[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای دفتر مجله::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
شرح امور دفتر مجله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
اخبار::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations78183282
h-index3418
i10-index23074
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
4 نتیجه برای خودکارآمدی

علیرضا محجل اقدم، هادی حسنخانی، رضا قره محمدلو، منیژه اسماعیلی،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی و خودکارآمدی به عنوان امری حیاتی در مدیریت موفق آسم نشان داده شده است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط خودکارآمدی بیماران با کنترل علایم بیماری آسم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه همبستگی روی 257 بیمار (133 مرد و 124 زن) 35-18 ساله مبتلا به آسم مراجعه کننده به کلینیک شیخ‌الرئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1390 انجام شد. بیماران به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌ای شامل مشخصات فردی– اجتماعی، پرسشنامه خودکارآمدی بیماران مبتلا به آسم، پرسشنامه کنترل آسم و پارامترهای اسپیرومتری بیماران بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-17 و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در بین ابعاد خودکارآمدی بیشترین میانگین مربوط به مصرف منظم داروها و کمترین میانگین مربوط به بعد رابطه با پزشک بود. در بین ابعاد کنترل آسم بیشترین میانگین به میزان محدودیت در فعالیت به خاطر بیماری در طول هفته گذشته و کمترین به تعداد پاف اسپری مصرفی در طی روز در طول هفته گذشته اختصاص داشت. مابین خودکارآمدی با کنترل آسم (r= -0.378, P<0.001) ارتباط آماری معنی‌داری یافت شد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که در بیماران مبتلا آسم، داشتن اعتماد به توانایی‌های خود در کنترل علایم بیماری موثر است.
الهام اکبری، ناهید هواسی سومار، سیمین رونقی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: والدین کودکان مبتلا به سرطان بیشتر از والدین کودکان سالم در معرض مشکلات روان‌شناختی از قبیل اضطراب، افسردگی، استرس و به‌طور کلی تهدید سلامت روان هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر خودکارآمدی مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 مادر دارای فرزند مبتلا به سرطان مراجعه کننده به مرکز طبی کودکان در شهر تهران طی سال 1396 انجام شد. مادران به‌طور غیرتصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. برای گردآوری داده‌ها از پرسـشنامه خودکارآمدی والدینی دومکا و همکاران سال 1996 استفاده شد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 10 جلسه دو ساعته به شیوه گروهی برای گروه مداخله اجرا گردید و برای مادران گروه کنترل مداخله‌ای ارایه نشد.

یافته‌ها: میانگین نمره خودکارآمدی والدین دارای کودک مبتلا به سرطان در پیش‌آزمون 6.40±31.40 و پس‌آزمون 13.35±53.87 تعیین شد و این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). میانگین نمره خودکارآمدی والدین گروه کنترل در پیش‌آزمون 5.73±30.07 و در پس‌آزمون 7.58±29 تعیین گردید که این تفاوت از نظر آماری معنی‌داری نبود.

نتیجه‌گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به‌طور معنی‌داری باعث بهبود خودکارآمدی والدینی مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان می‌گردد.


مه سیما بنائی هروان،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان واژینال یک فرآیند فیزیولوژیکی طبیعی است که می‌تواند یک تجربه مهم و بحرانی برای زنان باشد. یکی از عوامل مهم دخیل در اجتناب از زایمان واژینال، نداشتن خودکارآمدی زایمان است. از طرفی، خودکارآمدی بر همه جنبه‌های رفتار و فعالیت‌های هیجانی از قبیل الگوهای فکری تاثیر می‌گذارد که یکی از آنها می‌تواند دلبستگی باشد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط خودکارآمدی زایمان با دلبستگی مادر به جنین در زنان باردار نخست‌زا انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 323 زن باردار نخست‌زای مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر زاهدان طی سال‌های 1399 لغایت 1400 انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه خودکارآمدی زایمان Lowe و دلبستگی مادر به جنین Cranely بود.


یافته‌ها: بین میزان دلبستگی مادر به جنین و خودکارآمدی زایمان رابطه خطی مستقیم معنی‌دار وجود داشت و میزان دلبستگی مادر به جنین، خودکارآمدی زایمان را پیش‌بینی می‌کرد (P=0.003, r=0.16). به طوری که 2.7% درصد واریانس خودکارآمدی زایمان را پیش بینی نمود.


نتیجه‌گیری: کمک به مادران برای پذیرش نقش مادری و ارتقاء دلبستگی مادر به جنین می‌تواند راهکاری سودمند در افزایش خودکارآمدی زایمان باشد و از آنجایی که زنان با خودکارآمدی زایمان بالا توانایی بیشتری برای انجام زایمان واژینال دارند؛ موجب افزایش تمایل مادران به زایمان واژینال می‌گردد.


سید کمال الدین میرکریمی، عبدالحلیم رجبی، علی مقصودلو،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده

زمینه و هدف: توانمندسازی خانواده محور، مددجو و خانواده‌اش را در تصمیم‌گیری برای ارتقاء سطح سلامت درگیر می‌کند تا با تصمیم‌گیری صحیح بر وضعیت سلامتی خود کنترل داشته باشند. خودکارآمدی مهم‌ترین مؤلفه توانمندسازی محسوب شده و در روند درمان بیماری‌های مزمن و بالا بردن خودکارآمدی اهمیت زیادی دارد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر آموزش مبتنی بر الگوی توانمندسازی بیمار محور و الگوی توانمندسازی خانواده محور بر خودکارآمدی درک شده و قند خون ناشتا بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه شبه‌تجربی روی 120 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت روستایی شهرستان گرگان طی سال 1402 انجام شد. بیماران در سه گروه 40 نفری شامل کنترل، توانمندسازی خانواده محور و توانمندسازی بیمار محور با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای وارد مطالعه شدند. آموزش‌ها در گروه‌های بیمار محور و خانواده محور بر اساس چهار مرحله الگو و در گروه‌های 8-6 نفره انجام شد. مراحل الگو شامل درک تهدید، مشکل‌گشایی، مشارکت آموزشی و ارزشیابی بودند. بیماران در گروه کنترل فقط آموزش‌های روتین مرکز سلامت را دریافت کردند. به منظور گردآوری داده‌ها از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی درک شده بیماران دیابتی میانسال و چک لیست ثبت مشخصات بالینی استفاده گردید.

یافته‌ها: میزان قند خون ناشتا در هر سه گروه بعد از مداخله کاهش یافت؛ اما این اختلاف از نظر آماری بین گروه‌ها در پیش‌آزمون و در پس‌آزمون معنی‌دار نبود. در پس‌آزمون خودکارآمدی درک شده بین گروه بیمارمحور با گروه خانواده محور و نیز گروه بیمارمحور با گروه کنترل، افزایش آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر الگوی توانمندسازی بیمار محور و الگوی توانمندسازی خانواده محور بر خودکارآمدی درک شده بیماران موثر ارزیابی شد؛ اما روی میزان قند خون ناشتا بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اثری نداشت.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.22 seconds with 30 queries by YEKTAWEB 4725
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)