[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73783017
h-index3317
i10-index21867
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
91 نتیجه برای حسینی

الهه تاری نجارکلاهی، منصور میرزا علی، سیدمهران حسینی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : خطا در اتصال صحیح اشتقاق‌ها یا استقرار دقیق آنها در محل آناتومیک خود هنگام اخذ نوار قلب موجب بروز تغییراتی در امواج نوار قلب شده و در پاره‌ای از موارد تشخیص موارد خطا به سادگی مقدور نیست که می‌تواند منجر به اقدامات درمانی و تشخیصی غیرضروری شود. این مطالعه به منظور تعیین خطاهای رایج در اتصال و یا استقرار اشتقاق‌های استاندارد نوار قلب انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی روی نوار قلب 315 بیمار بستری انجام شد. متغیرهای ثبت شده شامل فاصله استقرار اشتقاق‌های جلوسینه‌ای V1 ، V2 ، V5 و V6 از محل استاندارد، جابجایی اتصال دست راست و چپ اشتقاق دوقطبی یک اندام و اتصال راست و چپ اشتقاق جلو سینه‌ای V1 و V2 ، بخش بستری، فوریت گرفتن نوار، جنسیت بیمار، جنسیت گیرنده نوار، رعایت استاندارد ولتاژ نوار، شیفت کاری پرسنل، تعداد متوسط نوار گرفته شده توسط پرسنل و رعایت اتصال دقیق سیم‌ها بود. در اشتقاق‌های سینه‌ای فاصله بیش از 2سانتی‌متر از محل استاندارد آستانه خطای استقرار تعیین گردید.

یافته‌ها : خطای استقرار اشتقاق‌ها در 149 مورد (47.3%) مشاهده شد. در 20 مورد (13.42%) از کل نوارهای قلب گرفته شده، استاندارد ولتاژ رعایت نشده بود. بیشترین تعداد خطای استقرار در اشتقاق V5 (30.2%) مشاهده شد. خطای استقرار با جنسیت بیمار (زنان 61.07%)، نوع بخش (بخش اورژانس 61.74%)، با فوریت درخواست موارد غیراورژانسی (68.12%) و با تعداد متوسط نوارهای قلب گرفته شده پرسنل به تعداد 5 عدد و کمتر در هر شیفت (67.11%) اختلاف آماری معنی‌دار نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : خطای استقرار در اشتقاق‌های سینه‌ای نوار قلب در زنان و بخش اورژانس از فراوانی بیشتری برخوردار بود.


زهره منشاد، سیدابراهیم حسینی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : از سدیم متابی‌سولفیت به عنوان عامل نگهدارنده در صنایع غذایی و دارویی استفاده می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامینE در بهبود عوارض ناشی از سدیم متابی‌سولفیت بر بافت تخمدان و هورمون‌های جنسی موش‌های صحرایی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 70 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار به‌طور تصادفی در 7 گروه کنترل، شم، تجربی اول (دریافت کننده سدیم متابی‌سولفیت mg/kg/bw 520)؛ تجربی دوم (دریافت کننده ویتامینE mg/kg/bw 200)؛ تجربی سوم و چهارم و پنجم (دریافت کننده سدیم متابی‌سولفیت mg/kg/bw 520 توام با ویتامینE به ترتیب با دوزهای mg/kg/bw 50 ، 100 و 200) تقسیم شدند. تجویزها به‌صورت گاواژ طی 30 روز انجام شد. پس از خونگیری از حیوانات برای اندازه‌گیری هورمون‌های LH ، FSH ، استروژن و پروژسترون، تخمدان‌های آنها خارج و پس از تهیه مقاطع بافتی فولیکول‌ها شمارش شدند.

یافته‌ها : غلظت هورمون‌های استروژن، پروژسترون و تعداد فولیکول‌های پره آنترال، آنترال، گراف و جسم زرد در گروه‌ دریافت کننده سدیم متابی‌سولفیت و ویتامینE به تنهایی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنی‌دار یافت (P<0.05)؛ اما در حیوانات تحت تیمار با سدیم متابی‌سولفیت و ویتامینE با دوزهای mg/kg/bw 100 و 200 نسبت به گروه کنترل اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری : مصرف همزمان سدیم متابی‌سولفیت با دوزهای 50 ، 100 و 200 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن از ویتامینE می‌تواند اثرات سدیم متابی‌سولفیت بر فولیکول‌های تخمدانی و هورمون‌های جنسی را کاهش دهد.


ابراهیم مهدوی، شرابه هزارخوانی، سیدمهران حسینی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : مقاومت به انسولین در کم‌کاری تیروئید شایع بوده و تشخیص زودهنگام آن به عنوان یکی از عوامل خطر مستقل در بروز عوارض قلبی - عروقی دارای اهمیت است. استاندارد طلایی ارزیابی مقاومت به انسولین روش کلامپ انسولینی است که کاربرد بالینی بسیار محدودی دارد. شاخص‌های تری‌گلیسرید – گلوکز (triglyceride glucose, TyG) و هما (homeostasis model assessment: HOMA) دو معیار کمی غیرتهاجمی برای ارزیابی مقاومت به انسولین هستند. این مطالعه به منظور تعیین مقاومت به انسولین براساس شاخص هما و تری‌گلیسرید-گلوکز در بیماران مبتلا به کم‌کاری تیروئید انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 23 بیمار دارای کم‌کاری تیروئید تازه تشخیص داده شده شامل 15 بیمار با کم‌کاری تیروئید آشکار و 8 بیمار با کم‌کاری تیروئید تحت بالینی انجام شد. تست‌های بیوشیمیایی عملکرد تیروئید، پروفایل چربی‌ها، گلوکز و انسولین ناشتا در هنگام تشخیص (نوبت اول) و پس از هشت هفته درمان کم‌کاری تیروئید (نوبت دوم) اندازه‌گیری و مقاومت به انسولین و تغییرات شاخص‌های TyG و HOMA بررسی گردید.

یافته‌ها : موارد مقاومت به انسولین در هر دو گروه کم‌کاری تیروئید آشکار و تحت بالینی براساس شاخص HOMA نسبت به شاخص TyG بیشتر بود. در گروه کم‌کاری تیروئید آشکار در نوبت اول شیوع مقاومت به انسولین براساس شاخص HOMA نسبت به شاخص TyG بیش از دو برابر و در نوبت دوم بیش از سه برابر تعیین شد. در گروه کم‌کاری تیروئید تحت بالینی شیوع مقاومت به انسولین در نوبت اول براساس شاخص HOMA نسبت به شاخص TyG بیش از چهار برابر و در نوبت دوم بیش از سه برابر بود. در گروه کم‌کاری تیروئید تحت بالینی شیوع مقاومت به انسولین براساس شاخص HOMA قبل و بعد از درمان از نظر آماری تغییر معنی‌داری داشت (P<0.05). در گروه کم‌کاری تیروئید آشکار هیچیک از شاخص‌های مقاومت به انسولین بعد از درمان نسبت به قبل از درمان از نظر آماری تغییر معنی‌داری نشان ندادند.

نتیجه‌گیری : هشت هفته درمان کم‌کاری تیروئید و کاهش سطح TSH در گروه‌های دارای کم‌کاری تیروئید آشکار و تحت بالینی در کاهش دو شاخص مقاومت به انسولین HOMA و TyG موثر نبود.


مریم رضاپور، بابک معصوم، الهام بنی مصطفوی، سیدحمزه حسینی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

اختلال وسواسی جبری با گروهی از علایم شامل افکار مزاحم، آیین‌ها، مشغله‌های ذهنی و اجبارها تظاهر می‌یابد. این وسواس‌ها و اجبارها ناراحتی زیادی برای فرد ایجاد می‌کند. تروما به سر و آسیب مغزی به عنوان یکی از دلایل نادر این اختلال شناخته شده است. در این مقاله سه بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی - جبری پس از تروما به سر معرفی شده است. بیماران به‌دنبال ضربه به سر و کاهش سطح هوشیاری دچار اختلال وسواسی جبری شدند و این اختلال در آنان قبل از تروما به سر وجود نداشت. محل‌های آسیب‌دیده مغزی این بیماران که همگی ضربه‌های شدید به سر داشتند؛ توسط تصویربرداری مغزی ارزیابی شد. در بیمار اول ضایعه در تمپورال راست، در بیمار دوم ضایعه در تمپورال راست و فرونتال دوطرف و در بیمار سوم ضایعه ناحیه اسپلنیوم کورپوس کالوزوم و پایک مغزی راست و آسیب اکسونی منتشر و هماتومای خارج محوری در منطقه تمپورال چپ مشاهده گردید. با مشاهده یافته‌های تصویربرداری می‌توان نتیجه‌گیری نمود که بین آسیب ایجاد شده در مغز و وقوع علایم اختلال وسواسی - جبری ارتباط وجود دارد.


سیداحمد حسینی، محمدهادی قریب، علی ژیانی اصغرزاده، مجید کریمی، مصطفی زارع، فریبا اسمعیل مشرفی،
دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده

کیست‌های آراکنوئید به دو صورت اولیه و ثانویه وجود دارند. شیوع این کیست‌ها حدود یک درصد از ضایعات فضاگیر جمجمه است و مطابق موقعیت آناتومیک می‌توانند سبب تظاهرات بالینی متفاوتی مانند همی‌پارزی، افزایش فشار داخل جمجمه، ماکروسفالی، سردرد ایزوله و توقف رشد شوند. سیر طبیعی بیماری دقیقاً مشخص نیست. بعضی از افراد در تمام طول عمرشان بدون علامت هستند و برخی سال‌ها فاقد علامت بوده و سپس علامت‌دار می‌شوند. مورد گزارش شده مربوط به پسر ۱۰ ساله‌ای است که تنها علامت بالینی وی سردرد ژنرالیزه بود. موقیت آناتومیک کیست در لوب راست تمپورال مغز و بر روی استخوان‌های تمپورال، پریتال، بال بزرگ و حفره استخوان اسفنوئید بود. آراکنوئید کیست در پی سی‌تی اسکن و MRI تشخیص داده شد. طی دوره درمانی سه روزه با بروفن علایم بهبود پیدا یافت و بیمار تحت پیگیری قرار گرفت تا در صورت ظهور نشانه بالینی جدید درمان مناسب مانند جراحی و خارج کردن مایع درون کیست انجام گردد.


نوشین یزدانی، سیدابراهیم حسینی،
دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : آلوئه‌ورا گیاهی است که با داشتن خواص آنتی‌اکسیدانی باعث اصلاح شاخص‌های اکسیداتیو می‌شود. استفاده از رژیم‌های غذایی پرچرب باعث شیوع اختلالات کبدی می‌شوند. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی عصاره هیدروالکلی ژل آلوئه‌ورا برآنزیم‌ها و ساختار بافتی کبد موش‌های صحرایی دریافت کننده رژیم غذایی پرچرب انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 40 سر موش صحرایی نر بالغ در گروه‌های کنترل (فاقدتیمار)، شاهد (تیمار با رژیم پرچرب 10 میلی گرم بر میلی لیتر) و سه دسته گروه تجربی دریافت کننده رژیم غذایی پرچرب (10 میلی گرم بر میلی لیتر) به همراه دوزهای 150، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره ژل آلوئه‌ورا استفاده گردید. تجویزها 60 روزه و به صورت گاواژ انجام گردید. در پایان پس از بیهوش نمودن حیوانات و خونگیری از قلب آنها برای اندازه‌گیری آنزیم‌های آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آلکالین فسفاتاز (ALP) و آسپارتات ترانس آمیناز (AST) کبد آنها خارج و پس از تهیه مقاطع بافتی سلول‌های کبدی شمارش و نتایج حاصل از مطالعات بافتی، شمارش سلولی و آنزیم‌های کبدی ارزیابی گردید.

یافته‌ها : رژیم غذایی پرچرب باعث افزایش آماری معنی‌دار آنزیم‌های ALP و ALT و افزایش آماری معنی‌دار تعداد سلول‌های کوپفر و کاهش آماری معنی‌دار تعداد هپاتوسیت‌ها نسبت به گروه کنترل گردید (P<0.05). در ساختار بافتی کبد تغییراتی نظیر پرخونی، تورم سلولی، تحلیل واکوئلر، آپوپتوز و بالونی شدن هپاتوسیت‌ها مشاهده شد. در حالی که در گروه‌های دریافت کننده آلوئه‌ورا با رژیم پرچرب تغییرات ایجاد شده اصلاح گردید.

نتیجه‌گیری : رژیم‌های غذایی پرچرب با ایجاد آسیب‌های بافتی در کبد باعث افزایش میزان سرمی آنزیم‌های ALP و ALT می‌شود و عصاره آلوئه‌ورا مانع اثرات مخرب رژیم غذایی پرچرب بر ساختار بافتی کبد شده و از این طریق به‌صورت غیروابسته به دوز باعث کاهش فعالیت آنزیم‌های کبدی ALT و ALP می‌گردد.


پژمان هادی نژاد، سیدحمزه حسینی،
دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده

ترازودون یک مهار کننده ضعیف بازجذب سروتونین و آنتاگونیست قوی گیرنده‌های سروتونینی 5HT2A و 5HT2C است. بی‌اختیاری ادرار ناشی از داروهای ضدافسردگی عارضه نادری است. عوارض جانبی ناشی از داروهای ضدافسردگی می‌تواند به تاخیر در بهبودی و در نهایت عدم کمپلیانس بیماران منجر شود. بیمار خانم ۶۳ ساله یائسه و متاهل بود که سابقه افتادگی مثانه و مصرف داروهای کوئیتیاپین و پروپرانولول را از قبل داشت؛ اما سابقه هیچ نوع بیماری جسمی، مصرف مواد و بی‌اختیاری ادرار را قبل از تجویز دارو نداشت. بیمار به علت افسردگی، اضطراب و بی‌خوابی با تجویز روانپزشک شروع به مصرف قرص ترازودون به میزان ۵۰ میلی‌گرم شبانه نمود. پس از آن به‌صورت ناگهانی دچار بی‌اختیاری ادرار گردید و به علت عدم قطع شدن عارضه، مجبور به قطع دارو گردید. پس از قطع دارو عارضه برطرف گردید. پس از قطع بی‌اختیاری ادراری بیمار و بهبودی کامل، مجدداً داروی ترازودون با همان دوز ۵۰ میلی‌گرم برای خواب شروع شد و بلافاصله پس از تجویز دارو بیمار مجدداً دچار بی‌اختیاری ادراری گردید. در نتیجه این دارو را بایستی یک عامل مهم ایجاد کننده بی‌اختیاری ادرار در نظر گرفت و با احتیاط اقدام به تجویز آن نمود.


کیوان حجازی، سیدرضا عطارزاده حسینی، مهرداد فتحی، محمد مسافری ضیاءالدینی، مهدیه زعیمی،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : سنتز پروتئین جفت نشده نوع یک (Uncoupling Protein 1: UCP-1) در بافت چربی نقش مهمی در ایجاد مقاومت در برابر تجمع چربی، پیشگیری از افزایش وزن و چاقی دارد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر هشت هفته تمرین هوازی با شدت‌های متوسط و زیاد بر سطح سرمی آیرزین و پروتئین جفت نشده نوع یک بافت (UCP-1) چربی سفید موش‌های صحرایی نر چاق انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر چاق نژاد ویستار (وزن 250 الی 300 گرم، نمایه توده بدن بالای30 گرم برسانتی‌متر مربع) به سه گروه تمرین هوازی با شدت متوسط، شدت بالا و کنترل تقسیم شدند. تمرین هوازی هشت هفته، 5 جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه دویدن بود که به ترتیب گروه های متوسط و بالا آن را با سرعت 28 و 34 متر در دقیقه روی نوار گردان انجام دادند. 48 ساعت پس از دوره تمرین، سطح پروتئین UCP-1 و آیرزین اندازه گیری شد.

یافته‌ها : سطح پروتئین UCP-1 بافت چربی و آیرزین سرمی هر دو گروه تمرین هوازی در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت و این افزایش تنها در گروه تمرین هوازی با شدت متوسط نسبت به گروه کنترل از نظر آماری معنی‌دار بود (p<0.05).

نتیجه‌گیری : 8 هفته تمرین هوازی به ویژه با شدت متوسط منجر به افزایش سطح پروتئین UCP-1 بافت چربی و آیرزین سرمی گردید.


سیدعلی اصغر حسینی، امیرحسین حقیقی، سیدعلیرضا حسینی کاخک،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : مصرف مواد مخدر و اعتیاد به آنها می‌تواند بر عملکرد ریوی و جسمانی افراد اثرات منفی داشته باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دوره تمرین ترکیبی با شدت‌های مختلف بر عملکرد ریوی و جسمانی مردان معتاد مرکز بازپروری شهر سبزوار انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 مرد معتاد با میانگین سنی 37.56±7.1 سال تحت مراقبت و مداوا در مرکز بازپروری شهر سبزوار در پاییز 1394 انجام شد. آزمودنی‌ها به صورت غیرتصادفی در گروه‌های 10 نفری کنترل و مداخله اول و مداخله دوم قرار گرفتند. گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نداشت. دو گروه مداخله در یک برنامه تمرینات هوازی و مقاومتی برای مدت شش هفته (چهار بار در هفته) شرکت کردند. تمرینات گروه‌های مداخله اول و مداخله دوم به ترتیب با شدت 50-65% و 65-80% یک تکرار بیشینه یا حداکثر ضربان قلب انجام شد. قبل و بعد از دوره تمرینی، آزمون‌های اسپیرومتری، توان هوازی بیشینه، قدرت و استقامت عضلات بالاتنه و قدرت ویژه عضلات تنفسی از همه آزمودنی‌ها گرفته شد.

یافته‌ها : در دو گروه مداخله بهبود شاخص اوج جریان بازدمی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (p<0.05). همچنین این متغیر در گروه مداخله دوم در مقایسه با گروه مداخله اول افزایش آماری معنی‌داری داشت (p<0.05). شاخص‌های قدرت ویژه عضلات تنفسی، توان هوازی بیشینه و حداکثر تهویه ارادی بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معنی‌داری نشان ندادند. استقامت و قدرت عضلات بالاتنه، حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول و ظرفیت حیاتی با فشار، فقط در گروه مداخله دوم در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری یافت (p<0.05). شاخص نسبت حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول به ظرفیت حیاتی با فشار، بین دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (p<0.05) و این متغیر بین دو گروه مداخله تفاوت آماری معنی‌داری نداشت.

نتیجه‌گیری : اجرای تمرینات هوازی و مقاومتی با شدت بیشتر سبب بهبود شاخص‌های ظرفیت حیاتی با فشار، حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول، قدرت و استقامت عضلانی بالاتنه می‌شود.


بهناز بذرافشان، علیرضا کارگر دولت آبادی، محمود محمدی، پیام سرمدی، جواد لک زایی، سیدمحسن حسینی نژاد، اکرم ثناگو، علی کاوسی، لیلا جویباری،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: والدین کودکان مبتلا به اوتیسم در فعالیت‌های روزانه خود و روابط اجتماعی دچار مشکل بوده و کیفیت زندگی پایینی دارند. اثر منفی داشتن کودک کم‌توان یا ناتوان، بیشتر از همه اعضای خانواده در مادر کودک سبب ایجاد تنش و فشار می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین کیفیت زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به اوتیسم در مقایسه با مادران دارای کودک سالم انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 36 مادر دارای کودک مبتلا به اوتیسم و 114 مادر با کودک سالم در شهر گرگان طی سال 1394 انجام شد. نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی و ابزار جمع آوری داده‌ها پرسشنامه کیفیت زندگی استاندارد SF-36 بود.

یافته‌ها: کیفیت زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم کاهش آماری معنی‌داری در مقایسه با کیفیت زندگی مادران کودک سالم داشت (P<0.05). همچنین کیفیت زندگی شامل ابعاد سلامت عمومی، عملکرد اجتماعی و محدودیت نقش به دلیل عملکرد روانی عاطفی و جسمانی در گروه مادران دارای کودک اوتیسم در مقایسه با مادران دارای کودک سالم کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: مادران دارای کودک اوتیسم از میزان کیفیت زندگی پایینی برخوردار بودند. لذا طراحی برنامه‌های مناسب برای ارتقاء وضعیت سلامتی و کیفیت زندگی آنها در اولویت طرح‌های بهداشتی درمانی، پیشنهاد می‌شود.


مهرگان جمشیدی، سیدابراهیم حسینی، داود مهربانی، مسعود امینی،
دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ترشحات رزینی گیاه کانابیس، حشیش نام دارد و دارای خواص دارویی و روانگردانی فراوان است. مهم‌ترین ترکیب روانگردان این گیاه THC (دلتا-9- تتراهیدروکانابینول) است که قادر به تحریک گیرنده‌های کانابینوئیدی در بدن است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی گیاه کانابیس بر بقاء سلولی و تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسان به سلول‌های شبه‌استئوبلاستی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی سلول‌های بنیادی مزانشیمی به‌دست آمده از بافت چربی ناحیه شکمی انسان با غلظت 100ng/ml از عصاره هیدروالکلی گیاه کانابیس تیمار شدند. تایید هویت سلول‌ها با استفاده از تکنیک‌های فلوسایتومتری و RT-PCR انجام شد. اثر سیتوتوکسیک عصاره کانابیس به روش MTT و قابلیت تمایز استئوبلاستی سلول‌ها با کمک رنگ‌آمیزی آلیزارین‌رد بررسی شد. به‌کمک تهیه گسترش متافازی کروموزوم سلولی، آنالیز کاریوتیپ انجام گردید.

یافته‌ها: هویت سلول‌های بنیادی مزانشیمی چربی با بیان مارکرهای مزانشیمی غیرهماتوپویتیک (CD90، CD44 و CD73) و عدم بیان مارکر هماتوپویتیک (CD34 و CD45) تایید شد. رنگ‌آمیزی آلیزارین‌رد نشان داد که تیمار با کانابیس اثری بر تمایز استئوبلاستی این سلول‌ها ندارد و سلول‌های تیمار شده مانند سلول‌های گروه کنترل به سلول‌های استخوانی تمایز یافتند. همچنین عصاره کانابیس اثری بر ساختار، وضعیت مورفولوژیکی و تعداد کروموزوم‌های این سلول‌ها نداشت.

نتیجه‌گیری: سلول‌های مزانشیمی چربی انسان در حضور عصاره هیدروالکلی گیاه کانابیس قابلیت تمایز استئوبلاستی خود را حفظ می‌نمایند. همچنین این عصاره اثری بر کاریوتیپ کروموزومی سلول‌ها ندارد.


نفیسه کیارستمی، جعفر امانی، عباسعلی ایمانی فولادی، سیدعلی میرحسینی،
دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع‌ترین انواع سرطان در میان زنان است . مولکول HER-2 به‌عنوان گیرنده تیروزین کینازی از خانواده گیرنده‌های رشد عامل اپیدرمی، عامل اصلی سرطان است. مولکول پروتئینی هرسپتین که یک آنتی‌بادی ضد HER-2 است؛ می‌تواند نقش مهمی در تشخیص و درمان سرطان پستان داشته باشد. این مطالعه به منظور ساب کلون کردن ژن هرسپتین و سپس بیان در سیستم پروکاریوتی (E.coli) و تولید هرسپتین نوترکیب به منظور استفاده در درمان سرطان پستان انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی ژن هرسپتین از سازه سنتزی با روش هضم آنزیمی جدا و درون وکتور بیانی pET28a انتقال داده شد. زیر همسانه‌سازی ژن موردنظر با استفاده از PCR و هضم آنزمی تایید گردید. پس از انتقال وکتور نوترکیب به میزبان E.coli BL21 DE3 ، با استفاده از القاگر IPTG ژن نوترکیب هرسپتین بیان شد. پروتئین نوترکیب با استفاده از SDS-PAGE ارزیابی و تخلیص با ستون کروماتوگرافی میل ترکیبی نیکل انجام شد و در نهایت توسط وسترن بلاتینگ با استفاده از آنتی‌بادی ضدهیستیدین تایید شد. میزان کشندگی و زنده ماندن سلول‌ها در مجاورت با هرسپتین نوترکیب با روش MTT بررسی شد.

یافته‌ها: پس از ساب کلونینگ ژن هرسپتین، PCR و هضم آنزیمی، قطعه 741 جفت بازی ژن هرسپتین را تایید کرد. بیان پروتئین نوترکیب هرسپتین و ارزیابی آن بر روی ژل SDS-PAGE اندازه حدود 27 کیلودالتون را تایید کرد. پروتئین نوکیب با استفاده از آنتی‌هیستیدین نیز تایید شد. پروتئین خالص شده در مجاورت با لاین سلول SKBR3 توانایی متوقف کننده رشد سلول‌های سرطانی را داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به این که آنتی‌ژن HER2 به وفور بر سطح سلول‌های سرطانی پستان بیان می‌شود؛ پروتئین هرسپتین می‌تواند به‌عنوان یک آنتی‌بادی بازدارنده عمل نموده و رشد سلول‌های سرطانی پستان را مهار کند.


گلناز میرحسینی، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره 21، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یک بیماری نورولوژیک تخریب کننده و مزمن است که در نتیجه میلین‌زدایی در سیستم عصبی مرکزی ایجاد می‌شود. یکی از نشانه‌های بالینی شایع در بیماری MS، اختلالات شناختی و شایع‌ترین نقایص شناختی کاهش حافظه و سرعت پردازش اطلاعات است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی ترکیبی سه گیاه خرفه،گزنه، کندر بر حافظه و تعداد سلول‌های ناحیه CA1 هیپوکامپ موش‌های صحرایی مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر پس از کانول گذاری در ناحیه CA1 هیپوکامپ به‌طور تصادفی به پنج گروه شش تایی تقسیم شدند. گروه‌ها شامل گروه کنترل، گروه شم (تزریق سالین)، گروه MS دریافت کننده سالین، گروه MS دریافت کننده دریافت عصاره هیدروالکلی ترکیبی (تیمار اول 200mg/kg/bw) و گروه MS دریافت عصاره هیدروالکلی ترکیبی (تیمار دوم 400mg/kg/bw) بودند. مدل MS با تزریق داخل هیپوکامپی اتیدیوم بروماید به صورت تک دوز (محلول 0.01% اتیدیوم بروماید در سالین 0.9% استریل) و در حجم 3 میکرولیتر با سرعت یک میکرولیتر در دقیقه به شکل تزریق درون بطنی ایجاد شد. عصاره هیدروالکلی ترکیبی به مدت 21 روز به شکل داخل صفاقی به عنوان تیمار تزریق شد. برای ارزیابی حافظه از تست شاتل باکس و برای بررسی دانسیته نورونی از روش دایسکتور و برای سنجش تغییرات سلولی از روش هیستوپاتولوژی استفاده گردید.

یافته‌ها: میانگین تعداد نورون‌های ناحیه CA1 هیپوکامپ در گروه MS دریافت کننده سالین نسبت به گروه‌های کنترل و شم کاهش آماری معنی‌دار نشان داد (P<0.05). افزایش تعداد نورون‌ها در گروه‌های تیمار اول و دوم نسبت به گروه MS دریافت کننده سالین از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). نتایج بافت‌شناسی نشان‌دهنده اثر القای MS بر بافت و تخریب نورونی نسبت به گروه کنترل بود و اثر تزریق عصاره هیدروالکلی ترکیبی در گروه‌های تیمار و ایجاد نورژنز و ترمیم را در این دو گروه نشان داد. القای مولتیپل اسکلروزیس در گروه MS دریافت کننده سالین باعث اختلال در حافظه گردید که نسبت به گروه‌های کنترل و شم از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). تزریق عصاره هیدروالکلی ترکیبی در هر دو گروه تیمار موجب بهبود حافظه گردید که نسبت به گروه MS دریافت کننده سالین از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری: عصاره هیدروالکلی ترکیبی سه گیاه خرفه، گزنه و کندر با دوزهای 200 و 400 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به دلیل اثر ترمیم و نورون‌زایی می‌تواند در بهبودی حافظه و تخریب نورونی در بیماری مولتیپل اسکلروزیس موثر باشد.

امیر رضا یوسفی، محمدرضا یوسفی، محدثه ابوحسینی طبری،
دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اکینوکوکوزیس گرانولوزوس از بیماری‌های مهم مشترک انسان و دام است و جراحی بهترین روش درمان آن است. تاکنون اسکولکس‌کش‌های شیمیایی متعددی برای جلوگیری از نشت پروتواسکولکس‌ها حین عمل جراحی استفاده شده‌اند؛ اما با توجه به عوارض جانبی خیلی مورد استقبال قرار نگرفته‌اند. از این رو استفاده از گیاهان دارویی یا ترکیبات مشتق شده از آنها به عنوان ترکیبات جایگزین مورد توجه قرار گرفته‌اند. این مطالعه به منظور مقایسه اثر برون تنی اسانس شاهدانه (Cannabis sativa) با آلبندازول بر پروتواسکولکس‌های کیست هیداتید انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی اسانس شاهدانه از قسمت‌های هوایی گیاه در فصل گلدهی در دانشگاه کامرینو ایتالیا تهیه و آنالیز کروماتوگرافی گازی - طیف سنجی جرمی انجام شد. پروتواسکولکس‌ها از کبدهای آلوده به کیست هیداتید استخراج و به مدت 10، 30، 60 و 120 دقیقه در معرض غلظت‌های مختلف (1 ، 2 ، 5 و 10 میکروگرم به ازای هر میلی‌لیتر) اسانس شاهدانه قرار گرفتند. میزان زنده بودن پروتواسکولکس‌ها به وسیله رنگ‌آمیزی ائوزین 0.1% سنجیده شد. از آلبندازول به عنوان داروی استاندارد استفاده گردید.

یافته‌ها: اسانس شاهدانه در تمامی غلظت‌های مورد استفاده موجب از بین رفتن معنی‌دار در پروتواسکولکس‌ها گردید که با افزایش غلظت رابطه مستقیم نشان داد (P<0.05). بالاترین غلظت از آلبندازول پس از 2 ساعت 13.24% از بین رفتن را موجب شد. در حالیکه این میزان در تیمار با شاهدانه µg/ml2 به 20.9% و در غلظت µg/ml10 به 26.08% درصد رسید.

نتیجه‌گیری: اسانس شاهدانه دارای اثر پروتواسکولکس کشی قابل قبولی در مقایسه با داروی آلبندازول است و می‌توان آن را به عنوان یک ماده پروتواسکولکس کش طبیعی پیشنهاد نمود.


مریم حسن نژاد رسکتی، بهرام میرزاییان، سید حمزه حسینی،
دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: درد و رنج سرطان، نگرانی از آینده و ترس از مرگ، سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان را دچار اختلال می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری تنظیم هیجانی و سلامت روان در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 30 بیمار زن مبتلا به سرطان پستان به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله تحت آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای قرار گرفتند. قبل، پس از اجرای درمان و دو ماه بعد از آن همه شرکت‌کنندگان با پرسشنامه گرتز و رومر 2004 و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) ارزیابی و مورد مقایسه قرار گرفتند.

یافته‌ها: نمره کلی تنظیم هیجان در پیش‌آزمون گروه مداخله از 4.16±113.52 به 3.96±104.67 کاهش یافت (P<0.05). همچنین در دوره پیگیری نیز در گروه مداخله )3.58±104.17( پایین باقی مانده بود؛ اما میانگین آن در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری نشان نداد. در مقیاس سلامت روان در گروه مداخله پس اجرای درمان نمره کلی سلامت روان از 4.21±46.81 به 3.39±33.18 کاهش یافت (P<0.05). این نمره در دوره پیگیری نیز در گروه مداخله )3.33±33.12( تعیین شد؛ اما در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌دار مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند باعث افزایش سلامت روانی و تنظیم بهتر هیجان در مبتلایان به سرطان پستان شود.


کاظم کاظم نژاد، سیدمسعود حسینی، احمد حیدری، ارازبردی قورچائی،
دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: کنترل درد پس از جراحی یکی از نگرانی‌های عمده پزشکان و بیماران است. یکی از روش‌های کاهش درد تزریق داروی بیحسی در محل برش جراحی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر موضعی داروهای کتامین و لیدوکایین بر کاهش درد پس از جراحی هرنی اینگوینال انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 60 بیمار کاندید جراحی هرنی اینگوینال با بیهوشی عمومی انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری شامل گروه کنترل (بدون داروی تزریقی)، گروه مداخله اول (تزریق زیر جلدی 0.5mg/kg کتامین در ناحیه بخیه محل جراحی) و گروه مداخله دوم (تزریق زیر جلدی 1mg/kg لیدوکایین در ناحیه بخیه محل جراحی) قرار گرفتند. سپس درد بعد از عمل در هر سه گروه با مقیاس بصری درد (VAS) مورد مقایسه قرار گرفت و علایم حیاتی ثبت گردید. بیماران با نمرات درد 3 و بیشتر، شیاف دیکلوفناک سدیم (100mg) و در صورت عدم پاسخ، پتیدین وریدی mg 30 (0.5mg/kg) دریافت نمودند. عوارضی مثل تهوع و استفراغ، گیجی، نیستاگموس و هالوسینیشن ثبت گردید.

یافته‌ها: کاهش درد در گروه مداخله اول و دوم در ساعات اول و دوم پس از عمل دیده شد که در مقایسه با گروه کنترل درد کمتری داشتند (P<0.05) ؛ اما بین دو گروه مداخله در ساعات اول و دوم پس از عمل جراحی تفاوتی دیده نشد.

نتیجه‌گیری:  به نظر می‌رسد می‌توان برای کاهش درد در محل برش جراحی به جای لیدوکایین از تزریق کتامین استفاده کرد که تقریباً مشابه لیدوکایین اثر دارد.


مسعود شایسته آذر، میثاق شفیع زاد، مانی محمودی، سیدحمزه حسینی، فاطمه محمدنژاد، سیده صفا کاظمی، مجتبی حاجی حسینی،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: حوادث رانندگی از شایع‌ترین علل ایجاد کننده اختلالات روانی مرتبط با تروما است. این مطالعه به منظور مقایسه علایم اختلال استرس پس از سانحه (Post-Traumatic Stress Disorder: PTSD) در بیماران دچار شکستگی دررفتگی ستون مهره‌ای کمری ناشی از سوانح جاده‌ای با افراد عادی انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 100 بیمار دچار شکستگی دررفتگی ستون مهره‌ای کمری ناشی از سوانح جاده‌ای که بعد از روز هفتم در بخش‌های ارتوپدی و ترومای مرکز آموزشی درمانی بیمارستان امام خمینی ساری بستری بودند؛ طی 6 ماه بعد از بستری انجام شد. داده‌های جمع‌آوری شده با 100 فرد فاقد آسیب با استفاده از پرسشنامه تاثیر رویداد تجدید نظر شده Weiss و Marmar  (Impact of Event Scale – Revised: IES-R) مقایسه گردید.

یافته‌ها: بین PTSD با سن، جنس، وضعیت تاهل و تحصیلات افراد دو گروه رابطه آماری معنی‌داری یافت نشد. در تمامی زیرمقیاس‌های مربوط به اثر رویداد یعنی شاخص‌های اجتناب، افکار مزاحم، و بیش برانگیختگی، میانگین نمره شرکت‌کنندگان در گروه مورد به‌طور معنی‌داری بالاتر از میانگین نمرات افراد در گروه شاهد بود (P<0.05). میانگین نمره کل مقیاس اثر رویداد نیز در گروه مورد به‌طور معنی‌داری بالاتر از میانگین مزبور در گروه شاهد بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان‌دهنده نقش مهم سوانح جاده‌ای در شکل‌گیری علایم PTSD است.


مایا بهمرام، فریده باباخانی، رحمان شیخ حسینی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: نواقص پاسچر ناشی از کم تحرکی بین دانش آموزان در حال افزایش است. عدم تمایل آنان نسبت به انجام فعالیت‌های سنتی، یافتن روش‌های مناسب برای افزایش فعالیت بدنی را ایجاب می‌کند. این مطالعه به منظور مقایسه اثر بازی‌های منتخب ایکس باکس کینکت با فعالیت‌های بدنی معمولی بر پاسچر استاتیک دانش‌آموزان کم‌تحرک انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی 26 دانش آموز کم تحرک مقطع چهارم و پنجم دبستان به صورت غیرتصادفی در دو گروه 13 نفری قرار گرفتند. طی دوره 6 هفته‌ای، یک گروه، 3 جلسه در هفته بازی‌های منتخب ایکس باکس کینکت را انجام داد و گروه دیگر مشغول فعالیت‌های ورزشی معمولی ساعات تربیت بدنی مدرسه شدند. بررسی زوایای مفاصل در پاسچر استاتیک با روش فتوگرامتری و نرم‌افزار کینوویا صورت گرفت.

یافته‌ها: در پاسچر استاتیک زاویه پوزیشن سر، توراسیک اروو، الاینمنت افقی کتف، الاینمنت افقی لگن و الایمنت بدن در گروه ایکس باکس کینکت در مقایسه با گروه کنترل با فعالیت‌های بدنی معمولی بهبود معنی‌داری حاصل شد (P<0.05). در لومبار اروو، لومبار آنگل، تیلت لگن، پوزیشن زانو، زاویه کوادریسپس و پرونیشن پا تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه یافت نشد.

نتیجه‌گیری: بازی‌های ایکس باکس کینکت روشی مناسب برای اصلاح انحرافات پاسچر در دانش آموزان کم‌تحرک است.


سارا مقدسی، مهرداد عنبریان، سید حسین حسینی مهر، مهردخت مزده،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یکی از شایع‌ترین بیماری‌های سیستم عصبی بوده و میزان ابتلا در زنان شایع‌تر است. اختلال در الگوی راه‌رفتن از شایع‌ترین اختلالات حرکتی در این بیماران است. این مطالعه به منظور مقایسه فعالیت عضلات منتخب اندام تحتانی و سطح حرکتی مرکز فشار پا حین پایان غیرارادی راه‌رفتن در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مورد – شاهدی روی 10 زن مبتلا به MS (براساس طبقه‌بندی EDSS) و 10 سالم همتاسازی شده از نظر قد، سن و وزن انجام شد. فعالیت الکترومایوگرافی عضلات راست رانی (RF)، پهن داخلی (VM)، پهن خارجی (VL)، دوسررانی (BF)، نیمه وتری (SM)، دوقلوی داخلی (GM)، درشت نئی قدامی (TA) و جابجایی مرکز فشار پا (COP) با سیستم اندازه‌گیری فشار کف پایی حین پایان غیرارادی راه‌رفتن ثبت شد. آزمودنی‌ها در پاسخ به یک سیگنال صوتی که برای توقف (مرحله انتهایی راه‌رفتن) در زمان ضربه پاشنه پا ارایه می‌شد؛ سعی می‌کردند به سرعت توقف کنند.

یافته‌ها: فعالیت عضله پهن خارجی گروه شاهد نسبت به گروه مورد به‌طور معنی‌داری بیشتر بود (P<0.05)؛ در حالی که در گروه مورد فعالیت عضله دوقلو داخلی به میزان قابل توجهی افزایش یافت (P<0.05). همچنین، سطح حرکتی مرکز فشار پاها در گروه مورد کاهش آماری معنی‌داری نسبت به گروه شاهد داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: افزایش فعالیت عضله دوقلو در گروه مبتلا به MS ممکن است ناشی از تلاش آنان برای آهسته کردن حرکت مرکز جرم به منظور پیشگیری از پیشروی استخوان درشت نی به سمت جلو و در نتیجه سعی در کنترل تعادل به عنوان یک استراتژی برای محدود کردن حرکات مرکز فشار پاها برای پیشگیری از سقوط باشد.


رویا عباسی نتاج عمرانی، دردی قوجق، رضا حاج حسینی، وحید حسینی،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال سومین سرطان شایع و یکی از دلایل اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در جهان است. یکی از مشکلات موجود در رابطه با این نوع سرطان عدم توانایی تشیخص زودرس آن است. این مطالعه به منظور تعیین همراهی تغییرات سطح سرمی فوکوزیل ترانسفراز -4 و گالکتین-3 در مراحل اولیه ابتلا به سرطان کولورکتال انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 40 فرد مبتلا به مراحل اولیه سرطان کولورکتال و 40 فرد سالم انجام شد. اندازه‌گیری سطح سرمی فوکوزیل ترانسفراز- 4 و گالکتین -3 به روش الایزا انجام شد.
یافته‌ها: میانگین سطح سرمی گالکتین-3 در بیماران (6.3±5.46  ng/ml) بیشتر از گروه کنترل (5.8±4.26  ng/ml) بود؛ اما تفاوت معنی‌داری دیده نشد. همچنین میانگین سطح سرمی آنزیم فوکوزیل ترانسفراز -4 در بیماران (1.9±1.01  ng/ml) بیشتر از گروه کنترل (0.64±0.5  ng/ml) بود؛ اما تفاوت معنی‌داری دیده نشد. در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال بین میزان سطح آنزیم فوکوزیل ترانسفراز با گلیکوپروتئین گالکتین-3 ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده شد (P=0.01, r=0.71).
نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری همزمان این دو شاخص در شناسایی بیماری سرطان کولورکتال در مراحل اولیه، به عنوان روش آزمایشگاهی غیرتهاجمی مفید خواهد بود.


صفحه 4 از 5     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.24 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)