21 نتیجه برای زایمان
دکتر مریم اصغرنیا، دکتر عبدالرسول سبحانی، دکتر زهرا امیدوار جلالی،
دوره 4، شماره 2 - ( 7-1381 )
چکیده
عوارض جنینی- نوزادی در نوزادان نارس نسبت به نوزادان رسیده شیوع بیشتری دارد. تعداد زیادی از داروها برای مهار زایمان زودرس به کار رفته اند ولی هیچ کدام به طور کامل موثر نبوده اند. هدف این مطالعه، مقایسه میزان موفقیت ایندومتاسین و سولفات منیزیوم در به تاخیر انداختن زایمان زودرس بوده است. در این مطالعه که به صورت کارآزمایی شاهددار تصادفی شده انجام گرفت، 120 زن حامله به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. معیارهای ورود برای ارزیابی شامل سن حاملگی 32-24 هفته و مبتلا به زایمان زودرس، پرده های جنینی سالم، اتساع (دیلاتاسیون) حداقل دو سانتی متر، عدم ابتلا به خون ریزی شدید یا کوریوآمنیونیت و حاملگی سه قلویی یا بیشتر، عدم هر گونه اندیکاسیون مادری یا جنینی برای ختم حاملگی، وجود حداقل دو انقباض رحمی در ده دقیقه. گروه اول با ایندومتاسین خوراکی، با دوز 25 میلی گرم هر 8 ساعت تا 4 دوز و گروه دیگر با سولفات منیزیوم، با دوز اولیه 4 گرم وریدی و سپس 2 گرم هر ساعت به صورت انفوزیون وریدی تا زمان کاهش یا توقف انقباضات رحمی تحت درمان و مقایسه قرار گرفتند. موفقیت درمان زایمان زودرس بر اساس کاهش و در نهایت توقف انقباضات رحمی و عدم افزایش دیلاتاسیون یا افاسمان نسبت به مقادیر اولیه تعریف شده بود. دو گروه مورد مطالعه از نظر سن مادر، سن حاملگی، تعداد زایمان، دیلاتاسیون و افاسمان اولیه و تعداد انقباضات رحم تفاوت معنی داری نداشتند. در گروه تحت مطالعه با سولفات منیزیوم، زایمان در 66.6 درصد به مدت 24 ساعت و 58.3 درصد به مدت 48 ساعت و در گروه تحت مطالعه با ایندومتاسین، زایمان در 40 درصد به مدت 24 ساعت و در 35 درصد به مدت 48 ساعت به تاخیر انداخته شد .(p<0.0001) هیچ گونه عارضه مادری و نوزادی در بین دو گروه گزارش نشد. نتیجه نهایی این که سولفات منیزیوم در به تاخیر انداختن زایمان زودرس موثرتر از ایندومتاسین است.
دکتر الهام مبشری، دکتر محمدجعفر گلعلیپور، محمدعلی وکیلی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتباط بین عدم تطابق رشد وزنی و عوارض حاملگیهای دوقلویی از 30 سال قبل شناخته شده است. مطالعات جدید طیف عدم تطابق رشد برای ایجاد عوارض را بین 40-30 درصد می دانند. هدف از انجام این مطالعه تعیین درصد اختلاف وزن براساس عواقب و نتایج پری ناتال و برخی عوامل همراهی از قبیل سن، تعداد زایمان و بیماری سیستمیک مادر بوده است.مواد و روشها: مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی در فاصله زمانی سالهای 80-1377 روی 435 زوج دوقلوی متولد شده زنده در سن حاملگی 32 هفته و بالاتر در بیمارستان دزیانی گرگان انجام شده است. وزن زمان تولد، زایمان زودرس، سن مادر، تعداد زایمان، روش زایمان، بیماری مادر و جنسیت نوزادان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. عدم تطابق وزن با استفاده از فرمول: 100× (وزن قل بزرگتر / وزن قل کوچکتر - وزن قل بزرگتر) محاسبه شده است.یافته ها: میانگین و انحراف معیار عدم تطابق وزن برای دو قلوهای مورد مطالعه 6.79± 8.18 بوده است. در حالی که 96.4 درصد زایمان های پره ترم در موارد عدم تطابق 20درصد و بالاتر وجود داشته است. 10.6 درصد مادران مبتلا به بیماری سیستمیک (فشار خون حاملکی و دیابت) بوده اند. میانگین اختلاف وزن دوقل در مادران سالم ترم و پره ترم به ترتیب 6.3 ± 7.9 و 4.5± 5.8 و در مادران بیمار به ترتیب 8.8 ± 11.1 و 9.2 ± 9 با اختلاف معنی دار (P<0.05) بوده است. نحوه زایمان، تعداد زایمان، سن مادر جنسیت نوزادان در دو گروه ترم و پره ترم اختلاف واضح نداشته است.نتیجه گیری: عدم تطابق وزن دوقلویی به وضوح می تواند عامل خطری برای پیدایش زایمان زودرس باشد. این اثر بخصوص در عدم تطابق وزنی بیش از 20 درصد در حاملگی های بالای 32 هفته دیده می شود.
فاطمه نصیری امیری،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: نظر به تاثیر زایمان طولانی روی نتایج بارداری و به منظور تعیین نقش طولانی شدن مرحله دوم زایمان روی نمره آپگار نوزاد، این تحقیق روی مراجعین زایشگاه بیمارستان فاطمه الزهرا(س) ساری انجام گرفت. مواد و روشها: آزمودنی ها که به روش مورد شاهدی انتخاب شدند، 120 زن نخست زا(40 زن با طول مرحله دوم بیش از 2 ساعت و 80 زن با طول مرحله دوم کمتر از 2 ساعت) بودند. افراد دو گروه از نظر تاریخچه حاملگی، نحوه دریافت مراقبت پره ناتال و وضعیت اقتصادی و اجتماعی مشابه و نوزدان نارس، سزارینی ، دریافت کنندگان مسکن مخدر کمتر از یک ساعت مانده به زایمان و نوزادان مبتلا به ناهنجاری واضح به دلیل اثرشان بر نمره آپگار از مطالعه خارج شدند. برای تجزیه و تحلیل آماری بین متغیرهای کم پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون Z و برای متغیرهای کیفی پژوهش از آزمون کای اسکوئر استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد بین سن بالاتر از 30سال مادر با طول مرحله دوم زایمان رابطه معنی داری وجود دارد (P<0.05) برای تقویت زایمان بیش از نیمی از افراد گروه مورد، از داروی اکسی توسین استفاده شده بود که این اختلاف معنی دار بوده است (P<0.05). بین طول مرحله دوم زایمان و نمره آپگار کمتر از 7 دقیقه اول رابطه معکوس وجود داشته است(r=-0.3) و آزمون Z نیز معنی دار بودن این همبستگی را نشان داده است (P<0.05) نمره آپگار 8-7 دقیقه پنجم در گروه مور بیش از گروه شاهد بوده که این اختلاف معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: مطالعات مختلف رابطه معنی داری را بین طولانی شدن مرحله دوم زایمان و نمره آپگار نوزاد و افزایش میزان لاکتات جنینی در بدو تولد نشان داده اند. طولانی شدن مرحله دوم زایمان می تواند یکی از عوامل خطر ساز برای بروز نمره آپگار کمتر از 7 در بدو تولد در نظر گرفته شود اما در نمره آپگار کمتر از 7 دقیقه پنجم، که مبین عوارض نوزادی است نقشی نداشته است.
دکتر نساء اصنافی، دکتر رضوانه پوررضا، دکتر سیدمحمد میری،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: تولد پیش از موعد موجب افزایش بروز عوارض نوزادی از جمله نشانگان زجر تنفسی جنین (RDS) می گردد که از علل اصلی مرگ این نوزادان می باشد. هدف این مطالعه بررسی پیامد حاملگی و نیز اثر دگزامتازون در پیشگیری از بروز این نشانگان، در سنین حاملگی 37-34 هفته است.مواد و روش ها: این تحقیق به صورت کارآزمایی بالینی یک سوکور روی 100 زن باردار 37-34 هفته با شکایت درد زایمان یا پارگی مامبران در فاصله سال های 80-1378 انجام شد. مادران به دو دسته تقریبا مساوی گروه مورد و شاهد تقسیم شده و گروه مورد دگزامتازون 5 میلی گرم هر 6 ساعت تا زمان زایمان (حداکثر 4 دوز) دریافت کردند. داده ها توسط نرم افزار SPSS و با آزمون های تی و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: میانگین وزنی نوزادان با تشخیص نشانگان زجر تنفسی??? ± ????بود. 76 درصد مادران زایمان طبیعی داشتند. متوسط وزن نوزادان???±???? گرم و متوسط سن حاملگی 35.4 هفته بود. بین دریافت دگزامتازون و ابتلا به نشانگان زجر تنفسی، رابطه آماری معنی داری مشاهده نگردید و نوزادان هر دو گروه به طور مساوی دچار نشانگان زجر تنفسی گردیدند.نتیجه گیری: فراوانی ابتلا به نشانگان زجر تنفسی در 37-34 هفته، حدود 4 درصد بود که تجویز یک یا چند دوز دگزامتازون تاثیری در کاهش آن نداشت.
فروغ السادات مرتضوی، محمدحسن رخشانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: زایمان فرایندی توام با درد است و یکی از وظایف ماما کاستن از شدت درد بیمار می باشد. در این راستا کاهش طول مراحل زایمانی همواره مورد توجه قرار گرفته است و برای دستیابی به این هدف داروهایی جهت کاهش طول مراحل زایمان مورد استفاده قرار می گیرد که بعضا اثرات آنها هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف این پژوهش بررسی اثرات سه داروی رایج در بخش زایمان یعنی هیوسین، آتروپین و پرومتازین بر طول مراحل زایمان و سرعت پیشرفت زایمان می باشد.مواد و روش ها: براساس یک مطالعه نیمه تجربی، طول مدت زایمان و سرعت پیشرفت زایمان و مدت مراحل زایمان در 120 زن چندزا با سابقه زایمان طبیعی که یکی از سه داروی مذکور را دریافت کرده بودند و همچنین 40 زنی که هیچ دارویی دریافت نکرده بودند، مورد مقایسه قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری کای اسکوئر، آنالیز واریانس و آزمون کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین سرعت کوتاه شدگی گردن رحم و میانگین سرعت نزول سر در لگن در چهار گروه مورد بررسی تفاوت معنی داری ندارد. ولی میانگین سرعت اتساع گردن رحم در چهار گروه مورد بررسی تفاوت معنی داری نشان می دهد (P<0.05). میانگین سرعت اتساع گردن رحم در زنانی که دارو دریافت نموده بودند، کمتر از میانگین سرعت اتساع گردن رحم در گروهی بود که هیچ دارویی دریافت نکرده بودند. میانگین مدت مرحله اول زایمان نیز در چهار گروه مورد بررسی تفاوت معنی داری نشان داد (P<0.05). در این مورد نیز میانگین مدت مرحله اول زایمان در زنان دریافت کننده دارو طولانی تر از گروهی بود که هیچ دارویی دریافت نکرده بودند. میانگین مدت مرحله دوم زایمان و مدت مرحله سوم زایمان در چهار گروه اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشت.نتیجه گیری: تجویز این داروها موجب کاهش سرعت پیشرفت زایمان و افزایش طول مرحله اول زایمان می گردد. لذا کاربرد آنها موجب به تاخیر انداختن زایمان، به هدر دادن دارو و تحمیل عوارض جانبی این داروها به بیمار می باشد.
دکتر فاطمه بهدانی، دکتر پریا حبرانی، دکتر منور افضل آقایی، دکتر شیرین ناصرنیا، دکتر زهره کرباسچی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان یک مفهوم کلیدی برای سلامت روانی مادر – نوزاد می باشد و تعیین عوامل مرتبط با افسردگی پس از زایمان و سیستم غربالگری ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه ارزیابی عوامل مامایی و روانشناختی در افسردگی پس از زایمان است.روش بررسی: این مطالعه توصیفی – مقطعی روی 288 مادر که در مدت 8-6 هفته بعد از زایمان مراجعه کننده به کلینیک زنان و مامایی بیمارستان قائم مشهد انجام شد. بیماران از نظر آسیب پذیری برای بیمارهای روانپزشکی بر اساس پرسش نامه سلامت عمومی GHQ مورد ارزیابی قرار گرفتند و عوامل مامایی و روانشناختی نظیر سن مادر، تحصیلات مادر، تعداد فرزندان، جنس نوزاد، خواسته بودن حاملگی، وضعیت اقتصادی خانواده، رابطه با همسر، نوع زایمان و سابقه سقط قبلی با سلامت روانی زنان در 6-8 هفته بعد از زایمان ارزیابی و مقایسه گردید.یافته ها: 160 مادر (57.6 درصد) در بررسی وضعیت روانی، بالای خط برش آزمون GHQ (نمره بالای 24) قرار گرفتند که به عنوان مادران در معرض خطر برای بیماری های روانپزشکی محسوب شدند. میزان در آمد، روابط با همسر، طرح ریزی برای حاملگی، خواسته بودن حاملگی، جنس نوزاد، تعداد دفعات زایمان و نحوه زایمان از عوامل موثر بر آسیب پذیری مادران در این مطالعه بود (p<0.05).نتیجه گیری: مجموعه عوامل روانشناختی، اجتماعی و مامایی بر سلامتی روانی مادران بعد از زایمان موثر می باشد که با کنترل عوامل و تشخیص زودرس گروه در معرض خطر و اقدام درمانی مناسب، می توان از عوارض اختلالات روانپزشکی روی کودک و مادر جلوگیری کرده و یا آن را به حداقل رساند.
خانم فاطمه نصیری امیری، آقای محمود حاجی احمدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : هماتوکریت پایین و بالای خون مادر ممکن است نتایج بارداری را تحت تاثیر قرار دهد. هدف ما در این مطالعه تعیین رابطه بین هماتوکریت مادر با نتایج بارداری و زایمانی در زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان یحیی نژاد بابل طی سالهای 83-1381 بود. روش بررسی : این مطالعه بهصورت همگروهی (Cohort) روی 609 زن باردار انجام شد. زنان بارداری که برای مراقبت پرهناتال از اول دیماه 1381 لغایت 1383 به درمانگاه بیمارستان یحیی نژاد بابل مراجعه کرده بودند، در اولین ویزیت پرهناتال به آزمایشگاه این بیمارستان به منظور بررسی CBC فرستاده شدند. زنانی که هموگلوبینوپاتی نظیر تالاسمی داشتند و یا حاملگی دوقلو، زایمان نوزاد با ناهنجاریهایی مادرزادی، خونریزی قبل و حین زایمان و بیماریهای طبی داشتند، از مطالعه خارج گردیدند. به همه زنان باردار به طور روتین فولات در سه ماهه اول و آهن تکمیلی از سه ماهه دوم داده شد. نتایج مهم بارداری که ثبت گردید شامل وزن موقع تولد نوزاد، سن حاملگی ، نمره آپگار نوزاد در دقیقه اول و پنجم، نوع زایمان، مرگ و میر پریناتال و بستری نوزاد در بخش مراقبت ویژه بود. در تجزیه و تحلیل آماری از کای اسکوئر، تی و ANOVA و مدل رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد. یافتهها : با مشابه در نظر گرفتن سن، پاریتی، فاصله بین حاملگی، میزان افزایش وزن مادر در طی بارداری و عوامل مداخلهگر دیگر تشخیص آنمی مادر (هماتوکریت کمتراز 34درصد) در اولین ویزیت پرهناتال با وجود دریافت آهن تکمیلی با خطر وزن کم هنگام تولد و زایمان زودرس ارتباط داشت. هماتوکریت بیش از 40درصد زایمان زودرس و مرگ و میر پریناتال را افزایش نداده بود، ولی خطر نمره آپگار پایین نوزاد و زایمان همراه با جراحی و بستری نوزاد در بخش مراقبت ویژه را افزایش داد. نتیجهگیری : هماتوکریت پایین و بالای مادر میتواند در بروز نتایج بد بارداری نقش داشته باشد. توصیه میشود که به زنان باردار با هماتوکریت غیرطبیعی به عنوان گروه پرخطر توجه بیشتری مبذول شود تا از بروز عوارض و نتایج بد بارداری پیشگیری گردد.
دکتر اکرم شفیعی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : پیلونفریت یک بیماری شایع دوران بارداری است. این مطالعه به منظور بررسی سفتریاکسون با اثرات درمانی سفازولین در پیلونفریت حاد بارداری در بیماران بستری بیمارستان فاطمیه همدان انجام شد. روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 120 بیمار مبتلا به پیلونفریت حاد که به طور تصادفی در دو گروه درمانی مختلف (60نفری) قرار گرفته بودند، انجام شد. در یک گروه سفازولین 2 گرم وریدی (mg/kg 50) هر 6 ساعت و در گروه دیگر سفتریاکسون 1گرم وریدی (mg/kg 50) روزانه تزریق شد. درمان تا محو شدن علایم بالینی ادامه یافت و در صورت محو نشدن علایم بعد از 72 ساعت، بررسی از نظر انسداد انجام شد. در صورت عدم وجود علائم انسدادی داروی دوم جنتامایسین اضافه گردید. سپس هر دو گروه با آنتیبیوتیک خوراکی که بر اساس حساسیت آنتیبیوتیک مشخص شده بود، به مدت 10-7 روز مرخص شدند. بیماران 10-7 روز بعد از اتمام دوره درمان خوراکی برای پیگیری و انجام آزمایش آنالیز ادرار و کشت ادرار مراجعه کردند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-10 و آزمونهای آماری t-test و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها : نتایج نشان داد که میزان پاسخ درمانی در گروه درمانی سفازولین 7/86 درصد، موارد عود 3/13 درصد، بهبودی و در گروه سفتریاکسون بهبودی در 3/83 درصد و موارد عود در 7/16 درصد بود. از نظر آماری تفاوت معنیداری بین دو نوع درمان دارویی وجود نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که در درمان پیلونفریت حاد بارداری اثرات درمانی سفتریاکسون مشابه اثرات درمانی سفازولین است.
دکتر لیلی سخاوت، دکتر راضیه دهقانی فیروز آبادی، دکتر محمدعلی کریم زاده میبدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات نشان داده است که وضعیت قرار گرفتن مادر در مرحله اول زایمان بر طول مدت مرحله دوم مؤثر است. هدف این مطالعه تاثیر قرار گرفتن مادر در وضعیتهای نشسته و لیتوتومی (خوابیده به پشت) بر طول مدت مرحله دوم و نیز عوارض مادر و نوزاد در زنان نخستزا در شهرستان یزد بود.
روش بررسی : در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی 110 زن نخستزای مراجعه کننده به بیمارستان آموزشی شهید صدوقی یزد که دارای حاملگی ترم و سیر زایمان طبیعی بودند؛ طی سال 85-1384 بررسی شدند. آزمودنیها به روش تصادفی طی مرحله دوم زایمان در دو وضعیت نشسته و لیتوتومی قرار گرفتند و زایمان نمودند. طول مدت مرحله دوم زایمان محاسبه و بعد از زایمان میزان اپیزیوتومی، پارگی و صدمات دیگر پرینه و آپگار 5 دقیقه اول نوزاد هر دو گروه بررسی و با هم مقایسه گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای آماری T student و کایاسکوئر تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنیداری کمتر از 05/0 معنی دار تلقی شد.
یافتهها : در گروه نشسته و لیتوتومی میانگین طول مرحله دوم به ترتیب 34 و 42 دقیقه بود (P<0.05). 15 نفر (3/27درصد) از گروه نشسته و 24 نفر (6/43درصد) از گروه لیتوتومی دچار درجاتی از پارگی پرینه شدند (P<0.05). آپگار 5 دقیقه اول نوزاد دو گروه تفاوت معنیدار آماری نداشت.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که قرار دادن مادر در وضعیت نشسته در مرحله دوم زایمان باعث سریعتر شدن این مرحله و کاهش صدمه به پرینه مادر میشود.
دکتر مجید منصوری، دکتر فریبا سیدالشهدایی، دکتر فرزاد کمپانی، دکتر شهرام ستاره، سرور مظهری،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم زجر تنفسی نوزادان مهمترین مشکل ریوی نوزادان است. هرچند مطالعات مختلفی اثربخشی کورتیکواستروئید در سنین حاملگی کمتر از 34 هفته را نشان دادهاند؛ ولی تاثیر این مداخلات در بارداریهای بالاتر از هفته 34، هنوز مورد بحث است. این مطالعه به منظور تعیین اثر بتامتازون تزریقی قبل از زایمان در پیشگیری از سندرم زجر تنفسی نوزادان متولد شده در هفتههای 35 و 36 بارداری انجام شد. روش بررسی : این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سوکور روی 200 زن در معرض خطر زایمان پرهترم با سن بارداری 35 تا 36 هفته مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی بعثت سنندج طی سالهای 87-1386 انجام شد. 100 نفر از افراد به صورت تصادفی در گروه درمان با بتامتازون به مقدار 12 میلیگرم در 2 دوز داخل عضله به فاصله 24 ساعت و 100 نفر نیز به صورت تصادفی نرمالسالین به مقدار یکسیسی دریافت کردند. اطلاعات مورد نیاز شامل سن مادر، جنس و وزن نوزاد و ابتلا به سندرم زجر تنفسی و نیاز به بستری نوزادان جمعآوری گردید. از آزمونهای کایاسکوئر، فیشر، تی مستقل و منویتنی برای تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها : تفاوت معنیداری در سن مادر، وزن و جنس نوزادان در دو گروه مشاهده نشد. تعداد موارد سندرم زجر تنفسی در گروه مداخله 8 مورد (8درصد) و در گروه دارونما 20 مورد (20درصد) بود (P=0.01). نیاز به بستری در گروه مداخله و گروه دارونما به ترتیب 16 (16درصد) و 28 (28درصد) تعیین شد (P=0.04). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تزریق بتامتازون به مقدار 12 میلیگرم در 2 دوز به فاصله 24 ساعت در هفتههای 36-35 بارداری به طور معنیداری موارد سندرم زجر تنفسی در نوزادان را کاهش میدهد.
دکتر افشین امینی، دکتر محسن سوایی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : اثر داروهای بیهوشی بر فرایند بارداری زنان شاغل در اتاق عمل از چالشهای عمده رشته بیهوشی است. این مطالعه به منظور تعیین عوارض بارداری زنان شاغل در اتاقهای عمل استان فارس انجام گردید.
روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی 122 فرد از هر رده شغلی که طی بارداری در اتاق عمل بیمارستانهای دولتی استان فارس طی سالهای 86-1376 شاغل بودند؛ به عنوان گروه مورد و 122 زنی که در بخشهای داخلی و کودکان مشغول به کار بودند؛ به عنوان گروه شاهد در سال 1386 انتخاب شدند. سابقه بروز عوارض بارداری شامل نازایی، سقط، زایمان زودرس، مرگ جنین ، مرگ نوزاد و تولد نوزاد با وزن پایین برای دو گروه مورد و شاهد در پرسشنامه ثبت شد. دادههای بهدست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS 15 و آزمون کایاسکوئر تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها : میزان بروز سقط در گروه مورد و شاهد به ترتیب 19.8% و 16% تعیین شد. این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. سابقه نازایی در گروه مورد با 8.2% نسبت به گروه شاهد با 2.5% بیشتر بود (P<0.05). عوارض زایمان زودرس، مرگ جنین ، مرگ نوزاد و تولد نوزاد با وزن پایین بین دو گروه از نظر آماری معنیداری نبود.
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که بروز عوارض بارداری در زنان باردار شاغل در اتاق عمل نسبت به دیگر بخشها تفاوتی ندارد؛ اما سابقه نازایی در زنان شاغل در اتاق عمل نسبت به دیگر بخشها بیشتر بود.
زهره سادات، فرزانه صابری، محبوبه تائبی، معصومه عابدزاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : نتایج متناقضی در زمینه ارتباط بین کیفیت زندگی و نوع زایمان گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه کیفیت زندگی زنان با زایمان سزارین و طبیعی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تحلیلی روی 300 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کاشان طی سالهای 87-1386 انجام شد. زنان براساس نوع زایمان در دو گروه 150 نفره سزارین و طبیعی قرار گرفتند. دو و چهار ماه پس از زایمان پرسشنامه اختصاصی کیفیت زندگی، توسط آنان تکمیل شد. نمرات در ابعاد مختلف کیفیت زندگی برای هر دو گروه دو و چهار ماه پس از زایمان تعیین شد. سپس مقایسه دادهها بین دو گروه صورت پذیرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای t-test ، کایاسکوئر، Mann-Whitey U test و pair t test تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : ابعاد کیفیت زندگی دو ماه و چهار ماه بعد از زایمان در دو گروه زایمان سزارین و طبیعی تفاوتی نشان نداد؛ بهجز بعد رضایت از زایمان که یافتهها نمره بالاتری را دو ماه پس از زایمان طبیعی (P=0.03) و چهار ماه پس از زایمان طبیعی (P=0.018) نشان دادند. نمره بعد رضایت از زایمان دو ماه پس از زایمان به ترتیب در گروه زایمان طبیعی و سزارین 4.40±1.11 و 3.76±1.16 و چهار ماه پس از زایمان در دو گروه زایمان طبیعی و سزارین 4.13±1.40 و 3.82±1.22 تعیین شد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تفاوت آماری معنیداری در کیفیت زندگی زنان در زایمان سزارین و طبیعی دوماه و چهارماه پس از زایمان وجود ندارد.
فیروزه فروزنده، شیما رحیمیان، مبینا حبیبی اردبیلی،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
اگرچه در گزارشات اخیر شیوع خونریزیهای ساب آراکنوئید (آنوریسم و اختلال عملکرد شریانی وریدی) حدود 15 مورد در 100 هزار حاملگی ذکر شده؛ حدود 3.1 مرگهای مادری با علل غیرمرتبط با مامایی و 12-5 درصد کل مرگهای مادری را شامل میشود. در این مقاله یک مورد مرگ پس از زایمان ناشی از پارگی آنوریسم مغزی معرفی شده است. خانم باردار، 42 ساله، G5P4Lch4 در تاریخ 1388.5.21 به طور طبیعی زایمان نمود. پس از گذشت یک هفته از زایمان، به دلیل سردرد به پزشک مراجعه نمود. فشارخون وی 70/130 میلیمتر جیوه بود و به بیمارستان ارجاع گردید. بیمار با علایم خواب آلودگی، استفراغ جهنده، بازکردن چشمها با شنیدن صدا و تحریک دردناک، سطح هوشیاری 5 و کما در بیمارستان بستری شد. در سیتی اسکن انجام شده خونریزی وسیع داخل بطنها و مغز مشاهده شد. بیمار تحت عمل جراحی قرار گرفت و خونریزی وسیع داخل بطنها تایید شد. بیمار ده روز بعد دچار ایست قلبی منجر به فوت گردید. باتوجه به گزارش حاضر، برای زنانی که دچار سردرد پس از زایمان شدهاند؛ بایستی ارزیابی دقیق و سریعی انجام گردد.
سروس امین الشریعه نجفی، فاطمه محمدزاده، الهام مبشری، محمدعلی وکیلی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : قومیت، چاقی و افزایش وزن دوران بارداری از جمله عوامل موثر بر عوارض بارداری هستند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط شاخص توده بدنی (BMI) سه ماهه سوم زنان باردار قومیتهای مختلف با عوارض مادری و نوزادی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 551 زن باردار در 3 ماهه سوم با قومیتهای فارس، سیستانی و ترکمن در مرکز آموزشی درمانی صیاد شیرازی گرگان در سال 1391 انجام شد. بر اساس BMI زمان پذیرش، زنان باردار در سه گروه لاغر و طبیعی، دارای اضافه وزن و چاق قرار گرفتند. یافتهها : میانگین سن مادران با قومیتهای فارس، سیستانی و ترکمن به ترتیب شامل 5.5±26.5 سال، 5.3±24.6 سال و 5.2±26.2 سال و میانگین سن بارداری به ترتیب شامل 2.3±38.4 هفته، 2.3±38.6 هفته و 3.2±37.4 هفته بود. بین BMI مادر با زایمان سزارین و زایمان سخت در گروههای قومیتی فارس و سیستانی ارتباط آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). در حالی که ارتباط آماری معنیداری بین BMI مادر و عوارض نوزادی در گروههای قومیتی یافت نشد. نتیجهگیری : زنان دارای اضافه وزن و چاق با قومیت فارس در معرض خطر زایمان سزارین و با قومیت سیستانی در معرض خطر زایمان سخت هستند.
عزت السادات حاجی سیدجوادی، فریده موحد، آمنه باریکانی، مریم جعفری،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : نارسایی تنفسی یکی از مهمترین مشکلات ریوی نوزادان نارس است. هرچند مطالعات مختلفی اثربخشی کورتیکواستروئید در سنین بارداری کمتر از 34 هفته را نشان دادهاند؛ ولی اثر این مداخلات در بارداریهای بالاتر از هفته 34، هنوز مورد بحث است. این مطالعه به منظور تعیین اثر بتامتازون تزریقی طی هفتههای 34 الی 36 بارداری در پیشگیری از نارسایی تنفسی نوزادان متولد شده انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی دو سوکور 140 زن در معرض خطر زایمان پرهترم با سن بارداری 34 الی 36 هفته در دو گروه 70 نفری مداخله (دریافت کننده بتامتازون 12 میلیگرم در دو دوز عضلانی با فاصله 12 ساعت) و گروه کنترل (دریافت کننده نرمالسالین) قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز شامل جنس و وزن نوزاد، ابتلا به سندرم زجر تنفسی، نیاز به بستری نوزادان در بخش مراقبتهای ویژه و نیاز به حمایت تنفسی جمعآوری گردید. یافتهها : تفاوت معنیداری در وزن و جنس نوزادان دو گروه مشاهده نشد. سندرم زجر تنفسی در 9 نوزاد (12.5%) گروه مداخله و 16 نوزاد (22 درصد) گروه کنترل مشاهده شد که اختلاف آماری معنیداری نداشتند. همچنین از نظر نیاز به حمایت تنفسی و بستری در بخش NICU دو گروه مورد مطالعه با هم اختلاف آماری معنیداری نداشتند. نتیجهگیری : تزریق بتامتازون به مقدار 12 میلیگرم در 2 دوز به فاصله 12 ساعت در هفتههای 34 الی 36 بارداری اثری بر جلوگیری از بروز نارسایی تنفسی در نوزادان پرهترم نداشت.
فرزانه مریمی، زهره مریمی، ایمان الله بیگدلی، محمود نجفی، مهدیه کیانی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان افزون بر سلامت مادر، بر رشد و تکامل روانی نوزاد اثر منفی و نامطلوب دارد. همچنین الگوها و صفات شخصیتی فرد نیز میتواند با افسردگی پس از زایمان ارتباط داشته باشد. این مطالعه به منظور تعیین نقش حمایت اجتماعی و صفات شخصیتی در بروز افسردگی پس از زایمان انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 200 مادر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی به روش نمونهگیری در دسترس در فاصله 6 هفته تا 6 ماه پس از زایمان انجام گردید. دادهها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه افسردگی Edinburgh (سال 1987)، پرسشنامه شخصیتی NEO-FFI (سال 1985) و پرسشنامه حمایت اجتماعی Phillips (سال 1977) گردآوری و مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: تعداد 49 نفر (24.5%) از مادران دارای افسردگی پس از زایمان بودند. روان رنجوری بیشترین رابطه را با افسردگی پس از زایمان نشان داد. ضریب همبستگی این متغیر با افسردگی پس از زایمان 52 درصد بود و این متغیر به تنهایی 27 درصد از واریانس افسردگی پس از زایمان را پیشبینی نمود. بین افسردگی پس از زایمان و حمایت اجتماعی ارتباط آماری منفی و معنیدار (r=-0.027, P<0.01) و بین افسردگی پس از زایمان و روان رنجور خویی ارتباط آماری مثبت و معنیداری وجود داشت (r=0.52, P<0.01) .
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که ویژگیهای شخصیتی و حمایت اجتماعی دو عامل مهم در رابطه با افسردگی پس از زایمان هستند.
زهرا اکبریان راد، شهلا یزدانی، مژگان نعیمی راد، راضیه اکبرزاده، معصومه آقاسیان،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان مرگ و میر پریناتال یکی از شاخصهای اساسی در ارزیابی سلامت جامعه و سیستم های مراقبتی و بهداشتی به شمار میرود. این مطالعه به منظور تعیین میزان مرگ پری ناتال در یک مرکز ارجاعی سطح سه مراقبت مادر و نوزاد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی به روش مقطعی و سرشماری روی 19234 تولد (9751 پسر و 9483 دختر) از هفته 22 بارداری تا 29 روز بعد از تولد در بیمارستان آیت اله روحانی بابل طی سالهای 96-1390 انجام شد. اطلاعاتی شامل علت مرگ نوزادی، سن مادر، نوع زایمان، نوع ناهنجاری، بیماری زمینهای مادر، شرایط مرتبط با بارداری مادر و بیماریهای همراه نوزادان فوت شده از فرم وزارت بهداشت مربوط به مرگ پریناتال جمعآوری شدند. سپس هر یک از شاخصها در هر 1000 تولد زنده محاسبه گردید.
یافتهها: شاخص مرگ پری ناتال 29.01 به ازای هزار تولد زنده و در نوزادان پسر و دختر به ترتیب 16.17 و 12.84 در هزار تولد زنده محاسبه شد. سهم زایمان واژینال 9.67 و سزارین 19.34 تعیین شد. از تعداد کل 558 مورد مرگ پری ناتال 59.9 درصد مرگها بهدلیل مرگ داخل رحمی با شاخص 17.37 ، 40.1 درصد مرگها بهدلیل مرگ نوزادی با شاخص 11.63 بودند. بیشتر موارد مرگ نوزادی (74درصد) طی 24 ساعت اول تولد رخ داده بود و از لحاظ سن حاملگی 86.02 درصد کمتر از 37 هفته بارداری با شاخص 24.95 و وزن تولد پایین 83.8 درصد با شاخص 24.31 بودند. بیماری زمینهای در مادران در 25.6 درصد و شرایط مرتبط با بارداری در 74.4 درصد موارد یافت شد. زجر جنینی در 14.4 درصد با شاخص 4.20 بیشترین بیماری همراه نوزاد هنگام مرگ یا مسبب مرگ در نوزادان نارس تعیین شد. اختلالات مشخص با منشا دوران پیرامون تولد، ناهنجاریهای بدو تولد و کروموزومی و حوادث و سوانح به ترتیب 10.09 ، 4.06 و 0.58 در هر هزار تولد زنده از سایر علل مرگ پریناتال بودند.
نتیجهگیری: تولد نوزادان نارس و کم وزن از مهمترین و بیشترین عوامل مرگهای پریناتال تعیین شد که علل عمده آن، شرایط مرتبط با بارداری و سپس بیماری زمینهای مادر است. لذا تاکید بر مراقبتهای کافی دوره پره ناتال، شناسایی و پیگیری مادران با بیماریهای زمینهای میتوانند در کاهش مرگهای پریناتال مؤثر باشند.
پژمان خوارزم، فاطمه پولادخای، طیبه آذرمهر، فرحناز السادات احمدی، فاطمه زهرا باقری،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
خونریزی شدید بعد از زایمان (Postpartum Hemorrhage: PPH) یک اورژانس مامایی غیرقابل پیشبینی و از علل عمده مورتالیتی و عوارض مادری در جهان است. آنوریسم کاذب شریان رحمی (Uterine Artery Pseudoaneurysm: UPA) یکی از علل نادر PPH است که به دنبال سزارین بدون عارضه و جراحیهای ژنیکولوژیک مانند دیلاتاسیون و کورتاژ، هیسترکتومی و میومکتومی ایجاد میشود. راه درمانی مناسب برای کنترل خونریزی در این موارد آمبولیزاسیون شریان رحمی است. هدف ما از این گزارش معرفی بیماری با سابقه سزارین است که به دنبال خونریزی شدید رحمی با تشخیص آنوریسم کاذب شریان رحمی به طور موفق تحت آمبولیزاسیون شریانرحمی با استفاده از کویل قرار گرفت. بیمار خانم 39سالهای بود که 55 روز بعد از عمل جراحی سزارین سوم با شوک همودینامیک در نتیجه خونریزی شدید واژینال، به بیمارستان مراجعه نمود و بستری شد. پس از انجام مراقبتهای اولیه، اقدامات تشخیصی UAP را نشان داد و بلافاصله آمبولیزاسیون شریان رحمیبه وسیله کویل انجام شد. هرگاه اقدامات نگهدارنده معمول، نتواند خونریزی شدید دیررس بعد از زایمان را کنترل کند؛ آنژیوگرافی و آمبولیزاسیون شریان رحمی روش درمانی انتخابی است که به واسطه آن میتوان ضمن حفظ توانایی باروری بیمار، از عوارض بالقوه هیسترکتومی جلوگیری کرد.
فیروزه درخشانپور، لیلا کاشانی، شیوا رضائیان دلوئی، نجمه شاهینی، سیده مریم هاشمی نسب،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: نزدیک به 30 درصد زنان، انواعی از اختلال اضطرابی را در زندگی خود تجربه میکنند که این اضطراب به میزان بیشتری در دوران بارداری و بعد از تولد بروز میکند. اضطراب مادر موجب کاهش ترشح اکسی توسین و کاهش شیردهی میگردد. از طرفی سطح استرس و اضطراب مادر به طور فزایندهای بروز افسردگی پس از زایمان را افزایش میدهد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اضطراب پس از زایمان و عوامل مرتبط با آن در زنان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی به روش نمونه گیری در دسترس روی 154 نفر از زنان 15 تا 45 ساله با میانگین سنی 5.94±27.72 سال مراجعه کننده به درمانگاه مامایی بیمارستان شهید صیاد شیرازی طی سال 1397 انجام شد. حداقل یک هفته و حداکثر 6 هفته از زایمان آنها گذشته بود. مشخصات فردی با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک جمعآوری شد. برای سنجش اضطراب از مقیاس اضطراب اسپیل برگ استفاده شد.
یافتهها: اختلالات اضطرابی پس از زایمان به میزان 41.99% تعیین شد. نمره اضطراب آشکار زنان پس از زایمان در وضعیتهای شدید، متوسط، خفیف و اندک یا هیچ به ترتیب 8.4% ، 44.2% ، 27.9% و 19.5% تعیین شد. نمره اضطراب پنهان زنان پس از زایمان در وضعیتهای شدید، متوسط، خفیف و اندک یا هیچ به ترتیب 9.7% ، 48.1% ، 24.7% و 17.5% تعیین شد. نمره اضطراب آشکار در مادران شاغل به طور معنیداری بیشتر از مادران خانهدار بود (P<0.05). نمره اضطراب آشکار زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی با همسر در مقایسه با گروه زنان متاهل بدون اختلاف زناشویی با همسر به طور معنیداری بیشتر بود (P<0.05). نمره اضطراب آشکار و پنهان ارتباط معنیداری با نوع زایمان، تحصیلات مادران، محل زندگی مادران و درآمد خانواده نداشت.
نتیجهگیری: اختلالات اضطرابی پس از زایمان از شیوع بالایی برخوردار بود که با شاغل بودن مادران و دارابودن اختلاف زناشویی با همسر ارتباط داشت.
خدیجه سرایلو، زهرا وفایی نژاد،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شیرمادر مزایای بارزی برای مادر و کودک دارد. مشاوره با مادر یک روش مفید در تداوم تغذیه انحصاری با شیر مادر است. در حال حاضر روشهای مشاوره از راه دور در حال گسترش است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مشاوره تلفنی بر تداوم و طول مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر در مادران سزارین شده انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 154 زن سزارین شده به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله 7 جلسه مشاوره تلفنی طی ماه اول تا سوم پس از زایمان علاوه بر برنامه آموزشی رایج شیر مادر و گروه کنترل فقط برنامه آموزشی رایج شیر مادر را دریافت کردند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و چک لیست بررسی شیردهی بود.
یافتهها: میانگین طول مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر در انتهای ماه چهارم در گروه مداخله 0.88±15.51 هفته بیشتر از گروه کنترل 5.33±10.74 بود (P<0.05). در انتهای ماه سوم پس از زایمان، شانس تغذیه انحصاری با شیر مادر در گروه مداخله 10.45 برابر بیشتر از گروه کنترل تعیین شد (OR=10.455, CI=2.547-42.912, P<0.001).
نتیجهگیری: مشاوره تلفنی در افزایش تداوم و طول مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر در مادران سزارین شده موثر بود.