|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
5 نتیجه برای هنرور
احمد بقائی، پرویز پرویزی، عارف امیرخانی، محمدرضا هنرور، فرهاد بدیعی، دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : لیشمانیوز جلدی روستایی یک بیماری انگلی تکیاختهای مشترک بین انسان و حیوان است که به عنوان یک معضل بهداشتی در بسیاری از کشورها و نیز ایران مطرح است. عامل بیماری لیشمانیا میجر، ناقل اصلی آن فلبوتوموس پاپاتاسی و مهمترین مخزن، رومبومیس اپیموس میباشد. انسان مخزن اتفاقی لیشمانیوز جلدی روستایی است. این مطالعه به منظور تعیین هویت انگل لیشمانیا با تشخیص میکروسکوپی و مولکولی و هدف قرار دادن ژن ITS-rDNA در شرق استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 121 فرد مشکوک به بیماری لیشمانیوز جلدی روستایی در شهرستانهای گنبد و مراوهتپه در شرق استان گلستان در سالهای 89-1388 انجام شد. از ضایعات نمونهبرداری مستقیم صورت گرفت و پس از رنگآمیزی با گیمسا مشاهده میکروسکوپی بهعمل آمد. از گسترشها DNA استخراج و ژن ITS-rDNA با استفاده از PCR تکثیر یافت. موارد مثبت لیشمانیا با استفاده از آنزیم BsuRI به روش RFLP تعیین گونه شد و با تعیین توالی و استفاده از نرمافزارهای مولکولی گونه لیشمانیا تایید شد. یافتهها : از کل 121 فرد مشکوک به بیماری لیشمانیوز جلدی روستایی، 113 نفر با مشاهدات میکروسکوپی و 92 نفر با روش مولکولی به انگل لیشمانیا آلوده تشخیص داده شدند. موارد مثبت PCR با استفاده از روش RFLP تعیین گونه و 90 مورد لیشمانیا میجر تشخیص داده شد. برای تأیید نهایی 8 مورد لیشمانیا میجر تعیین توالی گردید و مجدداً مورد تأیید قرار گرفت. در 2مورد از موارد مثبت که توالی نامشخص بود؛ گونه لیشمانیا مشخص نشد. نتیجهگیری : با مقایسه نتایج تعیین توالی انگل لیشمانیا در این مطالعه با موارد ثبت شده در بانک جهانی ژن، لیشمانیا میجر بهطور قطع در انسان در منطقه مورد تایید قرار گرفت. با توجه به گزارشهای مربوط به دیگر گونههای لیشمانیا در ناقلین و مخازن، این گونهها در این مطالعه در انسان یافت نگردید. هرچند دو مورد غیر لیشمانیا میجر میتواند نشانی از آلودگی همزمان بیش از یک گونه لیشمانیا در انسان در منطقه باشد؛ اما با روشهای بهکار رفته در این مطالعه آلودگی همزمان دو لیشمانیا در یک فرد قابل تفکیک نبود.
سیدکمالالدین میرکریمی، دانیال باقری، محمدرضا هنرور، محمدجواد کبیر، رحمان بردی اوزونی دوجی، مریم ایری، دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : عادات غذایی افراد همراه با رشد سریع تکنولوژی تغییر کرده و مصرف فستفودها بهطرز قابل توجهی در ایران افزایش یافته است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل موثر بر مصرف فستفود در دانشآموزان دبیرستانی بر اساس تئوری رفتار برنامهریزی شده انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی به روش مقطعی روی 500 دانشآموز دبیرستانی شهر علیآباد کتول طی سال تحصیلی 94-1393 انجام گردید. از پرسشنامه محقق ساخته شش قسمتی روا و پایا مشتمل بر سازههای تئوری رفتار برنامهریزی شده شامل نگرش، هنجارهای انتزاعی، کنترل رفتاری درک شده و قصد رفتاری برای تکمیل دادهها استفاده شد.
یافتهها : فراوانی مصرف ماهانه فستفود چهار دفعه و متداولترین آن همبرگر و پیتزا بود. تئوری رفتار برنامهریزی شده، رفتار مصرف فستفود را با R2=0.65 توصیف کرد. مصرف فستفود با قصد رفتاری و هنجارهای انتزاعی ارتباط آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). دوستان اثرگذارترین هنجار انتزاعی در قصد مصرف فست فود بود (P<0.05).
نتیجهگیری : از آنجایی که دوستان به عنوان مهمترین هنجار انتزاعی بیشترین اثر را بر قصد مصرف فستفود دانشآموزان داشتند؛ در طراحی مداخلات آموزشی کارآمد، آموزشهای مبتنی بر این گروه نیز بایستی در نظر گرفته شود.
نویسا سادات سیدقاسمی، مینا دازی، بهاره نیکراد، حسن خورشا، محمدرضا هنرور، دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان بروز سل در گلستان 26.7 و در گنبد 24 در صد هزار نفر است. کمبود دریافت انرژی و مواد مغذی از دلایل افزایش خطر سل هستند. سوء تغذیه یک عامل مهم مرگ و میر بالا در جمعیت مسلول است. با کاهش سطح پروتئینهای احشایی، شاخصهای تن سنجی و ریز مغذیها، خطر مرگ و میر افزایش مییابد. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت تغذیه بیماران مسلول شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 48 بیمار با میانگین سنی 20±57 سال مبتلا به سل شهرستان گنبد کاووس در سال 1393 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه ابتلا به بیماری سل، نمایه توده بدنی، آلبومین، هموگلوبین، پروتئین توتال، شمارش سلولهای خونی و مقدار دریافت مواد غذایی ثبت گردید.
یافتهها: زنان 58 درصد و روستاییان 52 درصد را شامل شدند. بین نمایه توده بدنی و سابقه قبلی ابتلا به سل در بیماران با شدتهای متفاوت بیماری اختلاف آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). تفاوت توزیع شدت کمخونی در بین بیماران با شدتهای مختلف بیماری، از لحاظ آماری معنیدار نبود. بین دو گروه جنسی، اختلاف معنیدار آماری از لحاظ توزیع شدت بیماری مشاهده نشد. متغیر سن حتی در حضور سایر متغیرها، اثر معنیداری بر شدت بیماری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: با افزایش سن شدت بیماری افزایش مییابد. با افزایش شدت بیماری، نمایه توده بدنی بیماران کاهش و شدت سوءتغذیه و کمخونی افزایش مییابد. لذا بیماران مسلول به حمایت تغذیهای نیاز دارند.
امراله شریفی، علیرضا علاقی، محمدرضا هنرور، علیرضا حیدری، دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اقدامات مهم در وقوع بحران و بعد از آن، مدیریت تغذیه مردم آسیب دیده است. بحران سیل و آبگرفتگی شهرها و روستاهای حاشیه گرگانرود استان گلستان در ابتدای سال 1398 اتفاق افتاد. این مطالعه به منظور تبیین چالشهای مدیریت تغذیه در بحران سیل استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی، ۳۱ نفر از مردم سیل زده، مدیران و کارشناسان شهری و استانی دخیل در مدیریت بحران به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. دادهها با استفاده از راهنمای مصاحبه و به روش مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمعآوری شد. دادهها پس از ضبط و پیادهسازی، به روش تحلیل محتوی و با استفاده از نرم افزار Atlas.ti 8.3 آنالیز شدند.
یافتهها: چالشهای مدیریتی تغذیه در بحران سیل شامل برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل و ارزیابی بودند. چالشهای اجرایی و عملکردی مدیریت تغذیه در بحران سیل شامل تهیه غذا، توزیع غذا و نظارت تعیین شدند. سایر چالشها شامل چالشهای سیاستی، اقتصادی، فرهنگی و اکولوژیکی و زیست محیطی بودند.
نتیجهگیری: اکثر پاسخگویان بر بی نظمی و آشفتگی مدیریت تغذیه در بحران سیل تاکید داشتند و آن را ناشی از چالشهای مدیریتی، اجرایی و عملکردی، سیاستی، اقتصادی، فرهنگی و اکولوژیکی میدانستند.
هنگامه احمدی، آرمان اسلامی، محمدرضا هنرور، امراله شریفی، دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: دانش تغذیهای میتواند بر انتخاب مواد غذایی و در نتیجه عملکرد ورزشی افراد تاثیر بگذارد. مطالعه دانش، نگرش و عملکرد تغذیهای می تواند در انتخاب نوع آموزش و ایجاد هماهنگی بین ورزشکاران در تطبیق رفتارهای تغذیهای نقش اساسی ایفا نماید. این مطالعه به منظور ارزیابی دانش، نگرش و عملکرد تغذیهای ورزشکاران مرد رشته بدنسازی شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 104 ورزشکار مرد بالای 18 سال رشته بدنسازی با سابقه حداقل 3 ماه پیوسته ورزش بدنسازی در 13 باشگاه بدنسازی فعال شهر گرگان طی سال 1399 انجام شد. برای سنجش دانش، نگرش و عملکرد تغذیهای ورزشکاران از پرسشنامه استاندارد Parmenter و Wardle استفاده شد. تکمیل پرسشنامه توسط ورزشکاران و با راهنمایی محقق انجام شد. اطلاعات آنتروپومتری و ترکیبات بدن با استفاده از دستگاه Omron BF511 و توسط کارشناس تغذیه آموزش دیده گردآوری شد.
یافتهها: دانش تغذیهای ضعیف در 70 نفر (67.3%) ، نگرش تغذیهای ضعیف در 35 نفر (33.65%) و عملکرد تغذیهای ضعیف در 81 نفر (77.88%) از ورزشکاران تعیین شد. بین دانش تغذیهای با وزن (r=0.23, P=0.02)، نمایه توده بدنی (r=0.27, P=0.01) و درصد چربی بدن (r=0.22, P=0.02) و نیز بین عملکرد تغذیهای با وزن بدن (r=0.31, P<0.001)، نمایه توده بدنی (r=0.27, P<0.001)، ساعات ورزش هفتگی (r=0.22, P=0.02) و سابقه بدنسازی (r=0.32, P<0.001) همبستگی آماری معنیدار مشاهده شد.
نتیجهگیری: سطح دانش، نگرش و عملکرد تغذیهای ورزشکاران بدنسازی شهر گرگان ضعیف ارزیابی گردید.
|
|
|
|
|
|