24 نتیجه برای فاضل
دکتر عزت الله قائمی، علیجان تبرایی، دکتر محمدرضا فاضلی، محمد علی وکیلی، مسعود بازوری،
دوره 2، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1379 )
چکیده
فارنژیت و عارضه مهم روماتیسم قلبی ناشی از عفونت با استرپتوکوک بتا همولیتیک گروه A یکی از مشکلات عمده بهداشتی - درمانی کودکان می باشد. در این بررسی برای تعیین فراوانی نسبی کلونیزاسیون استرپتوکوک گروه A در کودکان دبستانی شهرستان گرگان در شمال ایران از گلوی 1588 دانش آموز دختر و پسر سالم 12-6 ساله مدارس شهرستان گرگان طی ماه های بهمن 1377 لغایت فروردین 1378 با سواپ نمونه برداری شد. مجموعاً 175 مورد استرپتوکوک بتاهمولیتیک گروه A جدا گردید (11 درصد). میزان کلونیزاسیون در دختران (10.8 درصد) کمی کمتر از پسران (11.2 درصد) بود. حاملین این باکتری در مناطق شهری بیش از مناطق روستایی، و در نقاط غرب و جنوب شهر و ناحیه غربی روستاهای گرگان میزان جداسازی از سایر مناطق زیادتر و با اختلاف معنی دار همراه بوده است. اگر چه میزان شیوع این باکتری در گلوی افراد قوم قزاق بیش از سایر اقوام بوده ولی تفاوت معنی داری بین اقوام مختلف از این نظر مشاهده نشده است. نتایج حاصل بیانگر لزوم توجه به برنامه های بهداشتی در کودکان و تدوین برنامه های پیشگیری و کنترل بیماری ناشی از استرپتوکوک بتاهمولیتیک گروه A و عوارض مهم ناشی از آن می باشد.
علیجان تبرائی، دکتر عزت ا... قائمی، دکتر محمد رضا فاضلی، دکتر سپیده بخشنده نصرت، ناصر بهنام پور، مسعود بازوری،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده
استافیلوکوک طلایی یکی ازشایع ترین عوامل مؤثر در عفونت های پوستی و سیستمیک می باشد. به طور طبیعی بیش از 30 درصد افراد، ناقل این باکتری در پوست و بینی خویش می باشند. افزایش روز افزون مقاومت داروئی در این باکتری ها و به تبع آن، گسترش عفونت های ناشی از آن، توجه مجامع علمی را معطوف به خود نموده است. به همین دلیل، بر آن شدیم میزان شیوع ناقلین طبیعی استافیلوکوک طلایی را در بینی کودکان سالم دبستانی شهرستان گرگان مورد بررسی قرار دهیم. بدین منظور، از بینی 1193 دانش آموز دبستانی طی زمستان 77 فروردین 78 به وسیله سواپ استریل نمونه برداری شد و پس از آزمایش های تشخیصی تعداد 194 مورد (16.3 درصد) استافیلکوکوک طلائی جدا شدند، که این میزان در جمعیت دختران 114 مورد (16.1 درصد) و در پسران 80 مورد (16.4 درصد) بود. از نظر آماری، تفاوت مشاهده شده معنی دار نبود. تعداد باکتری جدا شده در نقاط روستایی 109 مورد (17.6 درصد) و بیش از موارد جداسازی از نقاط شهری به تعداد 85 مورد (14.8 درصد) بوده است.این اختلاف به دست آمده معنی دار نبود. لیکن میزان شیوع ناقلین در گروه های سنی 6 تا 12 سال 25.3-12 درصد بود که اختلاف مشاهده شده کاملا معنی دار بوده است .(P<0.001) نمونه های جدا شده از حیث مقاومت به متی سیلین و سایر آنتی بیوتیک ها نیز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بیانگر مقاومت 34.8 درصد سویه ها به متی سیلین و 1.7 درصد سویه ها به ونکومایسین بود. مشاهدات ما نشان دادند، تنها 4 درصد سویه ها نسبت به پنی سیلین حساس بوده اند. بنابراین با عنایت به نتایج حاصله، انجام پژوهش های دیگر در خصوص ارتباط سویه های جدا شده با بیماری های شایع استافیلوکوکی منطقه و تعیین مقاومت دارویی آنها ضروری به نظر می رسد.
دکتر بهناز خدابخشی، دکتر محمد حیدری، دکتر محمد رضا فاضلی، دکتر عزت ا... قائمی، دکتر محمد صادق کریمی،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده
بیماری های روده ای در اواسط تابستان 1377 به طور ناگهانی در کشور گسترش پیدا کرد که بخشی از آن ناشی از ویبریوکلرا بود. در آن زمان 75 بیمار به دلیل اسهال شدید در مرکز آموزشی - درمانی پنجم آذر گرگان بستری شدند. نمونه مدفوع این بیماران برای کشت به مرکز بهداشت ارسال گردید که از کشت مدفوع 46 نفر از آنان ویبریوکلرا جدا شد. بررسی تظاهرات بالینی و فرابالینی این بیماران هدف این مطالعه بود. از تعداد 46 بیمار، 23 نفر(50 درصد)آنان بین سنین 45-15 سال قرار داشتند. 43.5 درصد آنان را مردان و 56.5 درصد، زنان تشکیل می دادند که از نظر آماری معنی دار نبود. در اکثر بیماران (65 درصد) طول مدت اسهال 4-2 روز بود. تعداد دفعات اسهال در 48 درصد بیماران بین 10-5 در روز بود، ودر 78 درصد بیماران اسهال به صورت آب برنجی بود. سایر یافته های مورد توجه عبارت بودند از درجه حرارت 39.1-37.7 در 13 بیمار (28.1 درصد)، لکوسیتوزبین 18-10 هزار در 26 نفر(56.5 درصد) و بالای 18 هزار در 7 بیمار (15 درصد)، وجود سلول های قرمز خون (RBC) در مدفوع 15 بیمار(33 درصد) و دزهیدراتاسیون شدید همراه با فشار خون کمتر از 80 میلی متر جیوه سلول های قرمز خون (RBC) در مدفوع 15 بیمار(33 درصد) و دزهیدراتاسیون شدید همراه با فشار خون کمتر از 80 میلی متر جیوه در 19 بیمار (41 درصد) وجود تب همراه با لکوسیتوز شدید و وجود خون در مدفوع در این مطالعه، مساله عفونت همزمان وبا را با سایر سازواره (ارگانیسم)های مهاجم روده ای مثل شگیلا ونیز احتمال وجود سویه های جدید ویبرکلرا را مطرح می کند. براین اساس پیشنهاد می شود در تمامی موارد جداسازی ویبریوکلرا، سروتیپینگ برای سویه های جدید و کشت همزمان برای سایر آسیب زاهای روده ای انجام شود.
محمدمهدی حسنزاده طاهری، دکتر محمدرضا نیکروش، دکتر مهدی جلالی، دکتر علیرضا فاضل،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده
زمینه و هدف: لکتینها قندی باند شده به پروتئینها هستند که دارای منشاء گیاهی و یا جانوری می باشند. این ترکیبات با قندهای انتهای گلیکوکانژوگیتها در سلولها و بافتها واکنش می نمایند. گلیکوکانژوگیتها در برخی فرایندهای بیولوژیکی از قبیل شناسایی، تکثیر، مهاجرت و تمایزات سلولی نقش اساسی ایفا می نمایند. هدف این مطالعه بررسی توزیع برخی گلیکوکانژوگیتا در نوتوکورد و عروق محوری دردوران مورفوژنز در جنیهای موش آزمایشگاهی می باشد.مواد و روشها: برای این منظور جنینهای 9 تا 14 روزه موشهای Balb/c در فرمالین فیکس شدند و سپس مقاطع میکروسکوپی از آنها تهیه گردید. این مقاطع جهت مطالعات هیستوشیمیایی پردازش شدند و سپس در مجاورت چهار لکتین کنجوگه شده با (HRP)Horseradish peroxidase قرار داده شدند که عبارت بودند از Maclura pomifera(MPA)، Vicia villosa(VVA) ,Glycin max(SBA) که برای قند انتهایی آن استیل گالاکتوز آمین اختصاصی می باشند و همچنینLotus tetragonolobus(LTA) که به قند انتهایی فوکوز باند می شود.یافته ها: نتایج حاصله نشان دادند که لکتینای اختصاصی آن استیل گالاکتوز آمین واکنشهای تقریبا مشابهی در نوتوکورد و آندوتلیوم عروق محوری دراثنای دوره مورفوژنز نشان می دهند. در حالی که لکتین حساس به فوکوز فقط با نوتوکورد واکنش نشان داد.نتیجه گیری: براساس یافته های این تحقیق زمان ظهور و نحوه توزیع گلیکوکانژوگیتها با قند انتهای ان استیل گالاکتوز آمین ممکن است نقش یا نقشهای کلیدی و مهمی در میان کنشهای بافتی و شکل گیری متعاقب آنها از قبیل تکامل عروق محوری در اثنای دوره مورفوژنز داشته باشند. به علاوه یافته های این پژوهش نشان دادند که گلیکوکانژوگیتها با قند انتهایی فوکوز ممکن است در تکامل عروق محوری و میان کنشهای نوتوکورد با این عروق در اثنای دوره مورفوژنز نقشی نداشته باشند.
دکتر محمدجعفر گلعلیپور، دکتر الهام مبشری، دکتر آرزو میرفاضلی، محمدعلی وکیلی، دکتر فاطمه کلنگیمیاندره،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: نقایص لوله عصبی یکی از مهم ترین ناهنجاری ها در نوزادان در بدو تولد می باشد. این مطالعه به منظور تعیین میزان نقایص لوله عصبی (NTDS) و انواع آن و ارتباط این ناهنجاری ها با جنس نوزاد، قومیت، ارتباط فامیلی و سن مادر در گرگان انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه بر روی کلیه نوزادان زنده و مرده در طی سالهای 80-1376 از مجموع 26280 تولد با مقایسه با یک نمونه هزار نفری از نوزادان سالم و به صورت توصیفی تحلیلی و مقطعی از نظر شیوع NTD، نسبت جنسی، نوع NTD، ازدواج فامیلی، قومیت و سن مادر در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمون کای دو اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان NTD 3.08 در 1000 تولد و در جنس مذکر 2.78 در هزار و در جنس مونث 3.38 در هزار تعیین گردید. نسبت جنس مؤنث و مذکر 1.31 تعیین گردید. میزان اسپیناپیفیدا، آنانسفالی و آنسفالوسل به ترتیب 1.48، 1.48 و 0.11 در هزار تعیین گردید. میزان NTD بر اساس قومیت 6.78 در هزار، 4.76 در هزار و 2.41 در هزار به ترتیب در گروه قومی ترکمن، سیستانی و فارس بومی تعیین گردید که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بوده است (0.05>P). میزان NTD در مادران زیر 20 سال 2.29 در هزار، در گروه مادران 34-30 ساله 3.37 در هزار و در گروه سنی 35 و به بالا 2.54 در هزار تعیین گردید. هم چنین در 29.6 درصد والدین نوزادان مبتلا به NTD دارای ارتباط فامیلی بوده اند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان NTD در این منطقه بالا بوده و ممکن است در ارتباط با قومیت و بافت جمعیتی منطقه باشد.
دکتر علیرضا فاضل، دکتر محمدرضا نیکروش، دکتر مهدی جلالی،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: مطالعات مختلف نشان داده است که ترکیبات قندی در بسیاری از پدیده های بیولوژیکی دارای نقش کلیدی و بسیار بااهمیتی هستند. تا آنجایی که هر گونه اختلال در ظهور و یا زمان ظهور این ترکیبات می تواند اثرات نامطلوب بر تکامل جنین داشته باشد. لذا تکامل طبیعی در گرو ظهور به موقع آن دسته از گلیکوکانژوگیت هایی است که در پروسه های تکاملی نقش کلیدی دارند. بنابر این شاید بتوان گفت که شکل گیری نورون های حرکتی شاخ قدامی نخاع در گرو تغییرات وسیعی است که در ترکیبات قندی سطح این سلولها و ماده خارج سلولی آنها به وقوع می پیوندد. مواد و روش ها: در این پژوهش که روی جنین موشهای نژاد Balb/c انجام پذیرفت. طی روزهای نهم تا چهاردهم حاملگی جنین ها جمع آوری شده و پس از عمل فیکساسیون که با نرمالین و B4G انجام گرفت و آماده سازی بلوک های پارافینی، اقدام به تهیه برش های 5 میکرونی گردیده و جهت بررسی هیستوشیمیایی با لکتین WFA رنگ آمیزی شدند. در این نمونه ها برای رنگ آمیزی زمینه از آلسین بلو با 2.5=PH نیز استفاده شد. هم چنین برای بررسی و مقایسه ترکیبات قندی، بعضی از نمونه ها فقط در مجاورت آلسین بلو قرار گرفتند. سپس یافته های حاصل از این پژوهش بر اساس عکس العمل سلول ها، نسبت به لکتین درجه بندی شده و به وسیله آزمون کروسکال والیس مورد بررسی آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مربوط به این مطالعه نشان داد که اولین عکس العمل سلول های پیش ساز نورون های حرکتی در طی روز سیزدهم جنینی به صورت پراکنده در حاشیه شاخ قدامی نخاع ظاهر می شود. در طی روز چهاردهم بر تعداد این سلول ها افزوده شده و با قدری تاخیر، سلول های بخش قدامی نخاع و استطاله های مربوط به آنان نیز با این لکتین واکنش مثبت نشان می دهند تا آنجا که در اواخر روز چهاردهم حاملگی به میزان قابل توجهی بر تعداد این سلولها افزوده می شود. در طی این فرایند بافت هایی که در مجاورت سلول های پیش ساز نورون های حرکتی واقع شده اند، فاقد عکس العمل با این لکتین هستند که احتمالاً ممکن است سلول های پشتیبان بافت عصبی آینده و با نورون هایی باشند که در مرحله بعدی تمایزات آنها شروع خواهد شد. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که N-acetygalactosamine ممکن است نقش کلیدی در تمایز نورون های حرکتی شاخ قدامی نخاع داشته باشد.
دکتر حسن مفیدپور، دکتر رستم قربانی، دکتر مختار جعفرپور، دکتر علیرضا فاضل،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: زنجیره های کربوهیدراتی متصل به گلیکوپروتئین ها و گلیکولیپیدهای سطح سلولی، به ویژه قندهای انتهایی آنها در فعالیت های سلولی و تقریباً در تمام سیستم های بیولوژیک نقش کلیدی دارند. توزیع گلیکوکانجوگیت های کلیه بالغ تا به حال مورد توجه زیادی قرار نگرفته است. هدف از این مطالعه تعیین محل ملکول های گالاکتوز- ان- استیل گالاکتوز آمین در سطح سلول های کلیه موش بالغ می باشد. مواد و روش ها: در این پژوهش پس از خارج کردن کلیه های موش نژاد Balb/C و پاساژ بافتی به روش معمول نمونه های تهیه شده با استفاده از تکنیک لکتین هیستوشیمیایی و لکتین های MPA و PNA متصل به HRP که لکتین های اختصاصی برای تعیین قندهای انتهایی هستند، استفاده گردید. یافته ها: لوله های جمع کننده ادراری واکنش شدید به PNA نشان دادند و واکنش با شدت کمتر و یکنواخت با سطح لومینال لوله های پروکسیمال داشتند. لکتین MPA سلول های ویژه ای را در میان لوله های پیچدار دیستال و گلومرول مشخص نمود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که قندهای انتهایی ویژه مذکور، مربوط به فونکسیون سلول ها در این نواحی کلیه می باشند و احتمال دارد تنظیم ژنتیکی آنها را در دوران تکاملی جنینی بر عهده داشته باشند.
دکتر نرگس بیگم میربهبهانی، دکتر آرزو میرفاضلی، محمدرضا ربیعی، دکتر وحیده کاظمی نژاد، دکتر شهاب الدین توسلی،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : شیرخواران پرهترم نسبت به نوزادان ترم دارای ذخیره آهن کمتری هستند. پس از تولد نیز به دلیل افزایش سرعت رشد در این نوزادان، نیاز به آهن افزایش مییابد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر شروع زودرس آهن بر اندکسهای خونی و بروز کمخونی فقرآهن در نوزادان پرهترم انجام شد. روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 30 شیرخوار پرهترم 20 روزه مراجعه کننده به 4 مرکز بهداشتی درمانی شهرستان گرگان که تحت تغذیه انحصاری با شیر مادر بودند و بیماری زمینهای و اختلال رشد نداشتند، طی سال 1384 انجام شد. این شیرخواران به دو گروه 15نفری (مداخله و مقایسه) تقسیم شدند. برای هر شیرخوار پرسشنامهای حاوی مشخصات فردی تکمیل گردید. گروه مداخله از 20 روزگی روی آهن پروفیلاکسی mg/kg 2 قرارگرفتند. تمامی شیرخواران در دوماهگی از نظر وجود کمخونی فقرآهن بررسی شدند. پس از ورود اطلاعات از طریق نرم افزار SPSS-13 به رایانه، برای سنجش طبیعی بودن آماری نمونهها از آزمون کلوموگروف و اسمیرنف، جهت مقایسه اندکسهای خونی از آزمون آماری تی استیودنت برای نمونههای مستقل، برای مقایسه بروز کمخونی فقرآهن در دو گروه مداخله و مقایسه از آزمون آماری کایاسکوئر و شاخص آماری خطر نسبی (RR) استفاده شد. سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد. یافتهها : میزان خطر نسبی ابتلاء به کمخونی فقرآهن در گروه مداخله 4/0 برابر گروه مقایسه بود که نشاندهنده اثر پیشگیریکننده قطره آهن در گروه مداخله میباشد ](749/1 ، 091/0=RR ، 95 درصد= CI ، 4/0=[RR ، اما ازنظر آماری این اختلاف بین دو گروه معنیدار نبود. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شروع قطره آهن در 20 روزگی در نوزادان نارس در پیشگیری از کمخونی فقرآهن از نظر بالینی مؤثر بوده است، هرچند این اختلاف از نظر آماری معنیدار نمیباشد.
دکتر آرزو میرفاضلی، دکتر سیما بشارت، دکتر آناهیتا راشدی، محمدرضا ربیعی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : شاخصهای رشد نمادی تصویری از رشد جسمی کودک است و خدمات نظام بهداشتی اولیه، شامل پایشها و مراقبتهای دوران شیرخواری براساس آن به کودک و خانواده ارائه میگردد. مطالعه حاضر به منظور به دست آوردن شاخصهای رشد بدو تولد در نوزادان سالم تک قل متولد شده در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی کلیه نوزادان تک قل و فاقد ناهنجاری مادرزادی بین 42-25 هفتگی بارداری در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان طی مهر و آبان سال 1382 بررسی شدند. شاخصهای رشد بدو تولد شامل دورسر، قد و وزن 1011 نوزاد ثبت شد. سن حاملگی براساس جدول بالارد تعیین گردید. پس از ورود دادهها به نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون کای دو،T-test و Correlation Bivariate انجام شد. یافتهها : میانگین سن حاملگی نوزادان مورد بررسی (SD+-) 1.72+-39.86 هفته بود. 2/3 درصد نوزادان نارس (کمتر از 37 هفته)، 4/4 درصد نوزادان کموزن و 69/0درصد بسیار کموزن محسوب میشدند. همبستگی بین شاخصهای رشد با سن حاملگی و با یکدیگر مثبت بود (P<0.05). نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه و پایینتر بودن شاخصهای قد و وزن نسبت به سایر مناطق ایران و جهان، به نظر میرسد که بررسیهای بیشتری به صورت طولی و مقطعی برای تعیین شاخصهای منطقهای و کشوری مورد نیاز است.
دکتر آرزو میرفاضلی، دکتر لیلی نجفی، دکتر امیرحسین نوحی، دکتر روزبه چراغعلی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : ایکتر یا زردی مشکل شایع دوره نوزادی است که عدم تشخیص نوع پاتولوژیک آن احتمال کرنایکتروس را افزایش میدهد که با موربیدیتی قابل توجهی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین علل هیپربیلیروبینمی شدید غیرمستقیم در نوزادان رسیده بستری در بیمارستان کودکان طالقانی گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی تمامی نوزادان بستری شده به دلیل ایکتر نوزادی در بیمارستان طالقانی گرگان طی سالهای 84-1383 انجام شد. نوزادان مبتلا به ایکتر شدید از میان آنان انتخاب شدند. هیپربیلیروبینمی شدید => 18 میلیگرم در دسیلیتر در نوزادان ترم بالای 2500 گرم در نظر گرفته شد. آزمایشات بیلیروبین (توتال ومستقیم)، کشت خون، شمارش رتیکولوسیت، تست کومبس مستقیم، سطح آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز، شمارش کامل سلولهای خونی، گروه خونی مادر و نوزاد، کشت ادرار، پروتئین راکتیو C انجام شد. یافتهها : 766 نوزاد ترم بالای 2500 گرم در طول یکسال به دلیل ایکتر بستری شدند. ایکتر شدید در 92 مورد (12 درصد) (54 پسر ، 38 دختر) بروز نمود. علل هیپربیلیروبینمی شدید شامل 41 مورد (6/44 درصد) ناشناخته، 25مورد (2/27 درصد) سپسیس، 15مورد (3/16 درصد) کمبود گلوکز6 فسفات دهیدروژناز، 7 مورد (6/7 درصد) عفونت ادراری، 3 مورد (3/3 درصد) ناسازگاری ABO و 1 مورد (1/1 درصد) تغذیه با شیرمادر بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شایعترین علت ایکتر شدید در این منطقه ناشناخته است. سپسیس، کمبود آنزیم گلوکز6فسفات دهیدروژناز، عفونت ادراری ، ناسازگاری ABO و تغذیه با شیر مادر از دیگر علل شایع ایکتر شدید تعیین شدند.
دکتر علیرضا خویی، دکتر جینا خیاط زاده، دکتر علیرضا فاضل، سپیده سالاری بیناباج، مینو گوهری،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : ترکیبات قندی سطح سلول و ماتریکس سلول، دارای نقش با اهمیتی در تنظیم میانکنشهای سلول - سلول و سلول - ماتریکس هستند. تغییر قندهای سلولی، یکی از مهمترین وقایع مولکولی است که در طی فرآیند بدخیمی بافتها ایجاد میشود. این مطالعه به منظور بررسی هیستوشیمیایی موکوپلیساکاریدهای سلولی و ارتباط آن با تمایز تومور در کارسینومای مری و معده انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی نمونههای بافتی 80 بیمار شامل 40 بیمار با اسکوآموس سل کارسینومای مری (SCC) و 40بیمار با آدنوکارسینومای معده با تمایزهای مختلف تومور، از بخش آسیبشناسی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی سال 1388 انتخاب گردید. نمونهها با روش آلسینبلو PH 1 و 2.5 برای شناسایی ترکیبات موکوسی سولفاته و کربوکسیله همراه با شاهد مثبت و منفی رنگآمیزی و بررسی میکروسکوپی شدند.
یافتهها : سلولهای پوشش طبیعی و کارسینوم مری در تمایزهای مختلف در PH 1 و 2.5 رنگپذیری منفی داشتند؛ اما سلولهای استرومای طبیعی و توموری واکنش مثبت داشتند. سلولهای غددی طبیعی و سرطانی معده در PH 1 منفی؛ ولی سلولهای غددی طبیعی در PH2.5 مثبت شدند؛ اما سلولهای سرطانی در تمایزهای مختلف پاسخ ضعیفی نشان دادند. سلولهای استرومای طبیعی و توموری معده در در PH 1 و 2.5 مثبت بودند.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که احتمالاً در فرایند سرطانی شدن، تغییر در عملکرد سلولهای پوششی مری از نظر ایجاد ترکیبات موکوسی سولفاته و کربوکسیله پدید نمیآید؛ ولی در سلولهای غددی معده تغییراتی به صورت کاهش ترشح ترکیبات موکوسی کربوکسیله ایجاد میگردد.
دکتر علیرضا ابراهیم زاده بیدسکان، دکتر محمدرضا نیکروش، دکتر علیرضا فاضل،
دوره 13، شماره 3 - ( پاييز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : نوروهیپوفیز از کف دیانسفالون مشتق میگردد و تکامل آن حاصل میانکنشهای متعددی سلولی است که بهواسطه مولکولهای شیمیایی از جمله قندهای انتهایی گلیکوگانژوگیت میانجیگری میگردد. این مطالعه به منظور تعیین تغییرات برخی از قندهای انتهایی گلیکوکانژوگیتها طی تکامل نوروهیپوفیز در موش صحرایی با روش لکتین هیستوشیمیایی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 40 سر موش صحرایی ماده دوماهه و20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 280-250 گرم استفاده شد. پس از آمیزش و تعیین روز صفر حاملگی، موشهای باردار در فاصله روزهای 10 تا 20 حاملگی قطع نخاع گردیدند و جنینهای آنان به منظور مطالعات بافتشناسی جمعآوری گردید. سپس با جداسازی و فیکس سرهای نمونههای یاد شده و تهیه برشهای سریال از مناطق دارای بافت هیپوفیز به رنگآمیزی لکتین هیستوشیمیایی مبادرت گردید. لکتینهای OFA ، LTA ، UEA-1 VVA,SBA GSA1-B4 ، PNA وWFA باHRP نشاندار شدند. به طوری که OFA ، LTA ، UEA-1 برای قندهای انتهایی، α- L –FucoseوGSA1-B4 ،, SBA PNA وWFA به ترتیب برای D-Gal α ، ß-D-GalNAc ، α ، D-GalNAc ، D-Gal-(1-3) و D-GalNAc اختصاصی هستند. یافتهها : نتایج نشان داد که اکثر سلولهای نوروهیپوفیز با لکتین OFA از روز دهم حاملگی واکنش نشان دادند و در روز پانزدهم افزایش آماری معنیداری در شدت واکنش سلولها ملاحظه گردید (P<0.05). در روز هفدهم بهطور معنیداری شدت واکنش کاهش یافت (P<0.05). لکتین PNA از روز سیزدهم جنینی با تعدادی از سلولهای نوروهیپوفیز واکنش نشان داده و تا روز شانزدهم بر شدت این واکنشها افزوده شد و پس از آن شدت واکنش کاسته شد (P<0.05). واکنش لکتین SBA از روز چهاردهم شروع و تا روز هیجدهم با همان شدت ادامه یافت و سپس کاهش یافت (P<0.05). واکنش به لکتین WFA از روز سیزدهم شروع شد و در روزهای چهاردهم و پانزدهم به صورت معنیداری شدت یافت (P<0.05) و پس از آن به تدریج از شدت واکنش کاسته شد. در مورد لکتینهای UEA-1 ، LTA ، VVA و GSA1-B4 هیچگونه واکنشی مشاهده نگردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که احتمالاً بیان قندهای انتهایی α- L–Fucose ، α, ß-D-GalNAc و D- Gal – (ß-1-3) - D-GalNAc با استفاده از یک نقش کلیدی و نوعی الگوی زمانی و مکانی مشخص در فرایندهای تکاملی از جمله تکامل نوروهیپوفیز تنظیم شده است.
فاطمه روستا، فاطمه فتوحی، امیر قائمی، بهناز حیدرچی، وحیده مظاهری، مریم فاضلی، علی ترابی، محسن غفاری،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییرات مداوم آنتیژنتیکی در ویروس انفلوآنزا، هرسال موجب ایجاد نگرانیهایی در تولید واکسن میگردد. آنتیژنهای حفاطت شده بهدلیل آن که نیاز به تطبیق سویههای طراحی شده برای واکسن با سویههای در حال گردش ندارند؛ انتخاب مناسبی برای واکسن هستند. ژن M2در میان ویروسهای انفلوآنزا حفاظت شده است و این پتانسیل را دارد که به عنوان یک واکسن جهانی در نظر گرفته شود. این مطالعه به منظور بررسی اثر عصاره آبی بخش هوایی گیاه اکیناسه پورپوره آ (سرخارگل) بر ایمنیزایی واکسن ژنتیکی حامل ژن M2ویروس انفلوآنزا انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مداخلهای روی موشهای ماده 8-6 هفتهای نژاد BALB/c با وزن تقریبی 250-300 گرم انجام شد. پلاسمید کدکننده ژن M2 ویروس انفلوآنزا سویه A/New Caledonia/20/99 (H1N1) پس از انتقال به باکتری E.coli top10 f chr('39') و کشت در محیط لورین برتانی مایع، در مقیاس انبوه تخلیص شد و غلظت آن با روش اسپکتروفوتومتری اندازهگیری گردید. 40 سر موش در 8 گروه 5 تایی تقسیم شدند. گروههای واکسن، ویروس انفلوآنزای غیرفعال شده PR8)) و یا واکسن ژنی ( (pcDNA-M2را به تنهایی یا همراه با عصاره دریافت کردند. به گروههای کنترل، پلاسمید خالی pcDNA))، عصاره اکیناسه و یا بافر فسفات تزریق شد. پلاسمید و ویروس غیرفعال شده درون ماهیچهای و عصاره گیاه اکیناسه درون صفاقی تزریق گردید. واکسیناسیون در سه دوره با فاصله 15روز انجام شد. از همه حیوانات قبل از ایمنسازی و 21 روز بعد از آخرین واکسیناسیون خونگیری بهعمل آمد و آنتیبادی اختصاصی M2 با روش الایزای غیرمستقیم اندازهگیری گردید. سپس موشها تحت بیهوشی و از طریق بینی با ویروس انفلوآنزا PR8 سازگار شده با موش آلوده شدند و به مدت سه هفته برای ارزیابی کارایی واکسن، از نظر کاهش میزان مرگ و میر مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و آزمون One-way ANOVA و Kaplan–Meier test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بیشترین پاسخ ایمنی اختصاصی در گروه دریافت کننده ویروس غیرفعال و عصاره اکیناسه مشاهده شد. تفاوت مشاهده شده در پاسخ ایمنی اختصاصی در گروههایی که واکسن ژنی را دریافت کرده بودند؛ در مقایسه با گروههای کنترل معنیدار بود (P<0.05). بهعلاوه پاسخ ایمنی اختصاصی در گروهی که واکسن ژنی را همراه با عصاره دریافت کرده بودند؛ نسبت به گروهی که فقط واکسن ژنی به آنها تزریق شده بود؛ تفاوت معنیداری داشت (P<0.05). همچنین بیشترین درصد بقا در موشهایی دیده شد که ویروس کامل غیرفعال و یا واکسن ژنی همراه با عصاره اکیناسه به آنها تزریق شده بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سازه ژنی کدکننده پروتئین M2 قابلیت القاء ایمنی علیه ویروس انفلوآنزا را داراست و میتواند موشهای واکسینه شده را در مقابل چالش کشنده با ویروس PR8 محافظت نماید. بهعلاوه کاربرد عصاره آبی بخش هوایی گیاه اکیناسه همراه با واکسن، منجر به افزایش کارایی واکسن ژنی M2 در القاء ایمنی و حفاظت بخشی در مدل حیوانی میگردد.
دکتر سیمین فاضلی پور، دکتر زهرا طوطیان، فرزانه محمدزاده کازرگاه، بابک کیائی، دکتر حمیدرضا چگینی، دکتر افسانه محمدزاده کازرگاه، دکتر منصوره سلیمانی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات بیش فعالی و نقص توجه (attention deficit hyperactivity disorder: ADHD) یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی است. داروی ریتالین یا متیلفنیدیت هیدروکلراید از جمله داروهایی است که بهصورت گسترده و طولانیمدت در کودکان برای درمان این اختلال بهکار میرود. این مطالعه به منظور تعیین اثر متیلفنیدیت بر بافت تخمدان و سطح گنادوتروپینهای هیپوفیز موشهای آزمایشگاهی ماده نابالغ انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش سوری ماده نژاد BALB/c نابالغ در سن سه هفتگی با وزن تقریبی 12-15 gr انجام شد. موشها با تعداد مساوی و به صورت تصادفی در یک گروه کنترل و سه گروه تجربی قرار گرفتند. گروههای تجربی I ، II و III داروی خوراکی متیلفنیدیت هیدروکلراید را با دوزهای 2 ، 5 و 10 میلیگرم بر کیلوگرم به مدت 60 روز به روش گاواژ دریافت نمودند. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکرد. پس از پایان مطالعه، موشها مجدداً توزین شدند. سپس سطح سرمی هورمونهای استروژن (pg/ml)، پروژسترون (ng/ml) و گنادوتروپینهای هیپوفیز اندازهگیری شد. تخمدانها برای آمادهسازی بافتی از بدن خارج و طول، عرض، ضخامت و مساحت آنها تعیین و ساختار بافتی تخمدان مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-17 و آزمونهای ANOVA و توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین تفاوت توزین ابتدا و انتهای مطالعه وزن بدن (گرم) گروههای تجربی یک (1.45±14.92) و سه (1.80±14.54) در مقایسه با گروه کنترل (0.84±20.02) تفاوت آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). بین میانگین ابعاد تخمدانها در گروههای تجربی یک ، دو و سه نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). میانگین سطح هورمون استروژن در گروه تجربی یک (173.3 pg/ml) نسبت به گروه کنترل (483 pg/ml) کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین سطح هورمونFSH Mlu/ml در گروههای تجربی نسبت به کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین میزان هورمون پروژسترون گروه تجربی یک (21.9 ng/ml) و سه (37 ng/ml) نسبت به گروه کنترل (69.2 ng/ml) کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین سطح هورمون LH mlu/ml در گروههای تجربی نسبت به کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. در بافت تخمدان گروههای تجربی یک و سه در مقایسه با کنترل سلولهای غیرطبیعی در بین سلولهای لوتئینی گرانولوزا، تغییر در ساختار سلولهای لوتئینی گرانولوزا و اختلال در رشد فولیکولها مشاهده شد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که در معرض قرارگیری موشهای نابالغ با متیلفنیدیت هیدروکلراید منجر به کاهش وزن بدن، کاهش رشد تخمدانها، تغییر در هورمونهای تخمدانها، کاهش در گنادوتروپینهای هیپوفیز و تغییرات در ساختار بافتی تخمدان میشود.
آرزو میرفاضلی، نفیسه کاویانی، محمدعلی وکیلی، حمیدرضا تجری، محمدجعفر گلعلی پور،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : کریپتورکیدیسم یک نقص تکاملی است که در آن یک یا هر دو بیضه به اسکروتوم نمیرسند. این مطالعه به منظور تعیین الگو و عوامل خطرساز در وقوع کریپتورکیدیسم در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه کوهورت 2851 نوزاد پسر از نظر ابتلا به ناهنجاری مادرزادی کریپتورکیدیسم بررسی شدند. سن مادر، شغل مادر، اعتیاد مادر، محل سکونت ، اشتغال مادر در مزارع، قومیت، وزن نوزاد و مچوریتی نوزاد در پرسشنامهای ثبت شد. نوزادان ناهنجار از نظر نزول یا عدم نزول بیضهها به مدت یک سال پس از تولد پیگیری شدند. یافتهها : میزان بروز ناهنجاری کریپتورکیدیسم در بدو تولد 18.9 در 1000 تولد تعیین شد. میزان بروز کریپتورکیدیسم یکطرفه و دوطرفه به ترتیب 11.7 در 1000 تولد و 7.1 در 1000 تولد تعیین گردید. میزان بروز کریپتورکیدیسم در نوزادان پرهترم (30 در 1000 تولد) بهطور معنیداری بیشتر از نوزادان ترم (20 در 1000 تولد) و نوزادان پستترم (11.4 در 1000 تولد) بود (P<0.05). وزن نوزادان با کریپتورکیدیسم یکطرفه (537±3024 gr) در مقایسه با نوزادان سالم (489±3253 gr) بهطور معنیداری کمتر بود (P<0.05). میزان بروز ناهنجاری کریپتورکیدیسم به صورت غیرمعنیداری در قومیت ترکمن (10در هزار تولد) نسبت به قومیت فارس (21 در هزار تولد )و سیستانی (23 در هزار تولد)کمتر بود. باتوجه به پیگیری یکساله بیضه 41 نوزاد (77.3%) بدون مداخله دارویی و جراحی به درون کیسه بیضه بازگشته بود. نتیجهگیری : وزن کم بدو تولد، پرهمچوریتی و قومیت از عوامل خطر مهم بروز کریپتورکیدیسم در گرگان تعیین شدند.
آرزو میرفاضلی، احمد محمدی پور، علی بقائیان، اکرم ثناگو، مهین نوملی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : مقعد بسته از ناهنجاریهای شایع آنورکتال است که با ناهنجاریهای دیگر همراه است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ناهنجاریهای همراه مقعد بسته در گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی پرونده همه نوزادان بستری با تشخیص مقعد بسته (40 نوزاد شامل 24 پسر و 16 دختر) در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان در سالهای 89-1385 بررسی شد. ناهنجاریهای همراه با مقعد بسته برای هر نوزاد ثبت شد. یافتهها : از 40 نوزاد با مقعد بسته، 23 نوزاد (57.5%) ناهنجاری همراه داشتند. بیشترین ناهنجاریهای همراه شامل ناهنجاریهای ادراری – تناسلی (65.2%)، قلبی (47.8%)، گوارشی (13%) و سیستم اسکلتی – عضلانی (8.7%) بود. نتیجهگیری : ناهنجاریهای همراه در نوزادان با مقعد بسته در منطقه گرگان از شیوع بالایی در مقایسه با مطالعات دیگر برخوردار است.
سیمین فاضلی پور، زهرا طوطیان، فردین اسدی، حمیدرضا چگینی، حامد طلایه،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : نیکوتین یک ماده اعتیادآور و ریتالین دارویی است که برای درمان اختلالات بیشفعالی و نقص توجه مورد استفاده قرار میگیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ریتالین، نیکوتین و مصرف توأم آنها بر تولید روزانه اسپرم و ذخیره اسپرم اپیدیدیمی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 120 سر موش سوری نر بالغ نژاد BALB/c به صورت تصادفی به یک گروه کنترل و 11 گروه تجربی تقسیم شدند. در گروههای تجربی اول، دوم و سوم از نیکوتین به میزان 400 ، 200 و 100 میکروگرم برکیلوگرم وزن بدن، در گروههای تجربی چهارم و پنجم از ریتالین به میزان 10 و 2 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن و در گروههای تجربی ششم و هفتم از نیکوتین به میزان 400 میکروگرم برکیلوگرم وزن بدن و از ریتالین به میزان 10 و 2 میلیگرم بر کیلو گرم وزن بدن، در گروههای هشتم و نهم از نیکوتین به میزان 200 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن و از ریتالین به میزان 10 و 2 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن و در گروههای دهم و یازدهم از نیکوتین به میزان 100 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن و از ریتالین به میزان 10 و 2 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ به مدت 40 روز استفاده شد. در پایان، تولید روزانه اسپرم و ذخیره اسپرم اپیدیدیمی تعیین گردید. یافتهها : در گروههای مصرف کننده نیکوتین با دوز زیاد و ریتالین با دوزهای مختلف و اکثر گروههایی که بهصورت توأم از این دو ماده استفاده کردند؛ در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری در تولید روزانه اسپرم دیده شد (P<0.05)؛ ولی در مصرف توأم نیکوتین و ریتالین گروههای هشتم، نهم، دهم و یازدهم، افزایش آماری معنیداری در ذخیره اسپرم اپیدیدیمی مشاهده گردید (P<0.05). نتیجهگیری : مصرف توأم نیکوتین و ریتالین سبب کاهش تولید روزانه اسپرم و افزایش ذخیره اسپرم در اپیدیدیم میگردد.
نفیسه کاویانی، آرزو میرفاضلی، محمد آریایی، کنیزرضا حسین پور، محمدجعفر گلعلیپور،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : ناهنجاریهای مادرزادی از عمدهترین علت مرگ و میر و ناتوانی نوزادان بهشمار میرود. این مطالعه به منظور تعیین بروز ناهنجاریهای مادرزادی در مناطق مختلف استان گلستان انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی همه نوزادان زنده متولد شده (92420 نوزاد) در 13 بیمارستان استان گلستان که دارای ناهنجاری مادرزادی آشکار بودند؛ طی بهمن 1386 لغایت اسفند 1389 انجام شد. جنس و نوع ناهنجاری مادرزادی نوزادان ثبت گردید. یافتهها : میزان بروز انواع ناهنجاریهای مادرزادی به ترتیب در شهرستانهای گرگان، کردکوی، علیآباد و گنبد 20.46%، 12.53% ، 10.86% و 8.92% در در 1000 تولد زنده برآورد شد. میزان بروز ناهنجاریهای مادرزادی در غرب (بندرگز، کردکوی، بندرترکمن)، مرکز (گرگان) و شرق استان گلستان (کلاله، مینودشت، گنبد، علیآباد) به ترتیب 9.3 ، 20.46 و 8.79 در 1000 تولد زنده برآورد گردید. فراوانترین ناهنجاری در سیستم قلبی- عروقی (52.37%) مشاهده شد. نتیجهگیری : میزان بروز ناهنجاریهای مادرزادی در مناطق مختلف استان متفاوت و بهطور کلی نسبت به سایر مناطق کشور کمتر بود.
الهام وجودی، وحید ابراهیمی، علیرضا ابراهیم زاده بیدسکان، علیرضا فاضل،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : ارگانیزرهای متفاوتی با ارسال پیامهایی باعث تکامل و تمایز نخاع میشوند. گلیکوکانجوگیتهای مترشحه از سلولهای دیواره جانبی نخاع نیز میتواند بهعنوان پیامرسانهای نوروژنزیس و تمایز عصبی باشد. این مطالعه به منظور تعیین نحوه گسترش ترکیبات قندی در دیوارههای جانبی نخاع در دوران مورفوژنز موش BALB/c با استفاده از روش لکتین هیستوشیمی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی جنینهای 10 تا 16 روزه در فرمالین فیکس شدند. سپس مقاطع میکروسکوپی از آنها تهیه گردید. نمونههای بافتی برای واکنش با گلیکوکانجوگیتها در مجاورت لکتینهای DBA، OFA، GSA1B4 و MPA قرار داده شدند. برای رنگآمیزی زمینه از آلیسنبلو با pH=2.5 استفاده گردید. یافتهها : لکتین DBA هیچ واکنشی در ناحیه دیواره جانبی نخاع نشان نداد. لکتین MPA واکنشی نسبتاً شدید ولی یکنواخت به خصوص در قسمت رشتههای عصبی دیواره جانبی نخاع نشان داد. واکنش لکتین GSA1B4 در قسمت سلولها و رشتههای عصبی دیوارههای جانبی نخاع خفیف بود؛ ولی این واکنش در عروق خونی بهصورت شدید و واضح مشاهده شد. لکتین OFA با قند انتهایی α-L-Fucose واکنشی شدید و مشخصی از همان اوایل دوران مورفوزنز در ناحیه دیوارههای جانبی نخاع نشان داد. نتیجهگیری : بیشترین واکنش در قسمت دیوارههای جانبی نخاع مربوط به OFA بود که نشاندهنده اهمیت قند انتهایی فوکوز با اتصال (6→1) به قند ما قبل آخر N-acetyl-D-glocosamin (Glc-Nac) در تکامل این ناحیه است. همچنین بهدلیل واکنش شدید GSA1B4 با عروق خونی نخاع استفاده از این لکتین برای مطالعات عروقی توصیه میگردد.
سیمین فاضلی پور، زهرا طوطیان، محمدتقی شیبانی، جمشید رزم یار، ریحانه هوشمند عباسی، مرضیه مینائی، شیوا کیانی،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سویا به عنوان یک پروتئین ارزان قیمت و بدون عوارض جانبی در صنعت غذا معرفی شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر رژیم غذایی حاوی کنجاله سویا بر هیستولوژی و هیستومورفومتری پرزهای روده کوچک و مقادیر سرمی کلسیم، فسفر و گلوکز موشهای آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش آزمایشگاهی نابالغ ماده نژاد BALB/c در سن سه هفتگی انتخاب شدند. حیوانات در سه گروه ده تایی کنترل، گروه تجربی اول و دوم قرار گرفتند. گروه کنترل تحت رژیم غذایی با پروتئین کامل قرار گرفت. گروه تجربی اول و دوم تحت رژیم غذایی با پروتئین کامل به ترتیب شامل 40 درصد و 20 درصد کنجاله سویه قرار گرفتند. پس از سه ماه موشها بیهوش و از قلب آنها برای تعیین سطح کلسیم، فسفر و گلوکز سرم خونگیری به عمل آمد. سپس مقاطع بافتی از دوازدهه آنها تهیه و به روش هماتوکسیلین - ائوزین رنگآمیزی و مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها : در ساختار بافتی دیواره دئودنوم گروه کنترل در مقایسه با گروههای تجربی به جز چند نمونه که درجاتی از تخریب راس پرزها را نشان دادند؛ تغییر قابل توجهی مشاهده نشد. در ارزیابی هیستومورفومتریک، ضخامت زیرمخاط و عضلات گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). ارتفاع کرپیتها و سطح سرمی گلوکز گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05) و میزان کلسیم گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری یافت (P<0.05)؛ ولی میزان فسفر گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل تغییری نشان نداد.
نتیجهگیری : مصرف طولانی مدت سویا میتواند تغییرات معنیداری بر میزان کلسیم و گلوکز سرم خون و ضخامت لایه عضلانی، زیرمخاط، ارتفاع کرکها و عمق کریپتهای دئودنوم ایجاد نماید.