[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
رضایت‌آگاهانه‌شرکت‌درمطالعه::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations66863001
h-index3117
i10-index20673
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
41 نتیجه برای موسوی

دکتر زهرا ذنوبی، دکتر مریم السادات موسوی،
دوره 2، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1379 )
چکیده

با توجه به اهمیت یائسگی و اثرات آن بر زندگی زن یائسه و نیز فواید درمان جایگزینی هورمونی در این دوران، بر آن شدیم که به بررسی یکی از اثرات درمان استروژنی یعنی مشکلات و اختلالات خواب در زنان یائسه بپردازیم. به این منظور 60 زن یائسه وارد یک مطالعه سه ماهه آینده نگر، دو سرکور و مورد - شاهدی شدند. افراد فوق پس از اخذ سابقه و معاینه فیزیکی کامل و آزمایش های لازم و کنار گذاشتن کلیه عوامل مداخله گر، انتخاب شدند. این افراد در دو گروه 30 نفری قرار گرفتند. گروه مورد با قرص استروژن کونژوگ و با دُز 0.625mg در روز، به مدت سه ماه و گروه شاهد با قرص پلاسبو یک عدد در روز به مدت سه ماه تحت درمان قرار گرفتند. هر دو گروه پس از سه ماه مجدداً بررسی شدند. قبل و پس از درمان، پرسشنامه هایی حاوی 7 سئوال مطرح و پر شدند. نتایج نشان داد درمان با استروژن در گروه آزمایشی به طور معنی دار، موجب تسهیل در خواب رفتن شده، دفعات از خواب پریدن را کاهش می دهد، به خواب رفتن را تسهیل می نماید، خستگی صبحگاهی و خواب آلودگی در طی روز را نیز کاهش می دهد (P<0.05). در مطالعه ما رابطه ای بین وزن، سن، طول مدت یائسگی با اختلالات خواب بدست نیامد. بر اساس این مطالعه نتیجه می گیریم که درمان جایگزین استروژن به وضوح مشکلات خواب را در زنان یائسه کاهش می دهد و این خود تائیدی بر فواید HRT می باشد.
دکتر سیدحمزه حسینی، میرحسین موسوی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: ورود به دانشگاه منجر به تغییرات عمده ای در زندگی فرد می شود و مقطع بسیار حساسی به شمار می رود. قرار گرفتن در چنین شرایطی غالباً با فشار و نگرانی توام بوده و می تواند عملکرد و سلامت روانی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به اهمیت بالای سلامت روانی در اقشار مختلف جامعه و نقش محوری دانشجویان رشته های پزشکی و ارتقاء آن وجود سلامت روانی آنان می توانند در جهت ارتقاء سلامت روانی اقشار جامعه موثر باشد. از این رو سلامت روانی دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی به صورت ویژه باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس در پژوهش حاضر وضعیت سلامت روانی دانشجویان کار آموز پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران مورد بررسی قرار گرفته است.مواد و روش ها: این پژوهش به روش مشاهده ای- تحلیلی بر روی کلیه دانشجویان کارآموز رشته های پزشکی و پیراپزشکی در نیم سال دوم سال تحصیلی 79-78 انجام گرفته است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های مشخصات فردی و تست GHQ بوده است. داده ها با استفاده از آزمون آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان می دهند در بررسی و مقایسه میزان سلامت روانی و همچنین ابعاد چهارگانه آزمون GHQ، در بعد مشکلات جسمانی، اختلال خواب، اضطراب و عدم کارکرد اجتماعی هیچ گونه تفاوت بین دو گروه دانشجویان وجود نداشت. ولی در بعد افسردگی شیوع آن در دانشجویان پزشکی بیشتر از پیراپزشکی بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05)نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و افزایش مشکلات روانی و میزان موارد مشکوک به اختلالات روانی در دانشجویان نسبت به یافته های پژوهش های قبلی توجه بیشتر مسئولین به مشکلات بهداشت روانی دانشجویان و فعال سازی مرکز مشاوره دانشجویی ضروری به نظر می رسد.
دکتر غلامرضا طالعی، محمدهادی مشکوه السادات، سیده زهرا موسوی،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : امروزه منابع گیاهی به عنوان جانشین مواد شیمیایی در داروها و موادغذایی مورد توجه روزافزون قرار گرفته و یافتن اثر ضدمیکروبی گیاهانی که قرن‌ها به طور سنتی مصرف خوراکی و دارویی شده‌اند، از اولویت بیشتری برخوردار است. این مطالعه به منظور تعیین اثرات ضدباکتریایی عصاره‌های چهار گونه گیاه خوراکی بن سرخ ، شنگ ، شاهتره ، دو گونه آویشن و شمشاد اناری روی شش باکتری شاخص گرم مثبت و منفی انجام شد. روش بررسی: این مطالعه in vitro در پژوهشکده گیاهان دارویی دانشگاه علوم پزشکی لرستان طی سال 1384 انجام گرفت. پودر گیاهان در سایه خشک و در هگزان حل شد. پس از طی چند مرحله صاف و تبخیر نمودن ماده غلیظی به دست آمد که در بافر فسفات حل و استفاده شد. آزمایش باکتری شناسی به روش برات میکرو دایلوشن و دیسک دیفیوژن انجام گرفت و حداقل غلظت مهار کنندگی MIC و کشندگی MBC باکتریایی عصاره‌ها مشخص و با کنترل آنتی‌بیوتیک مقایسه گردید. یافته‌ها : عصاره شاهتره در غلظت micro g/ml 470 از رشد اشرشیاکلی جلوگیری نمود. به روش دیسک دیفیوژن‌ها 11 میلی‌متر هاله عدم رشد در اطراف دیسک شاهتره مشاهده شد. عصاره شمشاد اناری بر ضد استاف ارئوس micro g/ml 320= MIC اثر باکتریواستاتیکی و در غلظت micro g/ml 80= MBC اثر باکتریوسیدی نشان داد. عصاره آویشن الیگودرز در غلظت micro g/ml 235 =MIC بر استاف ارئوس موثر بود. هاله عدم رشد اشرشیاکلی در اطراف دیسک این آویشن به قطر 16 میلی‌متر مشاهده شد. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که عصاره شاهتره ، شمشاد اناری و آویشن دارای اثرات ضدمیکروبی بوده و کاربرد آنها در صنایع دارویی، بهداشتی و غذایی توصیه می‌گردد.
محمود بهرامی زاده، سید محمد موسوی خطاط، دکتر سیدمحمدابراهیم موسوی، محمدرضا کیهانی،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : پلانتار فاشیاتیس حاصل التهاب نیام کف پایی می‌باشد که در بیماران 60-30 ساله شایع است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ارتز جدید اصلاح شده بر بهبود فعالیت‌های روزمره و فعالیت‌های ورزشی و سرگرمی بیماران مبتلا به پلانتار فاشیاتیس انجام شد.

 

روش بررسی : این مطالعه کارآزمایی بالینی در کلینیک‌های ارتوپدی فنی شهر تهران طی شهریور 1386 تا خرداد 1387 انجام گردید. 15 بیمار مبتلا به پلانتار فاشیاتیس (4 مرد و 11 زن) با دامنه سنی 45-25 سال (35±5.05) از بین نمونه‌های در دسترس با روش غیراحتمالی ساده انتخاب شدند. ارتز جدید اصلاح شده به بیماران داده شد. از پرسشنامه FAOS برای ارزیابی میزان فعالیت‌های روزمره و فعالیت‌های ورزشی و سرگرمی بیماران استفاده گردید. مطالعه در دو مرحله ، قبل از مداخله و 4هفته بعد از مداخله صورت گرفت. داده‌ها با استفاده آزمون‌های تی زوج و اسمیرونوف کولموگروف و نرم‌افزار 13 SPSS- تجزیه و تحلیل شدند.

 

یافته‌ها : میزان فعالیت‌های روزمره قبل از مداخله درمانی 16/10±30/44 و بعد از مداخله درمانی 61.08±16.26 بود و اختلاف آنها از نظر آماری معنی‌دار نبود. میزان فعالیت‌های ورزشی و سرگرمی قبل از مداخله درمانی 26.50±10.09 و بعد از مداخله درمانی 52.50±12.23 بود (P<0.05).

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که ارتز اصلاح شده جدید بر بهبود میزان فعالیت‌های روزمره بیماران مبتلا به پلانتار فاشیاتیس تاثیری ندارد؛ ولی در بهبود میزان فعالیت‌های ورزشی و سرگرمی موثر است.


دکتر جواد هرویان، منیره محجوب، لیدا معنوی فر، دکتر میر نقی موسوی، جلیل نجاتی، فاطمه محجوب،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : مطالعات متعددی شیوع بالای کمبود کوبالامین و فولات سرم را در سالمندان گزارش کرده‌اند که مهم‌ترین عامل آن سوء‌تغذیه، گاستریت آتروفیک و مصرف داروها می‌باشد. دژنراسیون ماکولای وابسته به سن (ARMD) یکی از اختلالات دژنراتیو منطقه مرکزی رتین همراه با کاهش تیزبینی است. مطالعات اخیر ارتباط قابل ملاحظه‌ای بین دژنراسیون ماکولا و کاهش فولات سرم، گلبول‌های قرمز و کاهش کوبالامین را گزارش کرده‌اند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین دژنراسیون اگزوداتیو ماکولا در سالمندان با میزان فولات، کوبالامین و تست فتواسترس ریکاوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی 124 سالمند (67 مرد و 57 زن) که از میان 30 خوشه جمعیتی که توسط مرکز بهداشت شهر مشهد طی سال 1385 معرفی شده بودند؛ شرکت داشتند. بیماران به منظور خون‌گیری به بیمارستان امام رضا (ع) مراجعه نمودند. پس از جداسازی سرم، مقادیر فولات و کوبالامین به روش رادیوایمونواسی با استفاده از کیت DRG اندازه‌گیری شد. معاینات چشمی شامل افتالموسکوپی غیرمستقیم، اسلیت لمپ برای بررسی دژنراسیون اگزوداتیو ماکولار وابسته به سن و اندازه‌گیری زمان فتواسترس ریکاوری، توسط چشم پزشک و اپتومتریست انجام گردید. یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار کوبالامین و فولات در گروه مبتلا به دژنراسیون ماکولا به ترتیب 298.848+-288.66 pg/ml و 5.543+-3.58 ng/ml و در گروه سالم 310.775+-531.38 pg/ml و 5.365+-3.52 ng/ml بود. اختلاف قابل ملاحظه‌ای بین میانگین کوبالامین و فولات در بیماران مبتلا به دژنراسیون ماکولا و گروه کنترل مشاهده نشد. زمان تست فتواسترس ریکاوری (PSRT) به‌طور چشمگیری در بیماران مبتلا به دژنراسیون ماکولار وابسته به سن نسبت به افراد طبیعی افزایش نشان داد (P<0.05). بین زمان تست فتواسترس ریکاوری (PSRT) و میزان کوبالامین و فولات ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان کوبالامین و فولات سرم در سالمندان مبتلا به دژنراسیون ماکولا بیشتر از گروه کنترل می‌باشد. ولی این اختلاف از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. با توجه به این که زمان ریکاوری در تست فتواسترس ریکاوری در این بیماران به طور با اهمیتی بیشتر از افراد طبیعی بود؛ می‌توان از این تست به عنوان ابزار اسکرینینگ در تشخیص دژنراسیون ماکولا استفاده نمود.
مهدی خباز خوب، دکتر سیدمحمدعلی محققی، دکتر سیدعلیرضا موسوی جراحی، دکتر علی جواهرفروش زاده، محسن پدارم‌فر، علی مرادی، دکتر بیژن رضوان، علی خلفی، نیکو کیاست‌فرد،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان سومین علت مرگ‌ومیر در کشور ما پس از بیماری‌های قلبی و تصادفات می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین بروز سرطان‌های دستگاه گوارش در تهران طی سال‌های 80-1377 انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی جمعیت ساکن در مناطق شهر تهران، شمیرانات و اسلامشهر به عنوان جمعیت در معرض خطر در نظر گرفته شدند. داده‌های ثبت سرطان به صورت فعال از مراکز آسیب‌شناسی و بایگانی مدارک پزشکی جمع‌آوری گردید. مواردی که بین سال‌های 1377 تا 1380 سرطان آنها براساس ICD-10 تشخیص داده شده بود و حداقل یک‌سال ساکن تهران بودند؛ به عنوان موارد سرطانی محسوب شدند. میزان بروز انواع سرطان‌ها براساس ساختار سنی جمعیت جهان تطبیق یافت و میزان‌های بروز از تقسیم میزان کل این دوره به 4 به صورت سالیانه محاسبه شد. یافته‌ها : میزان بروز سالیانه اختصاصی سنی و استاندارد شده سرطان معده در مردان و زنان به ترتیب 9/12 و 8/5 در صدهزارنفر تعیین شد. این میزان به صورت خام برای مردان و زنان 2/9 و 1/4 در صدهزار نفر بود. بروز سرطان معده در زنان و مردان گروه‌های سنی بالاتر بیشتر مشاهده بود. میزان بروز سالیانه اختصاصی سنی و استاندارد شده سرطان کولون در مردان و زنان به ترتیب 7/5 و 4/5 در صدهزارنفر تعیین گردید و این میزان به صورت خام در 3/4 و 4 درصدهزار نفر بود. میزان بروز سالیانه اختصاصی سنی و استاندارد شده سرطان مری در جمعیت مورد بررسی به ترتیب 1/5 و 9/3 درصدهزار نفر مشاهده شد. همچنین این میزان به صورت خام 7/3 و 7/2 درصدهزار نفر بود. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سرطان معده شایع‌ترین سرطان در تهران می‌باشد. لذا شناسایی عوامل موثر و پیشگیری از آن ضرورت دارد.
دکتر محمدرضا مطیع، دکتر مجتبی موسوی بزاز، ناصر بهنام پور، دکتر بهنوش مرتضوی، دکتر محمدرضا کلانی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : آپاندیسیت حاد یکی از شایع‌ترین اورژانس‌های جراحی است و علی‌رغم معاینه فیزیکی و شرح حال دقیق، تشخیص آن قبل از عمل، یک مشکل اساسی است. روش‌هایی که به تشخیص آپاندیسیت کمک می‌کنند؛ شامل سونوگرافی، لاپاراسکوپی، سی‌تی اسکن و MRI می‌باشند. این مطالعه به منظور ارزیابی دقت سونوگرافی در تشخیص آپاندیسیت حاد انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی آینده‌نگر روی 265 بیمار مشکوک به آپاندیسیت مراجعه کننده به اورژانس مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان طی شهریور 1384 لغایت شهریور 1385 انجام شد. بیماران مشکوک به آپاندیسیت توسط جراح عمومی ویزیت شدند و تمامی بیماران تحت سونوگرافی قرار گرفتند. بررسی‌های سونوگرافی با روش High graded compression انجام شد و نتایج آن با یافته‌های بالینی و آسیب‌شناسی مقایسه شد. یافته‌ها : نتایج سونوگرافی نشان‌دهنده 66 درصد حساسیت، 94 درصد ویژگی ، 98 درصد ارزش اخباری مثبت و 40 درصد ارزش اخباری منفی بود. نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که سونوگرافی در تایید تشخیص بالینی کمک‌کننده است و استفاده از سونوگرافی قدرت تشخیص را افزایش داده و در کاهش لاپاروتومی منفی و اجتناب از آپاندکتومی غیرضروری کمک‌کننده است.
اصغر محمدپوراصل، محمد حسن صاحبی حق، فاطمه رستمی، الهه سیدرسولی، حسین اکبری، مهناز جبرئیلی، ماهنی موسوی پور شیری فرد، سارا ایمان پور،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : رشد کودکان در دو سال اول زندگی با عواملی نظیر مشخصات دموگرافیک، مراقبت‌های دوران بارداری و وضعیت تغذیه ارتباط دارد. این مطالعه به منظور تعیین عوامل مرتبط با رشد نامطلوب کودکان 6 تا 24 ماهه در شهر تبریز انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد شاهدی 233 کودک با رشد نامطلوب (گروه مورد) و 412 کودک با رشد مطلوب (گروه شاهد) به صورت غیرتصادفی از پنج مرکز بهداشتی و درمانی طی سال 1386 بررسی شدند. پرسشنامه‌ای شامل سؤوالاتی در خصوص مشخصات دموگرافیک، سابقه باروری و وضعیت تغذیه کودک از طریق مصاحبه با مادران کودکان تکمیل گردید. ارتباط عوامل مختلف با رشد نامطلوب کودکان با استفاده از رگرسیون لجستیک در نرم‌افزارهای SPSS-14 و EPI-Info 2000 تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : بیمار شدن کودک در فاصله دو نوبت مراجعه (OR=4.23, 95% CI: 2.95-6.07, P<0.001)، ناخواسته بودن بارداری (OR=1.87, 95% CI: 1.20-2.93, P<0.006) ، جنس مؤنث (OR=1.51, 95%CI: 1.05-2.17, P<0.025) ، وزن کم هنگام تولد (OR=1.0, 95% CI: 0.99-1.01, P<0.097) و داشتن اختلاف خانوادگی (OR=1.22, 95% CI: 1.01-1.47, P<0.045) با رشد نامطلوب کودکان ارتباط داشت. نتیجه‌گیری : با توجه به یافته‌های این مطالعه استفاده از روش‌های مطمئن پیشگیری از بارداری و کمک به کاهش بارداری‌های ناخواسته، آموزش والدین در باره تغذیه کودکان به‌ویژه در دوران بیماری کودکان و ارائه مشاوره در کاهش اختلاف خانوادگی برای ارتقای سلامت کودکان پیشنهاد می‌گردد.
دکتر مرضیه حیدرزاده، دکتر زیبا مسیبی، دکتر امیرحسین موحدیان، دکتر فیروزه روناسیان، سیدغلامعباس موسوی، ایمان غفارپسند، سیدشهاب الدین ایزدی، الهام نظر،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : آسم شایع‌ترین بیماری مزمن دستگاه تنفسی در طی دوران کودکی بوده و در حدود 8/4 میلیون کودک را در سراسر جهان در گیر کرده است. از طرفی شیوع و بروز این بیماری همچنان در حال افزایش می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دستگاه پیکفلومتری در کیفیت زندگی کودکان مبتلا به بیماری آسم انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 80 کودک 7 تا 15 ساله مبتلا به بیماری آسم مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهیدبهشتی کاشان طی سال 1388 مطالعه شدند. پرسشنامه Susan Sylvia که سه قسمت اصلی داشت؛ برای هر کودک تکمیل گردید. سؤوالات در هر سه قسمت دارای 3 گزینه بود. 5 سؤال در زمینه محدودیت فعالیت، 13 سؤال در مورد نشانه‌های بیماری و 6 سؤال در زمینه عملکردهای هیجانی بود. به هر سؤال بین 1 تا 3 امتیاز تعلق گرفت و امتیاز کلی بین 23 تا 69 بود. سپس به آزمودنی‌ها آموزش داده شد که هر روز سه بار PEFR خود را با استفاده از دستگاه پیکفلومتری اندازه‌گیری و پس از هر بار استفاده، تصمیم درمانی جدیدی مطابق با نتیجه به دست آمده اخذ نمایند. پس از گذشت 3 ماه از زمان تحویل دستگاه و مراجعه مجدد به درمانگاه؛ پرسشنامه برای آنها تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-15 و آزمون تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی کودکان مبتلا به بیماری آسم 2.75+-8.82 سال بود. 33 نفر (41.3%) دختر و بقیه پسر بودند. میانگین امتیاز در قسمت کیفیت عملکردهای هیجانی کودکان مبتلا به آسم مورد مطالعه قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 3.07+-13.1 و بعد از استفاده 3.7+-14.35 به دست آمد (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت محدودیت در فعالیت‌ها قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 1.57+-7.33 و بعد از استفاده 0.67+-8.47 تعیین گردید (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت نشانه‌های بیماری قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 5.13+-28.81 و بعد از استفاده 5.62+-32.02 بود (P<0.05). در نهایت امتیاز کلی کیفیت زندگی در این کودکان افزایش معنی‌داری را بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتر نسبت به قبل از آن نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده افزایش کیفیت عملکردهای هیجانی، کاهش محدودیت در فعالیت‌ها و کاهش نشانه‌های بیماری آسم در کودکان بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتری بود. لذا این روش مفید در برنامه مدیریت بیماران مبتلا به آسم به خصوص کودکان پیشنهاد می‌گردد.
دکتر مریم طهرانی پور، بی بی زهرا جواد موسوی، مریم کهترپور، دکتر جینا خیاط زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : نورون‌ها تحت تاثیر عوامل فیزیکی، شیمیایی و پاتولوژیکی دچار صدمه می‌شوند. اثرات ضایعه در سیستم عصبی محیطی به صورت رتروگراد بر جسم سلولی نورون‌های سیستم عصبی مرکزی تاثیرگذار بوده و باعث دژنراسیون مرکزی نورون‌ها در مغز و نخاع می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا بر دژنراسیون نورون‌های حرکتی آلفا شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک در موش صحرایی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 350-300 گرم انجام شد. حیوانات به صورت تصادفی در چهار گروه هشت‌تایی کنترل (A)، کمپرسیون (B)، کمپرسیون + تیمار با دوز 25 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا (C) و کمپرسیون + تیمار با دوز 50 میلی‌گرم برکیلوگرم وزن بدن عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا (D) قرار گرفتند. به منظور ایجاد کمپرسیون در گروه‌های B ، C و D کمپرسیون عصب سیاتیک در خلف ران با استفاده از قیچی قفل‌دار به مدت 60 ثانیه انجام شد. اولین تزریق عصاره به صورت درون صفاقی بلافاصله بعد از کمپرسیون عصب و دومین تزریق درون صفاقی 7 روز بعد انجام شد. پس از 28 روز از زمان کمپرسیون با استفاده از روش پرفیوژن از نخاع ناحیه کمری نمونه‌برداری شد. پس از برش‌گیری سریال و رنگ‌آمیزی با آبی تولوئیدین، دانسیته نورون‌ها با روش دایسکتور و روش استریولوژی محاسبه شد. سپس داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار Minitab 13 و آزمون‌های آماری ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : دانسیته نورونی در گروه کمپرسیون (34.2±611.5) نسبت به گروه کنترل (1633.4±30.7) کاهش معنی‌داری داشت (P<0.001) و دانسیته نورونی گروه C (1278.6±28.1) در مقایسه با گروه کمپرسیون افزایش آماری معنی‌داری داشت (P<0.001). دانسیته نورونی گروه D (1549.8±28.7) نیز نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنی‌داری نشان داد (P<0.001).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که عصاره آبی برگ گیاه کانابیس ساتیوا باعث افزایش دانسیته نورون‌های حرکتی آلفا شاخ قدامی نخاع در موش‌های صحرایی با کمپرسیون عصب سیاتیک می‌گردد و این افزایش دانسیته نورونی با میزان عصاره دریافتی ارتباط دارد.


روشنک بقایی رودسری، دکتر سیدمحمدابراهیم موسوی، دکتر مهیار صلواتی، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر سهراب کیهانی، رضا وهاب کاشانی، دکتر مسعود کریملو،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از آسیب‌های متداول در مفصل زانو، پارگی لیگامان صلیبی قدامی می‌باشد. آستانه حس تشخیص حرکت، شامل اطلاعاتی است که از گیرنده‌های مکانیکی در حالت پویا حاصل می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بریس عملکردی بر آستانه تشخیص حرکت در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه تجربی روی 20 بیمار مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی، با محدوده سنی 18 تا 44 سال طی سال‌های 86-1385 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت غیراحتمالی ساده بود. به منظور ارزیابی آستانه تشخیص حرکت قبل و بعد از مداخله، از دستگاه Continuous passive motion  استفاده شد. آستانه تشخیص حرکت با دو سرعت با و بدون بریس اندازه‌گیری گردید. از آزمون تی زوجی و کولموگروف- اسمیرونوف برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها : آستانه تشخیص حرکت در اندام مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قبل و بعد از پوشیدن بریس با چشم باز به ترتیب 1.67±3.93 و 1.86±4.45 درجه (P<0.063) و با چشم بسته 1.61±3.82 و 1.96±4.31 درجه تعیین شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از بریس عملکردی در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی اثر بارزی در بهبود آستانه تشخیص حرکت ندارد.


دکتر سیدمحمد ابراهیم موسوی، دکتر بیژن فروغ، محمود بهرامی زاده، مختار عراضپور، معصومه ویس کرمی، علیرضا مقدمی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : کاهش ارتفاع پاشنه کفش ممکن است؛ سبب افزایش میزان فعالیت عضلانی در گروه عضلات ناحیه شکمی شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ارتفاع کمتر از حد استاندارد پاشنه کفش روی فعالیت عضلات شکم در دختران سالم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی به صورت قبل و بعد روی 48 دختر سالم در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران طی سال 1388 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت غیراحتمالی در دسترس بود. 24 فردی که حداقل شش‌ماه از کفش‌هایی با ارتفاع پاشنه کمتر از مقدار 3.4 سانتی‌متر استفاده نموده بودند؛ در گروه اول قرار گرفتند و 24 فرد استفاده کننده از کفش دارای پاشنه استاندارد (3.4 سانتی‌متر) به مدت حداقل شش‌ماه؛ در گروه دوم قرار گرفتند. در مرحله بعدی از گروه اول خواسته شد تا برای شش‌ماه از کفش‌هایی با پاشنه استاندارد و با ارتفاع 3.4 سانتی‌متر استفاده نمایند. بعد از استفاده شش‌ماهه از کفش‌هایی با پاشنه استاندارد؛ آنان دوباره مورد آزمون قرار گرفتند. میزان فعالیت عضلانی رکتوس ابدومینوس و مایل خارجی با استفاده از دستگاه Kinsiologic Electromyography اندازه‌گیری شد. داده‌ها توسط آزمون‌های تی زوجی، مستقل و اسمیرونوف کولموگروف تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار فعالیت عضلانی برای گروه اول و گروه دوم در عضله مایل خارجی به ترتیب 3.15+-9.72 و 2.47+-7.87 میکروولت و در عضله رکتوس ابدومینوس 3.58+-11.60 و 3.46+-9.81 میکروولت تعیین شد. میزان فعالیت عضلات در گروه اول در دو مرحله قبل و بعد از استفاده از کفش دارای پاشنه استاندارد از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از کفش دارای پاشنه کوتاه‌تر از حد استاندارد، میزان فعالیت عضلات شکمی را افزایش می‌دهد.
دکتر سیدجعفر موسوی، معصومه حبیبیان،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : فیبرینوژن به عنوان یک شاخص التهابی، بخش اصلی از مسیر آبشاری انعقاد خون است که نقش مهمی در تصلب شرایین و عوارض ناشی از لخته‌زایی ایفاء می‌نماید. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو شیوه تمرینی حاد هوازی و مقاومتی بر غلظت فیبرینوژن پلاسمایی زنان فعال جوان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه نیمه‌تجربی روی 20 زن سالم و فعال دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری در سال 1388 انجام شد. افراد به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و سپس به دو گروه تمرین مقاومتی و تمرین هوازی تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه هوازی شامل دویدن بر روی تریدمیل با 75- 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی تا رسیدن به واماندگی و در گروه مقاومتی اجرای شش تمرین با وزنه در سه ست و 7- 5 تکرار با شدت 80درصد از یک تکرار بیشینه بود. افراد از نظر متغیرهای آنتروپومتریک، حداکثر اکسیژن مصرفی، درصد چربی و سن همسان شدند. پس از 12 ساعت ناشتایی شبانه، نمونه‌های خونی در مراحل قبل، بلافاصله و 60 دقیقه پس از آزمون گرفته شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-12 و آزمون‌های کولموگروف- اسمیرونوف، تحلیل واریانس اندازه‌های تکراری، تعقیبی LSD و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در هر دو گروه تمرینی مقاومتی و هوازی مقادیر فیبرینوژن بلافاصله بعد از تمرین افزایش یافت و در 60دقیقه ریکاوری تا سطوح بالاتر از مقادیر پایه بالا ماند. تغییرات فوق فقط در گروه هوازی معنی‌دار (P<0.05) بود. در مقایسه بین گروهی سطوح فیبرینوژن، فقط تفاوت معنی‌داری در غلظت فیبرینوژن بلافاصله پس از تمرین و با سطوح بالاتر در گروه تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی مشاهده شد (P<0.035). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که اجرای یک جلسه تمرین حاد هوازی وامانده‌ساز با شدت متوسط ممکن است به افزایش کمتر سطوح فیبرینوژن پلاسمایی در مقایسه با یک جلسه تمرین مقاومتی با شدت 80 درصد یک تکرار بیشینه، منجرشود.
صباح میاهی، بیتا موسوی، دکتر محمدتقی هدایتی، معصومعلی موحدی، دکتر طاهره شکوهی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : قارچ‌ها با پراکندگی بسیار وسیع در طبیعت منابع مختلف و متنوعی را برای زیست خود انتخاب می‌نمایند. اگرچه هوا شایع‌ترین مکان حضور آنها در طبیعت و بالطبع اصلی‌ترین راه تماس با انسان است؛ ولی منابع دیگر ازجمله آب در اکولوژی قارچ‌ها نقش بااهمیتی دارند. این مطالعه به منظور تعیین فلور قارچی آب شرب شهر ساری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 60 نمونه 100میلی‌لیتری از آب آشامیدنی لوله‌کشی پنج ناحیه شمالی، جنوبی، غربی، شرقی و مرکزی شهر ساری در بطری‌های استریل طی سال 1388 جمع‌آوری شدند. قارچ‌های نمونه آب توسط فیلتر استریل 0.4 میکرومتر فیلتراسیون و جداسازی شدند. فیلترها در شرایط کاملاً استریل در محیط مالت اکستراکت آگار جاگذاری شدند. پلیت‌های حاوی محیط کشت در دمای 27 درجه سانتی‌گراد به مدت 7-3 روز انکوبه شدند. شناسایی قارچ‌ها به کمک روش‌های استاندارد قارچ‌شناسی براساس کشت روی لام با استفاده از محیط‌های اختصاصی انجام شد. یافته‌ها : از مجموع 468 کلنی قارچی رشدیافته؛ 8 جنس مختلف قارچ شناسایی شد. به‌طور کلی میانگین CFU قارچ‌های جداشده برای نمونه‌های هر 100 میلی‌لیتر آب 8.4 بود. شایع‌ترین قارچ‌های جدا شده آسپرژیلوس (37.4 درصد)، پنی‌سیلیوم (27.3 درصد) و کلادوسپوریوم (17.3 درصد) بودند. کمترین کلنی جدا شده مربوط به رایزوپوس (0.6 درصد) بود. از بین گونه‌های مختلف آسپرژیلوس، گونه فلاووس (23.7 درصد) بیشترین میزان فراوانی را داشت. نتیجه‌گیری : نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آب آشامیدنی شهر ساری حاوی قارچ‌های مختلف می‌باشد. لذا پیشنهاد می‌گردد در پایش‌های منظم سیستم آب شهری از نظر آلودگی‌های میکروبی؛ قارچ‌ها نیز به عنوان یکی از میکروارگانیسم مهم بررسی شوند.
دکتر فرزانه ولی زاده، سیدعلی موسوی، دکتر سیدمحمدباقر هاشمی سوته،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : حداقل 2/5 درصد از جمعیت دنیا ناقل یک نقص عمده هموگلوبین هستند. این مطالعه به منظور تعیین شیوع هموگلوبینوپاتی‌های مختلف متقاضیان ازدواج در مراجعین به مرکز بهداشت شهرستان بابلسر طی سال‌های 88-1385 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 8500 متقاضی ازدواج (4200 زن و 4300 مرد) از شهرستان‌های بابلسر و فریدونکنار مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهرستان بابلسر طی سال‌های 88-1385 انجام شد. پس از انجام آزمایش CBC، در مواردی که افراد دارای MCV کمتر از 80 و MCH کمتر از 27 بودند؛ اندازه‌گیری هموگلوبین A2 به روش کروماتوگرافی ستونی انجام شد. برای شناسایی انواع تالاسمی آلفا، بتا و یا انواع نادرتر از الکتروفورز قلیایی و اسیدی هموگلوبین و آزمایشات تکمیلی ژنتیک بهره گرفته شد. یافته‌ها : از 8500 فرد مورد مطالعه، 1200 نفر (14.11 درصد) دارای مقادیر کاهش یافته شاخص‌های خونی بودند. 474 نفر (5.57 درصد) دارای هموگلوبین A2 افزایش یافته (بیش از 3.5) بودند که به عنوان ناقلین بتاتالاسمی دسته‌بندی شدند. 45 نفر (0.52درصد) دارای مقادیر بالاتر از 7 بودند که به عنوان ناقل تالاسمی بتا یا انواع دیگر مانند هموگلوبین C ، O عرب در نظر گرفته شدند. همچنین 726 نفر شاخص‌های کاهش یافته با هموگلوبین A2 طبیعی (8.54 درصد) داشتند که به عنوان افراد آلفاتالاسمی دسته‌بندی شدند. در آزمایشات تکمیلی برای 250 زوج از 1200 نفر، 6 نفر (1.2 درصد) هموگلوبین F بالاتر از 10 داشتند که به عنوان افراد ناقل انواع حذف‌های خانواده ژنی بتا دسته‌بندی شدند. همچنین هموگلوبین E در 16 نفر ، هموگلوبین S در 16 نفر (3.2% در 1200 نفر و 0.19% در 8500نفر)، هموگلوبین D در 4 نفر و هموگلوبین H در 4 نفر (0.33% در 1200 نفر و 0.047% در 8500 نفر) مشاهده گردید. بررسی ژنتیک روی 317 نفر از ناقلین بتا و انواع واریانت‌های هموگلوبین بتا و 145 نفر از ناقلین آلفاتالاسمی صورت گرفت و دسته‌بندی‌های اولیه در مورد این افراد مورد تائید قرار گردید. از موتاسیون‌های ژن بتا،IVSII-1 G>A ,74.5% و از موتاسیون‌های آلفا، حذف ژنی 3.7 (47.5 درصد) به عنوان شایع‌ترین موتاسیون‌ها در این بررسی شناخته شدند. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان‌دهنده میزان بیشتر ناقلین آلفاتالاسمی (8.5درصد) نسبت به بتاتالاسمی (5.57 درصد) بود. همچنین وجود واریانت‌های دیگر هموگلوبین (HbS ، HbE ، HbD یا انواع حذف خانواده ژن بتا) نیز در منطقه قابل توجه است.
دکتر مهشید احمدی، دکتر سیدمحمد موسوی، دکتر فهمیه جهانفر،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : هپاتیت B شایع‌ترین عفونت ویروسی مزمن و نهمین علت مرگ و میر کودکان در دنیا است. لذا پیشگیری از این عفونت از طریق واکسیناسیون اهمیت دارد. این مطالعه به منظور مقایسه عیار پادتن متعاقب دریافت واکسن هپاتیت B در کودکان 15-12 و 24-21 ماهه انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 186 کودک در دو گروه سنی 15-12ماهه و 24-21ماهه مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان کودکان بندرعباس در سه ماهه اول سال 1388 انجام شد. کودکان سابقه هپاتیت B نداشتند و HBsAg مادرشان منفی بود. سابقه دریافت ایمونوگلوبین هپاتیت B ، خون یا فرآورده‌های خونی نداشتند و به بیماری‌های نقص ایمنی مبتلا نبودند. کودکان طبق برنامه واکسیناسیون کشوری، سه نوبت واکسن هپاتیت B دریافت کرده بودند. عیار پادتن هپاتیت B به روش ELISA اندازه‌گیری و مقادیر بالاتر از IU/ml 10 به عنوان سطح ایمنی مطلوب در نظر گرفته شد. مشخصات کودک از قبیل سن، جنس، وزن هنگام تولد، مدت تغذیه با شیرمادر و سن حاملگی مادر ثبت گردید. داده‌ها بااستفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون آماری t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها : عیار پادتن هپاتیت B کودکان 15-12 ماهه (231 mIu/ml) به طور معنی‌داری از کودکان 24-21 ماهه (142.9 mIu/ml) بیشتر بود (P<0.05). اختلاف بارزی از نظر عیار پادتن بین دو جنس مشاهده نشد. اختلاف بین عیار پادتن در وزن‌های مختلف هنگام تولد کودکان و یا سن‌های مختلف حاملگی معنی‌دار نبود. از نظر عیار پادتن بین کودکان تغذیه شده با شیر مادر تا یک سالگی با شیر مادر و کودکان تغذیه شده با شیرخشک؛ تفاوت آماری معنی‌داری وجود نداشت. در گروه سنی 15-12 ماهه، 4 نفر (4.34%) عیار کمتر از 10mIU/ml و 88 نفر (95.65%) عیار بالای 10 mIU/ml داشتند. همچنین در گروه سنی 24-21 ماهه 20 نفر (20.8%) عیار زیر10mIU/ml و 74 نفر (78.72%)، عیار بالای 10 mIU/ml داشتند که اختلاف نسبت ایمن بودن در دو گروه از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که اثر حفاظتی واکسن شش ماه پس از دریافت آخرین دوز واکسن کاهش می‌یابد.
سیدمحمد موسوی، مهشید احمدی،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : اختلالات رفتاری در کودکان با والدین مبتلا به اختلالات روانپزشکی بسیار شایع‌تر از کودکانی با والدین غیرمبتلا است. این مطالعه به منظور تعیین اختلالات رفتاری در کودکان مادران مبتلا به افسردگی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 50 کودک با مادران مبتلا به افسردگی و 50 کودک با مادران سالم در مرکز روانپزشکی بندرعباس در سال 1388 انجام شد. کودکان در محدوده سنی 11-6 سال بودند. با انجام مصاحبه روانپزشکی، ملاک‌های DSM-4-R و آزمون استاندارد Beck اختلال در مادران تایید شد. صحت سلامت روانی مادران گروه شاهد با مصاحبه روانپزشکی و نیز آزمون شخصیت چندوجهی مینه‌سوتا (Minnesota Multiphasic Personality Inventory: MMPI) و پرسشنامه سلامت عمومی (Questionnaire Health General: QHG) تایید شد. دو گروه براساس آزمون اختلالات رفتاری کودک Achenbach مورد مقایسه قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-17 ، Chi-Square و student’s t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : مقیاس‌های شکایات جسمانی، اضطراب و افسردگی، مشکلات اجتماعی، تفکر و بزهکاری در کودکان با مادران مبتلا به افسردگی اساسی در مقایسه با کودکان با مادران سالم افزایش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). همچنین برون‌گرایی و درون‌گرایی در کودکان گروه مورد به طور معنی‌داری بیشتر از کودکان گروه شاهد بود (P<0.05). انزواطلبی و اختلال توجه در کودکان دو گروه تفاوت آماری معنی‌داری نشان نداد. نمره کلی اختلالات رفتاری در کودکان با مادران مبتلا به افسردگی در مقایسه با کودکان با مادران سالم به‌طور معنی‌داری بیشتر بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که اختلالات رفتاری کودکان مادران مبتلا به افسردگی بیشتر از کودکان مادران سالم است.
منیره احمدی بنی، مختار عراضپور، رضا وهاب کاشانی، محمد موسوی خطاط،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : استئوآرتریت مفصل تراپزیومتاکارپال سبب کاهش قدرت اندام فوقانی شده و زندگی مستقل افراد مسن را با خطر مواجه می‌کند. کاهش توانایی در انجام فعالیت‌های مفرح و شرکت در فعالیت‌های اجتماعی شروعی برای کاهش کیفیت زندگی در این بیماران است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپلینت‌های سفارشی و پیش‌ساخته انگشت شست دست بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتروز مفصل تراپزیومتاکارپال انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 24 بیمار بالای 60 سال مبتلا به استئوآرتریت مفصل بازیلار انگشت شست در گروه ارتز و پروتز دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران به‌صورت موازی با دوره درمان 8 هفته در سال 90-1389 انجام شد. 12 فرد سالم به عنوان گروه کنترل برای مقایسه کیفیت زندگی در نظر گرفته شدند. بیماران به‌طور تصادفی به دو گروه 12 نفری تقسیم شدند. در گروه اول اسپلینت پیش‌ساخته و برای گروه دوم اسپلینت سفارشی‌ساخت، به‌کار رفت. به منظور اندازه‌گیری کیفیت زندگی گونه فارسی پرسشنامه SF36 استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در مقایسه کیفیت زندگی بین بیماران مبتلا به استئوآرتریت با گروه کنترل در تمام ابعاد عملکرد جسمی، محدودیت جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده گردید (P<0.05). استفاده از اسپلینت باعث بهبود ابعاد موثر بر کیفیت زندگی در بیماران شد؛ ولی اختلاف معنی‌داری بین دو نوع اسپلینت پیش‌ساخته و سفارشی‌ساخت در اثرگذاری بر کیفیت زندگی مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان‌دهنده افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به استئوآرتریت مفصل کارپومتاکارپال اول در استفاده از اسپلینت بود و تفاوتی بین اسپلینت‌های پیش‌ساخته و سفارشی‌ساخت وجود نداشت.
عباس تقوی اردکانی، بابک سلطانی، محمدرضا شریف، غلامعباس موسوی، مجید خادمیان،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : برنامه کشوری واکسیناسیون علیه ویروس هپاتیت B از سال 1372 برای نوزادان متولد شده اجرا شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر واکسن هپاتیت B چهارده سال پس از تزریق در کودکان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه آینده‌نگر تاریخی روی 200 کودک 14 ساله (100 پسر و 100 دختر) شهر کاشان در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کاشان طی سال‌های 88-1387 انجام شد. افراد به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. از هر کودک 2 سی‌سی خون اخذ و سرم آن جداسازی شد. سپس آزمایش anti-HBS و anti- HBC به روش الیزا انجام گرفت. نتیجه آزمایش anti-HBS بالاتر از IU/L 10 به عنوان ایمنی تلقی شد. در صورت مثبت بودن anti- HBC کودک به عنوان فرد مبتلا به عفونت هپاتیت B تلقی شد و آزمایش HBS Ag برای رد حالت هپاتیت مزمن فعال انجام شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-13 ، Chi-Square و Fisher’s exat test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : 92 دختر (92درصد) و 95 پسر (95درصد) و در مجموع 187 نفر (93.5%) سطح سرمی anti-HBS مطلوب داشته و ایمن بودند. anti-HBC در 3 دختر (3درصد) و 5 پسر (5درصد) و در مجموع در 8 نفر (4درصد) مثبت بود که در تمامی آنها سطح سرمی anti-HBS کمتر یا مساوی IU/L 10 بود. در هیچ موردی HBS-Ag مثبت دیده نشد. ایمنی در کودکان با وزن هنگام تولد کمتر از 2.5kg در 11 نفر (61.1%) از 18 کودک و در کودکان با وزن هنگام تولد بیشتر یا مساوی 2.5kg 176 نفر (96.7%) از 182 نفر مشاهده شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که ایمنی ایجاد شده در اثر تزریق کامل واکسن هپاتیت B طبق برنامه کشوری (0-2-6 ماهگی) پس از گذشت 14 سال مطلوب می‌باشد.
مریم طهرانی پور، مهتاب ملاشاهی، بی بی زهرا جواد موسوی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : به دنبال قطع عصب یا کمپرسیون، مرگ جسم سلولی نورون‌های حرکتی نخاع اتفاق می‌افتد. قطع عصب از جمله عواملی است که باعث تخریب جسم سلولی نورون‌های شاخ قدامی نخاع می‌شود. گونه Prosopis Farcta از خانواده Leguminosae و زیرخانواده Mimosaceae است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره اتانولی غلاف گیاه جغجغه (Prosopis Farcta) بر دانسیته نورون‌های شاخ قدامی پس از قطع عصب نخاعی موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 3 ماهه با وزن تقریبی 350-300 گرم انجام شد. از غلاف گیاه جغجغه عصاره الکلی به روش سوکسله تهیه شد. موش‌ها به‌طور تصادفی به 5 گروه 6 تایی شامل گروه A (کنترل)، گروه B (کمپرسیون)، گروه C (کمپرسیون + تیمار با عصاره الکلی غلاف گیاه جغجغه mg/kg/bw 25)، گروه D (کمپرسیون + تیمار با عصاره الکلی غلاف گیاه جغجغه mg/kg/bw 50)، گروه E (کمپرسیون + تیمار با عصاره الکلی غلاف گیاه جغجغه mg/kg/bw 75) تقسیم شدند. بعد از بیهوش کردن موش‌ها، عضله ران در محل عصب سیاتیک باز شد و عصب سیاتیک تحت کمپرسیون شدید قرار گرفت. سپس عضله و پوست بخیه زده شد. در دو هفته اول بعد از کمپرسیون به گروه‌های تیمار عصاره الکلی غلاف گیاه جغجغه با دوزهای 25، 50 و 75 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل صفاقی تزریق (هر هفته یک تزریق) شد. بعد از گذشت 28 روز از کمپرسیون، موش‌ها تحت متد پرفیوژن قرار گرفتند و از نخاع قسمت کمری نمونه‌برداری شد. بعد از مراحل بافتی از نمونه‌ها، برش‌های سریالی 7 میکرونی تهیه شد و با تولوئیدین آبی رنگ‌آمیزی و عکسبرداری شد. دانسیته نورونی موتونورون‌های آلفای شاخ قدامی نخاع، در تمام گروه‌ها با روش دایسکتور شمارش شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار Minitab و آزمون‌های آماری ANOVA و t- test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : دانسیته نورونی در گروه کمپرسیون (29.7±628) نسبت به کنترل (35.3±1562) کاهش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). دانسیته نورون‌ها در گروه C 1070±91 نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). همچنین دانسیته نورون‌ها در گروه D 1117±62.8 و گروه E 1669±86.5 نسبت به گروه کمپرسیون افزایش معنی‌داری داشت (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره اتانولی غلاف گیاه جغجغه باعث افزایش دانسیته نورونی شاخ قدامی نخاع پس از قطع عصب نخاعی در موش صحرایی می‌گردد.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.14 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4645