[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66863001
h-index3117
i10-index20673
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
10 نتیجه برای وفایی

دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر علی رشیدی پور،
دوره 9، شماره 3 - ( پاييز 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : بومبزین یک نروپپتید 14 اسیدآمینه است که در سیستم عصبی پستانداران به طور وسیعی یافت می‌شود و آثار بیولوژیکی متعددی دارد که از آن جمله ممکن است در تعدیل‌ واکنش‌های اضطرابی موثر باشد. هدف این مطالعه تعیین‌ اثرات‌ این پپتید بر واکنش‌های اضطرابی در مدل ارزیابی ماز به‌علاوه‌ای مرتفع در موش‌ سوری بود.

روش بررسی: در این‌ مطالعه‌ تجربی موش‌های‌ سوری نر (60 n=) به وزن‌ 25 تا30 گرم‌ مورد استفاده‌ قرار گرفتند. بومبزین در مقادیر 25/1، 5/2، 5، 10 و 20 میکروگرم‌ به‌ ازاء هر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی ‌یا سالین 10 دقیقه‌ قبل‌ از انجام‌ تست‌ های‌ مورد نظر در گروه‌های‌ مختلف‌ تزریق‌ شد. سپس‌ موش‌ها در جهت افزایش فعالیت حرکتی و حس کنجکاوی به‌ مدت‌ 5 دقیقه‌ دریک جعبه با دیواره‌های مشکی قرار داده شدند و پس از آن در فواصل زمانی تنظیم شده به ماز به‌علاوه‌ای منتقل گردیدند و به مدت 5 دقیقه شاخص‌های استاندارد ‌ارزیابی اضطراب‌ (تعداد ورود و زمان صرف شده روی بازوی باز) ازطریق‌ مشاهده در آنها بررسی‌ و ثبت‌ گردید. برای بررسی آماری داده‌ها از آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون توکی استفاده شد.

یافته‌ها: بومبزین وابسته به دوز باعث‌ افزایش علائم اضطراب‌ شد.‌ در مقایسه با گروه کنترل حیوانات تعداد ورود و درصد زمان کمتری را روی بازوی باز طی نمودند و بررسی آماری‌ تفاوت‌ معنی‌‌داری‌ را نشان‌ داد (05/0P<)، ولی بومبزین با دوز 25/1 میکروگرم اثر معنی‌داری نداشت.

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان‌ داد که پپتید بومبزین وابسته به دوز نقش مهمی در القاء واکنش‌های اضطرابی در مدل ارزیابی ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع دارد.


دکتر علی رشیدی پور، دکتر عباسعلی وفایی، احسان حسامی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : شواهد زیادی نشان می‌دهند که فعالیت گیرنده‌های گلوکوکورتیکوئیدی موجب تعدیل رفتارهای اضطرابی شده و احتمالاً این اثرات به وسیله سیستم نیتریک‌اکساید واسطه‌گری می‌شود. هدف این مطالعه بررسی تعامل سیستم نیتریک اکساید و گلوکوکورتیکوئیدها بر رفتارهای اضطرابی در موش کوچک آزمایشگاهی در مدل ماز به‌علاوه‌ای مرتفع بود.

 

روش بررسی: این پژوهش تجربی روی 80 سر موش سوری نر نژاد آلبینو با میانگین وزنی 30 -25 گرم در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی سمنان طی سال 1386 انجام شد. برای ارزیابی اضطراب از ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع استاندارد استفاده شد. شاخص‌های ارزیابی شامل مدت زمان گذرانده شده در بازوی باز و تعداد ورود به آن در مدت ٥ دقیقه بود. حیوانات یک ساعت قبل از ارزیابی اضطراب، L-Name (30 میلی‌گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن) به عنوان مهارگر یا L-Arginine (50 میلی‌گرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) به عنوان پیش‌ساز سیستم نیتریک اکساید و یا سالین و 30 دقیقه قبل از ارزیابی کورتیکوسترون (1، 5/2 و 5 میلی‌گرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) یا وهیکل به‌صورت تزریق داخل صفاقی دریافت می‌نمودند.

 

یافته‌ها : نتایج این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون در دوزهای 1و 5/2 میلی‌گرم به ازاء هر کیلوگرم به‌طور معنی‌داری اضطراب را کاهش داده است (05/0P<). همچنین تزریق L-Name اثر ضداضطرابی کورتیکوسترون را به طور معنی‌داری تقویت نمود (05/0P<). در حالی که تزریق L-Arginine اثر آن را به طور معنی‌داری مهار نمود (05/0P<).

 

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون اثر ضداضطرابی داشته و این اثر احتمالاً با مهار تولید NO تقویت و با افزایش تولید آن مهار می‌شود. بنابراین به‌نظر می‌رسد که بین گلوکوکورتیکوئیدها و سیستم نیتریک اکساید در کنترل رفتارهای اضطرابی تعامل وجود دارد.


حسین میلادی گرجی، دکتر علی رشیدی پور، دکتر یعقوب فتح الهی، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : تجویز داروهای مخدر به صورت حاد و مزمن روی فرآیند اضطراب اثرات متناقضی برجای می‌گذارد. این مطالعه به منظور بررسی نقش وابستگی به مرفین بر سطح اضطراب در موش صحرائی صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه‌ تجربی از 20 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن‌ 300-250 گرم‌ استفاده‌ شد که‌ با تجویز مزمن مرفین در آب آشامیدنی به مدت 21 روز وابسته شدند. موش‌های صحرائی گروه کنترل فقط سوکروز در آب آشامیدنی دریافت ‌کردند. از مدل ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع (EPM) برای ارزیابی رفتار شبه‌اضطرابی در موش‌های صحرائی استفاده شد و به مدت 5 دقیقه متغیرهای تعداد ورود به بازوهای باز، مدت زمان ماندن در بازوهای باز ،Stretched-attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع ارزیابی و ثبت گردید. بعد از آزمون اضطراب فعالیت حرکتی حیوان با استفاده از یک سیستم مونیتورینگ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها از آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه (ANOVA) استفاده شد. یافته‌ها : مدت زمان ماندن در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز در گروه وابسته به مرفین به طور معنی‌داری کوتاه‌تر از گروه کنترل بود (05/0P<). همچنین تعداد Stretched attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع در گروه مرفینی به صورت معنی‌داری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<)، در حالی که فعالیت حرکتی کل ثبت شده در بین دو گروه اختلاف معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که استعداد بروز اثرات شبه‌اضطرابی در شرایط پراسترس در موش‌های صحرائی وابسته به مرفین ممکن است سریع‌تر رخ دهد، بدون این که بر فعالیت حرکتی آنها تاثیری داشته باشد.
دکتر میترا امامی ابرقویی، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر مازیار محمداخوان، دکتر الهه صابریان،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : گیاه سنبل الطیب (Valeriana Officinalis) به طور سنتی در معالجه بسیاری از اختلالات گوارشی کاربرد داشته و احتمالاً موجب کاهش انقباض عضله صاف و حرکات روده می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه سنبل الطیب بر انقباضات ایلئوم خوکچه هندی به روش In Vitro انجام شد.

 

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 5 سر خوکچه هندی نر انجام شد. پس از کشتن حیوان حداقل 6 قطعه از ایلئوم آن به طول 2 تا 3 سانتی‌متر جدا و در محلول تیرود نرمال و جریان گاز کاربوژن و حرارت 37 درجه سانتی‌گراد قرار گرفت. سپس هر نسج در بین 2 الکترود قرار گرفت و به یک استیمولاتور مرتبط شد و انقباضات روده توسط یک ترانس دیوسر ایزوتونیک به فیزیوگراف منتقل و ثبت گردید. پس از آن عصاره گیاه مذکور در غلظت‌های مختلف و در ضمن تحریک ایلئوم به حمام بافت اضافه شد و مجدداً انقباضات ثبت گردید. از هربافت حداقل 7 پاسخ تهیه شد.

 

یافته‌ها : عصاره ریشه گیاه سنبل الطیب با غلظت‌های ٥، ١٥، ٥٠، ١٥٠ و ٥٠٠ میلی‌گرم در هر میلی‌لیتر سبب کاهش طول انقباضات ایلئوم خوکچه هندی به طور وابسته به مقدار گردید که درصد کاهش به ترتیب 45/34 درصد، 07/36 درصد، 53/47 درصد، 42/56 درصد و 22/76 درصد بود. فعالیت 50درصد این اثر در غلظت 50 میلی‌گرم در میلی‌لیتر بود (P<0.05).

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که عصاره سنبل الطیب به طور وابسته به دوز موجب کاهش انقباضات ایلئوم خوکچه هندی می‌شود.


دکتر عباسعلی وفایی، حسین میلادی گرجی، دکتر حمیدرضا مقیمی، دکتر محمود عامری،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : اثرات ضددردی، ضدالتهابی، ضد تب و شل کننده عضلات صاف در گونه‌های کاسیا مشخص شده است. این مطالعه‌ به منظور تعیین‌ اثر عصاره آبی میوه گیاه فلوس بر دوره خواب‌ و سطح اضطراب‌‌ موش کوچک آزمایشگاهی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 80 سر موش کوچک نر نژاد آلبینو به وزن 30- 25 گرم استفاده شد. حیوانات به‌صورت تصادفی در 8گروه ده‌تایی (شش گروه آزمایشی و دو گروه کنترل) قرار گرفتند. برای‌ ارزیابی‌ دوره‌ خواب‌ از روش‌ ارزیابی خواب به‌ روش‌ رفتاری (Angel) استفاده‌ گردید و حیوانات در سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. برای ارزیابی سطح اضطراب, حیوانات به سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیم شدند و از ماز به‌علاوه‌ای مرتفع استفاده گردید و به مدت 5دقیقه شاخص‌های استاندارد ارزیابی اضطراب (تعداد ورود و مدت زمان سپری کردن در بازوی باز) از طریق مشاهده در آنها بررسی و ثبت گردید. به گروه‌های آزمایش سه دوز عصاره آبی میوه گیاه فلوس (250، 500 و1000 میلی‌‌گرم به‌ ازای هر کیلوگرم‌ وزن‌) و در گروه کنترل سالین به صورت داخل صفاقی تزریق شد. یافته‌ها : نتایج‌ نشان‌ داد که‌ عصاره آبی میوه گیاه فلوس در هر سه دوز به‌ طور قابل‌ توجهی‌ دوره‌ خواب‌ را در مقایسه‌ با گروه‌ کنترل‌ افزایش‌ می‌دهد [F(3, 39)=23.19, P<0.05)]. همچنین دوز 250 و 500 میلی‌گرم عصاره آبی میوه گیاه فلوس در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‌داری موجب افزایش تعداد ورود [F (3, 39) = 24.21, P<0.05)] و مدت زمان سپری شده [F (3, 39) = 15.55, P<0.05)] در بازوی باز ماز به‌علاوه‌ای مرتفع گردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که عصاره آبی میوه گیاه فلوس باعث افزایش دوره خواب و کاهش سطح اضطراب در موش می‌گردد.
فرزانه گل آقایی، داود حکمت پو، ملیحه وفایی، محمد رفیعی، فاطمه رفیعی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : بستری شدن بیماران در بخش مراقبت‌های ویژه اغلب به اضطراب اعضای خانواده منجر می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مداخله بالینی خانواده - محور بر اضطراب اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت‌های ویژه انجام شد.

روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 80 عضو خانواده بیماران بستری در بخش‌های مراقبت ویژه در دو گروه کنترل و مداخله انجام شد. سطح اضطراب افراد در روزهای دوم و ششم بستری با پرسشنامه افسردگی و اضطراب بیمارستانی سنجیده شد. در گروه مداخله، اعضای خانواده از روز دوم تاششم اجازه داشتند روزانه حداکثر دو ساعت در نوبت عصر بر بالین بیمار حضور یابند. اطلاعات شفاهی درباره تجهیزات و مقررات بخش و کارت اطلاعات روزانه حاوی اقدامات درمانی مراقبتی، علایم حیاتی و سطح هوشیاری توسط یک پرستار در اختیار اعضای خانواده قرار گرفت و به پرسش‌های آنان پاسخ داده شد.

یافته‌ها : بین میانگین نمرات اضطراب روز ششم در گروه مداخله (3.22±11.1) و گروه کنترل (3.44±7.05) اختلاف آماری معنی‌داری وجود داشت (P<0.05). همچنین فراوانی نسبی اضطراب بالا در گروه مداخله (65درصد) بیش از گروه کنترل (15درصد) تعیین شد (P<0.05). شانس اضطراب در روز ششم برای فرزندان کمتر از سایراعضای خانواده بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری : انتقال اطلاعات بالینی، حضور بر بالین و شرکت اعضای خانواده در مراقبت از بیمار در هفته اول بستری شدن بیمار در بخش مراقبت ویژه به افزایش اضطراب اعضای خانواده منجر می‌شود.


حمیدرضا ثامنی، افسانه طالبیان، عباسعلی وفایی، سام زربخش، زهرا یعقوبی، محمدرضا الداغی،
دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آلزایمر شایع‌ترین شکل فراموشی در افراد مسن است. استرس اکسیداتیو یکی از عوامل پاتولوژیک مهم در بیماری آلزایمر است. این مطالعه به منظور تعیین اثر کروسین بر تغییرات بافتی هیپوکامپ و اختلال حافظه القا شده به وسیله اسکوپولامین در موش‌های صحرایی نر انجام گردید.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر به‌صورت تصادفی به 3 گروه 10 تایی کنترل، دریافت کننده اسکوپولامین و دریافت کننده اسکوپولامین همراه با کروسین تقسیم شدند. اسکوپولامین با دوز mg/kg/bw3 به مدت یک هفته و کروسین با دوز mg/kg/bw30 به مدت دو هفته به صورت داخل صفاقی تزریق گردید. پس از آن شاخصه‌های یادگیری و حافظه فضایی با استفاده از ماز آبی موریس ارزیابی گردید. سپس موش‌ها قربانی شده و بلافاصله هیپوکمپ آنها خارج و ارزیابی بافت‌شناسی انجام شد.

یافته‌ها: تزریق اسکوپولامین سبب افزایش معنی‌دار تعداد سلول‌های تیره در ناحیه CA1 هیپوکمپ نسبت به گروه کنترل گردید. (P<0.05). درمان با کروسین منجر به کاهش تعداد سلول‌های تیره و افزایش سلول‌های روشن در ناحیه CA1 هیپوکمپ گردید (P<0.05). همچنین درمان با کروسین اختلال حافظه القا شده به‌وسیله اسکوپولامین را در موش‌های صحرایی کاهش داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد درمان با کروسین می‌تواند اثر محافظتی در برابر آسیب نورونی ناحیه CA1 هیپوکمپ و اختلال حافظه القا شده توسط اسکوپولامین داشته باشد.


خدیجه سرایلو، زهرا وفایی نژاد،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شیرمادر مزایای بارزی برای مادر و کودک دارد. مشاوره با مادر یک روش مفید در تداوم تغذیه انحصاری با شیر مادر است. در حال حاضر روش‌های مشاوره از راه دور در حال گسترش است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مشاوره تلفنی بر تداوم و طول مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر در مادران سزارین شده انجام شد.


روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 154 زن سزارین شده به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله 7 جلسه مشاوره تلفنی طی ماه اول تا سوم پس از زایمان علاوه بر برنامه آموزشی رایج شیر مادر و گروه کنترل فقط برنامه آموزشی رایج شیر مادر را دریافت کردند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و چک لیست بررسی شیردهی بود.

یافته‌ها: میانگین طول مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر در انتهای ماه چهارم در گروه مداخله 0.88±15.51 هفته بیشتر از گروه کنترل 5.33±10.74 بود (P<0.05). در انتهای ماه سوم پس از زایمان، شانس تغذیه انحصاری با شیر مادر در گروه مداخله 10.45 برابر بیشتر از گروه کنترل تعیین شد (OR=10.455, CI=2.547-42.912, P<0.001).


نتیجه‌گیری: مشاوره تلفنی در افزایش تداوم و طول مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر در مادران سزارین شده موثر بود.


علی وفایی، مریم بختیاری، امیرسام کیانی مقدم، بشری شیرزاد، محمدرضا صادقی، نیما حاجی تبار فیروزجایی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: پاندمی COVID-19 سلامت جسمانی و روانشناختی بسیاری از افراد را تحت تاثیر قرار داده است. این مطالعه به منظور تعیین نقش پیش‌بینی کنندگی ترس از COVID-19 و خستگی قرنطینه با افسردگی بیماران قلبی مادرزادی طی پاندمی ویروس کرونا انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 105 فرد (6 مرد و 99 زن) مبتلا به بیماری مادرزادی قلب مراجعه کننده به بیمارستان‌های شهیدرجایی و مرکز قلب تهران در سال 1400 به روش نمونه‌گیری در دسترس انجام شد. داده‌ها با استفاده از مقیاس افسردگی، مقیاس ترس از COVID-19 و پرسشنامه خستگی قرنطینه جمع‌آوری شدند.


یافته‌ها: مبتلایان به بیماری مادرزادی قلبی دارای 28.6% افسردگی خفیف و 7.6% افسردگی شدید بودند. خستگی قرنطینه در 43.8% از بیماران خفیف ارزیابی شد. ارتباط مثبت و معنی‌داری بین ترس از کرونا (P=0.001, r=0.195) و خستگی قرنطینه (P=0.001, r=0.617) با افسردگی یافت شد.


نتیجه‌گیری: ترس از بیماری COVID-19 با افسردگی ناشی از ویروس کرونا و خستگی قرنطینه ارتباط دارد.


خدیجه سرایلو، زهرا وفایی نژاد، محمدعلی حدادی، مهین طاطاری،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری COVID-19 یک سندرم حاد تنفسی است که به دلیل عفونت‌زایی بالا به سرعت در جهان گسترش یافت. واکسیناسیون COVID-19 برای کنترل بیماری کرونا به طور گسترده انجام می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین واکسیناسیون COVID-19 با ویژگی‌های جمعیت‌شناختی بیماران مبتلا به کرونا انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 1124 بیمار با تشخیص قطعی COVID-19 در شهرستان مینودشت از استان گلستان طی مرداد ماه سال 1400 انجام شد. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و چک لیست بررسی ویژگی‌های بیماران بود.


یافته‌ها: 51.8% مبتلایان به COVID-19 مرد، 26 درصد در گروه سنی 35 تا 45 سال و 76.5% از بیماران متاهل بودند. واکسیناسیون COVID-19 در 26.6% از بیماران انجام شده بود. بیماران واکسینه شده (27.1%) در مقایسه با بیماران واکسینه نشده (72.9%) کمتر از ماسک استفاده کرده بودند (P<0.05). 8.2% از بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستان بستری شدند. میانگین روزهای بستری در بیماران واکسینه شده (7.8±6.4) به طور غیرمعنی‌داری کمتر از بیماران واکسینه نشده (8.3±5.9) بود. با افزایش سن و بیشتر بودن بیماری زمینه‌ای، میزان واکسیناسیون افزایش داشت (P<0.05). در افراد استفاده کننده از ماسک و دارا بودن سطح تحصیلات پایین‌تر، واکسیناسیون کاهش داشت (P<0.05).


نتیجه‌گیری: انجام واکسیناسیون COVID-19 در مبتلایان به ویروس کرونا، تاثیری بر کاهش روزهای بستری در بیمارستان نداشت.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4645