[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73783017
h-index3317
i10-index21867
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
15 نتیجه برای صبا

ابراهیم علیجانی، دکتر مهدی شکرآبی، ملیحه کم‎گویان، دکتر صبا عرشی، محمد جعفری ‎مدرک،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده

سیستم اصلی سازگاری بافتی (MHC) به دلیل نقش زیست شناختی وسیع و گسترده آن در سیستم ایمنی بسیار مورد توجه بوده است. آنتی ژن های این مجموعه ژنی که در انسان تحت عنوان آنتی ژن های لکوسیتی انسانی (HLA) خوانده می شوند، در پاسخ های ایمنی نقش مهم و در خور توجهی دارند، و ژنوم مربوط به این مجموعه به عنوان ژن های کنترل کننده پاسخ های ایمنی مطرحند. از طرف دیگر رابطه قوی و مستحکم بین پاره ای از بیماری های با واسطه ایمنی (نظیر بیماری های خود ایمنی) و سیستم MHC تایید شده است. رابطه بیماری های آلرژیک و آنتی ژن های HLA نیز از جمله مواردی است که مورد توجه بوده است. این پژوهش به منظور بررسی رابطه آسم آلرژیک و آنتی ژن های سیستم HLA در 30 فرد بیمار (گروه آزمایشی) و 100 فرد سالم به عنوان گروه شاهد انجام پذیرفته است. آزمایش HLA-Typing به روش استانداردN.I.H (میکرولنفوسیتوتوکسیسیته) برای تعیین آنتی ژن های کلاس یک افراد انجام و سپس به منظور بررسی های آماری با محاسبه فراوانی آنتی ژنی و فراوانی ژنی در دو گروه مورد مطالعه، اختلافات مشاهده شده با آزمون کای دو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دادند آنتی ژن های A2, AW19 و A11 از گروه آنتی ژن های HLA-A و آنتی ژن B51 از آنتی ژن های HLA-B در دو گروه مورد بررسی به طور معنادار با یکدیگر اختلاف دارند .(p<0.05) با توجه به نتایج حاضر مشخص گردید که بین بیماری آسم آلرژیک و برخی از آنتی ژن های HLA کلاس یک، رابطه معنی دار وجود دارد.
صبا بشارت، دکتر سیما بشارت، دکتر رسول صلاحی،
دوره 9، شماره 3 - ( پاييز 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت شامل گروهی از اختلالات متابولیک شایع است که مشکلات بهداشتی فراوانی را برای فرد مبتلا و جامعه به همراه می‌آورد. میزان وقوع جهانی دیابت به دلیل افزایش شیوع چاقی و کاهش میزان فعالیت بدنی در حال افزایش است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین شیوع و بروز دیابت و عوامل دخیل در آن در شهرستان کلاله (واقع در شرق استان گلستان) بود.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی روی کلیه افراد بالای 30 سال روستایی مبتلا به دیابت که قبل از سال 1384 به دلیل علایم دیابت شناخته شده بودند و یا در غربالگری عمومی سال 1384 مراکز بهداشتی درمانی روستایی جمعیت بالای 30 سال (با بررسی قند پلاسما ناشتا در دو نوبت) کشف شدند، انجام شد. برای نمونه‌ها پرسشنامه‌ای حاوی مشخصات فردی تکمیل شد. سپس داده‌ها به وسیله نرم‌افزار آماری SPSS-13 وارد رایانه گردید. شاخص‌های مرکزی و پراکندگی و بروز و شیوع دیابت با توجه به کل جمعیت مورد مطالعه به دست آمد.

یافته‌ها : در این بررسی 394 فرد مبتلا به دیابت شناسایی شدند. بروز دیابت در جمعیت مورد مطالعه 6/0 درصد و شیوع آن 13/1 درصد بود. میانگین سنی افراد مورد بررسی 61/51 سال و نسبت مرد به زن 4/0 بود. میانگین BMI در افراد مورد مطالعه Kg/m²43/29 بود و در دو جنس تفاوت آماری معناداری وجود داشت (05/0P<). در بررسی قومیت افراد، اکثریت (8/72 درصد) ترکمن بودند. اکثریت افراد (2/77 درصد) بی‌سواد بوده و 8/1درصد سواد درحد دیپلم و بالاتر داشتند.

نتیجه‌گیری: شیوع و بروز دیابت در این منطقه در مقایسه با مطالعات انجام شده در سایر مناطق ایران، بسیار کمتر بود.


دکتر حسین آیت اللهی، دکتر عباسعلی امیدی، دکتر مهرداد کاتبی، دکتر سعیده صباغ، دکتر هومن توسلیان، دکتر محمدرضا خلیقی، دکتر عباس پرداختی، دکتر مهدی شریعت،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : تتراکلرید کربن‌ به‌ عنوان‌ یک‌ سم‌ مرجع‌ کبدی در مسمومیت‌ حاد و مزمن‌ خود باعث‌ ایجادنکروز، تغییر چربی‌، سیروز و کانسر کبدی‌ می‌شود. سیلای مارین مجموعه‌ای‌ از سه‌ فلاونولیگنان‌ موجود در گیاه‌ خارمریم (Silybum marianum) دارای‌ آثار هپاتوپروتکتیو و آنتی‌‌هپاتوتوکسیک ‌می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثرات درمانی حفاظتی سیلای مارین در سمیت حاد کبدی CCL4 در موش انجام گردید.

 

روش بررسی: این مطالعه تجربی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد طی سال 1383 انجام پذیرفت. پس‌ از بررسی‌های‌ مقدماتی‌، دوز mL/kg 25 تتراکلرید کربن‌ (در حلال‌ Mineral Oil) به ‌عنوان‌ دوز مناسب‌ انتخاب‌ گردید. روند هپاتوتوکسیسته‌ ناشی‌ از تزریق‌ داخل‌ صفاقی‌ تک‌ دوز آن‌ به‌ منظور ارزیابی‌ و به‌ دست‌ آوردن‌ متغیرهای‌ لازم برای‌ سنجش‌ میزان‌ سمیت‌ و درمان ‌مورد بررسی‌ قرار گرفت‌. با توجه‌ به‌ نتایج‌ آنزیمی‌ (افزایش‌ فعالیت‌ AST و ALT) و هیستوپاتولوژی‌ (بررسی‌ و درجه‌ بندی‌ عوارض‌ پاتولوژیک‌ CCl4 در بافت‌ کبد به‌ شکل‌ گرانولاسیون‌ سیتوپلاسم‌، تورم ‌ابری‌ شکل‌، نکروز و تغییر چربی‌) زمان‌های‌ تجویز سیلای‌ مارین‌ و نمونه‌گیری‌ مشخص‌ گردید. سیلای‌ مارین‌ به‌ شکل‌ سوسپانسیون‌ در حامل‌ CMC2درصد پروپیلن‌گلایکول‌ (به‌ نسبت‌ 3 به‌ 2) با دوزهای‌50، 200 و 800 میلی‌گرم‌ بر کیلوگرم‌ در زمان‌های‌ مختلف‌ تجویز و نمونه‌های‌ سرمی‌ و کبدی‌ تهیه‌ شد. گروه‌ کنترل‌ منفی‌، حامل‌ سیلای‌ مارین‌ در برابر حلال‌ CCl4، گروه‌ کنترل‌ دارو، دوزmg/kg 800 سیلای‌ مارین‌ در برابر حلال‌ CCl4 و گروه‌ کنترل‌ مثبت‌، حامل‌ سیلای‌ مارین‌ در برابر CCl4 را دریافت‌ نمود.

 

یافته‌ها :  نتایج حاکی از آن است که تجویز دوز mg/kg 50 سیلای مارین ، یک ساعت بعد از تزریق CCL4 علاوه بر مهار نسبی افزایش فعالیت ترانس‌آمینازها، از افزایش و پیشرفت ضایعات کبدی تا حدود 50 درصد نسبت به گروه کنترل مثبت جلوگیری می‌نماید. علاوه بر آن روند ترمیم و رژنراسیون سلولی را سرعت بخشیده، به طوری که نکروز درجه سه در گروه کنترل مثبت در زمان 48 ساعت تا نکروز درجه 5/0 در گروه دریافت کننده این دوز کاهش یافته است.

 

نتیجه‌گیری: این ‌تحقیق‌ نشان‌ می‌دهد که‌ تجویز سیلای‌ مارین‌ با دوز mg/kg 50 تا 6ساعت‌ پس‌ از تزریق‌ CCl4 به‌نحو قابل‌ توجهی‌ از پیشرفت‌ هپاتوتوکسیته‌ جلوگیری‌ نموده‌ و موجب‌ تسریع‌ بهبودی‌ ضایعات‌می‌شود.


دکتر غلامرضا روشندل، دکتر شهریار سمنانی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر عبدالوهاب مرادی، خدابردی کلوی، صبا بشارت، دکتر علی جباری، محمدجواد کبیر، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت، دانیال روشندل، دکتر احمد دانش،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : عفونت هپاتیت B یکی از مهم‌ترین مشکلات بهداشتی در جهان به شمار می‌رود. این مطالعه به منظور تعیین سرولوژیک آلودگی هم‌زمان HCV و HDV در افراد آلوده به HBV (HbsAg مثبت) در استان گلستان انجام شد.

 

روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی مبتنی بر جمعیت روی 1850 نفر در استان گلستان طی سال 1383 انجام شد. 164 نفر (9درصد) از افراد جامعه HBsAg مثبت شدند که 139 نفر از این افراد از نظر ابتلا به HDV و HCV بررسی شدند. آزمون‌های سرولوژیک با روش الیزا و با استفاده از کیت‌های تجاری موجود انجام شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-12 و STATA8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.

 

یافته‌ها : از 139 فرد مورد مطالعه 68 نفر (9/48درصد) مرد و 71 نفر (1/51درصد) زن بودند. میانگین سنی افراد 3/11±89/41 سال (64-25 سال) بود. آنتی‌بادی ضد HCV وHDV به ترتیب در 17 نفر (3/12درصد) و 8 نفر (8/5درصد) مثبت شد. میزان آلودگی به HCV و HDV در زنان بیشتر از مردان بود، ولی در هر دو مورد اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنی‌دارنبود.

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که شیوع عفونت HCV و HDV در افراد آلوده به HBV در استان گلستان نسبتاً بالا و قابل توجه می‌باشد. نظر به اثرات منفی عفونت هم‌زمان این ویروس‌ها بر سیر بالینی بیماری، توصیه می‌شود که برای انتخاب روش درمانی مناسب در بیماران مبتلا به عفونت HBV، احتمال عفونت هم‌زمان با HCV و یاHDV  در نظر گرفته شود.


دکتر ناهید قطبی، دکتر صباح حسنی، دکتر ابراهیم قادری،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : روی یکی از ریزمغذی‌هاست که در سلامتی انسان به‌ویژه کودکان بسیار موثر است. کمبود روی نقش کلیدی در اسهال کودکان ایفا کرده و تجویز روی مکمل می‌تواند در بهبود و یا پیشگیری اسهال موثر باشد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر سولفات روی بر اسهال حاد شیرخواران 4 الی 24 ماهه انجام گردید. روش بررسی: این کارآزمائی بالینی دوسوکور روی 83 کودک 24-4 ماهه مبتلا به اسهال حاد بستری در بخش کودکان بیمارستان بعثت سنندج در سال 1385 انجام گردید. کودکان با اسهال کمتر از 3 روز، عدم مصرف داروی ضداسهال یا آنتی‌بیوتیک و عدم ابتلا به بیماری سیستمیک و سوء تغذیه وارد مطالعه شدند. حجم نمونه برابر با 40 کودک در هر گروه و نمونه‌گیری به روش تصادفی بلوک‌بندی (4تائی) انجام شد. به کودکان گروه مداخله محلول سولفات روی به میزان mg/kg/day 9 به مدت 10 روز تجویز شد. در گروه کنترل (آب مقطر) به عنوان پلاسبو داده شد. داده‌های جمع‌آوری شده، بعد از ورود به نرم‌افزار SPSS-13 به وسیله آزمون‌های آماری t-test و من‌ویتنی تحلیل گردید. یافته‌ها : دفعات اسهال در مدت 10 روز پیگیری، در دو گروه مداخله و کنترل به‌جز در روز هفتم تفاوتی نداشت. دوره اسهال در گروه مداخله 15/3±72/5 روز و در گروه کنترل 58/2±32/5 روز بود و از نظر آماری با همدیگر تفاوتی نداشتند. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف سولفات روی تاثیری در اسهال حاد شیرخواران ندارد.
دکتر زهرا رضوی، دکتر حسن بزم آمون، دکتر محمدصادق صبا،
دوره 10، شماره 4 - ( زمستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم‌های تالاسمی اختلالات خونی ارثی ساختمانی گلوبین آلفا یا بتا می‌باشند. در تالاسمی بتای ماژور ادامه حیات وابسته به تزریق خون مکرر است که این امر باعث تجمع بار اضافی آهن در قسمت‌های مختلف بدن (هموکروماتوز) می‌شود. در اثر رسوب آهن اضافی ممکن است، غدد پاراتیروئید دچار کم‌کاری شوند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی کم‌کاری غدد پاراتیروئید در بیماران مبتلا به بتاتالاسمی مراجعه کننده به بیمارستان‌های آموزشی شهر همدان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 56 بیمار بتاتالاسمی دریافت کننده خون در شهر همدان از مهر 81 لغایت مهر 82 انجام گردید. سطح سرمی کلسیم، فسفر، پاراتورمون (PTH)، پروتئین توتال، آلبومین، فریتین، BUN و کراتی نین 2 هفته بعد از آخرین تزریق خون اندازه‌گیری شد. معیار تشخیص هیپوپارتیروئیدیسم سطح کلسیم سرم کمتر از mg/dl 8 ، فسفر بالای mg/dl 5/5 و PTH پائین‌تر از ng/dl 10 در نظر گرفته شد. یافته‌ها: از مجموع 56 بیمار مورد بررسی 8 نفر (2/14درصد) مبتلا به هیپوپاراتیروئیدی بودند که 5/37درصد آنها علائم هیپوکلسمی را نشان می‌دادند. بین فراوانی هیپوپاراتیروئیسم در بیماران بتاتالاسمی با مصرف دسفرال، اسپلنکتومی و دیابت ارتباط معنی‌داری یافت شد (P<0.05). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که فراوانی هیپوپاراتیروئیدیسم در بیماران مبتلا به بتاتالاسمی فراوانی قابل توجهی دارد. لذا پیشنهاد می‌شود، بررسی بالینی و آزمایشگاهی به منظور ارزیابی غدد درون‌ریز به خصوص پاراتیروئید در بیماران بتاتالاسمی از ابتدای دهه دوم زندگی انجام گیرد.
دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر مریم ابومردانی، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر سیما بشارت، دکتر عبدالوهاب مرادی، خدابردی کلوی، صبا بشارت، هانیه سادات میرکریمی،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان کولورکتال سومین بدخیمی شایع در دنیا محسوب می‌شود. امروزه ارتباط نزدیکی بین سرطان کولورکتال و بعضی عادات فردی نظیر شیوه زندگی و رفتارهای تغذیه‌ای مشخص شده است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه شاخص‌های تغذیه‌ای و ابتلاء به سرطان کولورکتال در استان گلستان انجام شد.

 

روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 47 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال که بیماری‌ آنان در سال‌های 84-1383 تشخیص داده شده بود و 47 فرد سالم در استان گلستان در سال 1385 انجام شد. برای هر یک از افراد مورد مطالعه پرسشنامه‌ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و تغذیه‌ای (FFQ) تکمیل شد. برای مقایسه نسبت‌ها از آزمون کای‌اسکوئر استفاده شد.

 

یافته‌ها : در هر یک از دو گروه 4/40درصد افراد زن و 6/59درصد مرد بودند. انحراف معیار و میانگین سن گروه مورد و شاهد به ترتیب 52.4±13.4 و 52.1±13.1 سال بود. میزان انرژی مصرفی تام بیشتر از 5/1837 کیلوکالری در روز با بروز سرطان کولورکتال ارتباط معنی‌داری داشت (OR=3.8 95% CI: 1.2-11.3) . میزان ابتلاء به سرطان کولورکتال در افرادی که روش پخت غذا در اغلب آنها سرخ کردن بود؛ بیش از سایر گروه‌ها دیده شد (OR=3 95% CI: 0.8-11.1). مصرف چربی در مقادیر بالاتر از 5/118 گرم در روز خطر ابتلاء به سرطان کولورکتال را 5/6 برابر نسبت به سایر الگوهای مصرف چربی افزایش داد (95% CI: 1.5-28.8). بین مصرف سبزیجات و ابتلاء به سرطان کولورکتال ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد.

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که افزایش انرژی مصرفی تام، چربی بالا و پخت به روش سرخ کردن، نقش موثری را در ابتلاء به سرطان کولورکتال در این منطقه دارد.


دکتر رحیم تقوی، دکتر رضا مهدوی، دکتر محمدرضا دارابی، دکتر بهروز زندی، دکتر محمد بادصبا، دکتر محمدرضا تیموری،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری (CTA) یک روش کم‌تهاجمی برای تصویربرداری عروق بدون عوارض دستکاری مستقیم عروق بزرگ است و کاربردهای عمده آن در ارولوژی شامل ارزیابی عروق کلیه برای آمادگی نفرکتومی فرددهنده، تشخیص عروق خارجی در ارزیابی تنگی اتصال حالب به لگنچه و تشخیص تنگی شریان کلیه می‌باشد. این مطالعه به منظور ارزیابی عروق کلیه قبل از عمل دهنده‌های زنده کلیه با استفاده از آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و آنژیوگرافی متداول و مقایسه با یافته‌های حین عمل انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی وضعیت عروق کلیوی 70 دهنده زنده کلیه با روش آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و 30دهنده زنده کلیه با روش آنژیوگرافی متداول قبل از عمل با وضعیت عروق کلیه این بیماران در هنگام عمل توسط دو مشاهده‌گر در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی اسفند 1385 لغایت اردیبهشت 1387 مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.

یافته‌ها : در گروه آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری در دو بیمار دو ورید اصلی کلیه حین عمل مشاهده شد که در آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری گزارش نشده بود. در گروه آنژیوگرافی متداول در یک بیمار حین عمل دو ورید اصلی کلیه مشاهده شد که با روش آنژیوگرافی متداول مشخص نشده بود. در هر دو گروه شریان‌های فرعی کلیه تشخیص داده شده بود. دقت برای تشخیص آناتومی شریان اصلی کلیه در آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و آنژیوگرافی متداول 100% بود. دقت تشخیصی آناتومی ورید اصلی کلیه برای آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری 97.1% و برای آنژیوگرافی متداول 96.6% به دست آمد.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که دقت تشخیصی روش آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و روش آنژیوگرافی متداول در مورد عروق اصلی کلیه تقریباً یکسان می باشد.

کلید واژه‌ها : آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری ، آنژیوگرافی ، دهنده زنده کلیه


صباح میاهی، بیتا موسوی، دکتر محمدتقی هدایتی، معصومعلی موحدی، دکتر طاهره شکوهی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : قارچ‌ها با پراکندگی بسیار وسیع در طبیعت منابع مختلف و متنوعی را برای زیست خود انتخاب می‌نمایند. اگرچه هوا شایع‌ترین مکان حضور آنها در طبیعت و بالطبع اصلی‌ترین راه تماس با انسان است؛ ولی منابع دیگر ازجمله آب در اکولوژی قارچ‌ها نقش بااهمیتی دارند. این مطالعه به منظور تعیین فلور قارچی آب شرب شهر ساری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 60 نمونه 100میلی‌لیتری از آب آشامیدنی لوله‌کشی پنج ناحیه شمالی، جنوبی، غربی، شرقی و مرکزی شهر ساری در بطری‌های استریل طی سال 1388 جمع‌آوری شدند. قارچ‌های نمونه آب توسط فیلتر استریل 0.4 میکرومتر فیلتراسیون و جداسازی شدند. فیلترها در شرایط کاملاً استریل در محیط مالت اکستراکت آگار جاگذاری شدند. پلیت‌های حاوی محیط کشت در دمای 27 درجه سانتی‌گراد به مدت 7-3 روز انکوبه شدند. شناسایی قارچ‌ها به کمک روش‌های استاندارد قارچ‌شناسی براساس کشت روی لام با استفاده از محیط‌های اختصاصی انجام شد. یافته‌ها : از مجموع 468 کلنی قارچی رشدیافته؛ 8 جنس مختلف قارچ شناسایی شد. به‌طور کلی میانگین CFU قارچ‌های جداشده برای نمونه‌های هر 100 میلی‌لیتر آب 8.4 بود. شایع‌ترین قارچ‌های جدا شده آسپرژیلوس (37.4 درصد)، پنی‌سیلیوم (27.3 درصد) و کلادوسپوریوم (17.3 درصد) بودند. کمترین کلنی جدا شده مربوط به رایزوپوس (0.6 درصد) بود. از بین گونه‌های مختلف آسپرژیلوس، گونه فلاووس (23.7 درصد) بیشترین میزان فراوانی را داشت. نتیجه‌گیری : نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آب آشامیدنی شهر ساری حاوی قارچ‌های مختلف می‌باشد. لذا پیشنهاد می‌گردد در پایش‌های منظم سیستم آب شهری از نظر آلودگی‌های میکروبی؛ قارچ‌ها نیز به عنوان یکی از میکروارگانیسم مهم بررسی شوند.
مریم مدرس، صبا بشارت، فاطمه رحیمی کیان، دکتر سیما بشارت، دکتر محمود محمودی، دکتر حسین صالحی سورمقی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : تهوع و استفراغ از شکایت‌های شایع زنان در نیمه اول حاملگی بوده و از جمله درمان‌های سنتی، استفاده از گیاهان دارویی از جمله زنجبیل و بابونه می‌باشد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر زنجبیل و بابونه در کاهش تهوع و استفراغ دوران بارداری انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی سه‌سوکور روی 105 زن بارداری که طی هفته‌های 16-6 بارداری به درمانگاه مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان و مراکز بهداشتی منتخب سطح استان گلستان طی سال‌های 89-1388 مراجعه نمودند؛ انجام شد. زنان به صورت تصادفی در گروه‌های کنترل A (پلاسبو 35 نفر) ، مداخله B (زنجبیل 35 نفر) و مداخله C (بابونه 35 نفر) قرار گرفتند. گروه‌های A ، B و C به مدت یک هفته به ترتیب کپسول‌های خوراکی پلاسبو (نشاسته ذرت) ، زنجبیل و بابونه را به میزان 500 میلی‌گرم دو بار در روز به مدت یک هفته مصرف نمودند. چک لیست شاخص تهوع و استفراغ رودز هفته اول قبل از انجام مداخله و هفته دوم طی انجام مداخله، هر شب قبل از خواب توسط زنان باردار تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های آنالیز واریانس، تست دقیق فیشر و بن‌فرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین امتیاز کلی شاخص رودز قبل از انجام مداخله در گروه‌های A ، B و C به ترتیب 5.88±12.71 ، 0.76±10.42 و 5.51±11.19 تعیین گردید و اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نشد. میانگین امتیاز کلی شاخص رودز بعد از انجام مداخله در گروه‌های A، B و C به ترتیب 6.43±11.47 ، 3.74±7.28 و 4.32±5.73 تعیین شد (P<0.05). تفاضل میانگین امتیازها قبل و بعد از مداخله در گروه بابونه بیشترین مقدار را با میزان 4.84±5.45 نشان داد (P<0.05). اثر مداخلات سه‌گانه بر گروه‌های مورد بررسی با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه اختلاف آماری معنی‌داری را نشان داد (P<0.05). بااستفاده از آزمون بن فرونی، این اختلاف بین گروه زنجبیل و بابونه و نیز زنجبیل و پلاسبو از نظر آماری معنی‌دار نبود؛ اما اختلاف آماری بین گروه بابونه و پلاسبو معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که کپسول‌های خوراکی بابونه در مقایسه با زنجبیل و پلاسبو در کاهش علایم تهوع و استفراغ ناشی از بارداری موثرتر است.
محمدمهدی سلطان دلال، محمد کاظم شریفی یزدی، سوان آوادیس یانس، هدروشا ملاآقامیرزایی، آیلار صباغی،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : کلبسیلاها باکتری گرم منفی VP (وژز پروسکوئر) مثبت هستند که به صورت همسفره در دستگاه گوارش و مجاری تنفسی افراد یافت شده و به عنوان عامل عفونت جدی در بیماران بستری در بیمارستان و مقاوم در برابر آنتی‌بیوتیک‌ها مطرح هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر سیپروفلوکساسین، سفتی‌زوکسیم و کاربنی‌سیلین بر کلبسیلاهای جدا شده از نمونه بیماران انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی 1200 نمونه بالینی مختلف از بیماران بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران جمع‌آوری و برای شناسایی کلبسیلا مورد بررسی قرار گرفتند. برای تعیین حداقل غلظت کشندگی (MIC) گونه‌های کلبسیلا شناسایی شده، نسبت به آنتی‌بیوتیک‌های کاربنی‌سیلین، سفتی‌زوکسیم و سیپروفلوکساسین از روش تهیه رقت در لوله macrodilution broth test استفاده شد. یافته‌ها : از 1200 نمونه جدا شده 300 نمونه (25درصد) کلبسیلا تشخیص داده شد. بیشترین کلبسیلای تشخیص داده شده از نمونه‌های ادرار (73 درصد) بود و کلبسیلا پنومونیه (94 درصد) فراوان‌ترین گونه جدا شده بود. نتایج MIC و حداقل غلظت مهارکنندگی (MBC) حاصله با استفاده از رقت‌های متوالی، محدوده غلظت‌هایی که رشد گونه‌های مختلف کلبسیلا را متوقف ساخت؛ به ترتیب برای کاربنی‌سیلین 16-1024 μg/ml ، سفتی‌زوکسیم 4-256 μg/ml و سیپروفلوکساسین 16-0.25 μg/ml به دست آمد. 94 درصد از کل گونه‌های کلبسیلا نسبت به کاربنی‌سیلین، 6 درصد به سفتی‌زوکسیم و یک درصد به سیپروفلوکساسین مقاوم بودند. نتیجه‌گیری : دو داروی سیپروفلوکساسین و سفتی‌زوکسیم در درمان عفونت‌های ناشی از کلبسیلا مناسب هستند.
مریم ربیعی، عباس رحیمی، احسان کاظم نژاد لیلی، بهنوش جلالیان، صبا مسعودی راد،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : رادیوتراپی به عنوان یکی از روش‌های اصلی در درمان سرطان‌های سروگردن، علاوه بر از بین بردن سلول‌های سرطانی به سلول‌های طبیعی نیز آسیب رسانده که به‌دنبال آن عوارض سابژکتیو (ذهنی) و ابژکتیو (عینی) حادث می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین عوارض سابژکتیو ناشی از رادیوتراپی در بیماران مبتلا به سرطان‌های سروگردن انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی 45 بیمار (28 مرد و 17 زن) مبتلا به سرطان‌های سر و گردن کاندید دریافت رادیوتراپی، قبل، حین و یک تا سه ماه پس از درمان بررسی شدند. پرسشنامه LENT-SOMA فارسی شده برای بررسی عوارض سابژکتیو ناشی از رادیوتراپی از قبیل درد، خشکی دهان، دیسفاژی، تریسموس و اختلال چشایی استفاده شد. یافته‌ها : 80 درصد بیماران در تمامی زمان‌های مورد بررسی تجربه درد داشتند. در تمامی زمان‌های مورد بررسی، بالاترین رتبه‌های شدت درد، دفعات ابتلا به آن و دفعات مصرف مسکن به ترتیب مربوط به گلودرد و دردگوش بود. شدت و دفعات درد و در پی آن دفعات مصرف مسکن در نواحی گلو، گوش، فک، دهان (P<0.05) و دندان (P<0.05) در فاصله یک ماه پس از درمان بیش از سه ماه پس از درمان بود. زروستومیا، دیسفاژی و اختلال چشایی در فاصله یک ماه پس از درمان به طور معنی‌داری بیش از سه ماه پس از درمان بود (P<0.05). درد در ناحیه گوش و فک با دوز اشعه ارتباط داشت (P<0.05). نتیجه‌گیری : شدت عوارض سابژکتیو ناشی از رادیوتراپی در مبتلایان به سرطان‌های سر و گردن پس از گذشت یک ماه از پایان درمان به اوج خود رسید و از آن پس تا پایان ماه سوم پس از درمان به سمت بهبودی پیش رفت تا جایی که به نقطه قبل از آغاز درمان نزدیک گردید؛ هرچند بر آن منطبق نشد.
سیمین فاضلی پور، زهرا طوطیان، مینو شفیعی، مسلم دهمرده، صبا محجوب، ندا فعال همدانچی، فرزانه شیواپور،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: لووتیروکسین سدیم یکی از داروهای رایج مورد استفاده در درمان مبتلایان به هیپوتیروئیدی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف لووتیروکسین سدیم بر روی خط tidemark غضروف مفصل زانو، ضخامت غضروف و آنزیم‌های کبدی در هیپوتیروئیدیسم موش سوری انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 30 سر موش سوری ماده بالغ نژاد BALB/c به وزن 25 تا 30 گرم انجام شد. حیوانات به یک گروه کنترل و چهار گروه تجربی تقسیم شدند. در گروه یک (گروه کنترل) از هیچ دارویی استفاده نشد. گروه دوم دوزهای متفاوت افزایشی لووتیروکسین (دو هفته اول، دو هفته دوم، دو هفته سوم و دو هفته چهارم به ترتیب 1.5 ، 2 ، 2.5 و 3 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) به طور روزانه در 8 هفته و گروه سوم از ابتدا دوز بالا و ثابت لووتیروکسین (3 mg/kg/bw) را روزانه به صورت گاواژ دریافت کردند. در گروه چهارم هیپوتیروئیدی با propylthiouracil (PTU) القاء گردید. در گروه پنجم، حیوانات هیپوتیروئید، لووتیروکسین سدیم را به روش گاواژ مانند گروه دوم دریافت نمودند. بعد از 8 هفته نمونه‌های سرمی برای اندازه‌گیری آلکالین فسفاتاز (Alkaline Phosphatase: ALP)، آسپارتات ترانس آمیناز (Aspartate transaminase: AST) و آلانین آمینو ترانسفراز (Alanine aminotransferase: ALT) تهیه شد. غضروف طبق تیبیای مفصل زانوها با روش هماتوکسیلین - ائوزین رنگ‌آمیزی شد. به کمک میکروسکوپ مجهز به دوربین عکسبرداری از اسلایدها صورت گرفت و میزان ضخامت غضروف، بخش کلسیفیه و غیرکلسیفیه برحسب میکرومتر توسط نرم‌افزار کامپیوتری axiovision اندازه‌گیری شد. همچنین وضعیت یکپارچگی خط tidemark در رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین - ائوزین با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها:‌ نتایج نشان‌دهنده جداشدگی و از هم گسیختگی در خط tidemark در گروه سوم (گروه دریافت کننده لووتیروکسین سدیم با دوز بالا و ثابت) بود. در گروه‌های سوم، چهارم و پنجم کاهش ضخامت غضروف در منطقه غیرکلسیفیه دیده شد که این کاهش در گروه سوم نسبت به گروه کنترل معنی‌دار بود (P<0.05). ضخامت منطقه کلسیفیه در تمام گروه‌ها کاهش نشان داد که این کاهش در گروه سوم نسبت به گروه کنترل معنی‌دار بود (P<0.05). در بررسی آنزیم‌های ALP و AST در اکثر گروه‌ها با افزایش و میزان آنزیم ALT در اکثر گروه‌ها با کاهش همراه بود که این تغییرات نسبت به گروه کنترل معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری: مصرف لووتیروکسین سدیم با دوز ثابت و بالا باعث ایجاد تغییرات شدید غضروف مفصل زانو در مقایسه با دوز افزایشی در حیوانات مبتلا به هیپوتیروئیدیسم می‌گردد.


علیرضا نوروزی، افشین سردارزاده مجد، بهزاد وطن خواه، نفیسه عبدالهی، سمانه توسلی، عبدالرضا فاضل، آسیه خلیلی، سمیه پاسندی، صبا بشارت،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده

در اواخر دسامبر 2019 گزارشاتی از بروز یک نوع بیماری حاد تنفسی با تظاهرات تب، سرفه‌های خشک، علایم گوارشی، گلودرد و میالژی و در تعدادی از موارد همراهی با علایم سندرم دیسترس تنفسی حاد (Acute Respiratory Distress Syndrome: ARDS) در کشور چین منتشر شد. طی بررسی‌های به‌عمل آمده علت آن، نوع جدیدی از کرونا ویروس با عنوان COVID-19 را مطرح نمود.

طبق اعلام منابع رسمی در ایران در اواخر بهمن 1398 اولین گزارش ابتلا به COVID-19 اعلام و به‌دنبال آن بلافاصله تیم‌های مدیریتی در سطح دانشگاه‌های کشور از جمله دانشگاه علوم پزشکی گلستان تشکیل شد تا در خصوص نحوه برخورد با بیماران مشکوک به این بیماری تصمیم‌گیری شود. اولین جلسه «ستاد مبارزه با کرونا» در دانشگاه علوم پزشکی گلستان با حضور ریاست، معاونین و روسای بیمارستان‌های سطح استان در یکم اسفند ماه 1398 برگزار و بلافاصله کمیته مدیریت بحران تشکیل شد. در ابتدا فضای درمانگاهی جداگانه برای بیماران سرپایی مشکوک (کلینیک تب) و نیز فضای جداگانه تریاژ و تحت نظر مستقل، در واحد اورژانس بیمارستان شهید صیاد شیرازی (20 تخت) اختصاص یافت. تجهیزات حفاظت فردی کامل برای کارکنان شاغل در بخش‌های فوق‌الذکر نیز فراهم گردید. به منظور شکل گیری کمیته مدیریت بالینی استان، از تیم آموزشی و درمانی مستقر در بیمارستان برای تدوین الگوریتم‌های برخورد با بیماران مشکوک به کرونا در کلینیک‌های سرپایی و بخش‌های بستری دعوت به‌عمل آمد. به‌دنبال حجم بالای مراجعین مشکوک به COVID-19 در سطح استان و نیز احساس نیاز فوری به اختصاص فضای بیمارستانی کامل به منظور ارایه خدمات مناسب و ایمن، جلسه فوق‌العاده‌ای با حضور ریاست دانشگاه، معاونت درمان دانشگاه و روسای بیمارستان شهیدصیاد شیرازی، بیمارستان پنجم آذر، معاون درمان بیمارستان صیاد شیرازی، ریاست بیمارستان فلسفی و نمایندگان بیمارستان طالقانی و بیمارستان حکیم جرجانی در هفتم اسفند ماه 1398 در دفتر مدیریت بیمارستان شهید صیاد شیرازی برگزار و تصمیم‌گیری شد که تمام ظرفیت تخت‌های موجود (300 تخت) آن مرکز به بیماران مشکوک به COVID-19 اختصاص یابد و سایر بیماران به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر (130 تخت بستری و 20 تخت ICU)، بخش‌های زنان و زایمان و زایشگاه به بیمارستان حکیم جرجانی (50 تخت) و بخش‌های نوزادان و NICU با تجهیزات کامل به همراه کارکنان آن بخش‌ها به بیمارستان‌های حکیم جرجانی و طالقانی منتقل شوند. بیماران تحت ونتیلاتور غیرمبتلا به COVID-19 بستری از قبل، جداسازی و در ICU B (مستقر در طبقه دوم بیمارستان) تجمیع شدند. سپس به‌تدریج بیماران غیرمبتلا به COVID-19 از ICU B به ICU بیمارستان پنجم آذر گرگان انتقال یافتند. از ظرفیت متخصصین طب اورژانس در مراکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی و پنجم آذر و نیز پزشکان عمومی حوزه بهداشت برای تریاژ اولیه و انتخاب بیماران بدحال COVID-19 استفاده گردید. نظارت بالینی و ویزیت روزانه بیماران بستری در طبقات و بخش اورژانس ساختمان اصلی و ساختمان سلیم به تفکیک بین متخصصین داخلی، عفونی و فوق تخصص داخلی تقسیم گردید و الگوریتم‌های درمانی یکسان، با توجه به نیاز درمانی احساس شده از طریق آموزش مجازی به اطلاع همکاران پزشک رسانده شد. با افزایش تعداد بیماران مبتلا به نوع شدید COVID-19 تعداد تخت‌های ICU بیمارستان از 33 تخت به 44 تخت (30 درصد) افزایش یافت. همچنین کلینیک تب به‌صورت 24 ساعته در فضای درمانگاه تخصصی بیمارستان مستقر گردید. برای تامین وسایل حفاظت فردی (PPE) کمیته‌ای متشکل از ریاست بیمارستان، معاونت درمان، مسؤول واحد دارویی بیمارستان و نمایندگانی از معاونت غذا و دارو و معاونت توسعه دانشگاه تشکیل شد. دو کانکس 2.5 در 4.5 متر مجزا به منظور تحویل و تعویض لباس کارکنان آقا و خانم در حیاط بیمارستان و پیش از ورود به بخش‌های بیمارستانی، در ابتدای هر شیفت کاری اختصاص یافت. مواد ضدعفونی کننده سطوح و دو دستگاه مهپاش برای ضدعفونی سطوح بیمارستان و البسه کارکنان تحت نظارت مستقیم واحد بهداشت محیط بیمارستان خریداری و استفاده شد.

با بررسی ظرفیت‌های موجود در گروه خیرین سلامت، مجموعه‌های مردم نهاد و سایر نهادهای خارج از بخش سلامت، امکان درخواست کمک ایشان در تامین وسایل حفاظت فردی مورد تایید وزارت بهداشت خصوصاً تهیه گان و ماسک دولایه FFP2، FFP3 و N95 سنجیده شد.

از اواسط اسفند ماه باتوجه به افزایش شدید بار مراجعه و تکمیل ظرفیت تخت‌های سانتر کرونا، ضمن هماهنگی با ستاد دانشگاه و براساس یک پروتکل تدوین شده توسط کمیته مدیریت بالینی، بخشی مجزا در مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر تعیین شد و روزانه بیماران با شرایط پایدارتر، برحسب تشخیص پزشک معالج به بخش مذکور انتقال یافتند. به منظور رعایت قرنطینه دو هفته‌ای پس از بهبودی، برای بیمارانی که امکان تامین شرایط لازم را نداشتند؛ فضای نقاهتگاهی به ظرفیت 200 تخت در محل هتل ورزش گرگان جانمایی و تجهیز گردید. برای جابجایی بیماران از اتوبوس آمبولانس مرکز فوریت‌های استان استفاده گردید.

به‌منظور تسریع در فرآیندهای پذیرش، مستندسازی استاندارد خدمات بالینی و ترخیص بیماران، با نظرخواهی از کمیته بالینی و همکاری واحدهای آمار و اسناد پزشکی، برگه‌های آماده شرح حال و خلاصه پرونده و دستورات اولیه بستری بیماران COVID-19 طراحی و در پرونده‌های پذیرش شده قرار گرفت.

نظر به نیاز مبرم بیماران مبتلا به COVID-19 برای دریافت اکسیژن با خلوص و حجم بالا و نیز با توجه به عدم تناسب زیرساخت‌های تاسیساتی بیمارستان با شرایط به وجود آمده؛ ضمن بستن خطوط انتقال اکسیژن در مسیرهای بلااستفاده و یا بخش‌های منتقل شده، به‌منظور تقویت فشار در سایر خطوط مورد استفاده، بلافاصله نسبت به استقرار 24 ساعته باکس‌های اکسیژن فشار قوی به‌منظور تزریق به سیستم سانترال بیمارستان اقدام شد و به موازات آن مقرر گردید تا بیماران بدحال و با SPO2 پایین و یا بیماران تحت ونتیلاتور نیازمند FIO2 بالا، توسط گروه پزشکی و پرستاری تعیین و نسبت به استقرار کپسول اکسیژن پرتابل همراه با یک کپسول رزرو در کنار تخت بیمار اقدام شود و در نهایت یک دستگاه اکسیژن‌ساز جدید با ظرفیت 600 لیتر برای مرکز خریداری و در مجاورت دو اکسیژن‌ساز قبلی نصب گردید.

در ابتدای بحران، جلسه‌ای با حضور ریاست دانشگاه، نمایندگانی از استانداری و دادستان شهرستان و جلسه دیگری با حضور فرماندار شهرستان، ریاست بیمارستان و معاونین بیمارستان در محل دفتر مدیریت بیمارستان تشکیل و در خصوص سازوکار مناسب برای تحویل سریع اجساد به خانواده متوفیان و همچنین شیوه کار برای موارد عدم دسترسی به خانواده متوفیان تصمیم‌گیری و ابلاغ گردید. بلافاصله پس از وقوع موارد فوت، سوپروایزر کنترل عفونت روزانه نسبت به ثبت دقیق آمار متوفیان و اطلاع تلفنی به خانواده متوفی اقدام نمود. در نهایت با هماهنگی همکاران بهداشت محیط بیمارستان، در خصوص اطلاع‌رسانی و اعمال نظارت بر حمل و دفن مناسب جنازه توسط مراکز بهداشتی شهرستان‌ها اقدام لازم به‌عمل آمد. علاوه بر این فرآیند ضدعفونی و مهپاشی روزانه و مکرر سطوح و فضای سردخانه جنازه با نظارت مستقیم همکاران بهداشت محیط بیمارستان انجام و در عین حال از حضور روحانیون داوطلب جهادگر برای اجرای مراسم مذهبی متوفیان بهره ‌گرفته شد.

تیمی متشکل از دفتر پرستاری، سوپروایزر کنترل عفونت و واحد IT بیمارستان، به صورت 24 ساعته نسبت به جمع‌آوری و صحت‌سنجی آمار و داده‌های عملکردی بیمارستان اقدام نمودند و اطلاعات حاصله در شروع هر روز برای تصمیم‌گیری و کنترل چالش‌های به‌وجود آماده و یا تغییر احتمالی شرایط بخش‌ها و نیروها، در اختیار تیم مدیریت بیمارستانی قرار گرفت.

برای افزایش بهره‌وری واحد آزمایشگاه، پزشکان مجموعه حتی‌الامکان از درخواست موارد غیرضروری اجتناب نمودند. ضمن آن که کارکنان بخش آزمایشگاه برای نمونه‌گیری دقیق بیماران مشکوک به COVID-19، مطابق با آخرین دستورالعمل‌های وزارت بهداشت در اسرع وقت تحت آموزش قرار گرفتند. ارسال نمونه‌ها به آزمایشگاه ویروس‌شناسی دانشگاه در کمترین زمان با رعایت کامل اصول ایمنی و محرمانگی انجام و پاسخ‌ها دریافت شدند.

به‌دلیل فراوانی موارد درخواست سی‌تی اسکن ریه، پروتکل معینی برای تعیین و غربالگری بیماران تدوین و ابلاغ گردید. ضمن افزایش تعداد نیرو در هر شیفت، یک دستگاه مهپاش ثابت در محل مستقر و پس از انجام هر مورد سی‌تی اسکن، فضا و تخت ضدعفونی گردید. سلف سرویس بیمارستان تعطیل شد و غذا در آشپزخانه تحت نظارت کامل کارشناسان تغذیه و بهداشت محیط در ظروف یکبار مصرف تهیه، بسته‌بندی و به همراه بطری آب معدنی در اختیار کارکنان و بیماران قرار داده شد.

نظر به کمبود نیرو ناشی از افزایش بار مراجعه و همچنین موارد مکرر بروز بیماری در میان کارکنان واحدهای مختلف، با هدف جایگزینی و تامین نیروهای جدید، مکاتبه و هماهنگی لازم با معاونت‌های محترم درمان و توسعه صورت گرفت. متعاقباً از همکاری نیروهای قرارداد محدود، نیروهای مراکز بهداشت و نیروهای رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی، رزیدنت‌ها و کمک فراگیران اینترن همراه با پزشکان مراکز بهداشتی بهره گرفته شد.

با توجه به ظرفیت بالای خیرین سلامت و سایر گروه‌های مردم نهاد، از همان ابتدا فرم‌های مخصوصی برای تحویل اقلام اهدایی اعم از مواد غذایی، تجهیزات حفاظت فردی و تجهیزات پزشکی طراحی شد.

در روزهایی که سیستم درمان با بحرانی سخت و فراگیر مواجه شده بود؛ پاسخ‌دهی فوری، آگاهی، توجیه و آموزش، سازماندهی، توزیع و تامین منابع مورد نیاز و حفاظت از کارکنان در راس امور قرار گرفت. سپس با ارزیابی مستمر و باز خورد میزان تاب‌آوری و افزایش ظرفیت بخش‌های بیمارستان، همچنین تقسیم کار و سازماندهی گروه‌های بالینی، تسهیل‌سازی و تسریع در چرخه اطلاعات و آموزش‌ها، بازخورد مستمر پروتکل‌ها و الگوریتم‌ها برمبنای تغییرات بالینی بیماران سعی در رفع اشکالات موجود به‌عمل آمد. در نهایت میزان پذیرش بیماران COVID-19 در اردیبهشت ماه 1399 در وضعیت مطلوبی قرار گرفت و شرایط بیمارستان به حالت عادی بازگشت. پس از آن مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر به عنوان مرکز ریفری مراجعین COVID-19 در نظر گرفته شد. در دوره زمانی اول اسفند 1398 تا آخر فروردین ماه 1399، بیش از دو هزار بیمار مشکوک به COVID-19 در مراکز درمانی استان پذیرش شدند.

بدین‌وسیله از زحمات شبانه‌روزی تیم‌های پزشکی و پرستاری و نیز تمامی کارکنان درگیر در آن روزهای بسیار سخت تشکر و سپاسگزاری می‌گردد. ضمن زنده نگه‌داشتن یاد عزیزانی که در این همه‌گیری از بین ما رفتند؛ یاد و خاطره شهید مدافع سلامت در مقابله با کرونا، استاد گرامی جناب آقای دکتر عبدالله عباسی (متخصص عفونی) را گرامی می‌داریم.


امیرحسین جانی، حمید طباطبایی، نجمه الصباح علوی زاده،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یکی از شایع‌ترین بیماری‌های نورولوژیک پیشرونده است که مسیرهای حرکتی را تحت تاثیر قرار داده و به ضعف خستگی عضلانی منجر می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی هشت هفته تمرین در آب بر خستگی، تعادل و عملکرد حرکتی مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 15 مرد مبتلا به MS ساکن شهرستان زاهدان انجام شد. بیماران به روش نمونه‌گیری انتخابی در دسترس و هدف‌دار در این مطالعه شرکت نمودند. پس از غربالگری اولیه و شناسایی افراد واجد شرایط، آزمودنی‌ها به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (8 نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 6.67±42.62 سال، ﻗﺪ 2.47±171.87 سانتی‌متر، وزن 12.39±69.62 کیلوگرم و گروه کنترل (7نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 7.11±30.28 سال، ﻗﺪ 8.05±171.57 سانتی‌متر‌، وزن 17.26±66.68 کیلوگرم قرار گرفتند. بیماران در گروه مداخله هشت هفته تمرین در آب را انجام دادند. تمرین در آب شامل هشت هفته و سه جلسه در هفته بود. بیماران داروهای تجویز شده را طبق دستور پزشک در طول دوره تحقیق مصرف نمودند. ﻣﻴﺰانﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل و ﻋﻤﻠﻜﺮدﺣﺮﻛﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻘﻴﺎس ارزﻳﺎﺑﻲ ﺟﺎﻣﻊ ﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل Y و ﭘﺮش ﺟﺎﻧﺒﻲ ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار گرفتند.

یافته‌ها: میانگین نمره عملکرد حرکتی در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). میزان خستگی بیماران گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: هشت هفته تمرین در آب باعث بهبود عملکرد حرکتی و کاهش خستگی در مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می‌شود.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.28 seconds with 39 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)