[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66913006
h-index3117
i10-index20773
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
14 نتیجه برای سرطان پستان

دکتر رامین آذرهوش، دکتر محمدجعفر گلعلی پور، ناصر بهنام پور، دکتر آزاده بشرخواه،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده

سرطان پستان شایع ترین بیماری بدخیم زنان محسوب می شود. یکی از عواملی که با پیش آگهی سرطان پستان رابطه دارد درجه توده است. این مطالعه به منظور بررسی درجه توده های بدخیم پستان و رابطه آن با عوامل مرتبط صورت گرفته است. تحقیق حاضر از نوع مطالعه توصیفی-تحلیلی می باشد که به روش مقطعی صورت پذیرفت. داده ها براساس اطلاعات موجود در پرونده بیماران و فایل بخش آسیب شناسی مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان بدست آمدند. همه بیماران در مدت سه سال (1375 الی 1377) در این مرکز تحت عمل جراحی بافت برداری (بیوپسی) یا برداشتن پستان (ماستکتومی) قرار گرفته بودند. در مورد هریک از نمونه ها معیارهای جدول درجه بندی بلوم و ریچاردسون براساس مرور تعداد میتوزها، توبول سازی و چند شکل شدن هسته (پلئومورفیسم) مورد توجه قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه عبارتند از: 1) بیشترین فراوانی نوع بافت شناختی توده، سرطان مجرایی مهاجم و کمترین آن سرطان توبولر بوده است. 2) بیشترین افراد مبتلا به سرطان پستان در سنین 45-36 سالگی و کمترین آن در محدوده سنی 35-26 سالگی قرار داشتند. 3) بیشترین فراوانی در توده پستان با درجه یک و کمترین فراوانی در درجه سه بوده است. 4) بین مقدار میتوز و میزان توبول سازی توده رابطه کاملا معنی داری وجود داشت. همچنین میزان چند شکل شدن هسته با مقدار میتوز توده بطور مستقیم رابطه داشته ولی بین چند شکل شدن هسته و میزان توبول سازی توده رابطه ای مشاهده نشد. باتوجه به اهمیت درجه بندی توده پستان در تعیین پیش آگهی و درمان بیماران، ضروری است برای تمام بیماران در گزارش های آسیب شناسی، درجه توده قید شود.
حسین تیموری، دکتر پروین مهدی پور، دکتر مرتضی عطری، محمد رضا میرزایی،
دوره 3، شماره 2 - ( 7-1380 )
چکیده

سرطان پستان یکی از شایع ترین علل مرگ در میان زنان مبتلا به سرطان می باشد. بیش از نیمی از خانواده های دارای سرطان پستان فامیلی در ژن مستعد کننده به سرطان، معروف به BRCA1 جهش نشان می دهند. در این مطالعه نمونه خود 30 زن مبتلا به سرطان پستان که سابقه فامیلی در بروز بیمار داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. روش غیر رادیواکتیو PCR-SSCP به منظور تشخیص جهش زایی در اگزون های 3، 10 و 12 ژن BRCA1 مورد استفاده واقع شد که منجر به شناسایی دو جهش در اگزون 3 و دو جهش در اگزون 12 گردید. در اگزون 10 جهشی شناسایی نشد. تجزیه و تحلیل آماری به دلیل تعداد کم جهش شناسایی شده، بین وجود جهش و مشخصات آسیب شناسی رابطه معنی داری نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان می دهد این سه اگزون کمتر دچار جهش زایش می شوند. با بررسی مطالعات مشابه در دیگر کشورها و همخوانی نتایج این مطالعه با آنها، می توان نتیجه گرفت که جهش در اگزون های 3، 10 و 12 کمتر اتفاق می افتد.
فرشاد نقش وار، ژیلا ترابی زاده، امید عمادیان، امین زارع، مهران قهرمانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان می باشد. رشد و تمایز بافت طبیعی و بدخیم پستان به وسیله هورمون های استروئیدی و عوامل رشد از قبیل HER-2/neu تنظیم می گردد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی بیان گیرنده استروژن، گیرنده پروژسترون و HER-2/neu در یک جمعیت ایرانی مبتلا به سرطان پستان مهاجم بود.روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی- توصیفی روی 50 نمونه بیماران مبتلا به سرطان پستان مهاجم در بیمارستان امام خمینی طی سال های 85-1384 انجام گرفت. ابتدا برش هایی از بلوک پارافینی نمونه هر یک از بیماران تهیه و سپس یکی از برش ها با روش هماتوکسیلین- ائوزین و مابقی با روش ایمونوهیستوشیمی و با استفاده از کیت های استروژن، پروژسترون و HER-2/neu شرکت Dako رنگ آمیزی و نمونه های مثبت و منفی مشخص گردید. بخش توصیفی داده ها به وسیله نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: طیف سنی افراد مورد مطالعه 88-28 سال و میانگین سنی مبتلایان 52.6 سال بود. گیرنده استروژن در 80 درصد، گیرنده پروژسترون در 72 درصد و HER-2/neu در 57.1 درصد موارد مثبت بودند. بیان توام گیرنده استروژن و پروژسترون در 70 درصد موارد بود که 62.9 درصد آنها از نظر HER-2/neu مثبت بودند. در 8 درصد بیماران گیرنده استروژن مثبت و گیرنده پروژسترون منفی بود. در 20 درصد بیماران هر دو گیرنده استروژن و پروژسترون منفی بودند که 83.4 درصد آنها از نظر HER-2/neu منفی بودند.نتیجه گیری: آمار به دست آمده در این مطالعه شامل بروز نسبی بالای HER-2/neu و بروز بالای گیرنده هورمونی در این منطقه نسبت به تحقیقات صورت گرفته در مناطق دیگر احتمال دخالت مساله نژاد و شرایط آب و هوایی را مطرح می نماید.
دکتر رحیم گل محمدی، دکتر اکبر پژهان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان پستان یکی از مهم‌ترین تومورهای بدخیم و دومین سرطان شایع در زنان است. مجموعه‌ای از عوامل محیطی و آسیب‌های ژنتیکی در ایجاد این سرطان نقش دارند. ژن Ki67 یک پروتوانکوژن است که در روند تکثیر سلولی فعال است. بررسی پروتئین Ki67 از نظر پاسخ به شیمی‌درمانی و پیش‌آگهی بیماری اهمیت دارد. این مطالعه به منظور بیان ژن Ki67در بیماران مبتلا به سرطان پستان به روش ایمونوهیستوشیمی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی به روش ایمونوهیستوشیمی روی نمونه‌های سرطانی بافت پستان 80 بیمار (79 نفر زن و یک نفر مرد) مراجعه کننده به بیمارستان‌های شهر سبزوار در سال‌های 88-1385 انجام شد. بعد از ثابت‌کردن نمونه‌ها در فرمالین، پاساژ بافتی بر روی نمونه‌ها انجام شد. پس از رنگ‌آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین در صورت تشخیص بدخیمی توسط متخصصین آسیب‌شناس، بیان ژن Ki67 به روش ایمونوهیستوشیمی در نمونه‌ها تعیین شد و با توجه به در نظر گرفتن درصد و شدت رنگ‌پذیری سلول‌ها، اسلایدها به درجات منفی، ضعیف، متوسط و شدید تقسیم‌بندی شدند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-15 و آزمون کای‌اسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : از تعداد 80 نمونه سرطانی بافت پستان در 37 نمونه (46.3 درصد) مارکر پرولیفراتیو Ki67 در بیش از 10درصد سلول‌ها مشاهده شد که میزان رنگ‌پذیری آنها در 15 مورد یک مثبت (+)، در 14 مورد 2 مثبت (++) و در 8 مورد سه مثبت (+++) بود. بین مرحله و نوع تومور با بیان ژن Ki67 ارتباط آماری معنی‌داری یافت شد (P<0.05)؛ اما بین درجه تومور و بیان ژن Ki67 در سلول‌های سرطانی ارتباط آماری معنی‌داری وجود نداشت. نتیجه‌گیری : بیان ژنKi67 در بیماران مبتلا به سرطان پستان که در مرحله پیشرفته بیماری و متاستاتیک قرار داشتند؛ بیشتر مشاهده شد. لذا احتمال بیان ژن Ki67در تومورهای مهاجم و پیشرفته بیشتر می‌باشد.
احمد همتا، پیوند پروینی،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان پستان یکی از شایع‌ترین سرطان‌های زنان در جهان است. این مطالعه به منظور تعیین میزان بیان ژن BRCA1 در سرطان القایی پستان به وسیله کارسینوژن 7-12 دی متیل بنزآنتراسن (DMBA) در موش‌های صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی برای ایجاد مدل سرطان پستان از DMBA به موش‌های صحرایی نژاد Sprague dawley خورانده شد. برای تهیه سلول‌های سرطانی، تومورهای ایجاد شده در شرایط استریل خرد و کشت داده شدند و از سلول‌های سرطانی استخراج شده برای تهیه کروموزوم‌های متافازی استفاده گردید. سپس نواربندی‌های کروموزومی توسط رنگ‌آمیزی گیمسا انجام گرفت. فراوان‌ترین و مشترک‌ترین تغییرات کروموزومی ثبت شد و بر اساس چگونگی تغییرات و محل آنها و با کمک پایگاه‌های اطلاعاتی و تعیین توالی‌های نوکلئوتیدی و مقایسه ژنومیک بین موش صحرایی و انسان، فهرستی از ژن‌های موجود در نواحی که به احتمال زیاد با تغییرات خود سبب بروز تومور شدند؛ تهیه گردید. برای تأیید نتایج حاصله از روش نواربندی کروموزومی، آنالیز ژن BRCA1 توسط روش FISH انجام شد. یافته‌ها : ناحیه (q24-q32.1) کروموزوم 10 موش صحرایی که ژن BRCA1 نیز روی همین بخش قرار دارد؛ دچار حذف‌شدگی گشت. نتایج روش FISH نیز حاکی از حذف دو نسخه ژن BRCA1 در 24.7% سلول‌ها و یک نسخه ژن در 23.8% سلول‌های مورد مطالعه بود. نتیجه‌گیری : در سلول‌های سرطانی القا شده با DMBA حذف در نسخه‌های ژن BRCA1 مشاهده شد که این امر ممکن است در روند ایجاد تومور پستان نقش داشته باشد. کلید واژه‌ها : سرطان پستان القایی ، موش صحرایی نژاد SD ، ژن BRCA1 ، نواربندی گیمسا ، فلورسانس هیبریداسیون درجا
محسن عبدالهی، رضا رضائی، عزت اله رضائی، رامین صادقی، عباس عبدالهی، محمد اعتضادپور، محمودرضا کلانتری، منور افضل آقایی،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از روش‌های رایج ارزیابی سرطان پستان، حذف گره‌های لنفاوی آگزیلاری است که عوارضی چون ادم، محدودیت حرکات دست و تجمع لنف را دربر دارد. از آنجا که در صورت اثبات عدم درگیری گره‌های لنفاوی آگزیلا می‌توان از این روش صرف‌نظر کرد؛ این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی بیوپسی گره لنفاوی پیشاهنگ در مبتلایان به سرطان پستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 30 بیمار مبتلا به سرطان پستان کوچک‌تر از 5 سانتی‌متر و عدم وجود لنفادنوپاتی آگزیلاری بستری در بیمارستان قائم (عج) مشهد در سال‌های 89-1388 انجام شد. در ابتدا لنفوسینتی‌گرافی برای همه بیماران انجام شد. سپس قبل از عمل ماده نشانگر آبی برای یافتن گره لنفاوی پیشاهنگ تزریق شد و با استفاده از پروب شمارشگر گاما و مشاهده گره‌های آبی رنگ شده، گره لنفاوی پیشاهنگ تعیین شده و جدا گردید. دیسکسیون آگزیلاری برای برداشتن گره‌های لنفاوی سطح 1 و 2 انجام شد. سپس حساسیت ، ویژگی ، ارزش اخباری مثبت و منفی گره لنفی پیشاهنگ و دیسکسیون آگزیلا ارزیابی گردید. یافته‌ها : از بین 30 بیمار مورد مطالعه فقط در 2 بیمار (6.66%) ارزش اخباری منفی کاذب گزارش شد. میزان حساسیت در این مطالعه 84.6% تعیین شد. نتیجه‌گیری : با در نظر گرفتن میزان موفقیت بالای یافتن گره لنفاوی پیشاهنگ و موارد منفی کاذب اندک، بیوپسی گره لنفاوی پیشاهنگ در موارد سرطان پستان بدون درگیری آگزیلاری توصیه می‌شود.
همت آقاگل زاده حاجی، علیرضا خوش بین خوش نظر، رقیه قرائی، بیتا جوان، جهانبخش اسدی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف : والپروئیک اسید یک مهار کننده هیستون داستیلاز است که در درمان صرع و انواع خاصی از افسردگی به کار می‌رود. اخیراً این ترکیب به عنوان یک عامل ضدسرطان مورد بررسی قرار گرفته که می‌تواند به تنهایی و یا در ترکیب با سایر درمان‌های رایج سرطان از جمله شیمی‌درمانی و پرتودرمانی به‌کار رود. این مطالعه به منظور تعیین اثر والپروئیک اسید و پرتودرمانی بر زیست‌پذیری رده سلولی MCF-7 سرطان پستان در محیط کشت سلولی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی سلول‌های MCF-7 با غلظت‌های مختلف والپروئیک اسید به تنهایی و در ترکیب با دوزهای مختلف پرتودرمانی تیمار و سپس انکوبه شدند. پس از بررسی سمیت سلولی با تست رنگ‌آمیزی نوترال رد، نزدیک ترین نتایج به LD50 انتخاب شدند. سپس سلول‌ها تحت اثر 3 غلظت والپروئیک اسید (2، 8 و 16 میلی‌مولار) و دوز Gy 4 پرتودرمانی قرار گرفتند و زیست‌پذیری سلول‌ها با رنگ‌آمیزی trypan blue بررسی شد. یافته‌ها : نزدیک‌ترین غلظت‌ها به LD50 از بین دوزهای 1، 2، 4، 8، 16، 32، 64 و 128 میلی‌مولار والپروئیک اسید در کاربرد ترکیبی با دوزهای مختلف پرتودرمانی 0.5، 2، 4، 6 و 8 گری غلظت‌های 2، 8 و 16 میلی‌مولار والپروئیک اسید و دوز Gy 4 پرتودرمانی بود. همچنین کاهش زیست‌پذیری سلول‌ها به غلظت والپروئیک اسید وابسته بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : والپروئیک اسید هم به تنهایی و هم در ترکیب با پرتودرمانی، باعث کاهش معنی‌داری در زیست‌پذیری سلول‌ها می‌شود. اگرچه در کاربرد ترکیبی اثر فزاینده بر کاهش زیست‌پذیری سلول‌ها دارد.
هانیه کریمی روزبهانی، فرهاد مشایخی، حمید سعیدی ساعدی،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان پستان یکی از علل اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در زنان سراسر جهان است. عامل رشد اندوتلیال رگی (vascular endothelial growth factor: VEGF) یکی از مهم‌ترین عوامل پروآنژیوژنیک است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پلی‌مورفیسم +405C/G ژن عامل رشد اندوتلیال رگی و خطر ابتلا به سرطان پستان در جمعیتی از زنان استان گیلان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی 50 نمونه از زنان با ابتلا به سرطان پستان و 50 نمونه از زنان بدون ابتلا به سرطان پستان انجام شد. DNA ژنومی از سلول‌های خونی محیطی استخراج گردید. برای تعیین ژنوتیپ پلی‌مورفیسم +405C/G ژن VEGF از روش PCR-RFLP استفاده شد.

یافته‌ها : فراوانی ژنوتیپی GG ،CG و CC پلی‌مورفیسم +405C/G ژن VEGF در نمونه‌های گروه مورد به ترتیب 22 درصد، 46 درصد و 32 درصد و در نمونه‌های گروه شاهد به ترتیب 42 درصد، 48 درصد و 10 درصد تعیین شد (P<0.05). الل +405C به عنوان یک عامل افزایش خطر در سرطان پستان ارزیابی گردید (P<0.05).

نتیجه‌گیری : به نظر می‌رسد پلی‌مورفیسم +405C/G ژن VEGF در بیماران مبتلا به سرطان پستان مورد مطالعه نقش دارد.


محسن محمدکریمی، کاظم شریعت نیا،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف : معنویت‌درمانی به‌معنای در نظر گرفتن باورهای فرهنگی - مذهبی مردم در فرآیند درمانگری و در نظر گرفتن بعد متعالی مراجعان است که آنها را به‌سوی منبع متعالی رهبری می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر معنویت‌درمانی بر تاب‌آوری زنان مبتلا به سرطان پستان در شهر تهران انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی انکولوژی و شیمی‌درمانی دکتر سهراب سلیمان زاده در شهر تهران طی سال 1395 انجام شد. آزمودنی‌ها به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت غیرتصادفی در دو گروه 15 نفری مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله طی 11 جلسه 60 دقیقه‌ای تحت مداخله معنوی قرار گرفتند و گروه کنترل این مداخله را دریافت ننمودند. بیماران قبل و بعد از اتمام دوره درمان پرسشنامه آزمون تاب‌آوری کانر و دیویدسون (سال 2003) را تکمیل نمودند.

یافته‌ها : در ابتدای مطالعه، مقایسه میانگین و انحراف معیار نمره تاب‌آوری بیماران گروه‌های مداخله (3.64+-0.22) و کنترل (3.77+-0.13) از نظر آماری معنی‌دار نبود. میانگین و انحراف معیار نمره تاب‌آوری بیماران گروه مداخله (4.30+-0.14) در انتهای مطالعه در مقایسه با بیماران گروه کنترل (3.68+-0.1) از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری : مداخله معنویت‌درمانی سبب افزایش تاب‌آوری بیماران زن مبتلا به سرطان پستان گردید.


آمنه محمودی، مریم کوشکی جهرمی، جواد نعمتی، صدیقه طهماسبی، محمود ضمیریان،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان پستان و درمان آن عوارض مختلف جسمانی در پی داشته و تمرینات ورزشی در خصوص رفع یا کاهش این عوارض پیشنهاد شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرینات پیلاتس بر برخی شاخص‌های آمادگی جسمانی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.

روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 30 زن مبتلا به سرطان پستان با دامنه سنی 30 تا 57 سال در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله در بیمارستان مطهری شیراز طی سال 1395 انجام شد. گروه مداخله هشت هفته تمرینات پیلاتس را به مدت سه جلسه یک ساعته در هفته انجام دادند. گروه کنترل در هیچ فعالیت منظم ورزشی شرکت ننمودند. میزان انعطاف پذیری، هماهنگی، تعادل، قدرت عضلات پشت، قدرت دست و استقامت عضلات شکمی آزمودنی‌ها به ترتیب با آزمون‌های ولز، آزمون پرتاب پی‌درپی توپ تنیس، آزمون ایستادن تک پا، نیروسنج کمری و دستی و حرکت دراز و نشست تعیین گردید.

یافته‌ها : تمرینات پیلاتس در زنان گروه مداخله موجب افزایش انعطاف‌پذیری، تعادل، هماهنگی، قدرت عضلات کمر و پشت، قدرت دست و استقامت عضلات در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05).

نتیجه‌گیری : تمرینات پیلاتس سبب بهبود شاخص‌های آمادگی جسمانی زنان مبتلا به سرطان پستان می‌شود.


الهام شهاب پور، مریم کوشکی جهرمی، محسن ثالثی، غلامحسین تمدن،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : آنژیوژنز و بیان عوامل آنژیوژنیک تومور با افزایش خطر متاستاز و کاهش نتایج درمان همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین استقامتی بر عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و گیرنده عامل رشد اندوتلیال عروقی-2 (VEGFR-2) بافت توده سرطان پستان موش‌های کوچک آزمایشگاهی ماده انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 20 سر موش کوچک آزمایشگاهی ماده نژاد BALB/c پس از القای سرطان پستان به‌طور تصادفی در دو گروه 10 تایی کنترل و تجربی قرار گرفتند. سرطان پستان با تزریق سلول MC4-L2 ایجاد گردید. گروه تجربی به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته تمرینات استقامتی را با افزایش تدریجی شدت 12 متر به 20 متر در دقیقه و مدت زمان 25 دقیقه تا 55 دقیقه انجام دادند. حجم توده به صورت هفتگی با کولیس دیجیتالی اندازه‌گیری شد. برای ارزیابی اثر تمرین استقامتی بر فنوتیپ متابولیکی و آنژیوژنز تومور بیان دو پروتئین آنژیوژنیک VEGFR-2 و VEGF با روش الایزا اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها : تمرین استقامتی موجب کاهش آماری معنی‌دار پروتئین VEGFR-2 در گروه تجربی (1.524±0.324 ng ml-1) در مقایسه با گروه کنترل (2.686±0.815 ng ml-1) گردید (p<0.05). درحالی که در میزان پروتئین VEGF گروه تجربی (734.633±110.131 ng ml-1) در مقایسه با گروه کنترل (756.31772.3272.32 ng ml-1) اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نشد. حجم توده در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (p<0.05).

نتیجه‌گیری : تمرین استقامتی منظم، اثر آنتی‌آنژیوژنیک بر بافت توده سرطان پستان موش‌های آزمایشگاهی دارد.


نفیسه کیارستمی، جعفر امانی، عباسعلی ایمانی فولادی، سیدعلی میرحسینی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع‌ترین انواع سرطان در میان زنان است . مولکول HER-2 به‌عنوان گیرنده تیروزین کینازی از خانواده گیرنده‌های رشد عامل اپیدرمی، عامل اصلی سرطان است. مولکول پروتئینی هرسپتین که یک آنتی‌بادی ضد HER-2 است؛ می‌تواند نقش مهمی در تشخیص و درمان سرطان پستان داشته باشد. این مطالعه به منظور ساب کلون کردن ژن هرسپتین و سپس بیان در سیستم پروکاریوتی (E.coli) و تولید هرسپتین نوترکیب به منظور استفاده در درمان سرطان پستان انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی ژن هرسپتین از سازه سنتزی با روش هضم آنزیمی جدا و درون وکتور بیانی pET28a انتقال داده شد. زیر همسانه‌سازی ژن موردنظر با استفاده از PCR و هضم آنزمی تایید گردید. پس از انتقال وکتور نوترکیب به میزبان E.coli BL21 DE3 ، با استفاده از القاگر IPTG ژن نوترکیب هرسپتین بیان شد. پروتئین نوترکیب با استفاده از SDS-PAGE ارزیابی و تخلیص با ستون کروماتوگرافی میل ترکیبی نیکل انجام شد و در نهایت توسط وسترن بلاتینگ با استفاده از آنتی‌بادی ضدهیستیدین تایید شد. میزان کشندگی و زنده ماندن سلول‌ها در مجاورت با هرسپتین نوترکیب با روش MTT بررسی شد.

یافته‌ها: پس از ساب کلونینگ ژن هرسپتین، PCR و هضم آنزیمی، قطعه 741 جفت بازی ژن هرسپتین را تایید کرد. بیان پروتئین نوترکیب هرسپتین و ارزیابی آن بر روی ژل SDS-PAGE اندازه حدود 27 کیلودالتون را تایید کرد. پروتئین نوکیب با استفاده از آنتی‌هیستیدین نیز تایید شد. پروتئین خالص شده در مجاورت با لاین سلول SKBR3 توانایی متوقف کننده رشد سلول‌های سرطانی را داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به این که آنتی‌ژن HER2 به وفور بر سطح سلول‌های سرطانی پستان بیان می‌شود؛ پروتئین هرسپتین می‌تواند به‌عنوان یک آنتی‌بادی بازدارنده عمل نموده و رشد سلول‌های سرطانی پستان را مهار کند.


مریم حسن نژاد رسکتی، بهرام میرزاییان، سید حمزه حسینی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: درد و رنج سرطان، نگرانی از آینده و ترس از مرگ، سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان را دچار اختلال می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری تنظیم هیجانی و سلامت روان در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 30 بیمار زن مبتلا به سرطان پستان به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله تحت آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای قرار گرفتند. قبل، پس از اجرای درمان و دو ماه بعد از آن همه شرکت‌کنندگان با پرسشنامه گرتز و رومر 2004 و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) ارزیابی و مورد مقایسه قرار گرفتند.

یافته‌ها: نمره کلی تنظیم هیجان در پیش‌آزمون گروه مداخله از 4.16±113.52 به 3.96±104.67 کاهش یافت (P<0.05). همچنین در دوره پیگیری نیز در گروه مداخله )3.58±104.17( پایین باقی مانده بود؛ اما میانگین آن در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری نشان نداد. در مقیاس سلامت روان در گروه مداخله پس اجرای درمان نمره کلی سلامت روان از 4.21±46.81 به 3.39±33.18 کاهش یافت (P<0.05). این نمره در دوره پیگیری نیز در گروه مداخله )3.33±33.12( تعیین شد؛ اما در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌دار مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: آموزش فنون مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند باعث افزایش سلامت روانی و تنظیم بهتر هیجان در مبتلایان به سرطان پستان شود.


مرضیه گرزین، انسیه گرزین، حسن خورشا، علی آرین نیا،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان، شایع‌ترین نوع سرطان در زنان است و شناخت عوامل خطرساز ابتلا، بسیار ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط وضعیت تغذیه با سرطان پستان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه مورد – شاهدی روی 210 زن (105 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 105 فرد سالم) در محدوده سنی 20 تا 89 سال در شهرستان آزادشهر طی سال 1398 انجام شد. اطلاعات مربوط به وضعیت تغذیه با استفاده از چک لیست محقق ساخته به روش مصاحبه جمع‌آوری شد.


یافته‌ها: گروه سنی بیشتر بیماران (49.5%) در محدوده 45 تا 54 سال قرار داشت. در گروه مورد و شاهد از نظر مصرف روغن جامد (49.5% در مقابل 31.4%) ، دمای داغ غذا (19% در مقابل 9.5%) ، مصرف نوشابه‌های گازدار بیش از دو بار در ماه (29.5% در مقابل 21%) و میانگین تعداد وعده‌های مصرف غذاهای سرخ شده در هفته (1.79±3.2 در مقابل 1.73±2.3) تفاوت آماری معنی‌داری یافت شد (P<0.05). بین دو گروه مورد و شاهد از نظر عواملی مانند سبزیجات، نوع و میزان گوشت، روغن حیوانی، حبوبات، نمک و چای رابطه آماری معنی‌داری یافت نشد.


نتیجه‌گیری: الگوی تغذیه زنان مبتلا به سرطان پستان در مقایسه با زنان سالم متفاوت ارزیابی گردید. به طوری که مصرف روغن جامد، دمای غذا، مصرف نوشابه‌های گازدار و غذاهای سرخ شده بیشتر بود.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 40 queries by YEKTAWEB 4645