[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66672980
h-index3117
i10-index20673

سال ۱۴۰۳ مبارک

:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
10 نتیجه برای سلامت روان

دکتر سیدحمزه حسینی، میرحسین موسوی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: ورود به دانشگاه منجر به تغییرات عمده ای در زندگی فرد می شود و مقطع بسیار حساسی به شمار می رود. قرار گرفتن در چنین شرایطی غالباً با فشار و نگرانی توام بوده و می تواند عملکرد و سلامت روانی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به اهمیت بالای سلامت روانی در اقشار مختلف جامعه و نقش محوری دانشجویان رشته های پزشکی و ارتقاء آن وجود سلامت روانی آنان می توانند در جهت ارتقاء سلامت روانی اقشار جامعه موثر باشد. از این رو سلامت روانی دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی به صورت ویژه باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس در پژوهش حاضر وضعیت سلامت روانی دانشجویان کار آموز پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران مورد بررسی قرار گرفته است.مواد و روش ها: این پژوهش به روش مشاهده ای- تحلیلی بر روی کلیه دانشجویان کارآموز رشته های پزشکی و پیراپزشکی در نیم سال دوم سال تحصیلی 79-78 انجام گرفته است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های مشخصات فردی و تست GHQ بوده است. داده ها با استفاده از آزمون آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان می دهند در بررسی و مقایسه میزان سلامت روانی و همچنین ابعاد چهارگانه آزمون GHQ، در بعد مشکلات جسمانی، اختلال خواب، اضطراب و عدم کارکرد اجتماعی هیچ گونه تفاوت بین دو گروه دانشجویان وجود نداشت. ولی در بعد افسردگی شیوع آن در دانشجویان پزشکی بیشتر از پیراپزشکی بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05)نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و افزایش مشکلات روانی و میزان موارد مشکوک به اختلالات روانی در دانشجویان نسبت به یافته های پژوهش های قبلی توجه بیشتر مسئولین به مشکلات بهداشت روانی دانشجویان و فعال سازی مرکز مشاوره دانشجویی ضروری به نظر می رسد.
دکتر صادق‌علی تازیکی، دکتر سیما بشارت، محمدرضا ربیعی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: توجه به بهداشت و سلامت روان دانشجویان به عنوان قشر تحصیل کرده و نیروی کارآمد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت سلامت روان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان در سال 1382 انجام شده است.روش بررسی:در این مطالعه که در سال 1382 در دانشجویان رشته های مختلف علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد، با استفاده از آزمون استاندارد روانشناسی SCL-90-R وضعیت سلامت روان 218 نفر از دانشجویان برآورد شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات از طریق نرم افزار آماری SPSS-11.5 وارد کامپیوتر شده و تجزیه و تحلیل آماری به وسیله آزمون کای دو و آزمون دقیق فیشر صورت گرفت.یافته ها:شیوع لحظه ای در مجموع برای علایم اختلال روانی 72 درصد برآورد گردید که از این بین 16 نفر (34.‌7 درصد) حداقل در یک بعد دچار اختلال شدید (عدد بزرگتر یا مساوی سه) بودند. علایم مربوط به اختلال افکار پارانوئیدی، افسردگی و اختلال وسواسی جبری به ترتیب دارای بالاترین درصدها بودند.نتیجه گیری:در این مطالعه دیده شد که شیوع علایم اختلال روانی در دانشجویان این دانشگاه در سطح بالایی قرار داشته و توجه زیاد و سریعی را می طلبد تا از عواقب آن در این قشر آسیب پذیر و جوان جلوگیری شود.
دکتر فاطمه بهدانی، دکتر پریا حبرانی، دکتر منور افضل آقایی، دکتر شیرین ناصرنیا، دکتر زهره کرباسچی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان یک مفهوم کلیدی برای سلامت روانی مادر – نوزاد می باشد و تعیین عوامل مرتبط با افسردگی پس از زایمان و سیستم غربالگری ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه ارزیابی عوامل مامایی و روانشناختی در افسردگی پس از زایمان است.روش بررسی: این مطالعه توصیفی – مقطعی روی 288 مادر که در مدت 8-6 هفته بعد از زایمان مراجعه کننده به کلینیک زنان و مامایی بیمارستان قائم مشهد انجام شد. بیماران از نظر آسیب پذیری برای بیمارهای روانپزشکی بر اساس پرسش نامه سلامت عمومی GHQ مورد ارزیابی قرار گرفتند و عوامل مامایی و روانشناختی نظیر سن مادر، تحصیلات مادر، تعداد فرزندان، جنس نوزاد، خواسته بودن حاملگی، وضعیت اقتصادی خانواده، رابطه با همسر، نوع زایمان و سابقه سقط قبلی با سلامت روانی زنان در 6-8 هفته بعد از زایمان ارزیابی و مقایسه گردید.یافته ها: 160 مادر (57.6 درصد) در بررسی وضعیت روانی، بالای خط برش آزمون GHQ (نمره بالای 24) قرار گرفتند که به عنوان مادران در معرض خطر برای بیماری های روانپزشکی محسوب شدند. میزان در آمد، روابط با همسر، طرح ریزی برای حاملگی، خواسته بودن حاملگی، جنس نوزاد، تعداد دفعات زایمان و نحوه زایمان از عوامل موثر بر آسیب پذیری مادران در این مطالعه بود (p<0.05).نتیجه گیری: مجموعه عوامل روانشناختی، اجتماعی و مامایی بر سلامتی روانی مادران بعد از زایمان موثر می باشد که با کنترل عوامل و تشخیص زودرس گروه در معرض خطر و اقدام درمانی مناسب، می توان از عوارض اختلالات روانپزشکی روی کودک و مادر جلوگیری کرده و یا آن را به حداقل رساند.
شهربانو قهاری، لیلی پناغی، محمدکاظم عاطف، الهام زارعی دوست، علیرضا محمدی آریا،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت نسبت به همسر یکی از معضلات بزرگ بهداشتی بسیاری از کشورها می باشد که پیامدهای منفی جسمانی و روانی زیادی را برای قربانیان به بار می آورد. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت سلامت روان زنان قربانی همسرآزاری می پردازد.روش بررسی: در این مطالعه 1186 زن به صورت تصادفی سیستماتیک از کلیه مناطق شهر تهران انتخاب شدند و پرسشنامه همسر آزاری و سلامت عمومی GHQ-28 را تکمیل نمودند. اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار آماری SPSS و با آزمون t و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: از 1186 نمونه پژوهش 85.4) 1013 درصد) بدرفتاری عاطفی، 31.5) 374 درصد) بدرفتاری جسمی، 30.4) 360 درصد) بدرفتاری جنسی و 17.4) 206 درصد) هم زمان هر سه نوع بدرفتاری را تجربه کردند. زنان قربانی خشونت، از وضعیت بدتر سلامت عمومی رنج می بردند (P<0.05). به علاوه رابطه انواع همسرآزاری به عنوان متغیر پیش بین با هر یک از ابعاد سلامت عمومی به عنوان متغیر ملاک (y) که با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد، نشان داد که بین این متغیرها رابطه مثبت وجود دارد. یعنی تجربه بدرفتاری دیدن از هر نوع، پیش بینی کننده بروز اختلال در سلامت عمومی فرد است (P<0.05).نتیجه گیری: قربانیان همسرآزاری از مشکلات سلامت عمومی بیشتری رنج می برند. به عبارتی بین بدرفتاری دیدن و مشکلات روان شناختی رابطه وجود دارد و در این بین قربانیان بدرفتاری جنسی و جسمی در مقایسه با قربانیان بدرفتاری عاطفی مشکلات بیشتری را تجربه کردند.
دکتر علی اصغر بیانی، آقای عاشورمحمد کوچکی، آقای قربان محمد کوچکی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : سلامت روانی معلم به دلیل نقشی که در سلامت فکری و روانی دانش‌آموزان ایفا می‌کند، بیش از سایر طبقات اجتماعی بااهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت سلامت روانی معلمان مقاطع مختلف تحصیلی در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این پژوهش از نوع توصیفی - مقطعی بود. جامعه مورد مطالعه شامل معلمانی می‌شد که در سال تحصیلی 84-1383 در یکی از مدارس استان گلستان به صورت رسمی، پیمانی یا حق‌التدریس مشغول تدریس بودند. با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای نمونه‌ای به حجم 535 نفر از معلمان سه مقطع تحصیلی از شهرستان‌ها و مناطق مختلف استان گلستان انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه SCL.90.R و با احتساب نقطه برش 5/2 در هر بعد و نقطه برش 3/1 در بعد شاخص علایم کلی (Globas Symptom Indes) مورد بررسی و غربال قرار گرفتند. یافته‌ها : نتایج نشان داد که 1/81 درصد از معلمان استان به لحاظ روانی سالمند و 9/18 درصد از آنان مشکوک به یکی از علائم روان‌پزشکی (8/21 درصد در زنان و 9/14 درصد در مردان) بودند. شکایات جسمانی (3/7 درصد)، افکار پارانوئیدی (8/5 درصد) و افسردگی (9/4 درصد) شایع‌ترین علائم روان‌پزشکی بودند. بالاترین میزان شیوع در میان معلمان ابتدایی (6/21 درصد)و کمترین میزان در معلمان مقطع متوسطه (9/14 درصد) بود. بین مدرک تحصیلی و میزان اضافه‌کار با شاخص علایم کلی GSI ضریب همبستگی معنی‌دار مشاهده شد (05/0P<). نتیجه‌گیری : نتیجه پژوهش حاکی از متوسط بودن میزان شیوع علائم روان‌پزشکی در میان معلمان استان گلستان بود که در مقایسه با پژوهش‌های مشابه انجام شده در میان جمعیت معلمان، از شیوع کمتری برخوردار است.
ندا پروین، افسانه کاظمیان، اعظم علوی، فرانک صفدری، علی حسن پور دهکردی، دکتر شهریار حسین زاده، عصمت علیدوست،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : یائسگی بر سلامت روان و کیفیت زندگی زنان موثر است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر گروه درمانی حمایتی بر وضعیت سلامت روان زنان یائسه در مراکز بهداشتی درمانی شهری شهرکرد انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمه‌تجربی با انجام آزمون مقدماتی و نهایی بود. 46 زن یائسه ساکن و تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرکرد در سال 1384 که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند، در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. جلسات گروه درمانی در گروه مورد انجام شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه 28 سوالی سلامت روان گلدبرگ و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک در سه مرحله (آزمون اولیه، یک‌ماه و یک‌ و نیم ماه بعد) جمع‌آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با کمک نرم افزار SPSS و آزمون‌های آماری توصیفی و تحلیلی تی و آزمون همبستگی انجام گردید.

یافته‌ها : پس از انجام گروه درمانی در تمام ابعاد سلامت روان زنان گروه مورد بهبودی حاصل شد (05/0P<). در گروه شاهد تغییر معناداری طی مراحل مختلف در وضعیت سلامت روان افراد مشاهده نشد. بین گروه شاهد و مورد در مراحل درمانی (1 ماه و 5/1 ماه بعد) تفاوت معنی‌داری در ابعاد سلامت روان وجود داشت (05/0P<). بین متغیرهای دموگرافیک و سلامت روان رابطه‌ای مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که گروه درمانی حمایتی روی سلامت روان زنان یائسه تاثیر دارد. لذا با توجه به یافته‌های پژوهش و در دسترس بودن منابع حمایتی و مشاوره‌ای در سیستم‌های بهداشتی درمانی، لزوم برگزاری جلسات گروهی مشابه در مراکز مختلف بهداشتی درمانی مطرح می‌گردد.


ابراهیم غفاری، عبدالستار شاهی، رحمان بردی اوزونی دوجی، رقیه رستمی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : سلامت روان یکی از جنبه‌های مفهوم کلی سلامت می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین سلامت روان زنان و مردان ساکن در مناطق آسیب خیز اجتماعی شهر گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 376 فرد (188 مرد و 188 زن) متأهل ساکن در سه منطقه آسیب‌خیز اجتماعی شهر گرگان در سال 1387 انجام شد. نمونه‌ها به صورت تصادفی طبقه‌ای برای پاسخگویی به پرسشنامه سلامت عمومی (General Health Questionnaire: GHQ) انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های کروسکال‌والیس و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها : فراوانی موارد مشکوک به اختلالات روانی 37 درصد بود. این میزان در مردان 33.5 درصد و در زنان 40.4 درصد تعیین گردید. میزان فراوانی اختلال افسردگی 24.45 درصد (مردان 22.5 درصد و زنان 26.4 درصد)تعیین شد. فراوانی اختلال اضطراب 31.6 درصد (مردان 31.2 و زنان 32 درصد) بود. 21 درصد افراد (19.2 درصد مردان و 22.7 درصد زنان) از لحاظ عملکرد اجتماعی دارای مشکل بودند. اختلالات روان‌تنی در 28.5 درصد (22 درصد مردان و 35 درصد زنان) مشاهده شد. بین فراوانی اختلال روانی و بعدخانوار و طبقه اقتصادی در افراد مورد مطالعه رابطه معنی‌دار آماری یافت شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که اختلال سلامت روان در مناطق آسیب‌خیز اجتماعی شهر گرگان در 37 درصد افراد وجود دارد.
مینا باغبان بوساری، سید ولی اله موسوی، شادمان نعمتی، سجاد رضائی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : جراحی زیبایی بینی مشکل‌ترین و پیچیده‌ترین جراحی زیبایی کل صورت است. اگرچه اکثر افراد متقاضی روش‌های جراحی زیبایی، در ظاهر از نظر روان‌شناختی سالم به نظر می‌رسند؛ اما در خصوص برخی از بیماران این امر صدق نمی‌کند. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت ﺳﻼﻣﺖ روان ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از ﻋﻤﻞ ﺟﺮاﺣﯽ زیﺒﺎیﯽ ﺑﯿﻨﯽ انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 100 نفر از زنان و مردان متقاضی جراحی زیبایی بینی انجام شد. افراد مورد مطالعه به‌ پرسشنامه تجدیدنظر شده علایم اختلالات ‌روانی (SCL-90-R) قبل از عمل جراحی، سه ماه و شش ماه پس از عمل جراحی پاسخ دادند.

یافته‌ها : در مقایسه با مردان، زنان به‌طور معنی‌داری علایم افسردگی (7.24 در برابر 10.79)، جسمانی‌ کردن (4.64 در برابر 7.35)، وسواس فکری-عملی (5.67 در برابر 8.51)، حساسیت‌ در ‌روابط‌ متقابل (5.48 در برابر 7.52)، ‌اضطراب (5.26 در برابر 8.07) و شدت کلی ناراحتی روانی (0.58 در برابر 0.79) بیشتری داشتند (P<0.05) . اثر اصلی عامل زمان نشان داد تفاوت معنی‌داری بین علایم اختلالات روانی در سنجش‌های خط پایه و 6-3 ماه بعد وجود نداشت. همچنین اثرات تعاملی جنسیت و زمان در هیچ‌یک از علایم اختلالات روانی معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری : خط سیر علایم اختلالات روانی در 3 تا 6 ماه پس از جراحی انحراف قابل‌ملاحظه‌ای نسبت‌به قبل از جراحی نداشت. این یافته می‌تواند نشان‌دهنده وجود علایم روانی دیرین پیش از عمل زیبایی باشد.


مریم حسن نژاد رسکتی، بهرام میرزاییان، سید حمزه حسینی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: درد و رنج سرطان، نگرانی از آینده و ترس از مرگ، سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان را دچار اختلال می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری تنظیم هیجانی و سلامت روان در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 30 بیمار زن مبتلا به سرطان پستان به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله تحت آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای قرار گرفتند. قبل، پس از اجرای درمان و دو ماه بعد از آن همه شرکت‌کنندگان با پرسشنامه گرتز و رومر 2004 و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) ارزیابی و مورد مقایسه قرار گرفتند.

یافته‌ها: نمره کلی تنظیم هیجان در پیش‌آزمون گروه مداخله از 4.16±113.52 به 3.96±104.67 کاهش یافت (P<0.05). همچنین در دوره پیگیری نیز در گروه مداخله )3.58±104.17( پایین باقی مانده بود؛ اما میانگین آن در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری نشان نداد. در مقیاس سلامت روان در گروه مداخله پس اجرای درمان نمره کلی سلامت روان از 4.21±46.81 به 3.39±33.18 کاهش یافت (P<0.05). این نمره در دوره پیگیری نیز در گروه مداخله )3.33±33.12( تعیین شد؛ اما در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌دار مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند باعث افزایش سلامت روانی و تنظیم بهتر هیجان در مبتلایان به سرطان پستان شود.


نیلوفر سادات مداحی، حبیب اله یاری زاده، عطیه میرزا بابائی، لیلا ستایش، یاسمن نصیر، خدیجه میرزایی،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات خلقی مانند افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت پایین خواب در بین افراد دارای اضافه وزن و چاق شایع است. کیفیت رژیم غذایی در عملکرد مغز و رفتار نقش دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط چگالی انرژی رژیم غذایی با شاخص‌های روان در زنان دارای اضافه وزن و چاق مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 301 خانم با میانگین نمایه توده بدنی 3.7±30.7 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 18 تا 56 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران در سال‌های 1396 تا 1397 انجام شد. چگالی انرژی رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک از طریق تقسیم کردن کل انرژی دریافتی از غذاهای مصرفی (کیلوکالری در روز) بر وزن کل غذاهای مصرف شده (به جز نوشیدنی‌ها) محاسبه شد. شاخص‌های سلامت روان با استفاده از پرسشنامه 21 سوالی اضطراب، استرس و افسردگی ((DASS-21 و کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه Pittsburgh sleep quality ارزیابی شد.

یافته‌ها: افرادی که در بالاترین چارک چگالی انرژی رژیم غذایی بودند؛ فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیشتری داشتند؛ اما سطح تری گلیسرید پایین‌تری به نسبت افراد با پایین‌ترین چارک، داشتند. تحلیل رگرسیون لجستیک خام (95% CI=1.01-4.56, P=0.04, OR=2.15) و تعدیل شده برای سن، شاخص توده بدنی و فعالیت بدنی (95% CI=1.13-5.79, P=0.02, OR=2.56) نشان داد که چگالی انرژی رژیم غذایی به‌طور معنی‌داری با افزایش خطر استرس در ارتباط است. هیچ ارتباط معنی‌داری بین چگالی انرژی رژیم غذایی با افسردگی، اضطراب و کیفیت خواب مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: دریافت رژیم غذایی با چگالی انرژی بالا با افزایش خطر استرس در ارتباط است.




صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 38 queries by YEKTAWEB 4645