[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66672980
h-index3117
i10-index20673

سال ۱۴۰۳ مبارک

:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
25 نتیجه برای نوری

دکتر محمد مهدی سلطان دلال، زهره محمدیان، نوریک غریبیان،
دوره 3، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1380 )
چکیده

ماکارونی از جمله فرآورده های غذایی مورد علاقه اکثر خانواده ها بوده و بازار مصرف آن در اکثر نقاط جهان در حال گسترش است، بنابراین سالم بودن آن از لحاظ میکروبی و کیفیت بالای پخت آن، مهم ترین عامل برای مصرف کننده می باشد. از لحاظ سالم بودن محصول از نظر میکروبی، مواد اولیه مورداستفاده باید دارای شرایط مناسب باشند. در بررسی حاضر از 5 کارخانه تولیدی ماکارونی در منطقه جاجرود- رودهن 160 نمونه آب، آرد و ماکارونی به منظور تعیین آلودگی های میکروبی به ویژه آلودگی به کلستریدیوم پرفونژنس گرفته شد. آلودگی آب از لحاظ کلستریدیوم پرفرنژنس شامل 8 نمونه (5 درصد)، آلودگی آرد 3 نمونه (1.87 درصد ) ودرمورد ماکارونی شامل 10 نمونه (6.25 درصد) بود با توجه به نتایج بدست آمده می توانیم آلودگی ماکارونی به کلستریدیوم پرفرژنس را به میزان 85 درصد به آب و 15 درصد به آرد نسبت دهیم. همچنین کاهش شمارش کلی میکروب از 11.87 درصد در مورد آرد به 1.25 درصددر ماکارونی، و کپک از 9.37 درصد در آرد به 0.62 درصد در ماکارونی، نشان می دهد که با رعایت شرایط مناسب در تولید نه تنها ریزسازواره ها افزایش نمی یابند، بلکه کاهش شدید در میزان آنها دیده می شود.
دکتر نوریه شریفی، دکتر کامران غفارزادگان،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده

هیداتیدوز یک بیماری انگلی در اثر گونه های مختلف اکی نوکوکوس است که اغلب ریه و کبد را گرفتار می کند اما ابتلای سایر اندام ها هم در جریان بیماری محتمل است. هدف این مقاله گزارش مورد نادر کیست هیداتیک دو طرفه تخمدان و لوله رحم است. علایم بالینی در جایگزینی غیر معمول هیداتیدوز بسیار غیر اختصاصی و تشخیص قطعی با بررسی آسیب شناسی بافتی پس از برداشت جراحی امکان پذیر است. سرولوژی و رادیوگرافی نقش مهمی در افتراق کیست هیداتیک از توده های فضاگیر خوش خیم و بدخیم بازی می کنند. در مواجهه با جایگزینی های غیرمعمول کیست هیداتیک بررسی ریه و کبد به عنوان کانون های اولیه به خصوص در نواحی بومی بیماری مانند ایران الزامی است. در این مقاله زن 35 ساله ای با کیست هیداتیک دو طرفه اولیه تخمدان معرفی می شود که سابقه 4 ماه درد زیر شکم به خصوص در ربع تحتانی چپ و راست داشته است. سونوگرافی، ضایعات کیستیک آدنکس دو طرف را نشان داده است و در بررسی آسیب شناسی نمونه های ارسالی به سرویس آسیب شناسی، غشا کیست هیداتیک دیده می شود.
دکتر غلامرضا حسن‌زاده، ابوالفضل نوری، محمد حاجی‌آبادی، کیوان سلطان، امیر جوادی،
دوره 7، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: سوختگی یکی از علل مرگ و میر دردنیا می باشد و امروزه تحقیقات زیادی در زمینه کشف داروهای موثر بر سوختگی در حال انجام است. زرده تخم مرغ حاوی انواع چربی های اشباع و غیراشباع و کلسترول،فسفوپروتیینهایویتلین، ویتلسین و ویتین است و حاوی مقدار زیادی ویتامین A و E، فولاد و آهن و سلنیوم است. این مطالعه به منظور تعیین اثر موضعی زرده تخم مرغ بر ترمیم زخم سوختگی در موش صحرایی انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه تجربی 48 سر موش صحرایی ماده به 3 گروه 16 تایی، گروه شاهد، گروه سولفادیازین نقره و گروه زرده تخم مرغ تقسیم شدند. پس از بیهوشی عمومی با کتامین و زایلازین (داخل صفاقی)، مساحت معینی از پوست پشت حیوان با سکه 50 ریالی داغ سوزانده شد و سوختگی های مشابه درجه 2 در همه حیوانات ایجاد شد. گروه شاهد هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. ولی در دو گروه سولفادیازین نقره و زرده تخم مرغ، سطح زخم روزانه یک مرتبه توسط ماده مورد نظر پوشانیده شد. در انتهای هر هفته، از هر گروه 40 موش به صورت تصادفی انتخاب شده و با اتر کشته شدند و نمونه برداری از محل سوختگی انجام شد. نمونه ها پس از مقطع گیری و رنگ آمیزی با روش هماتوکسیلین و ائوزین، مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: پس از چهار هفته، میزان بهبود سوختگی از نظر بافت شناسی در گروه سولفادیازین نقره بهتر از دو گروه دیگر بود و در گروه زرده تخم مرغ هم بهتر از گروه شاهد بود. ولی در طول تمام هفته ها در سطح زخم گروه زرده تخم مرغ التهاب، ادم و خونریزی کمتری نسبت به سایر گروه ها داشتند و در ضمن درصد بهبودی زخم در این گروه بهتر و بیشتر از سایر گروه ها بود.نتیجه گیری: با توجه به اثرات درمانی فوق العاده این ترکیبات در ترمیم زخم سوختگی و با توجه به ارزان بودن و در دسترس بودن و سادگی استفاده از زرده تخم مرغ، ما این پماد را به عنوان یک پماد موثر در ترمیم زخم سوختگی پیشنهاد می کنیم.
دکتر مهدی سیلانیان طوسی، دکتر امیر آل داود، دکتر کاظم انوری،
دوره 7، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: در مورد روش درمان مناسب برای بیماری هوچکین در مراحل اولیه هنوز بحث وجود دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج روش های مختلف درمان در لنفومای هوچکین مراحل اولیه بالای دیافراگم بود.روش بررسی: پرونده پزشکی 105 بیمار مناسب (49 ، مرحله یک – 59، مرحله دو) که در بخش رادیوتراپی انکولوژی بیمارستان های قائم و امید مشهد بینبهار 1374 تا بهار 1379 درمان شده بودند، به صورت گذشته نگر بررسی شد. 26 بیمار علایم B و 5 نفر توده حجیم مدیاستینال داشتند. درمان بیماران شامل شیمی درمانی تنها (43 مورد)، پرتودرمانی تنها (46 مورد، 40 مانتل و 6 پرتودرمانی تمام غدد لنفاوی) و درمان ترکیبی (16 مورد) بود. میزان های بقا با مدل kaptan-Meier بررسی شد. تست Log-rank بررسی شد. تست Log-rank برای مقایسه میزان های بقا بین گروه های مختلف استفاده شد.یافته ها: میانه سنی بیماران 25 سال و نسبت مرد به زن 1.56 به یک بود. در مقایسه با گروه رادیوتراپی تنها، در گروه شیمی درمانی اولیه و درمانی ترکیبی موارد بیشتری با عوامل نامساعد کننده پیش آگهی مانند علایم B و توده مدیاستینال حجیم، ESR بیش از 40 و مرحله دو بیماری وجود داشت. برای گروه شیمی درمانی، درمان ترکیبی و پرتودرمانی اولیه میزان بقا آزاد از بیماری 5 ساله به ترتیب 72.5 درصد ، 82.5 درصد و 56.2 درصد (P<0.05) میزان بقا 5 ساله مختص بیماری به ترتیب 82.9 درصد، 91.6 درصد و 82.5 درصد به دست آمد.نتیجه گیری: علی رغم داشتن موارد بیشتر با عوامل نامساعد کننده پیش آگهی، در بیمارانی که تحت شیمی درمانی تنها یا درمان ترکیبی قرار گرفته بودند، میزان عود کمتری شاهد شد. اما اختلافات قابل توجهی در میزان بقا مختص از بیماری 5 ساله بین روش های مختلف درمانی مشاهده نگردید.
زهره یوسفی، نوریه شریفی، سعید ابراهیم زاده، سکینه انبیائی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : به منظور تشخیص زودرس موارد اسمیر غیرطبیعی کاذب و یا کاهش موارد منفی کاذب، موارد unsatisfactory و موارد مبهم اخیراً از روش‌های نمونه‌برداری جدیدتر استفاده شده است. یکی از این روش‌ها، روش Liquid-Based است که باعث بهبود کیفیت و کمیت نمونه‌های پاپ‌اسمیر شده است. هدف از این مطالعه مقایسه میزان موارد اسمیر unsatisfactory در سیتولوژی سرویکس در دو روش پاپ‌اسمیر مرسوم و Liquid -Based بود.

روش بررسی : این مطالعه مقطعی از سال 1383 لغایت 1384 روی 1500 بیمار مراجعه کننده به بخش و درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) مشهد و مرکز خصوصی انجام شد. از کلیه بیماران اسمیر با دو روش conventional pap smear (CP) و Liquid-Based (LB) گرفته شد و بررسی سیتولوژیک انجام گردید. شیوع مواردunsatisfactory در دو روش مشخص شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های تی و کای‌اسکوئر صورت گرفت.

یافته­ها : شیوع موارد unsatisfactory در روش CP 3/0درصد و در روش L.B 1درصد بود. شاخص حساسیت در روش ‌CP 8/68درصد و در روش L.B 1/83درصد به دست آمد.

نتیجهگیری : در این مطالعه شیوع موارد unsatisfactory در روش LB بیشتر از روش CP بود.


دکتر مهدی سیلانیان طوسی، دکتر سیدامیر آل داوود، دکتر کاظم انوری، دکتر غلامحسین نوفرستی، دکتر سمیرا محتشمی،
دوره 9، شماره 3 - ( پاييز 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : جراحی و رادیوتراپی درمان‌های اصلی موضعی برای کارسینومای مری می‌باشند. نتایج رادیوتراپی تنها رضایت بخش نبوده است. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج درمان به روش کمورادیوتراپی قطعی در بیماران مبتلا به کارسینومای سلول سنگفرشی مری بود.

روش بررسی: این مطالعه هم‌گروهی تاریخی آینده‌نگر روی 190 بیمار غیر متاستاتیک مبتلا به کارسینومای مری که بین بهار 1379 تا بهار 1383 با هدف درمان قطعی به روش کمورادیوتراپی (Gy 64-55 ، Cisplatin با دوز mg/m2 100-80 روز اول و 5FU با دوز mg/m2 1000-750 انفوزیون 24 ساعت به مدت 4روز) در مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی مشهد تحت درمان قرار گرفته بودند، انجام شد. حداقل یک دوره شیمی‌درمانی هم‌زمان با رادیوتراپی تجویز شده بود.

یافته‌ها : بیماران شامل 99 مرد و 91 زن با میانه سنی 65 سال (بین 84 -25) بودند. میانه دوز تجویز شده Gy 60 (بین 64-55) و میانه دوره‌های تجویز شده شیمی‌درمانی 4 (بین 8-1) بود. با میانه پیگیری 12 ماه (بین 60-3) میزان بقاء یک، دو و سه ساله به ترتیب 8/67درصد، 7/48درصد و 3/36درصد به دست آمد. کاهش علائم در 84درصد بیماران با دیسفاژی مشاهده شد. 109 بیمار با میانه پیگیری 14 ماه (بین 3 تا 60) عاری از عود باقی ماندند که در این میان 34 نفر بیش از 24 ماه پیگیری شده بودند. 81 مورد (6/42درصد) شکست درمان (34 مورد شکست موضعی ناحیه‌ای، 14 مورد متاستاز دوردست و 33 مورد متاستاز دوردست همراه با شکست موضعی ناحیه‌ای) در طی پیگیری مشخص شد.

نتیجه‌گیری: گرچه کمورادیوتراپی قطعی در گروهی از بیماران مبتلا به کارسینومای سلول سنگفرشی مری باعث بقاء طولانی مدت و حتی درمان قطعی می‌شود، اما هنوز عود موضعی ناحیه‌ای و متاستاز علت عمده شکست درمان می‌باشد.


دکتر هادی پارسیان، دکتر محمد نوری، دکتر محمدحسین صومی، دکتر علی رحیمی پور، دکتر دردی قوجق، دکتر رسول استخری، دکتر مهرداد کاشی فرد، دکتر کریم آقچه لی، دکتر گلنار مجیدی،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : در سال‌های اخیر یافتن روش‌های غیرتهاجمی به منظور جایگزینی برای روش تهاجمی بیوپسی کبد مورد توجه قرار گرفته است. سطوح افزایش یافته گلیکوپروتئین لامینین در برخی بیماری‌های کبدی همراه با فیبروز گزارش شده است. لذا این مطالعه به منظور یافتن cut off point لامینین برای پیش‌بینی وجود فیبروز، مشخص کردن ارزش تشخیصی و بررسی اثرات درمان روی سطح سرمی آن در بیماران هپاتیت مزمن انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه مورد شاهدی سطح سرمی لامینین در 62 بیمار هپاتیت مزمن مراجعه کننده به مرکز تحقیقات گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی تبریز طی سال‌های 87-1386 قبل از درمان و در فواصل زمانی دو ، چهار و شش ماه پس از شروع درمان و 20 فرد سالم توسط ELISA سنجیده شد و با نتایج حاصل از بیوپسی بیماران مقایسه گردید.

یافته‌ها : میانگین غلظت سرمی لامینین در بیماران (20.9±91.9 نانوگرم بر میلی‌لیتر) نسبت به گروه کنترل (10.2±46.2 نانوگرم بر میلی‌لیتر) بالاتر بود (P<0.05). سطح سرمی لامینین در تمام مراحل فیبروز کبدی به طور معنی‌داری نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (P<0.05). انتخاب سطح سرمی 52ng/ml برای لامینین، در تمایز وجود داشتن یا نداشتن فیبروز در بیماران نسبت به گروه کنترل، حساسیت (96.8%) و ویژگی (80%) خوبی را نشان داد. شش‌ماه پس از شروع درمان کاهشی در سطح سرمی لامینین مشاهده گردید؛ اما همچنان سطح سرمی لامینین نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده وجود همبستگی مثبت بین سطح سرمی لامینین و شدت فیبروز بود. لذا از سنجش سطح سرمی لامینین به عنوان شاخصی غیرتهاجمی برای بررسی وجود فیبروز می‌توان استفاده نمود.


محمد رستمی نژاد، احسان ناظم الحسینی مجرد، نیلوفر تقی پور، زهرا نوچی، کوروش چراغی پور، دکتر حسین دبیری، دکتر سیدرضا محبی، دکتر بابک نوری نیر، دکتر محمدرضا زالی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : گونه‌های اکینوکوکوس گرانولوزوس بر پایه خصوصیات مرفولوژیکی، ویژگی میزبان واسط و یا بررسی ژنتیکی DNA میتوکندریال یا هسته‌ای آنها مشخص می‌شوند. این مطالعه به منظور تعیین گونه‌های اکینوکوکوس گرانولوزوس جدا شده از کیست‌های هیداتید با ردیابی ژن میتوکندریای atp6 انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 60 کبد و ریه آلوده گاو، گوسفند و بز از کشتارگاه شهرستان ورامین در سال 1387 جمع‌آوری شدند. پروتواسکولکس‌ها از کیست‌های بارور جدا و DNA آنها استخراج گردید. دو جفت پرایمر جدید که به طور اختصاصی تمام
ژن
atp6 میتوکندریال گونه‌‌های  G1و G6 (دو گونه موجود در ایران) اکینوکوکوس گرانولوزوس را تکثیر می‌کرد؛ طراحی و آزمایش گردید.

یافته‌ها : پرایمرهای جدید، ژنوتایپ‌های G1 و  G6اکینوکوکوس گرانولوزوس را تکثیر کرده و به ترتیب باندهای اختصاصی bp 708 و bp705 حاصل گردید. ژنوتایپ G1 در تمام  نمونه‌های کیست بارور شناسایی شد.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که ژن atp6 میتوکندریال گونه‌‌های  G1و G6مارکر مولکولی مناسبی برای بررسی تفاوت‌های ژنتیکی در ایزوله‌های اکینوکوکوس گرانولوزس جدا شده در میزبانان موجود در ایران می‌باشد. همچنین نتایج نمونه‌های سکانس شده در این مطالعه نشان داد که توالی‌های حاصل مشابه توالی‌های گزارش شده قبلی برای این گونه‌ها می‌باشد.


دکتر محمدرضا عابدین زاده، کبری نوریان، دکتر سلیمان خیری، دکتر زهرا نجات،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : تغییرات همودینامیک حاصل از بی‌حسی نخاعی و افت فشارخون حاصل از آن می‌تواند سبب کاهش پرفوزیون بافتی، افزایش خطر ایسکمی، سکته قلبی، نارسایی کلیه، آسیب‌های نخاعی و حتی ترومبوز وریدهای عمقی گردد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر تجویز پروفیلاکسی سه داروی فنیل‌افرین مخاطی، آتروپین و افدرین وریدی در تغییرات همودینامیک زنان با سزارین انتخابی به روش بی‌حسی نخاعی انجام شد. روش بررسی : این کار آزمایی بالینی دوسوکور روی 90زن باردار تک قلو، با سن حاملگی بیش از 37 هفته و با گروه ASA I, II مراجعه کننده به اتاق عمل بیمارستان هاجر شهرکرد به منظور انجام سزارین انتخابی تحت بی‌حسی نخاعی در سال 1388 صورت گرفت. زنان باردار به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه‌های اول، دوم و سوم به ترتیب 0.5 mg آتروپین وریدی، 5میلی‌گرم افدرین وریدی و 100میکروگرم فنیل‌افرین مخاطی بلافاصله قبل از انجام بی‌حسی نخاعی دریافت نمودند. قبل و بعد از انجام بی‌حسی نخاعی و بعد از آن هر 5دقیقه تا 30 دقیقه سپس هر 15 دقیقه تا دوساعت بعد از انجام بی‌حسی نخاعی فشارخون و ضربان قلب و تغییرات اشباع اکسیژن خون افراد توسط پالس‌اکسیمتری و فشارسنج اندازه‌گیری و ثبت گردید. هرگونه عارضه نیز در این مدت ثبت شد. در صورت افت فشارخون به کمتر از 80 میلی‌مترجیوه، 5میلی‌گرم افدرین وریدی به صورت مداخله‌ای به افراد تزریق گردید و مداخلات ثبت گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-11.5 و آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : شاخص‌های همودینامیک طی مطالعه تغییر نمود؛ اما سه دارو اثر یکسانی در روند تغییرات فشارخون، نبض و اشباع اکسیژن خون داشتند (P<0.05). تفاوت معنی‌داری در میزان افدرین اضافی دریافتی برای حفظ فشارخون سه گروه وجود داشت (P<0.05). به‌طوری که در گروه افدرین بیشترین (56.7 درصد) و در گروه فنیل‌افرین کمترین (20 درصد) میزان افدرین اضافی تجویز گردید. میزان عارضه تهوع در گروه فنیل افرین (6.7 درصد) نسبت به دو گروه آتروپین وریدی (50 درصد) و افدرین وریدی (46.7 درصد) کمتر بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که برای جلوگیری از افت فشارخون متعاقب بی‌حسی نخاعی، می‌توان به طور پروفیلاکسی یکی از داروهای آتروپین، افدرین یا فنیل‌افرین را استفاده نمود. تجویز فنیل افرین با توجه به کاهش تهوع توصیه می‌گردد.
دکتر محمدجواد احسانی اردکانی، دکتر سعید یزدانی، دکتر بابک نوری نیر، دکتر لیلا عمادیان، دکتر امیرحسین شکروی، دکتر مژگان قرائی،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : شیوه درمان بیماران مبتلا به سرطان‌های دستگاه گوارش ارتباط تنگاتنگی با مرحله‌بندی تومور دارد. استفاده از یک روش مطمئن برای تعیین مرحله بیماری برای اتخاذ تصمیم مناسب در درمان بیمار ضروری است. این مطالعه به منظور ارزیابی میزان دقت روش اندوسونوگرافی در مقایسه با نتایج به‌دست آمده از مرحله‌بندی به روش جراحی در سرطان‌های دستگاه گوارش فوقانی (مری و معده) انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 23 بیمار (15 مرد و 8 زن) مبتلا به سرطان‌های مری و معده مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی طالقانی تهران از اسفند 1381 لغایت دی ماه 1383 انجام شد. در ابتدا مرحله‌بندی سرطان با استفاده از اندوسونوگرافی صورت گرفت و پس از انجام عمل جراحی، مجدداً مرحله‌بندی سرطان انجام شد. سپس نتایج حاصل از دو روش مرحله‌بندی سرطان مقایسه شد. بررسی هیستوپاتولوژیک تومور بعد از خارج شدن به طریقه جراحی، به عنوان استاندارد طلائی تشخیص قطعی در نظر گرفته شد. یافته‌ها : میانگین سنی بیماران 2/57سال و محدوده سنی 72-43 سال بود. ابتلاء به سرطان مری در 7 بیمار (30%) و سرطان معده و ناحیه اتصال مری به معده در 16 بیمار (70%) مشاهده شد. دقت تشخیصی اندوسونوگرافی در تعیین مرحله‌بندی تومور 82% برآورد گردید. دقت تشخیص 79.4% ، ارزش اخباری مثبت 69.6% و ارزش اخباری منفی 84.9% برای تعیین عمق نفوذ تومور به روش اندوسونوگرافی تعیین گردید. نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که روش اندوسونوگرافی برای بررسی عمق تومور، غدد لنفاوی اطراف ضایعه و ارزیابی مرحله تومورهای دستگاه گوارش روشی ارزشمند، بادقتی نسبتاً بالا می‌باشد.
دکتر محمدرضا عابدین زاده، کبری نوریان، دکتر صفورا مظفری،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : الکتروشوک درمانی یکی از روش‌های بسیار مؤثر درمان اختلالات روانپزشکی است. اثر درمانی آن مستلزم ایجاد یک تشنج عمومی حداقل به مدت 25 ثانیه است. دانستن میزان اثر داروهای بیهوشی روی تشنج ناشی از الکتروشوک درمانی و پیشگیری از تغییر وضعیت همودینامیک متعاقب آن بسیار مهم است. این مطالعه به منظور تعیین اثر لیدوکائین وریدی بر طول مدت تشنج و تغییرات همودینامیک بیماران تحت الکتروشوک درمانی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 72 بیمار غیرمعتاد (45 زن و 27 مرد) 40-20ساله دارای اختلالات روانی با کلاس فیزیکی ASA I, II که توسط متخصص روانپزشکی منتخب الکتروشوک درمانی بودند؛ در بخش روانپزشکی بیمارستان هاجر شهرکرد در سال 1389 انجام شد. پس از وصل کردن پالس اکسی‌متری و اندازه‌گیری فشارخون و نبض، بیماران به‌طور تصادفی به دو گروه 36 نفری تقسیم شدند. بیماران گروه اول (مداخله)، دو دقیقه قبل از بیهوشی لیدوکائین به میزان 1.5 mg/kg به صورت وریدی دریافت نمودند. بیماران گروه دوم (دارونما) به میزان همان حجم داروی گروه اول، نرمال سالین دریافت نمودند. برای القای بیهوشی در همه بیماران از تیوپنتال سدیم mg/kg 2 ، آتروپین 0.5 mg و سوکسینیل کولین 1 mg/kg استفاده شد. در دقایق 3 و 5 بعد از انجام الکتروشوک درمانی دوباره فشارخون و نبض بیماران اندازه‌گیری و ثبت شد. طول مدت تشنج از زمان شروع انقباضات عضلانی ظاهر شده در صورت تا خاتمه کامل انقباضات محاسبه شد. داده‌ها بااستفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-11.5 و آزمون‌های آماری t مستقل و t وابسته تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین طول مدت تشنج در گروه مداخله 11.33±38.77 ثانیه و در گروه دارونما 6.91±29.86 ثانیه تعیین شد (P<0.0001). تغییرات فشارخون سیستولی گروه‌های مداخله و دارونما در دقیقه سوم به ترتیب 16.01±146.38 میلی‌متر جیوه و 13.04±128.88 میلی‌متر جیوه، فشارخون دیاستولی 6.70±79.86 میلی‌متر جیوه و 5.79±87.63 میلی‌متر جیوه و تعداد ضربان قلب 9.92±91.91 دفعه در دقیقه و 13.06±102.86 دفعه در دقیقه تعیین گردید (P<0.05). همچنین در گروه‌های مداخله و دارونما در دقیقه پنجم به ترتیب تغییرات فشارخون سیستولی 9.97±113.47 میلی‌متر جیوه و 13.01±122.36 میلی‌متر جیوه، فشارخون دیاستولی 4.27±73.47 میلی‌متر جیوه و 6.26±77.63 میلی‌متر جیوه و تعداد ضربان قلب 4.60±84.41 دفعه در دقیقه و 12.53±93.19 دفعه در دقیقه بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که تجویز لیدوکائین به میزان 1.5 mg/kg سبب افزایش زمان تشنج می‌گردد و تعداد نبض و میزان فشارخون را کاهش می‌دهد.
دکتر حمید کریمان، دکتر جمشید جورابیان، دکتر علی شهرامی، دکتر حسین علیمحمدی، زهرا نوری، دکتر سعید صفری،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : وجود یک سیستم تریاژ کارآمد از نیازهای اساسی بخش اورژانس در راستای افزایش بهره‌وری و کاهش عوارض ناشی از تاخیر در دسترسی به موقع خدمات است. این مطالعه به منظور ارزیابی دقت نسخه فارسی سیستم پنج سطحی (ESI) (emergency severity index) در تریاژ مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان امام حسین (ع) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی تریاژ پنج سطحی برای تمامی مراجعین (613 مرد و 437 زن) بخش اورژانس بیمارستان امام‌حسین(ع) تهران از فروردین ماه لغایت تیر ماه سال 1390 انجام شد. داده‌ها توسط یک پرسشنامه و به‌طور مجزا توسط یک پرستار و یک متخصص اورژانس ثبت شد و سپس مورد مقایسه قرار گرفت. برای تعیین میزان توافق بین مشاهده‌کنندگان (inter-rater agreement) تریاژ انجام شده توسط متخصص اورژانس و پرستار، ضریب کاپا مورد قیاس قرار گرفت و برای تعیین روایی، حساسیت و ویژگی تریاژ پنج سطحی از نرم‌افزار STATA-11.0 ، آزمون‌های Chi-Square و Fisher و رسم جدول roctab استفاده شد و با پیامد بیماران مقایسه گردید. یافته‌ها : کاپای محاسبه شده برای تعیین میزان توافق بین مشاهده‌کنندگان بین تریاژ پرستار و پزشک برابر 0.81 ؛ (95%CI: 0.79-0.83) تعیین شد. حساسیت و ویژگی تریاژ به ترتیب برای سطح یک 100% و 99.8% ؛ سطح دو 53.2% و 97.5% ؛ سطح سه 90.7% و 93.7% ؛ سطح چهار 67.1% و 98.3% و سطح پنج 98% و 94% تعیین شد. همچنین همپوشانی بالایی بین سطح تریاژ و پیامد بیماران مشاهده گردید (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سیستم تریاژ پنج سطحی از دقت و صحت بالایی در تریاژ و همچنین تخمین پیامد بیماران برخوردار است و می‌تواند به عنوان یک سیستم کارآمد در تریاژ بیمارستانی مورد استفاده قرار گیرد.
عابد نوری، عبدالحلیم رجبی، فیروزه اسماعیل زاده،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : بروز سوء رفتار با سالمندان یا سالمندآزاری در دو دهه اخیر به سرعت افزایش یافته است. پدیده سالمندآزاری از جمله چالش‌های مطرح در حیطه مراقبت و حمایت از سالمندان است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی سالمندآزاری در شهرستان کلاله از استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 247 فرد بالای 60 سال (137 مرد و 110 زن) در شهرستان کلاله طی سال 1391 انجام شد. برای همه سالمندان پرسشنامه بررسی سوء رفتار در خانواده نسبت به سالمند تکمیل گردید. یافته‌ها : میانگین سنی سالمندان 7.08±68.8 سال بود. فراوانی غفلت عاطفی 34.8%، غفلت مراقبتی 33.6%، غفلت مالی 29.1%، سلب اختیار 22.3%، سوء رفتار روان‌شناختی 26.7%، سوء رفتار جسمی 2.8%، طردشدگی 12.6% و سوء رفتار مالی 21.9% تعیین گردید. بین سوء رفتار با سالمندان دارای سطح درآمد ماهیانه کمتر از 50 هزار تومان و بیشتر از 500 هزار تومان و سالمندان متأهل نسبت به سالمندان بیوه و مطلقه ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : سوء رفتار از نوع روان‌شناختی و غفلت عاطفی و غلفت مراقبتی در مورد سالمندان شهرستان کلاله از میزان بالایی برخوردار بود.
مصطفی نوری زاده تازه‌کند، ممت تپاکتاش، ارکیده حاجی پور،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : میرتازاپین یک داروی ضدافسردگی سروتونینی و نورواپینفرینی است که در درمان افسردگی شدید تجویز می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ژنوتوکسیسیته و سیتوتوکسیسیته میرتازاپین با استفاده از روش‌های ناهنجاری‌های کروموزومی و شاخص میتوزی در لنفوسیت‌های خونی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی لنفوسیت‌های خون 4 فرد (2 زن و 2 مرد) در محدوده سنی 26-23 سال با تیمارهای 24 و 48 ساعته در دوزهای 10 ، 25 ، 40 و 55 میکروگرم بر میلی‌لیتر به صورت in vitro و با روش Kocaman و Topaktas انجام گردید. یافته‌ها : میرتازاپین موجب کاهش شاخص میتوزی در همه نمونه ها گردید؛ اما موجب افزایش معنی‌دار ناهنجاری‌های کروموزومی در تیمارهای 24 و 48 ساعته نگردید. نتیجه‌گیری : میرتازاپین اثرات قابل توجه ژنوتوکسیک ندارد؛ ولی دارای ویژگی سیتوتوکسیک در لنفوسیت‌های خونی است.
پروین فرزانگی، معصومه حبیبیان، سیدمهدی انوری،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : استرس اکسایشی نقش مهمی در تغییرات ساختاری و عملکرد میوکارد ناشی از دیابت ایفا می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر شنا و مکمل آربوتین بر سطح آنزیم‌های آنتی‌اکسیدان و استرس اکسیداتیو قلب موش‌های صحرایی دیابتی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به شش گروه کنترل، دیابت، آربوتین، دیابت+آربوتین، دیابت+تمرین و دیابت+ترکیبی تقسیم شدند. دیابت با تزریق یک دوز آلوکسان درون صفاقی به میزان 90 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن القا شد و مکمل آربوتین 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن 5 روز در هفته به صورت درون صفاقی تزریق گردید. پروتکل ورزشی شامل شش هفته شنا به مدت 6-30 دقیقه در روز، 5 روز در هفته بود. سطح مالون‌دی‌آلدئید، کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلب موش‌های صحرایی تعیین شد. یافته‌ها : دیابت منجر به افزایش معنی‌دار سطح مالون دی آلدئید، کاهش سطح کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلبی شد (P<0.05). شش هفته مصرف آربوتین، تمرین شنا و ترکیب این دو روش با افزایش سطح کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلبی همراه بود؛ اما کاهش سطح مالون دی آلدئید قلبی تنها در گروه‌های ترکیبی و تمرین معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : هر دو مداخله فعالیت منظم ورزشی (شنا) و مکمل آنتی‌اکسیدانی (آربوتین) ممکن است به واسطه اثرات آنتی‌اکسیدانی خود از بافت قلبی در مقابل استرس اکسیداتیو ناشی از دیابت حمایت نمایند و ترکیب این دو شیوه درمانی ممکن است با اثرات هم‌افزایی همراه باشد.
شبنم موثقی، سیمین محکی‌زاده، سیدمحمد حسین نوری موگهی،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : افزایش مشکل چاقی و اضافه وزن در سه دهه اخیر بیانگر اثرگذاری شدید عوامل محیطی بوده و چربی‏ها از مهم‏ترین منابع غذایی انسان به شمار می‏روند که دریافت بیش از حد آنها از جمله ابتدایی‌ترین دلایل چاقی است. از بین اجزای رژیم غذایی، اسیدهای چرب غیراشباع بیشترین رابطه را با چاقی دارا هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر جیره غذایی حاوی اسیدهای چرب پلی غیراشباع (PUFA) بر تغییرات وزن خرگوش و ویژگی‌های ماکروسکوپی کولون انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر خرگوش ماده نژاد آلبینو به دو گروه تجربی (سه زیر گروه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت) و کنترل (سه زیر گروه) تقسیم شدند. گروه‌های تجربی تحت رژیم غذایی حاوی روغن ذرت قرار گرفتند. تمامی حیوانات در انتهای ماه‌های اول، دوم و سوم توزین و پس از بیهوشی تشریح و از کولون آنها نمونه‌برداری شد. هر نمونه از لحاظ خصوصیات ماکروسکوپیک (شکل و نظم هاستروسیون‌های موجود در بین تنیاکولی‌ها) مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها : افزایش وزن حیوانات گروه‌های مختلف تجربی در مقایسه با گروه‌های شاهد در اثر مصرف طولانی‌مدت روغن ذرت به‌صورت طبیعی بود؛ اما نظم هاستروسیون‌های موجود در بخش‌های مختلف کولون از بین رفته بود. نتیجه‌گیری : رژیم غذایی حاوی اسیدهای چرب پلی غیراشباع اثری بر تغییرات وزن حیوانات نداشت و فقط باعث هاستروسیون‌های نامنظم با جدار نازک در لایه عضلانی کولون گردید.
زهرا حاجی مهدی نوری، خدیجه عنصری، هایده مبین، سارا طالب زاده، منا موسوی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : مایکوپلاسما هومینیس کوچک‌ترین باکتری پاتوژن بدون دیواره سلولی است که زندگی آزاد دارد. این میکروارگانیسم سخت و دیررشد بوده و شناسایی آن به دلیل مشکل بودن و رشد بسیار کند آن، توسط روش‌های سنتی میکروب‌شناسی کشت با مشکل روبرو است. این مطالعه به منظور مقایسه دو روش کشت و PCR در تشخیص عفونت واژینال ناشی از مایکوپلاسما هومینیس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه از نوع بررسی تست‌های تشخیصی روی 150 بیمار مبتلا به عفونت واژینال باکتریایی و 50 فرد سالم بدون هیچ عفونت باکتریایی واژینال (کنترل) مراجعه کننده به بیمارستان‌های امام‌خمینی (ره) و امام‌زمان (عج) استان تهران انجام شد. پس از نمونه‌برداری، نمونه‌ها در داخل لوله‌های حاوی PBS و PPLO به آزمایشگاه منتقل گردید. یافته‌ها : با روش کشت از 150 نمونه بیمار مبتلا به عفونت واژینال، 53 نمونه (35.3%) از نظر وجود مایکوپلاسما هومینیس مثبت و از طریق PCR 114 نمونه (76%) مثبت گزارش شد. همچنین با روش PCR از 50 فرد گروه کنترل 4 نفر (8%) مثبت ارزیابی شدند. بین نتایج PCR با سقط جنین، محل زندگی و سطح تحصیلات ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده نشد. ارتباط مستقیمی بین سن افراد، رعایت بهداشت در تعویض به موقع لباس زیر و تعداد زایمان در گروه مبتلا مشاهده شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : روش PCR در مقایسه با روش کشت، برای شناسایی موارد مثبت مایکوپلاسما هومینیس در زنان با عفونت واژینال مناسب‌تر است.


رامین عطایی، امیرحسین گیتی نورد، امین عطایی، یزدان نوریان، محمد شاطرپور،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : رزوراترول ترکیبی گیاهی فنلی با خواص آنتی‌اکسیدانت در بسیاری از بیماری‌ها از جمله سرطان، دیابت و بیماری‌های نورودژنراتیو به عنوان درمان کمکی مطرح شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تجمعی ترانس رزوراترول و ایمی‌پرامین در کاهش نشانه‌های افسردگی موش سوری به روش تست شنای اجباری انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 56 سر موش سفید نر نژاد Swiss Webster انجام شد. حیوانات در 7 گروه 8 تایی تقسیم شدند. به یک گروه به‌عنوان کنترل منفی نرمال سالین و به یک گروه به‌عنوان کنترل مثبت ایمی‌پرامین (5mg/kg) تجویز شد. ایمی‌پرامین (10mg/kg)، ترانس رزوراترول (5, 10 mg/kg) و مخلوط رزوراترول با ایمی‌پرامین با نسبت 1:1 (2.5, 5, 10 mg/kg) به هر گروه از موش‌ها به صورت تزریق داخل صفاقی تجویز گردید. سپس تست شنای اجباری انجام شد. طی آزمون حیوانات در آب شناور شدند و زمان بی‌حرکتی حیوان که نشانگر حالات افسردگی است؛ ثبت شد.

یافته‌ها : اثر ایمی‌پرامین 10mg/kg زمان بی‌حرکتی را در مقایسه با گروه شاهد (دریافت کننده نرمال سالین) به‌شدت کاهش داد (P<0.05). میانگین زمان بی‌حرکتی پس از تجویز غلظت ترکیبی رزوراترول 10mg/kg توام با ایمی‌پرامین 10mg/kg به صفر رسید که در مقایسه با تجویز ایمی‌پرامین به تنهایی موثرتر بود (P<0.05). اثر ضدافسردگی تزریق رزوراترول 5mg/kg کاملاً مشابه تزریق رزوراترول 2.5mg/kg توام با ایمی‌پرامین 2.5mg/kg به‌دست آمد.

نتیجه‌گیری : با توجه به اثر تجمعی حاصله از ترکیب رزوراترول و ایمی‌پرامین می‌توان ترکیب رزوراترول را با داروهای ضدافسردگی برای کاهش دوز و عوارض داروهای شیمیایی پیشنهاد نمود.


زهرا پورمحمدمطوری، علی نوری،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : با توجه به خواص منحصر به فرد نانو لوله‌های کربن که در زمینه‌های پزشکی، بیولوژیک و صنعتی کاربرد دارد؛ همزمان باعث در معرض قرارگیری انسان و جانداران شده و احتمال ایجاد اثر سمی بر سلامت انسان و محیط زیست وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر سمیت نانو لوله‌های کربن چنددیواره بر عملکرد و ساختار بافت کلیه موش‌های صحرایی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی50 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار به 5 گروه 10تایی تقسیم شدند. گروه شاهد سرم فیزیولوژی و تویین و گروه‌های تیمار غلظت‌های 2.5 ، 5 ، 10 و 20 میلی‌گرم بر کیلوگرم از نانولوله کربن چنددیواره عامل‌دار شده با گروه کربوکسیل با قطر کمتر از 8 نانومتر و طول 30میکرومتر را طی 8مرحله به‌صورت یک روز در میان و به روش درون صفاقی دریافت کردند. خونگیری در دو مرحله (یک روز پس از آخرین تزریق و 20 روز پس از آخرین تزریق) انجام شد و میزان اوره، اسیداوریک، کراتینین و مالون‌دی‌آلدئید در سرم خون اندازه‌گیری گردید. همچنین با تهیه مقاطع بافتی از کلیه چپ موش‌ها در هر گروه با رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، ساختار بافتی کلیه بررسی شد.

یافته‌ها : در مرحله اول (یک روز پس از آخرین تزریق) فقط در میزان اسیداوریک با غلظت‌های 2.5 و 5 میلی‌گرم بر کیلوگرم کاهش معنی‌داری نسبت به گروه شاهد و سایر گروه‌های تیمار مشاهده شد (P<0.05). در مرحله دوم (20روز پس از آخرین تزریق) کاهش معنی‌داری در میزان اسیداوریک و اوره در تمام غلظت‌ها نسبت به گروه شاهد و کاهش معنی‌دار کراتینین در غلظت های 5 و10 میلی‌گرم بر کیلوگرم مشاهده شد (P<0.05). مطالعات بافت‌شناسی، تجمع مواد شبه هیالینی حاصل از فعالیت ائوزینوفیل‌ها و تجمع سلول‌های التهابی (بازوفیل‌ها و نوتروفیل‌ها) را در بخش قشری و مدولای کلیه، دژنره شدن گلومرول، اتساع کپسول بومن و دژنره شدن دیواره لوله‌های پیچیده نزدیک را در بخش قشری کلیه نشان داد که این اختلالات به‌صورت وابسته به دوز افزایش یافت.

نتیجه‌گیری : نانو لوله‌های کربنی چنددیواره عامل‌دار شده با گروه‌های کربوکسیل حتی در مقادیر کم (2.5 mg/kg) و با گذشت 20 روز از تزریق، باعث سمیت در ساختار بافتی و عملکرد کلیه می‌شود.


میترا کوراوند بردپاره، علی نوری،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه نانولوله‌های کربن چنددیواره دارای کاربردهای متعدد در زمینه انتقال دارو و ژن و زمینه‌های دیگر بیولوژیک هستند و ضروری است که باتوجه به خواص منحصر به فرد این نانوساختارها، سمیت احتمالی آنها بر موجودات زنده مورد بررسی قرار گیرد. این مطالعه به منظور تعیین سمیت نانولوله‌های کربن چنددیواره عامل‌دار شده با گروه‌های کربوکسیل بر عملکرد و ساختار بافت کبد موش‌های صحرایی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی 50 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار به 5 گروه 10تایی تقسیم شدند. گروه‌بندی شامل گروه شاهد سرم فیزیولوژی و تویین و گروه‌های تیمار غلظت‌های 2.5, 5, 10, 20 mg/kg/bw از نانولوله کربن چنددیواره عامل‌دار شده با گروه کربوکسیل با قطر کمتر از 8نانومتر و طول 30میکرومتر بودند که در 8مرحله به‌صورت یک روز در میان و به روش درون صفاقی دریافت شد. خونگیری در دو مرحله (مرحله اول یک روز پس از آخرین تزریق و مرحله دوم 20 روز پس از آخرین تزریق) انجام شد. میزان فعالیت آنزیم‌های کبدی آلانین آمینوترانسفراز (alanine aminotransferase: ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (aspartate aminotransferase: AST) و آلکالین فسفاتاز (alkaline phosphatase: ALP) و نیز مقدار مالون دی آلدئید در سرم خون اندازه‌گیری شد. با تهیه مقاطع بافتی از کبد تعدادی از موش‌های صحرایی در هر گروه (پس از گذشت 20روز از آخرین تزریق) با رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، ساختار بافتی کبد توسط میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. حیوانات قبل از شروع تیمار و پس آن وزن شدند.

یافته‌ها: در مرحله اول فقط میانگین فعالیت آنزیم AST در غلظت mg/kg/bw 5 به‌طور معنی‌دار افزایش یافت (P<0.05). در مرحله دوم، فعالیت آنزیم ALP در تمام دوزهای بالاتر از mg/kg/bw 2.5، کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05) و فعالیت آنزیم‌های AST و ALT در دوزهای mg/kg/bw 10 ، 5 کاهش آماری معنی‌دار (P<0.05) و در دوز mg/kg/bw 2.5 افزایش آماری معنی‌داری (P<0.05) یافت. مطالعات بافت شناسی اختلالاتی نظیر دژنره شدن دیواره سیاهرگ مرکز لوبولی، تحلیل رفتن هسته و لیز شدن هپاتوسیت‌ها همراه با آتروفی شدید، بی‌نظمی و اتساع سینوزوئیدها و تجمع سلول‌های التهابی را در گروه‌های تیمار به‌صورت وابسته به دوز نشان داد. به‌طوری که بیشترین اختلالات مربوط به غلظتmg/kg/bw 20 بود.

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که نانولوله‌های کربنی چنددیواره عامل دار شده با گروه کربوکسیل حتی در مقادیر کم (mg/kg/bw 5, 2.5) پس از گذشت 20 روز، برای بافت کبد سمی بوده و باعث اختلالاتی در بافت و عملکرد کبد می‌شود.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 48 queries by YEKTAWEB 4645