[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73983038
h-index3317
i10-index21867
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::

فائزه سهرابی، زینب خانجانی، شیرین زینالی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : حل مشکلات روان‌شناختی کودکان و نوجوانان نه‌تنها جنبه درمانی دارد؛ بلکه نوعی پیشگیری محسوب می‌شود. عمده‌ترین اختلالات دوران کودکی که باعث مراجعه به متخصصین بهداشت روانی می‌شود؛ از نوع اختلالات رفتاری بوده و شایع‌ترین آن اختلال سلوک است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی آموزش والدین بر کاهش علایم اختلال سلوک و بهبود سبک‌های فرزندپروری والدین نوجوانان 16-14 ساله انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 32 نوجوان به همراه والدین پس از تشخیص علایم اختلال سلوک به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. از پرسشنامه علایم مرضی (CSI-4) و پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری Robinson در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون و برنامه مداخله فرزندپروری نوجوانان (ساندرز، 2006) به عنوان بسته آموزشی استفاده شد. یافته‌ها : علایم سلوک در پس‌آزمون پس از تعدیل با نمرات پیش‌آزمون کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). همچنین در سبک اقتدارمنش فرزندپروری والدین افزایش آماری معنی‌دار و در سبک سهل‌گیرانه و استبدادی کاهش آماری معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : آموزش فرزندپروری علاوه بر بهبود روابط عاطفی میان والدین و فرزندان به عنوان یک مداخله موثر در درمان اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان مطرح است.
فریبا ستارپور، عزت‌اله احمدی، ساناز صادق زاده،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : در پژوهش‌های روان‌درمانی ذهن‌آگاهی به عنوان یک حالت ارتقاء دهنده تفکر خودآگاهی برای بهبود بهزیستی در نظر گرفته می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس روی کاهش نشانه‌های افسردگی دانشجویان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 40 دانشجوی دختر مبتلا به افسردگی در دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان به صورت در دسترس و غیرتصادفی در دو گروه 20 نفری کنترل و آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند. دانشجویان گروه مداخله به صورت گروهی، آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (8 جلسه، هفته‌ای دو جلسه یک و نیم ساعته) را دریافت نمودند و گروه کنترل آموزشی دریافت ننمود. همه آزمودنی‌ها در ابتدا و انتهای مطالعه فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی Beck را تکمیل نمودند. یافته‌ها : میانگین نمره افسردگی قبل از مداخله در گروه مورد 5.6±21.10 بود که بعد از مداخله آموزش ذهن آگاهی به 3.70±11.50 تغییر یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : آموزش ذهن‌آگاهی بر کاهش نشانه‌های افسردگی موثر است.


نجمه حمید، اکرم کاویانی بروجنی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : در روان‌درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور، علاوه بر روش‌های شناخت درمانگری، اعتقادات معنوی و باورهای دینی تقویت می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر روان‌درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه از نوع شبه‌تجربی با پیش‌آزمون - پس‌آزمون، گروه کنترل و مرحله پیگیری سه ماهه بود. 30 بیمار مبتلا به ایدز به صورت غیرتصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله، 12 جلسه 45 دقیقه‌ای، روان‌درمانی شناختی- رفتاری مذهب محور دریافت کردند و گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در پژوهش، شامل آزمون افسردگی بک نسخه دوم (BDI-II) و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-Brief) بود. با استفاده از این آزمون‌ها، هر دو گروه مداخله و کنترل در مراحل پیش‌آزمون، پس از خاتمه 12 جلسه آموزشی و پس از پیگیری 3 ماهه ارزیابی شدند.

یافته‌ها : میزان افسردگی در گروه مداخله پس از اعمال روان‌درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور به صورت معنی‌داری کاهش و میزان کیفیت زندگی به صورت معنی‌داری افزایش یافت و در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری : روان‌درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور در کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز موثر است.


مینا باغبان بوساری، سید ولی اله موسوی، شادمان نعمتی، سجاد رضائی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : جراحی زیبایی بینی مشکل‌ترین و پیچیده‌ترین جراحی زیبایی کل صورت است. اگرچه اکثر افراد متقاضی روش‌های جراحی زیبایی، در ظاهر از نظر روان‌شناختی سالم به نظر می‌رسند؛ اما در خصوص برخی از بیماران این امر صدق نمی‌کند. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت ﺳﻼﻣﺖ روان ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از ﻋﻤﻞ ﺟﺮاﺣﯽ زیﺒﺎیﯽ ﺑﯿﻨﯽ انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 100 نفر از زنان و مردان متقاضی جراحی زیبایی بینی انجام شد. افراد مورد مطالعه به‌ پرسشنامه تجدیدنظر شده علایم اختلالات ‌روانی (SCL-90-R) قبل از عمل جراحی، سه ماه و شش ماه پس از عمل جراحی پاسخ دادند.

یافته‌ها : در مقایسه با مردان، زنان به‌طور معنی‌داری علایم افسردگی (7.24 در برابر 10.79)، جسمانی‌ کردن (4.64 در برابر 7.35)، وسواس فکری-عملی (5.67 در برابر 8.51)، حساسیت‌ در ‌روابط‌ متقابل (5.48 در برابر 7.52)، ‌اضطراب (5.26 در برابر 8.07) و شدت کلی ناراحتی روانی (0.58 در برابر 0.79) بیشتری داشتند (P<0.05) . اثر اصلی عامل زمان نشان داد تفاوت معنی‌داری بین علایم اختلالات روانی در سنجش‌های خط پایه و 6-3 ماه بعد وجود نداشت. همچنین اثرات تعاملی جنسیت و زمان در هیچ‌یک از علایم اختلالات روانی معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری : خط سیر علایم اختلالات روانی در 3 تا 6 ماه پس از جراحی انحراف قابل‌ملاحظه‌ای نسبت‌به قبل از جراحی نداشت. این یافته می‌تواند نشان‌دهنده وجود علایم روانی دیرین پیش از عمل زیبایی باشد.


سهیلا سلیمانی آدریانی، امیرحسین صادقی هسنیجه، اصغر زره پوش، مهدی ربیعی، احمد عابدی، سجاد اسماعیلی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : اختلال نقص توجه / بیش‌فعالی شایع‌ترین اختلال روانپزشکی دوران کودکی از نظر میزان مراجعه به مراکز خدمات درمانی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر بازی‌های ریتمیک بر مهارت‌های اجتماعی کودکان پیش‌دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش‌فعالی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه از نوع شبه‌تجربی به همراه پیش‌آزمون، پس‌آزمون به همراه گروه شاهد، 30 نفر از دانش‌آموزان پیش‌دبستانی شهر اصفهان که به اختلال نقص توجه / بیش‌فعالی مبتلا بودند؛ به صورت غیرتصادفی در دو گروه قرار داده شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه کانرز سال 1997 و چک لیست مهارت‌های اجتماعی سال 2004 بود.

یافته‌ها : بازی‌های ریتمیک سبب افزایش معنی‌دار مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به نقص توجه / بیش‌فعالی گردید و این افزایش مهارت در مرحله پیگیری نیز ادامه داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری : بازی‌های ریتمیک باعث افزایش مهارت‌های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش‌فعالی می‌گردد.


مجید محمودعلیلو، تورج هاشمی نصرت آباد، فائزه سهرابی،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف : اختلال اضطراب فراگیر به عنوان یکی از اختلالات اضطرابی مزمن شیوع بالایی در جمعیت عمومی و بالینی دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی کارایی درمان تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان زنان مبتلا به اضطراب فراگیر انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه از نوع مداخله‌ای با خط پایه چندگانه همزمان و به شیوه تک آزمودنی بود. چهار زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با روش نمونه‌گیری هدفمند از طریق مصاحبه تشخیصی و بالینی ساختاریافته براساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-V از میان مراجعین به مرکز مشاوره دانشگاه تبریز و مرکز خدمات روانپزشکی شهر مهاباد انتخاب شدند. بیماران پس از احراز شرایط درمان وارد فرایند درمان شدند. کارایی پروتکل درمانی طی 3 مرحله (خط پایه، درمان 12 جلسه‌ای و پیگیری 6 هفته‌ای) با استفاده از پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GAD-7)، پرسشنامه نگرانی ایالت پن (PSWQ) و مقیاس کلی شدت و آسیب اضطراب (OASIS) مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.

یافته‌ها : اثر درمان تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با فنون رویارویی بر کاهش علایم اختلال اضطراب فراگیر، نگرانی، شدت اضطراب و آسیب عملکرد در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر از نظر آماری و بالینی معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری : درمان تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و فنون رویارویی برای درمان اختلال اضطراب فراگیر زنان مناسب است.


محسن محمدکریمی، کاظم شریعت نیا،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف : معنویت‌درمانی به‌معنای در نظر گرفتن باورهای فرهنگی - مذهبی مردم در فرآیند درمانگری و در نظر گرفتن بعد متعالی مراجعان است که آنها را به‌سوی منبع متعالی رهبری می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر معنویت‌درمانی بر تاب‌آوری زنان مبتلا به سرطان پستان در شهر تهران انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی انکولوژی و شیمی‌درمانی دکتر سهراب سلیمان زاده در شهر تهران طی سال 1395 انجام شد. آزمودنی‌ها به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت غیرتصادفی در دو گروه 15 نفری مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله طی 11 جلسه 60 دقیقه‌ای تحت مداخله معنوی قرار گرفتند و گروه کنترل این مداخله را دریافت ننمودند. بیماران قبل و بعد از اتمام دوره درمان پرسشنامه آزمون تاب‌آوری کانر و دیویدسون (سال 2003) را تکمیل نمودند.

یافته‌ها : در ابتدای مطالعه، مقایسه میانگین و انحراف معیار نمره تاب‌آوری بیماران گروه‌های مداخله (3.64+-0.22) و کنترل (3.77+-0.13) از نظر آماری معنی‌دار نبود. میانگین و انحراف معیار نمره تاب‌آوری بیماران گروه مداخله (4.30+-0.14) در انتهای مطالعه در مقایسه با بیماران گروه کنترل (3.68+-0.1) از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری : مداخله معنویت‌درمانی سبب افزایش تاب‌آوری بیماران زن مبتلا به سرطان پستان گردید.


صفورا قانع، جوانشیر اسدی، فیروزه درخشانپور،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : جمعیت سالمندی با سرعت چشمگیری در سراسر دنیا در حال افزایش است. یکی از معیارهای سنجش نیازها و شرایط سلامتی سالمندان و همچنین بهبود آن، شاخص کیفیت زندگی است. ذهن‌آگاهی نوعی هشیاری است و زمانی پدیدار می‌شود که ما با تجربیاتمان به گونه‌ای دقیق‌تر و با جزئیات حاضر در زمان حال و بدون قضاوت مواجه شویم. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش ذهن‌آگاهی بر بهزیستی فردی و سلامت روان سالمندان زن انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 46 زن سالمند بالای 60 سال مرکز نگهداری روزانه کانون جهاندیدگان گرگان به صورت غیرتصادفی در دو گروه 23 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله در هشت جلسه دو ساعته آموزش ذهن‌آگاهی شرکت نمودند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه سلامت عمومی-28 (GHQ-28) و پرسشنامه بهزیستی شخصی بزرگسالان (PWI-A) (personal well-being index – adult) بود که در ابتدا و انتهای مطالعه توسط سالمندان تکمیل گردید.

یافته‌ها : در گروه مداخله آموزش ذهن‌آگاهی سبب افزایش آماری معنی‌دار خرده مقیاس بهزیستی شخصی در پس‌آزمون (53±57.4) در مقایسه با پیش‌آزمون (10.6±43.2) و نیز خرده مقیاس سلامت روان و مولفه‌های آن در پس‌آزمون (5.3±13.47) در مقایسه با پیش‌آزمون (10.9±35.6) گردید (P<0.05). خرده مقیاس‌های بهزیستی شخصی و سلامت روان و مولفه‌های آن در ابتدا و انتهای مطالعه گروه کنترل تفاوت آماری معنی‌داری یافت نشد.

نتیجه‌گیری : آموزش ذهن‌آگاهی سبب بهبود خرده مقیاس‌های بهزیستی شخصی و سلامت روان در زنان سالمند می‌گردد.


سیدجمال رئیسی، کوروش محمدی، اقبال زارعی، سمانه نجارپوریان،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از راه‌های ارزیابی ساختار خانواده توجه به الگوهای ارتباطی زوج‌ها است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی زوج‌درمانی هیجان مدار و رویکرد تصمیم‌گیری مجدد بر تغییر سبک‌های ارتباطی در زنان متأهل شهرستان گرگان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 زن متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر گرگان به دلیل تعارض زناشویی در سال 1395 انجام شد. آزمودنی‌ها به‌طور غیرتصادفی در سه گروه 10 نفری کنترل و دو گروه مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت ننمود. برای گروه مداخله اول زوج‌درمانی هیجان‌مدار و برای گروه مداخله دوم درمان تصمیم‌گیری مجدد اجرا شد. پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) در پیش‌آزمون و پس‌آزمون استفاده گردید.

یافته‌ها : مداخلات درمان هیجان‌مدار و درمان تصمیم گیری مجدد در تغییر سبک‌های ارتباطی زنان متأهل و حفظ دستاوردهای درمانی حتی تا شش ماه پس از درمان موفق ارزیابی شدند (P<0.05). بین اثربخشی دو نوع مداخله تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری : زوج درمانی هیجان مدار و درمان تصمیم گیری مجدد به یک اندازه در تغییر ماندگار سبک‌های ارتباطی زنان نقش موثری دارند.


فاطمه نقی نسب اردهائی، محمود جاجرمی، محمد محمدی پور،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : نابسامانی ازدواج و عدم خشنودی در زندگی زناشویی پیامدهای مهمی برای خانواده به همراه دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی زوج‌درمانی هیجان‌مدار بر عملکرد ازدواج و بهزیستی روانشناختی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام شد.

روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 53 خانم ساکن گرگان مراجعه کننده با تعارضات زناشویی به مراکز مشاوره بینش، راستین و مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر گرگان طی سال 1395 انجام شد. زنان دارای تعارضات زناشویی به شیوه تصادفی بلوکی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. مقیاس بهزیستی روانشناختی Ryff و پرسشنامه سنجش عملکرد ازدواج (MFAI) پیش از مداخله، یک هفته و هشت هفته بعد از مداخله به‌وسیله شرکت کنندگان تکمیل شد. مشاوره با رویکرد زوج‌درمانی هیجان‌مدار در 15 جلسه به شیوه گروهی، هفته‌ای یک بار و به مدت 120-90 دقیقه برای گروه مداخله انجام شد. پیگیری دو ماه بعد انجام گردید. نمره عملکرد ازدواج و بهزیستی روانشناختی در پایان مدت مطالعه و دو ماه پس از پایان مطالعه برای هر شرکت کننده ثبت گردید.

یافته‌ها : در پایان 15 جلسه مداخله، میانگین نمره عملکرد ازدواج گروه مداخله (263.32±22.15) در مقایسه با گروه کنترل (162.39±31.56) افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (p<0.05). همچنین در انتهای مطالعه، میانگین نمرات بهزیستی روانشناختی گروه مداخله (372.48±35.70) در مقایسه با گروه کنترل (237.57±42.38) افزایش آماری معنی‌داری یافت (p<0.05). دو ماه پس از پایان مطالعه بین میانگین نمرات عملکرد ازدواج گروه مداخله (268.56±22.96) در مقایسه با گروه کنترل (145.32±12.56) افزایش آماری معنی‌داری مشاهده شد (p<0.05). همچنین بین میانگین نمرات بهزیستی روانشناختی گروه مداخله (398.64±22.36) در مقایسه با گروه کنترل (201.50±13.32) افزایش آماری معنی‌داری یافت شد (p<0.05).

نتیجه‌گیری : زوج‌درمانی هیجان‌مدار از طریق تضعیف چرخه‌های تعاملی منفی، بازسازی الگوهای تعاملی و تسهیل پدیدآیی راهکارهای تازه برای حل مسایل کهنه ارتباط باعث ارتقاء عملکرد ازدواج و بهزیستی روانشناختی زنان دارای تعارضات زناشویی می‌شود.


جمیله ابن الشریعه، سیدمجتبی عقیلی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: طلاق به عنوان یکی از بحران‌های زندگی می‌تواند منجر به بروز مشکلات عاطفی و رفتاری گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب Glasser به شیوه گروهی بر سلامت عمومی و باورهای وسواسی زنان مطلقه انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه شبه‌تجربی 30 زن مطلقه مشغول به تحصیل در مدارس بزرگسال به صورت غیرتصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. در ابتدای مطالعه برای هر دو گروه پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) (اضطراب، کارکرد اجتماعی، نشانه‌های بدنی و افسردگی) و پرسشنامه افکار وسواسی (OBQ-44) (مسؤولیت‌پذیری، کمال‌طلبی و اهمیت دادن به افکار) تکمیل گردید. برای گروه مداخله طی 8 جلسه، هفته‌ای یک جلسه به مدت دو ساعت جلسات آموزشی واقعیت‌درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب Glasser برگزار شد و برای گروه کنترل مداخله‌ای صورت نگرفت. در انتهای مطالعه از هر دو گروه پس آزمون به‌عمل آمد.

یافته‌ها: آموزش گروهی واقعیت درمانی آزمودنی‌های گروه مداخله سبب کاهش آماری معنی‌دار در تمامی ابعاد دو متغیر سلامت عمومی و باورهای وسواسی در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05).

نتیجه‌گیری: آموزش گروهی واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب Glasser سلامت عمومی زنان مطلقه را بهبود می‌بخشد و سبب کاهش باورهای وسواسی آنان می‌گردد.


آناهیتا خدابخشی کولایی، فاطمه انتخابی، محمدرضا فلسفی نژاد، اکرم ثناگو،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ﭘﺮﺳﺘﺎری یکی از ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺗﻨﺶ‌زا اﺳﺖ و یﮑﯽ از ﺳﻨﺪرم‌ﻫﺎی رایﺞ ﻧﺎﺷﯽ از ﺗﻨﺶ در ﺑﯿﻦ ﭘﺮﺳﺘﺎران تاب‌آوری پایین است. ﺑﺎﻻ ﺑﺮدن ﻇﺮﻓﯿﺖ تاب‌آوری یکی از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ در ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ ﺗﻨﺶ‌ﻫﺎ اﺳﺖ. این مطالعه به منظور تعیین رابطه ﺧﻮشﺑﯿﻨﯽ و ﺷﻮخﻃﺒﻌﯽ ﺑﺎ تاب‌آوری زنان پرستار ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎنﻫﺎی ﺷﻬﺮ اﺻﻔﻬﺎن انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی – تحلیلی روی 230 زن پرستار شاغل در بخش‌های عمومی بیمارستان‌های شهر اصفهان طی سال 1395 انجام شد. ابتدا از ﻣﯿﺎن بیمارستان‌ها، ﺑﻪ ﺷﯿﻮه ﻧﻤﻮﻧﻪ‌ﮔﯿﺮی ﺧﻮﺷﻪ‌ای سه ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ. ﺗﻌﺪاد ﭘﺮﺳﺘﺎران ﺑﺨﺶ‌ﻫﺎی درﻣﺎﻧﯽ ﻣﺨﺘﻠﻒ در ایﻦ ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن‌ﻫﺎ 600 ﻧﻔﺮ ﺑﻮد و در ﻧﻬﺎیﺖ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺟﺪول برآورد حجم نمونه کرجسی و ﻣﻮرﮔﺎن سال 1970، تعداد 235 ﻧﻔﺮ ﺑﻪ‌ﺻﻮرت ﺗﺼﺎدﻓﯽ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه ﺷﻮخ‌ﻃﺒﻌﯽ لفکورت و مارتین (Sense of Humor Questionnaire: SHQ)، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮش‌ﺑﯿﻨﯽ ﺟﻬﺖ‌ﮔﯿﺮی زﻧﺪﮔﯽ کارور و شیرر (Life Orientation Test-Revis: LOT-R) و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ تاب‌آوری ﮐﺎﻧﺮ و دیﻮیﺪﺳﻮن (The Connor-Davidson Resilience Scale: CD-RISC) استفاده شد.

یافته‌ها: ﺑﯿﻦ ﺧﻮش‌ﺑﯿﻨﯽ و تاب‌آوری راﺑﻄﻪ آماری معنی‌دار و منفی وﺟﻮد داشت (P<0.05). ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﯿﻦ ﺷﻮخ‌ﻃﺒﻌﯽ و تاب‌آوری راﺑﻄﻪ معنی‌دار و مثبت یافت شد (P<0.05). علی‌رغم این که ﺗﻤﺎﻣﯽ زیﺮﻣﺆﻟﻔﻪ‌ﻫﺎی ﺷﻮخ‌ﻃﺒﻌﯽ ﻗﺎدر ﺑﻪ ﭘﯿﺶ‌ﺑﯿﻨﯽ تاب‌آوری است. ﺧﻨﺪه از ﺳﺎیﺮ زیﺮﻣﺆﻟﻔﻪ‌ﻫﺎی دیﮕﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮیﻦ اﺛﺮ را ﺑﺮ تاب‌آوری داشت.

نتیجه‌گیری:  خوش‌بینی سبب کاهش تاب آوری و شوخ‌طبعی باعث افزایش تاب‌آوری زنان پرستار شاغل در بیمارستان می‌گردد.


مجید زمانی، محسن جلالی، الناز پوراحمدی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بسیاری از کودکان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری در سال‌های نخستین کودکی، نه تنها به سادگی از آن عبور نمی‌کنند؛ بلکه ممکن است این امر تا دوران بلوغ و حتی بزرگسالی نیز تداوم یابد. این مطالعه به منظور تعیین نقش همراهی خانوادگی با علایم کودک، شیوه‌های فرزندپروری و استرس والدگری در پیش‌بینی شدت اختلالات اضطرابی کودکان در استان گلستان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 300 نفر از کودکان 12-6 ساله و مادران آنان طی سال‌های 96-1395 در استان گلستان انجام شد. مقیاس همراهی خانوادگی - اضطراب FAS-A)، لیبویتز و همکاران سال 2013)، شاخص استرس والدین - فرم کوتاه (PSI-SF، ابدین سال 2000)، پرسشنامه فرزندپروری Baumrind سال 1973 و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (SCAS سال 1998) توسط مادران تکمیل شد.

یافته‌ها: با افزایش همراهی خانوادگی و استرس والدگری در والدین، اضطراب در کودکان به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (P<0.05). شیوه فرزندپروری مقتدرانه از سوی والدین با کاهش آماری معنی‌دار اضطراب در کودکان همراه بود (P<0.05)؛ اما شیوه‌های فرزندپروری سهل‌گیرانه و مستبدانه از سوی والدین با افزایش آماری معنی‌دار اضطراب در کودکان ارتباط داشت (P<0.05). سبک فرزندپروری مستبدانه به همراه سبک فرزندپروری مقتدرانه، استرس والدگری و همراهی خانوادگی توانست 49 درصد از اضطراب کودکان را پیش‌بینی نماید (F=97.21, P<0.0001).

نتیجه‌گیری: شیوه‌های فرزندپروری، استرس والدگری و همراهی خانوادگی نقش موثری در پیش‌بینی اضطراب کودکان نشان داد.


فاطمه ربیعی، کیانوش زهراکار، ولی اله فرزاد،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فرسودگی زناشویی یکی از پدیده‌هایی است که زوج‌های بسیاری درگیر آن هستند و از دلایل اصلی طلاق عاطفی بوده و در صورت عدم چاره‌اندیشی و درمان آن، زمینه را برای طلاق رسمی زوجین فراهم می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی آموزش ایمن‌سازی در برابر استرس برکاهش فرسودگی زناشویی زنان متاهل انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 زن متاهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی آرام در شهر گرگان طی سال 1395 انجام شد. آزمودنی‌ها به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت غیرتصادفی در دو گروه 15 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوردی داده‌ها مقیاس فرسودگی زناشویی Pines سال 1996 بود که در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه توسط آزمودنی‌های هر دو گروه تکمیل گردید. گروه مداخله،آموزش ایمن‌سازی در برابر استرس را در 8 جلسه 2 ساعته به شیوه گروهی و هفتگی دریافت نمود. برای آزمودنی‌های گروه کنترل تا پایان مرحله پیگیری مداخله‌ای ارایه نگردید. در گروه‌های مورد مطالعه، فرسودگی زناشویی و مولفه‌های آن (خستگی جسمانی، روانی و عاطفی) مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: آموزش ایمن سازی در برابر استرس در کاهش فرسودگی زناشویی و مولفه‌های آن (خستگی جسمانی، روانی و عاطفی) در آزمودنی‌های گروه مداخله در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ‌ماهه مؤثر واقع شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: آموزش ایمن‌سازی در برابر استرس باعث کاهش فرسودگی زناشویی در زنان متاهل می‌گردد. لذا می‌تواند گزینه مداخله‌ای مناسبی در جهت کاهش مشکلات زناشویی و بهبود روابط زوجی محسوب گردد.


تهمینه میری سرگزی، احمد منصوری،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات شایع، مزمن و ناتوان کننده است. این مطالعه به منظور مقایسه درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و آموزش نوروفیدبک بر نشانگان بالینی اختلال اضطراب فراگیر انجام شد.


روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 20 فرد مبتلا به نشانگان بالینی اختلال اضطراب فراگیر مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر نیشابور به روش نمونه‌گیری در دسترس در سال 1395 انجام شد. آزمودنی‌ها به‌صورت تصادفی در دو گروه درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند. جلسات درمانی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس برای افراد گروه اول به صورت گروهی طی 8 جلسه اجرا گردید. گروه دوم نیز آموزش نوروفیدبک را دریافت کردند. مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و فراشناخت در مورد شرکت‌کنندگان اجرا شد.


یافته‌ها: هر دو روش درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و آموزش نوروفیدبک سبب کاهش نشانه‌های اختلال اضطراب فراگیر، نگرانی، باورهای منفی درباره نگرانی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی شدند (P<0.05)؛ اما در مقایسه بین دو گروه مورد مطالعه در خصوص کاهش نشانه‌های اختلال اضطراب فراگیر، نگرانی، باورهای منفی درباره نگرانی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، تفاوت آماری معنی‌داری وجود نداشت.


نتیجه‌گیری: درمان‌های ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و آموزش نوروفیدبک، هر دو در کاهش نشانگان بالینی اختلال اضطراب فراگیر موثر بودند و ارجحیتی بین آنها نبود.


مریم حسن نژاد رسکتی، بهرام میرزاییان، سید حمزه حسینی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: درد و رنج سرطان، نگرانی از آینده و ترس از مرگ، سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان را دچار اختلال می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری تنظیم هیجانی و سلامت روان در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 30 بیمار زن مبتلا به سرطان پستان به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله تحت آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای قرار گرفتند. قبل، پس از اجرای درمان و دو ماه بعد از آن همه شرکت‌کنندگان با پرسشنامه گرتز و رومر 2004 و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) ارزیابی و مورد مقایسه قرار گرفتند.

یافته‌ها: نمره کلی تنظیم هیجان در پیش‌آزمون گروه مداخله از 4.16±113.52 به 3.96±104.67 کاهش یافت (P<0.05). همچنین در دوره پیگیری نیز در گروه مداخله )3.58±104.17( پایین باقی مانده بود؛ اما میانگین آن در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری نشان نداد. در مقیاس سلامت روان در گروه مداخله پس اجرای درمان نمره کلی سلامت روان از 4.21±46.81 به 3.39±33.18 کاهش یافت (P<0.05). این نمره در دوره پیگیری نیز در گروه مداخله )3.33±33.12( تعیین شد؛ اما در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌دار مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند باعث افزایش سلامت روانی و تنظیم بهتر هیجان در مبتلایان به سرطان پستان شود.


الهام اکبری، ناهید هواسی سومار، سیمین رونقی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: والدین کودکان مبتلا به سرطان بیشتر از والدین کودکان سالم در معرض مشکلات روان‌شناختی از قبیل اضطراب، افسردگی، استرس و به‌طور کلی تهدید سلامت روان هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر خودکارآمدی مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 مادر دارای فرزند مبتلا به سرطان مراجعه کننده به مرکز طبی کودکان در شهر تهران طی سال 1396 انجام شد. مادران به‌طور غیرتصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. برای گردآوری داده‌ها از پرسـشنامه خودکارآمدی والدینی دومکا و همکاران سال 1996 استفاده شد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 10 جلسه دو ساعته به شیوه گروهی برای گروه مداخله اجرا گردید و برای مادران گروه کنترل مداخله‌ای ارایه نشد.

یافته‌ها: میانگین نمره خودکارآمدی والدین دارای کودک مبتلا به سرطان در پیش‌آزمون 6.40±31.40 و پس‌آزمون 13.35±53.87 تعیین شد و این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). میانگین نمره خودکارآمدی والدین گروه کنترل در پیش‌آزمون 5.73±30.07 و در پس‌آزمون 7.58±29 تعیین گردید که این تفاوت از نظر آماری معنی‌داری نبود.

نتیجه‌گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به‌طور معنی‌داری باعث بهبود خودکارآمدی والدینی مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان می‌گردد.


سید حمیدرضا سیدمحمدی، پروین احتشام زاده، فریبا حافظی، رضا پاشا، بهنام مکوندی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال کم‌توجهی - بیش‌فعالی (Attention Deficit / Hyperactivity Disorder: ADHD) اختلالی عصبی - تحولی است که معمولاً به علت  نقص در کارکردهای اجرایی مغز به‌وجود آمده و باعث کم شدن میزان توجه و دقت و فزونکاری حرکتی و رفتارهای تکانشی در فرد می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی در مقایسه با توانبخشی شناختی پس از دارو درمانی بر کارکردهای اجرایی مغز کودکان مبتلا به اختلال ADHD انجام شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 45 کودک مبتلا به اختلال ADHD به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره شامل یک گروه کنترل و دو گروه مداخله تحت نظر مرکز مشاوره آموزش و پرورش قرار گرفتند. گروه مداخله یک (توانبخشی شناختی) و گروه مداخله دو (توانبخشی شناختی پس از دارودرمانی) 12 جلسه 45 دقیقه‌ای و هفته‌ای دوبار تحت مداخله درمانی موردنظر قرار گرفتند. برای گروه کنترل (تحت نظر مرکز مشاوره) در فاصله زمانی اجرای پژوهش، مداخله‌ای صورت نگرفت. پس از پایان آخرین جلسه مداخله درمانی، پس‌آزمون اجرا گردید. مرحله پیگیری 1.5 ماه پس از پایان آخرین جلسه مداخله انجام پذیرفت.

یافته‌ها: کارکردهای اجرایی مغز کودکان مبتلا به اختلال ADHD در گروه توانبخشی شناختی و گروه توانبخشی شناختی پس از دارودرمانی در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال ADHD پس از پیگیری 1.5 ماهه در گروه توانبخشی شناختی پس از دارودرمانی به طور معنی‌داری در مقایسه با گروه توانبخشی شناختی بیشتر بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری: روش درمانی توانبخشی شناختی پس از دارودرمانی در افزایش کارکردهای اجرایی مغز در میان کودکان دارای اختلال ADHD روشی موثرتر نسبت به درمان توانبخشی شناختی به تنهایی است.



مهری اصفهانی، سید مجتبی عقیلی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی از شایع‌ترین تشخیص‌های روانپزشکی است که با روند رو به رشد و شیوع آن، مشکلی اساسی برای بهداشت روان ایجاد کرده است. احتمال ابتلا زنان به افسردگی در زنان بیش از مردان است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی برکاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی دانشجویان دختر انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 26 دانشجوی دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان انجام شد. دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت غیرتصادفی در دو گروه 13 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله به صورت گروهی طی مدت دو ماه (8 جلسه 2 ساعته و هفته‌ای یک جلسه) با روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness-Based Cognitive Therapy) آموزش دیدند. آزمودنی‌های دو گروه پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO-QOL-BREF) را در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند.

یافته‌ها: در گروه مداخله میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه افسردگی بک به ترتیب 6.96±20.23 و 4.97±13.38 تعیین شد که کاهش آماری معنی‌دار مشاهده شد (P<0.05). در گروه مداخله میانگین و انحراف معیار نمرات کلی پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه‌ کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به ترتیب 13.39±66.77 و 10.61±86.84 تعیین شد (P<0.05). همچنین میانگین شاخص‌های کیفیت زندگی پس‌آزمون در تمامی زیربخش‌ها نسبت به پیش‌آزمون در گروه مداخله افزایش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، کیفیت زندگی دانشجویان دختر را افزایش داده و سبب کاهش افسردگی می‌گردد.


معصومه نعمتی، فریده دوکانه ای فرد، معصومه بهبودی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: عملکرد زوجین نقش تعیین‌کننده‌ای در پایداری خانواده ایفا می‌کند. این مطالعه به‌منظور تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان‌مدار بر مؤلفه‌های عملکرد خانواده زوجین شهر ساری انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی با طرح پیش‌آزمون – پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل با روش نمونه‌گیری در دسترس، روی کلیه زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره انجام شد. تعداد نمونه‌ها 28 زوج بود که نمره پایین‌تر از نقطه برش (نمره 120)، از پرسشنامه عملکرد خانواده مک مستر (FAD) دریافت کردند. نمونه‌ها در دو گروه مداخله و کنترل با گمارش تصادفی همتاسازی شدند. گروه مداخله در ده جلسه یک ساعت و نیمه زوج‌درمانی هیجان‌مدار شرکت کردند. از هر دو گروه پیش‌آزمون، پس‌آزمون و آزمون پیگیری یک‌ماهه به عمل آمد.

یافته‌ها: بین عملکرد اعضای گروه‌های مداخله و کنترل در پس‌آزمون متغیر عملکرد خانواده تفاوت معنی‏دار وجود داشت و زوج درمانی هیجان‌مدار موجب بهبود کلیه مؤلفه‌های عملکرد خانواده گردید. یعنی بین نمرات اعضای دو گروه در تمامی مؤلفه‌های پس‌آزمون متغیر عملکرد خانواده افزایش آماری معنی‏دار وجود داشت (P<0.05). ماندگاری اثر درمان در گروه مداخله در پیگیری یک‌ماهه در مقایسه با گروه کنترل مشهود بود (P<0.05). اختلاف نمرات پیش‌آزمون - پس‌آزمون عملکرد زوجین در گروه مداخله 4.842±20.563 (P<0.05) و پس‌آزمون- پیگیری 1.286±4.487 تعیین شد. همچنین اثربخشی زوج درمانی هیجان‌مدار در مؤلفه‌های کارکردعمومی، واکنش عاطفی، کنترل رفتار، ارتباطات، حل مسأله، نقش و آمیزش عاطفی به ترتیب بیشترین اثر را داشت.

نتیجه‌گیری: زوج‌درمانی هیجان‌مدار در بهبود مؤلفه‌های عملکرد زوجین نقش مؤثری دارد. ﻣـﯽﺗـﻮان از ایﻦ رویﮑﺮد در ﻣﺮاﮐﺰ آﻣﻮزﺷﯽ و ﻣﺸﺎوره ﺑﺮای ﮐﻤﮏ ﺑﻪ زوجﻫﺎی ناسازگار به منظور ﺑﻬﺒـﻮد و ﮐﺎﻫﺶ ﻣﺸﮑﻼت زﻧﺎﺷﻮیﯽ، اﻓﺰایﺶ رﺿﺎیﺖﻣﻨﺪی و بهبود عملکرد آﻧﺎن و کارکرد عمومی زوجین ﺑﻬﺮه ﺑﺮد.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 44 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)