طوری که در هر کدام از گروه‌های تجربی و کنترل نیمی از موش‌ها نر و نیمی دیگر ماده بودند. گروه تجربی روزانه به میزان یک میلی‌گرم اتانول به ازای یک گرم وزن بدن، به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت نمودند و گروه کنترل نیز به همین میزان و روش سرم فیزیولوژی دریافت کردند. نیمی از موش‌های گروه تجربی بعد از یک‌ماه مصرف روزانه اتانول و نیمه دیگر بعد از دوماه مصرف روزانه اتانول، تحت بیهوشی قرار گرفته و کلیه‌های آنها خارج شد. بعد از شستشو با نرمال سالین، به مدت 48 ساعت در فرمالین فیکس شدند. بقیه مراحل آماده‌سازی بافت‌ها به روش معمول در آزمایشگاه بافت‌شناسی انجام شد و با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ‌آمیزی شدند. سپس نمونه‌ها با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتند و از نمونه‌های موردنظر تصویر تهیه گردید. یافته‌ها : در بافت بینابینی قشر کلیه موش‌های نر و ماده گروه تجربی که یک ماه اتانول دریافت کرده بودند، خونریزی و اینفیلترای آماسی محدود مشاهده شد. در گروه تجربی که موش‌ها دوماه اتانول دریافت کرده بودند، اینفیلتراسیون بسیار متراکم سلول‌های آماسی لنفوپلاسموسیتی به ویژه در بخش عمقی مدولا و اطراف عروق خونی با گسترش به ناحیه کالیس‌ها و لگنچه دیده شد. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که اتانول اثرات تخریبی پیشرونده بر قشر و مغز کلیه دارد. به طوری که هرقدر زمان تزریق بیشتر باشد، میزان تغییرات ساختار هیستولوژیک بیشتر خواهد بود.
دکتر اقبال صدری، دکتر محمدحسین ابراهیم زاده، دکتر نویدرضا میرزاده، دکتر علی بیرجندی نژاد،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : پارگی لیگامان صلیبی قدامی به ویژه در افراد جوان و ورزشکار از شایع‌ترین آسیب‌های داخلی زانو می‌باشد که در صورت همراهی با آسیب‌های همراه (منیسک و لیگامان‌های جانبی زانو) باید در برنامه عمل بازسازی لیگامانی برای پیشگیری از استئوآرتریت قرار گیرد. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات اولیه بیماران پس از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی به روش استفاده از تاندون پاتلا (Bone-Patellar Tendon- Bone graft) انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه مقطعی آینده‌نگر روی 13 بیمار مراجعه کننده به مرکز پزشکی قائم (عج) دانشگاه علوم پزشکی مشهد طی زمستان 1386 تا بهار 1387 انجام شد. بیماران پس از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی (ACL) به روش استفاده از تاندون پاتلا هر دوهفته یک‌بار معاینه شدند و عوارض زودرس در فاصله سه ماهه اول ثبت گردید. یافته‌ها : درد ناحیه قدامی زانو و محدودیت حرکتی به ترتیب در 70 و 38 درصد از بیماران مشاهده شد. علائم عفونت محل عمل یا آرتریت سپتیک در این سه ماه بروز نکرد و در 15 درصد موارد درجاتی از عدم ثبات به جلو (ADT+ 5 mm) در عمل مشهود بود. سطح همکاری بیماران پس از عمل پائین بود و تنها 54 درصد بیماران به توصیه‌ها عمل نمودند. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که باقی‌ماندن درجات معینی از ناپایداری قدامی زانو و درد ناحیه قدامی زانو از مشکلات اولیه در سه ماهه اول بعد از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی می‌باشد.
مهرانگیز راوریان، محمدهادی صادقیان، سعید ابراهیم زاده، دانیال دانشور،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : در مطالعاتی ارتباط احتمالی بین لوسمی حاد و برخی گروه‌های خونی گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی گروه‌های خونی در بیماران مبتلا به لوسمی‌های حاد انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی 214 بیمار (132 مرد و 82 زن) مبتلا به لوسمی حاد بستری شده در بیمارستان قائم (عج) مشهد طی سال‌های 86-1380 و 117026 داوطلب سالم اهداء کننده خون به عنوان گروه شاهد بررسی شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس و گروه خونی بیماران و افراد سالم به ترتیب از پرونده‌های موجود در بایگانی بیمارستان و سازمان انتقال خون استخراج گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری Chi-Square ، فیشر و Odds ratio تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : فراوانی گروه‌های خونی A ، B ، AB ، O و RH مثبت به ترتیب در گروه بیماران مبتلا به لوسمی‌های حاد 23.8%، 32.8%، 7%، 36.4% و 90.7% و در افراد سالم به ترتیب 29.8% ، 27.4% ، 8.9% ، 33.9% و 88.3% تعیین شد. آزمونOdds Ratio  ارتباط معنی‌داری را بین گروه‌های خونی و خطر ابتلاء به لوسمی حاد نشان نداد. آزمون Odds ratio رابطه معنی‌داری بین گروه‌های خونی B و خطر ابتلاء به لوسمی حاد در جنس مونث را نشان داد (OR=0.571, 95% CI: 0.358-0.908, P=0.021)

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که گرچه فراوانی گروه‌های خونی (RH, ABO) در بیماران مبتلا به لوسمی حاد مشابه افراد سالم است؛ اما احتمالاً افراد با گروه خونی B دارای شانس بیشتری برای ابتلاء به لوسمی لنفوبلاستیک حاد در جنس مونث می‌باشند.


بهروز ابراهیم زاده کر، دکتر ناصر کلانتری، محمدجواد کبیر، دکتر علیرضا ابدی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : باتوجه به گذر تغذیه‌ای ایران، چاقی دوران کودکی در کنار سوءتغذیه پروتئین - انرژی در حال گسترش است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه نوع تغذیه تا 6 ماهگی و طول دوره شیردهی با شیوع چاقی در کودکان 24تا 59 ماهه شهرستان بندرترکمن انجام گردید.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 343 کودک 24تا 59 ماهه با استفاده از روش نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی متناسب با حجم از روی آخرین فهرست موجود در خانه‌های بهداشت تحت پوشش مراکز بهداشتی شهرستان بندرترکمن طی سال 1385 انتخاب شد. چاقی (بالا بودن z-score  وزن به قد) بر مبنای بیشتر از 2+ انحراف معیار استاندارد بررسی مرکز ملی سلامت آمریکا تعریف گردید. داده‌ها از طریق مصاحبه حضوری با مادران و اندازه‌گیری قد و وزن کودک در پرسشنامه ثبت شد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-11.5 و آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر، تست دقیق فیشر، پیرسون و آنالیز رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها : در این مطالعه 6.4% کودکان چاق بودند. طول دوره شیردهی با امتیاز z-score وزن برای قد کودکان همبستگی معنی‌دار و معکوس داشت (r= -0.158, P=0.003). چاقی کودکان با تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6ماهگی، 5.1% بود؛ در حالی که 15.2% کودکان با تغذیه غیر از شیر مادر چاق بودند و این تفاوت معنی‌دار بود (P=0.01) (کای دو 6.68). طول دوره شیردهی می‌بایست حداقل 18 ماه باشد تا اثر معنی‌داری در کاهش چاقی داشته باشد (P=0.005) (کای دو 7.923). در نهایت آنالیز رگرسیون لجستیک نیز نشان داد که طول دوره شیردهی بیشتر از 18 ماه باعث کاهش 64 درصدی شانس احتمال ابتلا به چاقی می‌شود (Exp(beta)= -0.36, P=0.028). با توجه به این که اکثر ساکنین بندرترکمن از قوم ترکمن می‌باشند؛ 95 درصد کودکان از قوم ترکمن بودند.

نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6 ماهگی و دوره شیردهی بیش از 18 ماه در کاهش خطر چاقی کودکان نقش بارزی دارد.


دکتر محمدحسین ابراهیم زاده، دکتر اقبال صدری، دکتر هادی مخملباف، دکتر محمدتقی پیوندی، دکتر حسین احمدزاده،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : لگ‌کالوپرتس (Legg-calve perthes) از شایع‌ترین بیماری‌های ارتوپدی دوران کودکی است که در صورت عدم انتخاب شیوه مناسب درمان، ناتوان کننده می‌باشد. انتخاب درمان نگهدارنده یا جراحی با توجه به سن ابتلاء و شروع درمان و شدت بیماری، همواره مورد بحث بوده است. این مطاله به منظور بررسی شیوه‌های درمانی بیماری لگ‌کالوپرتس و تعیین ارتباط بین نوع درمان و مدت بیماری انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 50 بیمار بستری مبتلا به لگ‌کالوپرتس در بیمارستان قائم (عج) طی سال‌های 84-1374 انجام گردید. براساس سن و شدت بیماری، 11 بیمار تحت درمان نگهدارنده و 39 بیمار تحت درمان جراحی قرار گرفتند. درمان نگهدارنده شامل کشش، فیزیوتراپی و استفاده از بریس بود. استئوتومی لگن شامل سالتر و شلف و استئوتومی پروگزیمال فمور مثل واروس استئوتومی درمان جراحی بود. علائم بهبودی بالینی در هر دو روش درمانی شامل بهبود درد، اصلاح دامنه حرکتی مفصل و بهبود لنگش بیمار بود که با معاینه فیزیکی و شرح حال بیمار به دست آمد.

یافته‌ها : از 11 بیمار گروه تحت درمان نگهدارنده، تنها 4 بیمار به درمان پاسخ مناسبی دادند. متوسط سنی آنان 7.25 سال و متوسط زمان بین شروع علائم تا شروع درمان 2.25 ماه بود. متوسط سن بیماران گروه تحت درمان جراحی 10.85 سال و متوسط زمان بین شروع علائم و شروع درمان 18 ماه بود. بیماران گروه تحت درمان نگهدارنده شدت کمتری از بیماری (گروه A و گروه B کمتراز 8 سال) را داشتند و بیماران گروه تحت درمان جراحی عمدتاً گروه B با سن بیش از 8 سال و گروه C بودند.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سن ابتلاء به بیماری و سن شروع درمان از عوامل مؤثر در انتخاب نحوه درمان است. فاصله بین شروع بیماری و شروع درمان از عوامل مؤثر دیگر بر نتیجه درمان بیماران لگ‌کالوپرتس است؛ به نحوی که هرچه فاصله کمتر باشد؛ احتمال پاسخ به درمان نگهدارنده بیشتر است.


دکتر علیرضا ابراهیم زاده بیدسکان، دکتر محمدرضا نیکروش، دکتر علیرضا فاضل،
دوره 13، شماره 3 - ( پاييز 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : نوروهیپوفیز از کف دیانسفالون مشتق می‌گردد و تکامل آن حاصل میان‌کنش‌های متعددی سلولی است که به‌واسطه مولکول‌های شیمیایی از جمله قندهای انتهایی گلیکوگانژوگیت میانجیگری می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین تغییرات برخی از قندهای انتهایی گلیکوکانژوگیت‌ها طی تکامل نوروهیپوفیز در موش صحرایی با روش لکتین هیستوشیمیایی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 40 سر موش صحرایی ماده دوماهه و20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 280-250 گرم استفاده شد. پس از آمیزش و تعیین روز صفر حاملگی، موش‌های باردار در فاصله روزهای 10 تا 20 حاملگی قطع نخاع گردیدند و جنین‌های آنان به منظور مطالعات بافت‌شناسی جمع‌آوری گردید. سپس با جداسازی و فیکس سرهای نمونه‌های یاد شده و تهیه برش‌های سریال از مناطق دارای بافت هیپوفیز به رنگ‌آمیزی لکتین هیستوشیمیایی مبادرت گردید. لکتین‌های OFA ، LTA ، UEA-1 VVA,SBA GSA1-B4 ، PNA وWFA باHRP نشان‌دار شدند. به طوری که OFA ، LTA ، UEA-1 برای قندهای انتهایی، α- L –FucoseوGSA1-B4 ،, SBA PNA وWFA به ترتیب برای D-Gal α ، ß-D-GalNAc ، α ، D-GalNAc ، D-Gal-(1-3) و D-GalNAc اختصاصی هستند. یافته‌ها : نتایج نشان داد که اکثر سلول‌های نوروهیپوفیز با لکتین OFA از روز دهم حاملگی واکنش نشان دادند و در روز پانزدهم افزایش آماری معنی‌داری در شدت واکنش سلول‌ها ملاحظه گردید (P<0.05). در روز هفدهم به‌طور معنی‌داری شدت واکنش کاهش یافت (P<0.05). لکتین PNA از روز سیزدهم جنینی با تعدادی از سلول‌های نوروهیپوفیز واکنش نشان داده و تا روز شانزدهم بر شدت این واکنش‌ها افزوده شد و پس از آن شدت واکنش کاسته شد (P<0.05). واکنش لکتین SBA از روز چهاردهم شروع و تا روز هیجدهم با همان شدت ادامه یافت و سپس کاهش یافت (P<0.05). واکنش به لکتین WFA از روز سیزدهم شروع شد و در روزهای چهاردهم و پانزدهم به صورت معنی‌داری شدت یافت (P<0.05) و پس از آن به تدریج از شدت واکنش کاسته شد. در مورد لکتین‌های UEA-1 ، LTA ، VVA و GSA1-B4 هیچ‌گونه واکنشی مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که احتمالاً بیان قندهای انتهایی α- L–Fucose ، α, ß-D-GalNAc و D- Gal – (ß-1-3) - D-GalNAc با استفاده از یک نقش کلیدی و نوعی الگوی زمانی و مکانی مشخص در فرایندهای تکاملی از جمله تکامل نوروهیپوفیز تنظیم شده است.
کاویان قندهاری، آتنا شریفی رضوی، امیر مقدم احمدی، محمود طاهری هروی، سحر فدایی، سمانه سادات دستغیب، سعید ابراهیم زاده،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : تعیین ارزش تشخیصی نشانگان بالینی عصبی به منظور تعیین توپوگرافی ضایعات سیستم اعصاب مرکزی می‌تواند در مواردی از انجام غیرضروری MRI بیماران کاسته و هزینه انجام اقدامات تشخیصی را در مواردی کاهش دهد. این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی معاینات بالینی در تعیین محل ضایعات تحت چادرینه‌ای بیماران مبتلا به نشانگان عروقی مغز انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 200 بیمار مبتلا به نشانگان عروقی مغز بستری در بخش اورژانس اعصاب مرکز آموزشی درمانی قائم (عج) مشهد طی سال 1390 انجام شد. با توجه به معاینات بالینی، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی و دقت تشخیصی برای هریک از علایم بالینی در مقایسه با MRI به عنوان روش استاندارد تعیین توپوگرافی ضایعات تعیین گردید. یافته‌ها : دقت تشخیصی تتراپارزی و سندرم‌های متقاطع برای توپوگرافی تصویری ضایعه در ساقه مغز به ترتیب 79 درصد و 83 درصد تعیین شد. دقت تشخیصی همی‌آتاکسی برای توپوگرافی تصویری ضایعه در نیمکره مخچه همان‌طرف 98درصد بود. دقت تشخیصی نشانگان والنبرگ برای توپوگرافی تصویری ضایعه در لترال بصل النخاع 98 درصد تعیین شد. نتیجه‌گیری : با استفاده از مهارت‌های بالینی و انجام معاینه عصبی دقیق برای مشخص نمودن نشانگان بالینی عصبی، می‌توان در مواردی توپوگرافی ضایعات عروقی علامت‌دار مغز را با دقت بالا تعیین نمود و از انجام غیرضروری MRI در بیماران کاست.
عادل ابراهیم زاده، سیدمحمد موسوی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : اتومایکوزیس یک عفونت قارچی شایع در مناطق حاره است که به صورت مزمن و حاد در کانال خارجی گوش دیده می‌شود. عفونت مزمن گوش میانی (اوتیت‌مدیا) با علایمی مثل کاهش شنوایی، سرگیجه، اختلال در تعادل، خروج ترشحات چرکی از گوش، درد و پاره شدن پرده گوش همراه است. این مطالعه به منظور تعیین فلور قارچی کانال خارجی گوش در مبتلایان به اوتیت‌مدیا مزمن انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 63 فرد مبتلا به اوتیت‌مدیا مزمن و 63 فرد غیرمبتلا به التهاب گوش انجام شد. نمونه‌گیری با استفاده از سوآپ استریل از کانال خارجی گوش انجام و در محیط‌های CMA، SCC و S کشت داده شد. اسمیرهای لازم تهیه و تشخیص جنس و گونه نهایی با استفاده از روش‌های اختصاصی اسلایدکالچر و روش سرمی جرم تیوپ انجام شد. یافته‌ها : کشت قارچی مثبت کانال خارجی گوش در گروه‌های مورد و شاهد به ترتیب 77.78% و 17.46% تعیین شد (P<0.05). آلودگی کانال خارجی گوش از کل موارد کشت قارچی مثبت شامل ساپروفیت‌ها (57.33%)، مخمرها (20.59%) و درماتوفیت‌ها (17.32%) به ترتیب با زیرگروه‌های آسپرژیلوس نیجر (41.66%)، کاندیدا SPP (53.85%) و ترایکوفایتون منتاگروفایتیس (36.37%) بود. نتیجه‌گیری : میزان کشت قارچی مثبت کانال خارجی گوش افراد مبتلا به اوتیت‌مدیا مزمن به‌طور معنی‌داری از گروه شاهد بیشتر بود.
الهام وجودی، وحید ابراهیمی، علیرضا ابراهیم زاده بیدسکان، علیرضا فاضل،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : ارگانیزرهای متفاوتی با ارسال پیام‌هایی باعث تکامل و تمایز نخاع می‌شوند. گلیکوکانجوگیت‌های مترشحه از سلول‌های دیواره جانبی نخاع نیز می‌تواند به‌عنوان پیام‌رسان‌های نوروژنزیس و تمایز عصبی باشد. این مطالعه به منظور تعیین نحوه گسترش ترکیبات قندی در دیواره‌های جانبی نخاع در دوران مورفوژنز موش BALB/c با استفاده از روش لکتین هیستوشیمی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی جنین‌های 10 تا 16 روزه در فرمالین فیکس شدند. سپس مقاطع میکروسکوپی از آنها تهیه گردید. نمونه‌های بافتی برای واکنش با گلیکوکانجوگیت‌ها در مجاورت لکتین‌های DBA، OFA، GSA1B4 و MPA قرار داده شدند. برای رنگ‌آمیزی زمینه از آلیسن‌بلو با pH=2.5 استفاده گردید. یافته‌ها : لکتین DBA هیچ واکنشی در ناحیه دیواره جانبی نخاع نشان نداد. لکتین MPA واکنشی نسبتاً شدید ولی یکنواخت به خصوص در قسمت رشته‌های عصبی دیواره جانبی نخاع نشان داد. واکنش لکتین GSA1B4 در قسمت سلول‌ها و رشته‌های عصبی دیواره‌های جانبی نخاع خفیف بود؛ ولی این واکنش در عروق خونی به‌صورت شدید و واضح مشاهده شد. لکتین OFA با قند انتهایی α-L-Fucose واکنشی شدید و مشخصی از همان اوایل دوران مورفوزنز در ناحیه دیواره‌های جانبی نخاع نشان داد. نتیجه‌گیری : بیشترین واکنش در قسمت دیواره‌های جانبی نخاع مربوط به OFA بود که نشان‌دهنده اهمیت قند انتهایی فوکوز با اتصال (6→1) به قند ما قبل آخر N-acetyl-D-glocosamin (Glc-Nac) در تکامل این ناحیه است. همچنین به‌دلیل واکنش شدید GSA1B4 با عروق خونی نخاع استفاده از این لکتین برای مطالعات عروقی توصیه می‌گردد.


حامد فتحی، سیدفرزاد متولی حقی، محمدعلی ابراهیم زاده، سیدحسن نیکوکار، بهزاد پارسی، محسن کرمی،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : اثر ضدالتهابی، ضددرد، آنتی‌اکسیدانی گیاه آقطی گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دورکنندگی عصاره گیاه آقطی بر روی پشه Culex pipiens در شرایط آزمایشگاهی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی گیاه آقطی از رویشگاه طبیعی استان مازندران (شهرستان ساری، بخش مرکزی، دهستان اسفیورد شوراب، روستای گله کلا سفلی - کردخیل) تهیه، شناسایی، خشک و سپس از اندام‌های برگ و میوه آن عصاره‌گیری گردید. سپس غلظت‌های50 ، 100 و 250 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره متانولی و هگزانی گیاه تهیه شد و مقدار 0.4ml بر روی پوست تراشیده شده خوکچه هندی (Albino) در مساحتی به اندازه 6 در 4 سانتی‌متر پخش گردید. سپس در معرض گزش پشه‌ها قرار گرفت. پس از گذشت 30 دقیقه تعداد گزش‌های پشه بالغ کولکس با سه مرحله تکرار برای هر تیمار ثبت گردید. همچنین N و N دی اتیل 3- متیل بنزامید به عنوان کنترل مثبت در نظر گرفته شد.

یافته‌ها : بیشترین اثر دورکنندگی مربوط به غلظت 250 در هر دو عصاره برگ و میوه گیاه بوده و در برگ با حلال متانولی بیشترین اثر دور کنندگی برابر 80درصد و با حلال هگزانی 66.8% و در میوه با حلال متانلی 84% و با حلال هگزانی 72% تعیین شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : در مقایسه عصاره‌گیری با دو حلال متانولی و ان هگزانی مشخص گردید اثر دورکنندگی عصاره‌های متانولی گیاه آقطی بازده بالاتری نسبت به عصاره‌گیری هگزانی داشت و در مقایسه اثر دورکنندگی اندام‌های این گیاه، میوه گیاه اثربخشی بهتری نسبت به برگ دارد.


مجید ملک زاده شفارودی، میترا شکری، زهره زارع، علیرضا رفیعی، محمدعلی ابراهیم زاده، رضا مرادپور، نوراله رضایی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : سلامت پوشش اندوتلیال ورید صافن برداشته شده از مهم‌ترین عناصر کلیدی سلامت رگ خونی برای باز بودن طولانی مدت آنها پس از پیوند در جراحی عروق کرونر است. نوع محلول ذخیره‌سازی قبل از پیوند  نقش مهمی در حفظ اندوتلیوم ورید دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی محلول‌های نگهدارنده کربس حاوی وراپامیل، پروپرانولول و آدرنالین در مقایسه با کربس و خون هپارینه بر سلول‌های اندوتلیال ورید صافن خوکچه هندی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 28 سر خوکچه هندی نر با وزن تقریبی 380 گرم انجام شد. برای جداسازی حلقه‌های 3 میلی‌متری ورید صافن و سنجش نیتریک اکسید آزاد شده از اندوتلیوم آنها در محلول‌های نگهدارنده شامل کربس حاوی داروی وراپامیل، کربس حاوی پروپانولول و کربس حاوی آدرنالین در مقایسه با خون هپارینه (کنترل اول) و کربس خالص (کنترل دوم) در زمان‌های 30، 45، 60 و 90 دقیقه توسط واکنش گریس به روش میکروپلیتی مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین از رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین - ائوزین برای مطالعه بافتی استفاده گردید.

یافته‌ها : میانگین غلظت نیتریک اکسید در محلول کربس وراپامیل در مقایسه با خون هپارینه، کربس خالص، کربس آدرنالین و کربس پروپرانولول افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). همچنین بیشترین میزان غلظت نیتریک اکسید در فاصله زمانی 45 دقیقه از برداشت رگ خونی ظاهر شد. مطالعه بافتی نشان داد لایه اندوتلیوم تنها در محلول کربس وراپامیل مشابه گروه کنترل کاملاً سالم بود؛ اما در بقیه محلول‌ها سلول‌های انتیمای عروقی به‌درجات متفاوت دچار آسیب شدند.

نتیجه‌گیری : به‌نظر می‌رسد محلول کربس وراپامیل، مناسب‌ترین محلول برای حفظ و نگهداری فیزیولوژی طبیعی سلول‌های اندوتلیال ورید صافن در مدل حیوانی است.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 38 queries by YEKTAWEB 4645