|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
5 نتیجه برای هاتف
محسن سعیدی، دکتر حسن برادران، دکتر محمدرضا هاتف، دوره 1، شماره 1 - ( بهار 1378 )
چکیده
آنتی بادی های ضد سیتوپلاسم نوتروفیل (ANCA)، علیه اجزای لیزوزومی و گرانول های اولیه سلول های میلوئیدی (نوتروفیل ها و مونوسیت ها)، در بعضی بیماری های روماتیسمی و نیز در بیماری وگنر بوجود می آید. این آنتی بادی ها، علاوه برآنکه ممکن است در بروز ضایعات عروقی دخالت داشته باشند، ارزش تشخیصی نیز دارند، بطوری که حساسیت و اختصاصی بودن سنجش (ANCA) در بیماری وگنر، در حدود 95-90% است. بنابراین با احتمال اینکه در بیماری های SLE و RA و WG نیز این آزمایش از حساسیت و ویژگی بالایی برخوردار می باشد، بر روی سرم 65 نفر از بیماران مبتلا به RA و 42 نفر از بیماران مبتلا به SLE، بررسی هایی صورت گرفت. با استفاده از روش ایمونوفلورسانس غیر مستقیم، دو الگوی رنگ پذیری مشاهده شد: (C-ANCA) یا نوع سیتوپلاسمی که در 88% موارد آنتی بادی از نوع Anti-PR3 می باشد و (P-ANCA) یا حاشیه هسته ای که شامل آنتی بادی های ضد میلوپراکسیداز (MPO)، لاکتوفرین (LF)، و کاتپسین G یا (CG) و الاستاز (HLE) و لیزوزیم (LZ) هستند. بعلاوه حساسیت (Sensitivity) آن برای بیماران (SLE) در رقت 1/128، برابر 8% و ویژگی (Specificity) برابر 85.1% و برای بیماران RA در رقت 1/16 دارای حساسیت 32.2% و ویژگی 87.5% می باشد.
محسن سعیدی، مرحوم دکتر حسن برادران، دکتر محمدرضا هاتف، دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده
پادتن های ضد سیتوپلاسم نوتروفیل (ANCA) رده ای از پادتن ها یا خود پادتن(نو آنتی بادی) ها هستند که معمولا در شرایطی که تخریب نوتروفیل ها در بدن ایجاد می شود، به وجود آمده، منجر به آسیب عروقی می شوند و بروزشان در بعضی از بیماری های روماتیسمی مثل آرتریت روماتوئید (R.A)، لوپوس (SLE) و بیماری های وسکولیتی مثل گرانولوماتوزوگنر (W.G) شایع تر است. از آنجا که تست غربالی برای تعیین ANCA روش ایمونوفلورسانس غیر مستقیم (IFA) می باشد و همچنین به علت حساسیت بالای روش ایمونوفلورسانس و سادگی و قیمت مناسبش نسبت به سایر تست های الیزا و رادیوایمنواسی (RIA)، تصمیم گرفتیم که روش IFA-ANCA را انتخاب کنیم. روش کار شامل جدا سازی نوتروفیل ها از خون اشخاص سالم، سپس تثبیت کردن با محلول اتانل 96 درصد، فرمالین 0.5 درصد، همراه با بهینه سازی کنترل کیفیت روش می باشد. به این منظور تعداد 44 نفر از بین مبتلایان به بیماری های روماتیسمی و وسکولیتی که تست ANCA در آنها مثبت بود، به روش نمونه گیری غیر احتمالی و آسان، انتخاب شدند. بر این اساس با استفاده از روش IFA، دو الگوی رنگ پذیری به نام های فرم C-ANCA یا نوع سیتوپلاسمی و فرم P-ANCA یا حاشیه هسته ای مشاهده گردید. ضمنا این روش، نسبت به روش Lnter assay از تکرار پذیری 95 درصد و دقت 91 درصد برخوردار بوده است.
دکتر علی باقرپور، دکتر ماهرخ ایمانی مقدم، دکتر محمدرضا هاتف، دکتر حبیب الله اسماعیلی، دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : دانسیتومتری استخوان روشی مناسب برای بررسی وضعیت اسکلتال بیماران میباشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط وضعیت اسکلتال ناحیه گردن فمور و مهرههای L2-L4 با شاخص چانهای (Mental Index) استخوان مندیبل در رادیوگرافی پانورامیک زنان مراجعه کننده به بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی مشهد انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، رادیوگرافیهای پانورامیک 67 نفر از خانمهای مراجعه کننده به بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی مشهد در سال 1383 با سن بیش از 35 سال که سالم و فاقد تاریخچه مصرف داروهای موثر بر متابولیسم استخوان بودند، بررسی شد و در آنها شاخص چانهای تعیین و ثبت گردید. از همه بیماران مورد مطالعه دانسیتومتری استخوان در مرکز توس به وسیله دستگاه Osteocore و روش DEXA در دو کانون گردن فمور چپ و ناحیه L2-L4(مهرههای دوم تا چهارم کمری) به عمل آمد. بیماران با توجه به معیار T-score به سه گروه طبیعی، استئوپنیک و استئوپوروتیک در هر کانون تقسیم شدند. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمونهای ANOVA و ضریب همبستگی پیرسن تجزیه و تحلیل آماری شد.
یافتهها : میانگین شاخص چانهای بین گروههای طبیعی و استئوپنیک در ناحیه گردن فمور زنان مورد مطالعه اختلاف معنیداری را نشان داد (05/0P<). میانگین شاخص چانهای بین گروههای طبیعی و استئوپوروتیک و استئوپنیک و استئوپوروتیک در ناحیه L2-L4زنان مورد مطالعه اختلاف معنیداری را نشان داد (05/0P<). شاخص چانهای با T-score در ناحیه گردن فمور و ناحیه L2-L4 همبستگی معنیداری داشت (به ترتیب 33/0r= ، 32/0=r و 05/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که میتوان از شاخص چانهای استخوان مندیبل به عنوان ابزار مفیدی در تخمین وضعیت اسکلتال بیماران استفاده نمود. ولی بهکارگیری این شاخص به تنهایی برای بررسی دقیق وضعیت اسکلتال بیماران کافی نمیباشد.
دکتر سیما صدیقی، دکتر سمیه سدنی، دکتر زهرا رضایی یزدی، دکتر محمدرضا هاتف، دکتر جلیل توکلی افشار، دکتر محمودرضا آذرپژوه، دکتر مهرداد آقایی، دکتر حبیب الله اسماعیلی، دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : لوپوس اریتماتوز سیستمیک یک بیماری التهابی چند سیستمی با علت ناشناخته میباشد. در بیماران مبتلا به لوپوس بیماری قلبی و عروقی علت اصلی افزایش مرگ و میر و ناتوانی محسوب میشود. HsCRP یک عامل التهابی تحت بالینی بوده و نقش یک عامل پیشآگهی کننده غیروابسته برای آترواسکلروزیس را در این بیماران ایفا میکند و افزایش هموسیستئین نیز میتواند باعث بیماری عروق کاروتید و انفارکتوس قلب و ترومبوز وریدهای عمقی شود. این مطالعه به منظور تعیین میزان هموسیستئین و HsCRP در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک و ارتباط آن با عوامل خطر قلبی و عروقی و فعالیت بیماری انجام گردید.
روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 60 بیمار (55 زن و 5 مرد) مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و 30 فرد سالم (26 زن و 4 مرد) طی سالهای 87-1386 انجام شد. میزان هموسیستئین و HsCRP اندازهگیری شد. میزان LDL ، تریگلیسیرید، پرفشاری خون و نمایه توده بدنی برای افراد مورد مطالعه تعیین گردید. فعالیت بیماری لوپوس اریتماتوز سیستمیک توسط فرمهای SLEDAI ارزیابی شد و بیمارانی که اسکور بیشتر یا مساوی 10 داشتند؛ به عنوان بیماری فعال درنظر گرفته شدند.
یافتهها : متوسط سن در گروه مورد و شاهد به ترتیب 10.3±28.8 سال و 9.13±33.8 سال بود. میانگین HsCRP در گروه شاهد 2.1±1.58 میلیگرم در دسیلیتر در مقایسه با گروه مورد با میزان 2.42±3 میلیگرم در دسیلیتر تعیین شد که این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین هموسیستئین در گروه شاهد 1.93±12.3 میکرومول در دسیلیتر در مقایسه با گروه مورد با میزان 8.13±24 میکرمول در دسیلیتر تعیین گردید (P<0.001). بیماری غیرفعال در 44بیمار (73.3%) و بیماری فعال در 16 بیمار (26.8%) دیده شد. فعالیت بیماری SLE بر مبنای متوسط Score SLEDAI معادل 15.37 بود و رابطه خطی معنیداری بین میزان هموسیستئین و HsCRP با فعالیت بیماری SLE یافت نشد. میزان LDL ، تریگلیسیرید و پرفشاری خون از گروه مورد از عوامل خطر قلبی و عروقی با هموسیستئین ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05). HsCRP با BMI و افزایش تریگلیسیرید ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ارتباط خطی معنیداری بین میزان هموسیستئین و HsCRP با فعالیت بیماری SLE وجود نداشت؛ اما بین عوامل خطر قلبی و عروقی با هموسیستئین و HsCRP ارتباط آماری معنیداری وجود داشت.
سمیه تدینی لهی، مجید ملک زاده شفا رودی، هاتف قاسمی حمیدآبادی، امیر اسماعیل نژاد مقدم، علیرضا خلیلیان، نوراله رضائی، دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به نقش آنتیاکسیدانی ملاتونین و رتینوئیکاسید بهنظر میرسد این دو در میزان بلوغ و تکوین رویانی موثرند. این مطالعه به منطور تعیین اثر توأم ملاتونین و آل- ترانس رتینوئیکاسید بر بلوغ، لقاح و تکوین رویانی تخمکهای نارس موش در شرایط آزمایشگاهی انجام گردید. روش بررسی : مجموعه تخمک- کومولوس (COCs) از تخمدان موشهای ماده نژاد NMRI جمعآوری شدند و بهطور تصادفی در محیط کشت بلوغ در شش گروه قرار گرفتند. گروهها شامل کنترل، شم، آزمون1 (ملاتونین در غلظتهای 100 نانومولار، 1 و 2 میکرومولار)، آزمون 2 (رتینوئیکاسید در غلظتهای1، 2 ، 4 و 6 میکرومولار)، آزمون 3 (ملاتونین 2 میکرومولار و رتینوئیکاسید 4 میکرومولار) و آزمون 4 (ملاتونین 100 نانومولار و رتینوئیکاسید 4 میکرومولار) بودند. بعد از24 ساعت تخمکهای بالغ با اسپرم لقاح داده شدند و تکوین رویانی تا مرحله بلاستوسیست به مدت پنج روز بررسی شد. یافتهها : میزان بلوغ تخمکها در گروه کنترل 50.6% و در گروه شم 49.4% بود و بین دو گروه اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. در گروه ملاتونین با غلظتهای 100 نانومولار، 1 و 2 میکرومولار به ترتیب 54.3%، 54.8% و 59.9%، در گروه رتینوئیکاسید با غلظتهای 6،4،2،1 میکرومولار به ترتیب 51.6%، 51%، 59% و 49.6% و در گروه 3 و 4 توأم به ترتیب 60.4% و 54.2% بود. میزان بلوغ تخمک در گروه 2 میکرومولار ملاتونین، گروه 4 میکرومولار رتینوئیکاسید و در گروه 3 توأم نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزان تکوین در گروه ملاتونین در غلظت 100نانومولار، گروه رتینوئیکاسید در غلظت 4 میکرومولار و گروه 4 توأم نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). گرچه میزان تکوین در گروه 3 توأم نسبت به گروه کنترل بیشتر بود؛ اما نسبت به غلظت 100نانومولار ملاتونین و 4 میکرومولار رتینوئیکاسید که به تنهایی استفاده گردید؛ کمتر بود. نتیجهگیری : اضافه کردن ملاتونین و آل-ترانس رتینوئیکاسید با هم به محیط کشت بلوغ، سبب افزایش بلوغ و بهبود تکوین جنینهای حاصل از آنها به صورت وابسته به دوز میشود.
|
|
|
|
|
|