19 نتیجه برای بای
دکتر عزتا.. قائمی، دکتر کیومرث قاضیسعیدی، هادی کوهساری، دکتر بهناز خدابخشی، فرامرز کوهسار، ناصر بهنامپور، مسعود بازوری، مایا بابایی کوچکسرائی، دکتر شهرام بهمنیار،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده
تمام گونه های میکوباکتریوم ها به غیر از مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، لپره و بوویس جز میکوباکتریوم های محیطی تلقی می گردند که به طور معمول از خاک، آب، گرد و غبار و ... قابل جداسازی هستند. علاوه بر بیماری زایی نقش مهم دیگر میکوباکتریوم های محیطی تاثیر بر سیستم ایمنی افراد می باشد. که ممکن است در برابر بیماری های میکوباکتریال نقش مفید و یا تخریبی داشته باشد. استان گلستان از نظر شیوع بیماری سل دارای دو منطقه است. در منطقه غرب استان گلستان شیوع سل نسبت به منطقه شرق استان کمتر است. هدف این مطالعه علاوه بر تعیین انواع میکوباکتریوم های محیطی در دو منطقه، مقایسه فراوانی و تنوع آنها با یکدیگر می باشد. برای این منظور از خاک این دو منطقه نمونه گیری صورت گرفت و پس از مراحل تیمار، روی محیط لوون اشتاین جانسون کشت داده شد. به طور کلی 220 نمونه گرفته شد که 120 نمونه از مناطق پرشیوع سل بود که از این تعداد 25 عدد (20.8 درصد) کشت مثبت شدند و 47 نوع میکوباکتریوم تشخیص داده شد. در 100 نمونه گرفته شده از مناطق کم شیوع سل، 66 مورد (66 درصد) کشت مثبت شدند که 114 نوع میکوباکتریوم تشخیص داده شد. در نتیجه در کل استان بدون در نظر گرفتن شیوع سل از 220 نمونه 91 عدد (41.2 درصد) کشت مثبت شدند و 161 نوع میکوباکتریوم تشخیص داده شد که شایع ترین آنها عبارت بودند از میکوباکتریوم فورچوئیتوم (21.8 درصد)، میکوباکتریوم فلاویسنس (20.5 درصد) و میکوباکتریوم چلونه ای (16.8 درصد). شیوع و تنوع میکوباکتریوم های محیطی در مناطق کم شیوع بسیار بیشتر از مناطق پرشیوع بود. هر چند، این اختلاف می تواند مربوط به عوامل زیست محیطی باشد، نشان دهنده این است که احتمال برخورد سیستم ایمنی ساکنین این مناطق با میکوباکتریوم های محیطی بیشتر است.
دکتر مهدی مهدی زاده، فاطمه کرمانیان، دکتر غلامحسین فرجاه، پروانه طباطبایی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت با سرب یک معضل بهداشت عمومی است که به طور وسیعی تمام جوامع را درگیر کرده است. یکی از عوارض حاصل از مسمومیت با سرب سمیت عصبی است که در این زمینه مطالعات بسیاری انجام شده و عوارضی چون کاهش تراکم نورونی در کورتکس بینایی میمون و مرگ سلولی در هیپوکامپ و کاهش قابل ملاحظه استیل کولین در هیپوکامپ نوزاد رت گزارش شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوارض حاصل از مسمومیت با سرب روی عصب رادیال به عنوان یک عصب مخلوط می باشد.روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر بالغ به چهار گروه شش تایی تقسیم شدند. به گروه اول استات سرب 4 درصد، گروه دوم استات سرب 2 درصد و به گروه های شم و کنترل آب مقطر و آب آشامیدنی معمولی به مدت یک ماه خورانده شد. پس از آن موش ها کشته شده و بعد از خارج نمودن عصب رادیال آن را به منظور مطالعه با میکروسکوپ نوری و الکترونی آماده نمودیم. در بررسی میکروسکوپی، قطر رشته عصبی، قطر آکسون، ضخامت میلین و فراساختار سلول شوان بررسی شد.یافته ها:در گروه های تجربی کاهش ضخامت غشای میلین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. همچنین در گروه های تجربی کاهش تراکم هسته سلول شوان وجود گرانول در ماتریکس میتوکندری ها، نامنظم بودن لایه های غشای میلین ادم و افزایش فضای ساب پری نوریال و ماکروفاژهای فعال در اطراف سلول شوان دیده شدند.نتیجه گیری:با توجه به یافته های فوق به نظر می رسد علایم ناشی از مسمومیت با سرب در اعصاب محیطی ناشی از آسیب به سلول شوان باشد.
دکتر محمدمهدی سلطان دلال، حمیدرضا محمدی، عقیل دستباز، دکتر سعید واحدی، مریم صلصالی، مهشید آراسته، تاج الملوک کفاشی، حمیده نوروز بابایی، کبری نمدی،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : افزودنیهای مواد غذایی یک واژه کلی برای ترکیباتی است که به منظور دوام یا بهتر نمودن ظاهر غذا، ترکیب، طعم و ارزش غذایی به مواد غذایی اضافه میشود. رنگها نیز جزو این دسته از مواد بوده که برای افزایش جذابیت مواد غذایی به آنها افزوده میشوند. رنگها میتوانند عوارضی شبیه آسم، کهیر هایپراکتیویتی در کودکان، تضعیف سیستم ایمنی، واکنشهای آنافیلاکتیک ویا حتی اثرات سرطانزایی داشته باشند. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت نوع رنگهای مصرفی در شیرینیهای تولیدی جنوب شهر تهران بود. روش بررسی: تعداد 191 نمونه شیرینی خشک از مناطق جنوبی شهر تهران در سال 1385 به صورت تصادفی نمونهبرداری مورد آنالیز نوع رنگ قرارگرفتند. نمونهها ابتدا توسط اسیدکلریدریک استخراج رنگ گردیده و پس از تخلیص با استفاده از روش کروماتوگرافی با لایه نازک T.L.C (Thin Layer Chromatography) به وسیله پیپتهای آماده، مورد آنالیز قرار گرفتند. نمونهها با توجه به Rf مورد شناسایی قرارگرفتند. یافتهها: 2/93 درصد از کل نمونهها حاوی رنگ بودند. از میان کل نمونههای رنگی، 42 نمونه (22درصد) حاوی رنگ مصنوعی غیرمجاز خوراکی، 96 نمونه (3/50درصد) حاوی رنگ مصنوعی مجازخوراکی برای تولیدکنندههای صنعتی و 40 نمونه (21درصد) حاوی رنگ طبیعی بود. رنگ سانست یلو (Sunset yellow) بیشترین مورد مصرف در میان رنگهای مورد استفاده در شیرینیهای بررسی شده بود. نتیجهگیری : با توجه به یافتههای این مطالعه و مصرف زیاد رنگهای مصنوعی، افزایش آگاهی صنف قنادان برای کاهش مصرف اینگونه رنگها در شیرینی و سایر فرآوردههای قنادی پیشنهاد میگردد.
دکتر زهره مظلوم، فاطمه کاظمی، مهندس سیدحمیدرضا طباطبایی، هستی انصار،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : در سالهای اخیر کارآمدی رژیم کمچرب در درمان و پیشگیری از چاقی مورد سؤال قرار گرفته است. زیرا در رژیم غذایی کمچرب بهدلیل کاهش درصدچربی، درصد کربوهیدراتها افزایش مییابد که پیامد این جریان افزایش غلظت گلوکز و انسولین خون بعد از غذا میباشد و سبب افزایش ذخیره چربی در بدن میشود. همچنین مطالعاتی نیز به تاثیر رژیم با نمایه گلایسمی پایین در پیشگیری و درمان چاقی اشاره دارد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر دو رژیم غذایی ایزوکالریک کمچرب و نمایه گلایسمی پایین در کاهش وزن، شاخص توده بدن، درصد توده چربی بدن و نسبت دور کمر به باسن در زنان چاق انجام گرفت.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 46 زن چاق با BMI بیشتر و یا مساوی 27، میانگین سنی 37.9±7.6 بهطور تصادفی به دو گروه رژیمی کمچرب و نمایه گلایسمی پایین تقسیم شدند و به مدت 6 هفته رژیم خاص گروه خود را دریافت کردند. هر دو هفته یکبار در طول مطالعه و در پایان شش هفته وزن ، توده چربی بدن و نسبت دور کمر به دور باسن تعیین شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی استودنت و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : وزن بدن، شاخص توده بدنی، دور کمر، دور باسن، نسبت دور کمر به باسن و ضخامت چین پوستی در نواحی چربی شکمی، چربی دو سر بازو، چربی زیر کتف، چربی سه سر بازو در هر گروه در ابتدا و انتهای مطالعه کاهش معنیداری داشت (p<0.05)، اما بین دو گروه رژیمی کمچرب و نمایه گلایسمی پایین اختلاف معنیداری یافت نشد. درصد توده چربی بدن در ابتدا و انتهای مطالعه در هر گروه و در بین دو گروه اختلاف معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که دو رژیم غذایی کمکالری کمچرب و نمایه گلایسمی پایین به یک نسبت در کاهش وزن بدن، شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به باسن مؤثر میباشند.
معصومه نظیفی، دکتر فتح الله فتحی آذربایجانی، دکتر مینو ایلخانی پور، دکتر فرح فرخی،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : در سالهای اخیر مطالعات زیادی در مورد اثر سودمند آسپرین بر اختلالات یادگیری وحافظه در بیماریهای سیستم عصبی صورت گرفته است. این مطالعه به منظور بررسی اثر آسپرین بر یادگیری و حافظه مختل شده به وسیله کیندلینگ پنتیلن تترازول در موش صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی ابتدا حیوانات به صورت تصادفی به شش گروه 8 تایی تقسیم شدند. به سه گروه از این حیوانات به ترتیب آسپرین (30 و 15 میلیگرم بر کیلوگرم خوراکی) و نرمال سالین از یک هفته قبل و در طی القاء کیندلینگ تجویز شد. کیندلینگ در این سه گروه به وسیله تزریق پنتیلن تترازول (40 میلیگرم بر کیلوگرم داخل صفاقی) القاء شد. دو گروه از حیوانات همزمان با سایر گروهها آسپرین در دو دوز 15 و30 میلیگرم بر کیلوگرم را به صورت خوراکی دریافت کردند. گروه دیگر تنها سالین را در سراسر بررسی دریافت کردند و به عنوان گروه کنترل سالم عمل کردند. بعد از القاء کیندلینگ یادگیری و حافظه موشها در دستگاه شاتل باکس ارزیابی شد. بررسی به سه مرحله سازش، اکتساب و تست یادسپاری تفکیک شد. زمان تأخیر اولیه قبل از دریافت شوک الکتریکی و زمان تأخیر حین عبور 20 دقیقه و 24 ساعت پس از آموزش به عنوان شاخص یادگیری و حافظه مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین فعالیت حرکتی حیوانات با استفاده از تست جعبه باز ارزیابی شد. یافتهها : کیندلینگ پنتیلن تترازول به شکل معنیداری زمان تأخیر اولیه و همچنین زمان تأخیر حین عبور ، 20 دقیقه و 24 ساعت پس از اکتساب را کاهش داد و آسپرین به شکل معنیداری سبب افزایش این زمان در موشهای کیندله گردید (P<0.05). همچنین آسپرین تأثیر معنیداری بر فعالیت حرکتی حیوانات نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تجویز آسپرین سبب کاهش میزان اختلال یادگیری و حافظه ایجاد شده توسط کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول میگردد.
صادق محمدی ازنی، دکتر یاور راثی، دکتر محمدعلی عشاقی، دکتر محمدرضا یعقوبی ارشادی، دکتر مهدی محبعلی، محمدرضا عبایی، فاطمه محترمی، زینب نوکنده، سینا رفیع زاده، قربان محمد خجمی،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری لیشمانیوز جلدی از بیماریهای بومی کشور بوده که به دو صورت شهری و روستایی در نیمی از استانهای کشور به عنوان مشکل بهداشتی مطرح است. شناسایی گونه انگل و نوع بیماری اهمیت زیادی برای درمان بیماران و نیز کنترل بیماری دارد. معمولیترین روش تشخیص، تهیه نمونه از زخم و بررسی میکروسکوپیک آن است؛ اما با این روش تعیین گونه انگل امکانپذیر نیست و استفاده از روشهای بیوشیمیایی و مولکولی ضرورت دارد. این مطالعه به منظور تعیین گونه انگل عامل بیماری لیشمانیوز جلدی به روش Nested PCR در شهرستان دامغان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 67 بیمار مبتلا ضایعات پوستی مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکز بهداشت شهرستان دامغان در سال 1387 انجام شد. اطلاعات مربوط به افراد در فرم اطلاعاتی ثبت و سپس مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. DNA از لامهای بیماران استخراج شد و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی kinetoplast DNA به روش Nested PCR ارزیابی گردید.
یافتهها : وجود انگل لیشمانیا در 57 بیمار با مشاهده میکروسکوپی محرز گردید. 10بیمار دیگر به سایر بیماریهای پوستی مبتلا بودند. نتایج PCR نشان داد که انگل موجود در زخمهای 57 بیمار، از نوع لیشمانیا ماژور بوده و 10 لام دیگر نیز از نظر وجود انگل لیشمانیا منفی گزارش گردید. 54درصد بیماران مذکر و 46درصد مونث بودند. 72درصد بیماران در مناطق روستایی سکونت داشتند. بیشترین فراوانی در گروه سنی بیش از 25 سال به میزان 50.9% مشاهده شد. بیشترین فراوانی زخمها در دستها (44.7%) مشاهده گردید. 47.4% بیماران یک زخم و 52.6% دو زخم یا بیشتر داشتند. بیشترین میزان شیوع بیماری در مهر ماه (31.6%) تعیین شد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که بیماری لیشمانیوز جلدی از نوع مرطوب در این منطقه شایع است و روش Nested PCR برای تعیین گونه انگل لیشمانیا، روشی حساس و دقیق میباشد.
دکتر منوچهر اشرف پور، دکتر حمید سپهری، دکتر افسانه الیاسی، دکتر رضا صغیری، جواد فحانیک بابایی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : نقش کانالهای یونی بهطور فزایندهای در پاتوژنز بیماریها مورد توجه قرار گرفته است و در این میان کانالهای کاتیونی اهمیت ویژهای دارند. دیابت ملیتوس بیماری شایعی است که ایجاد آن را به اختلال عملکرد کانالهای یونی نسبت دادهاند؛ ولی مشخص نیست که در دیابت چه تغییری در کانالهای یونی ارگانلهای داخل سلولی اتفاق میافتد. این مطالعه به منظور ارزیابی ویژگیهای فعالیت تککانال کاتیونی شبکه آندوپلاسمی هپاتوسیت موشهای صحرایی دیابتیشده با استرپتوزوسین انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی با استفاده از موشهای صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 10±190 گرم در دو گروه کنترل و دیابتی انجام شد. موشها با تزریق یک دوز mg/kg 65 استرپتوزوسین (STZ) داخل صفاقی دیابتی شدند. استخراج وزیکولهای شبکه آندوپلاسمی از طریق خارج کردن کبد موش صحرایی و هموژنیزه نمودن آن و سپس با انجام مراحل مختلف اولتراسانتریفیوژ صورت گرفت. غشاء دو لایه لیپیدی با استفاده از فسفاتیدیلکولین و بر روی منفذی بهقطر 250 میکرومتر که بین دو محفظه cis و trans قرار داشت؛ تشکیل شد. الحاق وزیکولهای RER در BLM با سوزن دندانپزشکی و با لمس ملایم و ظریف غشاء انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل برخی از ویژگیهای الکتروفیزیولوژیک فعالیت کانال از نرمافزار PClamp9 و آزمون آماری منویتنی استفاده گردید. یافتهها : در گروه دیابتی دامنه جریانات عبوری از کانال در ولتاژهای بالاتر از 30+ میلیولت در مقایسه با گروه کنترل تغییر آماری معنیداری پیدا نکرد؛ اما احتمال بازبودن کانال (Po) در این گروه بهطور قابل توجهی کاهش یافت (P<0.05). تغییر شدیدتر فعالیت کانال مورد مطالعه در ولتاژهای پایینتر از پتانسیل معکوس دیده شد و علاوه بر افزایش آماری معنیدار Po کانال (P<0.05)، دامنه جریان کانال نیز بهطور معنیداری کاهش نشان داد (P<0.05). میانگین دامنه جریان و احتمال باز بودن کانال در ولتاژ 40+ میلیولت در گروه کنترل بهترتیب 2.14±17 پیکوآمپر و 0.01±0.68 که در گروه دیابتی به 2.5±18.5 و (P<0.05) 0.03±0.26 رسید؛ ولی در ولتاژ 10- میلیولت متوسط دامنه جریان و Po کانال در گروه کنترل بهترتیب 2.14±-22.3 پیکوآمپر و 0.1 بود که در گروه دیابتی این مقادیر 0.08±13.1- و 0.03±0.62 تعیین شد. نتیجهگیری : بهنظر میرسد که کانال کاتیونی RER در تغییرات متابولیکی ناشی از دیابت قندی دچار تغییرات میشود و احتمالاً دیابت از طریق ایجاد استرسهای متابولیسمی سبب تغییر رفتار و نحوه باز و بسته شدن کانال کاتیونی RER میگردد.
محمدجواد دیلم، محمدعلی قرائت، دکتر محمدعلی آذربایجانی، حسینعلی اسلانی کتولی،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش شدت تمرین یکی از راهکارهای توسعه عملکرد ورزشکاران میباشد. کارآمدی برنامه تمرین از طریق سنجش نشانگران بیوشیمیایی و روانشناختی تعیین میگردد. از آنجایی که پاسخ این متغیرها به افزایش شدت تمرین وابسته به سطح آمادگی افراد مورد مطالعه و نوع برنامه تمرینی میباشد؛ نتایج مطالعات موجود متناقض است. لذا این مطالعه به منظور تعیین اثر افزایش شدت تمرین بر کورتیزول، تستوسترون، آلفاآمیلازبزاقی و وضعیت خلق و خوی کشتیگیران حرفهای نوجوان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 15 کشتیگیر نوجوان دعوت شده به اردوی تیم ملی در سال 1388 به مدت سه هفته تمرینات فزاینده را انجام دادند. نمونه بزاق قبل از انجام تمرینات، پایان هفتههای اول، دوم و سوم برای سنجش غلظت کورتیزول، تستوسترون وآلفاآمیلاز جمعآوری گردید. برای سنجش خلق و خوی افراد مورد مطالعه قبل و پس از پایان دوره تمرینی، از آزمون 24 سوالی نیمرخ وضعیت خلق و خو برامس استفاده گردید. با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-14 ، برای تعیین اثر یک دوره تمرین شدید بر عوامل آمادگی جسمانی و نیمرخ وضعیت خلقی از مدل آماری t و برای تغییرات متغیرهای بزاق از مدل آماری تحلیل واریانس استفاده شد. یافتهها : پس از افزایش شدت تمرین سههفتهای، غلظت کورتیزول (0.75+-7.69 ng/ml در مقابل 0.93+-8.1 ng/ml)، تستوسترون (0.89+-82.3 ng/ml در مقابل 1.7+-64.2 ng/ml)، آلفاآمیلازبزاقی (1.35+-98.81 U/ml در مقابل 1.5+-84.2 U/ml) و خلق و خو (3.28+-16.4 در مقابل 2.91+-20.08)تفاوت آماری معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش شدت تمرین بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و آلفاآمیلازبزاقی و نیز خلق و خوی کشتیگیران حرفهای نوجوان اثری ندارد.
محمدهادی مهدی نژاد، نساء علیمحمدی، ساجده ارباب مجنی، آمنه سلطانی، عالیه امانبایی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : در فرایند زلالسازی آب به منظور تهنشینی ذرات کلوییدی از مواد منعقدکننده مختلفی مانند سولفات آلومینیوم (آلوم) و پلیآلومینیوم کلراید استفاده میشود. استفاده از هر دو نوع منعقد کننده در فرایند انعقاد باعث باقیماندن مقداری آلومینیوم در آب میشود که اگر مقدار آن از استاندارد تعیین شده تجاوز کند؛ اثرات مخربی بر روی سلامت انسان و محیط زیست خواهد داشت. این مطالعه به منظور تعیین میزان آلومینیوم باقیمانده ناشی از کاربرد آلوم و پلیآلومینیوم کلراید در حذف کدورت از آبهای کدر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی کدورتهای بهکار رفته در نمونه آب شامل کدورتهای کم ، کدورت متوسط و کدورتهای بالا بود که با استفاده از پودر کائولین بهصورت مصنوعی ساخته شد. نمونههای آب به میزان یک لیتر در 6 جار ریخته شد و پس از تنظیم pH و افزودن ماده منعقد کننده، آزمایش جار طی مرحله اختلاط سریع طی زمان 30 ثانیه و با شدت اختلاط 100 دور در دقیقه و سپس در مرحله اختلاط کند با شدت 20 دور در دقیقه و به مدت 15 دقیقه و مرحله تهنشینی به مدت 30 دقیقه انجام گردید. نمونهبرداری برای بهدست آوردن راندمان حذف کدورت و میزان آلومینیوم باقیمانده صورت گرفت. تعیین کدورت مطابق روش نفلومتری و توسط دستگاه کدورت سنج و تعیین آلومینیوم طبق روش اریوکروم سیانینR انجام شد. یافتهها : میزان آلومینیوم باقیمانده توسط کاربرد پلیآلومینیوم کلراید در آبهایی با کدورت کم، متوسط و زیاد به ترتیب 0.006 میلیگرم بر لیتر، 0.05 میلیگرم بر لیتر و 0.07 میلیگرم بر لیتر و میزان آلومینیوم باقیمانده توسط کاربرد آلوم در آبهایی با کدورت کم، متوسط و زیاد به ترتیب 0.065 میلیگرم بر لیتر ، 0.15 میلیگرم بر لیتر و 0.22 میلیگرم بر لیتر بود. بین دوز مصرفی آلوم و پلیآلومینیوم کلراید با میزان آلومینیوم باقیمانده ارتباط آماری معنیداری بهدست آمد (P<0.05). نتیجهگیری : پلیآلومینیوم کلراید، به دلیل حساسیت کمتر به تغییرات pH و کاهش غلظت آلومینیوم باقیمانده در آب تصفیه شده نسبت به آلوم برتری داشته و میتواند به عنوان یک منعقد کننده مناسب استفاده شود.
حسن عموزاد مهدیرجی، ابوالفضل آقاباباییان، مجتبی میرسعیدی، ساجده فدائی ریحان آبادی، آرشین عباسپور سیدی،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییرات و عدم تعادل در سیستم هموستاز یکی از علل اصلی حملات قلبی است. اطلاعات متناقضی در مورد اثر تمرین منظم ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی بر این عوامل وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر شاخصهای هموستاز و نیمرخ لیپیدی مردان انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 16 مرد در محدوده سنی 7.7±48.5 سال به طور تصادفی در دو گروه هشتنفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. افراد گروه مداخله در یک برنامه تمرین مقاومتی (3 روز در هفته، به مدت 8 هفته) شرکت نمودند. وزن بدن، شاخص توده بدن و سطح عوامل انعقادی فیبرینوژن، زمان پروترومبین (PT) ، زمان نسبی ترومبوپلاستین فعال شده (PTT) و تعداد پلاکتها و نیز عامل فیبرینولیتیک D-dimer و لیپیدهای پلاسما شامل تریگلیسرید، کلسترول، لیپیوپروتئین پرچگال و لیپیوپروتئین کمچگال اندازهگیری شدند. یافتهها : پس از 8 هفته تمرین مقاومتی سطح فیبرینوژن، PT ، PTT و تعداد پلاکتها در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش و عامل فیبرینولیتیک D-dimer افزایش یافت (P<0.05). در حالی که سطح کلسترول، تریگلیسرید، لیپیوپروتئین پرچگال و لیپیوپروتئین کمچگال تغییر معنیداری نداشت. نتیجهگیری : اجرای تمرین مقاومتی باعث کاهش شاخصهای هموستاز در مردان بالغ گردید؛ اما بر نیم رخ لیپیدی اثری نداشت.
فرهاد دریانوش، مریم شکیبایی، علی زمانی، مهدی محمدی،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : آلفالیپوئیک اسید (Alpha - lipoic acid: ALA) یک آنتیاکسیدان زیستی قوی است و به عنوان یک کوفاکتور در کمپلکس آنزیمی دهیدروژناز میتوکندریایی در متابولیسم و تولید انرژی فعالیت دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات ورزشی هوازی و مکمل آلفالیپوئیک اسید بر میزان مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 44 زن مبتلا به دیابت نوع 2 به صورت داوطلبانه انتخاب و سپس بهصورت غیرتصادفی در چهار گروه کنترل، مکمل، تمرین و تمرین توأم با مکمل (ترکیبی) قرار گرفتند. بیماران گروههای مکمل و ترکیبی به مدت 8 هفته، روزانه 3 عدد کپسول 100 میلیگرمی آلفالیپوئیک اسید مصرف کردند. برنامه تمرینی شامل سه جلسه تمرینی در هر هفته به مدت هشت هفته انجام شد. افراد در هر جلسه، گرم کردن به مدت 15-10 دقیقه، دویدن بر روی تردمیل با شدت 40-50% حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه و سپس سرد کردن به مدت 10-5 دقیقه را انجام دادند. خونگیری بعد از 14-12 ساعت ناشتایی در دو مرحله ابتدای مطالعه و انتهای هشت هفته انجام گردید. یافتهها : هشت هفته مصرف مکمل ALA سبب کاهش مقاومت به انسولین گردید (P<0.05). در گروه تمرین کاهش غیرمعنیداری در میزان مقاومت به انسولین نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در گروه ترکیبی اثر تعاملی ورزش و مکمل سبب کاهش معنیدار مقاومت به انسولین گردید (P<0.05). نتیجهگیری : مصرف مکمل ALA به تنهایی توانست موجب کاهش انسولین و در نتیجه موجب کاهش مقاومت به انسولین گردد؛ اما در گروه مکمل + ورزش بر خلاف گروه مکمل، کاهش در میزان قندخون ناشتا موجب کاهش در مقاومت به انسولین گردید.
نوشین گلبابایی، رضوان ذبیح اللهی، زهرا حاجی مهدی، افشین زرقی، محمدرضا امیران، محمدرضا آقاصادقی،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : تهدید HIV علیه نظام سلامت جهانی، سبب مطالعاتی برای یافتن ترکیبات جدید ضدویروس HIV شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ترکیبات جدید 8- فنیل - 4- کینولون با استخلافهای مختلف در موقعیت 3 بازدارنده آنزیم اینتگراز علیه ویروس HIV انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی ویریون (single cycle replicable) HIV SCR به وسیله ترانسفکت کردن سلولهای HEK293T با سه پلاسمید pmzNL4-3 ، pSPAX.2 و pMD2.G تولید شد. سلولهای هدف HeLa با ویروس SCR آلوده شدند و میزان P24 مایع رویی سلولها با سنجش P24 توسط روش الایزا اندازهگیری شد. سمیت سلولی این ترکیبات و توانایی زنده ماندن سلولها در این ترکیبات به وسیله روش XTT ارزیابی گردید.
یافتهها : همگی ترکیبات از جمله NPZ-4F ، NPZ-2F ، NPZ-4CL و NPZ-2CL بهترین اثر مهارکنندگی را در غلظت mM100 با Inhibition Rate به ترتیب 51 درصد، 48 درصد، 33 درصد و 25 درصد داشتند. از میان این ترکیبات دو ترکیب NPZ-4F و NPZ-2CL سمیت سلولی ناچیزی داشته و از همانندسازی HIV در بالاترین غلظت بازداری کردند.
نتیجهگیری : ترکیبات جدید مشتق از 8-فنیل-4-کینولون با استخلافهای مختلف در موقعیت 3 مورد آزمایش در این مطالعه، قادر به بازداری از همانندسازی HIV با توانایی ضدویروسی بالا و سمیت سلولی پایین کاندیدای مناسبی برای مطالعات بیشتر ضدویروسی است.
زهره امیرخانی، محمدعلی آذربایجانی،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : استرس اکسایشی نقش مهمی را در پاتوژنز بسیاری از بیماریها مانند آترواسکلروز دارد و اجرای فعالیت بدنی شدید منجر به افزایش استرس اکسایشی میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر شاخصهای پراکسیداسیون لیپیدی، ظرفیت آنتیاکسیدانی تام، آنزیمهای کبدی و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن و چاق انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 16 زن دارای اضافه وزن و چاق در دو گروه مداخله (9 نفر) و کنترل (7 نفر) به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل تمرینات مقاومتی (با شدت50 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه) بود که به مدت هشت هفته، هرهفته سه جلسه یک ساعتی انجام شد. شاخصهای پراکسیداسیون لیپیدی، ظرفیت آنتیاکسیدانی تام، آنزیمهای کبدی و نیمرخ لیپیدی اندازهگیری و در پیشآزمون و پسآزمون مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها : هشت هفته تمرین مقاومتی سبب افزایش آماری معنیدار ظرفیت آنتیاکسیدانی، لیپوپروتئین پرچگال و تریگلیسرید و کاهش آماری معنیدار آلانین آمینو ترانسفراز در مقایسه با گروه کنترل گردید (p<0.05).
نتیجهگیری : هشت هفته تمرین مقاومتی از طریق افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی تام و کاهش مالوندیآلدئید میتواند در کاهش خطر آتروسکلروزیس و بهبود سلامت قلب و عروق موثر باشد.
جواد الماسی، کمال عزیزبیگی، خالید محمد زاده سلامت، بهشاد نقش تبریزی، محمد علی آذربایجانی،
دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه یکی از مهمترین مسایل بهداشتی بیماری عروق کرونر است. آنتیاکسیدانها از جمله موادی هستند که میتوانند در کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی – عروقی نقش بهسزایی ایفاء نمایند. این مطالعه به منظور تعیین اثر مکمل رزوراترول طی تمرینات ورزشی بازتوانی قلبی بر عوامل التهاب سیستمیک بیماران تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 40 بیمار قلبی سه ماه پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر در مرکز بازتوانی قلبی بیمارستان فوق تخصصی قلب و عروق فرشچیان همدان طی سال 1395 انجام شد. بیماران بهطور تصادفی در چهار گروه 10 نفری کنترل، گروه مکمل رزوراترول، گروه بازتوانی ورزشی و گروه مکمل رزوراترول توام با بازتوانی ورزشی قرار گرفتند. تمرینات بازتوانی ورزشی سه روز در هفته به صورت متناوب به مدت هشت هفته در قالب تمرینات استقامتی و به مدت 15 تا 20 دقیقه با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه و همچنین تمرینات مقاومتی با شدت 20 تا 50 درصد یک تکرار بیشینه انجام گردید. تعداد تکرارها در هر ست 8 تا 15 تکرار و بر اساس ظرفیت و توانایی اختیاری آزمودنیها انجام شد. در حالی که آزمودنیها گروههای مکمل روزانه 400 میلیگرم رزوارترول مصرف کردند. نمونهگیری خون قبل و 48 ساعت بعد از تمرینات توانبخشی و مکملسازی انجام شد و غلظت پلاسمایی TNFα ، IL-6 ، IL-1 β و CRP اندازهگیری گردید.
یافتهها: متغیرهای CRP ، TNFα ، IL 1-β و IL-6 گروه رزوراترول توام با بازتوانی ورزشی در مقایسه با گروه کنترل، گروه مکمل رزوراترول و گروه بازتوانی ورزشی کاهش آماری معنیداری نشان دادند (P<0.05).
نتیجهگیری: ترکیب مصرف رزوراترول توام با بازتوانی ورزشی بهطور انتخابی در کاهش برخی عوامل التهاب سیستمیک نسبت به مکمل رزوراترول و تمرینات بازتوانی ورزشی موثرتر ارزیابی شد.
شهره عظیمی، آذر سبکبار، امیر بایرامی، محمدجواد غروی،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: زندانیان در معرض خطر ابتلا به عفونتهای خطرناک مسری از جمله ویروس نقص ایمنی انسان (HIV)، ویروس هپاتیتB (HBV)، ویروس هپاتیت C (HCV) و توبرکلوزیس (TB) قرار دارند. این مطالعه به منظور تعیین شیوع عفونتهای همزمان با ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) در زندانیان مرد استان البرز انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 100 بیمار مرد زندانی مبتلا به HIV با میانگین سنی 7±39 سال انجام شد. از بیماران نمونه خلط و خون گرفته شد. برای بررسی هپاتیت B و C تست الایزا بر روی سرم بیماران انجام شد. پس از استخراج DNA این ویروسها، بار ویروسی با استفاده از روش مولکولی Real time PCR اندازهگیری و سپس نمونههای مثبت تعیین توالی شدند و ژنوتیپ آنها تعیین گردید. برای بررسی عفونت توبرکلوزیس خلط بیماران به روش اسید فست رنگآمیزی شد.
یافتهها: فراوانی ابتلا به HBV، HCV و TB در بین 100 نفر از زندانیان مرد مبتلا به HIV به ترتیب 45 درصد، 3 درصد و 9 درصد تعیین شد. مبتلایان به HBV دارای ژنوتیپ D و ساب ژنوتیپ ayw2 بودند. 45 درصد بیماران آلوده به HCV بودند که از میان آنها 3 درصد آلودگی همزمان HIV-HCV-TB داشتند. از 45 بیمار مبتلا به HCV، تعداد 34 نفر (75.5%) ژنوتیپ 1a و 11 نفر (24.5%) دارای ژنوتیپ 3a بودند. تعداد 9 بیمار همزمان مبتلا به بیماری TB بودند. سابقه اعتیاد تزریقی شایعترین راه (79%) ابتلا به HCV و HBV تعیین شد. بین متغیرهای سن، تعداد سلولهای CD4 و راه انتقال با ابتلا به عفونت HCV در افراد مبتلا به HIV ارتباط آماری معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشاندهنده شیوع بالای هپاتیت C و بیماری سل در بین زندانیان مرد مبتلا به HIV است.
محمد قلی زاده، محمد زیبایی،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: توسعه روزافزون فعالیتهای کشاورزی و آبزیپروری در حاشیه رودخانهها موجب کاهش کیفیت آبهای جاری شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت آب رودخانه چهلچای در استان گلستان بر اساس شاخصهای کیفی NSFWQI ،IRWQISC و CWQI انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی یکی از زیر حوزههای آبخیز گرگانرود انجام شد. از هر 7 ایستگاه نمونهبرداری انتخاب شده بر اساس فاکتورهای استاندارد در مجموع 42 نمونه در طول رودخانه در فصول تابستان و پاییز به صورت ماهانه در سال 1397 بررسی شد. فاکتورهای استاندارد شامل قابل دسترسی بودن، نوع کاربری اراضی، زمینشناسی و پراکندگی در طول رودخانه بودند. 12 پارامتر کیفی آب شامل اکسیژن محلول، کلیفرم مدفوعی، pH، اکسیژن خواهی بیوشیمیایی (Biochemical Oxygen Demand: BOD)، اکسیژن خواهی شیمیایی (Chemical Oxygen Demand: COD)، درجه حرارت، فسفات، نیترات، آمونیوم، کدورت، کل مواد جامد محلول و هدایت الکتریکی و 5 کاتیون (سدیم، کلسیم و منیزیم) و آنیون (کلراید و سولفات) در طول رودخانه با استفاده از روش استاندارد اندازهگیری شدند.
یافتهها: در مقدار فسفات و کدورت از ایستگاه 2 به سمت پایین دست، افزایش مشاهده شد. مقادیر BOD ، COD و کلیفرم مدفوعی در ایستگاه 6 افزایش آماری معنیداری در مقایسه با میزان استاندارد WHO نشان داد (P<0.05). آلودگی رودخانه در فصل تابستان بعد از ایستگاه 3 (تفرجگاه) به سمت پاییندست افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05) و این امر به دلیل ورود کودهای کشاورزی و تخلیه فاضلاب شهری بود. بر اساس میانگین شاخص IRWQISC و NSFWQI کیفیت آب رودخانه چهلچای در ایستگاه نمونهبرداری در محدوده شهر مینودشت (ایستگاه 6) در کلاسه بد ارزیابی شد. شاخص CWQI نشان داد که آب رودخانه چهلچای از نظر آشامیدن و آبزیان در مرز کلاسه مناسب، برای کشاورزی در کلاسه بد و از نظر تفریح و استفاده دام در رده عالی است.
نتیجهگیری: مقادیر میانگین شاخصهای اندازهگیری شده، بیانگر کلاسه کیفی با آلودگی بالا بود. از آنجا که این رودخانه برای تامین آب کشاورزی و آبزی پروری استفاده میشود؛ اعمال راهکارهای مدیریتی ضروری به نظر میرسد.
امیرحسین جانی، حمید طباطبایی، نجمه الصباح علوی زاده،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یکی از شایعترین بیماریهای نورولوژیک پیشرونده است که مسیرهای حرکتی را تحت تاثیر قرار داده و به ضعف خستگی عضلانی منجر میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی هشت هفته تمرین در آب بر خستگی، تعادل و عملکرد حرکتی مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 15 مرد مبتلا به MS ساکن شهرستان زاهدان انجام شد. بیماران به روش نمونهگیری انتخابی در دسترس و هدفدار در این مطالعه شرکت نمودند. پس از غربالگری اولیه و شناسایی افراد واجد شرایط، آزمودنیها به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (8 نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 6.67±42.62 سال، ﻗﺪ 2.47±171.87 سانتیمتر، وزن 12.39±69.62 کیلوگرم و گروه کنترل (7نفر) ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ سنی 7.11±30.28 سال، ﻗﺪ 8.05±171.57 سانتیمتر، وزن 17.26±66.68 کیلوگرم قرار گرفتند. بیماران در گروه مداخله هشت هفته تمرین در آب را انجام دادند. تمرین در آب شامل هشت هفته و سه جلسه در هفته بود. بیماران داروهای تجویز شده را طبق دستور پزشک در طول دوره تحقیق مصرف نمودند. ﻣﻴﺰانﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل و ﻋﻤﻠﻜﺮدﺣﺮﻛﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻘﻴﺎس ارزﻳﺎﺑﻲ ﺟﺎﻣﻊ ﺧﺴﺘﮕﻲ، ﺗﻌﺎدل Y و ﭘﺮش ﺟﺎﻧﺒﻲ ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار گرفتند.
یافتهها: میانگین نمره عملکرد حرکتی در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزان خستگی بیماران گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین در آب باعث بهبود عملکرد حرکتی و کاهش خستگی در مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میشود.
افشین نقی زاده، مهران ضرغامی، انسیه بابایی، هدی رضایی روشن، حبیب اله خزایی، مجتبی یاسینی اردکانی، نورمحمد بخشانی، علی صحراییان، مجید ترابی ینگجه، سیدعطااله عقیلیان،
دوره 24، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیشتر کسانی که خودکشی میکنند؛ از اختلالات روان پزشکی به ویژه افسردگی و اختلالات مرتبط با سوء مصرف مواد رنج میبرند. خطر خودکشی فقط مربوط به اختلالات عمده روان پزشکی به عنوان عامل خطر نیست. تمایل به ایده پردازی خودکشی به علل دیگر مانند بیماریهای جسمی نیز از عوامل مهم مرتبط با اقدام به خودکشی محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع ایده پردازی خودکشی و رابطه آن با افسردگی و وضعیت سلامت عمومی در مراجعین به مراکز درمان اعتیاد ایران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 689 مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد استانهای یزد، خراسان رضوی، مازندران، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و کرمانشاه که تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند در سال 1397 انجام شد. برای نمونهگیری در مرحله اول هفت استان (خوشه) به صورت تصادفی انتخاب شدند. در مرحله دوم نمونهها به صورت در دسترس از مراکز درمان اعتیاد انتخاب شدند. ابزارهای مورد بررسی شامل پرسشنامه سلامت عمومی، سیاهه افسردگی بک و سنجه ایده خودکشی بک بودند.
یافتهها: 151 نفر (21.91%) دارای سابقه اقدام به خودکشی بودند. 218 نفر (31.6%) از افراد ایده پردازی خودکشی داشتند. بین افسردگی و ایده پردازی خودکشی (r=0.504) رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت (P<0.05). بین متغیرهای سلامت عمومی در همه ابعاد آن و ایدهپردازی خودکشی رابطه خطی معنیدار وجود داشت (P<0.05). ایده پردازی خودکشی با خرده مقیاسهای علایم جسمانی، علایم اضطرابی و اختلال خواب و علایم افسردگی رابطه مثبت معنیدار (P<0.05) و بین کارکرد اجتماعی با ایده پردازی خودکشی رابطه معکوس معنیدار یافت شد (P<0.05).
نتیجهگیری: ایده پردازی خودکشی در یک سوم از مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد کشور وجود دارد. متغیرهای افسردگی و وضعیت نامناسب سلامت عمومی میتواند منجر به ایده پردازی خودکشی گردد.
سجاد پورباقر، عبدالرضا بای*، علیرضا حیدری،
دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سازمانهای مردم نهاد (سمن) (Non-governmental organizations: NGOs) از دیرباز در حوزه سلامت فعال بوده و نقش کلیدی و به سزایی در آن داشتهاند؛ ولی این سازمانها در برای ارتقاء سلامت اجتماعی برای مردم کمتر شناخته شده هستند و زیاد مورد توجه برنامهریزان و مدیران نظام سلامت نیستند. این مطالعه به منظور تبیین چالشهای سازمانهای مردم نهاد برای ارتقاء سلامت اجتماعی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کیفی روی 15 نفر از مدیران و صاحب نظران علمی و اجرایی وزارت بهداشت، وزارت کشور، استانداری، دانشگاههای علوم پزشکی کشور و و سازمانهای مردم نهاد با روش نمونهگیری مبتنی بر هدف در سال 1400 انجام شد. دادهها با استفاده از راهنمای مصاحبه و به روش مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمعآوری شدند. سپس دادهها پس از ضبط و پیادهسازی، به روش تحلیل محتوا آنالیز شدند.
یافتهها: چالشهای سازمانهای مردم نهاد برای ارتقاء سلامت اجتماعی در شش عنوان اصلی چالشهای برنامهریزی، سازماندهی، عملکردی، سیاستی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی و 33 عنوان فرعی طبقهبندی گردید. اکثر مشارکت کنندگان بر نقش ضعیف سازمانهای مردم نهاد در ارتقاء سلامت اجتماعی تاکید داشتند و آن را ناشی از چالشهای برنامهریزی، سازماندهی، عملکردی، سیاستی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی دانستند.
نتیجهگیری: توانمندسازی سازمانهای مردم نهاد در ارتباط با داشتن برنامه راهبردی و عملیاتی و جذب منابع مالی از بخشهای مختلف دولتی، خصوصی و خیرین کمک شایانی به تقویت آنها برای پیشبرد برنامههای ارتقاء سلامت اجتماعی خواهد نمود.