[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73783017
h-index3317
i10-index21867
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
91 نتیجه برای حسینی

دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر جینا خیاط زاده، نرجس طاهریان، سید محمود حسینی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : مصرف کاربامازپین در طی بارداری می‌تواند باعث القاء تعدادی از ناهنجاری‌هایی جنینی گردد. از طرفی مطالعات اخیر حاکی از افزایش سطح هموسیستئین خون در اثر مصرف کاربامازپین است. این مطالعه به منظور ارزیابی سطح سرمی هموسیستئین موش‌های کوچک باردار در معرض داروی کاربامازپین و ارتباط احتمالی آن در ایجاد ناهنجاری‌های جنینی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش ماده نژاد BALB/c با وزن 25-30 gr و سن تقریبی دو ماه انجام شد. موش‌های باردار به دو گروه کنترل و دو گروه تجربی (10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند. گروه‌های کنترل معمول و حامل (منفی)، نرمال سالین و محلول 1% تویین 20 در نرمال سالین و گروه‌های تجربی І و ІІ داروی کاربامازپین را به میزان 30 و 60 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن را به صورت تزریق داخل صفاقی از روز ششم تا روز پانزدهم بارداری روزانه دریافت کردند. موش‌ها در روز 18 بارداری ابتدا با کلروفرم بیهوش و پس از خونگیری از قلب مادرها، جنین‌ها برای تعیین ناهنجاری خارج و بررسی شدند. هموسیستئین نمونه‌های سرم خون مادران توسط کیت به روش الایزا بررسی شدند. داده‌های با استفاده از نرم‌افزار SPSS-18 و آزمون‌های Chi-Square ، ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : سطح سرمی هموسیستئین موش‌های باردار گروه‌های تجربی یک (1.31±10.56 µmol/L) و تجربی دو (1.64±11.11 µmol/L) در مقایسه با گروه کنترل معمولی (1.33±5.99 µmol/L) و کنترل منفی (1.25±5.89 µmol/L) افزایش معنی‌داری داشت (P<0.006). میانگین وزن بدن و طول سری دمی جنین‌ها در گروه‌های تجربی نسبت به کنترل دارای کاهش معنی‌دار بودند (P<0.05) و ناهنجاری‌های خاصی از قبیل اختلال در اندام‌ها، ناهنجاری‌های صورت، اختلال در ستون مهره‌ها و ناهنجاری‌های شدید دیگری مشاهده شد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که افزایش هموسیستئین را می‌توان به عنوان یک عامل خطر احتمالی در ایجاد ناهنجاری‌های جنینی مرتبط با کاربامازپین مطرح کرد.
ویدا نثارحسینی، مهرداد تقی پور، رایکا شریفیان، امیر همتا، سعید فیضی،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری‌های عروق کرونری یکی از مهم‌ترین علل مرگ و میر در جهان و خصوصاً کشور ایران است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی عوامل خطر بیماری عروق کرونر در مراجعین به مرکز آنژیوگرافی بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری به عنوان مرکز قلب استان مازندران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2540 بیمار آنژیوگرافی شده با تنگی عروق کرونر بیش از 50 درصد (یک تا سه‌رگ) مراجعه کننده به بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری در سال‌های 88-1383 انجام شد. اطلاعات شامل ابتلا به دیابت، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، سابقه فامیلی بیماری‌های عروق کرونر، CRP و نتایج نوار قلب، تعداد و نام عروق مبتلا و شدت تنگی عروق برای هر بیمار ثبت شد. یافته‌ها : عوامل خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر به ترتیب شامل پرفشاری خون (40.8%)، هیپرلیپیدمی (40.5%)، دیابت (29.1%)، تغییرات غیرطبیعی نوار قلبی (23.8%)، مصرف سیگار (12.5%)، سابقه فامیلی ابتلا به بیماری عروق کرونری (10%) و CRP مثبت (4.3%) تعیین شد. تنگی بیش از 50 درصد در Left Anterior Descending Artery مردان و زنان به ترتیب 75.8% و 80.4% تعیین شد. تنگی در هر سه رگ در 48.3%، دو رگ در 48.3% و یک رگ در 26.5% از بیماران وجود داشت. بین ابتلا به دیابت و ابتلا شریان Left Anterior Descending Artery و Left Coronary Circumflex ارتباط آماری معنی‌داری یافت شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی، دیابت، تغییرات غیرطبیعی نوارقلب، مصرف سیگار و سابقه فامیلی از عوامل خطرساز بیماری‌های عروق کرونر در این منطقه بودند.
غلامرضا شاه حسینی، بابک برید فاتحی، علی یگانه،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : شکستگی‌های کلاویکل 4درصد از کل شکستگی‌های بدن را شامل می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین نتایج درمان جراحی شکستگی ثلث میانی کلاویکل به روش superior reconstruction plating انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 31 بیمار (26 مرد و 5 زن) مبتلا به شکستگی تازه یک سوم میانی کلاویکل با جابجایی شدید بیمارستان‌های حضرت رسول اکرم (ص)، شفا یحیائیان و فیروزگر تهران در سال‌های 91-1388 انجام شد. بیماران پس از عمل جراحی و ترخیص از بیمارستان تحت پیگیری‌های مستمر از نظر constant shoulder score و زمان جوش خوردن و عوارض شکستگی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها : بیشترین علت شکستگی (65 درصد) در اثر تصادف بود. میانگین constant shoulder score با مقدار عددی 87.61 با افزایش سن کاهش پیدا ‌کرد. عدم جوش خوردگی تنها در 3.2% از بیماران مؤنث مشاهده گردید. عفونت محل عمل در 6.5% از بیماران مشاهده شد که با آنتی‌بیوتیک خوراکی درمان شد. زمان جوش خوردگی و درد اطراف اسکاپولا با افزایش سن افزایش یافت. نتیجه‌گیری : در درمان شکستگی ثلث میانی کلاویکل، روش superior reconstruction plating به خاطر عوارض کم، constant shoulder score بالا و هزینه پایین درمانی ارجح است.
سیدمهران حسینی، علیرضا ملکی، حمیدرضا بذرافشان،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : نوروپاتی اتونوم قلب و عروقCardiac Autonomic Neuropathy: CAN) ) شایع‌ترین و مهم‌ترین نوع بالینی نوروپاتی اتونوم در دیابت است. از پیامدهای CAN می‌توان انفارکتوس بی‌علامت، نارسایی تنفس و افزایش خطر مرگ و میر را نام برد. این مطالعه به منظور غربالگری CAN در بیماران دیابتی غیروابسته به انسولین انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 70 بیمار (22 مرد و 48 زن) دیابتی غیروابسته به انسولین انجام شد. برای تشخیص نوروپاتی از آزمون‌های تعداد ضربان‌های قلب در شرایط پایه، تغییرات سرعت قلب، تفاوت در سرعت قلب و فشارخون به دنبال تغییر وضعیت و مقدار اصلاح شده فاصله QT استفاده شد. نتایج مجموع آزمایشات به صورت صفر یا طبیعی، 1 یا بینابینی و 2 یا بالاتر از آن به معنی غیرطبیعی یا مبتلا به CAN رتبه‌بندی شد. یافته‌ها : 10 نفر (14.3%) طبیعی، 35 نفر (50%) بینابینی و 25 نفر (35.7%) مبتلا به CAN بودند. بین شدت‌های مختلف نوروپاتی اتونوم قلبی از نظر مدت ابتلا به دیابت تفاوت معنی‌دار دیده شد (P<0.05). میزان تغییر فشارخون سیستولی بیشترین ارتباط را با شدت نوروپاتی اتونوم قلبی داشت (r=0.509) نتیجه‌گیری : در این مطالعه نوروپاتی اتونوم قلب و عروق نسبت به مطالعات مشابه بیشتر و سابقه بیش از 10 سال ابتلا به دیابت مهم‌ترین عامل خطر CAN تعیین شد.
آتوسا فردوسی، محمدحسن شاه حسینی، منصور بیات، سیدجمال هاشمی، محمد قهری،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : فوزاریوم سولانی به عنوان شایع‌ترین گونه فوزاریوم عامل فانگمی و فوزاریوزیس منتشره شناخته می‌شود که در میزبان دچار نقص سیستم ایمنی با میزان مرگ و میری در حدود 100 درصد همراه است. به علت مقاومت گونه‌های فوزاریوم در برابر داروهای ضدقارچی، شناسایی سریع و دقیق آنها برای کنترل تبعات عفونت امری ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین کاربرد روش تشخیصی PCR برای شناسایی دقیق و سریع فوزاریوم سولانی در سرم بیماران HIV مثبت انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی تست PCR بر اساس ژن هدف سیتوکروم b میتوکندریایی با محصول bp 330 اپتیمایز گردید. پس از بررسی حساسیت و ویژگی، آزمون با سوش استاندارد PTCC 5284 و ده سوش معتبر متعلق به دانشگاه تهران، روش PCR روی 45 نمونه سرم بیماران HIV مثبت انجام شد. یافته‌ها : در تست PCR اپتیمایز شده محصول bp 330 تکثیر گردید. حساسیت تست در حد یک نسخه از DNA فوزار یوم سولانی و اختصاصی بودن تست 100 است. از 45 نمونه سرم مورد بررسی 9 مورد (20 درصد) مثبت گردید. نتیجه‌گیری : تست PCR برای تشخیص بالینی مستقیم، سریع و اختصاصی فوزاریوم سولانی در سرم بیماران HIV مثبت قابلیت کاربردی دارد.
فیروزه درخشانپور، محمدعلی وکیلی، مهین نوملی، فاطمه حسینی،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع‌ترین اختلال عصبی تکاملی دوران کودکی است. در حدود 20 تا 50 درصد از این کودکان اختلالات خواب دارند که می‌تواند منجر به تغییرات رفتاری و شناختی شود. این مطالعه به منظور تعیین مشکلات خواب کودکان مبتلا به ADHD در شهر گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی 52 کودک مبتلا به ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روانپزشکی مراکز آموزشی - درمانی 5 آذر و طالقانی و 52 کودک دبستانی غیرمبتلا به ADHD در گرگان طی سال 1392 انجام گردید. از پرسشنامه DSM-IV برای رد تشخیص ADHD در گروه شاهد استفاده شد. برای کودکان پرسشنامه‌های عوامل دموگرافیک و رفتارهای خواب کودک (CSHQ) تکمیل گردید. یافته‌ها : اختلالات خواب در 45 نفر (86.5%) از گروه مورد و 36 نفر (69.2%) از گروه شاهد مشاهده شد (P<0.05). میانگین نمره کلی اختلالات خواب در گروه‌های مورد و شاهد به ترتیب 6.61±48.25 و 6.23±45.87 برآورد گردید (P<0.05). میانگین نمرات مقاومت در به خواب رفتن، عادات اضطرابی خواب و بیدار شدن شبانه گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : مشکلات خواب کودکان مبتلا به ADHD از فراوانی بالاتری در مقایسه با کودکان غیرمبتلا به ADHD برخوردار است.
سیدابراهیم حسینی، آذر جهاندیده، داود مهربانی،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : زنجبیل یک طعم‌دهنده مواد غذایی و یکی از گیاهان دارویی است که در درمان بسیاری از بیماری‌ها از جمله اختلالات باروری و ناتوانایی‌های جنسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. با توجه به آن که برخی از این اختلالات مربوط به زمان‌های جنینی و شیرخوارگی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف زنجبیل طی دوران جنینی و شیرخوارگی بر هورمون‌های تستوسترون، محرک فولیکول (FSH)، لوتئینی کننده (LH) و سلول‌های دودمانی جنسی زاده‌های نر بالغ موش صحرایی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 72 سر موش ماده بالغ به 9 گروه تقسیم شدند. گروه‌ها شامل کنترل، شم (دریافت کننده 0.5ml آب مقطر روزانه) در دو دوره پره‌ناتال و نئوناتال، شش گروه دریافت کننده عصاره الکی زنجبیل (خوراکی) با دوزهای 50 ، 100 و 200 mg/kg/bw در دو دوره پره‌ناتال و نئوناتال بودند. در پایان دوره شیرخوارگی، زاده‌های نر گروه‌های مختلف جدا و در زمان بلوغ از هر گروه به طور تصادفی 8 سر موش انتخاب شدند. پس از خون‌گیری از نمونه‌ها، میزان هورمون‌های جنسی سنجیده شد. همچنین با جداسازی بیضه‌ها تعداد سلول‌های لایدیگ، سرتولی، اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید شمارش گردید. یافته‌ها : زنجبیل در میزان هورمون‌ تستوسترون در تمام گروه‌های تجربی باعث افزایش آماری معنی‌‌دار (P<0.05) و در میزان FSH و LH گروه‌های دریافت کننده دوزهای 100 و 200 mg/kg/bw کاهش آماری معنی‌دار (P<0.05) و در تعداد سلول‌های لایدیگ و اسپرماتوگونی گروه‌های دریافت کننده دوز 200 mg/kg/bw و سرتولی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید گروه‌های دریافت کننده دوزهای 100 و 200 mg/kg/bw افزایش آماری معنی‌داری (P<0.05) مشاهده شد. نتیجه‌گیری : مصرف عصاره الکلی زنجبیل در دوره‌های پره‌ناتال و نئوناتال افزایش تستوسترون و سلول‌های دودمانی جنسی می‌گردد.
مهدی احمدی، کیوان تدین، نادر مصوری، علی‌اصغر فرازی، محمد ارجمندزادگان، روح اله کشاورز، رضا بنی‌هاشمی، محمد سخاوتی، داریوش حامدی، مریم ارم آبادی، منصوره جباری اصل، رایناک قادری، سیدداوود حسینی، شجاعت دشتی‌پور،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : روش MIRU-VNTR به یکی از فراگیرترین روش‌های استاندارد شده ژنوتایپینگ مایکوباکتریوم توبرکلوزیس کمپلکس تبدیل شده است. این مطالعه به منظور تعیین ساختار ژنتیکی مایکوباکتریوم توبرکلوزیس به روش MIRU-VNTR و نیز تعیین نقش اعضای دیگر مایکوباکتریوم توبرکلوزیس کمپلکس در ایجاد بیماری سل انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 53 جدایه حاصل از کشت باکتریایی نمونه‌های خلط و لاواژ معدی بیماران مشکوک به بیماری سل انجام شد. به منظور تعیین هویت جدایه‌ها در ابتدا از آزمون‌های 16S rRNA و Rv Typing و در مرحله بعد از آزمون RD typing استفاده شد. سپس با به‌کارگیری 12 لوکوس شناخته شده MIRU-VNTR typing ژنوتایپ جدایه‌ها مشخص گردید. یافته‌ها : در مجموع 44 تیپ ژنتیکی مورد شناسایی قرار گرفت. به‌طوری که 13 جدایه در 4 تیپ ژنتیکی به‌صورت مشترک یک ژنوتیپ را از خود نشان دادند و 40 تیپ ژنتیکی هر کدام فقط توسط یک جدایه نمایش داده شدند. در مقایسه میان لوکوس‌های 12 گانه MIRU-VNTR از نظر قدرت تفریق مشخص گردید MIRU-26 با 7 آلل قدرتمندترین توان افتراق میان جدایه‌ها را از خود نشان داده است. به طوری که Simpson’s diversity index در این لوکوس عدد 0.767 بود. به‌جز یک جدایه با هویت مایکوباکتریوم بوویس، 52 جدایه دیگر مایکوباکتریوم توبرکلوزیس بودند. هیچ‌یک از نمونه‌ها به سایر اعضای مایکوباکتریوم توبرکلوزیس کمپلکس آلوده نبودند. همچنین آلودگی همزمان نمونه‌ها به بیش از دو سویه مشاهده نشد. نتیجه‌گیری : اگرچه 42 تیپ ژنتیکی MIRU-VNTR در میان 53 جدایه تحت مطالعه شناسایی شد؛ اما دستکم در 19 مورد تفاوت میان این تیپ‌ها، فقط در مورد یک لوکوس از 12 لوکوس به‌کاررفته مشاهده گردید. بدین ترتیب در مجموع جمعیت ژنتیکی نسبتاً همگنی از جدایه‌ها مشاهده گردید. اگرچه شناسایی 13 جدایه اپیدمیک در قالب 4 تیپ ژنتیکی می‌تواند به عنوان نشانه انتقال بیماری در میان مبتلایان باشد؛ اما در مجموع انتقال بیماری در بیماران تحت بررسی چندان گسترده به‌نظر نمی‌رسد.
هادی صفری، شاهرخ مکوند حسینی، حسین میلادی گرجی،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : مواجهه با محرک‌های استرس‌آور موجب ایجاد گستره متنوعی از پاسخ‌های سازگارانه و تغییراتی در اثرات دارویی اوپیوییدها می‌شود. مسیرهای عصبی مشترکی توسط مرفین و استرس فعال می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر استرس بی‌حرکتی مزمن و استرس حاد غرقه‌سازی در آب بر شدت نشانگان ترک مرفین به‌دنبال تزریق نالوکسان در موش‌های وابسته به مرفین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به‌طور تصادفی به چهار گروه هشت‌تایی تقسیم شدند. گروه‌ها شامل بدون استرس مزمن بی‌حرکتی وابسته به مرفین (گروه اول، کنترل)، وابسته به مرفین با استرس مزمن بی‌حرکتی روزانه (گروه دوم)، وابسته به مرفین با استرس حاد غرقه‌سازی در آب (گروه سوم) و وابسته به مرفین با استرس مزمن بی‌حرکتی روزانه به همراه استرس حاد غرقه‌سازی در آب (گروه چهارم) بودند. حیوانات در یک دوره 10 روزه (دو بار در روز به فاصله 12 ساعت به میزان 10 mg/kg) همزمان با یا بدون استرس بی‌حرکتی روزانه (یک ساعت در روز) وابسته به مرفین شدند. نشانه‌های قطع مرفین در روز 11 دو ساعت بعد از آخرین تزریق مرفین به‌دنبال تزریق داخل صفاقی نالوکسان (2 mg/kg) مورد ارزیابی قرار گرفت. استرس غرقه‌سازی در آب در گروه‌های سوم و چهارم قبل از تزریق نالوکسان انجام شد. یافته‌ها : نشانه‌های کلی قطع مرفین در گروه استرس بی‌حرکتی مزمن و گروه استرس بی‌حرکتی مزمن + استرس حاد غرقه‌سازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‌داری پایین‌تر بود (P<0.05). نشانه‌های درجه‌بندی شده شامل تعداد انقباضات شکمی و پرش در گروه‌های استرس بی‌حرکتی مزمن و استرس بی‌حرکتی مزمن + استرس حاد غرقه‌سازی در آب در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). نشانه‌های چک شده شامل لیسیدن آلت تناسلی به میزان 25 درصد در گروه استرس بی‌حرکتی در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : استرس بی‌حرکتی مزمن با یا بدون استرس حاد غرقه‌سازی در آب شدت نشانه‌های وابستگی در مرفین را کاهش می‌دهد. بنابراین استرس بی‌حرکتی می‌تواند به عنوان یک روش در بهبود برخی نشانه‌های رفتاری به‌دنبال قطع مرفین به کار گرفته شود.
پانته‌آ اسفندیاری، جعفر امانی، عباسعلی ایمانی فولادی، محمدمهدی فرقانی، سیدعلی میرحسینی،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک (ETEC) شایع‌ترین عامل اسهال باکتریایی در سراسر دنیا است. باکتری ETEC در سطح سلول‌های اپی‌تلیالی روده کوچک کلنیزه شده و بعد انتروتوکسین مقاوم به حرارت (ST) و یا حساس به حرارت (LT) را ترشح می‌کند که با ورود به سلول‌ها باعث خروج آب و الکترولیت از سلول‌های اپی‌تلیالی روده شده و نهایتاً موجب اسهال می‌گردد. این مطالعه به منظور تشخیص توکسین LT باکتری اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک با استفاده از تکنیک PCR-ELISA انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی با استفاده از آغازگرهای اختصاصی و با کمک روش PCR-ELISA تشخیص توکسین LT باکتری ETEC انجام شد. در این روش محصولات نشاندار شده توسط دیگوکسیژنین، به کف ظرف‌های دارای استرپتواویدین منتقل و به کمک آنتی‌بادی ضد دیگوکسی ژنین کونژوگه شناسایی شدند. همچنین از کاوشگر داخلی نشاندار با بیوتین برای تایید محصولات PCR استفاده گردید. یافته‌ها : توکسین LT با کمک روش PCR-ELISA شناسایی شد و میزان حساسیت آن 1.9 نانوگرم بود. همچنین این روش هیچگونه واکنش متقاطع با باکتری‌هایی از این خانواده نداشت. نتیجه‌گیری : روش PCR-ELISA 100 برابر حساس‌تر از روش PCR معمولی بوده و به‌دلیل عدم نیاز به ژل آگارز و دستگاه الکتروفورز می‌تواند جایگزین مناسبی برای روش‌های قدیمی باشد.
فائزه داوودی اصل، محمدحسن شاه حسینی، فاطمه کشاورز،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : باکتری مایکوپلاسما پنومونیه یکی از عوامل بسیار مهم در پیدایش عفونت‌های تنفسی است. روش‌های تشخیص سرولوژیکی و مولکولی هر کدام دارای محدودیت‌هایی هستند؛ به همین دلیل امکان استفاده از آنها در همه مراکز تشخیصی وجود ندارد. این مطالعه به منظور تشخیص سریع مایکوپلاسما پنومونیه با کمک پرایمرهای اختصاصی طراحی شده ویژه ناحیه P1 adhesin به روش تکثیر هم‌دما به واسطه حلقه انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی 92 نمونه بالینی از بیماران با پنومونی آتیپیک جمع‌آوری گردید. DNA نمونه‌ها با جوشاندن استخراج شد. 6 جفت پرایمر ویژه برای تکنیک LAMP به‌وسیله نرم‌افزار Primer Explorer ver 4 طراحی گردید. محصول LAMP به‌وسیله اضافه کردن سایبرگرین تشخیص داده شد. آزمون‌های حد تشخیص و ویژگی روی تست LAMP بهینه شده انجام شد؛ سپس آزمون بهینه شده بر روی نمونه‌ها انجام گردید. یافته‌ها : تست LAMP با استفاده از قطعه بزرگ آنزیم BST در 66 درجه سانتی‌گراد و زمان یک ساعت بهینه گردید. حد تشخیص آزمون در حد 1 CFU به‌دست آمد و با هیچیک از DNA عوامل مورد آزمون در ویژگی، تکثیری مشاهده نشد. از 92 نمونه بالینی جمع‌آوری شده توسط تکنیک LAMP 73 مورد (80درصد) مثبت و 19 مورد (20درصد) منفی تشخیص داده شدند. نتیجه‌گیری : تکنیک تکثیر هم‌دما به واسطه لوپ روشی ساده، مناسب و در دسترس برای شناسایی مایکوپلاسما پنومونیه است.
سکینه شاهی، سهیلا ابراهیمی وسطی کلایی، جواد حامی، مهران حسینی، نسیم لطفی، محمد افشار،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری پارکینسون دومین اختلال نوروپاتولوژیک شایع است که در نتیجه دژنراسیون نورون‌های دوپامینرژیک بخش متراکم ماده سیاه مغز به‌وجود می‌آید. 1-methyl-1,2,3,6-tetrahydropiridine یک ماده نوروتوکسین است که از آن برای ایجاد مدل حیوانی پارکینسون به‌طور گسترده استفاده می‌شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر تزریق داخل صفاقی و داخل بینی سم عصبی MPTP بر تراکم نورون‌های تیره بخش متراکم ناحیه ماده سیاه مغز در موش‌های آزمایشگاهی به منظور ایجاد مدل حیوانی پارکینسون انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 90 سر موش نر بالغ نژاد BALB/c به‌صورت تصادفی و مساوی در چهار گروه تجربی، چهار گروه کنترل - شم و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه‌های تجربی سم عصبی MPTP را دریافت نمودند و شامل گروه 1 (تزریقIP با دوز 20 میلی گرم بر کیلوگرم هر2 ساعت در 4 نوبت)، گروه 2 (تزریقIP با دوز 30 میلی گرم بر کیلوگرم در 5 روز)، گروه 3 (تزریق داخل بینی با یک دوز به میزان یک میلی گرم) و گروه 4 (تزریق داخل بینی با یک دوز به میزان 2 میلی گرم) بودند. پس از طی زمان 20روز، مغز حیوانات خارج و پس از رنگ‌آمیزی با تولوئیدین بلو تراکم عددی نورون‌های تیره در ماده سیاه محاسبه گردید. یافته‌ها : تراکم عددی نورون‌های تیره بخش متراکم ماده سیاه مغز گروه‌های دریافت کننده نوروتوکسین به روش داخل بینی، به‌صورت غیروابسته به دوز در مقایسه با گروه‌های داخل صفاقی افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : تزریق داخل بینی روش بهتری برای ایجاد آسیب نورونی در بخش متراکم ماده سیاه مغز موش‌های آزمایشگاهی در مدل حیوانی پارکینسون است.
محمد حسن پور فرد، قدرت الله ناصح، نسیم لطفی، مهران حسینی،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت یک بیماری متابولیک است که سبب اختلال در متابولیسم کربوهیدرات و لیپیدها می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی ریشه گیاه شلغم روی گلوکز سرم و لیپیدهای خون موش‌های صحرایی دیابتی شده با آلوکسان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به‌طور تصادفی به 5 گروه 8 تایی شامل چهار گروه دیابتی (کنترل دیابتی، مت‌فورمین 50 mg/kg/bw، عصاره آبی ریشه گیاه شلغم 200 mg/kg و عصاره آبی ریشه گیاه شلغم 400 mg/kg) و یک گروه کنترل سالم تقسیم شدند. دیابت شدید به وسیله تزریق آلوکسان با دوز 150 mg/kg/bw القا گردید. دوهفته پس از تزریق موش‌های با گلوکز سرم ناشتای بیش از 350 mg/dl وارد مطالعه شدند. تمام تیمارها به‌صورت روزانه با روش گاواژ با حجم یکسان و به‌مدت 28 روز متوالی انجام گردید. تمام تیمارهای روزانه به روش گاواژ در حجم یکسان انجام شد. گروه‌های کنترل نیز روزانه مورد گاواژ با نرمال سالین قرار گرفتند. گلوکز سرم ناشتای موش‌ها در روزهای نخست، چهاردهم و بیست و نهم ارزیابی شد. در روز 29 ام از همه حیوانات خونگیری قلبی انجام شد و غلظت‌های پلاسمایی گلوکز سرم، کلسترول تام، تری‌گلیسیرید، LDL کلسترول و HDL کلسترول و همچنین آنزیم‌های کبدی آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST) با استفاده از کیت‌های استاندارد و دستگاه اتوآنالایزر مورد سنجش قرار گرفت. یافته‌ها : در موش‌های دیابتی میانگین سطح گلوکز سرم (حدود 4.5 برابر)، کلسترول تام، تری‌گلیسیرید، AST، ALT (هر کدام تقریباً 2.5 برابر) و LDL کلسترول (حدود 2 برابر) در مقایسه با گروه کنترل سالم افزایش یافت (P<0.05). عصاره آبی ریشه گیاه شلغم در هیچ‌کدام از دوزها اثرات کاهنده گلوکز سرم را نشان نداد؛ اما توانست در هر دو دوز افزایش کلسترول، تری‌گلیسیرید، LDL کلسترول و ALT را به‌طور معنی‌داری مهار کند (P<0.05). در حالی که نتوانست از افزایش AST در موش‌های دیابتی جلوگیری نماید. نتیجه‌گیری : مصرف عصاره آبی ریشه گیاه شلغم در هر دو دوز 200, 400 mg/kg/bw در موش‌های دیابتی سبب کاهش سطوح کلسترول تام، تری‌گلیسیرید، LDL کلسترول و ALT گردید؛ ولی این عصاره اثری بر گلوکز سرم و AST آنها نداشت.
احسان میر، سیدرضا عطارزاده حسینی، کیوان حجازی، مجتبی میرسعیدی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : آدیپونکتین از آدیپوسایتوکاین‌هایی است که از بافت چربی ترشح می‌شود و در پاتوژنز چاقی و اختلالات همراه آن به ویژه در افراد سالمند که با خطر بیماری‌های قلبی - عروقی مواجه هستند؛ بسیار موثر است. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرینات استقامتی و مقاومتی روی سطح سرمی آدیپونکتین، شاخص مقاومت به انسولین و ترکیب بدن مردان سالمند غیرفعال انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 24 مرد سالمند غیرفعال در دو گروه 12 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. برنامه تمرین ترکیبی شامل تمرینات استقامتی (با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره) و تمرینات مقاومتی (با شدت70 درصد یک تکرار بیشینه) بود. تمرینات به مدت هشت هفته، هر هفته طی سه جلسه یک ساعته انجام شد. یافته‌ها : هشت هفته تمرین ترکیبی باعث افزایش سطح سرمی آدیپونکتین گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل شد (P<0.05). همچنین سطح سرمی انسولین و گلوکز، شاخص مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به‌طور معنی‌داری کاهش یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : هشت هفته تمرین ترکیبی سبب افزایش سطح سرمی آدیپونکتین و کاهش مقاومت به انسولین در مردان سالمند گردید.


حسینعلی نیک بخت، نیره امینی ثانی، سیدرضا حسینی، محمد اصغری جعفرآبادی، خدیجه آهویی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان کولورکتال به‌طور قابل توجهی باعث ایجاد مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی است. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اضطراب و افسردگی و عوامل تعیین کننده آن در مبتلایان به سرطان کولورکتال انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی، 120 نفر (75 مرد و 45 زن) از مبتلایان به سرطان کولورکتال شناسایی شده در نظام ثبت سرطان بین سال‌های 1391-1386 در بابل بررسی شدند. برای دستیابی به اطلاعات این مطالعه پرسشنامه‌ای حاوی مشخصات دموگرافیک و بیماری به‌همراه پرسشنامه HADS برای سنجش اضطراب و افسردگی در سال 1392 به صورت مصاحبه حضوری با بیماران در منازلشان تکمیل گردید. یافته‌ها : میزان افسردگی و اضطراب در بیماران به ترتیب 23.4% و 30.8% تعیین شد. جنسیت زن، ساکن روستا بودن و داشتن بیماری همراه با ابتلا به افسردگی مرتبط بود و در این میان مکان زندگی به‌عنوان پیش‌بینی کننده مستقل شناسایی شد. شیوع افسردگی در ساکنین شهرها نسبت به ساکنین روستاها 79درصد کمتر بود (CI 95%: 0.06-0.67, OR= 0.21, P=0.009). همچنین جنسیت زن، ساکن روستا بودن، شاغل نبودن، داشتن بیماری‌های همراه، درآمد پایین و نداشتن تحصیلات با اضطراب مرتبط بود که در این میان فقط تحصیلات به‌عنوان پیش‌بینی کننده مستقل شناسایی شد (CI 95%: 1.32-13.81, OR= 4.27, P=0.015). نتیجه‌گیری : شیوع اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال نسبتاً بالاست. بنابراین مداخلات در جهت افزایش آگاهی‌های لازم، توجه بیشتر به زنان و روستاییان و کنترل بیماری‌های دیگر توصیه می‌گردد.


سیدمحسن حسینی نژاد، بارانک صفاییان، سیداحمد حسینی،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده

شیرخوار پسر 20 ماهه هایپوتونی با سابقه تولد پره‌ترم در 32 هفتگی، تشنج ژنرالیزه ثانویه در نوزادی و شیر خوارگی، مورد هایپوتیروییدی (TSH=14, T4=2) و با تاخیر در تکامل حرکتی و کلامی، آتاکسی خفیف و نارسایی کلیه (chronic kidney disease: CKD) به درمانگاه تخصصی مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان در سال 1393 مراجعه نمود. در معاینات بیشتر، بیمار از نظر چشمی Fix and Follow نداشت و چشم چپ دچار مالفورماسیون مادرزادی در سر عصب بینایی همراه با آتروفی عصب بود؛ اما به نظر می‌رسید چشم راست پروگنوز بینایی دارد و فقط مسیر عصب کمی رنگ پریده است. از نظر کلیوی هم در سونوگرافی به عمل آمده افزایش اکوی جنرال که مطرح کننده اختلالات پارانشیمی و یا مادرزادی کلیه است؛ مشاهده گردید و انجام دیالیز توصیه شد که به دلیل عدم رضایت خانواده بیمار انجام نپذیرفت. از مغز شیرخوار تصویر ام آر آی (magnetic resonance imaging: MRI) در برش آگزیال با دستگاه ام آر آی 1.5 تسلا به‌عمل آمد. نشانه دندان مولار (molar tooth sign: MTS) در تصویربرداری مغز مشاهده شد.

تشخیص چیست؟


زینب باقری، سیداحمد حسینی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده

انسفالوپاتی حاد نکروزان یک بیماری نادر است که با عفونت تنفسی یا معده‌ای - روده‌ای با تب بالا به همراه اختلال سریع در هوشیاری و تشنج مشخص می‌شود. در این مقاله یک دختر 6 ماهه از قومیت ترکمن با تشخیص انسفالوپاتی حاد نکروزان دوران کودکی به دنبال یک پروسه عفونی معرفی می‌گردد. بیمار بدون هیچ‌گونه سابقه بیماری و بستری قبلی با واکسیناسیون کامل طبق برنامه روتین واکسیناسیون ایران به دنبال تب دچار تشنج تونیک کلونیک ژنرالیزه به مدت 5 الی 10 دقیقه و کاهش سطح هوشیاری شد و از گنبد به مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان در سال 1393 ارجاع گردید. در بدو مراجعه تعداد ضربان قلب 110 بار در دقیقه، تعداد تنفس 30 بار در دقیقه، GCS 8 الی 9، فشارخون سیستولیک 90 میلی متر جیوه و فشارخون دیاستولیک 80 میلی متر جیوه بود. در شرح حال بیمار، سابقه تروما، مسمومیت غذایی، مسمومیت احتمالی دارویی و سابقه بستری قبلی وجود نداشت و علایم کاهش هوشیاری به دنبال تشنج شروع شده و پیشرفت نموده بود. بیوشیمی سرم بیانگر الکترولیت‌های طبیعی بود. ولی در بررسی‌های تکمیلی AST به میزان 98 U/L، ALT به میزان 58 U/L و آمونیاک به میزان 215 میکروگرم بر دسی لیتر افزایش مختصری داشت. در نمونه CSF سطح پروتئین به 330 U/L افزایش یافته بود؛ بدون این که شواهدی از پلئوسیتوز یا وجود خون و افت گلوکز سرم دیده شود. در سی‌تی اسکن بدون کنتراست شواهد هیپودانسیته قرینه در تالاموس و هسته‌های caudate دو طرف مشهود بود. بطن‌ها طبیعی و شواهدی از خونریزی و اثر فشاری دیده نشد. در MRI مغزی سیگنال غیرطبیعی دوطرفه و قرینه در تالاموس رویت گردید. کشت نمونه‌های خون، CSF و ادرار از نظر عفونت معمول باکتریال منفی بود. بیماری انسفالوپاتی حاد نکروزان تشخیص داده شد و درمان دارویی با استفاده از متیل‌پردنیزولون با دوز 20 میلی گرم روزانه به مدت 5 روز انجام گردید. در سیر بستری سطح هوشیاری بیمار به تدریج افزایش یافت و تب قطع گردید. تشنج تکرار نشد؛ ولی از نظر حرکات اندام‌ها و تکلم و ارتباط برای بیمار مشکلاتی باقی ماند.


رضا رحمتی، شهریار سمنانی، غلامرضا وقاری، سیدمهران حسینی، ابراهیم حسام،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : عصاره هیدروالکلی نعناع برای کاهش اختلالات گوارشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی نعناع بر پاسخ‌های حرکتی کولون به دنبال مواجهه با استرس بی‌حرکتی در موش آزمایشگاهی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش آزمایشگاهی نژاد آلبینو در سه گروه ده‌تایی کنترل، استرس بی‌حرکتی (گروه تجربی اول) و استرس بی‌حرکتی + تزریق داخل صفاقی عصاره هیدروالکلی نعناع به میزان mg/kg 27 (گروه تجربی دوم) قرار گرفتند. گروه‌های تجربی اول و دوم به مدت 4 ساعت در روز برای سه روز متوالی تحت استرس بی‌حرکتی قرار گرفتند. در آزمایشات برون‌تنی (in vitro) قطعاتی از کولون در حمام عضو (حاوی کربس) قرار گرفت و به ترانسدیوسر ثبت فشار ایزومتریک متصل گردید. پس از نیم ساعت تثبیت بافت، انقباضات ایجاد شده در بافت‌های جدا شده از حیوانات مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. وزن مدفوع به صورت شاخص حرکات روده در شرایط درون‌تنی (in vivo) و تغییرات فشار داخل روده در شرایط برون تنی مقایسه گردید.

یافته‌ها : در محیط درون‌تنی، میانگین و انحراف معیار وزن مدفوع بعد از سه مرحله استرس بی‌حرکتی در گروه‌های کنترل، تجربی اول و دوم به‌ترتیب 0.71±1.36 ، 0.64±1.06 و 0.39±0.47 گرم تعیین شد و اختلاف بین گروه تجربی دوم در مقایسه با گروه‌های کنترل و تجربی اول از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). در محیط برون‌تنی، میانگین و انحراف معیار فشار داخل روده برای گروه‌های کنترل، تجربی اول و دوم به‌ترتیب 1.15±4.47 ، 1.25±3.48 و 0.37±0.77 میلی‌متر جیوه تعیین شد و اختلاف بین گروه تجربی دوم در مقایسه با گروه‌های کنترل و تجربی اول از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری : عصاره نعناع سبب کاهش پاسخ حرکتی کولون بعد از استرس مزمن در شرایط درون‌تنی و برون‌تنی می‌گردد.


زهرا ضیاء، سیدابراهیم حسینی،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : استفاده روزافزون از تلفن همراه به حدی است که بسیاری از افراد از زمان جنینی تا پایان عمر در معرض تشعشعات آن قرار می‌گیرند. این مطالعه به منظور تعیین اثر امواج تلفن همراه در دوران بارداری موش‌های صحرایی بر سطح سرمی تستوسترون، FSH، LH و سلول‌های دودمانی جنسی زاده‌های 60 روزه نر انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی ماده باردار به 3 گروه 8 تایی کنترل، شم و تجربی تقسیم شدند. گروه کنترل تحت هیچ موجی قرار نگرفت. گروه تجربی از ابتدای بارداری به مدت 14 روز و روزانه به میزان 4 ساعت در معرض امواج تلفن همراه قرار گرفت. گروه شم همین مدت در مجاورت تلفن همراه روشن بدون مکالمه قرار گرفت. پس از زایمان و بعد از بلوغ به‌طور تصادفی 10 سر از زاده‌های نر گروه‌های مختلف جدا و پس از خونگیری، میزان هورمون‌های جنسی مورد سنجش قرار گرفت. پس از بیهوشی و برداشتن بیضه وزن و اندازه آن تعیین گردید و با استفاده از روش هیستولوژیک شمارش سلول‌های لایدیگ، سرتولی، اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید انجام شد.

یافته‌ها : وزن و حجم بیضه‌ها، حجم لوله‌های اسپرم‌ساز، حجم بافت‌های بینابینی لوله‌های اسپرم‌ساز، تعداد اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت‌ها، اسپرماتیدها و سروتولی در گروه تجربی در مقایسه با گروه‌های کنترل و شم کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). کاهش سلول‌های لایدیگ، میزان FSH، تستوسترون و افزایش LH در گروه تجربی در مقایسه با گروه‌های کنترل و شم از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری : امواج تلفن همراه در دوران بارداری باعث کاهش سلول‌های دودمانی اسپرم در زاده‌های نر بالغ می‌گردد؛ اما اثری بر هورمون‌های تستوسترون، FSH و LH ندارد.


عبداله عباسی، سمیه آزادفر، غلامرضا روشندل، سیدمحمد حسینی، رقیه گلشا، بهناز خدابخشی، خدیجه امجدی، نغیمه حاجی مرادلو،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : تداخل دارویی یکی از مشکلات ناشی از تجویز غیرمنطقی دارو است و این امر سبب تغییر اثر درمانی و یا سمیت یک دارو به واسطه حضور دارو یا عوامل دیگر می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی تداخلات دارویی نسخ پزشکان طرف قرارداد با بیمه سلامت استان گلستان طی شش ماه اول سال 1391 انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 1100000 نسخ پزشکان طرف قرارداد با اداره کل بیمه سلامت استان گلستان از نظر تداخل دارویی طی شش‌ماه اول سال 1391 ارزیابی شد.

یافته‌ها : میزان فراوانی تداخلات دارویی 7262 مورد (0.66%) تعیین شد. میزان تداخل دارویی از نوع شدید، متوسط و خفیف به ترتیب در 35.5% ، 63.1% و 1.4% یافت شد. بیشترین تداخل دارویی شدید مربوط به داروهای Atorvastatin و Gemfibrozil با 13.67% بود. بیشترین تداخل دارویی متوسط مربوط به داروهای Ceftriaxone و Gentamicin با 9.05% بود. بیشترین تداخل دارویی خفیف مربوط به داروهای Lithium Carbonate و Haloperidol با 2.56% بود.

نتیجه‌گیری : با توجه به وجود تداخلات متوسط و شدید در نسخ پزشکان در استان گلستان، لزوم برنامه‌ریزی همه‌جانبه توسط دست‌اندرکاران برای ارتقاء آگاهی و نظارت موثر در جهت کاهش تداخلات دارویی ضروری است.



صفحه 3 از 5     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.25 seconds with 43 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)