[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations72992947
h-index3317
i10-index21465
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای بائی

دکتر عزت الله قائمی، دکتر کیومرث قاضی سعیدی، مایا بابائی کوچکسرائی،
دوره 1، شماره 2 - ( تابستان 1378 )
چکیده

اثر غلظت های مختلف استرپتومایسین بر رشد سویه های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در سویه های مقاوم به این دارو افزودن 0.1 میکروگرم در میلی لیتر استرپتومایسین به محیط لوون اشتاین، می تواند زمان ظهور کلنی را 7-5 روز کاهش دهد و افزودن حساس 0.01 میکروگرم در میلی لیتر از این دارو به محیط پایه لوون اشتاین، ظهور کلنی سویه ها را 5-1 روز تسریع نماید. سازوکار دقیق این عمل نامشخص است ولی ممکن است بعلت اثر استرپتومایسین روی پورین ها باشد که نقش انتقال مواد غذایی را به عهده دارند. وجود غلظت های پایین (0.1، 0.01 میکروگرم در میلی لیتر) استرپتومایسین در محیط لوون اشتاین سبب تغییر شکل کلنی در بعضی از سویه ها می شود.
دکتر حسن مفیدپور، دکتر سید حسن علوی، دکتر سید عباس طباطبائی یزدی، دکتر مختار جعفرپور،
دوره 7، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: مرفین از دسته داروهای ضد درد مخدر علاوه بر خاصیت ضد دردی دارای اثراتی روی ساختار بدن است. این مطالعه به منظور بررسی مرفین روی ساختار کبد موش صحرایی انجام شد.روش بررسی: در این تحقیق تعداد 20 سر موش نر نژاد Balb/C در دو گروه ده تایی کنترل و آزمایش استفاده شد. به گروه آزمایش 15mg/kg مرفین به صورت داخل صفاتی روزانه یک نوبت به مدت 21 روز تزریق شد. به گروه کنترل به همان حجم روزانه نرمال سالین تزریق شد. در روز بیست و دوم کبد موش ها با استفاده از بیهوشی عمومی خارج و به روش معمولی هیستوپاتولوژیک لام تهیه و به طریقه H&E رنگ آمیزی و مورد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفت.یافته ها: نکروز کانون های کوچک با انفیلتراسیون آماسی پلی مورف و هسته های نکروتیک نشان از بروز هپاتیت مزمن فعال در گروه های آزمونی دیده شد. همچنین تجمع قطرات ریز چربی در سیتوپلاسم هپاتوسیت ها بروز استئاتوزمیکرووزیکولار و همچنین التهاب در اطراف عروق و فضای پورت را نشان داد. هیچ گونه تغییری در نمونه های گروه شاهد دیده نشد.نتیجه گیری: مصرف مرفین می تواند اختلالات ساختاری در کبد ایجاد نماید.
دکتر احمد عامری، دکتر مرتضی طباطبائی فر، دکتر سیدرضا خاندوزی، دکتر احسان حاتمی، دکتر خسرو مجیرشیبانی، دکتر اسدالله علیدوستی،
دوره 10، شماره 3 - ( پاييز 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : با توجه به مورتالیتی و موربیدیتی سرطان سرویکس و گزارشات متفاوت از تاثیر افزودن جمسیتابین به کمورادیاسیون با سیس‌پلاتین و عوارض آن، این تحقیق به منظور مقایسه پاسخ درمانی و عوارض کمورادیاسیون با سیس پلاتین به تنهایی و همراه با جمسیتابین در مبتلایان به سرطان سرویکس در بیمارستان امام حسین (ع) تهران انجام شد. روش بررسی: این کارآزمایی بالینی از نوع مراجعه مستمر دوسوکور روی 34 بیمار با تشخیص قطعی سرطان سرویکس در بیمارستان امام‌حسین (ع) تهران طی سال‌های 86-1385 انجام شد. بیماران به طور تصادفی و پس از مشابه‌سازی از لحاظ مرحله بالینی (stage)، سن و توانایی جسمانی(performance status) به دو گروه شاهد به تعداد 18 نفر (کمورادیاسیون با سیس پلاتینmg/m2 40 هفتگی تنها) و مورد به تعداد 16 نفر (کمورادیاسیون با سیس پلاتین mg/m240 و جمسیتابین mg/m2100) تقسیم شدند. رادیوتراپی خارجی با دوز 45 تا50 گری و رادیوتراپی داخلی با دوز 20 تا 25 گری برای بیماران در نظر گرفته شد. بیماران با بیماری مرحله ابتدایی (stage Ia1,Ia2,Ib1)، متاستاتیک یا ضعف جسمانی (ECOG PS >2) یا سابقه قبلی سرطان به‌جز BCC پوست از مطالعه خارج شدند. بیماران با شمارش سلول‌های خونی طبیعی، تست‌های طبیعی کلیوی و کبدی و مراحل بالینی I B2_IVA وارد مطالعه شدند. بیماران در طی درمان هر هفته ویزیت شدند و عوارض درمان براساس معیار سازمان بهداشت جهانی ثبت گردید و پاسخ به درمان بلافاصله و 3 ماه پس ازخاتمه درمان با معاینه و سی‌تی اسکن بررسی شد. بیماران حداقل3 ماه پیگیری شدند. پاسخ درمانی بالینی و بروز عوارض شامل نوتروپنی، ترومبوسیتوپنی، آنمی، تب و نوتروپنی، اسهال، تهوع و استفراغ در دو گروه با آزمون دقیق فیشر وtest-T مورد قضاوت آماری قرار گرفت. یافته‌ها : پاسخ درمانی در دو گروه مشابه بود. بروز همه عوارض فوق در گروه جمسیتابین بیشتر از گروه سیس پلاتین تنها بود. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که افزودن جمسیتابین به کمورادیاسیون سیس پلاتین با این پروتکل مزیت درمانی ندارد و عوارض آن بیشتر از کمورادیاسیون با سیس پلاتین تنها است.
فهیمه آزادی، آیلر جمالی، بصیره بائی، مسعود بازوری، فاطمه شاکری، عزت اله قائمی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : افزایش مقاومت آنتی‌بیوتیکی به‌ویژه مقاومت به متی‌سیلین در باکتری‌های پاتوژن مانند استافیلوکوکوس اورئوس موجب تهدید سلامت انسان به‌خصوص در بیمارستان شده است. نانوذرات فلزات سنگین مانند Ag برای مهار این باکتری استفاده می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی نانو ذره نقره علیه استافیلوکوکوس اورئوس و ارتباط آن با مقاومت به متی‌سیلین و منشا جداسازی باکتری انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) نانوذره نقره بر روی 183 ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس توسط روش میکرودایلوشن ارزیابی شد. 30 ایزوله، براساس وجود ژن mecA به‌عنوان MRSA در نظر گرفته شدند. ایزوله‌ها از بیماران، بینی حاملین سالم و مواد غذایی تهیه شد. مقایسه سطح MIC در ایزوله‌ها بر مبنای مقاومت به متی‌سیلین، منبع جداسازی باکتری و مقاومت به سایر آنتی‌بیوتیک‌ها انجام گردید.

یافته‌ها : میانگین MIC نانو ذره نقره بر 183 ایزوله مستقل استافیلوکوکوس اورئوس 1.89±2.9 میکروگرم بر میلی‌لیتر برآورد شد و از 16-1 میکروگرم بر میلی‌لیتر متغیر بود. میانگین MIC نانوذره نقره در ایزوله‌های جدا شده از مواد غذایی 0.7±2 میکروگرم بر میلی‌لیتر، حاملین سالم 2.4±4.1میکروگرم بر میلی‌لیتر و بیماران 2.1±3.4 میکروگرم بر میلی‌لیتر تعیین شد (P<0.05). میانگین MIC نانوذره نقره درایزوله‌های فاقد ژن mecA 2.3±3.9 میکروگرم بر میلی‌لیتر و در ایزوله‌های حاوی این ژن 1.4±2.4 میکروگرم بر میلی‌لیتر تعیین شد (P<0.05). میانگین MIC نانوذره نقره در ایزوله‌های مقاوم به جنتامایسین نیز کمتر از ایزوله‌های حساس به آن بود (P<0.05)؛ ولی بین MIC نانو ذره نقره و مقاومت به سایر آنتی‌بیوتیک‌ها ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری : ارتباط معنی‌داری بین MIC نانوذره نقره در ایزوله‌های استافیلوکوکوس اورئوس با منشا جداسازی نمونه و مقاومت به متی‌سیلین و جنتامایسین وجود دارد. با توجه به پایین بودن MIC  نانو ذره نقره بر ایزوله‌های مقاوم به متی سیلین، امکان استفاده از آن در کنترل MRSA در عفونت بیمارستانی می‌تواند مورد توجه بیشتری قرار گیرد.


مهدی محمدزاده، فاطمه بابائی‌فر، فرین بابائی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : استرس اکسیداتیو موجب اختلال در فرایندهای مغزی مانند حافظه می‌گردد. پسته‌کوهی (Pistacia atlantica kurdica) حاوی ترکیبات آنتی‌اکسیدان، اسیدهای اولئیک و لینولئیک است. فلووکسامین یک داروی ضدافسردگی است که با مهار بازجذب سروتونین عمل می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی پسته‌کوهی و فلووکسامین بر حافظه فضایی موش‌های صحرایی نر تحت استرس بی‌حرکتی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل تحت استرس بی‌حرکتی قرار نگرفت. گروه استرس فقط تحت استرس بی‌حرکتی، گروه پسته‌کوهی تحت استرس بی‌حرکتی و تجویز عصاره هیدروالکلی پسته‌کوهی (mg/kg/bw400)، گروه فلووکسامین تحت استرس بی‌حرکتی و تجویز فلووکسامین (mg/kg/bw 120) و گروه پسته‌کوهی توام با فلووکسامین تحت استرس بی‌حرکتی و تجویز عصاره هیدروالکلی پسته‌کوهی (mg/kg/bw400) و فلووکسامین (mg/kg/bw 120) به‌صورت گاواژ قرار گرفتند. برای سنجش حافظه فضایی از آزمون ماز شعاعی استفاده شد. بعد از 21 روز از شروع مداخله، حیوانات تحت بیهوشی قرار گرفتند و بعد از خونگیری، میزان مالون‌دی‌آلدهید و کاتالاز در بافت هیپوکمپ و میزان کورتیکوسترون و گلوکز سرم اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها : استرس به‌طور معنی‌دار باعث افزایش زمان رسیدن به هدف، افزایش مالون‌دی‌آلدهید، کورتیکوسترون، گلوکز سرم و کاهش کاتالاز در گروه استرس در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05). در گروه دریافت‌کننده پسته‌کوهی و گروه پسته‌کوهی توام با فلووکسامین در مقایسه با گروه استرس زمان رسیدن به هدف، مالون‌دی‌آلدهید، کورتیکوسترون و گلوکز سرم به‌طور معنی‌داری کاهش و کاتالاز به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (P<0.05). در حالی که فلووکسامین در مقایسه با گروه کنترل زمان رسیدن به هدف، مالون‌دی‌آلدهید و گلوکز سرم را به‌طور معنی‌داری افزایش و میزان کورتیزول و کاتالاز را کاهش داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استرس بی‌حرکتی باعث تضعیف حافظه و تیمار با فلووکسامین به‌عنوان داروی ضدافسردگی باعث تشدید ضعف حافظه و تیمار با عصاره هیدروالکلی پسته‌کوهی باعث بهبود حافظه می‌گردد.


حلیمه وحدت پور، سعید شاکریان، علی اکبر علی زاده، سیدرضا فاطمی طباطبائی،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوه زندگی کم تحرک و افزایش وزن، خطر توسعه بیماری‌های قلبی‌ و عروقی را افزایش می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف مکمل زنجبیل بر تغییرات لاکتات دهیدرژناز (Lactate dehydrogenase: LDH) و کوفتگی عضلانی تاخیری دختران دارای اضافه وزن به دنبال فعالیت برونگرای وامانده ساز انجام شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 22 دانشجوی دختر دارای اضافه وزن در دانشگاه شهید چمران اهواز به‌طور تصادفی در گروه‌های کنترل (10 نفر) و مداخله (12 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله روزانه 2 گرم پودر زنجبیل، هر وعده یک کپسول، حاوی یک گرم پودر زنجبیل، و گروه کنترل (دارونما) روزانه دو کپسول حاوی نشاسته، به مدت دو هفته مصرف نمودند. فعالیت بدنی شامل دو جلسه فعالیت برونگرا وامانده ساز (شیب منفی بر روی تردمیل، یک جلسه قبل از مکمل‌دهی و یک جلسه بعد از دو هفته مکمل‌دهی) اجرا شد. نمونه‌های خونی طی 4 مرحله به منظور سنجش تغییرات LDH اخذ و نیز از پرسشنامه درد (Visual Analogue Scale: VAS) برای سنجش کوفتگی تاخیری در دو دوره قبل و بعد از مصرف مکمل زنجبیل استفاده گردید.

یافته‌ها: تمرین برونگرا باعث افزایش میزان LDH و کوفتگی عضلانی تاخیری بعد از فعالیت گردید (P<0.05). مصرف دو هفته مکمل زنجبیل باعث کاهش آماری معنی‌دار میزان LDH و کوفتگی عضلانی تاخیری گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05).

نتیجه‌گیری: مصرف زنجبیل می‌تواند بر کاهش آسب عضلانی و کوفتگی عضلانی تاخیری ناشی از فعالیت برونگرا در دختران با اضافه وزن موثر باشد.


شیدا علیخانی، فرین بابائی بالدرلو، صمد زارع،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: محدودیت غذایی می‌تواند اثرات مفید یا مخرب بر عملکردهای مغز از جمله یادگیری و حافظه داشته باشد. همچنین گیرنده‌‌‌های دوپامینی در فرآیند یادگیری و بازخوانی اطلاعات دخالت دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر همزمان محدودیت غذایی و مهار گیرنده D2 دوپامینی بر حافظه فضایی موش‌های صحرایی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی 60 سر موش ‌صحرایی نر نژاد ویستار در 6 گروه 10 تایی شامل کنترل، محدودیت غذایی 25درصد، 50درصد، 75درصد، سولپیراید (آنتاگونیست گیرنده D2، mg/kg/day ip4)، محدودیت غذایی 75 درصد دریافت کننده سولپیراید قرار گرفتند و به‌مدت 21 روز تیمار شدند. برای سنجش حافظه از ماز شعاعی هشت‌بازویی استفاده شد. سپس میزان کاتالاز و مالون‌دی‌آلدهید هیپوکامپ‌ اندازه‌گیری گردید.

یافته‌ها: محدودیت غذایی 25درصدی منجر به کاهش 11.8 درصد زمان سپری شده برای یافتن غذا در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05). محدودیت غذایی 75درصدی و یا تزریق سولپیراید این زمان را به ترتیب به میزان 24.4 درصد و 18.3 درصد به‌طور معنی‌دار افزایش داد (P<0.05). گروه 75درصد محدودیت غذایی دریافت کننده سولپیراید نسبت به تمامی گروه‌‌‌ها بیشترین افزایش معنی‌دار زمان یافتن غذا را نشان دادند (P<0.05). فعالیت کاتالاز فقط در گروه‌های محدودیت غذایی 75درصد به‌میزان 17.6 درصد و 22.2 درصد کاهش معنی‌دار نشان داد (P<0.05). میزان تولید مالون‌دی‌آلدهید در گروه‌های محدودیت غذایی 75درصد به‌میزان 50.2 درصد و 59.3 درصد و دریافت کننده سولپیراید به‌میزان 31.2 درصد به طور معنی‌دار در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: همزمانی اعمال محدودیت غذایی و مهار گیرنده‌‌‌های D2 دوپامین، منجر به افزایش سطوح پرواکسیدانی هیپوکامپ و تشدید اختلال حافظه موش‌های صحرایی می‌گردد.


نیلوفر سادات مداحی، حبیب اله یاری زاده، عطیه میرزا بابائی، لیلا ستایش، یاسمن نصیر، خدیجه میرزایی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات خلقی مانند افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت پایین خواب در بین افراد دارای اضافه وزن و چاق شایع است. کیفیت رژیم غذایی در عملکرد مغز و رفتار نقش دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط چگالی انرژی رژیم غذایی با شاخص‌های روان در زنان دارای اضافه وزن و چاق مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 301 خانم با میانگین نمایه توده بدنی 3.7±30.7 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 18 تا 56 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران در سال‌های 1396 تا 1397 انجام شد. چگالی انرژی رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک از طریق تقسیم کردن کل انرژی دریافتی از غذاهای مصرفی (کیلوکالری در روز) بر وزن کل غذاهای مصرف شده (به جز نوشیدنی‌ها) محاسبه شد. شاخص‌های سلامت روان با استفاده از پرسشنامه 21 سوالی اضطراب، استرس و افسردگی ((DASS-21 و کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه Pittsburgh sleep quality ارزیابی شد.

یافته‌ها: افرادی که در بالاترین چارک چگالی انرژی رژیم غذایی بودند؛ فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیشتری داشتند؛ اما سطح تری گلیسرید پایین‌تری به نسبت افراد با پایین‌ترین چارک، داشتند. تحلیل رگرسیون لجستیک خام (95% CI=1.01-4.56, P=0.04, OR=2.15) و تعدیل شده برای سن، شاخص توده بدنی و فعالیت بدنی (95% CI=1.13-5.79, P=0.02, OR=2.56) نشان داد که چگالی انرژی رژیم غذایی به‌طور معنی‌داری با افزایش خطر استرس در ارتباط است. هیچ ارتباط معنی‌داری بین چگالی انرژی رژیم غذایی با افسردگی، اضطراب و کیفیت خواب مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: دریافت رژیم غذایی با چگالی انرژی بالا با افزایش خطر استرس در ارتباط است.



سیمین فاضلی پور، فائزه شهبازی زرگوش، طاهره ناجی، علی کلانتری حصاری، محمد بابائی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تری اکسید مولیبدن (MoO3) یکی از نانوذراتی است که در صنعت به عنوان آنتی‌باکتریال استفاده می‌گردد. کلیه نیز یکی از اندام‌های مهم بدن در دفع مواد زاید و تنظیم بسیاری از فاکتورهای خونی است که تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می‌گیرد. به دلیل مصرف گسترده MoO3 برای ضدعفونی وسایل مربوط به اتاق عمل و اهمیت جسمک‌های کلیوی در تصفیه پلاسمای خون، این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات تری اکسید مولیبدن بر کلیه موش صحرائی انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نژاد ویستار (با وزن 250 تا 300 گرم) به صورت تصادفی به 5 گروه 6 تایی شامل کنترل، شم (دریافت کننده سرم فیزیولوژی) و سه گروه تجربی (دریافت کننده تری اکسید مولیبدن در دوزهای 50، 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن داخل صفاقی) تقسیم شدند. تزریقات به صورت داخل صفاقی و به مدت 35 روز انجام شد. پس از دوره تیمار، حیوانات بیهوش و خونگیری از قلب به عمل آمد. سپس نمونه‌های کلیه سمت راست خارج شدند و پس از تثبیت و آماده‌سازی بافتی، با روش استریولوژی برای تعیین تغییرات حجم قشر، حجم ناحیه مرکزی ، فضای ادراری و اجسام کلیوی مورد بررسی قرار گرفتند.


یافته‌ها: افزایش معنی‌دار حجم فضای ادراری در گروه‌های مصرف کننده MoO3 و کاهش حجم ناحیه مرکزی در گروه با دوز 200 میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به گروه‌های کنترل و شم مشاهده شد (P<0.05). حجم قشر کلیه در گروه دریافت کننده نانو ذره با دوز 50 میلی‌گرم بر کیلوگرم افزایش معنی‌داری نسبت به گروه‌های کنترل و شم داشت (P<0.05). MoO3 موجب کاهش وزن حیوانات، افزایش اوره و کاهش حجم کلیه گردید (P<0.05).


نتیجه‌گیری: نانوذرات تری اکسید مولیبدن می‌تواند سبب تغییرات موفولوژیک کلیه موش‌های صحرایی گردد.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.18 seconds with 33 queries by YEKTAWEB 4704
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)