[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73783017
h-index3317
i10-index21867
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
91 نتیجه برای حسینی

حجیه بی بی رازقی نصرآباد، میمنت حسینی چاووشی، محمد جلال عباسی شوازی،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: ناباروری از جمله مسایلی است که بسیاری از جنبه‌های زندگی زوجین را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین شیوع ناباروری بر اساس سه تعریف پزشکی، اپیدمیولوژی و جمعیت شناسی و عوامل تعیین کننده آن در استان تهران انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 669 زن متاهل 15 تا 49 ساله طی سال 1396 در استان تهران انجام شد. داده‌ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع‌آوری و شیوع ناباروری تعیین گردید.


یافته‌ها: درصد ناباروری بر اساس تعریف پزشکی 9.6% ، طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی 8.1% و مطابق تعریف جمعیت شناسی 5.8% تعیین شد. مطابق انتظار، ناباروری اولیه طبق هر سه تعریف پایین‌تر (2-4%) از ناباروری ثانویه (1.8-6.4%) بود. برخی از زوجین بعد از اولین حاملگی و تولد اولین فرزند نابارور شده‌اند. ناباروری با سن، سن در اولین ازدواج و پایگاه اقتصادی اجتماعی رابطه آماری معنی‌داری داشت (P<0.05).


نتیجه‌گیری: ناباروری اولیه در استان تهران نسبتاً پایین و ناباروری ثانویه بالا ارزیابی شد. تمرکز بر ناباروری طول عمر مقادیر بالاتری از ناباروری را نسبت به ناباروری فعلی نشان می‌دهد.
 


محمد فیاض، مهسا امیری رستکی، وحید تجری، سید مهران حسینی،
دوره 24، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان زمان واکنش دارای پتانسیل قابل توجهی برای کمک به ارزیابی عصبی روانشناختی در انواع محیط‌های مراقبت‌های بهداشتی است. اندازه‌گیری تنوع زمان واکنش درون فردی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. زیرا تصور می‌شود که منعکس کننده اختلالات بیولوژیکی - عصبی است. این مطالعه به منظور تعیین تغییرات درون فردی زمان واکنش به محرک دیداری در دید دو چشمی و تک چشمی غالب یا غیر غالب انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 12 داوطلب با میانگین سنی داوطلبین 1.448±30.08 سال از بین دانشجویان و کارشناسان (5 زن و 7 مرد) دانشگاه علوم پزشکی گلستان طی سال 1400 انجام شد. زمان واکنش توسط دستگاه زمان واکنش دست ساخت شرکت دانش سالار ایرانیان به شکل خودکار و بر اساس زمان ارایه تحریک دیداری بر صفحه رایانه و عکس‌العمل فرد یعنی فشردن دکمه دستگیره‌های هر یک از دو دست ثبت گردید. آزمایش برای همه داوطلبین بین ساعت 10 تا 11 صبح انجام شد و شرکت کنندگان حداقل از 2 ساعت قبل از آن تغذیه نداشتند. پس از تکمیل آزمایش‌های زمان واکنش برای هر داوطلب، نسبت به تعیین چشم غالب با روش hole-in-card اقدام شد.


یافته‌ها: در 4 داوطلب چشم غالب چپ و در بقیه داوطلبین چشم غالب راست بود. بین دو جنس از نظر چشم غالب تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد. تعداد زمان‌های واکنش ثبت شده در دید تک چشمی راست 902 مورد، تک چشمی چپ 911 مورد و دید دو چشمی 893 مورد بود. میانگین زمان واکنش در دید تک چشمی راست 3.410±306.81 ، تک چشمی چپ 3.339±304.28 و دید دو چشمی 4.569±312.95 و دامنه زمان‌های واکنش در این سه حالت به‌ترتیب بین 194 تا 1750، 178 تا 1587 و 155 تا 1797 هزارم ثانیه تعیین شد. تغییرات درون فردی زمان واکنش در مورد چشم غالب چپ و دست چپ به ترتیب در مقایسه با چشم غالب راست و دست راست اختلاف آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). تفاوتی بین زمان واکنش دید تک چشمی راست، تک چشمی چپ و دید دو چشمی مشاهده نشد.


نتیجه‌گیری: همسویی سمت غالب چپ در چشم و دست واکنش سریع‌تری نسبت به سمت غالب راست در چشم و دست دارد. مکانیسم این پدیده ممکن است با فرایند کلی تعیین کننده نیمکره غالب چپ در تقریبا 90 درصد جمعیت مرتبط باشد.


فاطمه حسن زاده دولت آبادی، خسرو جلالی دهکردی، فرزانه تقیان، سیدعلی حسینی،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: باتوجه به نقش رژیم غذایی مناسب و استفاده از آنتی‌اکسیدان‌های طبیعی در کنار فعالیت ورزشی، توجه محققین برای بهره‌گیری بیشتر از اثرات تمرین برای بهبود متابولیسم سلولی جلب شده است. علی‌رغم نقش مطلوب تمرینات ورزشی و استفاده از آنتی‌اکسیدان‌ها بر سلامت قلب، اثر همزمان تمرینات ورزشی و مصرف بره‌موم (تهیه شده توسط زنبور عسل)، هنوز شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین استقامتی و بره‌موم در برابر استرس اکسایشی و سلولی میوکارد و بیان ژن‌های HSP72 و NF-kB در موش‌های صحرایی اورکتومی دیابتی شده با استروپتوزتوسین انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 36 سر موش صحرایی ماده نژاد اسپراگو-داولی با سن 12 تا 16 هفته و وزن 220 تا 250 گرم انجام شد. تعداد 6 سر موش صحرایی در گروه کنترل سالم (HC) قرار گرفتند. 30 سر موش صحرایی اورکتومی شده با تزریق تک دوز صفاقی استروپتوزتوسین (mg/kg 40) دیابتی شدند. سپس حیوانات اورکتومی دیابتی شده به 5 گروه 6 تایی شامل کنترل اورکتومی دیابتی، شم، بره‌موم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم تقسیم شدند. گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم به مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته با 75-55 درصد سرعت بیشینه تمرین کردند. گروه‌های بره‌موم و تمرین استقامتی + بره‌موم ، بره‌موم را mg/kg/day 100 به صورت تزریق صفاقی دریافت کردند. سپس سطح PAB (Pro-oxidant-antioxidant balance) و بیان ژن‌های HSP72 و NF-kB سنجیده شدند.


یافته‌ها: در گروه‌های بره‌موم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم مقادیر بیان ژنی HSP72 به‌طور معنی‌داری بالاتر و مقادیر NF-kB و MDA به طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی تعیین شد (P<0.05). مقادیر HSP72 در گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم به‌طور معنی‌داری بالاتر از گروه بره‌موم و مقادیر NF-kB در گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم به‌طور معنی‌داری کمتر از گروه بره‌موم تعیین شد (P<0.05). همچنین مقادیر PAB در گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم به‌طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی بود (P<0.05).


نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تمرین و مصرف بره‌موم به‌طور سینرژیستی موجب بهبود مسیر محافظتی HSP72 و کاهش استرس اکسیداتیو در بافت قلب متعاقب شرایط نقص عملکرد استروژن و دیابت می‌گردد. هر چند اثر تعاملی این دو به انجام تمرین استقامتی وابسته است.


سیدرسول حسینی کوهستانی،
دوره 25، شماره 0 - ( ویژه نامه - اولین کنگره ملی اسلام و سلامت 1402 )
چکیده

علوم مختلف مانند پزشکی، روانشناسی، جامعه شناسی، تاریخ، اخلاق و... هر کدام از زاویه ای خاص به انسان نگریسته و درباره آن به مطالعه می پردازند. بنابراین، در هر علمی، از جمله پزشکی، آنچه موضوع آن علم را می­سازد و اساس مسائل آن را شکل می­دهد، بستگی به تعریف آن علم از ماهیت و ذات انسان دارد. از این رو؛ توجه به ماهیت انسان در شناخت بیماری و پیشگیری و درمان آن بسیار مهم است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای، تأثیر عوامل غیر مادی مانند سرپیچی از دستورات الهی و رذایل اخلاقی را در سلب سلامت روان از دیدگاه اسلام بررسی می­کند. یافته های این تحقیق نشان می دهد؛ درباره طبیعت انسان دو دیدگاه کلی وجود دارد: مادی و الهی. در علوم پزشکی، در هر سه حوزه تشخیص بیماری، پیشگیری و درمان، بسته به پذیرش یکی از دو دیدگاه ذکر شده، داده ها و به تبع آن نتایج متفاوت خواهد بود. بدیهی است که دیدگاه مادی در مطالعات پزشکی، با رد دوگانگی متافیزیکی، حوزه تحقیق خود را تنها بر محور عوامل مادی و تجربی تعریف می کند اما در مقابل، دیدگاه الهی دامنه مطالعات مذکور را فراتر از عوامل مادی دانسته و عوامل غیر مادی و معنوی را نیز در بر می گیرد. در نتیجه؛ با فرض دیدگاه الهی، علل بیماری­ها فراتر از عوامل مادی، عوامل غیر مادی را نیز شامل می شود و تاثیر گناه یا همان سرپیچی از دستورات الهی و رذایل اخلاقی در ایجاد برخی بیماری اثبات و در مقابل، تاثیر رعایت موازین دینی و اخلاقی در حفظ و استمرار سلامت جسم - به عنوان کالبد روح – نیز ثابت می­گردد.


یحیی عرب بالاجلینی، رحمت اله رضایی، سیدمهران حسینی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده

مبتلایان به هرمافرودیت کسانی هستند که به دلیل مشکلات متعددی همچون اختلالات کروموزومی، غددجنسی و یا هورمونی طی دوران جنینی، بعد از تولد دچار اختلال آناتومیک و فیزیولوژیک در ناحیه تناسلی می‌شوند. به طوری که در نوزاد پسر یا دختر اندام تناسلی مردانه و جنسی زنانه با هم و یا در شکل دیگر از این اختلال نوزاد پسر دارای اندام جنسی دخترانه و یا برعکس، به صورت مبهم به وجود می‌آید. منابع از بانک‌های اطلاعاتی ایران داک، نورمگز، SID و سیویلیکا جهاد دانشگاهی با کلیدواژه‌های هرومافرودیت، خنثی، سیاست کیفری، اختلال هویت جنسی، ابهام جنسی، سیاست جنایی، تکرار جرم، تعدد جرم، قاعده فقهی خنثی و عوامل رافع مسئولیت به خاطر ارتباط موضوعی و مفهومی با هدف مطالعه جمع آوری شدند. محدوده زمانی 1980 لغایت 2022 در نظر گرفته شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل مقالات کیفری، فقهی و پزشکی مرتبط با هرومافرودیت و مباحث کیفری مربوط با پرسش‌های طرح شده در مقاله بود تا در جهت تکمیل اطلاعات برای تبیین صحیح چالش‌های موجود در قانون مجازات اسلامی و پاسخ به آنها استفاده گردد. در نهایت 57 منبع وارد مطالعه گردید. با توجه به ماهیت این اختلالات و عدم شناخت کافی فرد مبتلا، خانواده و جامعه از هرمافرودیت و محجور ماندن شرایط مبتلایان به هرمافرودیت در قوانین مختلف، در این مقاله مروری سعی شده است تا جایگاه هرمافرودیت در علم پزشکی، فقه اسلامی و فقه امامیه مورد بحث قرار گیرد. مهم‌ترین بخش این مقاله به مواد قانون مجازات اسلامی در خصوص ارتکاب جرائم حدود، قصاص، دیات، تعزیرات و نیز ادای شهادت از سوی این افراد اختصاص دارد. مهم‌ترین چالش پیش روی در اجرای قانون مجازات برای مبتلایان به هرمافرودیت ، فقدان جرم انگاری افتراقی در تدوین قوانین کیفری، در تعیین مجازات‌های مناسب به مانند گرفتن ضمانت اجراهای غیر سالب آزادی و نیز در مرحله رسیدگی فقدان آیین رسیدگی افتراقی متناسب با شرایط مبتلایان به هرمافرودیت است. به طوری که برای انجام آن نیاز به آموزش قضات و ضابطینی مانند پلیس و مامورین زندان‌ها در برخورد با این افراد و مناسب سازی فضای بازداشتگاه و زندان است تا در فرآیند اجرای عدالت کیفری با نظر به شرایط خاص روحی و جسمانی مبتلایان به هرمافرودیت از بزه دیده یا بزه کار شدن مضاعف آنها جلوگیری شود. به همین منظور الزام به تحقیق نسبت به شناخت بیشتر مبتلایان به هرمافرودیت و تغییر نگرش همراه با انجام اقدامات عملی در سطح اجتماعی در سیاست جنایی تقنینی، قضایی و اجرایی را می‌توان از مهم‌ترین نتایج این مطالعه دانست که این هدف با روش توصیفی و منابع کتابخانه‌ای در این نوشتار مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است.


مهری حسینی، لیلا فزونی، آنیا آهنی آذری،
دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس یکی از شایع‌ترین باکتری‌های مسبب کراتیت و کونژونکتیویت است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی فلوروکینولون‌ها بر سویه‌های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین جداسازی شده از عفونت خارجی چشم انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 187 نمونه جداسازی شده از عفونت خارجی چشم بیماران 2 ماهه تا 61 ساله با علایم کونژونکتیویت و کراتیت بستری یا مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان‌های استان‌های گلستان و مازندران طی سال‌های 1401-1399 انجام شد. از تست‌های استاندارد میکروبیولوژیک فنوتیپی و تشخیص مولکولی (PCR) برای ردیابی سویه‌های مقاوم به متی‌سلین استافیلوکوکوس اورئوس (Methicillin-resistant Staphylococcus aureus: MRSA) استفاده شد. تعیین حساسیت دارویی به کینولون‌ها و حداقل غلظت مهاری آنها در محدوده 0.06-64 میکروگرم برمیلی‌لیتر با تکنیک میکرودایلوشن براث انجام گردید.


یافته‌ها: 52 مورد سویه MRSA چشمی تایید شد که به‌طور معنی‌داری در فصل بهار، جنس زن و محدوده سنی 30-1 سال بیشتر بود (P<0.05). در زمره سویه‌های MRSA عامل کونژکتیویت، بیشترین مقاومت دارویی نسبت به سیپروفلوکساسین به میزان 18 مورد (48.64%) تعیین شد. انوکساسین و افلوکساسن با نرخ یکسان 17 مورد (45.95%) در رتبه‌های بعدی مقاومت قرار گرفتند. حداقل غلظت مهاری جمی فلوکساسین که رشد 90 درصد سویه‌های MRSA حاصل از کونژکتیوتیت را مهار کرد (MIC90=0.25 میکروگرم بر میلی‌لیتر) 32 برابر کمتر از سیپروفلوکساسین تعیین شد.


نتیجه‌گیری: استافیلوکوکوس اورئوس ممکن است تحت تاثیر فصل و گروه سنی شایع‌ترین علل کونژکتیویت و کراتیت باشد. با توجه به پتانسیل ضد باکتریایی بالای جمی فلوکساسین در شرایط آزمایشگاهی نتایج این مطالعه می‌تواند در درمان عفونت‌های چشمی موثر باشد.


محمدهادی قریب، سیامک رجایی، کیهان فلاح، مهین طاطاری، ذلیخا کرم الهی، الهه گلعلی پور، سیده سپیده حسینی، رضا افغانی،
دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: توده‌های تیروئیدی از شایع‌ترین‌ دلایل‌ مراجعه‌ بیماران به‌ درمانگاه‌های‌ غدد هستند. تخلیه سوزنی‌ ظریف (Fine Needle Aspiration: FNA)‌ به‌عنوان راهکاری برای کاهش‌ جراحی تیروئید برای ضایعات خوش‌خیم‌ استفاده می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین صحت‌ تشخیصی‌ تخلیه سوزنی‌ ظریف‌ توده‌های تیروئیدی در مقایسه با نتایج بافت‌شناسی در مراکز آموزشی‌ درمانی‌ شهر گرگان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه‌ توصیفی - تحلیلی روی 102 بیمار (12 مرد و 90 زن) در محدوده سنی 41.60±12.25 سال با تشخیص توده‌های تیروئیدی ارجاع شده برای انجام عمل جراحی به مراکز آموزشی‌ درمانی‌ شهر گرگان طی سال‌های ١٤٠٠-١٣٩٩ انجام شد. تخلیه سوزنی‌ ظریف انجام و نمونه‌ها برای بررسی‌ به‌ بخش‌ پاتولوژی ارسال شدند. نتیجه‌ سیتولوژی در چک‌ لیست‌ ثبت‌ شد. برحسب‌ نتایج‌ سیتولوژی بخشی‌ از بیماران برای جراحی‌ ارجاع شدند. سپس‌ نتایج‌ پاتولوژی جراحی‌ نیز با یافته‌های سیتولوژی مقایسه‌ شدند. حساسیت‌ و ویژگی‌ نتایج‌ سیتولوژی توده‌های تیروئیدی در مقایسه‌ با نتایج‌ پاتولوژی نیز محاسبه‌ گردید.


یافته‌ها: نتایج FNA، اندازه توده و شکایت اصلی بیمار با نتایج بافت‌شناسی ارتباط آماری معنی داری نشان داد (P<0.05). با توجه به یافته‌های FNA در مقایسه با آسیب‌شناسی، حساسیت 74% ‌، ویژگی 88.1%‌ ، ارزش اخباری مثبت 88.1% ‌، ارزش اخباری منفی 74% ‌، میزان مثبت‌ کاذب 12% ، میزان منفی‌ کاذب 26% و دقت‌ تشخیصی 80.4% تعیین گردید.


نتیجه‌گیری: تخلیه سوزنی‌ ظریف همچنان یک‌ ابزار کلیدی در بررسی‌ توده‌های تیروئید است‌ و برای افزایش دقت‌ FNA نیاز به ارتقاء تکنیک‌های انجام  آن است.


راضیه السادات حسینی، آمنه ملایی، معصومه علیجانپور آقاملکی،
دوره 25، شماره 3 - ( پاییز 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تعالی سالمندی در دوران سالمندی به عنوان یکی از اجزای سلامت معنوی بر کیفیت زندگی و سازگاری فرد مبتلا به بیماری‌های مزمن از طریق ایجاد معنا و مفهوم در زندگی اثر داشته و رویکرد مهمی در ارتقاء ابعاد سلامت سالمندی به‌شمار می‌رود. این مطالعه به منظور ارزیابی ارتباط تعالی سالمندی با کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به سرطان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 200 سالمند مبتلا به سرطان در دو مرکز آموزشی پژوهشی درمانی فیروزگر و رسول اکرم(ص) تهران طی سال 1400 انجام شد. از فرم مشخصات فردی، پرسشنامه تعالی سالمند (GTS) و پرسشنامه کیفیت زندگی (LEIPAD) استفاده گردید. ابعاد تعالی سالمندی شامل ماورای مادی، مربوط به خود و شخصیتی اجتماعی بودند. ابعاد کیفیت زندگی شامل جسمی، مراقبت از خود، افسردگی و اضطراب، عملکرد ذهنی، عملکرد اجتماعی، عملکرد جنسی و رضایت از زندگی بودند.


یافته‌ها: تعالی سالمندی با وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت مسکن، نوع سرطان و نوع درمان ارتباط آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). سن با کیفیت زندگی همبستگی منفی معنی‌دار داشت (r=-0.206). تعالی سالمندی با نمره کلی کیفیت زندگی همبستگی مثبت معنی‌داری داشت (r=0.221, P=0.002). همچنین تعالی سالمندی با ابعاد کیفیت زندگی شامل افسردگی و اضطراب (r=0.146, P=0.04)، عملکرد ذهنی (r=0.167, P=0.018)، عملکرد اجتماعی (r=0.226, P<0.001) و رضایت از زندگی (r=0.256, P<0.001) همبستگی مثبت معنی‌دار داشت.


نتیجه‌گیری: افزایش تعالی سالمندی سبب افزایش کیفیت زندگی در سالمندان می‌گردد.


شهاب الدین ملازائی، امیرعباس مینایی فر، محبوبه میرحسینی، سعدیه دهقانی فیروزآبادی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس کرونا با بروز مکانیسم‌هایی همچون افزایش ترومبوز می‌تواند منجر به نارسایی ارگان‌ها شود که در پی آن لاکتات دهیدروژناز افزایش می‌یابد. این مطالعه به منظور تعیین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز مبتلایان به COVID-19 و عوامل موثر بر مرگ و میر آنان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 212 بیمار (57 مرد و 155 زن) مبتلا به COVID-19 با میانگین سنی 49.19±10.6 سال مراجعه کننده به بیمارستان امام علی(ع) شهر چابهار طی شش‌ماه اول سال 1400 انجام شد. پس از کسب رضایت آگاهانه و اطلاعات دموگرافیک، از بیماران خون محیطی هپارینه اخذ شد. سطح لاکتات دهیدروژناز با استفاده از دستگاه اتوآنالیزور تعیین شد.


یافته‌ها: 29 نفر (13.67%) از بیماران فوت نمودند. میانگین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز بیماران فوت شده (708.420±96.25 U/L) در مقایسه با بیماران در قید حیات (640.360±96.80 U/L) از نظر آماری معنی‌داری نبود. در مقایسه بین دو گروه زنده مانده و فوت شده 25 درصد بیماران فوت شده در بخش مراقبت‌های ویژه بستری و 90.90% بیماران زنده مانده در بخش داخلی بستری بودند (P<0.05). همه فوت شدگان و 85.85% زنده ماندگان سن 40 سال و بیشتر داشتند و این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار نبود. 24.56% جانباختگان مرد و 90.32% بیماران زنده مانده زن بودند (P<0.05). 22.72% جانباختگان دارای تحصیلات دانشگاهی و 88.69% بیماران زنده مانده دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم بودند (P<0.05). 71.42% بیماران فوت شده لاغر و 91.37% بیماران زنده مانده دچار اضافه وزن بودند (P<0.05).


نتیجه‌گیری: بین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز بهبودیافتگان و جان باختگان بیماری COVID-19 تفاوتی وجود نداشت. سن 40 سال و بیشتر، شاخص توده بدنی لاغر و چاق مرضی، جنسیت مرد و نیاز به بستری در بخش مراقبت‌های ویژه از عوامل خطر تعیین شدند.


 


علی میکاییلی، سجاد ناصری، محمدمهدی حسینی، سیداحمد امامی، مهدی مجرب،
دوره 26، شماره 2 - ( تابستان 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بیماری‌های مهم جلدی انسان و حیوانات، درماتوفیتوزیس است که مقاومت آن به درمان‌های رایج رو به افزایش است. این مطالعه به منظور تعیین میزان فعالیت برون‌تنی ضدقارچی عصاره‌های اترنفت، دی‌کلرومتان، اتیل‌استات، اتانول و هیدرواتانول اندام هوایی درمنه‌های خراسانی (Artemisia khorassanica)، شرقی (Artemisia scopari) و معمولی (Artemisia vulgaris) علیه قارچ‌های شایع عامل بیماری درماتوفیتوزیس شامل تریکوفیتون روبروم (Trichophyton rubrum)، تریکوفیتون وروکوزوم (Trichophyton verrucosum)، اپیدرموفیتون فلوکوزوم (Epidermophyton floccosum) و میکروسپوروم کانیس (Microsporum canis) انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی عصاره‌های مختلف اندام هوایی درمنه‌های خراسانی، شرقی و معمولی علیه جدایه‌های قارچی Trichophyton rubrum، Trichophyton verrucosum، Microsporum canis و Epidermophyton floccosum انجام شد. اندام‌‌های هوایی سه گونه درمنه خراسانی، درمنه شرقی و درمنه معمولی با استفاده از پنج حلال اتر نفت، دی کلرومتان، اتیل استات، اتانول و هیدرواتانول (50%) عصاره‌گیری و عصاره‌های حاصل برای اثرات ضددرماتوفیتی علیه Trichophyton rubrum، Trichophyton verrucosum، Microsporum canis و Epidermophyton floccosum غربالگری شدند. سپس آزمایش حداقل غلظت بازدارندگی (MIC) براساس روش رقیق‌سازی در آگار انجام شد. فعال‌ترین عصاره‌ها در آزمون‌های مقدماتی فیتوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفتند.


یافته‌ها: در غربالگری اولیه، میکروسپوروم کانیس و تریکوفیتون وروکوزوم به ترتیب حساسیت (86.66%) و مقاومت (100%) بیشتری را به عصاره‌های مورد مطالعه نشان دادند. عصاره‌های حاصل از درمنه شرقی، از گسترده‌ترین دامنه فعالیت برخوردار بودند. موثرترین عصاره‌های به کار رفته در آزمایش‌ها نیز با MIC برابر با 78.12 میکروگرم بر میلی‌لیتر از همین گیاه بودند. عصاره‌های هیدرواتانولی تمام گونه‌های گیاهی کمترین فعالیت ضددرماتوفیتی را بروز دادند. نتایج مطالعات مقدماتی فیتوشیمیایی، حضور مشترک ترپنوییدها را در تمام عصاره‌های اتر نفتی و دی کلرومتانی گونه‌های گیاهی نشان داد.


نتیجه‌گیری: برخی ترکیبات چربی دوست موجود در عصاره‌های مختلف به ویژه عصاره‌های اتر نفتی و دی کلرومتانی درمنه شرقی فعالیت قابل توجه برون‌تنی ضددرماتوفیتی دارد.


سعید کوکلی، امید مومن، امید کر، سیدمحسن حسینی نژاد،
دوره 27، شماره 1 - ( بهار 1404 )
چکیده

زمینه و هدف: کپسولیت چسبنده (Adhesive capsulitis) جزء شایع‌ترین اختلالات شانه بویژه در بیماران دیابتی بوده و درمان آن تاکنون مورد چالش است. کپسولیت چسبنده با افزایش تدریجی درد شانه و شروع خود به خودی و محدودیت حرکات فعال و غیرفعال مفصل گلنوهومورال در همه جهات شروع می‌شود. در ۹۰ درصد موارد به درمان محافظه‌کارانه جواب می‌دهد؛ اما اگر بهبودی علامتی بعد از ۶-۳ ماه به دنبال درمان محافظه‌کارانه حاصل نگردد؛ بایستی درمان جراحی شامل آزادسازی کپسول به صورت آرتروسکوپیک یا باز را در نظر گرفت. این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی روش درمانی غیرجراحی و روش آرتروسکوپیک بر عملکرد و درد شانه بیماران دیابتی مبتلا به کپسولیت چسبنده شانه انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه شبه‌تجربی روی 48 بیمار دیابتی (16 مرد و 32 زن) با میانگین سنی 53.56±15.93 سال مبتلا به کپسولیت چسبنده شانه مراجعه کننده به درمانگاه ارتوپدی مرکز آموزشی درمانی 5 آذر شهرستان گرگان طی سال‌های 1401-1400 انجام شد. در ابتدا بیماران تحت نظارت فلوشیپ شانه تحت درمان محافظه‌کارانه به مدت ۳ ماه قرار گرفتند و بیمارانی با عدم بهبودی کلینیکی مقاوم به درمان‌های محافظتی بعد از ۶ ماه، وارد مطالعه شدند. بیماران با انتخاب خود در یکی از دو گروه روش درمانی غیرجراحی (درمان محافظه‌کارانه) و گروه روش جراحی آرتروسکوپیک (آزادسازی آرتروسکوپیک شانه) قرار گرفتند. نتایج فانکشنال و محدودیت حرکت شانه بیماران بر اساس معیار DASH دو گروه در پیش‌آزمون و پس از گذشت 3 ماه و 6 ماه از انجام مداخله مورد مقایسه قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از شاخص‌های آماری توصیفی ارایه شد. سپس نتایج فانکشنال و محدودیت حرکت شانه ارزیابی شدند.

یافته‌ها: میانگین نمره عملکرد شانه 3 ماه و 6 ماه پس از انجام مداخله در گروه عمل جراحی آزادسازی آرتروسکوپیک (45.80±19.32 و 43.10±14.12) کمتر از گروه درمان محافظه‌کارانه (67.89±17.46 و 72.10±15.16) تعیین شد (P<0.05). میانگین و انحراف معیار نمره علایم مانند درد، سوزش، ضعف و سفتی شانه 3 ماه و 6 ماه بعد از مداخله در گروه عمل جراحی آزادسازی آرتروسکوپیک (12.70±5.66 و 10.02±4.06)  کمتر از گروه درمان محافظه‌کارانه (19.83±8.17 و 21.14±9.37) تعیین شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: کاهش میزان عملکرد و شدت علایم شانه بیماران در زمان‌های 3 ماه و 6 ماه بعد از مداخله در گروه عمل جراحی آزادسازی آرتروسکوپیک موثرتر از گروه درمان محافظه‌کارانه ارزیابی شد.



صفحه 5 از 5    
5
بعدی
آخرین
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.22 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)