21 نتیجه برای حرکت
دکتر حمید طوفانی، دکتر فاطمه بهدانی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
حرکت پریشی (دیسکنزی) یک اختلال عصبی حرکتی است که فقط عارضه جانبی درمان با داروهای ضد روان پریشی (آنتی سایکوتیک ها) نیست بلکه حداقل قسمتی از این حرکات، جزئی از بیماری اسکیزوفرنی و به دلیل اختلال عملکرد قسمت پیشانی مغز (لوب فرونتال) است. در این پژوهش، برای یافتن پاسخ سوالات زیر عملکرد ناحیه پیش پیشانی (پره فرونتال) در بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس، مورد بررسی قرار گرفت. آیا رابطه ای بین دیسکنزی دیررس و اختلال عملکرد لوب فرونتال وجود دارد؟ آیا راهی برای شناسایی افراد مستعد به دیسکنزی دیررس و جلوگیری از ایجاد این معضل وجود دارد؟ برای انجام این پژوهش 100 بیمار اسکیزوفرن بستری در بیمارستان (50 بیمار مبتلا به دیسکنزی دیررس و 50 بیمار غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس) انتخاب شدند و با آزمون ویسکانسین (WCST) که یک تست استاندارد نورسایکالوژیک برای ارزیابی ناحیه پره فرونتال است مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج حاصله با استفاده از آزمون تی- تست و کای اسکوئر و نرم افزار SPSS مورد مقایسه آماری قرار گرفت. بیماران اسکیزوفرن مبتلا به دیسکنزی دیررس نسبت به بیماران اسکیزوفرن غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس (افزایش تعداد کل خطاها، خطای درجاماندگی و کاهش تعداد طبقات تکمیل شده) به صورت معنی داری (P<0.001) در معیارهای مورد ارزیابی در آزمون ویسکانسین اختلال نشان دادند که حاکی از اختلال عملکرد لوب فرونتال در این بیماران بود. به نظر می رسد با انجام آزمون ویسکانسین در زمان تشخیص بیماری اسکیزوفرنی، می توان بیماران مبتلا به اختلال عملکرد لوب فرونتال و در نتیجه حساس به وقفه سیستم دوپامینرژیک را شناسایی نموده و با مصرف داروهای آنتی سایکوتیک نامعمول (آتیپیک) و کنترل مداوم حرکات غیر طبیعی در این گروه از بیماران، از ایجاد و پیشرفت دیسکنزی دیررس جلوگیری نمائیم.
دکتر علیرضا فاضل، دکتر محمدرضا نیکروش، دکتر مهدی جلالی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: مطالعات مختلف نشان داده است که ترکیبات قندی در بسیاری از پدیده های بیولوژیکی دارای نقش کلیدی و بسیار بااهمیتی هستند. تا آنجایی که هر گونه اختلال در ظهور و یا زمان ظهور این ترکیبات می تواند اثرات نامطلوب بر تکامل جنین داشته باشد. لذا تکامل طبیعی در گرو ظهور به موقع آن دسته از گلیکوکانژوگیت هایی است که در پروسه های تکاملی نقش کلیدی دارند. بنابر این شاید بتوان گفت که شکل گیری نورون های حرکتی شاخ قدامی نخاع در گرو تغییرات وسیعی است که در ترکیبات قندی سطح این سلولها و ماده خارج سلولی آنها به وقوع می پیوندد. مواد و روش ها: در این پژوهش که روی جنین موشهای نژاد Balb/c انجام پذیرفت. طی روزهای نهم تا چهاردهم حاملگی جنین ها جمع آوری شده و پس از عمل فیکساسیون که با نرمالین و B4G انجام گرفت و آماده سازی بلوک های پارافینی، اقدام به تهیه برش های 5 میکرونی گردیده و جهت بررسی هیستوشیمیایی با لکتین WFA رنگ آمیزی شدند. در این نمونه ها برای رنگ آمیزی زمینه از آلسین بلو با 2.5=PH نیز استفاده شد. هم چنین برای بررسی و مقایسه ترکیبات قندی، بعضی از نمونه ها فقط در مجاورت آلسین بلو قرار گرفتند. سپس یافته های حاصل از این پژوهش بر اساس عکس العمل سلول ها، نسبت به لکتین درجه بندی شده و به وسیله آزمون کروسکال والیس مورد بررسی آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مربوط به این مطالعه نشان داد که اولین عکس العمل سلول های پیش ساز نورون های حرکتی در طی روز سیزدهم جنینی به صورت پراکنده در حاشیه شاخ قدامی نخاع ظاهر می شود. در طی روز چهاردهم بر تعداد این سلول ها افزوده شده و با قدری تاخیر، سلول های بخش قدامی نخاع و استطاله های مربوط به آنان نیز با این لکتین واکنش مثبت نشان می دهند تا آنجا که در اواخر روز چهاردهم حاملگی به میزان قابل توجهی بر تعداد این سلولها افزوده می شود. در طی این فرایند بافت هایی که در مجاورت سلول های پیش ساز نورون های حرکتی واقع شده اند، فاقد عکس العمل با این لکتین هستند که احتمالاً ممکن است سلول های پشتیبان بافت عصبی آینده و با نورون هایی باشند که در مرحله بعدی تمایزات آنها شروع خواهد شد. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که N-acetygalactosamine ممکن است نقش کلیدی در تمایز نورون های حرکتی شاخ قدامی نخاع داشته باشد.
دکتر مهدی مهدی زاده، دکتر آرزو نهاوندی، خانم بتول عبادی، دکتر تابنده شریعتی، خانم معصومه ثقهالاسلام،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : نیتریکاکساید مولکول کوچک ناپایداری است که دربسیاری از فرایندهای فیزیولوژیک و پاتولوژیک بدن نقش دارد. قشر پرهفرونتال مغز نقش بسیار مهمی در شخصیت و وضعیت روحی دارد و بعد از تولد به تکامل خود ادامه داده و تحت تأثیر عوامل محیطی و جسمی نظیر استرس قرار میگیرد. در این تحقیق اثر نیتریک اکساید روی کورتکس پرهفرونتال مغز موش صحرایی متأثر از استرس مورد بررسی قرار گرفت تا تأثیر همزمان استرس و نیتریکاکساید روی تکامل پس از تولد کورتکس پرهفرونتال موش صحرایی مشخص گردد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به وزن 80 تا 100 گرم انجام شد. 48 موش به دو گروه 24 تایی تحت استرس و فاقد استرس تقسیمبندی شدند. هر گروه 24 تایی به 4 گروه 6تایی تقسیم شدند. به هر گروه 6 تایی به مدت 30 روز (یکماه) به ترتیب ماده L-arginine 200 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در 2سیسی نرمال سالین و L-NAME 20 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در 2سیسی نرمال سالین به صورت داخل صفاقی و (mg/g25) 7-nitroinazole به صورت زیرجلدی تزریق شد. پس از یکماه مغز موشها خارج گردید و به دو قسمت شامل نیمه قدامی برای بررسی بافتشناسی و نیمه خلفی برای تعیین میزان نیتریک اکساید تقسیم شد. بررسیهای بافتشناسی با تهیه مقاطع سریال 10 میکرونی و رنگآمیزی (H&E) انجام شد. برای تعیین میزان نیتریکاکساید، نمونهها هموژنیزه و با محلول Solch مخلوط شده و به وسیله روش اسپکتوفتومتری با طول موج 540 نانومتر مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که ضخامت کورتکس پرهفرونتال و تعداد سلولهای بتز و میزان تولید نیتریکاکساید به نحو معنیداری در موشهای صحرایی تحت استرس دریافت کننده L-NAME و 7-nitroindazole در مقایسه با گروه فاقد استرس کاهش یافته است. به نحوی که این دو ماده سبب تشدید آسیب ناشی از استرس میگردند و برعکس L-arginine با تولید نیتریکاکساید بیشتر سبب کاهش آسیب ناشی از استرس میگردد. نتیجهگیری : استرس از نوع بیحرکتی سبب آسیب به کورتکس پرهفرونتال شده و مهار کنندههای سنتز نیتریکاکساید سبب تشدید آن و پیشساز نیتریکاکساید سبب کاهش این آسیب میشود و از طرفی در موشهای بدون استرس L-arginine L-NAME, و 7-nitroindazole همگی باعث آسیب کورتکس پرهفرونتال خواهند شد.
دکتر اقبال صدری، دکتر محمدحسین ابراهیم زاده، دکتر نویدرضا میرزاده، دکتر علی بیرجندی نژاد،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : پارگی لیگامان صلیبی قدامی به ویژه در افراد جوان و ورزشکار از شایعترین آسیبهای داخلی زانو میباشد که در صورت همراهی با آسیبهای همراه (منیسک و لیگامانهای جانبی زانو) باید در برنامه عمل بازسازی لیگامانی برای پیشگیری از استئوآرتریت قرار گیرد. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات اولیه بیماران پس از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی به روش استفاده از تاندون پاتلا (Bone-Patellar Tendon- Bone graft) انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه مقطعی آیندهنگر روی 13 بیمار مراجعه کننده به مرکز پزشکی قائم (عج) دانشگاه علوم پزشکی مشهد طی زمستان 1386 تا بهار 1387 انجام شد. بیماران پس از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی (ACL) به روش استفاده از تاندون پاتلا هر دوهفته یکبار معاینه شدند و عوارض زودرس در فاصله سه ماهه اول ثبت گردید. یافتهها : درد ناحیه قدامی زانو و محدودیت حرکتی به ترتیب در 70 و 38 درصد از بیماران مشاهده شد. علائم عفونت محل عمل یا آرتریت سپتیک در این سه ماه بروز نکرد و در 15 درصد موارد درجاتی از عدم ثبات به جلو (ADT+ 5 mm) در عمل مشهود بود. سطح همکاری بیماران پس از عمل پائین بود و تنها 54 درصد بیماران به توصیهها عمل نمودند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که باقیماندن درجات معینی از ناپایداری قدامی زانو و درد ناحیه قدامی زانو از مشکلات اولیه در سه ماهه اول بعد از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی میباشد.
دکتر رضا رحمتی، دکتر دیوید گروندی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : نقش بیولوژیکی هیدروژن سولفید روی عضله صاف بافتهای عروقی و غیرعروقی تا حدودی متناقض بوده و شامل فعالیتهای انقباضی و شلشدن میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر هیدروژن سولفید بر فعالیت حرکتی عضله صاف ژژنوم موش سوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 23 سر موش با یک زمینه ژنتیکی C57/BL6 به وزنهای 25-20 گرم استفاده شد. ابتدا حیوانات بیهوش شدند و سپس به وسیله تزریق داخل صفاقی دوز بالای سدیم پنتوباربیتون (mg/kg80) کشته شدند. سپس قسمتی از ژوژنوم جدا شد و در محلول کربس گازدهی شده با اکسیژن ؛ قرار گرفت. قطعات ژوژنوم جدا شده به طول تقریبی 4 سانتیمتر به طور افقی در حمام بافتی قرار گرفتند. فعالیت حرکتی بافتی به صورت تغییرات فشار از بخش آنالی توسط ترانسدیوسر فشار اندازهگیری شد. اثرات سدیم هیدروژن سولفید در غلظتهای مختلف (3000-100 میکرومول) به مدت ده دقیقه روی فعالیت حرکتی قطعات جدا شده بررسی گردید. یافتهها : کاربرد سدیم هیدروژن سولفید (پیشساز هیدروژن سولفید) در حمام بافت در حالت وابستگی به دوز، سبب مهار فعالیت حرکتی شد و تفاوت معنیداری بین موشهای دارای گیرنده وانلوئیدی و فاقد گیرنده وانلوئیدی مشاهده نشد. در حضور تترودوتوکسین (یک میکرومول) سدیم هیدروژن سولفید سبب کاهش در تنوس پایه (5n= ، P<0.05 و 5/19 درصد) و مهار انقباض حاصل از 30میکرومول بتانکول و مهار انقباض حاصل از 30میکرومول بتانکول (5n= ، P<0.05 و 55 درصد) گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که هیدروژن سولفید مهار کننده مهم فعالیت حرکتی در ژژنوم موش سوری است.
دکتر مریم طهرانی پور، بی بی زهرا جواد موسوی، مریم کهترپور، دکتر جینا خیاط زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : نورونها تحت تاثیر عوامل فیزیکی، شیمیایی و پاتولوژیکی دچار صدمه میشوند. اثرات ضایعه در سیستم عصبی محیطی به صورت رتروگراد بر جسم سلولی نورونهای سیستم عصبی مرکزی تاثیرگذار بوده و باعث دژنراسیون مرکزی نورونها در مغز و نخاع میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا بر دژنراسیون نورونهای حرکتی آلفا شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک در موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 350-300 گرم انجام شد. حیوانات به صورت تصادفی در چهار گروه هشتتایی کنترل (A)، کمپرسیون (B)، کمپرسیون + تیمار با دوز 25 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا (C) و کمپرسیون + تیمار با دوز 50 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا (D) قرار گرفتند. به منظور ایجاد کمپرسیون در گروههای B ، C و D کمپرسیون عصب سیاتیک در خلف ران با استفاده از قیچی قفلدار به مدت 60 ثانیه انجام شد. اولین تزریق عصاره به صورت درون صفاقی بلافاصله بعد از کمپرسیون عصب و دومین تزریق درون صفاقی 7 روز بعد انجام شد. پس از 28 روز از زمان کمپرسیون با استفاده از روش پرفیوژن از نخاع ناحیه کمری نمونهبرداری شد. پس از برشگیری سریال و رنگآمیزی با آبی تولوئیدین، دانسیته نورونها با روش دایسکتور و روش استریولوژی محاسبه شد. سپس دادهها با استفاده از نرمافزار Minitab 13 و آزمونهای آماری ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : دانسیته نورونی در گروه کمپرسیون (34.2±611.5) نسبت به گروه کنترل (1633.4±30.7) کاهش معنیداری داشت (P<0.001) و دانسیته نورونی گروه C (1278.6±28.1) در مقایسه با گروه کمپرسیون افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.001). دانسیته نورونی گروه D (1549.8±28.7) نیز نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنیداری نشان داد (P<0.001).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا باعث افزایش دانسیته نورونهای حرکتی آلفا شاخ قدامی نخاع در موشهای صحرایی با کمپرسیون عصب سیاتیک میگردد و این افزایش دانسیته نورونی با میزان عصاره دریافتی ارتباط دارد.
روشنک بقایی رودسری، دکتر سیدمحمدابراهیم موسوی، دکتر مهیار صلواتی، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر سهراب کیهانی، رضا وهاب کاشانی، دکتر مسعود کریملو،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از آسیبهای متداول در مفصل زانو، پارگی لیگامان صلیبی قدامی میباشد. آستانه حس تشخیص حرکت، شامل اطلاعاتی است که از گیرندههای مکانیکی در حالت پویا حاصل میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بریس عملکردی بر آستانه تشخیص حرکت در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه شبه تجربی روی 20 بیمار مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی، با محدوده سنی 18 تا 44 سال طی سالهای 86-1385 انجام شد. نمونهگیری به صورت غیراحتمالی ساده بود. به منظور ارزیابی آستانه تشخیص حرکت قبل و بعد از مداخله، از دستگاه Continuous passive motion استفاده شد. آستانه تشخیص حرکت با دو سرعت با و بدون بریس اندازهگیری گردید. از آزمون تی زوجی و کولموگروف- اسمیرونوف برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها : آستانه تشخیص حرکت در اندام مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قبل و بعد از پوشیدن بریس با چشم باز به ترتیب 1.67±3.93 و 1.86±4.45 درجه (P<0.063) و با چشم بسته 1.61±3.82 و 1.96±4.31 درجه تعیین شد (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از بریس عملکردی در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی اثر بارزی در بهبود آستانه تشخیص حرکت ندارد.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، بیژن فروغ،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : ناتواناییهای بهجا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی ماندگار بوده و مشکلات عملکردی متعدد اندام فوقانی کمتر از اندام تحتانی مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از تحریکات مغناطیسی به عنوان وسیلهای برای تولید جریانهای القایی در مغز با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین بر بهبود عملکرد حرکتی و قدرت مفاصل ساعد، مچ دست و انگشتان دست مبتلا در سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار مبتلا به همیپلژی ناشی از سکته مغزی مراجعه کننده به بخش توانبخشی بیمارستان فیروزگر تهران در سالهای 90-1389 انجام شد. بیماران در دو گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب (دستگاه خاموش) و توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین (واقعی) به منظور تسهیل مکانیسمهای حرکتی به مدت 20 دقیقه (10 جلسه درمان و 3بار در هفته) قرار گرفتند. سپس برای بیماران دو گروه توانبخشی مرسوم اندام فوقانی انجام شد. عملکرد حرکتی و قدرت دست پیش از شروع درمان و در انتهای درمان بهوسیله پرسشنامههای بارتل (Barthel Index) ، فوگل-مایر (Fugl-Meyer) و دینامومتر ارزیابی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای Kolmogorov-Smirnov، paired t-test ، independent t-test و Wilcoxon تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : براساس نمره پرسشنامههای بارتل و فوگل-مایر در گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب و نیز گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین، قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). با توجه به ارزیابی انجام شده با استفاده از دینامومتر دستی فشاری نیز قدرت به دست گرفتن اشیاء در گروه با تحریک واقعی قبل و بعد از مداخله از نظر آماری افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05) و این میزان در گروه با تحریک کاذب قبل و بعد از مداخله از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین توأم با درمان توانبخشی مرسوم بر بهبود عملکرد و قدرت دست مبتلا در بیماران سکته مغزی طی مراحل مزمن سکته مغزی اثربخش است.
رحیم احمدی، شیما اکبری راد، مریم مرادی بیناباج،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : استرس بیحرکتی اثرات گوناگونی بر فعالیت آنزیمهای بدن دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی عصاره آبی گیاه آلوئهورا بر سطح سرمی آنزیم کراتینکیناز موشهای صحرایی نر مواجههیافته با استرس بیحرکتی حاد و مزمن انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 45 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 30±200gr و سن 8 هفته انجام شد. موشها بهطور تصادفی به 9 گروه 5 تایی شامل شاهد، دریافت کننده نرمال سالین، تحت استرس بیحرکتی مزمن، تحت استرس بیحرکتی حاد، تحت استرس بیحرکتی مزمن دریافت کننده نرمالسالین، تحت استرس بیحرکتی حاد دریافت کننده نرمالسالین، دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئهورا (600 mg/kg/daily)، تحت استرس بیحرکتی مزمن دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئهورا (600 mg/kg/daily) و تحت استرس بیحرکتی حاد دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئهورا (600 mg/kg/daily) تقسیم شدند. عصاره آبی گیاه آلوئهورا به صورت گاواژ، قبل از اعمال استرس بیحرکتی تجویز شد. حیوانات در بیحرکتی مزمن، روزانه 2 ساعت و به مدت 3 هفته و در بیحرکتی حاد روزانه 8 ساعت و به مدت یک هفته تحت استرس بیحرکتی قرار گرفتند. پس از پایان تجربیات، نمونههای خونی به روش خونگیری از قلب تهیه شدند و سطح سرمی آنزیم کراتین کیناز به روش اسپکتروفتومتری اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-19 و آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : سطح سرمی آنزیم کراتین کیناز (units/L) در گروههای تحت بیحرکتی مزمن (104.96±2367.20) و حاد (234.75±2177.80) نسبت به گروه شاهد (706.40±1240.40) دچار افزایش آماری معنیداری گردید (P<0.001) و این میزان در گروه دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئهورا (171.41±1619.80) و گروههای تحت بیحرکتی حاد و مزمن دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئهورا (206.03±1619.00) و بیحرکتی مزمن دریافت کننده عصاره آلوئهورا (106.07±1448.00) تغییر آماری معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که گاواژ عصاره آبی گیاه آلوئهورا (600 mg/kg/daily) به موشهای صحرایی میتواند از افزایش سطح سرمی آنزیم کراتینکیناز حاصل از استرس بیحرکتی جلوگیری نماید.
مژگان جلالی، مریم طهرانی پور، ناصر مهدوی شهری،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : کمپرسیون یا قطع عصب سیاتیک سبب القای مرگ نورونی در آلفا موتونورونهای نخاع میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی دانه گیاه سیاه دانه بر دانسیته نورونهای حرکتی آلفای شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک در موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در چهار گروه کنترل، کمپرسیون، کمپرسیون+تیمار عصاره الکلی دانه سیاهدانه دوز 75 mg/kg و کمپرسیون+تیمارعصاره الکلی دانه سیاهدانه دوز mg/kg50 قرار داده شدند. در گروه کنترل عضله در محل عصب سیاتیک بدون آسیب شکافته شد. در گروههای کمپرسیون و تیمار، عصب سیاتیک پای راست تحت کمپرسیون (60 ثانیه) قرار گرفت. پس از 28 روز با نمونهبرداری از قطعات نخاعی L2-L4 و S1 ، S2 و S3 و برشهای 7میکرونی سریال و رنگآمیزی با آبی تولوئیدین، نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع به روش دایسکتور شمارش شدند. یافتهها : دانسیته نورونی در گروه کمپرسیون (32±650) نسبت به گروه کنترل (24±1803) کاهش معنیداری داشت و در گروههای سوم (47±1581) و چهارم (49±1543) دانسیته نورونی نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنیداری نشان داد (P<0.001). نتیجهگیری : عصاره الکلی دانه سیاه دانه باعث افزایش دانسیته نورونهای حرکتی آلفا شاخ قدامی نخاع موش صحرایی پس از کمپرسیون عصب سیاتیک گردید.
محمدجعفر گلعلیپور، ثریا غفاری، علیرضا محرری،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:مطالعات قبلی نشاندهنده عوارض دیابت بارداری بر تراکم نورونهای هیپوکامپ موش صحرایی بوده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دیابت بارداری بر تعداد نورونهای شاخ قدامی نخاع در زادههای4 و 8 و 12هفتهای موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی باردار نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه دیابت بارداری و کنترل قرار گرفتند. دیابت بارداری با تزریق داخل صفاقی استرپتوزتوسین (40 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) در اولین روز بارداری ایجاد شد. موشهای گروه کنترل در اولین روز بارداری نرمال سالین دریافت کردند. از نوزادان متولد شده از مادران با دیابت بارداری و کنترل، در پایان هفته چهارم، هشتم و دوازدهم زندگی بهطور تصادفی 6 نوزاد انتخاب گردید. پس از بیهوشی و نخاعی کردن نوزادان از ناحیه سرویکال نخاع مقاطع بافتی به صورت سریال و با ضخامت 6 میکرومتر تهیه و سلولها با استفاده از کرزیل ویولترنگآمیزی شدند. پس از تصویربرداری از مقاطع با میکروسکوپ تحقیقاتی BX51 و دوربین DP12 ، بهوسیله نرمافزار Olysiaتعداد سلولهای شاخ قدامی بخش خاکستری شمارش و ثبت شد. یافتهها : تعداد نورونهای حرکتی در 100000 میکرومتر مربع از شاخ قدامی نخاع ناحیه سرویکال در زادههای چهار هفتهای گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل 25% کاهش نشان داد (P<0.05). این میزان در زادههای هشت هفتهای گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل 33% کاهش یافت (P<0.05) و در زادههای دوازده هفتهای گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل 24.4% کاهش نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : دیابت بارداری باعث کاهش معنیدار نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع در زادههای چهار، هشت و دوازده هفتهای موش صحرایی گردید.
ملیحه آهویی، غلامحسن واعظی، حمید کلالیان مقدم،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:بیماری دیابت منجربه بروز اختلالات حرکتی میشود. پالماتین هیدروکلراید، آلکالوئیدی ایزوکینولین است که دارای خواص ضددیابتی و آنتیاکسیدانی است. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر پالماتین هیدروکلراید بر عملکرد حرکتی موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی در چهار گروه کنترل، غیردیابتی تیمارشده باپالماتین هیدروکلراید، دیابتی و دیابتی تیمار شده با پالماتین هیدروکلراید قرار گرفتند. دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین با دوز 55 mg/kg/bw القاء گردید. یک هفته پس از تزریق استرپتوزوتوسین، تیمار با پالماتین هیدروکلراید با دوز 10 mg/kg/day به مدت شش هفته و به صورت زیرجلدی انجام گردید. سطح سرمی گلوکز سرم خون در هفتههای 1 ، 3، 5 و 7 پس از تزریق استرپتوزوتوسین سنجش شد. در پایان مطالعه حیوانات با استفاده از آزمونهای حرکتی y mazeطی 8 دقیقه، بارفیکس (grip-traction) و سطح شیبدار (inclined plane) ارزیابی شدند. یافتهها :در آزمون Y maze تعداد ورود حیوان به بازوها در گروه دیابتی تیمار شده با پالماتین هیدروکلراید افزایش آماری معنیداری نسبت به گروه دیابتی داشت (P<0.05). در آزمون بارفیکس و سطح شیبدار نیز گروه دیابتی تیمار شده با پالماتین هیدروکلراید افزایش آماری معنیداری نسبت به گروه دیابتی نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : تجویز پالماتین هیدروکلراید به مدت شش هفته منجر به بهبود اختلالات حرکتی در موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین گردید.
علی شهرکی، رسول دیانی فر،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : قطع اعصاب محیطی یا لهشدگی و کمپرسیون آنها در اثر تصادفات و حوادث مختلف باعث دژنراسیون والرین در بخش خلفی نورونها میگردد و بهصورت واکنش عقب گرد به جسم سلولی آنها نیز کشیده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره اتانولی Achillea wilhelmsii بر تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک موشهای صحرایی نر انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم انجام شد. حیوانات بهطور تصادفی در 5 گروه شش تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل، کمپرسیون، کمپرسیون + تزریق عصاره اتانولی گیاه با دوز mg/kg 50، کمپرسیون + تزریق عصاره اتانولی گیاه با دوز mg/kg 75 و کمپرسیون + تزریق عصاره اتانولی گیاه با دوز mg/kg 100 بودند. موشهای صحرایی تحت بیهوشی قرار گرفتند و در سمت راست بدن پوست ناحیه ران و عضلات زیر آن برش زده شد تا عصب سیاتیک ظاهر شود. سپس بهوسیله پنس خون بند عصب سیاتیک تحت کمپرسیون شدید قرار گرفت و سر انجام عضلات و پوست بخیه گردید. عصاره اتانولی گیاه بهصورت داخل صفاقی بهمدت سه هفته بعد از کمپرسیون و هفتهای یک تزریق تجویز شد. 28 روز بعد از عمل جراحی بخش کمری طناب نخاعی با عمل پرفیوژن جدا گردید. نمونههای طناب نخاعی برای تهیه مقاطع بافتی به آزمایشگاه پاتولوژی منتقل شد و با استفاده از رنگآمیزی آبی تولوئیدین و عکسبرداری، تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها : تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع در گروه کمپرسیون (38.56±707) نسبت به گروه شاهد (49.81±1740) کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع در گروههای مداخله دوز 50 mg/kg، دوز 75 mg/kg و دوز 100 mg/kg به ترتیب با مقادیر 57.58±1208، 33.91±1370 و 64.46±1437 در مقایسه با گروه کمپرسیون (38.56±707) افزایش معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری : تزریق عصاره اتانولی Achillea wilhelmsii به صورت وابسته به دوز باعث افزایش تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع در مقایسه با کمپرسیون عصب سیاتیک میگردد.
رضا رحمتی، شهریار سمنانی، غلامرضا وقاری، سیدمهران حسینی، ابراهیم حسام،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : عصاره هیدروالکلی نعناع برای کاهش اختلالات گوارشی مورد استفاده قرار میگیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی نعناع بر پاسخهای حرکتی کولون به دنبال مواجهه با استرس بیحرکتی در موش آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش آزمایشگاهی نژاد آلبینو در سه گروه دهتایی کنترل، استرس بیحرکتی (گروه تجربی اول) و استرس بیحرکتی + تزریق داخل صفاقی عصاره هیدروالکلی نعناع به میزان mg/kg 27 (گروه تجربی دوم) قرار گرفتند. گروههای تجربی اول و دوم به مدت 4 ساعت در روز برای سه روز متوالی تحت استرس بیحرکتی قرار گرفتند. در آزمایشات برونتنی (in vitro) قطعاتی از کولون در حمام عضو (حاوی کربس) قرار گرفت و به ترانسدیوسر ثبت فشار ایزومتریک متصل گردید. پس از نیم ساعت تثبیت بافت، انقباضات ایجاد شده در بافتهای جدا شده از حیوانات مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. وزن مدفوع به صورت شاخص حرکات روده در شرایط درونتنی (in vivo) و تغییرات فشار داخل روده در شرایط برون تنی مقایسه گردید.
یافتهها : در محیط درونتنی، میانگین و انحراف معیار وزن مدفوع بعد از سه مرحله استرس بیحرکتی در گروههای کنترل، تجربی اول و دوم بهترتیب 0.71±1.36 ، 0.64±1.06 و 0.39±0.47 گرم تعیین شد و اختلاف بین گروه تجربی دوم در مقایسه با گروههای کنترل و تجربی اول از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). در محیط برونتنی، میانگین و انحراف معیار فشار داخل روده برای گروههای کنترل، تجربی اول و دوم بهترتیب 1.15±4.47 ، 1.25±3.48 و 0.37±0.77 میلیمتر جیوه تعیین شد و اختلاف بین گروه تجربی دوم در مقایسه با گروههای کنترل و تجربی اول از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره نعناع سبب کاهش پاسخ حرکتی کولون بعد از استرس مزمن در شرایط درونتنی و برونتنی میگردد.
جواد خادمی، محمدعلی محسنی، ایرج عبدالهی،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : کمردرد یکی از ناراحتیهای شایع سیستم اسکلتی - عضلانی مرتبط با شغل بوده و روش اندازهگیری دامنه حرکتی برای ارزیابی اثربخشی مداخلات درمانی اهمیت دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی تکرارپذیری دامنه حرکتی کمر با استفاده از تست دوبار اصلاح شده Shober (modified-modified Shober's technique: MMST) در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی دامنه حرکتی کمر (خم شدن به جلو و خم شدن به عقب) 15 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی، توسط تست دوبار اصلاح شده Shober در سه نوبت توسط دو فیزیوتراپیست اندازهگیری و ثبت شد. برای این منظور از ضریب همبستگی درون خوشهای (ICC) استفاده گردید. دو اندازهگیری به فاصله یک ساعت برای بررسی درونروز (Whiten-Day) و نوبت آخر با فاصله یک هفته به منظور ارزیابی تکرارپذیری بینروزها (Between-Days) توسط دو ارزیاب انجام گردید.
یافتهها : ضریب همبستگی تکرارپذیری درونروز توسط ارزیاب اول برای خم شدن به جلو و عقب به ترتیب 0.88 و 0.71 و برای ارزیاب دوم بهترتیب 0.85 و 0.76 بهدست آمد. همچنین ضریب همبستگی تکرارپذیری بینروز برای ارزیاب اول در اندازهگیری خم شدن به جلو و عقب بهترتیب 0.85 و 0.68 و برای ارزیاب دوم به ترتیب 0.81 و 0.71 حاصل شد.
نتیجهگیری : تکرارپذیری آزمون دوبار اصلاح شده Shober برای اندازهگیری دامنه حرکتی کمر در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی مناسب ارزیابی شد.
مهدی محمدزاده، فاطمه بابائیفر، فرین بابائی،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : استرس اکسیداتیو موجب اختلال در فرایندهای مغزی مانند حافظه میگردد. پستهکوهی (Pistacia atlantica kurdica) حاوی ترکیبات آنتیاکسیدان، اسیدهای اولئیک و لینولئیک است. فلووکسامین یک داروی ضدافسردگی است که با مهار بازجذب سروتونین عمل میکند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی پستهکوهی و فلووکسامین بر حافظه فضایی موشهای صحرایی نر تحت استرس بیحرکتی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل تحت استرس بیحرکتی قرار نگرفت. گروه استرس فقط تحت استرس بیحرکتی، گروه پستهکوهی تحت استرس بیحرکتی و تجویز عصاره هیدروالکلی پستهکوهی (mg/kg/bw400)، گروه فلووکسامین تحت استرس بیحرکتی و تجویز فلووکسامین (mg/kg/bw 120) و گروه پستهکوهی توام با فلووکسامین تحت استرس بیحرکتی و تجویز عصاره هیدروالکلی پستهکوهی (mg/kg/bw400) و فلووکسامین (mg/kg/bw 120) بهصورت گاواژ قرار گرفتند. برای سنجش حافظه فضایی از آزمون ماز شعاعی استفاده شد. بعد از 21 روز از شروع مداخله، حیوانات تحت بیهوشی قرار گرفتند و بعد از خونگیری، میزان مالوندیآلدهید و کاتالاز در بافت هیپوکمپ و میزان کورتیکوسترون و گلوکز سرم اندازهگیری شد.
یافتهها : استرس بهطور معنیدار باعث افزایش زمان رسیدن به هدف، افزایش مالوندیآلدهید، کورتیکوسترون، گلوکز سرم و کاهش کاتالاز در گروه استرس در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05). در گروه دریافتکننده پستهکوهی و گروه پستهکوهی توام با فلووکسامین در مقایسه با گروه استرس زمان رسیدن به هدف، مالوندیآلدهید، کورتیکوسترون و گلوکز سرم بهطور معنیداری کاهش و کاتالاز بهطور معنیداری افزایش یافت (P<0.05). در حالی که فلووکسامین در مقایسه با گروه کنترل زمان رسیدن به هدف، مالوندیآلدهید و گلوکز سرم را بهطور معنیداری افزایش و میزان کورتیزول و کاتالاز را کاهش داد (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استرس بیحرکتی باعث تضعیف حافظه و تیمار با فلووکسامین بهعنوان داروی ضدافسردگی باعث تشدید ضعف حافظه و تیمار با عصاره هیدروالکلی پستهکوهی باعث بهبود حافظه میگردد.
شیرین عالی، امیر لطافت کار، اسماعیل ابراهیمی، امیرحسین براتی، ملیحه حدادنژاد،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سفتی عضلانی و محدودیت دامنه حرکتی، راستای بدن و تعادل عضلانی را تحت تأثیر قرار میدهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کوتاهی عضله ایلیوپسواس با دامنه حرکتی فعال، قدرت عضلات فلکسوری- اکستانسوری ران و قوسهای سینهای – کمری در نوجوانان فوتبالیست انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه مورد- شاهدی روی 15 نوجوان فوتبالیست 11-14 ساله دارای کوتاهی عضله ایلیوپسواس (گروه مورد) و 15 نوجوان فوتبالیست سالم (گروه شاهد) همگن از لحاظ سن، قد، وزن و شاخص توده بدنی، پای برتر و سابقه فعالیت ورزشی (3 سال) انجام شد. دامنه حرکتی با گونیامتر یونیورسال، کایفوز و لوردوز با خطکش منعطف و قدرت عضلانی با دینامومتر دستی اندازهگیری شد.
یافتهها : دامنه حرکتی اکستنشن هیپ و قدرت عضله ایلیوپسواس گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میزان لوردوز کمری و نسبت قدرت گلوتئوس ماکزیموس به قدرت ایلیوپسواس گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). بین دامنه حرکتی فلکشن هیپ، کایفوز پشتی، قدرت عضله گلوتئوس ماکزیموس در گروههای مورد مطالعه تفاوت آماری معنیداری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری : افراد با کوتاهی ایلیوپسواس، دامنه حرکتی اکستنشن محدودتر، لوردوز کمری بیشتر و قدرت عضله ایلیوپسواس کمتری نسبت به همتایان سالم دارند.
زینت زرندی، امیر حسین براتی، سیدصدرالدین شجاع الدین، وحید نجاتی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی - بیش فعالی (Attention Deficit / Hyperactivity Disorders: ADHD) علاوه بر مشکلات رفتاری این عارضه (بیش فعالی، تکانشگری و کم توجهی) از نقص حسی حرکتی رنج میبرند. مخچه بهطور ویژه دروندادهای زیادی را از سیستمهای بینایی، وستیبولار و حسی پیکری دریافت میکند و نقش مهمی در تنظیم تعادل دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط مشخصههای کینتیکی تعادل با نشانههای رفتاری در کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی - بیش فعالی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 15 کودک مبتلا به ADHD در محدوده سنی 0.69±9.21 سال و 15 کودک سالم در محدوده سنی 0.75±9.27 سال انجام شد. شاخصهای کینتیکی تعادل در شرایط حسی مختلف (بینایی، حسی پیکری و وستیبولار) از طریق آزمون SOT (Sensory Organization Test) با کمک دستگاه Neurocom اندازهگیری شد. میزان بیش فعالی و کم توجهی کودکان مبتلا به ADHD با استفاده از پرسشنامه کانرز والدین و همچنین با بررسی یک روانشناس بهدست آمد.
یافتهها: براساس آزمون SOT ، نمرات تعادل در گروه ADHD نسبت به گروه سالم به صورت معنیداری کمتر از گروه شاهد بود (P<0.05). کودکان مبتلا به ADHD دارای اختلال در تعادل ایستا و تغییرپذیری بالاتر در متغیرهای کینتیکی تعادل در مقایسه با گروه کنترل بودند. بین بیش فعالی و مشارکت حسی در کودکان مبتلا به ADHD ارتباط آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: کودکان مبتلا به ADHD اختلال در عملکرد تعادل دارند که در نتیجه ضعف در یکپارچگی حسی و یا ضعف در توجه رخ میدهد. در تجزیه و تحلیل مجزا سیستمهای حسی، نشان داده شد که عملکرد ضعیف سیستم وستیبولار و بعضاً حسی پیکری و همچنین وابستگی زیاد به اطلاعات بینایی عامل اصلی اختلال تعادل در کودکان مبتلا به ADHD است.
نوش آفرین نیکنام، سیدصدرالدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: درد کشککی - رانی یکی از شایعترین و بحث برانگیزترین مشکلات اسکلتی عضلانی است. به همین دلیل مطالعات فراوانی در مورد علل بروز و راههای پیشگیری و درمان آن انجام شده است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر هشت هفته تمرین متداول و ثباتی عملکردی بر درد و عملکرد حرکتی زنان با درد کشککی - رانی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی 45 زن غیرورزشکار مبتلا به درد کشککی - رانی با دامنه سنی 18 تا 35 سال بهصورت غیرتصادفی به سه گروه 15 نفری تمرین ثباتی عملکردی، تمرین متداول و گروه کنترل تقسیم شدند و به مدت 8 هفته مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور اندازهگیری متغیر شدت درد از مقیاس سنجش دیداری درد و عملکرد حرکتی از پرسشنامه کیوجالا استفاده گردید.
یافتهها: در پایان مطالعه شدت درد در دو گروه مداخله (تمرین متداول و ثبات عملکردی) در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). عملکرد حرکتی در گروههای مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). تغییرات شدت درد و عملکرد حرکتی پس از مداخله در بین دو گروه مداخله تفاوت آماری معنیداری نشان ندادند.
نتیجهگیری: روش درمانی تمرین ثباتی عملکردی و روش تمرین متداول به مدت هشت هفته، اثرات سودمندی بر کاهش درد و بهبود عملکرد حرکتی در زنان مبتلا به درد کشککی - رانی دارد.
امیرحسین جانی، حمید طباطبایی، نجمه الصباح علوی زاده،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یکی از شایعترین بیماریهای نورولوژیک پیشرونده است که مسیرهای حرکتی را تحت تاثیر قرار داده و به ضعف خستگی عضلانی منجر میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی هشت هفته تمرین در آب بر خستگی، تعادل و عملکرد حرکتی مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 15 مرد مبتلا به MS ساکن شهرستان زاهدان انجام شد. بیماران به روش نمونهگیری انتخابی در دسترس و هدفدار در این مطالعه شرکت نمودند. پس از غربالگری اولیه و شناسایی افراد واجد شرایط، آزمودنیها به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (8 نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 6.67±42.62 سال، ﻗﺪ 2.47±171.87 سانتیمتر، وزن 12.39±69.62 کیلوگرم و گروه کنترل (7نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 7.11±30.28 سال، ﻗﺪ 8.05±171.57 سانتیمتر، وزن 17.26±66.68 کیلوگرم قرار گرفتند. بیماران در گروه مداخله هشت هفته تمرین در آب را انجام دادند. تمرین در آب شامل هشت هفته و سه جلسه در هفته بود. بیماران داروهای تجویز شده را طبق دستور پزشک در طول دوره تحقیق مصرف نمودند. ﻣﻴﺰانﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل و ﻋﻤﻠﻜﺮدﺣﺮﻛﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻘﻴﺎس ارزﻳﺎﺑﻲ ﺟﺎﻣﻊ ﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل Y و ﭘﺮش ﺟﺎﻧﺒﻲ ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار گرفتند.
یافتهها: میانگین نمره عملکرد حرکتی در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزان خستگی بیماران گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین در آب باعث بهبود عملکرد حرکتی و کاهش خستگی در مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میشود.