[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66863000
h-index3117
i10-index20774
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
39 نتیجه برای استرس

دکتر علی رضا خلدبرین، دکتر پریسا سلطانی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

جراحی سزارین از شایع ترین جراحی ها در دنیای امروز پزشکی می باشد. کاهش درد پس از عمل سزارین، برای کارآیی هر چه بیشتر و سریع تر مادران، از موارد مهم در بی هوشی این بیماران است. روش های کنترل درد پس از عمل متعدد هستد. یکی از انواع آنها بی دردی به روش پیشگیری (Preemptive analgesia) می باشد؛ به این صورت که با استفاده از داروی بی دردی، قبل از شروع عمل جراحی از حساس شدن مسیرهای درد مرکزی و محیطی جلوگیری می شود. چون در سزارین تا قبل از تولد نوزاد از هیچ دارویی به جز داروی خواب آور و شل کننده عضلانی استفاده نمی شود، در این تحقیق از کتامین که تواما دارای خاص بی دردی و خواب آور است و در مقالات داروی قابل قبولی برای سزارین به حساب می آید، برای القاء بی هوشی استفاده، و اثرات آن را بر درد پس از عمل با تیوپنتال که داروی استاندارد در سزارین هست، مقایسه کردیم به همین منظر بیماران در دو گروه تصادفی قرار گرفتند. برای القاء بی هوشی، در یک گروه از کتامین و در گروه دیگر از تیوپنتال استفاده شد. پس از بیداری بیماران، با استفاده از مقیاس نمره عینی درد (OPS)، در دید بیماران و از آنها به داروی بی دردی در 24 ساعت پس از عمل در گروه کتامین حدود 40 درصد کمتر از گروه تیوپنتال بود (2.92 میلی گرم مورفین در مقابل 4.08 میلی گرم مورفین) آپگار نوزادان در دو گروه یکسان بود. میزان آگاهی حین عمل در گروه کتامین صفر ودر گروه تیوپنتال 12 درصد بود. میزان توهم و رویای ناخوشایند هنگام خروج از بی هوشی در گروه کتامین 12 درصد در گروه تیوپنتال صفر بود. به طور کلی کتامین برخلاف تیوپنتال دارای خواص بی دردی است، حساس شدن مسیرهای درد را کاهش می دهد و موجب تجربه کمتر درد پس از عمل می شود
دکتر شهره علی‎محمدی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

بی اختیاری استرسی ادرار (USI) اصطلاحی است که برای توصیف دفع غیرارادی ادرار طی فعالیت فیزیکی به کار می رود. با توجه به این که این امر از نظر بهداشتی و روانی، کیفیت زندگی نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد، بر آن شدیم که طی مطالعه ای فراوانی بی اختیاری استرسی ادرار را در دختران سنین 17-15 سال دبیرستان های همدان را در سال تحصیلی 79-78 برآورد نماییم. نوع مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی، و نحوه نمونه گیری خوشه ای سهمیه بندی بود. براساس اطلاعات آماری به دست آمده از مطالعه در بررسی 711 پرسشنامه، فراوانی بی اختیاری استرسی ادرار، 23.6 درصد معادل 166 نفر بود. همچنین، 76.4 درصد یعنی 545 نفر از افراد مورد مطالعه، به این وضعیت دچار نبودند. توزیع سنی شیوع USI به تفکیک بدین صورت بوده است: در رده سنی 15 سال 24 درصد، 16 ساله 35.8 درصد و 17 ساله 40.1 درصد. با توجه به یافته های ما شیوع USI با افزایش سن افزایش می یابد و بیشترین شیوع آن در حین خندیدن بوده است. ضربه به لگن و عفونت مجرای ادراری نیز از عوامل مساعد کننده وقوع USI می باشد. 27 درصد از مادران دختران مبتلا به USI نیز دچار USI بوده اند که احتمال وجود عوامل ژنتیکی را مطرح می کند. به علاوه، مطابق یافته های ما، بیشترین میزان USI در فاز استروژنی رخ می دهد و در فاز پروژسترونی، هیچ موردی از USI به دست نیامد. به طور کلی فراوانی بی اختیاری استرسی ادرار در دانش آموزان دختر 17-15 ساله شهرستان همدان برابر با 23.6 درصد بوده است.
شهره کلاگری، اکرم ثناگو، فخری میرکریمی، ناصر بهنام‎پور،
دوره 4، شماره 2 - ( 7-1381 )
چکیده

تنیدگی یا استرس به مجموع واکنش های جسمی و روانی اطلاق می شود که می تواند موجب برهم زدن تعادل در افراد گردد. یکی از انواع تنیدگی، تنیدگی ناشی از محیط کاری است که بسته به عوامل تنش زای درونی خود می تواند کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد. این یک مطالعه توصیفی - تحلیلی است که در سال 1380 با هدف تعیین میزان استرس کارکنان اتاق عمل بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گرگان و رابطه آن با برخی از عوامل مرتبط صورت گرفته است. جامعه پژوهش 104 نفر از کارکنان اتاق عمل بیمارستان های وابسته به دانشگاه بودند و ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه ای با محتوی متغیرهای جمعیت شناختی، عوامل تنش زای محیط فیزیکی و ذهنی اتاق عمل و آزمون استاندارد استرس زندگی حرفه ای بود. نتایج نشان داد که بیشتر (54.4 درصد) واحدهای پژوهشی استرس ضعیف دارند و از بین کل عوامل تنش زای محیط اتاق عمل بیشترین عامل تنش زا، بوهای ناخوشایند (76 درصد) و کمترین آن نیز مربوط به ارتباط و همکاری نامناسب تیم کاری (29.7 درصد) بود. همچنین، وسایل و امکانات پرسنلی نیز (42.6 درصد) عامل تنش زای متوسط محسوب گردید. علی رغم تنش زایی تک تک عوامل محیطی اتاق عمل، بین استرس و عوامل تنش زای محیط فیزیکی و ذهنی اتاق عمل رابطه معنی دار آماری وجود نداشت و در تعیین رابطه استرس با متغیرهای جمعیت شناختی، استرس با سن (P=0.01) و سابقه کار (P=0.005) ارتباط معنی دار و همبستگی معکوس داشت به طوری که با افزایش سن و سابقه کار، میزان استرس کمتر می شد. با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می شود که از افراد مسن و با تجربه و سابقه کار بیشتر برای محیط اتاق عمل استفاده گردد. به علاوه، چون عوامل متعددی بر میزان استرس کارکنان اتاق عمل موثر است و محقق تنها در پی بررسی رابطه استرس با برخی از عوامل مرتبط بوده است. بنابراین، پیشنهاد می شود که طی برنامه های پژوهشی آتی این عوامل نیز بررسی شوند.
دکتر احمد علی‌پور، دکتر سیدمحمد سیادتی،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: امتحانات یکی از مهم ترین عوامل استرس زا در مدارس و دانشگاه ها هستند که پیامدهای روان- فیزیولوژیک مختلفی دارند، اما اثرات آنها بر کودکان مورد توجه قرار نگرفته است. این مطالعه به منظور بررسی اثرات استرس امتحانات نهایی بر فعالیت محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال (تغییرات کورتیزول بزاقی) و فعالیت دستگاه اعصاب خودکار (نبض) در کودکان انجام شد.روش بررسی: 100 دانش آموز (50 پسر و 50 دختر) پایه پنجم دبستان از دو مدرسه در منطقه 5 آموزش و پرورش تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند و به سوالات پرسشنامه های شخصیتی نوجوانان آیزنک پاسخ دادند. پس از اطمینان از سلامت جسمی و روانی آنها براساس پرونده بهداشتی و معاینات بالینی و کنترل متغیرهای خواب، تغذیه، دارو و ورزش، نمونه های بزاقی و نبض آنها 5 بار یعنی بار اول یک هفته قبل از امتحانات نهایی و سه بار در طول امتحانات ریاضی، تاریخ و علوم و بار پنجم یک هفته پس از امتحانات در ساعات 9 تا 10 صبح گرفته شد. میزان کورتیزول بزاقی در آزمایشگاه با روش الیزا تعیین گردید.یافته ها: میزان کورتیزول در طول امتحانات نسبت به قبل و بعد از امتحانات به صورت معناداری (0.05>P) افزایش یافت و از میان متغیرهای جنسیت، سایکوزگرایی، نوروزگرایی و درونگرایی- برونگرایی تنها تاثیر سایکوزگرایی و درونگرایی- برونگرایی (0.05>P) معنادار بود. همچنین اندازه گیری های مکرر 5 بار نبض آزمودنی نشان داد که میزان نبض نیز در ایام امتحانات در قیاس با قبل و بعد از امتحانات افزایش یافته است (0.05>P).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که امتحانات نهایی به عنوان منابع استرس زا کورتیزول بزاقی و نبض کودکان را افزایش می دهند و افزایش کورتیزول تحت تاثیر شخصیت و افزایش نبض تحت تاثیر جنسیت کودکان است.
دکتر نجمه حمید،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: استرس ناشی از شغل پرمسوولیت مدیریت، در طولانی مدت بر سیستم ایمنی بدن تاثیر نا مطلوب به جا می گذارد. حمایت اجتماعی به عنوان یکی از عوامل تعدیل کننده اثرات منفی استرس مانند حمایت اجتماعی و رابطه آن با وضعیت ایمنی بدن، این مطالعه انجام شد.روش بررسی: این پژوهش تحلیلی به صورت پس رویدادی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، روی 360 نفر مدیر زن و مرد شاغل در دبیرستان های استان خوزستان در سال 81-82 انجام شد. پس از توزیع پرسشنامه حمایت اجتماعی، افراد واجد حمایت اجتماعی بالا و پایین مشخص شدند و سپس به طور تصادفی 80 نفر مدیر واجد حمایت اجتماعی بالا و 80 نفر با حمایت اجتماعی پایین انتخاب شدند. پس از نمونه گیری خون این افراد، سیستم ایمنی آنها با استفاده از روش فلوسایتومتری ارزیابی شد.یافته ها: حمایت اجتماعی با متغیرهای ایمنی سلولی مانند CD4، نسبتCD4 به CD8، سلول کشنده طبیعی یا NK (CD16,CD56) برخی متغیرها سیستم کمپلمان مانند CH50، ایمنوگلوبولین M (IgM) و برخی متغیرهای CBC خون مانند مانند نوتروفیل دارای رابطه منفی و معنی دار داشت (P< 0.05). میان سیستم ایمنی مدیران واجد حمایت اجتماعی بالا و پایین تفاوت معنی داری در هر یک از متغیرهای CD4، نسبت CD4 به CD8،CD8 کورتیزول، سیستم کمپلمان (CH50, C4, C3) و لنفوسیت وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: حمایت اجتماعی با متغیرهایی که افزایش آنها بیانگر بالا بودن سیستم ایمنی است، دارای رابطه مثبت و با متغیرهایی که کاهش آن بیانگر بالا بودن سیستم ایمنی است، رابطه منفی داشت. به عبارت دیگر، حمایت اجتماعی بالا، اثرات منفی ناشی از فشار روانی بر متغیرهای ایمنی مذکور را تعدیل نموده است.
دکتر مهدی مهدی زاده، دکتر آرزو نهاوندی، خانم بتول عبادی، دکتر تابنده شریعتی، خانم معصومه ثقه‌الاسلام،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : نیتریک‌اکساید مولکول کوچک ناپایداری است که دربسیاری از فرایندهای فیزیولوژیک و پاتولوژیک بدن نقش دارد. قشر پره‌فرونتال مغز نقش بسیار مهمی در شخصیت و وضعیت روحی دارد و بعد از تولد به تکامل خود ادامه داده و تحت تأثیر عوامل محیطی و جسمی نظیر استرس قرار می‌گیرد. در این تحقیق اثر نیتریک اکساید روی کورتکس پره‌فرونتال مغز موش صحرایی متأثر از استرس مورد بررسی قرار گرفت تا تأثیر هم‌زمان استرس و نیتریک‌اکساید روی تکامل پس از تولد کورتکس پره‌فرونتال موش صحرایی مشخص گردد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به وزن 80 تا 100 گرم انجام شد. 48 موش به دو گروه 24 تایی تحت استرس و فاقد استرس تقسیم‌بندی شدند. هر گروه 24 تایی به 4 گروه 6تایی تقسیم شدند. به هر گروه 6 تایی به مدت 30 روز (یک‌ماه) به ترتیب ماده L-arginine 200 میلی‌گرم بر کیلوگرم حل شده در 2سی‌سی نرمال سالین و L-NAME 20 میلی‌گرم بر کیلوگرم حل شده در 2سی‌سی نرمال سالین به صورت داخل صفاقی و (mg/g25) 7-nitroinazole به صورت زیرجلدی تزریق شد. پس از یک‌ماه مغز موش‌ها خارج گردید و به دو قسمت شامل نیمه قدامی برای بررسی بافت‌شناسی و نیمه خلفی برای تعیین میزان نیتریک اکساید تقسیم شد. بررسی‌های بافت‌شناسی با تهیه مقاطع سریال 10 میکرونی و رنگ‌آمیزی (H&E) انجام شد. برای تعیین میزان نیتریک‌اکساید، نمونه‌ها هموژنیزه و با محلول Solch مخلوط شده و به وسیله روش اسپکتوفتومتری با طول موج 540 نانومتر مورد بررسی قرار گرفت. یافته‎ها : نتایج این مطالعه نشان داد که ضخامت کورتکس پره‌فرونتال و تعداد سلول‌های بتز و میزان تولید نیتریک‌اکساید به نحو معنی‌داری در موش‌های صحرایی تحت استرس دریافت کننده L-NAME و 7-nitroindazole در مقایسه با گروه فاقد استرس کاهش یافته است. به نحوی که این دو ماده سبب تشدید آسیب ناشی از استرس می‌گردند و برعکس L-arginine با تولید نیتریک‌اکساید بیشتر سبب کاهش آسیب ناشی از استرس می‌گردد. نتیجه‎گیری : استرس از نوع بی‌حرکتی سبب آسیب به کورتکس پره‌فرونتال شده و مهار کننده‌های سنتز نیتریک‌اکساید سبب تشدید آن و پیش‌ساز نیتریک‌اکساید سبب کاهش این آسیب می‌شود و از طرفی در موش‌های بدون استرس L-arginine L-NAME, و 7-nitroindazole همگی باعث آسیب کورتکس پره‌فرونتال خواهند شد.
دکتر جعفر آی، دکتر اسدالله ظریف کار، مریم راستی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : علاوه بر عوامل هورمونی و ژنتیکی، عامل استرس می‌تواند بر ریزش مو مؤثر باشد. استرس موجب آزاد شدن مقدار زیادی اپی‌نفرین در خون می‌شود و این امر اثرات زیادی بر بافت‌های مختلف بدن از جمله پوست و مو دارد. از آنجا که اغلب داروهای مؤثر بر ریزش مو از طریق تاثیر بر عروق خونی، اثر درمانی خود را اعمال می‌کنند، لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر اپی‌نفرین به عنوان یک داروی تنگ کننده عروق بر ریزش مو صورت گرفت. روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 45 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد Wistar در دانشکده پزشکی شیراز انجام شد. موش‌ها به 3گروه مساوی گروه تیمار با دوز ml/kg 5/1 اپی‌نفرین، گروه تیمار با دوز mg/kg1 اپی‌نفرین و گروه کنترل تقسیم شدند. موش‌ها به مدت 2ماه در معرض آزمایش قرار گرفتند و اپی‌نفرین روزانه 2بار به صورت زیرجلدی در ناحیه پشتی تزریق ‌شد. در پایان پس از مشاهده نتایج ماکروسکوپی و جداسازی پوست، عملیات مربوط به تهیه اسلاید و مطالعه تعداد فولیکول‌های مو در هر یک از گروه‌ها انجام پذیرفت. یافته‌ها : در این مطالعه تزریق اپی‌نفرین سبب دژنره شدن فولیکول مو ، کاهش در تعداد فولیکول‌های مو و دژنره شدن ساختمان‌های وابسته به فولیکول مو مانند غدد سبابه در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0P<). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که تزریق زیرجلدی اپی‌نفرین سبب کاهش چشمگیر فولیکول‌های مو می‌شود و تعداد فولیکول‌های مو با افزایش میزان اپی‌نفرین دچار کاهش بیشتر می‌گردد.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر لیلی نجفی، دکتر تقی امیریانی، دکتر مهران فرج اللهی، دکتر عبدالوهاب مرادی، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر امیرحسین نوحی، دکتر نفیسه عبدالهی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : استرس یکی از عوامل مهم در ایجاد سندرم روده تحریکپذیر میباشد. مطالعات مختلف ارتباط بین سطح سرمی لپتین و استرس را نشان دادهاند. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین سطح سرمی لپتین و ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی 80 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و80 فرد سالم بررسی شدند. برای همه بیماران پرسشنامهای شامل اطلاعات دموگرافیک، سابقه پزشکی و پرسشنامه ارزیابی استرس تکمیل شد. سطح سرمی لپتین به روش ELIZA اندازهگیری و از آزمونهای آماری  Chi-square، student t-test، pearson correlation ، logistic regressionبه منظور بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.

یافته‌ها : میزان استرس در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر به طور معناداری بالاتر از افراد سالم بود (p<0.05) از طرف دیگر سطح سرمی لپتین به طور معناداری در این گروه پائین‌تر از گروه کنترل بود(p<0.05). آنالیز چندمتغیره لجستیک رگرسیون نشان داد که حتی با در نظرگرفتن اثر متغیرهایی مثل میزان استرس و شاخص توده بدن، میزان لپتین سرم در گروه مورد بهطور معنیداری کمتر از گروه شاهد است (Odd Ratio=0.9 , 95% CI 0.85-0.94).

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که بین لپتین سرم و ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر ارتباط وجود دارد. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که سطح سرمی لپتین در افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر پائین میباشد و این یافته مستقل از سایر عوامل مخدوش کننده از جمله استرس، شاخص توده بدنی میباشد.


سمیه حسین زاده، دکتر ولی اله دبیدی روشن،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : سرب به عنوان نوعی آلاینده هوا، حیات موجودات زنده را تهدید نموده و باعث بروز طیف وسیعی از بیماری‌ها از جمله بیماری‌های تخریبی سیستم عصبی می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر کورکومین بر تغییرات BDNF و روند اکسیدآنتی/ضداکسیدآنتی هیپوکامپ موش‌های در معرض استات سرب انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه ده‌تایی پایه، شم (کنترل)، سرب و گروه کورکومین+ سرب دسته‌بندی شدند. گروه‌های دریافت کننده سرب 20 mg/kg استات سرب و گروه کورکومین +سرب 30mg/kg کورکومین به مدت 8 هفته (هفته‌ای سه جلسه) به صورت زیرصفاقی دریافت کردند. سطوح MDA (شاخص استرس اکسایشی) و TAC (ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام) به ترتیب به روش‌های تیوباربیوتوریک اسید و FRAP و سطح BDNF هیپوکامپ به روش الایزا اندازه‌گیری شدند. داده‌ها با روش آنالیز واریانس یک‌طرفه و توکی در سطح کمتر از 0.05 تحلیل شدند.

یافته‌ها : تزریق سرب باعث افزایش معنی‌دار MDA ، کاهش غیرمعنی‌‌دار BDNF و کاهش معنی‌دار TAC در گروه سرب در مقایسه با گروه‌های کنترل شد. از سوی دیگر، القای کورکومین منجر به کاهش غیرمعنی‌دار MDA، افزایش غیرمعنی‌دار BDNF و افزایش معنی‌‌دار TAC در مقایسه با گروه‌های دیگر شد.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که مصرف مکمل کورکومین در طی قرارگیری بلندمدت در معرض استات سرب باعث افزایش BDNF هیوکامپ موش‌های صحرایی نمی‌شود؛ اما از کاهش آن در اثر مسمومیت با سرب جلوگیری می‌کند.


محسن جام شیر، دکتر سیدمهران حسینی، زهرا حاجی مشهدی، حبیب عظیمی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : در شرایط طبیعی متابولیت‌های اکسیژن فعال (Reactive Oxygen Species: ROS) توسط آنتی‌اکسیدان‌ها خنثی و بدین ترتیب مولکول‌های بیولوژیک از استرس‌های اکسیداتیو محافظت می‌شوند. در مدل‌های In Vitro تولید ROS در شرایط هیپوکسی گزارش و به نام استرس احیاء نیز نامیده شده است. با توجه به نقش مکانیسم‌های دفاعی In Vivo و به منظور بررسی پدیده اخیر در شرایط فیزیولوژیک که در فعالیت‌های روزمره تجربه می‌شود؛ اثر توقف ارادی تنفس بر سطح سرمی ROS بررسی گردید. روش بررسی : این مطالعه نیمه‌تجربی روی 12 داوطلب مرد سالم با میانگین سنی 3±21 سال از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان در سال 1387 انجام شد. هیچ‌کدام از افراد ورزشکار حرفه‌ای نبودند. توقف ارادی تنفس از انتهای دم عادی شروع شد و به مدت 40 ثانیه ادامه داشت. تعداد و عمق تنفس، ضربان قلب و درصد اشباع هموگلوبین خون شریانی به شکل پیوسته ثبت و نمونه‌های خون وریدی در دو نوبت شامل قبل از شروع آپنه ارادی و در انتهای آن و قبل از برقراری مجدد تنفس جمع‌آوری و سطح سرمی ROS در آنها با روش استاندارد D-ROM (Derivatives of reactive oxygen metabolites) اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-11.5 و آزمون t زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها : میانگین و دامنه زمان آپنه ارادی افراد به ترتیب 7.9±52.5 و 7/61-40 ثانیه بود. ضربان قلب 12.75 درصد (P<0.003) و درصد اشباع هموگلوبین 2.05 درصد (P<0.001)؛ به ترتیب از میانگین 3.03±93.3 با دامنه 107-87 ضربه در دقیقه به مقدار 3.7±81.43 با دامنه 93-71 ضربه در دقیقه و از درصد اشباع 0.16±97.6 با دامنه 98-97 به مقدار 0.33±95.6 با دامنه 97-94 نسبت به مقادیر پایه کاهش داشت. سطح سرمی ROS هنگام40 ثانیه آپنه ارادی تغییر معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری : براساس اندازه‌گیری سطح سرمی ROS با روش D-ROM توقف ارادی تنفس در افراد غیرورزشکار تغییری در غلظت‌های ROS سرم ایجاد نمی‌نماید.
آتوسا جان زاده، دکتر فریناز نصیری نژاد، دکتر سید بهنام الدین جامعی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : استرس اکسیداتیو به عنوان یکی از دلایل ایجاد درد نوروپاتیک شناخته شده است و Reactive Oxygen Species (ROS) عامل ایجاد آن می‌باشد. کوآنزیم Q10 به عنوان یک آنتی‌اکسیدان قادر به کاهش صدمات ناشی از استرس اکسیداتیو می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کوآنزیم Q10 بر درد نوروپاتیک در مدل) (CCI Chronic Crash Injury روی موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 200-250 گرم در دانشکده پزشکی (پردیس همت) دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. به‌روش انتخاب تصادفی، حیوانات در سه گروه ده‌تایی CCI ، CCI + CoQ10 و CCI + vehicle قرار داده شدند. قبل از انجام جراحی تمام حیوانات به روش self control از نظر رفتاری آزمون شدند و نتایج آزمون به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. برای القای درد نوروپاتیک از مدل CCI برای عصب سیاتیک استفاده گردید. کوآنزیم Q10 و یا حلال آن روزانه به میزان mg/kg200 یک‌بار در روز به مدت 10 روز به‌صورت داخل صفاقی تزریق شد. آزمون‌های رفتاری قبل از جراحی و در روزهای پنجم و دهم بعد از جراحی انجام شد و رفلکس کشیدن پا به‌وسیله دستگاه‌های Randal Selitto, Analgesy Metter و رشته‌های Von Frey بررسی گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-14 و آزمون‌های Mann- whitney و Independent t test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : آسیب به عصب سیاتیک با روش CCI آستانه درد را کاهش داد (P<0.05) و تزریق کوآنزیم Q10 و حلال آن باعث افزایش آستانه درد مکانیکی (P<0.05) و حرارتی گردید (P<0.05). همچنین تفاوت آماری معنی‌دار در آستانه درد بین حیواناتی که کوآنزیم Q10 را دریافت کرده بودند؛ نسبت به حیوانات دریافت کننده حلال آن وجود داشت (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که کوآنزیم Q10 از اثرات مخرب ایجاد شده متعاقب آسیب به عصب در مدل حیوانی جلوگیری می‌نماید.
دکتر مهرداد روغنی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، دکتر فرشاد روغنی دهکردی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت قندی موجب افزایش استرس اکسیداتیو و کاهش فعالیت سیستم دفاع آنتی‌اکسیدانتی می‌شود. با توجه به اهمیت تشدید استرس اکسیداتیو در بروز آسیب کلیوی در بیماری دیابت، این مطالعه به منظور ارزیابی اثر تجویز دراز مدت سیلی مارین بر شاخص‌های استرس اکسیداتیو بافت کلیه موش صحرایی دیابتی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار با وزن تقریبی 300-240 گرم انجام شد. موش‌ها به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با سیلی‌مارین (100 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، دیابتی و دو گروه دیابتی تحت درمان با سیلی‌مارین (50 و 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. سیلی‌مارین 10 روز پس از تزریق استرپتوزوتوسین به مدت 4 هفته (داخل صفاقی و روزانه) تجویز شد. سطح مالون‌دی‌آلدئید، نیتریت، نیترات و فعالیت سوپراکسید دیس‌موتاز در بافت کلیه اندازه‌گیری گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ANOVA و توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : افزایش معنی‌داری در سطح بافتی مالون‌دی‌آلدئید، نیتریت و نیترات در موش‌های دیابتی مشاهده شد (P<0.05). درمان با سیلی‌مارین در دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم میزان آنها را به صورت معنی‌داری کاهش داد (P<0.05). به علاوه فعالیت آنزیم سوپراکسید دیس‌موتاز در موش‌های دیابتی به‌طور غیرمعنی‌دار کاهش یافت و درمان با سیلی‌مارین در هیچکدام از دوزها (50 و 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم) موجب افزایش معنی‌دار آن نشد.
سعید مهرآبادی، شاهرخ مکوند حسینی، حسین میلادی گرجی، معصومه نیک فرجام هفت آسیا،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : اختلال استرس پس از سانحه (post-traumatic stress disorder: PTSD) موجب اختلال در یادگیری و حافظه می‌گردد. دسموپرسین استات (یکی از مشتقات وازوپرسین) موجب بهبود نقایص شناختی ناشی از شوک الکتریکی می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی دسموپرسین استات بر اختلال به خاطرآوری حافظه فضایی ناشی از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در موش‌های صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 21 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 250-220 گرم استفاده شد. تمام حیوانات به مدت 5 روز در ماز آبی موریس تحت آموزش حافظه فضایی قرار گرفتند و 24 ساعت پس از آموزش به طور تصادفی به سه گروه 7تایی شم+حامل، PTSD به‌علاوه دسموپرسین استات، PTSD به‌علاوه نرمال سالین تقسیم شدند و در یک آزمون 60 ثانیه‌ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. استرس در موش‌ها به‌وسیله غوطه‌وری در آب به مدت 40 ثانیه در قفس پلی‌کربناتی انجام شد. در روز ششم ده دقیقه قبل از PTSD دسموپرسین استات (10میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و هم حجم آن نرمال سالین به صورت داخل صفاقی تزریق شد و ده دقیقه پس از PTSD تست ارزیابی حافظه فضایی (Probe) انجام شد. در گروه شم+حامل بدون ایجاد PTSD، 20 دقیقه قبل از اجرای تست ارزیابی حافظه فضایی، نرمال سالین تزریق شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های One-Way ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : حیوانات گروه PTSD به‌علاوه دسموپرسین استات در مقایسه با گروه PTSD به‌علاوه نرمال سالین در زمان کمتری (4.24 ثانیه) به محل سکو رسیدند (P<0.05) و میانگین فاصله شنا از مرکز سکوی ماز (33.87 cm) نسبت به گروه نرمال سالین PTSD شده کمتر بود (P<0.05) و مدت زمان بیشتری (21.65%) را در ناحیه هدف گذراندند (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که دسموپرسین استات باعث جلوگیری از تخریب حافظه فضایی ناشی از PTSD در موش‌های صحرایی می‌گردد.
مهدی میرشکار، دکتر کتانه ابراری، دکتر ایران گودرزی، دکتر علی رشیدی‌پور،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : فشار روانی پس از سانحه (post-traumatic stress disorder: PTSD) نوعی عارضه روانی است که در پی مواجهه با سوانح شدید بروز می‌کند و منجر به بروز اختلالات حافظه می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بتااسترادیول بر حافظه ترومایی ناشی از القای فشار روانی (PTSD) پس از سانحه توسط القای تک استرس طولانی مدت به همراه شوک (SPS&S) در موش صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 70 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 200-250 gr انجام شد. در آزمایش اول 30سر موش در سه گروه 10تایی کنترل، شوک و القای تک استرس طولانی مدت به همراه شوک (SPS&S) قرار گرفتند. گروه SPS&S دو ساعت در مقیدکننده نگهداری شدند و 20 دقیقه برای شنای اجباری در آب قرار گرفتند و 15 دقیقه بعد با اتر بیهوش شدند. حیوانات پس از30 دقیقه در دستگاه ترس شرطی (CFS) قرار گرفته و شوک الکتریکی یک‌میلی‌آمپری به مدت 4 ثانیه دریافت کردند. در گروه شوک، حیوانات فقط شوک الکتریکی دریافت کردند. حیوانات گروه کنترل از محل نگهداری خارج و آزمایش شدند. حیوانات همه گروه‌ها، 1، 2 و 3 هفته بعد، به مدت 3 دقیقه بدون دریافت شوک در CFS قرار گرفتند و میزان بی‌حرکتی آنها (برحسب درصد) ثبت شد. در آزمایش دوم 40 سر موش در 4 گروه 10تایی (شم و روغن کنجد، شم و استرادیول، SPS&S و روغن کنجد، SPS&S و استرادیول) قرار گرفتند و تزریق زیرجلدی بتااسترادیول و روغن کنجد با دوز 90 µg/kgبلافاصله، یک و دو هفته پس از به‌کارگیری مدل SPS&S صورت گرفت. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های تکمیلی حداقل تفاوت معنی‌دار (LSD)، آنالیز واریانس دوطرفه و تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : پس از سه هفته، مدل SPS&S منجر به افزایش معنی‌داری در میزان بی‌حرکتی (حافظه ترومایی) نسبت به گروه‌های دریافت کننده شوک الکتریکی و کنترل گردید (P<0.05). این پاسخ در اثر تزریق مکرر بتااسترادیول کاهش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تزریق مکرر بتااسترادیول با دوز 90 90 µg/kg میزان بی‌حرکتی ناشی از القای PTSD با استفاده از مدل SPS&S را کاهش می‌دهد و می‌تواند از شکل‌گیری حافظه ترومایی جلوگیری کند.
رحیم احمدی، شیما اکبری راد، مریم مرادی بیناباج،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : استرس بی‏حرکتی اثرات گوناگونی بر فعالیت آنزیم‌های بدن دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا بر سطح سرمی آنزیم کراتین‌کیناز موش‏های صحرایی نر مواجهه‌یافته با استرس بی‏حرکتی حاد و مزمن انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 45 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 30±200gr و سن 8 هفته‌ انجام شد. موش‌ها به‌طور تصادفی به 9 گروه 5 تایی شامل شاهد، دریافت کننده نرمال سالین، تحت استرس بی‏حرکتی مزمن، تحت استرس بی‏حرکتی حاد، تحت استرس بی‏‏‏‏‏‏‏حرکتی مزمن دریافت کننده نرمال‌سالین، تحت استرس بی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏حرکتی حاد دریافت کننده نرمال‌سالین، دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (600 mg/kg/daily)، تحت استرس بی‏حرکتی مزمن دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (600 mg/kg/daily) و تحت استرس بی‏حرکتی حاد دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (600 mg/kg/daily) تقسیم شدند. عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا به صورت گاواژ، قبل از اعمال استرس بی‌حرکتی تجویز شد. حیوانات در بی‌حرکتی مزمن، روزانه 2 ساعت و به مدت 3 هفته و در بی‌حرکتی حاد روزانه 8 ساعت و به مدت یک هفته تحت استرس بی‌حرکتی قرار گرفتند. پس از پایان تجربیات، نمونه‌های خونی به روش خونگیری از قلب تهیه شدند و سطح سرمی آنزیم کراتین کیناز به روش اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-19 و آزمون‌های آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : سطح سرمی آنزیم کراتین کیناز (units/L) در گروه‌های تحت بی‏حرکتی مزمن (104.96±2367.20) و حاد (234.75±2177.80) نسبت به گروه شاهد (706.40±1240.40) دچار افزایش آماری معنی‌داری گردید (P<0.001) و این میزان در گروه دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (171.41±1619.80) و گروه‌های تحت بی‏حرکتی حاد و مزمن دریافت کننده عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (206.03±1619.00) و بی‌حرکتی مزمن دریافت کننده عصاره آلوئه‌ورا (106.07±1448.00) تغییر آماری معنی‌داری نشان نداد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که گاواژ عصاره آبی گیاه آلوئه‌ورا (600 mg/kg/daily) به موش‌های صحرایی می‌تواند از افزایش سطح سرمی آنزیم کراتین‌کیناز حاصل از استرس بی‏حرکتی جلوگیری نماید.
فرشته فرج دخت، منصوره سلیمانی، سارا مهرپویا، محمود براتی، آرزو نهاوندی،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : معمولاً اولین اثر استرس بر سیستم ایمنی، همراه با افزایش سریع فعالیت سیستم ایمنی است که با افزایش تعداد سیتوکین‌های التهابی در خون تظاهر می‌کند؛ ولی متعاقباً کاهش عملکرد سیستم ایمنی را به دنبال دارد. در شرایط التهاب میزان بیان ژن هپسیدین افزایش می‌یابد تا آهن را از دسترس عوامل پاتوژن خارج کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر استرس مزمن ملایم بر بیان ژن هپسیدین در هیپوکامپ موش صحرایی نر بالغ انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 250-200 گرم انجام شد. موش‌ها به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 تایی کنترل و استرس مزمن ملایم قرار گرفتند. حیوانات گروه مداخله به مدت سه هفته تحت استرس مزمن ملایم قرار گرفتند. خونگیری پس از پایان پروتکل استرس انجام و سرم برای اندازه‌گیری غلظت سرمی اینترلوکین-6 (pg/ml) تهیه شد. برای بررسی بیان هپسیدین در هیپوکامپ از روش real time PCR استفاده گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون Independent-t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سطح سرمی اینترلوکین-6 در گروه تحت استرس مزمن ملایم (0.84±27.98 pg/ml) بیشتر از گروه کنترل (1.18±18.29 pg/ml) بود (P<0.05). همچنین میزان بیان هپسیدین در هیپوکامپ گروه مداخله (0.266±2.69%) و در مقایسه با گروه کنترل (0.105±1%) افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.01). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استرس مزمن ملایم سبب افزایش میزان بیان ژن هپسیدین و سطح سرمی اینترلوکین-6 در موش‌های صحرایی بالغ می‌گردد.
معصومه حبیبیان، ولی اله دبیدی روشن، سید جعفر موسوی، سید علی اکبر محمودی،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : آسیب اکسیداتیو ناشی از وجود سرب در مغز، به عنوان یک مکانیسم مولکولی احتمالی در سمیت سرب در نظر گرفته می‌شود. تمرین هوازی با القای آبشاری از فرایندهای مولکولی و سلولی از مغز حمایت می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر 8 هفته تمرین هوازی بر عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و مالون دی آلدئید (MDA) بافت مخچه موش‌های صحرایی در معرض استات سرب انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به گروه‌های پایه، شم (30 میلی‌گرم/کیلوگرم، اتیل اولئات)، سرب و سرب + تمرین (20 میلی‌گرم/کیلوگرم، تزریق داخل صفاقی استات سرب) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 8 هفته دویدن با سرعت 15 تا 22متربردقیقه، مدت 25 تا 64 دقیقه در روز و 5 جلسه در هفته بود. سطوح BDNF و MDA به ترتیب با روش ELISA و تیوباربیتوریک اسید سنجیده شد. یافته‌ها : تیمار مزمن با استات سرب سطوح MDA مخچه‌ای را در موش‌ها افزایش داد (P<0.001)؛ اما اثری بر سطوح BDNF نداشت. اثر متقابل تمرین هوازی و استات سرب سطوح MDA را کاهش داد (P<0.001) و منجر به افزایش غیرمعنی‌دار سطوح BDNF در مخچه گردید. نتیجه‌گیری : تمرین هوازی با شدت متوسط ممکن است نقش حمایت عصبی در مقابل آسیب ناشی از سرب بر مخچه از طریق تنظیم منفی استرس اکسیداتیو داشته باشد و سلامت مغز را با افزایش BDNF ارتقاء بخشد.
فاطمه نقی‌نسب اردهائی، ابوالفضل کرمی، محمد جوان، محسن سیفی،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف : تکنیک‌های روان‌درمانی بدنی، به افراد نحوه موثر کنار آمدن با عوامل تنش‌زا را می‌آموزد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش تکنیک‌های روان‌درمانی بدنی بر سطح کورتیزول بزاقی و میزان استرس دختران دبیرستانی انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 30 دختر دبیرستانی 18-15 ساله شهر گرگان به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. آموزش روان‌درمانی بدنی به صورت گروهی در 9 جلسه طی دو ماه برای گروه مداخله انجام گردید. میزان استرس با مقیاس سنجش استرس کوهن ابتدا و انتهای مطالعه مورد سنجش قرار گرفت. همچنین در ابتدا و انتهای مطالعه نمونه‌های بزاقی آزمودنی‌ها صبح پس از بیدار شدن از خواب (دقیقه صفر) و دقایق 15، 30 و 45 جمع‌آوری شد. میزان کورتیزول با روش ELISA سنجیده شد. یافته‌ها : میانگین میزان استرس گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). همچنین میانگین غلظت کورتیزول بزاقی گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به‌طور معنی‌داری کاهش یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : روان‌درمانی بدنی باعث کاهش استرس و میزان کورتیزول بزاقی دانش‌آموزان دختر شد.
هادی صفری، شاهرخ مکوند حسینی، حسین میلادی گرجی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : مواجهه با محرک‌های استرس‌آور موجب ایجاد گستره متنوعی از پاسخ‌های سازگارانه و تغییراتی در اثرات دارویی اوپیوییدها می‌شود. مسیرهای عصبی مشترکی توسط مرفین و استرس فعال می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر استرس بی‌حرکتی مزمن و استرس حاد غرقه‌سازی در آب بر شدت نشانگان ترک مرفین به‌دنبال تزریق نالوکسان در موش‌های وابسته به مرفین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به‌طور تصادفی به چهار گروه هشت‌تایی تقسیم شدند. گروه‌ها شامل بدون استرس مزمن بی‌حرکتی وابسته به مرفین (گروه اول، کنترل)، وابسته به مرفین با استرس مزمن بی‌حرکتی روزانه (گروه دوم)، وابسته به مرفین با استرس حاد غرقه‌سازی در آب (گروه سوم) و وابسته به مرفین با استرس مزمن بی‌حرکتی روزانه به همراه استرس حاد غرقه‌سازی در آب (گروه چهارم) بودند. حیوانات در یک دوره 10 روزه (دو بار در روز به فاصله 12 ساعت به میزان 10 mg/kg) همزمان با یا بدون استرس بی‌حرکتی روزانه (یک ساعت در روز) وابسته به مرفین شدند. نشانه‌های قطع مرفین در روز 11 دو ساعت بعد از آخرین تزریق مرفین به‌دنبال تزریق داخل صفاقی نالوکسان (2 mg/kg) مورد ارزیابی قرار گرفت. استرس غرقه‌سازی در آب در گروه‌های سوم و چهارم قبل از تزریق نالوکسان انجام شد. یافته‌ها : نشانه‌های کلی قطع مرفین در گروه استرس بی‌حرکتی مزمن و گروه استرس بی‌حرکتی مزمن + استرس حاد غرقه‌سازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‌داری پایین‌تر بود (P<0.05). نشانه‌های درجه‌بندی شده شامل تعداد انقباضات شکمی و پرش در گروه‌های استرس بی‌حرکتی مزمن و استرس بی‌حرکتی مزمن + استرس حاد غرقه‌سازی در آب در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). نشانه‌های چک شده شامل لیسیدن آلت تناسلی به میزان 25 درصد در گروه استرس بی‌حرکتی در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : استرس بی‌حرکتی مزمن با یا بدون استرس حاد غرقه‌سازی در آب شدت نشانه‌های وابستگی در مرفین را کاهش می‌دهد. بنابراین استرس بی‌حرکتی می‌تواند به عنوان یک روش در بهبود برخی نشانه‌های رفتاری به‌دنبال قطع مرفین به کار گرفته شود.
فریبا ستارپور، عزت‌اله احمدی، ساناز صادق زاده،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : در پژوهش‌های روان‌درمانی ذهن‌آگاهی به عنوان یک حالت ارتقاء دهنده تفکر خودآگاهی برای بهبود بهزیستی در نظر گرفته می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس روی کاهش نشانه‌های افسردگی دانشجویان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبه‌تجربی 40 دانشجوی دختر مبتلا به افسردگی در دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان به صورت در دسترس و غیرتصادفی در دو گروه 20 نفری کنترل و آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند. دانشجویان گروه مداخله به صورت گروهی، آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (8 جلسه، هفته‌ای دو جلسه یک و نیم ساعته) را دریافت نمودند و گروه کنترل آموزشی دریافت ننمود. همه آزمودنی‌ها در ابتدا و انتهای مطالعه فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی Beck را تکمیل نمودند. یافته‌ها : میانگین نمره افسردگی قبل از مداخله در گروه مورد 5.6±21.10 بود که بعد از مداخله آموزش ذهن آگاهی به 3.70±11.50 تغییر یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : آموزش ذهن‌آگاهی بر کاهش نشانه‌های افسردگی موثر است.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4645