11 نتیجه برای محمدزاده
دکتر ناصر آقامحمدزاده، دکتر فرزاد نجفی پور، دکتر اکبر علی عسگرزاده، دکتر امیر بهرامی، دکتر میترا نیافر، دکتر مجید مبصری، دکتر مهدی امیری، دکتر لیلا بگلر،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت یکی از عوامل مهم در بروز نارسایی کلیه و از مشخصههای این عارضه میکروآلبومینوری است. مکانیسم اصلی بروز میکروآلبومینوری چندان مشخص نیست. این مطالعه به منظور تعیین شیوع نفروپاتی دیابتی با استفاده از سنجش آلبومین ادراری در 100 بیمار دیابتی نوع 2 در بیمارستان سینای تبریز انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی 100 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان سینای تبریز که از تاریخ 1/7/83 لغایت 1/7/84 مراجعه کرده بودند، از نظر متغیرهای فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، سن، جنس، وزن، قد و نمایه توده بدنی (BMI) در بار اول مراجعه و قندخون ناشتا، HbA1c ، میزان کراتینین خون، میکروآلبومینوری و میزان حجم و کراتینین ادراری 3 بار متوالی هر 2 ماه یکبار، بررسی شدند. بیماران دارای فشارخون بالای کنترل نشده، عفونت ادراری، نارسایی قلبی و هیپرلیپیدمی از مطالعه خارج شدند. یافتهها : شیوع نفروپاتی دیابتی 36درصد تعیین شد. همچنین درکل 3درصد بیماران دچار ماکروآلبومینوری بودند. از نظر سنی و جنسی و متغیرهای فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و کراتینین بین دو گروه دارای نفروپاتی و عدم نفروپاتی مقایسه گردید که تفاوت آشکاری در این دو گروه وجود نداشت. از نظرBMI بین دو جنس تفاوت آماری معنیدار وجود داشت و زنان چاقتر از مردان بودند (P<0.05). میانگین مدت ابتلا به دیابت در گروه مبتلا به نفروپاتی دیابتی 1/8±4/12 سال و در بیماران با عدم ابتلا به نفروپاتی 5/5±1/9 سال بود که اختلاف معنیداری بین دو گروه دیده شد (P<0.05). اختلاف معنیداری در مقایسه بین دو گروه از نظر HbA1c و میزان FBS در طی سه بار اندازهگیری متوالی بهدست نیامد. همچنین اختلاف معنیداری بین دو گروه در مورد مصرف داروهای کنترل کننده قندخون دیده نشد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که نفروپاتی در این مطالعه در مقایسه با سایر مطالعات از شیوع بالاتری برخوردار است. اگرچه تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه نفروپاتی و فاقد نفروپاتی از نظر افزایش مقادیر قندخون ناشتا، HbA1c و پرفشاری خون وجود نداشت.
دکتر فیروز امانی، عبداله مهدوی، بتول حامدی، سولماز زارع رسولی، زهرا کارگر جاهد، المیرا محمدزاده،
دوره 13، شماره 3 - ( پاييز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : کسب رضایت از بیمار برای انجام مراقبتهای پزشکی یک الزام قانونی است. رضایت بیمار یعنی تمایل قلبی و موافقت وی مبنی بر این که تعرضی بر خلاف قانون علیه حقوق و آزادیهای او انجام نشود. رضایتنامه عبارت است از مدرکی که بیمار قبل از تندادن به هرگونه رضایت، از کلیه خطرات عمل، راههای درمان و جایگزین و خطرات آن توسط پزشک آکاهی پیدا کند. این مطالعه به منظور تعیین نحوه اخذ رضایت از بیماران در بیمارستانهای شهر اردبیل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 150 بیمار با مراجعه حضوری و مصاحبه با آنان در بخشهای جراحی سه بیمارستان آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل طی بهار سال 1389 انجام شد. بیماران به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. متغیرهای مورد بررسی شامل مشخصات دموگرافیک، نسبت فرد رضایت دهنده با بیمار، نوع مراجعه، وضعیت هوشیاری بیمار (GCS) و نیز سایر متغیرها براساس پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری و با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شدند. برای بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون آماری کایاسکوئر استفاده گردید. یافتهها : میانگین سنی افراد 35 سال بود. 86 نفر (57درصد) از بیماران زن و 64 نفر (43درصد) مرد بودند. 35 نفر (23درصد) از افراد رضایت دهنده بیسواد بودند و تحصیلات 92 نفر (61درصد) زیردیپلم و دیپلم بود. همچنین 23 نفر (16درصد) تحصیلات دانشگاهی داشتند. 45درصد از افراد در مورد بیماریشان از پزشک معالج خود اطلاعاتی کسب کرده بودند. طبق نظر رضایتدهندگان در 13درصد موارد، کارکنان بخش پذیرش بیمارستان نسبت به تکمیل فرم اهمیت نداده بودند. 65 نفر (43.3 درصد) از بیماران بیان داشتند که محتوای فرم رضایتنامه ناخوانا و طولانی بود. میزان تکمیل هر 4 قسمت پرسشنامه برای بیماران 87درصد و افراد درجه 1و2 همراه بیمار به ترتیب 71درصد و 64درصد بود. 40درصد از پرسشنامههای تکمیل شده به تایید شاهد نرسیده بود. اختلاف نظرات بین بیماران و افراد همراه نسبت به محتویات فرم از لحاظ ناخوانا بودن به لحاظ آماری معنیدار بود (P<0.001). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که بعضی از رضایتنامههای اخذ شده اعتبار پایینی داشتند و لازم است برای بهبود کیفیت اخذ رضایتنامه از بیماران تدابیر لازم بهکار گرفته شود.
دکتر سیمین فاضلی پور، دکتر زهرا طوطیان، فرزانه محمدزاده کازرگاه، بابک کیائی، دکتر حمیدرضا چگینی، دکتر افسانه محمدزاده کازرگاه، دکتر منصوره سلیمانی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات بیش فعالی و نقص توجه (attention deficit hyperactivity disorder: ADHD) یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی است. داروی ریتالین یا متیلفنیدیت هیدروکلراید از جمله داروهایی است که بهصورت گسترده و طولانیمدت در کودکان برای درمان این اختلال بهکار میرود. این مطالعه به منظور تعیین اثر متیلفنیدیت بر بافت تخمدان و سطح گنادوتروپینهای هیپوفیز موشهای آزمایشگاهی ماده نابالغ انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش سوری ماده نژاد BALB/c نابالغ در سن سه هفتگی با وزن تقریبی 12-15 gr انجام شد. موشها با تعداد مساوی و به صورت تصادفی در یک گروه کنترل و سه گروه تجربی قرار گرفتند. گروههای تجربی I ، II و III داروی خوراکی متیلفنیدیت هیدروکلراید را با دوزهای 2 ، 5 و 10 میلیگرم بر کیلوگرم به مدت 60 روز به روش گاواژ دریافت نمودند. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکرد. پس از پایان مطالعه، موشها مجدداً توزین شدند. سپس سطح سرمی هورمونهای استروژن (pg/ml)، پروژسترون (ng/ml) و گنادوتروپینهای هیپوفیز اندازهگیری شد. تخمدانها برای آمادهسازی بافتی از بدن خارج و طول، عرض، ضخامت و مساحت آنها تعیین و ساختار بافتی تخمدان مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-17 و آزمونهای ANOVA و توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین تفاوت توزین ابتدا و انتهای مطالعه وزن بدن (گرم) گروههای تجربی یک (1.45±14.92) و سه (1.80±14.54) در مقایسه با گروه کنترل (0.84±20.02) تفاوت آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). بین میانگین ابعاد تخمدانها در گروههای تجربی یک ، دو و سه نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). میانگین سطح هورمون استروژن در گروه تجربی یک (173.3 pg/ml) نسبت به گروه کنترل (483 pg/ml) کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین سطح هورمونFSH Mlu/ml در گروههای تجربی نسبت به کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین میزان هورمون پروژسترون گروه تجربی یک (21.9 ng/ml) و سه (37 ng/ml) نسبت به گروه کنترل (69.2 ng/ml) کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین سطح هورمون LH mlu/ml در گروههای تجربی نسبت به کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. در بافت تخمدان گروههای تجربی یک و سه در مقایسه با کنترل سلولهای غیرطبیعی در بین سلولهای لوتئینی گرانولوزا، تغییر در ساختار سلولهای لوتئینی گرانولوزا و اختلال در رشد فولیکولها مشاهده شد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که در معرض قرارگیری موشهای نابالغ با متیلفنیدیت هیدروکلراید منجر به کاهش وزن بدن، کاهش رشد تخمدانها، تغییر در هورمونهای تخمدانها، کاهش در گنادوتروپینهای هیپوفیز و تغییرات در ساختار بافتی تخمدان میشود.
رحیم گلمحمدی، محمد محمدزاده، اکبر پژهان،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : گزارشهای متناقضی در خصوص اثر الکل بر تشنجات صرعی وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر اتانول بر میزان تغییرات عروق ریز مغزی به روش ایمونوهیستوشیمی در موشهای سوری صرعی شده با پنتلین تترازول تحت درمان با والپریک اسید انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش سوری بهطور تصادفی در گروههای 6 تایی تشنج (گروه اول): تزریق داخل صفاقی پنتلین تترازول (37 mg/kg) یک روز در میان؛ گروه دوم (اتانول) (1 gr/kg)؛ گروه سوم (والپرویک اسید 100mg/kg+پنتلین تترازول 37mg/kg)؛ گروه چهارم (اتانول 1gr/kg و پنتلین تترازول 37mg/kg)؛ گروه پنجم (والپرویک اسید 100mg/kg+پنتلین تترازول 37mg/kg+اتانول 1gr/kg) و گروه ششم (کنترل) قرار گرفتند. گروههای تجربی تحت درمان با والپرات اسید و یا اتانول، 30دقیقه قبل از هر بار تزریق پنتلین تترازول، به صورت داخل صفاقی والپرات اسید یا اتانول دریافت نمودند. اسلایدهای تهیه شده از مغز حیوانات با هماتوکسیلین ائوزین رنگآمیزی شد. از هر گروه 36 میدان میکروسکوپی انتخاب و شمارش عروقی انجام شد. با روش ایمونوهیستوشیمی آسیب سلولهایی اندوتلیال بررسی شد. یافتهها : تعداد عروق ریز مغزی گروههای تجربی دوم، چهارم و پنجم نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). تغییرات آسیبشناسی عروق مغزی گروه چهارم بهصورت ترومبوز عروق مغزی، حاشیهنشینی سلولهای خونی در جدار اندوتلیوم عروق مغزی بود. تغییرات مورفولوژی در عروق و پرولیفراسیون سلولهای آندوتلیال عروق مغزی گروه پنجم مشاهده شد. رنگپذیری سلولهای اندوتلیال عروق قشر مغز و از بین رفتن پیوستگی بین سلولهای اندوتلیال عروق قشر مغز در گروه تجربی چهارم نسبت به سایر گروههای تجربی بیشتر مشاهده شد. نتیجهگیری : تجویز اتانول توأم با پنتلین تترازول در موشهای سوری سبب ترمبوز، انفیلتراسیون و آسیب عروق قشر مغز میگردد و تجویز همزمان والپریک اسید باعث کاهش تغییرات پاتولوژیک میگردد.
سروس امین الشریعه نجفی، فاطمه محمدزاده، الهام مبشری، محمدعلی وکیلی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : قومیت، چاقی و افزایش وزن دوران بارداری از جمله عوامل موثر بر عوارض بارداری هستند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط شاخص توده بدنی (BMI) سه ماهه سوم زنان باردار قومیتهای مختلف با عوارض مادری و نوزادی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 551 زن باردار در 3 ماهه سوم با قومیتهای فارس، سیستانی و ترکمن در مرکز آموزشی درمانی صیاد شیرازی گرگان در سال 1391 انجام شد. بر اساس BMI زمان پذیرش، زنان باردار در سه گروه لاغر و طبیعی، دارای اضافه وزن و چاق قرار گرفتند. یافتهها : میانگین سن مادران با قومیتهای فارس، سیستانی و ترکمن به ترتیب شامل 5.5±26.5 سال، 5.3±24.6 سال و 5.2±26.2 سال و میانگین سن بارداری به ترتیب شامل 2.3±38.4 هفته، 2.3±38.6 هفته و 3.2±37.4 هفته بود. بین BMI مادر با زایمان سزارین و زایمان سخت در گروههای قومیتی فارس و سیستانی ارتباط آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). در حالی که ارتباط آماری معنیداری بین BMI مادر و عوارض نوزادی در گروههای قومیتی یافت نشد. نتیجهگیری : زنان دارای اضافه وزن و چاق با قومیت فارس در معرض خطر زایمان سزارین و با قومیت سیستانی در معرض خطر زایمان سخت هستند.
سیده مریم واعظی، مهدی محمدزاده، یعقوب پاژنگ،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : لوواستاتین مهارکننده آنزیم هیدروکسی متیل گلوتاریل کوآ ردوکتاز است و برای درمان هیپرکلسترولمی کاربرد دارد. مهار این آنزیم منجر به مهار فعالیت پروتوانکوژن Ras که در اغلب سرطانها دارای موتاسیون است؛ میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر داروی لوواستاتین بر رشد و آپوپتوز رده سلول سرطانی اریترومیلوئیدی K562 انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی ابتدا سلولهای K562 کشت داده شد. سپس سلولها با استفاده از غلظتهای مختلف لوواستاتین مورد تیمار قرار گرفت. اثر ضد توموری دارو بر رده سلول سرطانی اریترومیلوئیدی K562 بعد از 72 ساعت با استفاده از روش MTT در سه تکرار ارزیابی گردید. برای مطالعه آپوپتوز از الکتروفورز DNA و رنگآمیزی Hoechst (33342) استفاده شد.
یافتهها : لوواستاتین دارای خاصیت ضدتوموری علیه سلولهای K562 بود و این اثر با افزایش غلظت و زمان رابطه خطی داشت. بیشترین اثر مهاری دارو در غلظت 100 میکرومولار و 72 ساعت بعد از تیمار برابر با 59 درصد تعیین شد. کاهش رشد سلولی بعد از 24 ساعت و 48 ساعت به ترتیب برابر با 24 درصد و 43 درصد تعیین گردید. این دارو بهطور معنیداری سبب مهار رشد رده K562 گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که لوواستاتین دارای اثر ضدتوموری معنیداری بر رده سلول سرطانی اریترومیلوئیدی K562 است.
مهدی محمدزاده، فاطمه بابائیفر، فرین بابائی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : استرس اکسیداتیو موجب اختلال در فرایندهای مغزی مانند حافظه میگردد. پستهکوهی (Pistacia atlantica kurdica) حاوی ترکیبات آنتیاکسیدان، اسیدهای اولئیک و لینولئیک است. فلووکسامین یک داروی ضدافسردگی است که با مهار بازجذب سروتونین عمل میکند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی پستهکوهی و فلووکسامین بر حافظه فضایی موشهای صحرایی نر تحت استرس بیحرکتی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل تحت استرس بیحرکتی قرار نگرفت. گروه استرس فقط تحت استرس بیحرکتی، گروه پستهکوهی تحت استرس بیحرکتی و تجویز عصاره هیدروالکلی پستهکوهی (mg/kg/bw400)، گروه فلووکسامین تحت استرس بیحرکتی و تجویز فلووکسامین (mg/kg/bw 120) و گروه پستهکوهی توام با فلووکسامین تحت استرس بیحرکتی و تجویز عصاره هیدروالکلی پستهکوهی (mg/kg/bw400) و فلووکسامین (mg/kg/bw 120) بهصورت گاواژ قرار گرفتند. برای سنجش حافظه فضایی از آزمون ماز شعاعی استفاده شد. بعد از 21 روز از شروع مداخله، حیوانات تحت بیهوشی قرار گرفتند و بعد از خونگیری، میزان مالوندیآلدهید و کاتالاز در بافت هیپوکمپ و میزان کورتیکوسترون و گلوکز سرم اندازهگیری شد.
یافتهها : استرس بهطور معنیدار باعث افزایش زمان رسیدن به هدف، افزایش مالوندیآلدهید، کورتیکوسترون، گلوکز سرم و کاهش کاتالاز در گروه استرس در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05). در گروه دریافتکننده پستهکوهی و گروه پستهکوهی توام با فلووکسامین در مقایسه با گروه استرس زمان رسیدن به هدف، مالوندیآلدهید، کورتیکوسترون و گلوکز سرم بهطور معنیداری کاهش و کاتالاز بهطور معنیداری افزایش یافت (P<0.05). در حالی که فلووکسامین در مقایسه با گروه کنترل زمان رسیدن به هدف، مالوندیآلدهید و گلوکز سرم را بهطور معنیداری افزایش و میزان کورتیزول و کاتالاز را کاهش داد (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استرس بیحرکتی باعث تضعیف حافظه و تیمار با فلووکسامین بهعنوان داروی ضدافسردگی باعث تشدید ضعف حافظه و تیمار با عصاره هیدروالکلی پستهکوهی باعث بهبود حافظه میگردد.
الهام زارعی، حسن مهاجری شهربابکی، فاطمه محمدزاده، سپیده بخشنده نصرت، آزادرضا منصوریان،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم تخمدان پلی کیستیک (Polycystic Ovarian Syndrome: PCOS) یکی از شایعترین اختلالات اندوکرین و هتروژن با پاتوژنز پیچیده میان زنان در سنین باروری است. PCOS به عنوان یک اختلال متابولیکی مانند مقاومت به انسولین در نظر گرفته میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی دقت و صحت تشخیص شاخصهای محصول تجمع لیپید (LAP)، مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، دورکمر (WC) و نسبت دورکمر به دور باسن (WHR) در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی اندازهگیریهای آنتروپومتریک، پارامترهای بیوشیمیایی، شاخص LAP و مقاومت به انسولین در 43 زن مبتلا به PCOS و 40 زن غیر مبتلا به PCOS انجام شد. LAP به صورت TG (mmol/l) ´ ]دورکمر (cm) منهای عدد 58[ تعریف شد. PCOS بر اساس معیار روتردام تشخیص داده شد و مقاومت به انسولین براساس HOMA-IR تعریف شد. مقادیر شاخص توده بدن، LAP، WC و WHR با یکدیگر مقایسه شدند.
یافتهها : در گروه مورد میانگین سن، شاخص توده بدن، WHR و شاخص LAP به ترتیب 5.86±24.06، 4.34±26.61، 0.061±0.81 و 4.13±47.13 تعیین شد. همبستگی مستقیم و معنیداری میان شاخص HOMA-IR با شاخص توده بدن، WC و LAP در گروه مورد وجود داشت. همچنین تجزیه و تحلیل منحنی ROC نشان داد مقدار cut-off بهینه LAP ، شاخص توده بدن، WC و WHR برای تعریف حضور مقاومت به انسولین به ترتیب 46.93 (حساسیت 68.4%، ویژگی 75%)، 27.91 (حساسیت 68.4%، ویژگی 75%)، 93 (حساسیت 47.4% ، ویژگی 91.7%) و 0.81 (حساسیت 68.4% ، ویژگی 58.3%) تعیین شد. شاخص توده بدن، WC و LAP بیشترین منطقه سطح زیر نمودار را نشان داد.
نتیجهگیری : شاخص WC ، شاخص توده بدن و LAP شاخصهای قابل تهیه آسان و با دقت بالا هستند که ممکن است برای غربالگری مقاومت به انسولین در جامعه بیماران مبتلا به PCOS مفید باشند.
محمد قلی زاده، بهروز محمدزاده، علی کاظمی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ماهیان از جمله موجوداتی هستند که قابلیت تجمع زیستی فلزات سنگین را دارا هستند. ماهی گمگام (Terapon puta) از راسته سوف ماهیان، گونهای کفزی در آبهای خلیج فارس است. این مطالعه به منظور ارزیابی تجمع زیستی فلزات آهن و نیکل در عضله ماهی گمگام انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 30 قطعه ماهی گمگام صید شده در محدوده اسکله جفره بوشهر (شمال خلیج فارس) طی تابستان 1398 انجام گردید. طول (میلیمتر) و وزن کل (گرم) ماهیها اندازهگیری شد. میزان غلظت عناصر آهن و نیکل در بافت عضله ماهی به منظور مصارف انسانی با استانداردهای جهانی مقایسه و طبق روش آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا (USEPA) برای مصرف ماهی، برآورد جذب روزانه (EDI) و شاخص خطر سرطانزایی آلاینده (CR) محاسبه گردید. به طوری که پس از عملیات آمادهسازی، زیستسنجی و هضم عضله ماهی توسط اسید نیتریک غلیظ، اندازهگیری غلظت عناصر آهن و نیکل (میلیگرم بر کیلوگرم) بافت عضله با دستگاه ICP-OES انجام شد.
یافتهها: میانگین غلظت آهن و نیکل در بافت عضله نمونههای ماهی به ترتیب به میزان 15.72±36.08 و 0.13±0.39 میلیگرم بر کیلوگرم تعیین شد. اختلاف آماری معنیداری بین غلظت آهن و نیکل در بافت عضله ماهی گمگام در منطقه نمونهبرداری مشاهده شد (P<0.05) و این مقادیر در مقایسه با استاندارد FDA کمتر از حد استاندارد بود. بیشترین میزان غلظت عناصر در کلاسه طولی 20 تا 25 سانتیمتر و کلاسه وزنی 160 تا 230 گرم مشاهده شد. آنالیز رگرسیون خطی نشان داد که رابطه افزایشی قوی (R2=0.9) بین میزان غلظت عناصر آهن و نیکل با طول و وزن کل ماهیها مشاهده شد. میزان جذب روزانه در هر دو فلز از طریق مصرف بافت عضله ماهی گمگام، برای مصرف کنندگان پایینتر از دوز مرجع USEPA بهدست آمد. میزان غلظت آهن در بافت عضله ماهی گمگام در مقایسه با استانداردهای بینالمللی پایینتر و غلظت نیکل در مقایسه با استانداردها سازمان بهداشت جهانی بیش از حد مجاز تعیین شد. شاخص خطر سرطانزایی آلاینده برای فلز نیکل، در محدوده قابل قبول بود.
نتیجهگیری: غلظت فلزات آهن و نیکل در ماهی گمگام از نظر مسمومیت، برای مصارف انسان قابل قبول ارزیابی شد. شاخص خطر در ماهی گمگام کمتر از یک بود؛ بنابراین مصرف ماهی گمگام سبب بروز عوارض سوء بهداشتی برای مصرفکنندگان نخواهد شد.
رسول نصیری کالمرزی، حسین محمدزاده، فاطمه کشاورزی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت تیپ II در کشورهای پیشرفته و در حال رشد یک معضل بزرگ بهداشتی در حال گسترش است که منجر به ناتوانی و مرگ زودرس میگردد. این مطالعه به منظور ارزیابی همراهی پلی مورفیسم rs7903146 ژن TCF7L2 با دیابت تیپ II انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 100 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II (گروه مورد) و 100 فرد سالم (گروه شاهد) انجام شد. بعد از استخراج DNA ، ژنوتیپ TCF7L2 rs7903146 با روش Tetra- Arms PCR در افراد تعیین و مقایسه گردید.
یافتهها: فراوانی ژنوتیپ CT در گروه شاهد 25 درصد و در گروه مورد 56 درصد تعیین شد (P<0.05). فراوانی ژنوتیپ TT در گروه شاهد 2 درصد و در گروه مورد 6 درصد تعیین شد. در مدل هم غالب، rs7903146 وابسته به دیابت تیپ II بود.
نتیجهگیری: افراد هتروزیگوت برای لوکوس TCF7L2 (rs7903146) که دارای الل T هستند؛ در معرض خطرپذیری بیشتری در ابتلا به دیابت تیپ II قرار دارند.
فاطمه محمدزاده، احمد معصومی، سمیه قربانی، سینا صفامنش، سمیرا عشقی نیا،
دوره 26، شماره 2 - ( تابستان 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: برگشت وزن متعاقب جراحیهای درمان چاقی از چالشهای مهم این روش محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین عوامل مرتبط با برگشت وزن به دنبال جراحیهای باریتریک در بیماران مبتلا به چاقی در شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه طولی روی 143 فرد چاق (125 زن و 18 مرد) با میانگین سنی 43.13±9.83 سال که طی سالهای 1392 لغایت 1398 تحت عمل جراحی باریتریک در شهر گرگان قرار گرفته بودند؛ انجام شد. طی تماس تلفنی از افراد برای شرکت در مطالعه دعوت بهعمل آمد. متغیرهای تحقیق (نوع عمل جراحی، گروه خونی، وزن و نمایه توده بدن قبل از جراحی) از پرونده بیماران استخراج و وزن و دورکمر فعلی افراد اندازهگیری و ثبت شد. تشخیص برگشت وزن با توجه به دارا بودن یکی از معیارهای سه تعریف مختلف شامل: برگشت بیش از 25 درصد از حداکثر وزن کم شده بعد از عمل (تعریف یک)؛ برگشت بیش از 10 کیلوگرم از حداقل وزن بعد از عمل (تعریف دو) و افزایش بیش از 5 واحد نمایه توده بدن از کمترین نمایه توده بدن بعد از عمل (تعریف سه) تعیین شد.
یافتهها: برگشت وزن در حالت کلی در 33 درصد افراد و برحسب تعریف اول 26.6%، تعریف دوم 29.4% و تعریف سوم 18.2% برآورد گردید. میزان برگشت وزن در مردان بیشتر بود (P<0.05). 44 نفر (93.6%) افراد با برگشت وزن مبتلا به چاقی شکمی بودند. 79.7% از افرادی که بهطور متوسط ۴۸ ماه از زمان جراحی باریتریک آنها گذشته بود؛ درجاتی از برگشت وزن را تجربه کردند. شانس برگشت وزن در افرادی با نمایه توده بدنی 50 و بیشتر، 2.69 برابر بیشتر از افراد با نمایه توده بدنی کمتر از 50 قبل از عمل بود (P<0.05). در افراد با برگشت وزن میانگین کاهش وزن بعد از عمل بهطور معنیداری بیشتر از افراد بدون برگشت وزن بود (P<0.05). بین برگشت وزن با نوع عمل جراحی، سن، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل و گروه خونی ارتباط آماری معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: برگشت وزن با گذشت زمان بعد از جراحیهای باریتریک وجود دارد و این روش به عنوان درمان قطعی چاقی نیست. لذا پیگیری طولانیمدت بیمار برای کنترل وزن به خصوص در افرادی که قبل از عمل، نمایه توده بدن 50 یا بیشتر دارند؛ یا افرادی که کاهش وزن بیشتری بعد از عمل تجربه کردهاند؛ ضروری است.